سنت الهی بلای جان و مساله خرسندی های ناصواب - مشرق نیوز
https://www.mashreghnews.ir/news/1508415/%D8%B3%D9%86%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%84%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%AE%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%AF%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D8%B5%D9%88%D8%A7%D8%A8
🖌 چرا اندیشه ورز غرب باور ایرانی توانایی گفتگوی آکادمیک را ندارد؟
دیشب بطور اتفاقی در شبکه چهار سیما برنامه شیوه را دیدم. موضوع برنامه " فروپاشی اجتماعی؛ پروژه یا واقعیت" بود که برای بحث درباره آن، دو جامعه شناس دانشگاهی شناختهشده دعوت شده بودند. انتظار بیننده جویای معرفت این است که شاهد برنامه ای علمی جذاب و دانش افزا باشد. ولی متأسفانه این برنامه چنین انتظاری را برآورده نکرد. چون مناظره و گفتگو در چارچوب مبحث علمی اصلا پیش نرفت. تمام گفتگو معطوف شده بود به مساله فروپاشی در ایران. آن هم مساله فروپاشی سیاسی که موضوع گفتگو نبود و نه مسأله فروپاشی اجتماعی.
جامعه شناس غرب باور در این برنامه از همان ابتدا به گونه ای انضمامی غیر علمی ( سخن غیر چارچوب دار آکادمیک ) وارد بحث شد. گویی اساساً چنین موضوع علمی با مسائل ایران بعد انقلاب گره خورده و نمی توان منتزع از ایران بحث را پیش برد. در حالی که موضوع گفتگو انضمامی نبود. لابد در غرب هم این موضوع به انضمام مسائل ایران مطالعه می شود.
فرضاً بپذیریم که بحث علمی در قالب مباحثه انضمامی نیز متصور است. اما علمیت چنین بحثی تنها با پرداختن مسائل یک جامعه شکل نمی گیرد. در بحث نظری به یک نمونه جامعه شناختی بسنده نمی کنند.
باز فرضاً که از این شرط هم کوتاه بیاییم اما از جامعه شناس مدعی پیشکسوت بودن در این رشته، انتظار نمی رود که در سطحی نازل و عامیانه، به گونه ای که از هر دری بی محابا و عاری از پشتوانه تحقیق، سخن بگوید. بطوری که بیشتر مطالب وی را در محاورات عامیانه رایج در مترو و کوچه و بازار می شنویم و از آن عبور می کنیم.
البته ممکن است که این امر را نشانه ی ارتقای افکار عمومی دانست. اما بطور قطع نشانه ی تراز علمی بالا برای استاد دانشگاه نیست. چون فرض این است که استاد دانشگاه جلوتر از جامعه می اندیشد و نه همراه یا پیرو آن. اگر استاد دانشگاه در اندیشه ورزی جلودار نباشد، باید رکود علمی دانشگاه را اعلام کرد.
به هر روی، قابل پیش بینی بود که پرداختن به مسائل ایران آن هم به زبان عامیانه نگذارد گفتگویی علمی و کلاسیک پا بگیرد و احساس خسران کنیم.
اگرچه جامعه شناس طرف مقابل گفتگو سعی در ارائه بحث نظری داشت، اما متأسفانه او به دلیل سخنان ژورنالیستی طرف دیگر، نتوانست مسیر بحث را در چارچوب گفتگوی علمی پیش ببرد. علیرغم اینکه پاسخ های ایشان چارچوب دار و منطقی بود. البته وظیفه حفظ گفتگو در چارچوب موضوع بر عهده مجری برنامه است. شاید اگر مجری برنامه فردی متخصص و مجرب تر بود، گفتگو مسیر بهتری را طی می کرد.
اما غرض اصلی نگارنده این نیست که یک برنامه گفتگوی بظاهر علمی را نقد و بررسی کنم. بلکه مقصود طرح مساله ای اساسی تر درباره گروه خاصی از اصحاب اندیشه ورز است که اصولاً نمی توانند غیر سیاسی یا غیر انضمامی طرح بحث و نظریه پردازی کنند. آنان از هر دری که وارد شوند به بحث درباره ایران بعد انقلاب ختم می شوند. حال، پرسش این است که چرا این دسته از جامعه شناسان ایرانی اینگونه اند؟ چرا نمی توانند کلاسیک گفتگو کنند؟ چرا نمی توانند فارغ از گرایش های سیاسی به مبحث علمی بپردازند؟
پاسخ های متعددی برای این پرسش مهم مطرح است. یک دلیل آن مربوط به سیطره ایدئولوژیکی بر حوزه علوم انسانی و اجتماعی نظام آموزش عالی است که مانع تفکر آکادمیک در دانشگاه های ایران شده است.
دلیل دیگر، فقر تفکر فلسفی در میان این دسته از اصحاب اندیشه ورز دانشگاهی است. فقر اندیشه فلسفی موجب می شود که مدرس دانشگاه در پرداختن های انضمامی به افراط کشیده شود و از مباحث نظری فاصله بگیرد. اندیشمندان انگلیسی آمریکایی یا پوزیتیویست ها. به دلیل فقر تفکر فلسفی با این مساله بیشتر درگیرند.
اما مهمترین دلیل این است که اساساً بن مایه این دسته از اساتید دانشگاهی سیاسی بودن شان است. اینان بالعرض فکرت اندیش اند و بالاصاله سیاست ورزند. سیاست ورزانی که برای سیادت در قدرت به کسب دانش رو آورده اند. آنان برای اعمال قدرت به حداقلی از شبه مرجعیت علمی نیاز دارند. برخی از آنها بعد کسب حد اقل های امتیاز علمی به میدان سیاست باز می گردند تا مستقیما اعمال قدرت کنند. اما برخی دیگر در دانشگاه مانده اند و تکثیر شدند. اینان به جای آنکه میدان سیاست را علمی کنند، محیط علمی و دانشگاهی را سیاسی کردند.
طبیعی است که فارغالتحصیلان برنامه آموزشی این جماعت دانشگاهی بیشتر سیاست ورز باشند تا اندیشه ورز در علوم انسانی و اجتماعی. به گفته آن خردمند دلسوز فرهنگی، کار اینان تربیت دانشمند علوم انسانی نیست بلکه کارشان تربیت تکنوکرات میدان سیاست است. لذا آنچه اینان می آموزند علم نیست بلکه شبه علم است که به کار بازی قدرت می آید و بس.
✍ داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
نقدی بر برنامه اخیر «شیوه» با موضوع فروپاشی اجتماعی - مشرق نیوز
https://www.mashreghnews.ir/news/1509014/%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D8%AE%DB%8C%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D9%88%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D9%88%D8%B6%D9%88%D8%B9-%D9%81%D8%B1%D9%88%D9%BE%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C
🔰 انقلاب اسلامی و تحول گفتمانی در فرهنگ سیاسی عاشورایی
مخالفان و بد نظران و بد خواهان مذهب حقه تشیع در طول تاریخ کم نبوده اند. خیلی از اوقات، نظام های طاغوتی و استبدادی در ستیز با تشیع، با این جریانات خشونت طلب کینه توز هم داستان و همراه می شدند. بخشی از این کین توزی ها معطوف به تخریب و تحریف فرهنگ سیاسی عاشورایی است. دشمنان آشکار و پنهان ابا عبدالله الحسین علیه السلام از همان روز واقعه تا به امروز تلاش کردند با تولید شبه و تردید، مسلمانان بویژه شیعیان را از فرهنگ عاشورایی دور کنند. با وصف این، تا کنون در کارشان نا موفق مانده و خواهند ماند.
بدون شک، عالمان بزرگی اعم از شیعه و سنی در حفظ فرهنگ عاشورایی و دفع شبه افکنی های مغرضانه نقش بی بدیلی داشته و دارند. اما در این میان شعله عشق به ابا عبدالله الحسین علیه السلام در دل مؤمنین و مؤمنات هم نمی گذارد این جدایی و هجرانی اتفاق افتد. چنانکه رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرموده اند که قالَ رَسُولُ اللّهِ (صلّى اللّه علیه و آله) : " اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً "؛ براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی شود.(جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556).
مانایی حرارت عشق به ابا عبدالله الحسین علیه السلام نه فقط خشم و کینه بدخواهان فرهنگ عاشورایی را تشدید کرده است بلکه دلمشغولی و نگرانی آنان را از وقوع اتفاق تاریخی بزرگ بیشتر ساخته است. بزرگترین نگرانی نظام های استبدادی و سلاطین جور و مغرضان کینه توز در طول تاریخ این بوده است که فرهنگ عاشورایی مبنا و الهام بخش نهضت های رهایی بخش مستضعفین نشود. آنها بهتر از دیگران از این ظرفیت فرهنگ سیاسی عاشورایی آگاهند. اما نکته مهم این است که به فضل الهی آن اتفاق رعب انداز در دل دشمنان خدا و ملل به استضعاف کشیده با انقلاب اسلامی به وقوع پیوسته است.
زلال عشق به امام حسین علیه السلام در گذر سده های متمادی متأثر از فرهنگ عاشورایی با گفتمان مقاومت تا حوالی شکل گیری انقلاب اسلامی تداوم یافته بود. عاشقان حسینی در این مدت طولانی فقط به مقاومت و تقیه مبادرت می ورزیدند. اما در دوره معاصر، فرهنگ عاشورایی وارد زایش گفتمان دولت سازی شده است. امامیه در این زمان از گفتمان نهضت مقاومت با سابقه هزار و سیصد ساله وارد گفتمان نهضت دولت سازی شده است. در دوره جدید وجه ایجابی گفتمان اسلام سیاسی ظهور و بروز پیدا کرده است و ثمره این زایش گفتمانی، وقوع و پا گیری انقلاب و نظام اسلامی است.
در واقع، انقلاب اسلامی ایران نقطه عطفی در فرهنگ عاشورایی است. این انقلاب مرحله ای از تطور تاریخی گفتمان نهضت عاشورا تا ظهور حضرت حجت مهدی منتظر عجل الله تعالی فرجه الشریف است. شدت گرفتن آشفته حالی جبهه معارض با قیام کربلا و انقلاب اسلامی بخاطر وقوع چنین تحول گفتمانی است. لذا طبیعی است که آهنگ تخریب و تحریف فرهنگ سیاسی عاشورایی از سوی جاهلان و مغرضان تندتر و شدیدتر از گذشته باشد. چنانکه ولی فقیه در دیدار اخیرشان با روحانیون و طلاب ( 21/ 4/ 402 ) سعی در بیان و التفات به این تحول گفتمانی و خصومت ورزی دشمنان اسلام داشته است.
✍ داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
انقلاب اسلامی و تحول گفتمانی در فرهنگ سیاسی عاشورایی | خبرگزاری فارس
https://www.farsnews.ir/news/14020429000732/%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D9%88-%D8%AA%D8%AD%D9%88%D9%84-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C
ولی فقیه در دیدار اخیرشان با حوزویان نسبت به فرعی شدن مساله تبلیغ ابراز نگرانی کردند و روحانیون و طلاب خواستند که تبلیغ را مأموریت اول خود بدانند. ایشان همچنین به این نکته مهم اشاره کردند که مسأله امروز پاسخ به شبهات با دیروز فرق کرده است. در گذشته شبه افکنی عموما شخصی بود و صحنه گردان نداشت. اما امروز شبه افکنی ها برنامه ریزی شده است و پروژه ای است و پشت صحنه دارد. شبهات امروز غایت مند است و سعی زیادی در پنهان نگه داشتن غایت شبهات می شود. لذا هر قدر شبه خود را حق جانب و صمیمی جلوه دهد، بیشتر نفوذ می کند و افراد بیشتری را همسو با خود می سازد. پس، باید در پاسخ به شبه افکنی های امروزی غایت شناسی کرد. باید معلوم شود که این شبه معطوف به چه غایتی است. باید پشت صحنه شبه را شناسایی کرد.
👇👇👇
@mahdavizadegan
4_5870546804105285148.pdf
2.41M
📝 | متن بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از مبلغین و طلاب حوزههای علمیه. ۱۴۰۲/۴/۲۱
💻 Farsi.Khamenei.ir
🖌 پشت صحنه شبه افکن را بشناس
" نکتهی دوّم اینکه تبلیغ صرفاً پاسخگویی به شبهه نیست، موضع دفاعی نیست؛ اینجور نیست که ما خیال کنیم بنشینیم ببینیم چه شبههای وجود دارد، پیشگیری کنیم از آن شبهه، یا پاسخ بدهیم به آن شبهه؛ خب بله، این کار که واجب است، لازم است امّا فقط این نیست؛ طرفِ مقابل مبانی فکری دارد، باید به آن حمله کرد؛ طرفِ مقابل حرف دارد، فکر دارد، منطق دارد؛ مبانیِ این منطق، مبانیِ غلطی است؛ ما باید اینها را بشناسیم. در تبلیغ، موضع تهاجم لازم است. اگر چنانچه این موضع تهاجمی به معنای واقعی کلمه بخواهد تحقّق پیدا کند، لازمهاش شناخت صحنه است؛ یعنی شما باید بدانید که وقتی با انبوه شبهه در ذهن جوانها مواجه میشوید، با چه کسی طرفید؛ ما با چه کسی طرفیم؟ حالا فرض کنید که یک شبههای را فلان سرمقالهنویس یا فلان ستوننویسِ فلان روزنامه یا مثلاً فلان توییتزن در فلان شبکه یک چیزی را مطرح کرده؛ ما با چه کسی طرفیم؟ این کیست؟ آیا این خودش است که این کار را دارد میکند؟ احتمال قوی هست که اینجور نباشد، احتمال قوی هست که این یک پشتِصحنهای داشته باشد؛ آن پشتِصحنه کیست؟ باید او را شناخت".
👇👇👇
@mahdavizadegan
#السلام_علیک_یا_ابا_عبد_الله_الحسین
🔰 چرا اندیشه سکولار با حضور خیابانی دین مخالف است؟
خیابان عرصهٔ عمومی است. در مقابل خانه که عرصهٔ خصوصی آدمیان است. از منظر سکولارها هر آئین و مسلک و گفتمانی که بتواند خیابان را جولانگه خود سازد و به تصرف در آورد، پیروز میدان است. چون یکی از نشانه های سیادت گفتمانی، تصرف خیابان است. تابلوهای خیابان صرفاً کارکرد تبلیغاتی یا اطلاع رسانی ندارد بلکه کارکرد گفتمانی هم دارد. تابلوی تبلیغ کنسرت یا فروش لوازم خانگی یا تبلیغ ورزشی بیانگر استیلای گفتمان زندگی روزمره و عرفی شدن است. گفتمان عرفی با همین تابلوها خیابان را به تصرف خود در می آورد.
بر این اساس، گفتمان سکولار حضور دین در عرصهٔ خیابان را رقیب خود می داند. از نظر آنان خیابان پدیده مدرن و عرفی است و برای دین ساخته نشده است. چون به زعم آنان دین امر خصوصی است و در خیابان جایی ندارد. از این رو، روشنفکر و کارگزار سکولار دین زدایی از خیابان را پروژه اصلی خود می داند. از سویی می کوشد امور عرفی کننده در سطح خیابان منتشر و نهادینه شود. از جنسی شدن شهر استقبال می کند. رواج بی حجابی و برهنگی در سطح خیابان را امر مطلوبی می داند. هر یک از اینها نمادی از استیلای گفتمان سکولار بر خیابان است.
از سوی دیگر، اندیشه سکولار در اشکال مختلف می کوشد دین را از حضور خیابانی باز دارد. همان اندازه که از جنسی شدن شهر خرسند می شود از خیابانی شدن هیئت های مذهبی بیمناک است. بر افراشته شدن هر بیرق جشن و عزای مذهبی را بر نمی تابد. چون جشن یا عزای خیابانی مطلوب اندیشه سکولار نیست. پوستر برگزاری مجلس جشن غدیر یا عزای حسینی، شربت و چای نذری که در خیابان توزیع می شود، صدای طبل و سنجی که برای عزای اهل البیت بلند می شود و پیشانی بندی که به یاد علی اصغر امام حسین بر سر کودک خردسال بسته می شود و دسته عزایی که در خیابان به راه می افتد و بانوی محجبه و چادری که در خیابان آمد و شد می کند، گشت ارشادی که در خیابان دیده می شود، همه اینها از نظر اندیشه سکولار تهدید است و نمی بایست گذاست چهره خیابان بواسطه حضور این امور تغییر کند. چون تغییر چهره خیابان و مذهبی شدن آن موجب کاسته شدن استیلای گفتمان دنیوی گرایی است.
امروز، نگرانی های سکولارهای وطنی در چند سال اخیر از تضعیف سیادت گفتمانی بر خیابان خیلی بیشتر از گذشته شده است. اگرچه در تحلیل های رسانه ای شان مدام از کاهش دینداری مردم و افول دین گرایی سخن می گویند ولی باطن گفتارشان حکایت از نگرانی های عمیق نسبت به از دست دادن خیابان دارد. بی جهت نیست که نویسندگان شان جشن های کیلومتری غدیر و عزای خیابانی امام حسین علیه السلام را تحقیر می کنند. آنان مشاهده می کنند که در چند سال اخیر نه فقط عزای خیابانی کم نشده است بلکه جشن های خیابانی هم به آن اضافه شده است. حمایت آنها از خشونت های خیابانی پاییز 401 ریشه در همین نگرانی ها دارد.
عجیب است که اندیشه سکولار ایرانی علیرغم داعیه های تکثر گرایی و تسامح و تساهل، حضور دین در خیابان را بر نمی تابد و سرسختانه پی گیر دین زدایی از خیابان است. تاسفبارتر اینکه آنان برای اجرای پروژه شوم شان علوم انسانی را به خدمت گرفته اند. اکنون رشته هایی مانند جامعه شناسی، مردم شناسی، مناسک شناسی و غیره توسط سکولارهای بزرگ و کوچک به خدمت گرفته شده است تا دینداران را به کوتاه آمدن از کنشگری خیابانی و ترک آن متقاعد سازند.
بنابراين، تردیدی باقی نمی ماند که حضور با شکوه دین در خیابان در همه اشکال آن؛ از جمله شکل مناسکی جشن و عزا، امر به معروف و نهی از منکر و فرهنگی عفاف و حجاب، عرصه را بر گفتمان سکولار و دین ستیز تنگ تر می کند. البته ثمره این حضور به اینجا ختم نمی شود بلکه ساحت علم بویژه علوم انسانی و اجتماعی از استفاده ابزاری سکولار ها نجات پیدا می کند. انشالله
✍ داود مهدوی زادگان
@mahdavizadegan
#السلام_علیک_یا_ابا_عبد_الله
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖌 از که باید عبرت گرفت و بر چی مقاومت کرد؟
چند سالی است که جماعت اندکی در کسوت دانشگاهی و حوزوی عزم شان را جزم کرده اند که مدافع ارزش های فرومایه و غیر اخلاقی و غیر شرعی باشند. هر گاه حاکمیت در صدد مهار و کنترل هنجارشکنی های قشر خاصی از جامعه - که عموماً متعلق به طبقه مرفهین بی درد و رنج هستند - بر می آید، به یکباره فریاد اعتراض شان بالا می رود.
این جماعت دنیوی منش عزم به اصطلاح فرهنگی خود را منسوب به اصل آزادی و کرامت انسانی می دانند و خود را کنشگران مرزی می خوانند. ولی حقیقت چیز دیگری است. آری، اینان همیشه در خط مقدم جبهه تهاجم فرهنگی دیده می شوند ولی نه این طرف مرز یا حتی روی مرز بلکه همواره آن طرف مرز می ایستند.
مسلماً اصل آزادی و کرامت انسانی از اینکه مدافع ارزش های غیر اخلاقی و غیر دینی باشد، شرم دارد. مگر اینکه مفهوم شرم در دنیای مدرن از معنا تهی شده باشد. پس، این عزم ضد فرهنگی - بخوانید آزاد منشانه و کریمانه! - از چه روست؟
حقیقت این است که مبنای عزم این جماعت اندک عرفی گرا مخالفت با حکمرانی دینی است. اساساً ملاک اندیشه ورزی آنان جهت گیری های حکومت اسلامی است. هر آن امر فرهنگی که از نظر حاکمیت دینی ارزش باشد، در نظر آنان ضد ارزش است و باید برابر آن ایستاد. اگر حاکمیت مبتنی بر خواست عمومی در صدد مهار و کنترل هنجار شکنی های اخلاقی و شرعی برآید آنان فریاد مخالفت بر می آورند.
تردیدی نیست که اگر اینان در حاکمیت غیر دینی به سر برند، هیچ مخالفتی با سیاست های فرهنگی آن ندارند بلکه دستگاه فرهنگی غیر دینی را یاری می دهند.
اما به هر روی، این جماعت اندک که در کسوت دانشگاه و حوزه خود نمایی می کنند، این روزها در وضعیت رقت باری از سقوط و انحطاط قرار دارند. آن بیچاره که کارگزار حاکمیت دینی را بیچاره می خواند و به گمان باطلش خرسندانه مقابله با هنجار شکنان فرهنگی و اخلاقی را موجب تسریع سقوط حاکمیت می داند، همو آشکارا هنجار شکنان را به اخلاق ماکیاوللی فرا می خواند. می گوید مقابل مأمور گشت اخلاقی محجوب باشید و از او که دور شدید از حجاب در آئید!
به راستی، کدام استاد دانشگاه اخلاق مدار و فرهنگی را می توان سراغ گرفت که به مخاطبان جوان خود بگوید " پوشش تان را آن جور که دوست دارید ادامه بدهید و در این راه مقاومت کنید" که گوینده این سخن دومی آن باشد؟!
اما بیچاره تر از این دانشگاهی نما روحانیان دنیوی گرایی هستند که در کنج حوزه علمیه خزیده اند و فقط هنگامی که حاکمیت در صدد مقابله با هنجار شکنان اخلاقی و شرعی بر می آید، فریاد وا اسلاما سر می دهند. آنان با وجودی که قبول دارند حجاب واجب شرعی است ولی الزام حکومت به این واجب شرعی را وهن به اسلام می دانند!! یعنی اگر رسول خدا و حضرت وصی علیهما السلام مردم را امر به معروف حجاب و عفاف کنند، نعوذبالله وهن به اسلام کرده اند؟!!
بر این اساس، نعوذبالله قیام امام حسین علیه السلام هم حرکتی موهن به اسلام است. چون اگر آن حضرت در جنگ نا برابر ظالمانه پیروز می شد و حکومت را به دست می گرفت، امر به معروف های شرعی چون عفاف و حجاب می کرد. یا شاید به زعم باطل این مدرسین حوزوی نما، آن حضرت کاری به کار هنجار شکنان اخلاقی و شرعی ندارد و آنان را آزاد می گذاشت!!
آری، اینگونه هم می توان قیام ابا عبدالله الحسین علیه السلام را از معنا تهی و تحریف کرد.
اما چرا این آقایان هر گاه که حاکمیت در مهار هنجار شکنان جدی می شود، یادشان می آید که منکرات بزرگی از قبیل اختلاس، تضییع اموال عمومی، ربا، انتصاب های فامیلی و سایر مفاسد اقتصادی هم وجود دارد؟
چرا این آقایان در وقت دیگر، خصوصاً زمان روی کار آمدن دولت های منتخب شان نسبت به این مفاسد اقتصادی از خود حساسیت نشان نداده و نمی دهند؟
چرا این آقایان فقط زمان مبارزه با فرهنگ بی حجابی و برهنگی وارونه به یاد وهن اسلام می افتند؟
چرا این آقایان برابر اهانت به قرآن کریم در سوئد و دانمارک حساس نمی شوند و بیانیه نمی دهند؟!
ادامه متن
👇👇👇
ادامه مطلب
👇👇👇
تردیدی نیست که امروز با این قبیل بیانیه ها که همداستان با گفتار آموزگاران ماکیاولیستی است می توان در سپاه اموی بود و برابر قیام سرخ حسینی احتجاج کرد. مگر کارگزار فرهنگی اموی در توجیه کار خود سخنی غیر از این دارد. او نیز هر گونه برخورد با هنجار شکنی های اخلاقی و فرهنگی اعم از بی حجابی و سایر منکرات را غیر شرعی و غیر قانونی و دور از کرامت انسانی می داند.
آری، باید عبرت گرفت و مقاومت کرد. اما از کی؟ حاکم و ملتی که امر به معروف و نهی از منکر می کند مایه عبرت نیستند. آنان الگو و اسوه حسنه هستند و باید روی آن ایستاد و مقاومت کرد. بلکه آیندگان از آموزگاران ماکیاولیستی و بیانیه نویسان اموی عبرت می گیرند.
✍ داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
16.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 مداحی معروف نریمان پناهی
همخوانی ذاکرین حسینیه معلی با نوای ماندگار و شنیدنی نریمان پناهی
@moallatv3