eitaa logo
مهدوی زادگان
347 دنبال‌کننده
142 عکس
40 ویدیو
18 فایل
*رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ*
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 چرا نظام اسلامی اصرار بر مشارکت حد اکثری مردم در انتخابات دارد ( ۱ ) ولی فقیه در چهل و پنج سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره اصرار بر برگزاری به موقع انتخابات قانونی و مشارکت حداکثری مردم در آن داشته و دارند. چنانکه در انتخابات پیش رو که قرار بر انتخاب اعضای مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی است، مردم به حضور گسترده در انتخابات دعوت شده اند. اما دلیل حاکمیت بر چنین اصراری چه می تواند باشد؟ آیا به راستی آنچنان که جریانات مخالف و معارض و معاند می گویند حاکمیت برای تداوم مشروعیت خود به مشارکت حداکثری مردم در انتخابات نیاز دارد یا اینکه دلیل دیگری وجود دارد؟ استدلال اپوزیسیون را دور از واقع نمی دانیم. آری، جمهوری اسلامی برای تداوم مقبولیت مردمی خود به مشارکت حداکثری نیاز دارد. اما آیا چنین احساس نیازی از سوی حاکمیت خوب و مطلوب است یا خیر؟ اگر حکومتی همواره خواهان مشروعیت مردمی باشد، امر پسندیده ای است یا خیر؟ پاسخ مساله خیلی واضح است. اگر تنها دلیل حکومتی اصرارش بر مشارکت حد اکثری مردم باشد، نمی توان آن حکومت را به این خاطر سرزنش کرد؛ مگر آنکه با اساس حکومت مردمی مخالف باشیم. چون فقط حکومت های مردمی به حضور حداکثری مردم احساس نیاز می کنند. مگر می شود حکومتی مردمی باشد ولی خواهان مشارکت حداکثری مردم نباشد. این دیکتاتورها هستند که هیچ گونه احساس نیازی به چنین مشارکتی ندارند. برای آنها صرف برگزاری تشریفاتی انتخابات کفایت می کند بلکه از حضور حداکثری مردم هراس دارند. بنابراين، احساس نیاز جمهوری اسلامی به مشارکت حداکثری مردم در انتخابات امر خوشایندی است و نشانه مردمی بودن آن است. نا خرسندی زمانی است که حاکمیت اصراری بر مشارکت حد اکثری نداشته باشد. مانند انتخابات دوران طاغوت که به این مساله اهتمام نمی ورزید لکن برای این اصرار نظام اسلامی دلایل دیگری می توان ذکر کرد که به نظر می‌رسد نسبت به دلیل مشروعیت اولویت بیشتری دارد. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🔸 چرا نظام اسلامی اصرار بر مشارکت حد اکثری مردم در انتخابات دارد ( ۲ ) همانطور که گفته شد اصرار نظام اسلامی بر مشارکت حد اکثری مردم در انتخابات فراتر از دلیل نیاز مشروعیتی است. نگاه حاکمیت به این دلیل بالنسبه به دلایل دیگر رجحان کمتری دارد. چون توجه نظام اسلامی به تامین مصالح ملی بیش از توجه به مصالح خود است. بلکه اساساً مصلحت خود را در تامین مصالح عرفی و شرعی مردم می داند. اما عمده این دلایل کدام‌ است: ۱. اهداف انقلابی نظام اسلامی برآمده از انقلاب مردمی است و باید بر هویت انقلابی پابرجا و استوار بماند. این نظام مادامی می تواند خود را انقلابی بدانند که در پی تحقق اهداف انقلاب باشد. مهمترین این هدف ها مشارکت حداکثری مردم در تعیین سرنوشت شان است. تجربه حکومت های برآمده از انقلاب های مدرن عادی سازی و غیر انقلابی شدن آنها است. لکن چنین اتفاقی خواست انقلاب نیست. چون دولت های عرفی شده به دنبال انجام مأموریت ها و خواسته های انقلاب نیستند. ۲. مأموریت قانون اساسی قانون اساسی جمهوری اسلامی حاکمیت را مکلف به مشارکت حد اکثری مردم در انتخابات کرده است. اصل سوم قانون اساسی دولت را مکلف به انجام اموری کرده که مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت خویش از آن جمله آنها است. چنانکه در اصل ششم بر اداره امور کشور با تکیه بر آرای عمومی از راه انتخابات تاکید شده است. ۳. انسداد راه دیکتاتوری یکی از دلایل محکم و قاطعی که ولی فقیه برای مشارکت باشکوه و قوی مردم در انتخابات ذکر کرده اند، جلوگیری از وقوع هرج و مرج و برآمدن دیکتاتوری است. گویایی این دلیل به حدی است که نیاز به تبیین ندارد: " بعضی‌ها در مورد لزوم انتخابات اشکال‌تراشی میکنند، [مردم را] دلسرد میکنند، توجّه نمیکنند که اگر انتخابات در کشور نباشد، یا دیکتاتوری است یا هرج‌ومرج و ناامنی است. آن چیزی که جلوی بُروز دیکتاتوری را در کشور میگیرد انتخابات است؛ آن چیزی که جلوی هرج‌ومرج و اغتشاش و ناامنی را میگیرد انتخابات است ". ( بیانات: ۲/ ۱۰/ ۱۴۰۲ ). بنابر این، اموری چون اهداف انقلابی و مأموریت قانون اساسی و انسداد راه ظهور دیکتاتوری مهم ترین دلایلی است که نظام اسلامی را مکلف به اصرار بر مشارکت حد اکثری مردم در انتخابات می کند. نظام مردمی بیش از آنکه در پی حفظ مشروعیت خود از راه انتخابات باشد، جویای عمل به وظایف و تکالیف شرعی و عرفی خود است. او خوب می داند که عمل به تکالیف، مشروعیت مردمی نیز به همراه دارد ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🔸 چرا جبهه استکبار جهانی و اپوزیسیون اصرار بر عدم مشارکت مردم در انتخابات دارد؟ ( ۳ ) بحث چرایی اصرار نظام اسلامی بدون پرداختن به چرایی اصرار جریان مخالف و معاند که شامل قدرت های غربی نیز می شود، ناقص می ماند. نمی توان یک طرف مساله مشارکت حداکثری مردم در انتخابات را نور افکن انداخت ولی طرف دیگر مساله خاموش و مسکوت گذاشت. مسلماً وقتی مخاطبان از دلایل هر دو طرف آگاه شوند آسان تر و منصفانه تر می توانند داوری کنند و تصمیم درست را اتخاذ کنند. اما قبل از پرداختن به پاسخ مساله فوق می بایست اول به این پرسش مقدماتی پاسخ داد که آیا مخالفت جبهه ضد انقلاب داخلی و خارجی بر پایه خیر خواهی و دفاع از منافع و مصالح ملت ایران است یا آنکه هر یک بويژه استکبار جهانی خیر و مصلحت خود را تعقیب می کنند بلکه آنها مصلحت خود را در عدم تحقق مصالح و منافع ملت می داند؟ پر واضح است که جبهه استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و انگلیس و صهیونیسم هیچ علقه و عاطفه ای نسبت به مصالح ملل جهان از جمله ملت ایران ندارند. آنها هر آنچه که خیر و مصلحت است برای خود می خواهند. تاریخ اعمال آنها تماماً دلالت بر شرارت‌هایی است که بر ملل جهان تحمیل کرده اند. لذا اگر دولت آمریکا خیرخواه ملت ها بود در این کشورها کودتا راه نمی انداخت، دیکتاتور ها را به/ در قدرت باز نمی گرداند و حفظ نمی کرد، جنگ های داخلی و خارجی بر مردم مستضعف تحمیل نمی کرد و به تحریم های فلج‌کننده و غارت سرمایه های بلوکه شده و نسل کشی مردم مظلوم فلسطین و یمن و سوریه رو نمی آورد. بزرگترین خیر خواهی جبهه استکبار این است که سايه اش را از سر ملت های مسلمان کم کند. مصلحت ملل جهان بویژه ملت های مسلمان به این است که دولت آمریکا در تعیین سرنوشت شان هیچگونه دخالتی را روا ندارد. ولی همگان شاهدند که سرنوشت ملل جهان اینگونه رقم نخورده است اما کارنامه و گفتار ضد انقلاب وطنی نیز تاکنون نشان داده که خیرخواه و ملاحظه گر مصالح ملی نبوده است. شدت ضدیت و نفرت و کینه آنان با انقلاب و نظام اسلامی موجب شده حفظ مصالح ملی را از اصول راهبردی مبارزات سیاسی خود ندانند. به همین خاطر، مصلحت ملی و خیر عمومی غایب اصلی در گفتار و کردار آنان است. برای این مدعا دلایل زیادی وجود دارد که مهم ترین آن همسویی و همداستانی جبهه معاند با استکبار جهانی است. آنان تا کنون هیچ گونه اقدامی در جهت برائت از نظام سرمایه داری به عمل نیاورده است. مضافاً اینکه توضیحی که جبهه معارض از مصالح ملی و خیر عمومی ملت می دهد ضد مصالح ملی است. بنابر این، اشتباه راهبردی این است که کسی گمان کند جبهه معارض و برانداز و استکبار جهانی خیر خواه ملت است. بر این اساس، می توان گفت مواضع سیاسی جریان اپوزسيون نسبت به مشارکت مردم در انتخابات بر پایه خیرخواهی و مصلحت ملی نیست. زیرا خیر عمومی در استیفای حق مردم از طریق انتخابات است. ولی جبهه برانداز خواهان عدم مشارکت مردم در انتخابات است. اما دلیل اصرار جبهه معارض و برانداز بر عدم مشارکت مردم در انتخابات هراس از بسیج توده ها است. این جبهه هیچگاه اعتقادی به بسیج ملت و حضور مردم در صحنه سیاسی است. ملی گراها کودتای 28 مرداد سال 32 را می توانستند از طریق بسیج عمومی دفع کنند ولی نکردند. چپ ها نیز با اتخاذ فاز براندازی مسلحانه از مردم فاصله گرفتند. بعد انقلاب مهم ترین راهبرد دولت موقت بر اصل سیاست زدایی از مردم استوار بوده است. به همین خاطر، در آن زمان با بر گزاری رفراندم جمهوری اسلامی مخالف بود. تنها گفتمانی که در قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بر اصل حضور گسترده مردم در عرصه سیاست تأکید می ورزد، گفتمان اسلام سیاسی است. و اساساً رمز مانایی انقلاب در ذهنیت ملی در همین امر است. جبهه ی معارض با هر عاملی که موجب کنش‌گری فعال مردم شود مخالفند. چون آنان از این نوع کنش‌گری غیر قابل کنترل هراس دارند ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
تفسیر فقهی از حق رأی ✍داود مهدوی‌زادگان فارس‌‌پلاس؛ داود مهدوی‌زادگان در یادداشتی نوشت: از نگاه دینی و فقهی، حکومت اسلامی در مقام تاسیس، به خواست مردم وابسته است یعنی اگر مردم نخواهند، چنین حکومتی هم تاسیس نخواهد شد و شکل نمی گیرد. 🔘 حق رأی مردم قبل از تاسیس نظام، شان تکوینی دارد و در واقع ایجادی است. وقتی می گوییم مردم این حق را دارند که حکومت را تاسیس کنند، این حق در ایجاد است. پس چنین حقی در قبل از تاسیس نظام، ماهیت تکوینی و ایجادی دارد. با خواست مردم حکومتی تاسیس می شود. همین معنا در قبل از تاسیس حکومت در کلام خداوند تبارک و تعالی و نیز در سیره معصومین نهفته است. حق رأی نخبگان اختصاصی نیست 🔘 برخی از نگاه فقهی و دینی در بحث حق رای تصور می‌کنند که ما در مقام دفاع از اندیشه دینی، باید بحثمان را سراغ حق انتخاب کردن مردم ببریم. و می‌گویند که هر کسی حق رای دادن ندارد. هر کس از هر ده کوره ای بیاید انتخاب کند یعنی این دسته از افراد حرفشان را در زمین حق انتخاب کردن می برند. در حالی که به نظر ما این حرف غلط است. لکن درستش این است که اگر ایرادی وارد است مربوط به بحث انتخاب شدن است. آن جا باید گفت که هر کسی حق این را ندارد که بیاید کاندیدا شود. 🔘 در چارچوب نظام، انتخاب مردم مقیده است. با حفظ آن مقیده بودن، ما نمی توانیم بگوییم هر کسی نمی تواند بیاید انتخاب کند. بلکه می توانند انتخاب کند. اگر آن مقیده بودن حفظ شود، همه می توانند بیایند و انتخاب کنند. فرق نمی کند از پشت کوه آمده باشند، شهری باشند، یا باسواد، بی سواد. اصلا همه مردم واجب است که بیایند انتخاب کنند. ولی بحث در انتخاب شدن هاست. اعتبار رأی اکثریت غیر از اعتبار حق رأی است 🔘 در نظام اسلامی ما هیچ جایی نداریم که حق رای را به گروه خاصی اختصاص داده است. چنین چیزی داریم؟ 🔘 می گوییم که در این نظام سیاسی حق رای برای همه مردم است. نه تنها برای همه مردم است، بلکه می گوییم رای دادن واجب است. مردم واجب است که در تمام انتخابات شرکت کنند و باید شرکت کنند. 🔘 این نظام، مولود خود مردم است. مردم آمده اند نظامی را تاسیس کرده اند، که این نظام به کمکشان بیاید. حالا همین مردم بیایند انتخابی کنند که ضد این نظام باشد، این غیرمعقول است و از نظر عقلی تقبیح شده است. تا چه برسد به این که احزاب و گروه ها بیایند طوری صحبت کنند که مردم را به این مخالفت دعوت بکنند و بگویند رای تو باید به گونه‌ای باشد که در ضدیت و عنادورزی با نظام باشد. عقل این را نمی‌پذیرد. 🔘 اصولاً شکل معقول حق رأی در درون نظام، «مشارکتی» است. مردم وقتی نظامی را تاسیس کردند، باید همیاری کنند. باید مشارکت کنند در این که دست به دست هم دهند و عیب‌های این نظام را بگیرند. تکامل ببخشند. چون انتخاب خودشان است و باید کمکش بکنند. نباید به گونه ای رای بدهند که مثلا این نظام به چالش کشیده شود و زمین بخورد. چون زمین خوردن نظام منتخب مردم، به معنای زمین خوردن خود مردم است لذا مردم از این جهت مسوولیت پیدا می‌کنند. مردم باید به گونه ای انتخاب کنند که چرخ این نظام در جهت اصلاح امور و رفاه عمومی بچرخد و پیشرفت کند. 🔘 باید انتخاب به شکلی باشد که موجب اصلاح و بازسازی و رفع عیب‌های نظام باشد اما اگر انتخاب‌ها بخواهد به گونه‌ای باشد که اساس نظام را نفی کند؛ می گوییم این خلاف عقل است. چون این نظام منتخب خود مردم است و چنین کاری دور از عقل است. https://www.farsnews.ir/news/14021119000540 👉 @mahdavizadegan
🔰 رویکرد مطلوب در تایید صلاحیت داوطلب خبرگان رهبری ثبت‌نام ششمین دوره انتخابات خبرگان رهبری پایان یافت و جمعی از اهل فضل و علم ثبت نام کردند. در این میان جماعتی که خود را فقه دان و خبره می دانند علیرغم میل باطنی شان ثبت نام نکردند و برای این کارشان هم مساله انحصارگرایی و محدودیت های نظام را پیش کشیده اند. همین مساله پرسش بنیادی در باب مشارکت داوطلبان خبرگان رهبری را پیش رو می گذارد. اصولا داوطلبان با چه رویکردی شایستگی شرکت در انتخابات خبرگان رهبری را پیدا می کنند؟ این پرسش اساساً آن دسته از فقها و فقه خوانده هایی که باور به جدایی دین از سیاست و عدم مداخله دین در سیاست را دارند شامل نمی شود. چون هم مفروض آنان اجازه ثبت نام را نمی دهد و هم بنیاد سیاسی نظام اسلامی که مبتنی بر عدم جدایی دین از سیاست است نمی تواند پذیرای داوطلبی باشد که مخالف این بنیاد سیاسی است. اما قطع نظر از رویکرد سکولار و عرفی، دو رویکرد کلی دیگر نیز وجود دارد که از اهل فضل و علم متکی به یکی از آن دو نگاه، داوطلب مشارکت در انتخابات خبرگان می شوند. در اینجا از آن دو رویکرد با عنوان رویکرد " مؤید پایه " و رویکرد " منتقد پایه " یاد می کنیم. آیا داوطلبان مستند به هر دو رویکرد یاد شده شایستگی و صلاحیت نامزدی در انتخابات خبرگان رهبری را دارند یا خیر؟ برخی از داوطلبان با این نگاه که وظیفه عضو خبرگان معاضدت و پشتیبانی از نهاد رهبری است، ثبت نام می کنند. این نگاه موید پایه است و موافق با فلسفه وجودی مجلس خبرگان رهبری است. چون اصولاً مبنای وظیفه نظارت بر ولی فقیه، حراست و پشتیبانی از اصل ولایت فقیه است. اعضای خبرگان رهبری نظارت می کنند تا ولی فقیه بتواند به درستی ولایت کند. اما رویکرد دوم که از آن با عنوان منتقد پایه یاد کردیم نگاهی است که به انگیزه نقد و اعتراض بر حکمرانی ولی فقیه، داوطلب عضویت در خبرگان رهبری می شود. مبنای اولیه این دیدگاه بر نقد و اعتراض است و نه معاضدت و پشتیبانی ولی فقیه در امر حکمرانی. توجیه داوطلب نشدن برخی ها همین رویکرد دوم است. آنان می گویند چون می دانیم به دلیل منتقد رهبری بودن رد صلاحیت می شویم، داوطلب نشدیم. تردیدی نیست که داوطلب عضویت در خبرگان رهبری با رویکرد موید محور صلاحیت داوطلبی را دارد. چون شأن نزول خبرگان بر حفظ و حراست از نهاد رهبری است. و او وظیفه خود دانسته ولی فقیه را با ارائه نظرات سازنده در امر حکمرانی پشتیبانی کند نه آنکه در جهت تضعیف وی گام بر دارد. نظام اسلامی هم به موید حکمرانی ولایی نیاز دارد و نه مخرب آن. اما داوطلبی که با رویکرد دوم ثبت نام می کند نمی تواند صلاحیت لازم برای داوطلبی را داشته باشد. چون او از همان ابتدا با نگاه اعتراضی و انتقادی وارد کار شده است. در حالی که گفته شد وظیفه تعریف شده برای عضو خبرگان رهبری معاضدت و پشتیبانی ولی فقیه است. اگر چه این معاضدت می تواند همراه با نقد باشد. یکی از دلایل مخالفت امام علی علیه السلام با حکمیت ابو موسی اشعری مخالف بودن وی با آن حضرت بود. لذا آن اتفاقی که نباید می افتاد، پیش آمد. چنین اتفاقی در حکمیت نتیجه قهری مخالف خوانی است. حتی اگر استدلال فوق محل تردید قرار گیرد و دلیلی برای طرد نگاه دوم در میان نباشد، باید به اصل عملی رجوع کرد. اصل عملی بر معاضدت و پشتیبانی ولی فقیه است و نه تضعیف و تخریب وی از طریق انتقاد و اعتراض. چنانکه اصل برائت - همان اصلی که داوطلبان رد صلاحیت شده به آن استناد می کنند - هم موید این اصل است. ولی فقیه منزه از خطا نیست ولی منزه از اتهام است، مگر خلاف آن ثابت شود. چون او با احراز شرط عدالت برای این مقام انتخاب شده است. مجلس نظارتی که از همان ابتدا محکوم آن مشخص باشد، مجلس نظارت نیست. بنابر این، باید اعضای خبرگان رهبری از میان داوطلبانی انتخاب شوند که با هدف و انگیزه معاضدت و پشتیبانی ولی فقیه در امر حکمرانی وارد صحنه شده اند. حضور داوطلبی که چنین دیدگاهی را ندارد، نقض غرض در تشریع خبرگان رهبری است ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🔸 فلسفه انتخابات مردم مردم می‌توانند بر پایه تجربه عملی که از فوائد مشارکت در انتخابات کسب می کنند، وارد این میدان شوند؛ لکن آگاهی از فلسفه انتخابات نه فقط آنان را در این امر مصمم‌تر می کند بلکه موانع شناختی چنین مشارکتی را که بعضاً از ناحیه بدخواهان ملت تولید می شود، مرتفع سازد. جامعه و فرد و حاکمیت هریک در تعامل با یکدیگر و فی نفسه از حقوقی برخوردار هستند که می بایست تحقق یابد. " استیفای حقوق " ضرورتی است که مبنای عقلی و شرعی دارد. استیفای حقوق علاوه بر حکم عقلی برپايه آیه شریفه " وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ "( الشورى : 38 ) و سیره حکمرانی نبوی و علوی به مثابه قاعده فقهی نیز تلقی می شود. بر این اساس، اصلی ترین هدف یا مأموریت در نظام های مردمی همانا " استیفای حقوق " است. اما مساله مهم پرسش از کارآمدترین ساز و کار و نهادی که بتوان بواسطه آن چنین غایت مهمی را تدارک کرد می باشد. مردم می توانند در شرایطی عاری از خشونت و خصومت و دشمنی با یکدیگر افرادی را برگزینند تا در مجلس مشورتی در جهت تأمین حقوق قانون وضع کنند. بر این اساس، استیفای حقوق فلسفه انتخابات است. اما بر این قاعده فقهی- عقلایی احکامی مترتب است: ۱. استیفای حقوق ضرورتی است که هر سه رکن نظام مردم سالار؛ یعنی فرد و جامعه و حاکمیت را مکلف به اقدام عملی در جهت تحقق آن می کند. این تکلیف تنها با مشارکت عملی می شود. عدم مشارکت به معنای عدم اهتمام به استیفای حقوق است و طبعاً هیچ حقی با عدم مشارکت محقق نمی شود. ۲. فرد می‌تواند از باب اختیار در اسقاط حق خود در انتخابات شرکت نکند که در این صورت بعدها نمی تواند مطالبه گر حقوق خود باشد. اما از باب حق جامعه و حاکمیت نمی تواند در انتخابات شرکت نکند بلکه مکلف به شرکت در انتخابات است. چون فرد اختیار اسقاط حق جامعه و حاکمیت را ندارد. ۳. تکلیف کلی استیفای حقوق مطلق است و قید نمی خورد و مشروط به شروط نمی شود. بنابراین، نمی توان تحت هیچ شرایطی از عمل به آن طفره رفت. تنها حکومت ها و حاکمان خودکامه و جریانات مردم ستیز هستند که از عمل به آن استنکاف می کنند. ۴. همانطور که حاکمیت در برگزاری انتخابات مکلف به ایجاد شرایطی است که مردم بتوانند آزادانه انتخاب کنند، مردم نیز مکلف به انتخاب خوب و با بصیرت هستند. در غیر این صورت، تحقق اصل استیفای حقوق با مشکل مواجه می‌شود. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
جماعت لجوج صُمُّۢ بُكۡمٌ عُمۡيٞ فَهُمۡ لَا يَرۡجِعُونَ ( بقره: ١٨ ) نزدیک به شش ماه است که صهیونیست ها با حمایت دولت های غربی و مرتجع منطقه به سرکردگی دولت آمریکا جنایات جنگی خود را علیه مردم مظلوم غزه به اوج رسانده است. هزاران انسان بی گناه در برابر دیدگان جهانیان کشته و مجروح شده اند و شهرهای بی دفاع تخریب و نابود شده اند. آیا هنوز بر کسی شک و تردیدی مانده که آمریکا و اسرائیل غاصب نه فقط دشمن ملت که دشمن بشریت است. تنها کران و لالان و کوران اند که در باقی ماندن بر ضلالت و گمراهی اصرار می ورزند و شجاعت بازگشت به راه حق و روشنایی را ندارند. درماندگی آنان به حدی است که نمی گذارد گوش ها و زبان ها و چشمان شان بر حقیقت باز شود. اینان همان جماعت لجوجی هستند که بازگشت پذیر نيستند. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
https://farsnews.ir/Viewpoint_Plus/1708632828168627283 فلسفه انتخابات مردم همانطور که حاکمیت در برگزاری انتخابات مکلف به ایجاد شرایطی است که مردم بتوانند آزادانه انتخاب کنند، مردم نیز مکلف به انتخاب خوب و با بصیرت هستند. در غیر این صورت، تحقق اصل استیفای حقوق با مشکل مواجه می‌شود.
🔸 پروردگارا! رحمی کن و در فرجش تعجیل بفرما إِنَّ اللهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ خداوند هيچ به مردم ستم نمى‌كند؛ ولى اين مردمند كه به خويشتن ستم مى‌كنند.(یونس/ ۴۴) 🖌 خداوند سبحان بخشنده ترین بخشنده ها و مهربان ترین مهربان ها است و اساساً مفهوم بخشندگی و مهربانی از ذات باری تعالی سرچشمه می گیرد و بس. بطوری که در فرض عدم حق تعالی رحمانیت و رحیمیت از معنا و مفهوم تهی می شود و انسان با آن بیگانه می شود. پس، الله تعالی نمی تواند ظلم کند و ظالم باشد. چون او مهربان مطلق است. هر جا نشانه ای از ظلم و نامهربانی باشد و لو به قدر سر سوزنی، آنجا خدا نیست. خدا در حریم ساختگی ظلم حضور ندارد. 🖌 جامعه بشری به دلیل فطرت الهی اش از ظلم بیزار و گریزان است ولی به دلیل سرشت ثانوی ( نظریه دو فطرت امام خمینی ره ) که در اثر تجربه زیسته دنیوی کسب می کند، به ظلم و حیات ظالمانه علیرغم همه رنجوری و دردناکیش شتابان است و برده وار با آن خو می گیرد و کنار می آید. لذا اغلب ما انسان ها به ظاهر تمنای مهربانی را داریم ولی در عمل به بیگانگی با سرچشمه خوبی ها و مهربانی ها راغب تریم. 🖌 قرآن کریم می فرماید یهود بر این گمان است که دست خدا در بذل بخشش و مهربانی بسته است. چنانکه امروزیانِ از همان قوم سخنانی ثخیف تر بر زبان جاری می کنند ( سخن نیچه ). حال آنکه دستان خدا باز و مبسوط است و به هر کس که بخواهد مهربانی می کند: " وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ ۚ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَ لُعِنُوا بِمَا قَالُوا ۘ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ". ( مائده: ۶۴ ) 🖌 وجود مقدس حضرت حجت مهدی صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف عصاره همه خوبی ها و مهربانی های حضرت حق بر عالم بشریت است و منتظر اذن انفاق قدسی است. اما ظلم مردمان بر یکدیگر مانع چنین اذنی شده است. و بزرگترین ظلم همانا رواج اندیشه های عرفی گرایانه ی سکولار است که دامنه و عمق بیگانگی انسان با خدا را به اوج رسانده است و طبعاً جامعه بشری بیشتر از گذشته در ظلمتکده جهل و بی عدالتی فرو خواهد رفت. 🖌 اين است که چشم انداز خوبی از رهروان راه بازگشت به فطرت اولیه در دنیای سراسر سکولار شده نیست تا تمنایی جهانی برای گشودگی و انفاق رحمت الهی شکل بگیرد. اگر هم روزنه هایی از این تمنای قدسی دیده می‌شود نظیر انقلاب اسلامی و ظهور اسلام سیاسی، نگهبانان دنیای سکولار ناس را از دخالت دین در جامعه و سیاست حذر می دهند. اینان پیشگامان ستیز با نهضت منجی و آيين مهدویت هستند. پس، پروردگارا رحمی کن و مهربانیت را بر مردم ستم دیده و از خود بیگانه شده جهان بگستران و در فرج منجی و حجت خود تعجیل بفرما و گرنه از بندگانت به جز قلیلی از آنها، برای تمنای رفع ظلم و عدالت گستری امیدی نیست آمین یا رب العالمین ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan