eitaa logo
مهدوی زادگان
365 دنبال‌کننده
185 عکس
57 ویدیو
19 فایل
*رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ*
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه متن 👇👇👇 3. نهراسیدن از گروه های فشار ولی فقیه در دیدار شان با رئیس جمهور محترم و هیئت دولت به زیبایی و با دقت تعبیر " گروه های فشار " را در تحلیل سیاسی شان به کار بردند. ایشان این توجه را به مسئولان داده است که مراقب اثر گذاری گروه های فشار باشید: « اگر اقدامتان اقدام سنجیده‌ای است، اندیشیده‌ای است و روی فکر تصمیم‌گیری شده، اعتنا نکنید.گاهی اوقات میخواهند یک اقدامی را تحمیل کنند بر دولت گروه‌های فشارند اینها. اینها را توجه نکنید. کار خودتان را با فکر انجام بدهید.( بیانات: 8/ 6/ 1402 ). نباید گذاشت متاثر از گروه های فشار از حقانيت اصول انقلاب و نظام اسلامی کوتاه آمد و به انحراف رفت. بطور قطع، در روزهای آتی جبهه معارض ومعاند و مخالف می کوشد با سناریو سازی های کاذب و عوام فریبانه گروه های فشار را فعال سازد تا از این طریق به مقاصد شوم خود برسد. پس نباید هراسناک شد و نباید به اینگونه فشارها توجه کرد. باید دولت مردان فکورانه کارهای سنجیده شان را عملیاتی کنند. @mahdavizadegan
Ziaret Arbaeen.pdf
705.4K
. زیارت اربعین با ترجمه فارسی 👆 امام صادق علیه السلام فرمودند: یا زُرارَة! إِنَّ السَّماءَ بَکَتْ عَلی الْحُسَینِ عَلَیهِ السَّلام اَرْبَعِینَ صَباحاً بِالدَّمِ وَ إِنَّ الْأَرْضَ بَکَتْ أرْبَعینَ صَباحاً بِالسَّواءِ وَ إِنًّ الشَّمْسَ بَکَتْ اَرْبَعِینَ صَباحاً بِالْکُسُوفِ وَ الْحَمْرَةَ ... وَ إِنَّ الْمَلائکَةَ بَکَتْ اَرْبَعِینَ صَباحاً عَلَی الْحُسَینِ(ع). ای زراره، آسمان چهل روز بر حسین(ع) خون گریه کرد و زمین چهل روز برای عزای آن حضرت گریست با تیره و تار شدن و خورشید با کسوف و سرخی خود چهل روز گریست ... و ملائکه الهی برای آن حضرت چهل روز گریستند. مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص ۳۱۴ کربلایت بار دیگر منزل زینب شده در عزای اربعینت جان او بر لب شده او که شمع محفل شمس و قمر، وان غنچه بود بعد از این پروانه ی هجده گل و کوکب شده فرار رسیدن سالروز اربعین حسینی بر محبان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام تسلیت باد. .
عبرت های سببی و مسببی واقعه کربلا عبرت هر آن چیزی است که باید آن را خواند و فهمید و از آن عبور کرد. عبرت، اندرز و زنهای است که نباید در آن توقف کرد و از آن سرمشق و الگو گرفت. بلکه باید آن را بگذاریم و بگذریم. تنها وجه سرمشق بودن عبرت ها در عمل نکردن مطابق با آن است. امور پلید و اعمال خبیثه الگوی عمل انسان های درست کردار نیست و لذا مایه عبرت شمرده می شود. عبرت ها به دو دسته کلی سببی و مسببی تقسیم می شوند. هر آن چیزی که سبب پدید آمدن عبرتی شده باشد، عبرت سببی است. و آن عبرتی که معلول عبرت دیگری باشد، عبرت مسببی است. جوانی که هم نشینی با بدان و منکران را بر می گزیند، سرنوشت و زندگی او به سمت پلیدی و تباهی خواهد رفت. زندگی تباه شده معلول آن انتخاب بد است. در اینجا هر دو امر عبرت آموز است. لکن آن امر که علت است ( همنشینی با بدان ) عبرت سببی است. و آن که معلول است ( سرنوشت شوم )، عبرت مسببی است. انسان های صالح و عبرت آموز غالباً توجه شان معطوف به عبرت های مسببی است و کمتر به عبرت های سببی توجه دارند. شاید یک دلیل کثرت وقوع پدیده های عبرت آموز در همین امر باشد. اگر توجه مان به عبرت های سببی بیشتر شود، عبرت های مسببی کمتر اتفاق می افتد. پس، باید برای تعمیق عبرت‌گیری مان به عبرت های سببی بیشتر توجه کرد و از آن موضع به عبرت های مسببی التفات کرد. البته تعمیق عبرت‌گیری به خردورزی بیشتری نیاز دارد. چون وقتی عبرت گیرنده در چرایی واقعه عبرت آموز تأمل می کند، مجبور است که بیشتر خردورزی کند. لذا ممکن است مراد از صاحب بصیرتان در آیه شریفه " فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ" ( الحشر : 2 ) کسانی باشد که علاوه بر عبرت های مسببی بر عبرت های سببی نیز بیشتر می اندیشند. آنچه که در واقعه کربلا از سوی اشقیاء و ظالمین و منافقین و دین ستیزان بر نسل پاک رسول الله صلی الله علیه و آله ابا عبدالله الحسین علیه السلام و یاران با وفایش رفت تا دنیا دنیاست، برای همه مؤمنان و صلحا و پاک دیننان عبرت انگیز است. اما عبرت های عاشورا از جنس عبرت های مسببی است. چون می توان از چرایی وقوع آنها سوال کرد. اگر خواهان فهم عبرت های سببی عاشورا هستیم، پاسخ آن را نه در کربلا بلکه باید در روزگار حکمرانی مظلومانه امام علی علیه السلام جستجو کرد. اگر جفا و بد عهدی کوفیان و شامیان با امام علی علیه السلام نبود، عبرت های عاشورایی اتفاق نمی افتد. بنگرید که چگونه حضرت وصی از همراهی نکردن مردم کوفه در جنگ با معاویه می نالید تا چرایی عبرت های واقعه کربلا معلوم گردد. ✍ داود مهدوی زادگان @mahdavizadegan
تا وقتی که در روزگار غرب زدگی به سر می بریم، باید غرب زدگی آل احمد را خواند. @mahdavizadegan
چرا حکومت خودکامه پهلوی کتاب غرب زدگی آل احمد را توقیف کرد هر زمان که به سالروز درگذشت مرحوم سید جلال آل احمد ( ۱۸ ‌شهریور ۴۸ ) می رسم و یادی از کتاب تاثیرگذار " غرب زدگی " او می کنم، این پرسش در ذهنم خلجان می کند که چرا حکومت پهلوی که مدعی فرهنگ دوستی بود این کتاب را سانسور کرد و ناشرش را ورشکسته کرد و اسباب شرمندگی سيد جلال را پیش آورد ( آل احمد سید جلال، 1376،غرب‌زدگی: 17 ). آل احمد گزارش اولیه غربزدگی را به سفارش "شورای هدف فرهنگ ایران " وابسته به وزارت فرهنگ نوشته بود. او در این کتاب مثل جماعت امروز روشنفکری که از لحظه ای که دهان باز می کنند و قلم به دست می گیرند تا وقتی که لب فرو می بندند و قلم زمین می گذارند و حاکمیت را به باد انتقاد و اعتراض می کشند، نبود. در هیچ کجای از کتاب غرب زدگی بطور آشکار مشاهده نمی شود که نویسنده حتی غیر مستقیم قلم نقدش را متوجه حاکمیت کرده باشد. نه اینکه موافق حاکمیت باشد بلکه عجالتاً نقدش در این کتاب متوجه حکومت خودکامه پهلوی نبود. پس چرا حکومت با وصف این، چاپ غرب‌زدگی را توقیف کرد. کینه جماعت روشنفکری و دنیای غربی از آل احمد قابل درک است. او در غرب‌زدگی هر دو را خوب تاب داده است. خصوصاً در کتاب " در خدمت و خیانت روشنفکری " که هر چه بخش خدمت روشنفکری کتاب را می خوانم به غیر خدمت به استعمار چیز دیگری دستگیرم نمی شود. گمان می کنم نقد یکجای آل احمد بر روشنفکری ایران و استعمار غربی در کتاب غربزدگی در همان جمله معروفش گرد آمده است: " در زمانی که روشنفکران غرب‌زده ما ملکم خان مسیحی بود طالب اف سوسیال دمکرات قفقازی! و به هر صورت، از آن روز بود که نقش غرب زدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند. و من نعش آن بزرگوار ( شیخ شهید فضل الله نوری ره ) بر سر دار همچون پرچمی می دانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از دویست سال کشمکش بر بام این مملکت افراشته شد. " ( همان: 78 ). آل احمد از بیماری اجتماعی غرب زدگی و از خود بیگانگی و قرتی بازی های دوران جوانی و دنباله روی از غرب و از کمپانی های نفتی و تضادهای اجتماعی و خلاصه از روزگار شوم غربزدگی سخن می گفت ولی این حرف ها چرا باید خواب قبله عالم را آشفته کند و کتاب را در چاپخانه توقیف کند. مگر این حرف ها براندازانه بود که حاکمیت تاب نیاورد و سانسورش کرد. پاسخ مساله روسن است. حکومت خودکامه پهلوی به درستی نقد آل احمد را به خود گرفته بود. چون این حکومت وابسته به غرب بود و خود را مدیون غرب می دانست تا مدیون ملت. انگلیسی ها در برآمدن رضاخان نقش داشتند و نه ملت. الگوی عمل آنان دولت غربی بود و برای تاریخ و تمدن ایرانی و اسلامی ارزشی قائل نبودند. پهلوی پرچم دار رسمی غرب زدگی بود. به خاطر این بود که حاکمیت با غرب زدگی آل احمد هم ذات پنداری کرد و نقد او را سیاسی تلقی کرد و به خود گرفت. البته دلیل دیگر سانسور دولتی کتاب آل احمد جنبه ابزاری فرهنگ غرب زدگی است. چنین فرهنگی جامعه را به حکومت استبدادی بیشتر وابسته می کرد و استیلای حاکمیت تشدید می شد. غرب‌زدگی جامعه را از تیزاب منتقد دولت بودن دور می کند و نمی گذارد مردم در صحنه سیاست حضور تاثیر گذاری داشته باشند. این است که غرب‌زدگی آل احمد مهم ترین ابزار سلطه فرهنگی دولت خودکامه را تهدید کرده بود و آن را به چالش کشانده بود. بنابر این، آل احمد برای نقد سیاسی حاکمیت خودکامه نیاز جدی به خطاب مستقیم نداشت. او با طرح مساله غرب‌زدگی استبداد را به لرزه انداخت. چون به اصطلاح، ضمیر خیلی خوب مرجع خود را می شناخت. بر خلاف نقد امروز روشنفکری که هر قدر هم نقدش مستقیم تر می شود، مرجع ضمیرش به حاکمیت بر نمی گردد. ✍ داود مهدوی زادگان @mahdavizadegan
🔰 حق انحصاری بهتان روایتی از امام صادق علیه السلام از رسول الله صلی الله علیه و آله در کتاب شریف کافی ( الکافی، ج 2،ص 375 ) نقل شده که از اهل شبه افکن و بدعت گزاران برائت بجویید و با آنها مباهته کنید تا طمع فساد در اسلام نکنند ( و باهتوهم کیلا یطمعوا فی الفساد فی الاسلام ). راغب اصفهانی در کتاب مفردات، بَهْت را به معنای حیرت زده و وحشت زده و بهتان را به مفهوم دروغ معنا کرده است. مرحوم مصطفوی در کتاب التحقیق بهتان به معنای دروغ را به همان حیرت زدگی باز گردانده است. چون شنیدن دروغ هم حیرت آور است. اما بر اساس قرائن داخلی ( اختصاص روایت به اهل ریب و بدعت ) و قرائن خارجی ( مذمت مطلق بهتان در کتاب و سنت و عقل ) مسلم است که باهتوهم از معنای ظاهری ( دروغ و تهمت زدن به دیگری ) انصراف دارد و به معنای حیرت و دهشت آور بودن است. یعنی اهل ریب و بدعت را با بیان های متین و قاطع چنان به حیرت درآورید که قادر به پاسخ نباشند مانند به حیرت درآوردن حضرت ابراهیم علیه السلام نمرود را. اینچنین استدلال بهت آور می تواند همان جدال احسن باشد. برخی از اهل نظر در دانش فقه و اخلاق مبتنی بر دقت نظر شان باهتوهم را در همان مفهوم ظاهری معنا کرده اند و آن را تاویل نبرده اند و فتوا به جواز تهمت زدن به اهل بدعت داده اند. با وصف این، از همین دسته از علما سراغ نداریم که به فتوای خود عمل کرده باشند و به نا حق بر اهل ریب و بدعت دروغ و تهمتی ببندند. مگر - از باب استثنا مفرغ - اندک جماعتی که با حکمرانی اسلامی زاویه پیدا کرده اند. این جماعت، بی هیچ منع شرعی و اخلاقی از هرگونه دروغ و تهمت زنی به جمهوری اسلامی که موضوع روایت نبوی هم نیست، دریغ نمی ورزند. بنگرید به متن مکتوبات و سخنرانی ها و بیانیه های آنها تا بی تقوایی شان معلوم گردد. بر این جماعت عرفی گرای حوزوی که دروغ و تهمت زنی به نظام اسلامی را جایز می دانند و به آن عمل می کنند، جماعت مخالف و معارض و معاند با انقلاب و نظام اسلامی را هم باید اضافه کرد. در این چهار دهه و اندی گذشته از عمر نظام اسلامی لحظه ای نبوده است که جبهه معارض و برانداز دروغ و تهمت و افتراء نزده باشد. مثنوی از این همه کذب و تهمت زنی آنان بیش از هفتاد من می شود. این جماعت بدون دروغ و تهمت کارشان پیش نمی رود. پنداری که جبهه معارض عامل ترین افراد به ظاهر روایت نبوی هستند. ملت سال گذشته ( پائیز 401 ) آشکارا مشاهده کردند که چگونه جبهه معارض و برانداز برای شعله ور نگهداشتن آتش فتنه و اغتشاش به کمک ابزارها و فضاهای رسانه ای شان همه گونه دروغ و تهمت را منتشر کردند. بانویی که به مرگ طبیعی مرده بود، تهمت قتل زدند. چه زنده هایی را که به عنوان کشته جا زدند. جدیدترین آن، ماجرای کذب اخراجی های دانشگاه است. استاد بازنشسته و پایان مأموریت یافته و خاتمه قرار داد حق التدریسی را به عنوان اخراجی جا زدند تا جامعه را نسبت به کارگزار خدوم و اخلاق گرای آموزش عالی بی اعتماد کنند. بتازگی این جماعت کذّاب و تهمت زن با انگیزه فتنه گری دیدگاه عالم با تقوایی را که قائل به معنای ظاهری کلمه باهتوهم است بهانه کرده سیل دروغ و تهمت را بر آن مرد خدایی و جریان انقلابی و نظام اسلامی جاری کرده اند. آن‌چنان که از آن مقیم نیویورکی مدعی رهبری روشنفکری دینی که روزگاری شرح او از اوصاف پارسایان نهج البلاغه را از صدا جمهوری اسلامی می شنفتیم و مبهوت بیانش می شدند، نسبتی کذب و تهمت نقل شده که آن عالم اخلاق که اکنون در بین ما نیست تا از خود دفاع کند، نه فقط تهمت زنی را جایز می دانست بلکه او بر این عقیده بود که باید همه دگر اندیشان را کشت!! حقیقتاً از این همه بی تقوایی به جز خدا کیست که به او پناه آوریم. باری، اکنون که اهل قلم و منبر جبهه معارض و مخالف و معاند آشکارا هرگونه دروغ و تهمت زنی را مذموم و غير جایز اعلام کرده‌اند، باید از آنان خواست که اگر شجاعت دارند، اول دامان قلم و منبر خود را از این عمل زشت و غیر اخلاقی پاک کنند و سپس هم مسلکان و دنبال کنندگان شان را به پرهیز از دروغ و تهمت و افتراء فرا بخوانند. اما اگر چنین شجاعتی را ندارند که قطعاً ندارند، تردیدی باقی نمی ماند که اینان بهتان را حق انحصاری خود می دانند و بس. ✍ داود مهدوی زادگان @mahdavizadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گزیده یادداشت های تحلیلی- تبیینی فتنه 401.pdf
1.21M
گزیده یادداشت های تحلیلی- تبیینی فتنه 401 داود مهدوی زاَدگان ( مهر تا دی1401 ) « گزیده یادداشت های تحلیلی- تبیینی فتنه »401؛ مجموعه ای از یادداشت های نویسنده در ایام فتنه401 است. خوانش این مجموعه که شامل 50 قطعه است و مجموعه هایی مانند آن علاوه بر بازخوانی فتنه 401 مقابله ای با تحریف کنندگان تاریخ است. باید حافظه تاریخی ملت را از گزند تحریف و وارونه گویی بدخواهان محافظت کرد. به همین خاطر، به همه نویسندگان متعهد انقلابی که در ایام فتنه 401 در راستای جهاد تبیین تلاش زاید الوصفی داشته اند، پیشنهاد می شود که آنان نیز به قصد تنویر افکار عمومی به مثل این مجموعه، تلاش شان را منتشر کنند. فهرست برخی از مطالب: لایه های مطالعاتی فتنه 401 ما ملت امام حسینیم بازی سیاسی با مطالبات مردم قرآن بر نیزه نرفت بلکه آتش زدند پی‌آمد خشونت عریان توقعی که از حقوقدان منصف می رود جهل نا مقدس و جهان برونویی قاعده سازی فقه خوارجی برای شعله ور ماندن آتش فتنه ادبیات استعاری اپوزیسیون دیگر نخ نما شده است دستآورد سند 2030 در کف خیابان انکشاف تفسیر غلط از انتخابات 1400 فرق اعتراض مردمی و آشوب خیابانی مشکله اصلی دشمن، ملت است چرا اقتدارگرایان با جریان اغتشاش گر مرز بندی نمی کنند؟ اعتراض به اغتشاش شرف و شرافت جنبش گفتمان دیوانگی حجاب اختیاری اسم رمز عملیات بی حجابی اجباری بود دو انقلاب در یک اقلیم نمی گنجد سرآغاز فتنه بزرگ 401 طبیعت سیاست استعماری پذیرش شکست و سناریوی تشدید خشونت داود مهدوی زادگان @mahdavizadegan