eitaa logo
مهدوی زادگان
368 دنبال‌کننده
177 عکس
55 ویدیو
19 فایل
*رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ*
مشاهده در ایتا
دانلود
🖌 پروژه ناتمام مدرنیته با حمایت از اسرائیل غاصب تمام شدنی نیست ❗️ این روزها که رژیم غاصب صهیونیستی علیه مردم مظلوم فلسطین در غزه مشغول جنایات جنگی و نسل کشی سبعانه است، موج گسترده اعتراض و انزجار و محکومیت در سراسر جهان به راه افتاده است. افکار عمومی جهان از دولتمردان و قدرت های غربی به سرکردگی آمریکا می خواهند که جنایات رژیم صهیونیستی را متوقف کنند و نگذارند کارنامه ضد بشری این رژیم متجاوز بیش از این سیاه تر و ننگین تر و نفرت آلودتر شود. ❗️در این میان، افکار عمومی جهان از فیلسوفان و آموزگاران اصول تجدد خواهی و مدافعین حقوق بشر و کرامت انسانی و آزادی و زیست جهان برابر می خواهند که با آنان همراه شده به سکوت تاسف بارشان برابر جنایات غاصبان صهیونیستی پایان دهند و به رسالتی که بر دوش گرفته‌اند عمل کنند و با قلم و بیان خود رژیم نامشروع یهودی نما را محکوم کنند. ❗️لکن متأسفانه با گذشت یک ماه از ادامه نسل کشی صهیونیست ها نه فقط موج اعتراضی روشنفکری در جهان علیه جنایات صهیونیست ها به راه نیافتاد بلکه بعضاً شاهد حمایت های آشکار و پنهانی از اعمال اسرائیل غاصب هستیم. چنانکه هابرماس به همراه دو کارشناس سرشناس علوم سیاسی و حقوقدان آلمانی در حمایت از صهیونیست ها بیانیه داده اند. ❗️هابرماس فیلسوف و روشنفکر چپ گرای آلمانی است که به جهت نظریه پردازی های جامعه شناختی اش شهرت جهانی دارد. او عملیات مدافعان ملت فلسطین برای پایان دادن به محاصره چهارده ساله صهیونیست ها و آزاد سازی اسرای فلسطینی را تروریستی و قتل عام حماس با نیت محو زندگی یهودیان خوانده است و بر این اساس گفته است که: " عملیات ارتش اسرائیل علیه این اقدامات تروریستی به لحاظ اصولی موجه است" ( نقل از دویچه‌وله فارسی ). ❗ در این بیانیه گفته شده که "با وجود تمام نگرانی‌ها نسبت به سرنوشت فلسطینیان در درگیری‌های جاری، نسبت دادن نسل‌کشی به عملیات اسرائیل معیارهای قضاوت را به نابودی می‌کشد". ❗️روشنفکران چپ گرا در جهان با عنوان روشنفکر معترض شناخته می شوند. آنان اصولاً با تنظیمات سیاسی و اجتماعی موجود دنیای مدرن که نتیجه نظریه پردازی های جامعه شناسان لیبرال و دولت های نظام سرمایه داری است، معترض و مخالفند. اما امروز چه شده است که روشنفکر چپ گرا در کنار روشنفکر راست گرا با دولت های استکباری همراه شده از اسرائیل غاصب حمایت می کند و قتل عام ارتش صهیونیستی را موجه می داند. ❗️اکنون جهان با وضعیت اسفبار روشنفکری مواجه است. جریان فکری که روزگاری رهبری اعتراض علیه نا بسامان ها و بی عدالتی های موجود نظام سرمایه‌داری را بر عهده داشت، امروز حامی بانیان وضعیت ناعادلانه و غیر انسانی موجود شده است. ❗️البته دعوت روشنفکران به محکوم کردن جنایات صهیونیست ها از سوی افکار عمومی جهان بیانگر آن است که روشنفکری در قرن بیست و یکم مرجعیت سیاسی و اجتماعی خود را از دست داده است بلکه به ابزار توجیه قدرت های استکباری تبدیل شده‌ است. ❗️چگونه است که هابرماس هفتاد و پنج سال جنایت و وحشی گری صهیونیست ها را نمی بیند ولی حمله مدافعان فلسطینی به پایگاه های نظامی اسرائیلی ها را قتل عام یهودیان می خواند؟! این چه اصولی است که کشتار ملت مظلوم فلسطین توسط ارتش صهیونیستی را موجه می خواند و حمله نیروهای محاصره شده را قتل عام یهودیان می نامد؟! ❗️باری، اگر هابرماس گمان کرده راه اتمام پروژه ناتمام مدرنیته در حمایت از ارتش کودک کش اسرائیل است، سخت در اشتباه است. ❗️ امروز صهیونیست ها پاشنه آشیل مدرنیته هستند. حمایت روشنفکری از آنها مدرنیته را به محاق می برد. جنایات جنگی اسرائیلی ها نه فقط معیارهای قضاوت عادلانه را نابود ساخته بلکه اصول تجدد خواهی را از معنا و محتوا تهی خواهد کرد. ⛔️ به هر روی، انتظار افکار عمومی جهان از جریان عمومی روشنفکری این بود که سکوتش را بشکند و در بسیج توده ها علیه جنایات ارتش صهیونیست ها مشارکت کند. اما با مشاهده حمایت شخصیتی چون هابرماس از ارتش جنایتکار اسرائیل، این ذهنیت را قوت بخشیده که اساساً از این جریان خواسته شود که به همان سکوت شان ادامه دهند. شما سکوت کنید بهتر است تا اینکه نا باورانه به نفع نظام سرمایه داری بیانیه ناعادلانه و غیر انسانی صادر کنید. ✍ داود مهدوی زادگان @mahdavizadegan
🔸 کی خسته است! هنوز خاطره دوران دفاع مقدس از یادها نرفته است که وقتی در خط مقدم و پشت جبهه، صفوف نماز جمعه و راهپیمایی ها با صدا بلند سوال می شد " کی خسته است "، مردم یک دل و یک صدا بلند جواب می دادند: " دشمن ". ملتی که امید دارد، ایمان دارد، شهادت دارد، روحیه سلحشوری و جان نثاری در رگ هایش جاری است، چرا باید احساس خستگی کند. ملت امام حسینی خستگی ناپذیر است. مگر چه اتفاقی افتاده است که به این ملت سرافراز و سربلند نسبت خستگی می دهند. از اینکه فریاد حمایت از مظلومان غزه را سر می دهند و از دولت ها و نهادهای بین‌المللی توقف جنگ و نسل کشی که صهیونیست ها به راه انداخته اند طلب می کنند، از این فریادها احساس خستگی ملت را کرده اند؟! آیا همدردی با ملت مظلوم، از نشانه های خستگی است؟! پس، برای همین است که برخی ها رفع خستگی ملت را در کنار آمدن با کدخدا و پیاده روی با همدستان او و کوتاه آمدن از حقوق مسلمه ملت می دانند. خسته آن مرفهین بی درد و عافیت طلبانی هستند که هیچگاه دل شان با محرومان و مظلومان نبوده است. همان کسان که در دوران دفاع مقدس هم فرسنگ ها دور بودند و روزگار سخت این ملت را از پشت شیشه نظاره‌گر بودند. اگر هم غبار خستگی بر این ملت نشسته باشد که نشسته، بخاطر حمیت سلحشوران در دفاع از مرزها و حریم حرم و امنیت و دفاع از ملت های مظلوم نیست. اینها که خستگی نمی آورد بلکه جان ها را تازه می کند و روحیه می بخشد و خستگی را از تن ملت به در می کند. بازی های سیاسی جناحی و قدرت طلبی و وعده‌های واهی دادن و دل به ضمانت های دشمن دادن و فرسایشی کردن احقاق حقوق ملت است که خستگی می آورد. درست است که این ملت بخاطر نا کارآمدی برخی کارگزاران بی کفایت رنجور است ولی خسته نیست. باید نشانه های خستگی را در دشمن دنبال کرد نه در ملتی که بیش از چهار دهه برابر نامهربانی ها و شرارت های دشمن سرافرازانه مقاومت و ایستادگی کرده است و هر بار هم که صدای " کی خسته است " را می شنود بی درنگ پاسخ می دهد: " دشمن ". پس، بهتر است آنان که همیشه ایام در خدمت گذاری به ملت و دفاع از ملت های مظلوم خسته بوده و هستند، خستگی خود را به ملت نسبت ندهند. بلکه به فکر درمان خستگی خود باشند ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
پروژه ناتمام مدرنیته با حمایت از اسرائیل غاصب تمام شدنی نیست امروز صهیونیست ها پاشنه آشیل مدرنیته هستند. حمایت روشنفکری از آنها مدرنیته را به محاق می برد. https://www.farsnews.ir/news/14020827000238/%D9%BE%D8%B1%D9%88%DA%98%D9%87-%D9%86%D8%A7%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%AF%D8%B1%D9%86%DB%8C%D8%AA%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D9%84-%D8%BA%D8%A7%D8%B5%D8%A8-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B4%D8%AF%D9%86%DB%8C-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AAح
🖌 تنگ نظری پیرامون علوم انسانی را کنار بگذارید یادداشت نویس روزنامه اعتماد معتقد است که رئیس شورای تحول علوم انسانی زیاد به پر و پای علوم انسانی می پیچد و دنبال اسلامی شدن آن است. او می پرسد که " آخر اين علوم انساني غربي دقيقا كدام علوم است و قرار است نوع اسلامي آن با آنها چه توفير و تفاوتي داشته باشد؟". تمام سخن در همین است که آخر این علوم انسانی غربی چه متاعی است که تنگ نظرانه با هم نشینی اندیشه اسلامی با آن مخالفت می شود؟ هر بار که بحث اسلامی شدن علوم انسانی پیش می آید با طرح مساله ای انحرافی و موهوم ( کنار گذاشتن علوم انسانی غربی ) علیه آن تهاجم رسانه ای به راه می افتد. اینکه ایشان هنوز نمی داند علوم انسانی غربی یا بگوییم علوم انسانی سکولار و علوم انسانی اسلامی وجود دارد و مرز میان این دو دسته علوم را تشکیک می کند، تعجب آور است نه اینکه باور به چنین دو گانه ای تعجب آور باشد. اگر آن اندیشمندان غربی که ایشان اسامی برخی از آنها را ذکر کرده است باور به تفکیک علوم انسانی به غربی و اسلامی ندارند، می گوییم پس چرا بر این تفکیک اصرار می ورزند؟ چرا علوم را به سکولار و غیر سکولار، دینی و غیر دینی تقسیم می کنند؟ چرا علوم را به مدرن و غیر مدرن یا پیشا مدرن، علوم این جهانی و الهیاتی تقسیم می کنند؟ اگر تفکیک میان اندیشمندان سکولار و غربی با متفکران اسلامی درست نیست، پس چرا همه را در یک اردوگاه فکری قرار نمی دهید و میان آنها فقط با ملاک شخصی و فردی مرز بندی نمی کنید؟ بیائید بزرگانی چون فارابی و ابن سینا و سهروردی و شیخ طوسی و خواجه نصیر و ملاصدرا و حکیم سبزواری و علامه طباطبایی و مرتضی مطهری و علامه جعفری و علامه مصباح یزدی رحمت الله علیهم را هم کنار اندیشمندان غربی بخوانید و این بزرگان را نیز از سازندگان علوم انسانی بدانید تا دیگر منازعه ای باقی نماند. اگر هر گونه منازعه بنیادی را نفی می کنید؛ پس نباید در فهم چیستی علوم انسانی کار را منحصر در منابع اندیشمندان غربی کرد. بلکه باید وسعت نظر داشت و دیدگاه اندیشمندان مسلمان را نیز دخالت داد. چنانکه کارنامه شورای تحول علوم انسانی همین امر را نشان می دهد. بر این اساس است که می گوییم این رئیس شورای تحول نیست که به پر و پای علوم انسانی می پیچد بلکه کسانی این کار را می کنند که تنگ نظرانه می خواهند محدوده علوم انسانی با همان متفکران غربی شناخته شود و با هر گونه دخالت اندیشه اسلامی در قلمرو علوم انسانی مخالفت می ورزند. نگاه سکولار است که نمی گذارد علوم انسانی بسط پیدا کند و تعریف حقیقی‌ خود را پیدا کند. مسلماً اراده معطوف به اسلامی شدن علوم انسانی بنایی بر کنار گذاشتن اندیشمندان غربی را ندارد. بلکه خواهان توسعه و بسط علوم انسانی بر پایه خوانش اندیشه اسلامی است. چنانکه نامه مرحوم امام خمینی ره به گورباچف بر همین نظر استوار بود که قلمرو فهم علوم انسانی را محدود به نظریات متفکران غربی نسازید. ✍ داود مهدوی زادگان @mahdavizadegan
🖌 نگاه راهبردی حکمرانی ولایی به امر ورزش نگاه راهبردی نتیجه برقراری نسبت بنیادی میان غایات حکمرانی و عمل است. در اثر چنین رویکردی است که کنش‌گری ها در همه عرصه های حکمرانی در راستای تحقق غایات نظام سیاسی سامان دهی می شود. نگاه راهبردی است که جایگاه این عرصه ها را ارتقاء می دهد و اهمیت آنها را دو صد چندان می گرداند. ویژگی بارز مقام معظم رهبری در امر حکمرانی این است که از افق تحقق غایات نظام اسلامی به عرصه های حکمرانی نگاه می کند. لذا ایشان همواره در تعامل و گفتگو با مردم و مسئولین بر این نگاه راهبردی وفادار مانده است. چنانکه ولی فقیه در دیدار هفته گذشته شان با ورزشکاران مدال آور ( ۱/ ۹/ ۱۴۰۲ ) از نگاه راهبردی به تفسیر جایگاه ورزش در جمهوری اسلامی پرداختند. ولی فقیه در این دیدار صمیمانه نگاه راهبردی جمهوری اسلامی به ورزش را بر پایه غایت سیاسی " ایران قوی " تبیین کرده است. شعار ایران قوی از مهم ترین غایاتی است که ولی فقیه خود را ملزم به پی گیری آن از مسئولین و گفتگو با مردم کرده است. ایشان در هر فرصتی غایت ایران قوی را گوشزد می کند: " به مسئولین کشور و ملّت عزیزمان میخواهم توصیه بکنم سعی کنند قوی بشوند؛ به قول شاعر خراسانی ما: «برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی». باید قوی بشوید؛ هم در اقتصاد قوی بشوید، هم در علم قوی بشوید، هم در فنّاوری باید قوی بشوید، هم در دفاع نظامی باید قوی بشوید؛ باید قوی بشوید. تا قوی نشوید، دشمنها به شما طمع خواهند کرد، به شما تعرّض خواهند کرد، تجاوز خواهند کرد. این توصیه‌ی اوّل که توصیه‌ی همیشگی من است و من خودم تا توان دارم و تا توفیق از طرف پروردگار داشته باشم، این قضیّه را دنبال میکنم؛ مسئولین هم موظّفند دنبال کنند". ( بیانات: ۲۶/ ۹/ ۱۳۹۹ ) بر همین اساس است که ولی فقیه با نگاه راهبردی به تبیین جایگاه و اهمیت ورزش در جمهوری اسلامی می پردازد. ورزش در این نگاه به مثابه کنشی روزمره و عادی تلقی نمی شود. چون ورزش در نسبت با غایت" ایران قوی " تفسیر شده است. از نیازمندی ها و لوازم شکل گیری ایران قوی اهمیت دادن به مقوله ورزش است. ایران قوی به جامعه ای با روحیه ی ورزشی نیاز دارد. ورزش جسم آدمی را چابک و سرحال نگه می دارد و رخوت و سستی را از جامعه دور می سازد. از این رو، ولی فقیه لازمه ایران قوی را در ورزش قوی می دانند و از همین منظر به لوازم تحقق ورزش قوی اشاره کرده است: من میگویم ایران قوی باید ورزش قوی داشته باشد. ما شعار «ایران قوی» داده‌ایم دیگر؛ ورزش ایران قوی باید یک ورزش قوی باشد ( بیانات: ۱/ ۹/ ۱۴۰۲ ) ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🔰 اراده فتح قله های پیشرفت و ترقی و حقارت طبع های بیمار حس صعود و فتح قله‌های مرتفع و دست نیافتنی ذاتاً لذت بخش است. وقتی کوهنوردی از اراده اش بر فتح قله ای مرتفع و صعب العبور سخن می گوید، علیرغم سختی هایی که در این کار وجود دارد، از شنیدن چنین سخنی شاد می شویم و او را تشویق کرده و برای موفقیتش دست به دعا بر می داریم. وقتی اخبار لحظه به لحظه نزدیک شدن کوهنورد به قله و فتح آن را می شنویم، از خود بی خود می شویم و از شدت خرسندی در خود نمی گنجیم. حتی وقتی هم که کوهنوردمان در رسیدن به قله موفق نشود، او را سر زنش نمی کنیم بلکه به او امید می دهیم و از او می خواهیم دست از چنین اراده بزرگی بر ندارد. این شکل از مواجهه با اراده معطوف به فتح قله های بلند مرتبه موافق با بلند طبعی انسان است. چون سرشت انسان متعالی است و اهداف رفیعه را طلب می کند. بخاطر بلند طبعی است که می گوییم " ما ز بالاییم و بالا می رویم ". و بر اساس همین طبع متعالی است که اهداف پست و دَنیه را مذموم می شماریم و از انتخاب آنها حذر می کنیم. تنها طبع های ثانوی دَنیه است که چنین اهدافی را بر می گزیند. چنانکه راه رسیدن به خدا در صعود و رفعتی است که به کمک کلمه طیبه و عمل صالح میسر می شود: " مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا ۚ إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ " ( فاطر : 10 ). پس، سرشت استعلایی انسان خاستگاه اراده رشد و ترقی خواهی در همه عرصه های مادی و معنوی است. حتی اگر این اراده در رفتن به قعر دریاهای عمیق باشد. هیچ صعودی و فتح قله ای بدون وجود سرشت استعلایی در انسان اتفاق نمی افتد. چون آدمی در این جهان به هبوط عادت کرده است و به دنائت در طبع خو گرفته است. به همین خاطر، اراده فتح قله ها کار هر کس نیست. اینکه برخی ها برابر اراده های قدسی و آهنین در فتح قله‌های پیشرفت و ترقی بجای احساس شادی غضبناک و برآشفته می شوند و چنین اراده ای را از راه مغالطه و شبیه سازی های ناروا تحقیر می کنند، بخاطر دنائت طبع شان است. در غیر این صورت، دلیلی ندارد که اراده بر فتح قله ها را تحقیر کنیم. نقد اراده فتح قله از جهت انتخاب و اولویت و نحوه راهبری معقول است اما نفی اساس صعود غیر عقلایی است تا چه رسد به تحقیر آن. فرضاً هم جامعه ای در فتح قله پیشرفت نام کام شود ولی حق نداریم او را بخاطر چنین اراده مترقیانه ای سرزنش و تحقیر کنیم. بلکه حقارت و فرومایگی از آن خود این افراد است. چون آشکارا اذعان به ارزشمندی دنائت طبعی و بی ارزشی اراده بر پیشرفت و ترقی انسان و جامعه کرده اند. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadega
🏴 السلام‌علیک یا فاطمة‌الزهراء ▪️فرارسیدن سالروز شهادت بانوی دو عالم، امّ ابیها حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها تسلیت باد.
❗️ گفتگوی بیهوده " به طور فشرده از باب یادآوری عرض می‌کنم نظام اخلاقی دنیای سنت و اخلاق دینی نه تنها نتوانستند با "انسانِ مدرن" و "جامعه‌ی جدید" سر سازگاری پیدا کنند، بلکه با اخلاق مدرن و انسان مدرن سر ستیز را هم باز کردند". چند شب پیش، متن بالا را از یکی از مدرن خواهان متصلب که دستی در قلم دارد در شبکه اجتماعی خواندم. او در این جمله به اصطلاح فشرده هر آنچه که بزعم وی سنتی است اعم از دین و اخلاق دینی و گفتمان دینی را به ناسازگاری و ستیزه خویی با اخلاق مدرن و انسان مدرن متهم کرده است. این سخن نمونه ای از صدها و هزاران متن مدرن جویان متصلبی است که علیه اندیشه و اخلاق و آیین و گفتمان دینی وارونه گویی و نفرت پراکنی می کنند. نویسنده غربگرای متصلب در حالی این جملات را بیان می‌کند که مسلمانان مظلوم غزه با هزاران تن بمب صهیونیست های غاصب به خاک و خون کشیده شدند و بیش از بیست هزار نفر اعم از زن و مرد و کودک به شهادت رسیدند و شهرشان ویران شد و هزاران نفر آواره کوی و برزن های بی آب و برق شدند و اغلب بیمارستان هایشان از کار افتاده است. و در این جنایت بزرگ جنگی اغلب دولت های مدرن به سرکردگی آمریکا، ابر دولت مدرن، نقش مستقیم یا حمایتی داشتند. بسیار تعجب آور و اسفبار است که اینگونه نویسندگان متصلب حتی در چنین شرایطی که غرب مدرن اینچنین خشونت بار و دهشتناک بر مسلمانان هجوم آورده است، همچنان بر این باورند که اخلاق دینی و آیین مسلمانی سر نا سازگاری و ستیز با انسان و اخلاق مدرن را دارد! چرا این دسته از غربگرایان متصلب خود را به خواب زده اند و بی رحمانه و سنگدلانه از کنار واقعیت های فاجعه باری که دنیای مدرن علیه جهان اسلام پدید آورده است عبور می کنند و شعار کنش انتقادی آنان فعال نمی شود؟! آیا بیدار کردن این جماعتی که خود را به خواب زده ممکن است؟ اصلاً آیا گفتگو با آنان فایده ای دارد؟ ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🖌 نظارت استصوابی در مصاف با فساد سیستمی وقتی فساد مالی در جایی کشف می شود و افکار عمومی از آن مطلع می شوند؛ جریان معاند و مخالف، گویی جان تازه گرفته حاکمیت را آماج حملات خود قرار داده او را به فساد سیستمی متهم می کند. در حالی که نظام های فاسد، همواره سعی می کنند فساد شان بر ملاء نشود و همچنان پنهان بماند. نه آنکه خود حاکمیت کاشف و آشکار کننده فساد کارگزاری خود باشد. لذا تردیدی نیست که جبهه معارض و مخالف هیچگونه دغدغه ای نسبت به وجود فساد ندارد. اهمیت این مساله نزد آنان از جهت دستاویز قرار دادن برای هجمه به نظام دینی است. اگر این نظام نبود، چنین هجمه ای هم در کار نبود و لو سراسر مملکت را فساد در بر بگیرد. چنانکه این جریان پیش از انقلاب چشم و قلم خود را به سوی فساد سیستمی حاکمیت طاغوت بسته بود. هنوز فراموش نکرديم که چگونه این جماعت در جریان محاکمه شهردار یکی از کلان شهرها سعی در تبرئه و تطهیر و نا چیز شمردن جرم او را داشتند. حتی همان زمان یکی از روزنامه چی های شان وجود فساد در کلان شهرهای مدرن را امری طبیعی می دانست. البته این حرف چندان هم بی ربط نیست. چون خاستگاه مفهوم " فساد سیستمی " (Systemic corruption) همان شهرهای متروپل مدرن است. اما یکی از دلایل مهم نبودن مساله فساد نزد جبهه معارض و معاند، برخورد سرد و بلکه تند آنان با اقدامات پیشگیرانه است. یک نمونه آن مبارزه سر سختانه این جریان با نظارت استصوابی است. اساس ایده نظارت استصوابی بر فکر سالم سازی و فساد ستیزی پیشگیرانه در دستگاه اجرایی استوار است. نظارت استصوابی مهم ترین ساز و کار پیش گیری از وقوع فساد و نهادینه شدن آن در حاکمیت است. نظارت استصوابی اقدامی مثبت برای حضور افرادی پاک سرشت و پاکدست در امر کارگزاری و تصدی امور است. با وجودی که نظارت استصوابی در حاکمیت چنین نقش مثبت و سازنده ای دارد، جبهه معارض ِ متظاهر به فساد ستیزی به شدت با آن مخالف است و همواره خواهان رفع آن هستند. آنان حتی در توجیه خواسته خود مساله اصل بر برائت را پیش می کشند. یکی از پارادوکس های جبهه معارض در همین کاربست اصل برائت در نفی نظارت استصوابی است. زیرا دعوی فساد سیستمی با اصرار بر اصل برائت سازگاری ندارد. نمی توان از سویی حاکمیت را به فساد سیستمی متهم کرد و از سوی دیگر خواهان کنار گذاشتن نظارت استصوابی شد. اگر فساد سیستمی واقعیت دارد، ضرورت نظارت استصوابی دو صد چندان می شود. بنابر این، اگر دغدغه مبارزه با فساد را داریم، نباید با اقدامات پیشگیرانه مانند نظارت استصوابی مخالفت کرد بلکه باید به استقبال آن رفت و از آن دفاع کرد. مخالفت با نظارت استصوابی بیانگر جدی نگرفتن مبارزه با فساد است ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
نظارت استصوابی در مصاف با فساد سیستمی اگر فساد سیستمی واقعیت دارد، ضرورت نظارت استصوابی دو نظارت استصوابی در مصاف با فساد سیستمی اگر فساد سیستمی واقعیت دارد، ضرورت نظارت استصوابی دو صد چندان می شود. در چندان می شود. https://www.farsnews.ir/news/14020915000279/%D9%86%D8%B8%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B5%D9%88%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%B5%D8%A7%D9%81-%D8%A8%D8%A7-%D9%81%D8%B3%D8%A7%D8%AF-%D8%B3%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%85%DB%8C
🖌 نظریه پنهان نگاری اشتراوس و تعقیب و آزار آمریکایی ➕ سکوت چندش آور روشنفکران و آموزگاران تجدد و غرب باوران در دو ماه گذشته نسبت به جنایات جنگی و نسل کشی رژیم غاصب صهیونیستی علیه مردم مظلوم غزه و پشتیبانی همه جانبه دولت های غربی به سرکردگی آمریکا از آن ذهن انسان های دردمند را به خود مشغول کرده است. چرا این جماعت که در هر محفل و هر گپ و گفتی که می نشینند دل نگرانی خود را از انسان های گوشت و استخوان و پوست دار اعلام می دارند، اما نسبت به این فاجعه تلخ ضد انسانی سکوت اختیار کرده اند و آن را محکوم نمی کنند. چرا برابر شیون و ناله های مادران و پدران و فرزندان عزیز از دست داده فلسطینی متاثر نمی‌شوند و جبهه ضد صهیونیستی، ضد استکباری تشکیل نمی دهند. ➕ دنبال فهم و تفسیر این سکوت بودم که ترجمه کتاب " تعقیب و آزار و هنر نوشتن " اثر مشهور لئو اشتراوس ( ۱۴۰۲، ترجمه یاشار جیرانی و شروین مقیمی، نشر ققنوس) به دستم رسید و با خواندن مقاله دوم که عنوان کتاب از آن گرفته شده است، تا حدودی به پاسخ مساله نزدیک شدم. البته از این مطالعه بر ناصواب بودن تحلیل اشتراوس درباره شجاعت روشنفکری و فیلسوف مدرن بیشتر واقف شدم. همانطور که می دانید نظریه پنهان نگاری اشتراوس مشهور است. به زعم وی فیلسوفان و متفکرین گذشته به دلیل آزار و اذیت و سرکوب حکومت ها مجبور به پنهان نگاری و سخن گفتن در بین خطوط بودند. آنان نمی توانستند حرف شان را آشکارا بیان کنند. اشتراوس در این زمینه گفته است: " پس تعقیب و آزار به ظهور یک فن نوشتن خاص و بدین وسیله به ظهور نوع خاصی از آثار نوشتاری منجر می شود، که در آن حقیقت تمام امورِ تعیین کننده یا مهم منحصراً در بین خطوط ارائه می شود" ( اشتراوس، ۱۴۰۲ : ۳۷ ). به زعم وی مزیت این نوع نوشتن برخورداری از ارتباط عمومی بدون رنج بردن از مجازات های بزرگی چون اعدام مولف است. اما اشتراوس این نوع نوشتن و خوانش بین خطوطی را در دنیای مدرن بویژه در جامعه لیبرال بی رونق دانسته است. ما در زمانی به سر می بریم که " تعقیب و آزار دیگر نه تجربه ای نیرومند بلکه خاطره ای کمرنگ شده است" ( همان: ۴۵ ). به همین خاطر، او از خود می پرسد اینگونه آثاری که تحت تعقیب و آزار نوشته شده در جامعه حقیقتاً لیبرال چه کاربردی می تواند داشته باشد ( همان: ۵۲ ). اشتراوس بر پایه چنین تحلیلی از نوع نوشتن های بزرگان گذشته بويژه فیلسوفان قضاوت جالبی کرده است. به عقیده وی " در این زمینه فیلسوفان پیشا مدرن در مقایسه با فیلسوفان مدرن ترسوتر هستند". از اواسط قرن هفدهم به بعد تعداد رو به افزایشی از فیلسوفان مدرن به مقابله با تعقیب و آزار رو آوردند. آنها امیدوار به روزی بودند که در نتیجه پیشرفت تربیت مردمی، آزادی کامل سخن عملاً ممکن شود ( همان: ۴۸ ). ➕ اکنون مائیم و فاجعه دردناک مردم مظلوم غزه از یک سو، سکوت فیلسوفان و بزرگان اندیشه مدرن برابر این دد منشی و نسل کشی صهیونیست ها و حمایت دولت های غربی به سرکردگی آمریکا از سوی دیگر و نیز تحلیل و قضاوت اشتراوس از دیگر سو. این سکوت روشنفکری و فیلسوفان مدرن خصوصاً در جامعه لیبرال آمریکا برمبنای تحلیل اشتراوس چه معنایی دارد و چگونه باید قضاوت کرد؟ اگر این سکوت را ناشی از ترس بدانیم، لاجرم باید بر خلاف اشتراس اذعان کرد که تجربه تعقیب و آزار در دنیای مدرن آن هم از نوع آمریکایی- صهیونیستی آن همچنان نیرومند است و به خاطره ای کمرنگ تبدیل نشده است. در نتیجه، شاید باید دفاعیه هابرماس از جنایات ارتش صهیونیستی را با خوانش بین خطوطی مطالعه کرد. اما اگر این سکوت چندش آور را ترس ناشی از تعقیب و آزار ندانیم بلکه علامت رضامندی تلقی شود، باید انحطاط روشنفکری و پایان جامعه لیبرال غربی را اعلام کرد ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🏴 السلام علیک یا فاطمه الزهرا 🏴 بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبيها وَ بَعْلِها وَ بَنيها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فيها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ. زهرا(س) شدی که نام‌ علی(ع)را عَلَم‌ کنی پنهان شدی که هر دو جهان را حرم کنی ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ 🏴 سالروز شهادت بانوی دوعالم، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) تسلیت باد.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 آخرین توصیه های حضرت زهرا سلام الله علیها با همسرش امام علی علیه السلام حضرت فاطمةُ(س) ـ لِلإِمامِ عَلِی(ع) ـ : إنّی اُوصیک فی نَفسی وهِی أحَبُّ الأَنفُسِ إلَیّ بَعدَ رَسولِ اللّهِ(ص)، إذا أنا مِتُّ فَغَسِّلنی بِیدِک، وحَنِّطنی، وکفِّنّی، وَادفِنّی لَیلاً، ولا یشهَدنی فُلانٌ وفُلانٌ، وَاستَودَعتُک اللّه تَعالی حَتّی ألقاک، جَمَعَ اللّهُ بَینی وبَینَک فی دارِهِ وقُربَ جِوارِهِ . حضرت فاطمةُ(س)ـ خطاب به امام علی(ع) ـ: من درباره خودم که محبوب ترین افراد برای من پس از رسول خدا(ص) است به تو وصیت می کنم. وقتی من از دنیا رفتم، با دست خودت مرا غسل بده و حنوط و کفن کن و مرا شبانه دفن کن و فلانی و فلانی در تشییع من حاضر نشوند. تو را به خدا می سپارم تا وقتی که ملاقاتت کنم. خداوند من و تو را در خانه خود و در نزدیک جوار خودش گرد آورد. بحار الأنوار : ج ۸۱ ص ۳۹۰ ح ۵۶ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 دعای امام علی علیه السلام بر بالین همسرش فاطمه زهرا سلام الله علیها امام باقر علیه السلام: ولَمّا ماتَت فاطِمَةُ عليهاالسلام قامَ عَلَيها أميرُ المُؤمِنينَ عليه‌السلام وقالَ: اللّهُمَّ إنّي راضٍ عَنِ ابنَةِ نَبِيِّكَ، اللّهُمَّ إنَّها قَد اُوحِشَت فَآنِسها، اللّهُمَّ إنَّها قَد هُجِرَت فَصِلها، اللّهُمَّ إنَّها قَد ظُلِمَت فَاحكُم لَها وأنتَ خَيرُ الحاكِمينَ . زمانى كه فاطمه عليهاالسلام در گذشت، امير مؤمنان عليه السلام بر بالين او ايستاد و فرمود: «بار خدايا! من از دختر پيامبرت راضى هستم. بار خدايا! او تنها شد. پس همدم او باش. بار خدايا! او مهجور شد. پس تو، به او بپيوند. بار خدايا! به او ستم شد. پس تو داوَرَش باش كه تو، بهترينِ داورانى» . الخصال : ص۵۸۸ ح۱۲ التماس دعا
☑️مرکز علم و الهیات پژوهشکده مطالعات بنيادين علم و فناوری دانشگاه شهیدبهشتی برگزار می‌کند: ❇️سلسله‌ سخنرانی‌های علم و الهیات با موضوع: ✅ تفسیر سياسی در معرفت قرآنی امام خمینی(ره) 🎙سخنران: دکتر داود مهدوی زادگان (عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و رئیس سازمان سمت) 🗓تاریخ برگزاری: دوشنبه ۲۷ آذر ماه ۱۴۰۲ 🕰ساعت ۱۵:۳۰ تا ۱۷ 📍مکان برگزاري: دانشگاه شهید بهشتی، ساختمان شهدا.طبقه سوم.پژوهشکده مطالعات بنیادین علم وفناوری، سالن جلسات. ☎️تلفن تماس: ۲۹۹۰۵۴۶۰ 👉 @mahdavizadegan
🖌 چند نکته پیرامون دبش نوشان ضد فساد 🔸این روزها که دولت مردمی در راستا حراست از بیت المال و منافع ملی گروهی از اختلاس گران ارزی را که کارشان از قبل شروع شده بود، کشف و به دستگاه قضایی معرفی کرده ناباورانه بجای تقدیر و تشکر مورد بی مهری و مواخذه و عقده گشایی برخی از جناح های سیاسی و فعالان رسانه ای قرار گرفته است. آن هم از ناحیه کسانی که برای به هیجان در آوردن قوه نطق و قلم شان، سر مست دبش نوشی شان بوده و هستند. 🔸این دبش نوشان برای افتراء زدن فساد سیستمی به نظام از دایره المعارف بریتانیکا و فرهنگ آکسفورد استمداد می جویند. این مطلب یعنی باید سابقه و نسخه اصلی چنین فسادی را نه در ایران که در بریتانیای کبیر جستجو کرد. با این تفاوت که حاکمیت در آنجا محکوم به براندازی نمی شود ولی در اینجا محکوم می شود. شاید این اختلاف موضع به تفاوت دبش در آنجا و اینجا بر می گردد. 🔸خوب دقت کرده اید که دبش نوشان ایرانی هیچ گونه هجمه ای علیه اختلاس گران ارزی نمی برند و آنها را مجرم و مفسد نمی خوانند و حریم امن رسانه ای برای شان پدید می آورند. اینان از دستگاه قضایی مطالبه سرعت عمل و اشد مجازات اسلامی برای مفسدان ارزی نمی کنند. این جماعت حتی حاضر نیستند به بررسی ریشه های فرهنگی و اجتماعی مفسدان اقتصادی بپردازند. چون خوب می دانند که در بررسی ریشه ها سرنخ ها به سلوک و محیط اقتصادی مدرن باز می گردد. این مطالب دلیلی است بر اینکه فساد بهانه ای برای هجمه به نظامِ فساد ستیز و براندازی آن است. دبش نوشان را با فساد ستیزی چه کار. 🔸دبش نوش که باشی باید کاری کنی که نه فقط دولت انقلابی بلکه هیچ دولت دیگری بعد از این سعی نکند عَلم مبارزه با فساد را بلند کند و اختلاس گران فاسد را به دستگاه قضایی معرفی کند. اینکه دولت افشاگر بجای مفسد اقتصادی توبیخ و محکوم می شود به معنای آن است که نباید گذاشت در دولت ها اراده مبارزه با فساد پا بگیرد. چون کمترین پیامد این مبارزه برچیده شدن بساط وارونه گویی های دبش نوشان است. 🔸 نظارت استصوابی یکی از راه های پیشگیرانه مبارزه با فساد بویژه فساد سیستمی است. نباید گذاشت کارگزار نا مطلوب و فساد گرا در سیستم وارد شود. با وصف این، یک ماه دیگر که شورای نگهبان نامزدهای تعیین صلاحیت شده را اعلام می کند، خواهیم دید که چگونه دبش نوشان با شعار اصل بر برائت، نظارت استصوابی را تخطئه کرده فرض فساد سیستمی را منتفی می کنند 🔸نکته آخر اینکه فرض نظریه فساد سیستمی مبتنی بر پذیرش این امر است که سیستم با فساد کنار آمده است بلکه خواهان آن است، مانند روزگار طاغوت در پیش از انقلاب اسلامی. حال آنکه در روزگار ج.ا سیستم همواره در پی کشف و مجازات مفسدین بوده و هست. آن کس که با فساد کنار آمده دبش نوسانی هستند که بجای محکوم کردن مجرم، عامل فساد ستیز را توبیخ و سرزنش می کند. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🖌 ما و حیای عباد الرحمن هنوز عرب جاهلی تازه مسلمان شده و تازه ایمان آورده، از سنت های گذشته خود چندان فاصله نگرفته است. به همین خاطر، بدون اذن وارد خانه های رسول الله صلی الله علیه و آله می شدند. این کار آنان رسول خدا را اذیت و آزرده خاطر می کرد ولی آن حضرت به قدری حیا داشت که سکوت اختیار می کرد تا وقتی که خودشان خانه را ترک کنند. این رفتار آزار دهنده برخی از اهل ایمان به حدی بود که باری تعالی آیه شریفه نازل کرد و آنان را از چنین رفتاری نهی کرد. قرآن کریم فرمود رسول خدا نسبت به اذیت و آزار های شخصی حیا می کند ولی ما حیا نمی کنیم و شما را نهی می کنیم از اینکه بدون اذن وارد خانه های رسول الله شوید و او را نرنجانید: " يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاَّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى طَعامٍ غَيْرَ ناظِرينَ إِناهُ وَ لكِنْ إِذا دُعيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسينَ لِحَديثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيي مِنْكُمْ وَ اللهُ لا يَسْتَحْيي مِنَ الْحَقِّ " ( احزاب: ۵۳ ) بعد رسول خدا صلی الله علیه و آله برترین انسانی که متخلق به سنت نبوی حیا بود، وجود مقدس امیر المومنین علی علیه السلام است. آن حضرت در دوران حکمرانی از بد زبانی ها و بد رفتاری های متظاهران به اسلام و ایمان در اذیت و آزار بود ولی همواره حیا می کرد و هر آنچه ناسزا می شنید، تحمل می کرد، مگر جایی که امر حقی مکتوم بماند. مانند داستان گفتگوی آن حضرت با ابن عباس و سوال از ارزش کفش پینه بسته که در آن اشاره به وظیفه شرعی حاکم کردند. خوارج بارها در مسجد کوفه به امام علی علیه السلام جسارت می کردند و بر ایشان دروغ و افتراء می زدند ولی آن حضرت حیا می کرد و از حق خود می گذشت و مانع تعرض اصحاب به آنها می شد. اساساً یکی از خصائص بارز حاکمان الهی همین خصلت حیا ورزی آنان است. مراقبه آنان در اخلاص عمل مانع این می شود که معترض جسارت ها و آزار های شخصی شوند نگارنده در طول سال‌های حکمرانی امام خمینی ره و ولی فقیه که انشاالله ولایت شان تا قیام حضرت حجت عج مستدام بماند، یاد ندارم که برابر هجمه ها و ناسزا گویی هایی که به شخص ایشان شده پاسخی بدهد و عتابی کند. تا کنون، چند دولت آمدند و رفتند ولی بد خواهان و بد زبانان ناجوانمردانه عملکردهای نا مطلوب آنها را به ایشان نسبت دادند و ایشان را مسئول دانستند. اما ایشان بر این نسبت های ناروا حیا کردند و برابر نا مهربانی های آنان سکوت اختیار می کند تا خدشه ای در اخلاص عمل پدید نیاید. ولی فقیه در طول این سال ها همواره مبتنی بر سنت عباد الرحمن، نجیبانه از کنار رفتارهای نانجیبانه قلیلی از کارگزارانش عبور کرده است: " وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا " ( الفرقان : 63 ). به یقین آن عتاب الهی ( حیا نکردن خدا ) متوجه کسانی که نامهربانانه و نانجیبانه از روی جهل و ظلم ولی فقیه را خطاب قرار می دهند هم هست. آنان اگر گرانی و عظمت حمل بار امانت الهی بر دوش ولی فقیه را درک و احساس می کردند، جور دیگری رفتار می کردند و آنگاه می فهمیدند که باید یار ولی فقیه بود و نه بار او. بی تردید، ما اسلامیان برابر حیای نبوی و علوی ولی فقیه مسئول هستیم. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🔸 بیانات در دیدار مردم «کرمان» و «خوزستان» اینکه می بایستی اصل منطق انتخابات در جمهوری اسلامی روشن بشود. چرا انتخابات [برگزار] میکنیم؟ من عرض میکنم هر دو کلمه‌ی «جمهوری» و «اسلامی» وابسته‌ی به انتخابات است. «جمهوری» یعنی مردم‌سالاری، یعنی حاکمیّت کشور به دست مردم. خب مردم چه جوری در حاکمیّت دخالت کنند؟ هیچ راهی بجز انتخابات وجود ندارد. بعضی‌ها در مورد لزوم انتخابات اشکال‌تراشی میکنند، [مردم را] دلسرد میکنند، توجّه نمیکنند که اگر انتخابات در کشور نباشد، یا دیکتاتوری است یا هرج‌ومرج و ناامنی است. آن چیزی که جلوی بُروز دیکتاتوری را در کشور میگیرد انتخابات است؛ آن چیزی که جلوی هرج‌ومرج و اغتشاش و ناامنی را میگیرد انتخابات است. انتخابات آن مسیر صحیحی است که مردم میتوانند به وسیله‌ی آن و از آن مسیر، حاکمیّت ملّی را، مردم‌سالاری را، جمهوریّت را در کشور تأمین کنند. این، مسئله‌ی جمهوریّت. انتخابات میتواند ولیّ‌فقیه در کشور انتخاب بکند و به وجود بیاورد، یعنی اسلامیّت را تأمین کند. انتخابات میتواند نمایندگانی را در مجلس شورای اسلامی مستقر کند که طبق مقرّرات اسلامی و معارف اسلامی، برای مدیریّت کشور قوانین تدوین کنند. پس بنابراین، هم جمهوریّت و هم اسلامیّت، متّکی به انتخابات است. بنابراین، در نظام جمهوری اسلامی، انتخابات ضروری است ( ۲/ ۱۰/ ١۴٠٢ ) 👉 @mahdavizadegan
🖌 منطق دموکراسی در جمهوری اسلامی و بن بست جبهه معارض ولی فقیه در این هفته با جمعی از مردم دو استان غیور و انقلابی خوزستان و کرمان دیدار و گفتگو کردند ( ٢/ ١٠/ ١۴٠٢). ایشان در این دیدار به مناسبت در پیش بودن دو انتخابات مهم مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی بیاناتی را ابراز کردند که از جهت به انفعال کشاندن و سر درگمی جبهه معارض بسیار شنیدنی و ستودنی است. به نظر می رسد که ولی فقیه با این بیانات کاملا حربه را از دشمنان و بدخواهان انقلاب و نظام اسلامی گرفته است. به همین خاطر، تحلیل هایی که در چند روز اخیر از جریان معارض منتشر شده تلاش های عبثی بوده است برای خارج شدن از قدرت جهاد تبیینی مقام معظم رهبری در امر دموکراسی و مشارکت مردم در انتخابات. محتوای اغلب این تحلیل ها سخن گفتن در زمینی است که ولی فقیه گسترانده است. اما آن زمینه بحثی که ولی فقیه به درستی درباره انتخابات و دموکراسی از آنجا وارد گفتگو با مردم ایران شده عبارت از فلسفه سیاسی است. اجمالاً فیلسوفان و نظریه پردازان سیاسی از حکومت مطلوب و روش های معقول تحقق آن بحث می کنند. امروزه بر حکومت مردم سالار به عنوان حکومت عقلایی مطلوب اتفاق نظر وجود دارد. دموکراسی به هر دو وجه دینی و غیر دینی آن بر حاکمیت مردم تاکید می ورزد. به میزانی که مردم در حکومت حضور پیدا کنند، وجه مردم سالارانه آن قوت می یابد. اما چه چیزی قوت و ضعف وجه مردم سالاری حاکمیت را موجب می شود. ولی فقیه پاسخ این پرسش فلسفی مهم را زیر عنوان " منطق انتخابات " ارائه کرده است. به عقیده ولی فقیه، باید منطق مردم سالاری را در امر انتخابات فهم و ادراک کرد. دموکراسی بدون انتخابات بی معنا خواهد بود. هیچ کس نمی تواند هر چقدر هم که مخالف جمهوری اسلامی باشد، محوریت انتخابات را انکار کنند. اما اهمیت منطق انتخابات در هر دو وجه ایجابی و سلبی آن است که مقام معظم رهبری به هر دو وجه استدلال فرموده است. اما وجه ایجابی منطق انتخابات همان عاملیت حضور مردم در حاکمیت است. ولی فقیه می فرماید مشارکت بالای مردم در انتخابات موجب حضور گسترده تر مردم در حاکمیت است. برای چنین حضوری هیچ راهی بجز انتخابات وجود ندارد. اما وجه سلبی منطق انتخابات آن است که در فرض فقدان یا کاهش سطح عاملیت مردم در امر انتخابات، راه برای شکل گیری دیکتاتوری یا وقوع وضعیت آنارشیستی یا همان هرج و مرج طلبی هموار می شود. در معقولیت این مطلب نیز تردیدی وجود ندارد. اینکه امیر المومنین علی علیه السلام از کوفیان می خواست که در امر حکمرانی حضور گسترده داشته باشند برای این بود که نگذارد خوارج هرج و مرج طلب از یک سو و دیکتاتوری اموی از سوی دیگر بر امور مسلمین استیلا پیدا کنند اکنون جبهه مخالف و معارض و معاند برابر چنین جهاد تبیینی از منطق دموکراسی چه می تواند بگوید. مگر نه این است که آنان در مصاف با جمهوری اسلامی مساله ضرورت حضور مردم در حاکمیت را پیش می کشند. خب، ولی فقیه هم می گوید منطق چنین ضرورتی در مشارکت قوی و واقعی و بالای مردم در انتخابات است. اگر منطق حضور مردم در حاکمیت و دفع دو شر هرج و مرج و ظهور دیکتاتوری چیزی غیر از مشارکت در انتخابات است، بگویند تا بحث شود. بدین ترتیب، جبهه معارض با تبیین قوی ولی فقیه از منطق دموکراسی با چالش عمیق نظری و عملی رو برو شده است. مطابق چنین استدلالی هر گونه دعوت مردم به عدم مشارکت در انتخابات زمینه سازی برای پدید آمدن دو وضعیت هرج و مرج طلبی یا دیکتاتوری است. اکنون جبهه معارض باید برابر ملت تکلیف خود را روشن کند که اگر واقعاً به دنبال حضور مردم در حاکمیت هستند، باید مردم را به مشارکت بالای در انتخابات فرا بخوانند و اگر چنین تمنایی ندارند و سودای هرج و مرج و دیکتاتوری را در سر دارند‌؛ با مردم صداقت بورزند و نقاب دروغین دموکراسی خواهی را از چهره خود بردارند. جریان معارض برابر چنین استدلالی قادر نیست نظام اسلامی را به تمنای مشارکت حداقلی مردم در انتخابات و سویه دیکتاتوری خواهی متهم کند. بلکه اکنون چنین اتهامی متوجه آنها است و باید در نظر و عمل نشان دهند که تمنای برآمدن دیکتاتوری جدید یا تکرار هرج و مرج دوران مشروطیت را ندارند لذا خواندن چندباره این فراز از دیدار ولی فقیه با جمعی از مردم استان خوزستان و کرمان لذت بخش و درس آموز است. ✍ داود مهدوی زادگان @mahdavizadegan