انا لله و انا الیه راجعون
🏴 🏴 🏴 🏴 🏴 🏴 🏴 🏴
تسلیت به پیشگاه امام زمان که صاحب عزای شهیدان حرم مطهر شاهچراغ است.
تسلیت به محضر ولی فقیه، نایب امام عصر عج که به سوگ شهدای شاهچراغ نشسته است.
تسلیت به ملت شریف که مظلومانه از هر سو هدف آماج حملات دشمن کین توز شده است.
چه خوب گفت آن امام سفر کرده که از کشتن ما ملت بیدارتر می شود. هر قطره خون شهید دفتری از آگاهی بخشی و هدایت گری است. خون شهید، مرز و فرقان میان حق و باطل است. خون شهید، آغاز بیداری است و حجت را بر خود را بخواب زدگان عوام فریب تمام می کند.
مرگ و نفرین بر آمریکا
مرگ و نفرین بر منافق و تکفیری
مرگ و نفرین بر بد خواهان میهن اسلامی
درود و صلوات بر شهیدان مظلوم زائر حرم شاهچراغ و شهدای امنیت
#ایران_تسلیت
مهدوی زادگان
4 آبان 1401
@mahdavizadegan
🔰 معنای سکوت خفت بار
داود مهدوی زادگان
🏴 روز گذشته، پانزده زائر بی گناه از جمله یک زن و کودک در وقت ملکوتی نماز مغرب در حرم مطهر شاهچراغ به دست تروریست داعشی به شهادت رسیدند. اما جماعت آشوب طلب و حامیان پشت صحنه شان؛ همان ها که چند ساعت بعد از مرگ مهسا امینی بیانیه صادر کردند و از حاکمیت خواهان پوزش شدند، همان ها که تظاهر به ماتم و عزا کردند، همان ها در سوگ شهدای شاهچراغ و محکوم کردن تروریست داعشی سکوت را اختیار کردند. حتی رسانه های شان حاضر نشدند این جنایت را تیتر اول کنند.
اما چرا چنین است؟
این سکوت معترض و اغتشاشگر بی معنا نیست. لکن گمان نشود که جهلی و تجاهلی در کار است.
هرگز!
مگر ممکن است که از مرگ یک دختر هشیار شوند ولی از شهادت پانزده نفر و جراحت بیست انسان بی گناه در جهل و تجاهل به سر برند؟!
بعد سال ها فتنه انگیزی دشمن ملت، معنای این سکوت را حتی بهتر از خودشان می دانیم و می فهمیم. این سکوت، تناقض و تعارض در گفتار و کردار، تعارض یک بام و دو هوایی نیست. نباید گمان کرد که با رفتارهای دوگانه آنان روبرو هستیم. تعارض و تناقضی در کار نیست.
مسأله این است که جماعت اغتشاشگر و حامیان شان اساساً با خود ملت دشمنی می ورزند. آنها ملت را خودی نمی دانند. همانطور که شیطان بزرگ ملت شریف ایران را خودی نمی داند. اینان حتی آن دختر کرد را هم خودی نمی دانند و فقط مرگ او را بهانه فتنه انگیزی خود کردند. معنای این سکوت خفت بار، کین توزی با ملت است.
این کین توزی با ملت از وقتی دو صد چندان شدت یافت که اینان دیدند مردم با آنها همراه و هم داستان نشدند. لذا فاجعه شاهچراغ انتقام خشونت طلبان داعشی از ملت است. به همین خاطر، هرگز محکومیت این جنایت را از آنها نخواهید شنید.
باری، معنای این سکوت، خشم و انتقام از ملت انقلابی است. البته که این سکوت برای دشمن کشنده خواهد بود و در آن می میرند. چون این سوال هیچگاه از ذهن ها محو نخواهد شد که چرا بسان مرگ آن دختر کرد، کشتار جمعی از مردم بی گناه را محکوم نکردند؟ چرا حاضر نشدند برای آن پانزده شهید زائر، برای شهادت آن زن و فرزندش به سوگ بنشیند و لباس ماتم و عزا به تن کنند؟
#ایران_تسلیت
5 آبان 1401
@mahdavizadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لالا کن روی زانوی شقایق…
🔹به چهره معصوم این کودک نگاه کنید، او یکی از سه کودک حادثه تروریستی دیشب در حرم شاهچراغ است.
https://eitaa.com/joinchat/3861118976C7d082fd2da
🔰 یاد خدا قلب ها را محکم می کند
🔸 اهل ایمان همواره در معرض ابتلا و فتنه های جور وا جور قرار دارند. شیطان سعی می کند با همین فتنه انگیزی ها، دل مردان و زنان با ایمان را خالی کند. در چنین حالتی است که ترس و وحشت بر قلب مومن مستولی می شود و در نتیجه، اراده اش سست و متزلزل می گردد. این حالت از سستی، غایت چیزی است که شیطان دنبال آن است. اما ما بعد آن، دستاورد حتمی است که به دنبال خواهد داشت. چون مومن بعد از این، متزلزل می شود و به انفعال می افتد و مهارش در دست طاغوتیان خواهد بود و بعد مدتی هم چیزی از ایمان در او باقی نمی ماند.
🔸 پس، باید اهل ایمان از همان اول نگذارند قلب و دل شان خالی شود تا شیطان آن را با خوف و هراس پر کند. باید دل مومن پر بماند تا شیطان طمع نکند. قلبی که پر باشد، اطمینان و آرامش پیدا می کند. قلب مومن با ذکر و یاد خدا، پر می شود و در نتیجه او اطمینان پیدا می کند.
🔸 پس، مومن و جامعه ایمانی در این روزهایی که شیاطین جن و انس هجوم آورده اند تا آرامش و اطمینان را از او بگیرند، باید با ذکر و یاد خدا قلب خود را پر کنند. قوت قلب جامعه ایمانی در ذکر اللَّه است. انشالله
مهدویزادگان
@mahdavizadegan
📌 فرق اعتراض مردمی و آشوب خیابانی
❗️امروز جمعه بعد راهپیمایی عظیم مردمی که در محکوم کردن جنایت تروریستی داعش در حرم شاهچراغ شیراز برگزار شده بود، وقتی که از میدان فردوسی گذر می کردم، متوجه شدم اغلب مغازههای کفش فروشی در کمال آرامش، باز و مشغول کسب و کارشان بودند. به یکباره یاد دو روز قبل افتادم که همین مغازه دارها، بخاطر ترس از تخریب اغتشاشگران مجبور به بستن مغازه شان شده بودند.
❗️با خود گفتم که ببین کسبه و مغازه دارها به هنگام اعتراض مردمی احساس آرامش و آزادی کسب و کار می کنند؛ اما با حرکت آشوب طلبان ترس و نگرانی در دل شان می افتد و مجبور به تعطیلی کارشان می شوند.
❗️فرق اعتراض مردمی با خشونت آشوب طلبان در همین است. اعتراض مردمی آرامش بخش است، ولی آشوب خیابانی رعب آور و خشونت بار است.
داود مهدوی زادگان
@mahdavizadegan
بیانیه_مشترک_و_وزارت_اطلاعات_و_سازمان_اطلاعات_سپاه_درباره_اغتشاشات.doc
203.8K
متن کامل بیانیه مشترک و بسیار مهم وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه درباره اغتشاشات اخیر
@TasnimNews
🔰 بیانیه و مسئولیت همگانی
داود مهدوی زادگان
بیانیه مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه درباره پیشینه و تدارک اغتشاشات اخیر بسیار روشنگرانه و دلگرمکننده است. این متن نشان می دهد که سربازان گمنام امام زمان عج و فدائیان ولی فقیه در راه حفظ امنیت میهن عزیزمان و حراست از انقلاب و نظام اسلامی در عالی ترین سطح هشیاری و مجاهدت قرار دارند. خداوند قادر حکیم، همه این عزیزان را حفظ کند و شهیدان شان را در عالی ترین مراتب بهشتی قرار دهد.
با خواندن این بیانیه همه کسانی که دغدغه و همت و حمیت حفظ و حراست از انقلاب و نظام اسلامی را دارند، خیلی خوب متوجه شده اند که ابعاد فتنه اخیر بسیار سنگین و گسترده تر از فتنه انگیزی های گذشته است. حتی به گمان نگارنده، قابل قیاس با فتنه 88 نیست. فتنه چند هفته گذشته کاملا برنامه ریزی شده و از پیش طراحی شده است. دشمن ملت با این هدف که این بار کار را تمام خواهد کرد، وارد میدان شده است. به فضل الهی و عنایت حضرت حجت عج این هدف شوم آنها نافرجام مانده و خواهد ماند.
اما نکته اساسی این است که گستردگی توطئه دشمن ملت به فرماندهی سازمان سیا شیطان بزرگ، وظیفه آحاد جامعه و کارگزاران نظام و نخبگان علمی اعم از دانشگاهیان و حوزویان در دفاع از انقلاب و نظام اسلامی را دو صد چندان کرده است. دو نهاد امنیتی با این بیانیه و نیروهای انتظامی و بسیجیان جان برکف با حضور خیابانی و جان باختن های شان، نشان دادند که تا اخیرین نفس، پای حفظ نظام ایستاده اند؛ لکن حجم سنگین توطئه بیانگر آن است که نباید صرفا به تلاش این عزیزان بسنده کرد. بلکه همه مان در دفع شر فتنه دشمن مسئول هستیم.
البته کار برخی نهادهای حاکمیتی، بعد گذشت چهل روز از آغاز فتنه، سنگین تر شده است. مردم می خواهند نتیجه تلاش آشکار و پنهان این عزیزان را مشاهده کنند. مدارا و تساهل حدی دارد. حضرت وصی امام علی علیه السلام حد مدارا را تعیین کرد است: «اگر آنان سکوت کنند با آنان مانند دیگران رفتار مى کنیم و اگر سخن بگویند، پاسخ مى گوییم و اگر شورش کنند با آنها نبرد مى کنیم» ( طبری، ج 4، ص 53 ).
خوف این وجود دارد که مجازات عاملین جنایات رخداده مانند حمله تروریستی در حرم شاهچراغ و شهادت رساندن نیروهای امنیتی و بسیجی و طلبه و اغتشاشگران و اراذل و اوباش مشمول مرور زمان شود.
اکنون دو خطر عمده، انقلاب و نظام اسلامی را تهدید می کند. یکی تولید نا امیدی در میان مردم انقلابی و دیگری گستاخ تر شدن عوامل فتنه گر در اثر سستی در مقابله قاطعانه و مجازات عوامل فتنه.
تردیدی نیست که این توطئه بزرگ استکبار جهانی با تدبیر ولی فقیه و حضور همیشه در صحنه ملت به شکست منتهی می شود. ولی هیچ بخشی از حاکمیت نمی تواند در نافرجام گذاشتن این توطئه، از خود سلب مسئولیت کند. همه مان در هرجا و موقعیتی که هستیم، مسئول هستیم.
7 آبان 1401
@mahdavizadegan
📌 خواسته های غیر منصفانه یک ژورنالیست
داود مهدوی زادگان
آخرای برنامه دیشب شیوه در شبکه چهار را رسیدم. طرف انقلابی حاضر جواب و مسلط بر بحث ظاهر شد. بطوری که پاسخ های حجتالاسلام دکتر روان بخش برای آقای قوچانی نفس گیر بود و آخر کاری هم برابر پاسخ های منطقی ایشان تاب نیاورد.
حرف های نامربوط جناب قوچانی در همین چند دقیقه آخر برنامه که دیدم، کم نبود. ولی یک حرفش دردآور بود و ای کاشک به زبان نمی آورد. لااقل بعد حادثه تروریستی در حرم شاهچراغ که منجر به شهادت پانزده انسان بی گناه شد، خوب بود که نمی گفت.
حقیقتاً آدمی با کدام منطق و وجدانِ بی غلّ و غش می تواند نسبت به مرگ طبیعی یک دختر - مطابق گزارش پزشکی قانونی - بگوید که تا مغز استخوان سوختم ولی از ابراز چنین احساسی نسبت به در خون غلطیدن چندین مرد و زن و کودک بی گناه، استنکاف کند. کدام انسان دردمندی را می توان سراغ داد که بشنود آرتین خرد سال در یک لحظه پدر و مادر و برادرش را از دست داد و سراسر وجودش نلرزد و نسوزد. افسوس که بخل دلسوزی حقیقی زمانه را فرا گرفته است.
خواسته قوچانی درباره مرگ مهسا امینی هم نا معقول بود. چرا باید برای مرگ طبیعی دادگاه تشکیل داد. چرا باید مجری قانون را بدون اثبات جرم محکوم کرد. آیا از این پس با چنین اقدامی، مجریان قانون به وظایف خود عمل خواهند کرد.
اما این حرف که دادگاهی با حضور هیئت منصفه ای از سه انجمن تشکیل شود، سخن نا معقول تری است. اولاً این خواسته توهین به دادگاه است. چون فرض شده که قاضی منصف نیست، لذا باید هیئت منصفه تشکیل داد. خب، اگر آن هیئت می تواند منصفانه نظر بدهد، کار قضاوت را به همان هیئت واگذار کنید. چه نیازی به قاضی است. ثانیاً، اگر قاضی منصف نباشد که نمی تواند قاضی باشد. اگر هم منصف باشد، چه نیاز به هیئت منصفه است. ثالثاً، چه دلیلی است که این هیئت منصفه، منصف اند. چرا قاضی را نا منصف ولی هیئت را منصف فرض می کنید. این نقدها را بگذار و بگذر.
@mahdavizadegan
🔰 قانون اساسی مترقی
داود مهدوی زادگان
ژورنالیست ایرانی در برنامه شیوه شبکه چهار مساله مهم تغییر یا اصلاح قانون اساسی با حفظ اسلامیت و جمهوریت را پیش کشید و مهم ترین دلیلی که برای این خواسته ذکر کرد این بود که زمان حالا با چهل سال پیش فرق کرده است، پس باید در قانون اساسی تجدید نظر کرد. پاسخ این مساله به جهت اهمیت آن، مختصراً بیان می شود.
اولاً در اینجا مساله اصلاح قانون اساسی قابل بحث است. جای بحث از تغییر قانون اساسی نیست. چون تغییر، رویه دیگر براندازی است. مضافاً اینکه چنین مساله ای می بایست به حد ضرورت برسد تا اصلاح قانون اساسی ضرورت پیدا کند.
ثانیاً، دلیلی برای انتساب این خواسته به مردم وجود ندارد. بلکه دلیل بر عدم آن وجود دارد و آن، حضور پر شور و حماسی مردم در انتخابات های چهل و اندی سال گذشته است. سال گذشته 18 میلیون نفر به آیت الله رئیسی رأی دادند. آن بخشی هم که رای ندادند به دلیل نا رضایتی از عملکرد دولت مستقر، آقای حسن روحانی بود و نه بخاطر نا رضایتی از قانون اساسی.
ثالثاً، قانون اساسی مشروطه در سال 1285 ش تصویب و در سال 1357 با انقلاب اسلامی تغییر کرد. این قانون در مدت عمر هفتاد ساله اش فقط یکبار اصلاح شد و آن لغو حکومت قاجاریه و تایید سلطنت رضا خان بود. سوال این است که چرا روشنفکران و سیاسیون آن زمان در مدت عمر استبداد پهلوی، درخواست تغییر یا اصلاح قانون اساسی مشروطه را سر ندادند؟ چرا باید جوان دهه سی یا چهل آن زمان، قانون اساسی عصر قجر یا رضاخان را تحمل کند؟
جالب اینجاست که همان کسان یا جریانی که امروز شعار اصلاح یا تغییر قانون اساسی جمهوری اسلامی را طرح می کنند،بعد پیروزی انقلاب اسلامی از رهبری انقلاب می خواستند که قانون اساسی مشروطه را تغییر ندهید و بگذارید نظام سلطنت پا برجا بماند!
رابعاً، نکته مهم این است که خواسته آن تفکری که بعد گذشت بیست سال از تصویب قانون اساسی، شعار اصلاح آن را داد، منجر به دموکراتیک شدن حاکمیت نشد بلکه استبداد حکومت به دیکتاتوری تبدیل شد. اکنون هم شعار اصلاح قانون اساسی جمهوری اسلامی مبتنی بر همان تفکر است. این را از شعارهای سلطنت طلبانه و رضا شاه، روحت شاد گفتن ها می توان درک کرد.
حتی اگر این تفکر، شعارهای سلطنت طلبانه را از خود نفی کند، قادر به جلوگیری از آن نیست. چنانکه در زمان مشروطه نتوانستند. تفکر دموکراسی خواهی ایرانی فقط زمینه بازگشت استبداد را فراهم می کنند و بس.
خامساً، هر گونه اصلاح و تغییر قانون اساسی یا هر قانون دیگری در صورتی معقول است که بدیل برتری برای آن ذکر شود. حال آنکه تا کنون بعد چهل و اندی سال از تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ( 1358 ش ) هیچ بدیل برتری که پایه گذار ایران قوی، آن گونه که امروز در حال تجربه کردن آن هستیم، طرح نشده است. بویژه که ایده نظام مشروطه از همان آغاز مرده بدنیا آمد و هیچ توانی برای جلوگیری از برآمدن رضاخان نداشت. در حالی که هنوز ظرفیت های مترقیانه قانون اساسی جمهوری اسلامی عینیت پیدا نکرده است.
سادساً، وقتی قانون اساسی مترقی در میان است و در عمل هم موفق بوده باشد؛ نا بخردانه است که خواهان تغییر یا اصلاح آن بود. آنچه از نا کارآمدی ها گفته می شود مربوط به ساختار و کارگزار است. بواسطه نا کارآمدی این دو امر نمی توان درخواست تغییر نظام سیاسی کرد. چنانکه خیلی از دولت های غربی نا کارآمد بودند، ولی نخبگان و مردم شان خواهان تغییر قانون اساسی نشده و نمی شوند. اکنون هم با روی کار آمدن دولت آیت الله رئیسی امید به بهبودی اوضاع اقتصادی و اجتماعی بیشتر شده است. چنانکه یک دلیل وقوع اغتشاشات اخیر، جلوگیری از پیشرفت برنامه اصلاحی دولت سیزدهم است.
@mahdavizadegan
🔰 جمهوری اسلامی، تنها راه جدایی از تفکر داعشی است
داود مهدوی زادگان
نویسنده حقوق دانی که در کتاب خود، جمهوری اسلامی را توصیه به جدا کردن راه خود با تفکر داعشی می کند و برای این جدایی پیشنهاد مشعشع می دهد، اکنون خود او گرفتار داعشی ها شده است و هیچ سعی و تلاشی برای جدا کردن راهش از راه داعشی نمی کند.
وقتی حقوق دان ما بی تأمل و درنگ حقوقی بیانیه علیه یک اتفاق کاذب صادر می کند و آتش فتنه را شعله ورتر می کند و با سکوت معنا دارش عمر فتنه را بیشتر می کند، می بایست پیش بینی این را می کرد که با این شکل از حمایت ها که ناشی از جهل نامقدس است، زمینه برای حمله های تروریستی داعش، مانند کشتار نمازگزاران حرم شاهچراغ، فراهم خواهد شد.
اکنون می بینیم که راه بیانیه نویسان علیه تهمت بزرگ با راه تفکر داعشی یکی شده است. هر دو در یک مسیر قرار گرفته اند. آنها در همان راهی گام بر می دارند که راه جماعت داعشی است. وقتی نمی آیند این جنایت ددمنشانه را محکوم کنند، آنگونه که برای یک اتفاق موهوم بیانیه صادر کردند، طبیعی است که در نظر افکار عمومی این ترک فعل آنان به معنای همراهی با تفکر داعشی است.
اما اگر سوال شود که دلیل همراه شدن اینان با داعشی و اغتشاشگران چه چیزی است؛ پاسخ مساله در جدایی این حضرات از راه جمهوری اسلامی است. راه تفکر داعشی از همان ابتدا در تعارض و تعاند با راه جمهوری اسلامی بود. اصلاً این جریان تکفیری برای ستیز با اسلام سیاسی توسط سازمان های جاسوسی آمریکایی پدید آمده است. به همین خاطر، همراهی با راه جمهوری اسلامی موجب جدایی و تقابل با راه داعشی می شود.
عجیب اینجا است که این دسته از نویسندگان حقوق دان با انبوهی از مطالعه و تحقیق و نیز مشاهده واقعیات عینی، جمهوری اسلامی را همراه با تفکر داعشی می پندارند ولی هیچ ظنی بر همراهی خودشان با داعشی و اغتشاشگر نمی برند. یعنی اینان مجاهدت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و مدافعین حرم در ایستادگی برابر داعش و نابودی آن را ندیده و نمی بینند. آیا نمی بینند که چگونه اغتشاشگر و داعشی کمر به نابودی راه جمهوری اسلامی بسته است و خواهان محو کتاب و عترت طاهرین شده اند؟
آری، واقعیت این است که اینان حقیقت جدایی راه جمهوری اسلامی از راه تفکری داعشی و منافقین خونخوار را خوب می دانند. بهتر از من و شما می دانند. چون عمری حقوق خوانده اند و شاکی و متشاکی را می شناسد ولی جهل نامقدس و کینه غربزدگی که بر قلب شان مستولی شده نمی گذارد حقیقت روز واقعه را باز گو کنند. نمی گذارد حتی در قلب شان راه خود را با تفکر داعشی جدا کنند و با جمهوری اسلامی همراه شوند.
9 آبان 1401
@mahdavizadegan
🔰 روز واقعه و محک مدعیان رجزخوان
داود مهدوی زادگان
پرده اول: ژورنالیست ما با رجز خوانی هایش در هواخواهی از جامعه ایرانی دلبری می کند. شهروندانش به این رجز خوانی آنچنان دلگرم می شوند که در روز واقعه، مردان دلیری چو او هستند که از این آب و خاک دفاع کنند و جانبازی و جان نثاری کنند.
پرده دوم: شعار زن، زندگی، آزادی به تفسیر و توضیح نیاز دارد. اغتشاشگران در کف خیابان این شعار را شرح کرده اند. آنان زن بی چادر و روسری و عریان، زندگی معمولی تهی از معنا و دین داری، و از آزادی هم رها بودگی از هر گونه قیود عقلانی و قانونی را می خواهند. متن این تفسیر را در چند هفته اخیر در آشوب خیابانی شاهد بودیم و جای انکار آن نیست. با این حال، برخی ها که خود را معترض می خوانند در گوشی می گویند تفسیر ما از این شعار این نیست و چرا این تفسیر را به معترضين نسبت می دهید.
اینک، روز واقعه در جریان است. چه روزی مثل امروز است که دشمن ملت آشکارا صف آرایی کرده، وارد کف خیابان شده، رعب و وحشت در دل مردم انداخته، نمازگزاران بی گناه را به رگبار می بندد، نیروی انتظامی را آتش می زند، مسجد و قرآن را می سوزاند، طلبه بی گناه را با شکنجه به شهادت می رسانند، دانشگاه را هتک حرمت می کند، روسری و چادر از سر زنان عفیفه می کشد و نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر می شوند و خصومت ورزی های دیگر. اینها گوشه ای از فجایع روز غم بار این روزها است.
اکنون ماییم و آن ژورنالیست رجزخوان و این انکار تفسیر غلط از سوی معترضان. اما پرسش این است که اگر اینان در روز واقعه نخواهند خودی نشان دهند، دیگر در چه روزی می خواهند ابراز وجود کنند. چرا امروز، وطن خواهان مدعی در کف خیابان برابر اغتشاشگران خشونت طلب دیده نمی شوند. چرا هیچ مجروحی و شهیدی از آنان نمی بینیم. چرا این جماعت معترض جرأت ندارد برابر اغتشاشگران خشونت طلب بایستد و بگوید تفسیر شما از شعار زن، زندگی، آزادی را قبول نداریم؟
اگر مجاهدت بسیجیان و نیروز انتظامی جان برکف و سربازان گمنام امام زمان عج برابر دشمن ملت و ضد انقلاب در این روز واقعه نبود، نه آن ژورنالیست ما جرأت رجزخوانی را داشت و نه آن معترضان، شجاعت انکار تفسیر اغتشاشگران را پیدا می کردند. اگر پایمردی و استقامت مجاهدان ولایی نباشد؛ در چشم بر هم زدنی طومار آنها بسته میشود و به گفته هنرمند عزیزمان پودر می شوند و همچون روزگار محمد علی فروغی برابر استبداد رضاخانی این بیت را زیر لب می خواندند:
در کف شیر نر خونخواره ای
جز تسلیم و رضا کو چاره ای
اما افسوس که این مدعیان رجز خوان نوک پیکان خود را به جانبی نشانه برده اند که در آنجا دشمن ملت دیده نمی شود.
11 آبان 1401
عضو کانال شوید:
👇👇👇
@mahdavizadegan
📩 سیزده آبان هم تجسم شرارت آمریکاست و هم تجسم ضربه خوردن و مغلوب شدن آمریکا
🔻 رهبر انقلاب، امروز در دیدار دانشآموزان: سیزدهم آبان یک روز تاریخی است، هم تاریخی است، هم تجربهاندوز و تجربهآموز است.
تاریخی است یعنی اینکه در این روز حوادثی اتفاق افتاده که در تاریخ ماندنی است این حوادث فراموش شدنی نیست، نباید هم فراموش بشود.
تجربهآموز است چون به خاطر همین حوادث، یک واکنشهایی به وجود آمده است که آن واکنشها برای ما، برای آیندهی کشور، برای آیندهی عمرخودتان، برای آیندهی ملتتان درس است. از این تجربهها استفاده کنید. آینده مال شماهاست دیگر. این روز هم تجسم شرارت آمریکاست، هم تجسم ضربه خوردن آمریکاست، هم مغلوب شدن آمریکاست، یعنی این کسانی که خیال میکنند آمریکا یک قدرت دست نخوردنی است، به حوادث این روز که نگاه کنیم، معلوم میشود نه، کاملاً آسیبپذیر است. ۱۴۰۱/۰۸/۱۱
🏷 #بسته_خبری | #دیدار_دانش_آموزان
💻 Farsi.Khamenei.ir
🔰 مسئولیت تکرار عبرت های تاریخی
داود مهدوی زادگان
🔺 کتاب "رساله سیاسی-الهی" اسپینوزا را می توان مانیفست لیبرالیسم سیاسی دانست. به همین خاطر، خواندن این کتاب مهم است. یکی از نکات مهم کتاب این است که اگر کسی بخواهد دیگران را به انجام عملی ترغیب کند یا آنان را انذار دهد؛ این کار از دو طریق میسر است. راه اول، استدلال عقلی است که مقصود با زنجیره ای از استنتاجات اثبات می شود. اما راه دوم تجربه است. به عقیده اسپینوزا بیشتر مردم ترجیح می دهند که تجربه به ایشان تعلیم دهد تا استنتاجات عقلی. چون راه اول برای همگان سهل و آسان نیست. به همین دلیل، کسانی که قصد گفتگو با تمامی اقوام بشری را دارند و مخاطب شان صرفاً اهل علم نیستند، از روش تجربه بهره می گیرند. یک نمونه از این افراد، پیامبران هستند. به گفته اسپینوزا، علیرغم اینکه مباحث کتاب مقدس معنوی است و پیوندی با حواس ندارد، به دلیل عام بودن مخاطبانش، غالباً بر تعلیم تجربی تکیه دارد و روایات تاریخی زیادی در آن آمده است ( اسپینوزا، 1400: 210 ).
🔺 اما پی گیری این بحث اسپینوزا در ساحت حکمرانی فی الجمله درست است. اگر مقصود از تجربه، همان تجربه تاریخی باشد، سخن معقولی است. ولی اگر مراد تجربه عینی و تکرار عبرت های تاریخی باشد، نسبت به تجربه منکرات و منهیات و امور ناشایست، نامعقول است. چون تجربه امر خیر، پسندیده است ولی تجربه شر نکوهیده است. هیچ کس حاضر نیست دست خود را داخل دیگ مذاب یا زیر تیغ ببرد تا عاقبت کار را تجربه کند.
🔺 سیاست چهل و اندی ساله حکمرانی اسلامی در انذار مردم از ناگواری ها و فاجعه آمیز بودن سلطه بیگانه و جریانات هرج و مرج خواه خوارجی مسلک و سکولارهای دین ستیز و نیز عواقب شوم خواسته های منکر مانند بی حجابی و عریان گری و همجنسگرایی و بی بند و باری، از طریق تعلیم روایات تاریخی بوده است و نه آزاد تجربه عینی. تاکید حاکمیت بر روایت تاریخی شکست مشروطه و برآمدن استبداد رضاخانی، کشف حجاب، کودتای 28 مرداد و اعمال خشونت بار و غیر انسانی جریانات برانداز در اوایل دهه شصت و جنگ تحمیلی، برای آن است که ملت گرفتار تکرار عواقب شوم چنین تجربه های تاریخی نشود.
🔺 با وصف این، غیر از دشمن ملت و انقلاب که خواهان تکرار چنین تجربه هایی هستند، افراد و گروه های خاصی نیز وجود دارند که سعی بر عبرت تجربیات تاریخی ندارند. گویی اینان مایل به درک عبرت های تاریخی نیستند.
🔺 آشوب های خیابانی چند هفته اخیر باعث تکرار گوشه ای از عواقب شوم تجربه تاریخی مردم ایران شده است. همان عواقبی که در سال های اخیر همواره از سوی خوارجی مسلکان، سکولارها و اقتدارگرایان انکار می شد و حاکمیت را به نام آزادی و بهانه احترام به شعور ملت، سرزنش می کردند. اکنون ملت شاهد دور اندیشی های نظام ولایی شده است و می بیند که تجربه عینی روایات تاریخی ناگوار و فاجعه بار تا چه اندازه تلخ و دردناک است. هزینه چنین تجربه ای شهادت و جانبازی حافظان امنیت و بسیجیان جان برکفی است که دل و دیدگان مردم شهرهای مختلف را غمبار و اشک آلود کرده است.
🔺 اما تلخ ترین و تاسفبار ترین بخش قضیه، مسئولیت ناپذیری همان جماعتی است که عواقب تکرار تجربیات شوم تاریخی را ناچیز می شمردند. اسپینوزا ترجیح ندادن استنتاجات عقلی را به مردم نسبت داده بود ولی امروز، اهل علم این جماعت هم استدلال عقلی و گفتگو را ترجیح نمی دهند.
🔺 اکنون جماعت خوارجی مسلک و سکولارها بویژه روشنفکران موسوم به دینی، کجایند که پاسخگوی توصیه و تجویز های نا معقول شان باشند. اینان با این سکوت معنادار شان و نپذیرفتن مسئولیت گفتارشان چه چیزی را می خواهند ثابت کنند؟ از چه چیزی وحشت دارند؟ از این که منزلت اجتماعی شان را از دست دهند، می ترسند؟ در حالی که آنان با نپذیرفتن مسئولیت، همین مقدار اندک منزلت اجتماعی را هم از دست می دهند و در آینده ایران اسلامی جایگاهی نخواهند داشت و به روایت تاریخی تبدیل می شوند.
12 آبان 1401
@mahdavizadegan
🔰 13 آبان و جنبش اعتراضی واقعی دانش آموزی
داود مهدوی زادگان
13 آبان یکی از ناب ترین جنبش های اعتراضی دانش آموزی در ایران است. حقیقت این جنبش دانش آموزی، اعتراض دانش آموزان علیه دیکتاتوری پهلوی و دخالت های آمریکا بود که در دوران مبارزات مردمی شکل گرفت و بعد انقلاب تا به امروز استمرار پیدا کرده است و به روز ملی مبارزه با استکبار جهانی شناخته شده است.
دانش آموزان این جنبش ضد دیکتاتوری و ضد استکباری را بر پایه شعور بالای خود از اسلام سیاسی به راه انداختند. به همین خاطر، دشمن ملت از همان زمان تکوین، جنبش دانش آموزی ایران را خطری بالفعل تلقی کرده بود. آنان این تهدید بزرگ را نه فقط در کوران مبارزه انقلابی مردم بلکه در جنگ تحمیلی به خوبی احساس کردند. دشمنان ملت دیدند که چگونه دانش آموزان جبهه های جنگ را پر کردند و ماشین جنگی استکبار جهانی را متوقف و نابود کردند. رشادت و جانفشانی محمد حسین فهمیده یک نمونه از هزاران جان برکفی دانش آموزان است.
این اعتراض واقعی دانش آموزی علیه استکبار جهانی همه ساله در روز 13 آبان با بینش و درک قویتر و استوارتر مقابل لانه جاسوسی آمریکا تجدید عهد و سر زنده تر می شود. دقیقا به همین خاطر است که دشمن ملت همواره سعی کرده این جنبش ضد استکباری دانش آموزان را یا محو کند و یا به انحراف بکشاند. اما چون قادر به نابودی آن نیست، تلاش می کند جنبش دانش آموزی را تصرف کند تا آن را به انحراف کشاند.
انحراف جنبش دانش آموزی به این است که تبدیل به ضد خودش شود و حقیقت خود را انکار کند. یعنی دانش آموز علیه اعتراض ضد استکباری خود بشورد و جاده صافکن دیکتاتوری و دخالت بیگانگان شود. دانش آموز علیه موجودیت ملت خود، علیه آزادگی و استقلال ملت خود اقدام کند. این مطلب غایت چیزی است که این روزها توسط اغتشاشگران آمریکایی دنبال می شود. دشمن ملت تلاش دارد دانش آموزان را مقابل اراده انقلابی مردم قرار دهد تا هم این اراده شکسته شود و هم جنبش اعتراضی دانش آموزی به انحراف کشیده شود.
گرچه استکبار جهانی و خوارجی مسلکان و روشنفکر نمایان تلاش ها کرده اند تا جنبش دانش آموزی به ضد خودش تبدیل شود ولی تا کنون به فضل الهی این تلاش شوم آنها نافرجام مانده است. حتی آنها در اغتشاشات اخیر نتوانستند به این هدف شوم خود برسند. این ناکامی دشمن ملت بهترین دلیل است بر اینکه جنبش اعتراضی ضد استکباری دانش آموزی ریشه دوانده است و با بنیان های معرفتی انقلاب اسلامی گره خورده است و با هیچ توطئه ای به انحراف کشیده نمی شود.
13 آبان 1401
عضو کانال شوید:
👇👇👇
@mahdavizadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 رئیسی: هرکس در آتش آشوب و اغتشاش بدمد در جهت دشمن حرکت کرده است
اقوام مختلف کردها، ترکها، بلوچها و ... همه بدانند که آمریکا انسجام ایران را هدف قرار داده است.
دشمن بهدلیل ناکامی در این ۴۳ سال امنیت و اقتدار را هدف قرار داده است.
مهدوی زادگان
▪️تصاویر تلخ از حمله اوباش مسلح به یک روحانی
🔰 ما را چه نیاز به شفقت روشنفکری
داود مهدوی زادگان
سال گذشته همزمان با بازگشایی دانشگاه ها خبر دار شدم که دانشگاه آزاد اسلامی یکی از اساتید خود را بخاطر پاره ای دیدگاه های نظری اخراج کرده است. همان موقع، طی توییتی نسبت به این اقدام دانشگاه اعتراض کردم. چون معتقد بودم که اگر بنا بر اخراج است، باید اساتید دگر اندیشی را اخراج کنند که مواضع تندتری دارند. البته روحانیون دیگری هم بودند که مانند من چنین موضع گیری کردند.
خوشبختانه دانشگاه آزاد اسلامی خیلی زود اقدامش را اصلاح کرد. بنده هم بلافاصله از این اقدام ریاست دانشگاه آزاد اسلامی تشکر و قدردانی کردم.
اما نکته اینجاست که من به عنوان یک روحانی و تحصیلکرده حوزوی وظیفه خود دانستم که از حقوق یک دگر اندیش دانشگاهی دفاع کنم. گرچه با او هم عقیده نیستم و نگاه انتقادی با او دارم؛ لکن این امر موجب نمی شود که اگر به ناحق از حقی محروم شود، مدافع او نباشم. چنین رفتاری از حوزویان دور از انتظار نیست. اما آیا انتظار چنین رفتاری را از قشر روشنفکر و دگر اندیش هم باید داشت یا خیر؟
عقل سلیم در پاسخ به این پرسش، هیچ فرقی میان دگر اندیشان و روحانیان نمی گذارد. از روشنفکر همان انتظار را دارد که از روحانیت دارد. بلکه از دگر اندیشان بیشتر انتظار می رود. چون آنان خیلی دعوی آزاد اندیشی و حقوق بشری دارند. اما متاسفانه اینان نه در دوره پیش از انقلاب و نه اکنون، به این انتظار معقول پاسخ مثبت ندادند.
این روزها که اغتشاشگران و داعشیان سبعانه روحانیت را مورد تهاجم و ترور فیزیکی خود قرار می دهند، متاسفانه از ناحیه دگر اندیشان هیچگونه عکس العمل اعتراضی دیده نمی شود. مساله امروز بالاتر از نفی معاش است. مساله نفی وجودی است و نه نفی معیشتی. آیا نباید جماعت روشنفکری بخاطر اینگونه ددمنشی ها علیه رقیب فکری خود اعتراض کند؟ چرا لا اقل همان یک استاد اعتراض نمی کند؟ اگر اینان چنین باور مطلقی ندارند، چرا ریاکارانه از حقوق بشر و آزادی اندیشه دم می زنند. صریحاً بگویند که آزادی اندیشه و حقوق بشر را برای قشر مدرن خواه می خواهند و بس. اگر هم باور مطلقی دارند، از چه می ترسند، از اینکه غائله فتنه به نفع روحانیت ختم شود، می ترسند؟!
البته روحانیت در مصاف با توحش آشوب طلبان هیچ نیازی به دلسوزی و ترحم روشنفکری ندارد. حوزویان تا وقتی در مسیر حق استوار بمانند، احد الحسنیین نصیب شان خواهد شد. وقتی یکی از همین تقی زاده های جدید نسبت به شهادت شیخ فضل الله نوری می گوید که " اگر او را اعدام نمی کردند، بهتر بود "؛ دیگر چه انتظاری دارید که قلب شان از این توحش به درد آید و تا مغز استخوان بسوزد.
مردم هم هیچ نیازی به ترحم و دلسوزی روشنفکران ندارند. چون مردم آنان را در همه سختی های دوران بعد انقلاب خیلی خوب شناختند و هیچگاه دل به ترحم و شفقت روشنفکران وطنی نبسته اند.
باری، روشنفکری در ایران با حضور روحانیت در جامعه و سیاست است که مورد توجه قرار می گیرد. اگر این حضور معنوی سیاسی روحانیت نباشد، برای گپ های روشنفکری جایی بالاتر از کافه نادری نصیب دگر اندیشان نخواهد شد. البته اگر این هم نصیب شان شود. چون درک اغتشاشگران از کافه چیزی بیشتر از کاباره و میخانه نیست.
13 آبان 1401
@mahdavizadegan
پاسخ آقای دکتر بیژن عبدالکریمی به یادداشت اینجانب است. بدین وسیله مراتب سپاسگزاری خود را از پاسخگویی ایشان اعلام می کنم. با امید روزی که همه اندیشمندان دلسوز ایران زمین دوشادوش یکدیگر در راه ایران قوی و تمدنی گام بردارند. انشالله
👇👇👇
دوست و برادر عزیزم، جناب حجت الاسلام داود مهدوی زادگان!
سلام و با سپاس مجدد از مواضع انسانی و اخلاقی و دینی شما نسبت به اخراج اینجانب از دانشگاه در سال گذشته، انتقاد و گلایه شما را نسبت به برخی از معترضان عوام جامعه و نیز نسبت به سکوت برخی از روشنفکران می توان با دیده منت پذیرفت، اما هم بنده و هم بسیاری از روشنفکران مکرراً به خطر زیانبار خشونت گرایی در جامعه، اعم از خشونت حکومتی و ضد حکومتی هشدار داده، شخصاً در هیچ جلسه و سخنرانی ای به مناسب حوادث اخیر کشور نبوده است که خشونت حکومتی نسبت به مردم و در همان حال خشونت برخی از معترضین نسبت به روحانیون، بچه های بسیج و نیروهای انتظامی و حتی نیروهای اطلاعاتی را محکوم نکرده باشم و با برخی از دوستان طرح ایجاد یک کمپین با عنوان «محافظت از جنبش مدنی مردم ایران از پوپولیسم، لمپنیسم، خشونت گرایی و بیگانگان» را مطرح کرده، حتی برخی از دوستان نزدیک ام آیدی خود را در محکومیت هر گونه خشونتی به عنوان «خشونت پرهیزی» تغییر دادند. با این وصف، چشم. باز هم می کوشم در سخنرانی ها و جلسات بر این نفی خشونت نسبت به روحانیون و طلبه های دردمند و عزیز و مخالفتم با پدیده «عمامه پرت کنی » بیشتر تأکید ورزم و در مقابل شما نیز بر این امر بیشتر تأکید فرمایید که چرا قدرت سیاسی در ایران بیش از چهل و سه سال است که به میثاق ملی ملت، یعنی قانون اساسی وفادار نبوده، و اصولی چون حق اعتراض قانونی و و تجمعات اعتراضی مدنی در کشور را واجرا نکرده است. لذا از شما در مقام یک روحانی و از همه طلاب و روحانیون دردمند و اهل دیانت دعوت می کنم همه با همه بکوشیم تا هر گونه خشونتی اعم از حکومتی و ضد حکومتی، ضد روحانی و ضد روشنفکری، ضد طلبه ای و ضد دانشجویی، و.... از فضای ملتهب و شرایط بسیار خطرناک کشور زدوده شود.
با مهر، دوستی و ارادت
بیژن عبدالکریمی
1401/8/14