eitaa logo
مهدوی زادگان
348 دنبال‌کننده
142 عکس
41 ویدیو
18 فایل
*رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ*
مشاهده در ایتا
دانلود
قابی تاریخی از پیوند فقه و نوآوری علمی مشروطه خواهی سکولار در ایران با موج سنگینی از تهمت و افتراء علیه روحانیت و دستگاه فقاهت همراه بود. تهمت ضدیت فقه و فقاهت با دانش و پیشرفت ذهنیت مردم و بویژه دانشگاهیان را تسخیر کرده بود. دستگاه فکری که پیش از مشروطیت امورات مملکتی را مستقیم و غیر مستقیم بر عهده داشت، اکنون به مخالف با علم و تکنولوژی و نو آوری متهم شده است. این هجمه سنگین غیر منصفانه با برآمدن دولتی غربزده و ضد روحانیت دو صد چندان شده بود. چون حاکمیت استبدادی همه راه های حضور اجتماعی را بر فقیهان بسته بود و حوزه های علمیه در همان حجره های طلبگی محصور مانده بودند. روحانیت در چنین شرایط نا عادلانه ای هیچ مجالی برای دفاع از خود نداشت. او قادر نبود ثابت کند که نه فقط با دانش و پیشرفت مخالف نیست بلکه مدافع آن است و از نخبگان و نوآوران و صنعت گران حمایت و پشتیبانی می کند. روحانیت برابر این هجمه و جفای سنگین سکولارهای وطنی علیه خود چه می توانست بکند. دستگاه فقاهت چگونه می توانست به دور و اطرافیان خود و به جامعه دانشگاهی و نسل جوان تحصیل کرده ثابت کند که آنچه درباره او در نسبت با علم و ترقی گفته می شود، چیزی غیر از آگاهی کاذب نیست. زدودن و کنار زدن این آگاهی کاذب پیچیده جز با پدید آمدن خیزش مردمی و تاسیس حکومت دینی ممکن نبود. چون قضاوت عادلانه تنها در بستر سیاسی عادلانه میسر است. باید حکومتی شکل بگیرد حضور اجتماعی و سیاسی و روحانیت فعال شود تا آنگاه به قضاوت نشست که آیا فقه و فقاهت با دانش و پیشرفت و نوآوری مخالف است یا پشتیبان و حامی آن است. با شکل گیری انقلاب اسلامی و برآمدن جمهوری اسلامی شرایط عادلانه برای قضاوت نسبت فقه و فقاهت با دانش و فناوری پدید آمد. آگاهی کاذب در گذشته تا بدانجا بر اذهان عام و خاص سیطره پیدا کرده بود که هیچ کس حتی خود روحانیت هم نمی توانست تصور روزی را کند که نمایشگاهی از نوآوری ها و دستاوردهای علمی و فناوری فوق پیشرفته در جوار بیت مرجع تقلید یک امت بر پا شود و فقیه فرهیخته از آن دیدن کند و به توضیحات سازندگان و نخبگان گوش دهد و با صنعت گران مبتکر نشست صمیمانه برگزار کند و از ظرفیت بالای نخبگان علمی و فناور حمایت کند. تصویر گام های استوار فقیه فرزانه در نمایشگاه دستاوردهای علمی و فناوری چونان قابی است که در آن فرو ریختن دیوار آگاهی کاذبی که فقه و فقیهان را در تقابل با دانش و ترقی معرفی کرده بود، نشان می‌دهد اکنون مردم در شرایطی عادلانه و برابر شاهد آن هستند که در یک سو، دستگاه فقاهت از رشد و ترقی علم و تکنولوژی، از دانش و دانشگاهی حمایت می کند. اما در سوی دیگر، می بیند که چگونه همان تولید کنندگان آگاهی کاذب با ایده های میان تهی برجامی سعی در توقف روند رو به رشد علم در ایران را دارند و تمام دغدغه و دل‌مشغولی های فرهنگی و اجتماعی شان اختیاری کردن واجب شرعی و قانونی شده است. ✍ داود مهدوی زادگان 🌸۱۲ بهمن ۱۴۰۲ 👉 @mahdavizadegan
ما مدیون پدران و مادران انقلابی هستیم امام خمینی ره و رهبر فرزانه انقلاب همواره بر این نکته اساسی تاکید داشته و دارند که انقلاب و نظام اسلامی مدیون ملت شریف ایران است. اگر اقبال ملت به نهضت امام خمینی ره نبود مسلماً چنین رویداد تاریخی اتفاق نمی افتاد. به همین خاطر، آن دو بزرگ مرد همواره قدر دان و سپاسگزار ملت بوده و هستند. دقیقاً به همین خاطر است که جریان های معاند و مخالف و سلطنت طلبان کینه و نفرت عجیبی از ملت در دل دارند. آنها ملت را مقصر اصلی در برچیده شدن بساط سلطنت و نظام شاهنشاهی و برآمدن حکومت دینی می دانند. اگر اقبال عمومی شکل نمی گرفت، چنین رویداد تاریخی در قرن بیستم پدید نمی آمد. از این رو، ضدانقلاب تمام تلاش خود را معطوف به این هدف کرده که مردم نسبت به قیام شان در سال ۵۷ ابراز ندامت و پشیمانی کنند و به وضعیت گذشته پیشا انقلاب باز گردند. چنانکه اغتشاشات ۴۰۱ با همین انگیزه به راه افتاده بود. راه دیگر جریان معاند برای مجبور ساختن ملت انقلابی به ابراز ندامت و پشیمانی متهم کردن پدران و مادران انقلابی از طریق فرزندانشان است. این سیاست خلاف آن چیزی است که می گویند انقلاب فرزندانش را می خورد. در واقع، ضد انقلاب در پی آن است که فرزندان انقلاب پدران و مادران انقلابی را حذف کنند. البته بحمدالله فرزندان انقلاب خیلی باشکوه‌تر و شجاعانه تر از پدران و مادران انقلابی در راه دفاع از انقلاب و نظام اسلامی گام بر می دارند. خشم و کینه ای که در فتنه ۴۰۱ شاهدش بودیم بخاطر فریاد حمایت دهه نودی هایی بود که گوشه ای از آن فریاد در یک سرود انقلابی انعکاس پیدا کرده بود. با وصف این، برای آن دسته از فرزندانی که از روی جهل و غفلت، پدران و مادران انقلابی شان را متهم به انقلاب کردن می کنند و آنان را مقصر می دانند، چه پاسخ قانع کننده ای می توان داد؟ پاسخ قانع کننده به این قلیل فرزندان جا مانده از قطار انقلاب این است که انگشت اتهام شان را به اشتباه رو به پدران و مادران انقلابی شان گرفته اند. متهم واقعی آن کارگزاران و هواداران وفاداری بودند که پایه های ظلم و ستم حکومت استبدادی و دیکتاتوری پهلوی را محکم می کردند. احیاناً هم پدران و مادران برخی از این فرزندان جزو همین هواخواهان طاغوت بوده و هستند. باید فرزندان معترض، جماعت دیروز و امروز سلطنت طلب و طاغوتیان را متهم کنند که چرا مانع تشدید ظلم و بیداد حکومت ستم شاهی نشدند تا ملت به ستوه آید و انقلاب کند و بساط شاهنشاهی را بر چیند. هیچ گاه و با هیچ دلیل و برهانی نمی توان ملت مظلوم و ستم کشیده را بخاطر قیامش علیه ظلم و ستم مؤاخذه و سرزنش کرد. چنانکه امروز نمی توان جهاد دفاعی مردم مظلوم غزه علیه صهیونیست های غاصب جنایتکار را محکوم کرد. ملت انقلابی تا ابد به قیامش علیه ظلم و بیداد افتخار می کند و سربلند می ماند متهم کردن پدران و مادران انقلابی به معنای نفی هر گونه اعتراض علیه ظلم و ستم است. اعتراض آن فرزند معترض فی الواقع علیه اراده بر ظلم ستیزی پدران و مادران شان است. او تحت القائات ظلم باوران و ستم یاران پدر و مادر خود را بخاطر قیام علیه استبداد و بیداد محکوم می کند. بنابر این، اگر فرزندی معترض است نمی بایست پدر و مادر انقلابی خود را متهم کند. آنان کار درست و معقولی کردند که علیه ظلم و استبداد قیام کردند. و ما فرزندان انقلاب قدردان مجاهدت های انقلابی آنها هستیم. بلکه بایستی آن فرزند معترض، حاکمان و هواداران طاغوتی را متهم کنند که چرا در تحکیم پایه های ظلم و ستم طاغوت همت گماردند که ملت به ستوه آمده چاره کار را در انقلاب دیده بود. اتفاقاً اگر ملتی بخاطر ظلم و ستمی که می کشد انقلاب نکند، باید چنین ملتی را متهم و سرزنش کرد. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
📌 ولی فقیه: ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‏تبریک عرض میکنم عید شریف و بزرگ مبعث را به همه‌ی ملت ایران و به همه‌ی مسلمانان عالم. با جرأت میتوان گفت که مبارکترین و بزرگترین حادثه‌ای که در دنیا در طول تاریخ برای بشریت اتفاق افتاده، بعثت نبی مکرم اسلام است. @mahdavizadegan
بعثت و ناخشنودی های مشرکین هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه‌ی آيين‌ها پيروز گرداند، هرچند مشركان ناخشنود باشند ( توبه: ۳۳ ) مسأله اساسی در این آیه شریفه که اشاره به بعثت رسول الله صلی الله علیه و آله دارد، نا خشنودی مشرکان است. این نا خشنودی و کراهت مشرکان از بعثت رسول خدا از چه رو است و دلیل آن چیست؟ ناخشنودی مشرکان از مظهریت اسلام بر ادیان گذشته ممکن است از جهت ظهور و بروز دین در عرصه جامعه و سیاست، حداقلی یا حداکثری باشد. بر این اعتبار می توان مشرکان را به دو گروه تقسیم کرد. وجه حداقلی ناخشنودی مخالفت با مظهریت دین در عرصه جامعه و سیاست است، اگرچه با ظهورات دین در حوزه شخصی و فردی مخالفتی ندارد. اما ناخشنودی حداکثری مخالفت با ظهورات دین حتی در حوزه فردی و شخصی است. بر این اساس، مشرکان در نا خشنودی از ظهور و بروز اسلام در عرصه جامعه و سیاست اتفاق نظر دارند. بلکه اختلاف شان در عرصه شخصی و خصوصی است. حداکثری ها حتی در زندگی شخصی نیز خواهان برچیده شدن سلوک دینی هستند. اینکه مشرکان مکه در مخالفت با رسول الله صلی الله علیه و آله متحد و یکپارچه عمل می کردند بخاطر وفاق آنها در همان قدر متیقن ناخشنودی شان از ظهور و بروز دین در عرصه عمومی و سیاست بود. به همین خاطر، رسول خدا نتوانست حکومت اسلامی را در مکه پایه گذاری کند. برخلاف شهر یثرب که چنین اتفاق نظری در آنجا نبود. در نتیجه این شهر به مدینه النبی اولین عاصمه و مرکز حکومت اسلامی تبدیل شد. دنیای سراسر سکولار شده امروز نیز در اینکه نباید دین در عرصه‌های عمومی و سیاست ظهور و بروز پیدا کند اتفاق نظر دارند. اگر اختلافی باشد در همان حضور دین در عرصه خصوصی است. سکولاریسم حداکثری حتی با حضور دین در حوزه فردی مخالف است. یکپارچگی و اتحاد جریانات سکولار که همه نوع گرایشات دنیوی روشنفکری را شامل می شود، در تقابل با انقلاب اسلامی به همین خاطر است که این انقلاب حامل گفتمان ناب دینی است که از حضور اسلام در عرصه جامعه و سیاست دفاع می کند و مدعی است که تجلی اسلام ناب محمدی در همین معنا است، اگرچه سکولارها از این امر ناخشنود باشند ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🔸 با انقلاب اسلامی فرآیند دولت - ملت از انسداد دیکتاتوری رها شد به جرأت می توان گفت مشروطه خواهان اولیه درک روشنی از ایده دولت - ملت در ذهن نداشتند. آنان غالباً خواهان مشروط شدن سلطنت بودند و از شاه می خواستند که سلطنت کند و نه حکومت. خواست آنان این بود که اداره مملکت به روشنفکران و فارغ‌التحصیلان فرنگ رفته و نمایندگان اصناف واگذار شود. روحانیت بویژه فقیهان که همواره در مصائب ناشی از حاکمان مستبد در کنار مردم هستند علیرغم خوش بینی های اولیه نسبت به ایده حکمرانی مشروطیت، از فرآیند شکل گیری ابرهای استبداد مدرن احساس خطر کرده بعضاً علیه آن موضع گرفتند و تا پای چوبه دار رفتند و به شهادت رسیدند. با راه اندازی مجلس شورای ملی این گمانه در میان متجددان پدید آمد که آهنگ شکل گیری دولت - ملت شدت گرفته است. چون تاسیس مجلس نمایندگان را یکی از نشانه های آن می داتستند. لکن ضعف و ناتوانی مشروطه خواهان غربگرا در مقاومت و مهار داعیه های استبداد و دیکتاتوری خیلی زود جامعه را به ورطه هرج و مرج و نا امنی سوق داد. جامعه ایرانی در چنین شرایطی پذیرای چرخه هرج و مرج و دیکتاتوری شده بود. جریان منور الفکری با امید به گذار از وضع فلاکت و نا امنی و امکان فرآيند شکل گیری دولت - ملت دست دوستی به رضا خان قزاق دراز کردند. اغلب مشروطه خواهان از تجدد آمرانه حمایت کردند ولی به تدریج خود نیز به کارگزار فرمانبر و مطیع دیکتاتوری تبدیل شدند تا جایی که محمد علی فروغی وصف حال خود را در قالب یک بیت این چنین توصیف کرده بود: در کف شیر نر خونخواره ای غیر تسلیم و رضا کوچاره ای البته گفته شده فروغی این بیت را در پاسخ به تقاضای رضا شاه برای ماندن هم خوانده است که در این صورت، او از وجود خونخواری بدتر از رضا خان؛ یعنی انگلیس خبیث خبر داده است. بدین ترتیب، با برآمدن رضا خان و تاسیس حکومت استبدادی پهلوی فرآیند دولت - ملت دچار انسداد پیچیده شد. زیرا تنها نهادهای سیاسی مانند مجلس شورای ملی و احزاب با انسداد روبرو نبودند بلکه حوزه های عمومی و فرهنگی و اقتصادی نیز درگیر انسداد بودند. شاه ایران در آبان ۵۷ خطاب به ملت انقلابی متنی را قرائت می کند که یک رویه آن ابراز ندامت و التزام به قانون اساسی است ولی رویه دیگر آن اعتراف به انسداد فرآيند دولت - ملت در دوران حاکمیت پهلوی است: " متعهد میشوم که پس از برقراری نظم و آرامش در اسرع وقت یک دولت ملی برای آزادیهای اساسی و انجام انتخابات آزاد، تعیین شود تا قانون اساسی که خونبهای انقلاب مشروطیت است بصورت کامل به مرحله اجرا در آید، من نیز پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم ". فراموش نکنیم در آن قانون اساسی که به گفته شاه خونبهای انقلاب مشروطیت است، هیچ نامی از حکومت پهلوی نیامده است. در واقع، شاه علیرغم چنین ابراز ندامتی همچنان بر انسداد سیاسی اصرار ورزیده است. انسداد تو بر توی فرآيند دولت - ملت در ایران تمام جریانات ملی اعم از چپ ها و راست ها را نا امید و نا توان ساخته بود. بطوری که آنان با دیکتاتوری کنار آمده و دست از مبارزه شسته بودند بلکه فرد ملی گرایی مانند شاپور بختیار در رویارویی با انقلاب ملت پست نخست وزیری شاه را می پذیرد. اما فرآیند دولت - ملت برای رهایی از انسداد سیاسی به بسیج توده ها توسط رهبری حکیم و مقتدر و گفتمان سیاسی انقلابی نیاز داشت. آنطور که امام خمینی ره بر پایه گفتمان اسلام سیاسی توانست ملت رنجدیده و خموش را به ملتی خروشان و انقلابی تبدیل کند و بساط استبداد و دیکتاتوری شاهنشاهی را برچیند. بدین ترتیب، فرآیند دولت - ملت با انقلاب اسلامی از انسداد شاهی رهایی یافت. ملت از همان روزهای پیروزی انقلاب تا کنون نقش و طعم انتخاب خود را در روی کار آمدن دولت ها و مجالس شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا احساس کرده اند و دیده اند که چگونه می توانند با انتخاب خوب شان در تعیین سرنوشت خود تاثیر گذار باشند حتی به جرأت می توان گفت انقلاب اسلامی ایران انسداد فرآیند دولت - ملت در دیگر کشورهای منطقه را نیز بر هم زد. چون در آن زمان تنها شاه ایران دیکتاتور منطقه نبود بلکه دیکتاتورهای دیگری هم بودند که با او در انسداد فرآیند دولت - ملت رقابت می کردند. اما با وقوع انقلاب اسلامی اغلب دیکتاتورهای منطقه مجبور به تجدید نظر هایی در امر حکمرانی خود شدند. 🌸 چهل و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی مبارک باد 🌸 ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🔸 چرا نظام اسلامی اصرار بر مشارکت حد اکثری مردم در انتخابات دارد ( ۱ ) ولی فقیه در چهل و پنج سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره اصرار بر برگزاری به موقع انتخابات قانونی و مشارکت حداکثری مردم در آن داشته و دارند. چنانکه در انتخابات پیش رو که قرار بر انتخاب اعضای مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی است، مردم به حضور گسترده در انتخابات دعوت شده اند. اما دلیل حاکمیت بر چنین اصراری چه می تواند باشد؟ آیا به راستی آنچنان که جریانات مخالف و معارض و معاند می گویند حاکمیت برای تداوم مشروعیت خود به مشارکت حداکثری مردم در انتخابات نیاز دارد یا اینکه دلیل دیگری وجود دارد؟ استدلال اپوزیسیون را دور از واقع نمی دانیم. آری، جمهوری اسلامی برای تداوم مقبولیت مردمی خود به مشارکت حداکثری نیاز دارد. اما آیا چنین احساس نیازی از سوی حاکمیت خوب و مطلوب است یا خیر؟ اگر حکومتی همواره خواهان مشروعیت مردمی باشد، امر پسندیده ای است یا خیر؟ پاسخ مساله خیلی واضح است. اگر تنها دلیل حکومتی اصرارش بر مشارکت حد اکثری مردم باشد، نمی توان آن حکومت را به این خاطر سرزنش کرد؛ مگر آنکه با اساس حکومت مردمی مخالف باشیم. چون فقط حکومت های مردمی به حضور حداکثری مردم احساس نیاز می کنند. مگر می شود حکومتی مردمی باشد ولی خواهان مشارکت حداکثری مردم نباشد. این دیکتاتورها هستند که هیچ گونه احساس نیازی به چنین مشارکتی ندارند. برای آنها صرف برگزاری تشریفاتی انتخابات کفایت می کند بلکه از حضور حداکثری مردم هراس دارند. بنابراين، احساس نیاز جمهوری اسلامی به مشارکت حداکثری مردم در انتخابات امر خوشایندی است و نشانه مردمی بودن آن است. نا خرسندی زمانی است که حاکمیت اصراری بر مشارکت حد اکثری نداشته باشد. مانند انتخابات دوران طاغوت که به این مساله اهتمام نمی ورزید لکن برای این اصرار نظام اسلامی دلایل دیگری می توان ذکر کرد که به نظر می‌رسد نسبت به دلیل مشروعیت اولویت بیشتری دارد. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🔸 چرا نظام اسلامی اصرار بر مشارکت حد اکثری مردم در انتخابات دارد ( ۲ ) همانطور که گفته شد اصرار نظام اسلامی بر مشارکت حد اکثری مردم در انتخابات فراتر از دلیل نیاز مشروعیتی است. نگاه حاکمیت به این دلیل بالنسبه به دلایل دیگر رجحان کمتری دارد. چون توجه نظام اسلامی به تامین مصالح ملی بیش از توجه به مصالح خود است. بلکه اساساً مصلحت خود را در تامین مصالح عرفی و شرعی مردم می داند. اما عمده این دلایل کدام‌ است: ۱. اهداف انقلابی نظام اسلامی برآمده از انقلاب مردمی است و باید بر هویت انقلابی پابرجا و استوار بماند. این نظام مادامی می تواند خود را انقلابی بدانند که در پی تحقق اهداف انقلاب باشد. مهمترین این هدف ها مشارکت حداکثری مردم در تعیین سرنوشت شان است. تجربه حکومت های برآمده از انقلاب های مدرن عادی سازی و غیر انقلابی شدن آنها است. لکن چنین اتفاقی خواست انقلاب نیست. چون دولت های عرفی شده به دنبال انجام مأموریت ها و خواسته های انقلاب نیستند. ۲. مأموریت قانون اساسی قانون اساسی جمهوری اسلامی حاکمیت را مکلف به مشارکت حد اکثری مردم در انتخابات کرده است. اصل سوم قانون اساسی دولت را مکلف به انجام اموری کرده که مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت خویش از آن جمله آنها است. چنانکه در اصل ششم بر اداره امور کشور با تکیه بر آرای عمومی از راه انتخابات تاکید شده است. ۳. انسداد راه دیکتاتوری یکی از دلایل محکم و قاطعی که ولی فقیه برای مشارکت باشکوه و قوی مردم در انتخابات ذکر کرده اند، جلوگیری از وقوع هرج و مرج و برآمدن دیکتاتوری است. گویایی این دلیل به حدی است که نیاز به تبیین ندارد: " بعضی‌ها در مورد لزوم انتخابات اشکال‌تراشی میکنند، [مردم را] دلسرد میکنند، توجّه نمیکنند که اگر انتخابات در کشور نباشد، یا دیکتاتوری است یا هرج‌ومرج و ناامنی است. آن چیزی که جلوی بُروز دیکتاتوری را در کشور میگیرد انتخابات است؛ آن چیزی که جلوی هرج‌ومرج و اغتشاش و ناامنی را میگیرد انتخابات است ". ( بیانات: ۲/ ۱۰/ ۱۴۰۲ ). بنابر این، اموری چون اهداف انقلابی و مأموریت قانون اساسی و انسداد راه ظهور دیکتاتوری مهم ترین دلایلی است که نظام اسلامی را مکلف به اصرار بر مشارکت حد اکثری مردم در انتخابات می کند. نظام مردمی بیش از آنکه در پی حفظ مشروعیت خود از راه انتخابات باشد، جویای عمل به وظایف و تکالیف شرعی و عرفی خود است. او خوب می داند که عمل به تکالیف، مشروعیت مردمی نیز به همراه دارد ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan