ادامه مطلب
👇👇👇
تردیدی نیست که امروز با این قبیل بیانیه ها که همداستان با گفتار آموزگاران ماکیاولیستی است می توان در سپاه اموی بود و برابر قیام سرخ حسینی احتجاج کرد. مگر کارگزار فرهنگی اموی در توجیه کار خود سخنی غیر از این دارد. او نیز هر گونه برخورد با هنجار شکنی های اخلاقی و فرهنگی اعم از بی حجابی و سایر منکرات را غیر شرعی و غیر قانونی و دور از کرامت انسانی می داند.
آری، باید عبرت گرفت و مقاومت کرد. اما از کی؟ حاکم و ملتی که امر به معروف و نهی از منکر می کند مایه عبرت نیستند. آنان الگو و اسوه حسنه هستند و باید روی آن ایستاد و مقاومت کرد. بلکه آیندگان از آموزگاران ماکیاولیستی و بیانیه نویسان اموی عبرت می گیرند.
✍ داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
16.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 مداحی معروف نریمان پناهی
همخوانی ذاکرین حسینیه معلی با نوای ماندگار و شنیدنی نریمان پناهی
@moallatv3
#السلام_علیک_یا_ابا_عبد_الله
🖌 هدف ارشادی و اصلاحی در قیام امام حسین علیه السلام
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
گروهی بر این باورند که حاکمیت نسبت به مسائل فرهنگی و اخلاقی و اجتماعیات مردم هیچ وظیفه ای ندارد. حکومت مأموریتی در باب هدایت گری و ارشاد مردم ندارد. مردم خودجوش به این امر می پردازند و نیازی به حاکمان ندارند تا آنان را موعظه و ارشاد کند. اصلاحات فرهنگی و تربیتی جامعه توسط خود جامعه انجام پذیر است. دخالت حاکمیت در این امور عواقب ناگواری دارد و وضع را بدتر می کند.
اگر این دیدگاه را در کنار دیدگاه دیگری بگذاریم که می گوید نباید دولت در امر اقتصاد دخالت کند و ورود در این کار موجب دستوری شدن اقتصاد می شود و کار به سامان نمی رسد بلکه باید بازار را آزاد گذاشت تا خود جوش اقتصاد را سامان دهد؛ آیا از جمع این دو دیدگاه به پوچی و بیهودگی دولت نمی رسیم؟ قطعاً آنارشیسم سیاسی نتیجه این دو دیدگاه است.
اگر حاکمیت هیچ وظیفه ای در عرصه فرهنگ و اقتصاد ندارد، دیگر چه ظلم بزرگی متصور است که دولت مأمور به دفع آن شود. ظلم های کوچک را هم خود مردم می توانند دفع کنند.
جای این پرسش باقی است که چرا پیروان چنین دیدگاهی وقتی قدرت را تصاحب می کنند مأموریت های اصلاح گرانه فرهنگی را وظیفه خود می دانند و اسناد فرهنگی غربیان مانند سند 2030 را مبنای اصلاحات فرهنگی و آموزشی شان قرار می دهند و اساساً دولت شان را دولت اصلاحات می خوانند. بنا بر فرض مذکور، دولت را چه به اصلاح گری؟ و نیز چرا در پی تثبیت اقتصاد دولتی بر می آیند.
این نکات تناقضات محتوایی دیدگاهی است که خواهان عدم مداخله دولت در امور فرهنگی و اقتصادی است. لکن جدای از تناقضی که در این دیدگاه وجود دارد، از منظر دینی چنین دیدگاهی مردود است. اسلام سیاسی بر مبنای کتاب و سنت و دلایل عقلی چنین دیدگاهی را نفی می کند. در اینجا به مناسبت ایام سوگواری ابا عبدالله الحسین علیه السلام به یک دلیل از کلام آن حضرت بسنده می شود.
درباره هدف امام حسین علیه السلام از خروجش و حرکت به سمت کوفه نظریات مختلف مطرح است. اما نظریه صحیح آن است که آن حضرت بنا به دعوت بزرگان و مردم کوفه برای به دست گرفتن حکومت قیام کرد. لکن اغلب مردم کوفه وفادار نماندند و در میانه راه نه فقط از خواسته شان اعراض کردند بلکه با آن حضرت جنگیدند و او و یاران با وفایش را به شهادت رساندند.
امام حسین علیه السلام در طول مسیر حرکت از مدینه تا کربلا و حتی در روز عاشورا، در هنگامه نبرد، دوست و دشمن را از هدف قیام و برنامه کاری که در نظر دارد آگاه ساخته است. هیچ کس نبود که نداند اگر امام حسین علیه السلام قدرت را به دست گیرد چه کار خواهد کرد. قصد امام علیه السلام از امارت اصلاحات و امر به معروف و نهی از منکر بود. آنچنان که در وصیت به برادرش محمد بن حنیفه آمده است :
إنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلاَبَطِرًا وَلاَمُفْسِدًا وَلاَظَالِمًا وَإنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاْءصْلاَحِ فِي أُمَّه جَدِّي مُحَمَّدٍ صَلَّي اللَهُ عَلَيْهِ وَءَالِهِ؛ أُرِيدُ أَنْ ءَامُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهَي عَنِ الْمُنْكَرِ، وَأَسِيرَ بِسِيرَه جَدِّي وَسِيرَه أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام.
من خروج نكردم از براي تفريح و تفرّج ؛ و نه از براي استكبار و بلندمنشي ، و نه از براي فساد و خرابي ، و نه از براي ظلم و ستم و بيدادگري ! بلكه خروج من براي اصلاح امّت جدّم محمّد صلّي الله عليه وآله مي باشد. من مي خواهم امر به معروف نمايم ، و نهي از منكر كنم ؛ و به سيره و سنّت جدّم ، و آئين و روش پدرم عليّ بن أبي طالب عليه السّلام رفتار كنم .
چنانکه از این وصیتنامه بر می آید، امام حسین علیه السلام از همان آغاز کار هدف خروجش را اصلاح گرانه معرفی می کند و اعلام می دارد که می خواهد از فردای بیعت کوفیان با ایشان و بر پایی حکومت اسلامی امر به معروف و نهی از منکر کند و به سیره جد و پدرش حکمرانی بورزد. سیره حکمرانی رسول خدا و امام علی علیهما السلام همه عرصه های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جامعه را شامل میشود.
بنابراين، تردیدی نیست که دولت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اصلاح گرانه است و اصلاح و ارشاد اسلامی بخش اصلی وظایف دولت حسینی است. زیرا مسلمانان از جهت فرهنگی با سیره نبوی و علوی فاصله زیادی گرفته بودند. لذا دولت اسلامی نمی تواند از پرداختن به امور فرهنگی و ارشادی مردم شانه خالی کند.
✍ داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
#السلام_علیک_یا_ابا_عبد_الله
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔰 حسین شاخص حق و عدالت و کرامت است
دنیای امروز از حرف و سخن اشباع شده است. ما با انبوه کلام مواجه هستیم. گویی نشانه فردیت در ابراز عقیده و حرف زدن است. فضای مجازی به نحو بی سابقه ای این امکان پر حرفی را برای انسان فراهم ساخته است. جهان زیر انبوهه حرف و سخن های راست و غلط پنهان شده است. بنگاههای سخن پراکنی، پروپاگاندای رسانه ای نظام سلطه در این بمباران و پرتاب کلمات به سراسر جهان پیشتازند.
نتیجه انبوهه کلمات سرگشتگی و حیرت آدمیان در شناسایی و معرفت حق است. گمشده انسان امروز همانا شاخص حق شناسی است. ملاک و شاخص حق و حقیقت چیست. به چی می توان باور داشت تا به سوی حقیقت رهنمون مان کند. شاخصی که مکتب اهل بیت علیهم السلام در چهارده قرن پیش به جهانیان معرفی کرده حسین سلام الله علیه است. ناب ترین و زلال ترین روح پرستنده بعد نبی و وصی، حسین است.
تا دنیا دنیاست، حسین سلام الله علیه برترین شاخص دنیای امروز و فردا و فرداها است. هیچ نقطه تاریکی در راه حسین وجود ندارد و برترین معارف الهی و انسانی را در همان سفر ربانی که به شهادت ختم شد از ایشان ثبت و ضبط شده است.
بی جهت نیست که در جهان سراسر دنیوی شده و دین گریز اقبال عمومی به مکتب حسین علیه السلام رو به فزونی است. چون امام حسین علیه السلام همان شاخصی است که جهان سرگشته می تواند بدون هیچ شک و شبههای بدان اعتماد کند و تکیه زند.
سخن در این نیست که مفاهیم والا و مقبول امروز چون آزادی، حقوق بشر، برابری و کرامت را در مکتب امام حسین علیه السلام می توان یافت بلکه کلام در این است که نمی توان از این مفاهیم دم زد و کینه و نفرت راه حسین را داشت. با شاخص معرفت دشمنی نمی کنند بلکه عشق می ورزند.
امروز هیچ نحله و گفتمان و مسلک و ایدئولوژی نمی تواند از آزادی، حقوق بشر و کرامت انسان و غیره سخن براند و در عین حال با مکتب امام حسین علیه السلام مخالفت کند و خصومت بورزد. هیچ جریانی و گرایشی نمی تواند از مقام زن و از زندگی حرف بزند و همزمان راه حسین را نا چیز بشمارد و خیمه و بیرق حسینی را به آتش بکشد. چون راه حسین شاخص است.
آنچنانکه مکتب حسین برای نظام اسلامی شاخص بوده و هست. راه حسین علیه السلام عمود خیمه نظام اسلامی است و اگر این شاخص به محاق رود فرو می ریزد. پس، باید راه حسین را در ارزیابی هر نظر و عملی ملاک خود قرار داد.
✍ داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
#السلام_علیک_یا_ابا_عبد_الله
🏴🏴🏴🏴🏴
🖌 مشکل با خداست
خانم محجبه ای در یکی از برنامه های سیما می گوید در نمازخانه باغ کتاب خانم بی حجابی را دیدم که آمد نماز خواند و بعد شالش را کنار گذاشت. او در تحلیل نماز خواندن خانم بی حجاب چنین می گوید: " اون آدم ( خانم بی حجاب ) با خدا مشکلی نداره و حرف خدا را هم گوش می ده و خدا را هم دوست داره، تو را دوست نداره"
خب، این نوع تحلیل ها از نماز خانم های بی حجاب در میان برخی از افراد مذهبی و غیر مذهبی رایج است. لکن در درست بودن آن تردید های جدی وجود دارد.
اولاً چرا این خانم محجبه می گوید با تو مشکل دارد، چرا نمی گوید با من و تو مشکل دارد. ثانیاً مگر این تو چه کار کرده که می گوید با تو مشکل دارد. اصلاً این بی حجاب ها چقدر با این تو ها دیدار و هم صحبتی داشته و دارند که با آنها مشکل پیدا کرده اند. خب، عکس داستان هم می تواند باشد؛ این توها هم با امثال این نوع بی حجاب ها مشکل دارند.
اما ثالثاً اگر این بی حجاب ها با خدا مشکل ندارند، چرا بی حجاب شده اند. با تو مشکل دارند چرا حکم حجاب را نقض می کنند. حجاب را که من و تو تشریع نکرده ایم. حجاب را خدا واجب کرده است. مگر می شود خدا را دوست داشت ولی حجاب را که واجب شرعی است دوست نداشت و کنار بگذاریم.
وظیفه شرعی در جذب چیست؟
جذب حداکثری افراد به دیانت ورزی خوب است ولی وظیفه اصلی دینداران نیست. قرآن کریم خطاب به رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود که شاید تو از اینکه مردمان ایمان نمی آورند خود را به تباهی اندازی در حالی که نباید چنین کنی: " لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ " ( الشعراء : 3 ). در جای دیگر می فرماید آنچه وظیفه داری رساندن پیام خدا است اما حساب ایمان نیاوردن شان با ما است: " فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ" ( الرعد : 40 ).
بنابر این، وظیفه دینداران تبلیغ سخن خدا است و نباید برای جذب حداکثر خود را تباه کرد یا دیگر دینداران را به کاری که نکرده اند متهم کنیم.
اما مشکل کجاست؟
این خانم محجبه گمان کرده که بی حجاب های نماز خوان با خدا مشکل ندارند و حرفش را گوش می دهند. اما آیا این چنین است که ایشان می گوید؟ در اینجا باید این گروه از افراد بی ححاب نماز خوان را به دو دسته تقسیم کرد.
گروهی از آنها کسانی هستند که فقر فرهنگی و ضعف در بینش دینی دارند. آنان بر اساس تصورات غلط از دین بی حجاب شده اند. لذا در اثر کسب آگاهی و معرفت دینی خود را اصلاح می کنند. در اینجا، با این دسته طرفی نیست. بلکه سخن با گروه دوم است.
اما دسته دوم کسانی هستند که بر اساس برداشتی خاص و از روی مبنای نظری بی حجابی و نماز خواندن را کنار هم جمع کرده اند. به زعم آنان باید خدا را آنچنان که می پسندیم، دوست بداریم نه آنچنان که او می پسندد. من خدا را اینطوری دوست دارم که کار به حجابم نداشته باشد. او نماز را نه بخاطر اینکه خدا پسندیده است بلکه بخاطر اینکه خودم پسندیم می خواند. حتی ممکن است نماز را همراه با موسیقی بپسندد و بخواند. لذا برخی از آنها حتی نماز را لازم نمی دانند و می گویند دل پاک کافی است.
آری، این دسته از بی حجاب ها با چنین خدایی هیچ مشکلی ندارند. خدایی که نحوه عبادت ( با حجاب باشی یا بی حجاب ) را به خود انسان واگذار کرده است. ولی با خدایی که مداخله می کند و مدام از التزام به پسند و نفی نا پسند هایش می کند، با چنین خدایی مشکل دارند. اینان با زبان تکلیف مخالفند و می گویند گذشتگان تکلیفی می اندیشیدند ولی ما خود را مکلف نمی دانیم.
این چنین دیدگاهی گونه ای از تفکر سکولاریستی است که جماعتی با عنوان روشنفکری دینی چند دهه است که مبلغ آن هستند. این دیدگاه با اساس اصل اسلامیت دین خدا مشکل دارند. چون دین خدا از پیروانش تسلیم محض برابر فرامین الهی را خواستار است.
✍ داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
#السلام_علیک_یا_ابا_عبد_الله
🏴 در فضیلت علمداری علمدار کربلا
لواء و رایت و عَلم، هر سه واژه در صدر اسلام با مختصر اختلاف در موضع استعمال به یک معنا است. اگرچه کاربرد عَلم عام تر است. پرچم نشان قوم و قبیله و ملت است که به منظور شناسایی و شناساندن استفاده می شود. در گذشته بیشترین کاربرد آن در میدان جنگ بوده است.
اهتزاز پرچم لشکر در میدان رزم از جهات مختلف اهمیت دارد. اجتماع و شناسایی مختصات مکانی لشکریان و امیدواری و تقویت روحیه و پایمردی در جنگاوری از وجوه مهمه برپایی عَلم است. به همین خاطر، پرچمدار مسئولیت گرانی بر عهده دارد و تا پای جان می کوشد که آن را در برافراشته نگه دارد. و باز به همین خاطر، دشمن می کوشد که علمدار را از پای در آورد تا روحیه جنگاوران خصم تضعیف و تسلیم شود.
لواء در جنگ ها به دست دلاور ترین و شجاع ترین جنگاوران سپرده می شد تا سربازان روحیه بگیرند و نیروهای دشمن به وحشت افتند. اولین علمدار در صدر اسلام عموی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حضرت حمزه بن عبد المطلب بود. بعد شهادت آن حضرت، امیر المومنین علی علیه السلام پرچمدار مسلمانان بود.
گاه علمدار لشکر به دلیل شایستگی هایی که دارد به عنوان فرمانده لشکر انتخاب می شود. چنانکه در فتح قلعه خیبر یهودیان، پرچم و فرماندهی عملیات به دو صحابی، ابوبکر و عمر سپرده شد ولی آن دو موفق به فتح قلعه نشدند تا اینکه رسول خدا فرمود: «لاعطین الرایة غدا رجلا یحب الله و رسوله (و یحبه الله و رسوله) یفتح الله علی یدیه لیس بفرار، همانا فردا این رایت را به مردی خواهم داد که خدای و رسول او را دوست دارد (در بعض روایات: و خدا و رسول او هم او را دوست دارند) خدا خیبر را به دست او میگشاید. او هرگز نمیگریزد". و او کسی جز علی نبود و قلعه خیبر به علمداری و فرماندهی آن حضرت فتح شد.
همه یاران ابا عبدالله الحسین علیه السلام در صحرای کربلا، در روز عاشورا از برترین جنگاوران دلیر عرب بودند. هر یک از آنان شایستگی علمداری سپاه امام حسین را داشتند اما این افتخار نصیب عباس بن علی، حضرت ابا الفضل شده بود. چون او اشجع الناس و عمود خیمه ابا عبدالله الحسین علیه السلام بود. بطوری که با افتادن هر یک از یاران امام حسین، اهل بیت دل شان به وجود عباس علمدار حسین گرم بود.
امام حسین تنها بخاطر شجاعت و دلاوری عباس بن علی نبود که پرچم را به دست او سپرد بلکه می خواست ایشان نزدیک حرم بماند و به قلب دشمن نزد تا زودتر از دیگران به شهادت نرسد. مرحوم مجلسی گوید: " در برخي از تأليفات شيعه است كه عباس بن علي هنگامي كه تنهايي برادرش امام حسين (ع) را ديد، به ايشان عرض كرد: آيا رخصت ميدان رفتن به من مي دهيد؟ امام شديد گريست و فرمود: " يا أخي أنت صاحب لوائي". تو پرچمدار لشكر مني. اگر تو بروي، لشكر من متفرق خواهند شد! ( بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار،انتشارات اسلانیه: 45/ 41 ).
حتی لشکر عمر بن سعد لعنت الله عیه و من تابعه، از جایگاه و تکیه گاه عباس بن علی در سپاه امام حسین علیه السلام باخبر بودند. آنها از روی رحمانیت برای ایشان امان نامه نفرستادند بلکه می دانستند که با افتادن علمدار حسین همه امیدها نابود خواهد. این را از گفتگوی میان عمر بن سعد و شمر می توان فهمید. به همین خاطر، وقتی عباس در شریعه فرات بر زمین افتاد، امام فرمود: " الآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِى وَ قَلَّتْ حِيلَتِى وَ شَمَّتْ بِى عَدُوِّى؛ اكنون كمرم شكست و بىچاره شدم و دشمنم نسبت به من، پردهدر و مغرور شد".
آری، علمدار و پرچمدار امام حسین که افتاد، حرم به عزا نشست. حضرت زينب سلام الله عليها به نوحهسرايى برخاست و گفت: «واى عباسم! واى برادرم! فرياد از بىكسى پس از تو!» امام نيز گريست و فرمود:" إى وَ اللَّهِ وا ضَيْعَتاه وَ انْقِطاعُ ظَهْراهُ بَعْدَكَ اباالفَضْل عليه السلام! يَعُزُّ عَلَىَّ وَ اللَّهِ فِراقُكَ؛ آرى به خدا! فرياد از بىكسى و شكستن كمر [من] پس از تو اى ابالفضل! جدايى تو [چقدر] بر من گران خواهد بود".
ادامه مطلب
👇👇👇
روایت شده، هنگامى که وسائل غارت شده از شهداى کربلا را به شام نزد یزید بردند، در میان آنها پرچم بزرگى بود. یزید و حاضران دیدند همه پرچم سوراخ و صدمه دیده ولى دستگیره آن سالم است، پرسید: این پرچم را چه کسى حمل مىکرد؟ گفته شد: عباس بن على ـ علیه السلام ـ آن را حمل مىکرد. یزید از روى تعجب و تجلیل از آن پرچم، دو یا سه بار برخاست و نشست و گفت: «انظروا الى هذا العلم فانه لم یسلم من الطعن و الضرب الا مقبض الید التى تحمله:به این پرچم بنگرید، که بر اثر صدمات و ضربات، هیچ جاى آن سالم نمانده جز دستگیره آنکه پرچمدار آن را با دست حمل مى کرده است. سپس یزید گفت: «ابیت اللعن یا عباس، هکذا یکون وفاء الاخ لاخیه: لعن و ناسزا از تو دور باد (و ناسزا براى تو زیبنده نیست) اى عباس، این است معناى وفادارى برادر نسبت به برادرش".
آری، باید در بیان عظمت افتخار پرچمداری یاد آور شد که این افتخار نصیب بزرگانی چون حمزه عموی پیامبر و امیر المومنین علی و عباس بن علی علیهم السلام شده است. علمداری هر ملت و قومی منصبی نیست که بتوان به هرکسی سپرد. باید در هر عرصه و میدانی، پرچم ملت را به کسی سپرد که امین، شجاع و وفادار و راسخ در عقیده باشد. انشالله
✍ داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ، لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ وَجَلَّتْ وَعَظُمَتِ الْمُصِيبَةُ بِكَ عَلَيْنا وَعَلَىٰ جَمِيعِ أَهْلِ الْإِسْلامِ، وَجَلَّتْ وَعَظُمَتْ مُصِيبَتُكَ فِي السَّمَاوَاتِ عَلَىٰ جَمِيعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ
ای اباعبدالله، هرآینه عزایت بزرگ و سنگین شد و مصیبت تو بر ما و بر همه اهل اسلام بس دشوار و طاقتفرسا گشت و سنگین و دشوار و طاقتفرسا شد مصیبتت در آسمانها بر همه اهل آسمان.
@mahdavizadegan
#السلام_علیم_یا_ابا_عبد_الله
🏴 قومی بر امام معروف و قومی بر امام منکر
مردى در منزل «ثعلبيه» نزد امام حسين عليهالسلام آمد و در مورد اين آيه كريمه سؤال نمود " يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ " ( اﻹسراء : 71 ) امام فرمود: يعنى پيشوا و امامى كه مردم را به راه راست هدايت كند و مردم هم او را اجابت كنند، و امامى كه مردم را به گمراهى و ضلالت دعوت كند و مردم نيز به دعوت او پاسخ مثبت دهند؛ گروه اول در بهشت و گروه دوم در آتش خواهند بود، و اين قول خداى متعال است كه" فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ" ( الشورى : 7 )(مقتل الحسين مقرم: 179 ).
مطابق فرمایش قرآنی امام حسین علیه السلام آدمیان در اجتماع و گروه زندگی می کنند و هیچ گروهی بدون امام و رهبر نیست. گروه با امام و الگوی خود به این سو و آن سو حرکت می کند تا به مقصد نهایی می رسد. این مقصد یا خیر است یا شر. عاقبت گروه خیر، بهشت برین است و عاقبت گروه شر دوزخ است. پس، برای اینکه دانسته شود اهل کدام فرقه هستیم، باید امام خود را بشناسیم. باید نسبت به گفته ها و اعمال و سیاست ها و جهت گیری های امام خود شناخت پیدا کنیم.
روز عاشورا، دو فرقه رو در روی هم صف آرایی کردند. فریقی اهل جنت بود و فریقی اهل نار. هر دو گروه هم کاملاً امام شان را می شناختند. هیچ کس نبود که امامش را نشناسد. گروهی بر امام معروف بودند و گروهی بر امام منکر. امام معروف، حسین فرزند زهرای مرضیه دخت پیامبر خدا بود و امام منکر، دعی بن دعی، ابن مرجانه فرزند زیاد و یزید بن معاویه بن ابوسفیان بود.
اگر گمان کنیم که صف آرایی این دو امام فقط مربوط به واقعه کربلا است و تکرار شدنی نیست، سخت در اشتباهیم. دنیای امروز نیز بواسطه دو امام معروف و امام منکر به دو فرقه تقسیم شده است. امامی که دعوت به آخرت می کند و حیات دنیوی را در برابر آخرت قلیل و نا چیز می شمارد: "قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَى وَلَا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا " ( النساء : 77 ). امام دیگری که نفی آخرت می کند و می گوید هر آنچه هست همین دنیا است: " وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ " ( الجاثية : 24 ).
همگان هر ساله در روز عاشورا مختصات خودمان را که در کدام فرقه حضور داریم، بازخوانی و باز شناسی می کنیم. هر بار معلوم می کنیم که امام مان کیست تا معلوم شود اهل نوریم یا اهل نار. اگر امام مان را حسینی می دانیم، باید همه ساله تجدید عهد کنیم. چون معلوم نیست که تا به آخر بر این عهد مقدس باقی بمانیم. امام رهایمان نمی کند ولی از ناحیه خودمان تضمینی نیست.
✍ داود مهدوی زادگان
@mahdavizadegan
🏴 با شکوه تر از گذشته
بحمدالله به برکت خون شهدای کربلا محرم امسال ( 1445 ق ) با شکوه تر از سال های گذشته برگزار شد. مساجد، تکایا و هیئت های عزاداری مهربانانه تر و کریمانه تر از گذشته از عزاداران ابا عبدالله الحسین علیه السلام پذیرایی کردند.
البته امسال، جریان معارض و دین ستیز در این شکوه عزاداری سهیم بودند. چون هواداران شان را به منظور بر هم زدن صورت معنوی و قدسی هیئات فرا خوانده بودند. ولی همان چای و شربت نذری امام حسین اثر خودش را کرده بود و نزاع شان را مغلوبه ساخت. کسی نبود که به عشق امام حسین علیه السلام نیامده باشد. حتی بانوان مکشفه هم در این شبهای عزای حسینی احترام گذاشتند و غالباً در مجلس روضه امام حسین محجبه حاضر می شدند. بعضاً هم مکشوفه وارد مجلس عزا شدند ولی با حجاب که هدیه حسینی است، خارج شدند. بد خواهان مجلس حسینی چی می خواستند و چی پیش آمد. اینها بخاطر همان عشق به حسین است که همه را گرد هم جمع کرده است.
امید است که با این اجتماع حسینی همگی در رکاب امام زمان عج و نایب بر حقش رهسپار شویم تا شهادت و عاقبت بخیری. انشالله
👇👇👇
@mahdavizadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شیخ حسین انصاریان: گفتند در جلسات محرم شرکت نکنید و سیاه نپوشید اما حضور مردم چند برابر شد
▪️نور اباعبدالله با نور حق تعالی پیوند خورده و این نور را تا قیامت نمیتوان خاموش کرد.
@mahdavizadegan
🏴 نهضت حسینی ادامه دارد
امام حسین علیه السلام در جای جای مسیر خروج نورانیش از مدینه تا کربلا حتی در روز عاشورا، هدف از قیامش را برای عام و خاص توضیح داد تا کسی نتواند قیام خونین آن حضرت را تحریف و تصرف کند. امام در قسمتی از وصیتنامه اش به برادر خود محمد بن حنفیه چنین می فرماید:
" وَ أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّی وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ "؛ و همانا من براى سركشى و خود پسندی و تكبر و فساد كردن و ظلم نمودن خارج نشدم [قیام نكردم]. و به تحقیق كه من برای اصلاح و درست كردن [كارها] در میان امت جدم قیام كردم و می خواهم به نیكی سفارش و از بدی نهی كنم و مطابق سيره جدم رسول خدا و پدرم على بن ابى طالب عليهم السّلام رفتار می نمایم. ( بحارالأنوار، علامه مجلسی ج۴۴ ص ۳۲۹ ؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۸۹ )
این فرمایش امام حسین علیه السلام از آن زمان تا کنون الهام بخش خدا جویان زیادی بوده است. بی تردید یکی از آن خدا جویان مرحوم امام خمینی ره است. امام راحل با تأسی به نهضت عاشورا قیام کرد و به پشتوانه مردم دیندار و اخلاق مدار ایران توانست حکومت اسلامی را جایگزین حاکمیت طاغوت کند.
آری، ماهیت خروج امام خمینی ره در پانزده خرداد ۴۲ که منجر به وقوع انقلاب اسلامی شد همین فرمایش اباعبدالله الحسین علیه السلام بود. امام راحل برای سرکشی و خود پسندی و تکبر و فساد کردن و ظلم و ستم کردن بر مردم قیام نکرد بلکه خروج ایشان برای اصلاح امور جامعه و امر به معروف و نهی از منکر و عمل به سیره رسول خدا و وصی اش علی بن ابی طالب علیهما السلام در امر حکمرانی بوده است.
بحمدالله ملت شریف ایران به دعوت امام خمینی ره لبیک گفتند و بر خلاف مردم کوفه بد عهدی نکردند و تا پای جان ایستادگی کردند و حکومت اسلامی را بر پا کردند.
خداوند سبحان در سال ۶۸ به قلب پاک امام خمینی ره و خون شهدای انقلاب و دفاع مقدس و مجاهدت بزرگان دین نظر کرد و این قیام را به دست کسی سپرد که وفادارترین مجاهد انقلابی به راه و مکتب امام خمینی ره است. ایشان نیز همانند امام خمینی ره برای یاغی گری و غرور و تکبر و فساد گری و ستم گری بر منصب ولایت فقیه تکیه نزد. سیره حکمرانی ایشان از چنین اتهاماتی پاک و منزه است. بلکه ایشان از آغاز عهده داری امر ولایت تا کنون پی گیر اصلاح امور و امر به معروف و نهی از منکر و اجرای احکام اسلامی بر اساس سنت نبوی و علوی بوده است.
اینکه مردم همچنان خواستار اصلاح دینی امور و امر به معروف و نهی از منکر و اجرای احکام اسلامی هستند به دلیل وفاداری ولی فقیه به مکتب امام خمینی ره و آرمانهای انقلاب اسلامی است.
وفاداری ولی فقیه بر خروج حسینی را می توان از مقابله جبهه معارض با ایشان به خوبی شناسایی کرد. امروز، مخالف و معاند و معارض ایشان یا از میان سرکشان و مفسده جویان و خوشگذران و ستم گران است و یا اگر از این جماعت نباشند از میان متحجرین و روشنفکران سکولاری هستند که اگر امروز نظام استبداد پهلوی بر قرار می بود، اینان ثناگوی و هوادار آن بودند.
امروز، همان جبهه ای که در دهه شصت تمام قد برابر حکمرانی امام خمینی ره ایستاده بود و خصومت می ورزید، عیناً همانها برابر ولی فقیه صف آرایی می کنند بلکه خصومت و کینه توزی شان دو صد چندان بیشتر از گذشته شده است.
اگر مدعی با این سخن مخالف است به مخاطبان خود نشان دهد که کدام بخش از آن جبهه مخالف و معاند با امام خمینی، اکنون با همان مواضع دهه شصتی حامی و پیرو ولی فقیه شده است.
بنابر این، می توان با قاطعیت بیان کرد که به لطف الهی نهضت حسینی که با خروج امام خمینی ره در پانزده خرداد ۴۲ آغاز شد همچنان استوار و محکم پابرجاست. گویی این انقلاب و نظام اسلامی زمینه ساز قیام و انقلاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است.
یک دلیل مهم این پابرجایی شدت یافتن حضور مردم در مراسم جشن و عزای علوی و حسینی است. بر پایی باشکوه راهپیمایی اربعین که امروزه مایه عذاب و بلای جان دشمنان اسلام و موجب شور و شعف محبان حسین شده است، نتیجه ولایت ولی فقیه است.
خداوند تبارک و تعالی عمر با برکت و پر عزت ایشان را تا قیام و در رکاب حضرت حجت عج الله تعالی فرجه الشریف مستدام بگرداند. انشالله
✍ داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan