eitaa logo
مهدوی زادگان
370 دنبال‌کننده
148 عکس
47 ویدیو
18 فایل
*رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ*
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 گام نخست در حل مسأله ✍ داود مهدوی زادگان 🔺 دوستی از من پرسید که راهبرد عملی در مساله اغتشاشات چیست. به نظرم آمد که اگر هر کسی حقیقتاً راه حل مساله را در آشوب و اغتشاش نمی داند، راهبرد اولیه در محکوم کردن آن است. بدون این کار، باب گفتگو انتقادی مفتوح نمی شود. بعد مشاهده این همه وحشی گری و خشونت و اعمال ضد دینی و غیر انسانی، راهی جز نفی و محکوم کردن آن نیست. آیا باز هم کسی هست که سکوت اختیار کند؟ حتی آن کسانی که خود را معترض می دانند، آنها نیز نمی توانند از محکوم کردن خشونت و اغتشاش طفره بروند بلکه آنها باید در محکوم کردن خشونت خیابانی بر دیگران سبقت بجویند. چون اغتشاش گران حق اعتراض را از معترضان گرفتند. معترضان می توانستند به صورت مسالمت آمیز اعتراض خود را به حاکمیت اعلام کنند ولی آشوب طلبان مانع اینکار شدند. 🔺پس، حق اعتراض مجوزی برای سکوت و محکوم نکردن فجایع اغتشاشگران نمی شود. اینکه فرد یا جریانی بعد گذشت چند روز همچنان ساکت و بی صدا مانده اند، به معنای هم داستانی و هم راستا بودن با اغتشاشگران است. سکوت معترضان معنایی غیر از این ندارد. به همین خاطر است که می گوییم راهبرد عملی در گام اول برای حل مساله ویرانگر آشوب، محکوم کردن آن است. آنچنانکه ولی فقیه در سخنرانی شان بر همین نکته تاکید ورزیدند: " در اول کار برخی خواص بدون تحقیق و احتمالاً ناشی از دلسوزی، اطلاعیه و بیانیه دادند و اظهار نظر کردند. برخی از آنها اتهام را به سمت سازمان انتظامی‌بردند و برخی هم مجموعه نظام را متهم کردند اکنون که دیدند قضیه چیست و نتیجه حرف‌های آنان با برنامه‌ریزی دشمن چه اتفاقاتی را در خیابانها رقم زده است، باید کار خود را جبران و صریحاً اعلام کنند با آنچه اتفاق افتاده و با برنامه دشمن خارجی، مخالفند" ( بیانات: 11/ 7/ 1401 ) @mahdavizadegan
برخی خواص اظهار نظرهای خود را جبران و علیه دشمن موضع‌گیری کنند رهبر انقلاب: 🔹در اول کار برخی خواص بدون تحقیق و احتمالاً ناشی از دلسوزی، اطلاعیه و بیانیه دادند و اظهار نظر کردند. برخی از آنها اتهام را به سمت سازمان انتظامی‌بردند و برخی هم مجموعه نظام را متهم کردند. 🔹اکنون که دیدند قضیه چیست و نتیجه حرف‌های آنان با برنامه‌ریزی دشمن چه اتفاقاتی را در خیابانها رقم زده است، باید کار خود را جبران و صریحاً اعلام کنند با آنچه اتفاق افتاده و با برنامه دشمن خارجی، مخالفند. 🔹وقتی عنصر سیاسی آمریکایی این قضایا را به دیوار برلین تشبیه می کند باید بفهمید قضیه چیست و اگر نفهمیدید حالا بفهمید و صریحاً موضع‌گیری کنید. @TasnimNews
🔰 مردم و نسبت ناروای میان مایگی ✍ داود مهدوی زادگان ❗️آقای دکتر محمد فاضلی در برنامه شیوه شبکه چهار در حالی از مطالبات مردم و نا کارآمدی حاکمیت، داد سخن برآورده بود که خود وی هشت سال با دولتی همکاری می کرد که در پدید آمدن مطالبات مردم و نا کارآمدی ها نقش اساسی داشته است. نخبگان و ماله کش های این جریان گمان کرده اند که با بیانیه نوشتن و اشک تمساح ریختن برای مرگ مهسا امینی می توانند مردم دردمند را فریب داده خرابی‌های شان را مخفی کنند یا به گردن دیگری بیاندازند. مردم سالهاست که با این نوع نیرنگ بازی ها و عوام فریبی ها آشنایی پیدا کرده‌اند و فریب نمی خورند. چنانکه مردم پاسخ این عوام فریبی آنها را در انتخابات 1400 با رأی به آیت الله رئیسی دادند. ❗️اما دیگر گفته ی تاسف آور جناب محمد فاضلی در آن برنامه این بود که 95 درصد مردم ایران خواهان زندگی میان مایه هستند و باید اجازه چنین زندگی را به آنها داد!! این چنین نسبتی ( خواست زندگی میان مایه ) تهمت و افترایی بس غیر منصفانه به ملت شریف ایران است. چنین تحقیر فرهنگی ای از هزاران بار تحقیر جسمانی و به بردگی کشاندن مردم دردناکتر و آزار دهنده تر است. تفسیر ملتی با فرهنگ و تمدن دوست و تمدن ساز به جامعه ای میان مایه جفا و بی مهری به آن ملت است. مگر نه این است که میشل فوکو با مشاهده انقلاب مردم ایران به این نتیجه رسیده بود که این مردم در قالب جنبش مذهبی چیز دیگری غیر از حیات روزمره را می خواهند. اصولا مگر ممکن است جامعه ای با خواست های میان مایگی ( خواست شکم و زیر شکم ) انقلاب کند و در مسیر ترقی قرار گیرد. ❗️بدتر از آن، حمایت جناب محمد فاضلی از این روحیه میان مایگی است. فرضاً که ملت دارای چنین روحیه ای باشد، اما آیا باید ایشان به عنوان عضوی از جماعت دانشگاهی از چنین روحیه ای حمایت کند. طبیعی است که از این منظر، روحیه تعالی خواهی مردم، آسیب و بیماری است که باید دوا کرد. یعنی سلامت و خوبی جامعه از نگاه محمد فاضلی در میان مایه بودن است. بی جهت نیست که قشر بیشتر جماعت روشنفکری از ابتدا تا کنون بر باز گرداندن ملت از اندیشه تعالی خواهی بوده و هست. به نظر می رسد که چنین اهتمامی نشانه انحطاط و سقوط روشنفکری در ایران است. مردم برای زیست میان مایه که به روشنگری روشنفکران نیاز ندارند. روشنفکر هم با ترویج فرهنگ میان مایگی، روشنفکر نمی شود. روشنفکر کسی است که مردم را به زیستی فراتر از حیات روزمره فرا می خواند. 9 مهر 1401 @mahdavizadegan
◀️ گرچه گفتن سخن مصلحانه و خیر خواهانه به جناب سروش بی فایده و بیهوده است و تنها بر نقار و عناد وی می افزاید، « از قضا سرکنگبین صفرا فزود»؛ لکن این سخن را با وی در میان می گذاریم تا شاید که هوشیار گردد و بیم عذاب آخرت در جانش افتد. در این چند روز فتنه آشوب و اغتشاش همه دیدیم که چگونه به بهانه واهی دست به جنایات و آشکار کردن باطن شیاطنی و ملحدانه خود زدند. مامور امنیت جان و مال و ناموس و دین را آتش زدند، ماشین آمبولانس و آتش نشانی و انتقال خون را به آتش کشیدند، قرآن سوزی و مسجد سوزی به راه انداختند و بسیجیان و ماموران انتظامی جان برکف را به شهادت و جراحت های عمیق رساندند و با خشونت و زور چادر و روسری از سر زنان عفیفه برداشتند و اموال مردم را تخریب کردند و ترس نا امنی را برخی از شهرها حاکم کردند و حتی وعده دادند که اگر آشوب شان به سر انجام رسد، حمام خون به راه می اندازند. ◀️ سخن خیرخواهانه با جناب عبد الکریم سروش این است که سعادت دنیا و آخرت وی در برائت جستن از این جماعت خشونت طلب و انسان سوز است. او باید این اعمال جنایتکارانه را فارغ از هرگونه حب و بغضی، محکوم کند و سیره و صورت سیاسی خود را از چنین اعمال شنیع مبرّا اعلام کند. اما اگر آن حقد و کینه کوری که در او دیده می شود، نگذارد و شجاعت جدا کردن صف خود از اغتشاش گران را از او گرفته باشد و همچنان مایل باشد که منزلت و مرجعیت خود را میان آنها حفظ کند _ گرچه که در اصل چنین مرجعیتی برای سروش تردید های جدی وجود دارد _ از آنان بخواهد و طلب کند که اعتراض شان را بر پایه قواعد و اصول مدنی و عقلانی ابراز کنند و راه خشونت را کنار بگذارند. مردم فهیم ایران با اینگونه اعمال خشونت بار و رعب انگیز میانه خوشی ندارند و از آن بیزاری می جویند. جناب سروش نباید بگذارد با حمایتش از اینگونه اعمال جنایتکارانه و ضد دین، بیش از پیش از چشم و دل ملت ایران بیافتد. والسلام علی من اتبع الهدی 8 مهر 1401 @mahdavizadegan
🔰 نامه پوشالی عاری از مهربانی مومنانه ✍ داود مهدوی زادگان ◀️ هر گاه که نامه پرانی های روشنفکر نمایانی چون عبد الکریم سروش به علما و مراجع دینی را مشاهده می کنم که چگونه با عجز و لابه توأم با زبانی پر نخوت و غرور و طعنه آمیز و نیش دار از ایشان می خواهد که برابر خواسته های وی مطلقاً تمکین کنند و گوش بفرمان جماعت بی درد و عافیت اندیش روشنفکرنمایان شوند، به یاد تلگرام ها و نامه های فریبکارانه همین جماعت در دوران مشروطه به علمای نجف می افتم. اگرچه در آن زمان جمعی از علمای نجف به رهبری مرحوم آیت الله سید محمد کاظم یزدی طباطبایی، صاحب عروه الوثقی، فریب آن تلگرام های کاذب را نخوردند، ولی متاسفانه جمعی از حضرات نجف به آن مویه کردن های دروغین وارده از ایران باور کردند و به حمایت از آنان بر آمدند و مخالفان مشروطه را محکوم کردند و در عین حال، مشروطه خواهی را مشروط به خلاف شرع نبودن کردند و به همین جهت خواهان حضور چند مجتهد از نمایندگان مراجع عظام در مجلس شورای ملی شدند. لکن دیدیم و خواندیم که این حمایت ناروا به چه سرانجام تلخ و ناگواری منتهی شد. رهبر مشروعه خواهان تهران، آیت الله شیخ فضل الله نوری ره را به دار جفا و بی عدالتی آویختند و توصیه و راهکار علمای مشروطه خواه نجف را به باد فراموشی و نسیان سپردند. آنچنان که آیت الله سید حسن مدرس که یکی از نمایندگان مراجع نجف بود، چاره کار به محاق رفتن توصیه علمای نجف را در نماینده منتخب شدن دید تا از این طریق وارد مجلس شود و مانع تصویب قوانین خلاف شرع شود. بعد این نیرنگ مشروطه خواهان با علمای نجف، نامه های اصلاحی علمای نجف به آنان بی اثر ماند: « فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا » ( طه : 115 ). ◀️ اینک جناب عبد الکریم سروش با تظاهر به ظلم ستیزی و رنجوری از بی عدالتی زمانه در پی تکرار فریب علما در عصر مشروطه است. این حقیقت را از سیره و صورت سیاسی وی می توان فهمید. آیا بزرگی و خردمندی در کنار او نیست که این موعظه را بر وی بخواند که اگر این اندازه خود را مصلح ظلم ستیز می دانی، چگونه است که در قلب نظام سلطه مأوا گزیده است و برابر جنایات جهانی آن بویژه بر ملت خودت، چشم فرو بسته است و زبانش به لکنت افتاده سکوت اختیار کرده است. مشایخ و مراجع عظام قم از سویی آن خاطره تلخ تعامل فریبکارانه مشروطه چیان با جمعی از علمای نیک اندیش مومن را به یاد می آورند و از سوی دیگر، به لکنت زبان افتادن و هم داستانی جناب سروش با جنایات شیطان بزرگ را می بینند که به نامه های پوشالی و عاری از مهربانیِ مومنانه وی وقعی و اعتنایی نمی گذارند. چرا باید این عزیزان به نامه توخالی وی التفات کنند در حالی که نظام ولایت اندیش پرچمدار مقاومت و پشتیبان امنیت و تمامیت مرز و بوم میهن اسلامی و مظلومیت جوامع مسلمان برابر قلدوری نظام سلطه و سران مرتجع منطقه است. اگر جمهوری اسلامی نباشد؛ چه کسی و کدام جماعت روشنفکر نما قادر به دفاع و گرفتن حق ملل مظلوم مسلمان است. ◀️ جالب اینجاست که این جماعت خیلی پیش تر با توجیهات ناروا، عَلَم تسلیم و رضا برابر شیر خونخواره استکبار جهانی را بالا برده اند. همین توجیهات آزار دهنده است که دل های شان را به پذیرش ظلم نظام سلطه جهانی نرم کرده است: « وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ » هود : 113 ). آری مگر این آیه شریفه نسخ شده یا حذف شده که جناب سروش نه فقط معترض ظلم استکبار جهانی نیست بلکه هم داستان و هم راستا با آن شده کمر همت بر شکست تنها نظام استکبار ستیز بسته است. عجیب آن است که جناب سروش مستنداً به همین آیه شریفه مشایخ و مراجع عظام را که هزاران کیلومتر از سرزمین شیطان بزرگ فاصله دارند، به پذیرش ظلم موهوم متهم می سازد، ولی خود را نمی بیند که در خانه طاغوت آرام و قرار گرفته است!! ◀️ امتحان جناب سروش از همان لحظه ای که پای در سرزمین شدّاد گذاشت، آغاز شد. و متاسفانه تا کنون او در این امتحان سربلند بیرون نیامده است. سروش با وسیله فتنه کفار شدن خود علیه ملت مظلومش، مخالفت نورزید و به آن تن داد؛ « رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَاغْفِرْ لَنَا رَبَّنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» ( الممتحنة : 5 ). بی جهت نیست که از نصرت و ولایت الهی محروم گشته است. ادامه متن 👇👇👇
🔰 بهانه های ناروای فتنه ✍ داود مهدوی زادگان 📌 در گذشت خانم مهسا امینی برای تمامی جریانات سیاسی معاند و برانداز و جدایی طلب و برخی سلبریتی های نا نجیب به ناحق، بهانه ای شد تا چند روزی ایران اسلامی را به آشوب و اغتشاش و نا امنی بکشانند. در اثر این فتنه خانمان سوز که به گفته برخی از عناصر ضدانقلاب برنامه ریزی شده بود، ده ها نفر از نیروهای خدوم انتظامی و بسیجیان جان بر کف و مردم بی گناه توسط عوامل میدانی دشمنان ملت به شهادت و جراحت های عمیق رسیدند. اموال عمومی و خصوصی زیادی تخریب شد و خسارات سنگینی به بار آمد. متاسفانه دشمن ملت برای رسیدن به این مقصود از جهل گروهی از جوانان معتاد به فضای مجازی مسموم به خوبی بهره برداری کرد و آنان را برای رسیدن به مقاصد شوم شان به کار گرفت. مهم تر آنکه در این فتنه، دشمن ملت باطن خشونت بار و رعب انگیز خود را به خوبی نشان داد. آشکارا در کف خیابان قمه کشی راه انداخت و فریاد بر آوردند که در صورت قدرت یابی حمام خون به راه می اندازند و هر یک از درخت های خیابان ولی عصر را به چوبه دار تبدیل خواهند و به ناموس محجبه مردم رحم نخواهند کرد. همه این گفته ها و اتفاقات به بهانه فوت مهسا امینی در مکان پلیس امنیت اجتماعی پیش آمده است. 📌 فتنه ای که به بهانه فوت دختری از مردم عزیز کُرد اتفاق افتاد به هیچ عنوان توجیه پذیر نیست. گیرم که این فوت، از روی قصد و غرضی بوده است و باید پی گیر قصاص این جنایت بود. اما مگر حاکمیت و مردم چنین قصد سوئی را کرده بودند که می بایست از طریق ایجاد فتنه قصاص پس دهند. حاکمیت اسلامی در چهل و اندی سال گذشته نشان داده است که تا چه اندازه امنیت جان و مال و ناموس و دین ملت برای او اهمیت دارد تا جایی که برای حفظ امنیت ملت، دشمن را در ماورای مرزهای خود، در عراق و سوریه و دریای سرخ تعقیب کرده ذهن بدخواه دشمنان ملت را در نطفه خفه می کند. داعشی های بعثی صفت را به دیار نیستی فرستاد. جالب این است که این اندازه از اهتمام برون مرزی به امنیت ملی از سوی پشتیبانان فکری فتنه همواره محکوم شده است. در جای جای این مرز و بوم خون نیروهای وفادار به نظام اسلامی بخاطر و نه به بهانه امنیت مردم ریخته شده است. پس، توجیه چنین فتنه ای به بهانه انتقام از حاکمیت و مردم بی گناه غیر انسانی و ناجوانمردانه است. 📌 بعد از شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی رحمت الله علیه به دستور مستقیم رئیس جمهور منحوس آمریکا، ملت بخاطر عشقی که از آن شهید عزیز در قلب شان داشتند، یکپارچه و یکصدا از حاکمیت درخواست انتقام سخت را داشتند. در همان زمان، مزدوران رسانه ای وابسته و غربزدگان به کمک استکبار آمریکا آمدند و حاکمیت را به بهانه مصالح ملی به آرامش و عدم انتقام گیری دعوت می کردند. حتی به یاد دارم که نانجیبی در مناظره ای در شبکه چهار برای پرهیز حاکمیت از انتقام گیری به ساحت آن شهید عزیز جسارت کرد و گفت شیشه ای بود که شکست و نباید بخاطر آن مملکت را گرفتار کرد. اما همان ها در جریان فوت مهسا امینی مساله انتقام و لزوم آشوب و اغتشاش در میهن اسلامی را پیش کشیدند و از همان ساعات اولیه بر آتش فتنه دمیدند. این است که چنین بهانه ناروایی مجال هیچگونه توجیهی را ندارد. 📌 البته بهانه های ناروا محدود به اغراض برنامه ریزی شده برای ایجاد فتنه نیست. گاه بهانه ها ناخواسته سمت و سویی پیدا می کند که اهمیت پرداختن به فتنه و حادثه را به محاق می برد. اینکه برنامه تلویزیونی به بهانه آشوب و اغتشاش بخواهد به مسائل عمیق فکری و فرهنگی جامعه بپردازد تا جایی ارزش دارد که اصل حادثه فتنه جویان به محاق و فراموشی نرود و مخاطب نداند که این برنامه اساساً به چه خاطر شکل گرفت. غفلت از این امر موجب حضور و عقده گشایی عواملی می شود که خود در پدید آمدن آتش فتنه به نحوی سهیم هستند. لذا حتی اگر اصراری بر ادامه چنین برنامه هایی هست، اول باید موضع و تحلیل شرکت کنندگان پیرامون فتنه پیش آمده معلوم شود. باید معلوم شود که شرکت کننده در این برنامه تلویزیونی توجیه گر فتنه نبوده و نیست تا باب گفتگو باز شود. در غیر اینصورت، به دست خودمان به پشتیبانان ذهنی فتنه گران، تریبون رایگان داده ایم. 7 مهر 1401 @mahdavizadegan
سلام و ادب با توجه به فتنه کنونی علیرغم فرصت ناچیز، وظیفه خود دانستم با راه اندازی کانالی در ایتا سهمی هرچند کم مقدار، در دفع شر فتنه انگیزان داشته باشم. از این رو، لینک زیر را جهت معرفی کانال اینجانب توسط دوستان اعلام می دارم. ممنونم داود مهدوی زادگان 👇👇👇 @mahdavizadegan
🔰 مبارزه مردم با نهادینه سازی مرعوبانه بی حجابی اجباری ✍ داود مهدوی زادگان ◀️ طیف گسترده ای از جریانات سیاسی اقتدارگرا، برانداز، سکولار ها و فمنیست ها، خوارجی مسلکان و متحجرین در چند سال اخیر بر روی موضوع الزام قانونی حجاب تمرکز کرده اند و حتی برای مخالفت شان اصطلاح موهوم حجاب اجباری را جعل کرده اند. اغلب آنها تا کنون هیچ توضیحی برای وصف اجباری بودن آن ارائه نکرده اند بلکه پاسخ مساله را به وضوح آن موضوع حواله داده اند. در حالی که این مساله هیچ وضوحی ندارد. مهم تر آنکه آنان هیچ توضیحی برای دلیل مخالفت شان با الزام قانونی حجاب ارائه نکرده اند. ◀️ این اصل عقلایی در جای خود ثابت شده است که هر امر قانونی الزام آور است و مخالفت و عدم تمکین به آن پذیرفتنی نیست بلکه بعضاً جرم است. پرداخت مالیات، قبوض دولتی، بستن کمر بند ایمنی حین رانندگی و توقف مقابل چراغ قرمز و غیره، قانون الزام آور است. مسلما صرف الزام امر قانونی دلیلی بر مخالفت نمی تواند باشد. مضافاً اینکه شهروند قانون مند الزامات قانونی را اجبار تلقی نمی کند و نسبت به آنها احساس تنفر نمی کند. ◀️ ملت قانون مند و شریعتمدار ایران از آن جهت که فریضه دینی حجاب را سودمند و عقلایی می داند، برابر قانون حجاب تمکین کرده زیر بار تبلیغات ضد فرهنگی و ضد عقلانی و خلاف شرع مدعیان حجاب اجباری نرفته دست از فریضه حجاب و التزام قانونی به آن بر نداشته اند. همین امر، مخالفین با حکم مترقی و تعالی بخش حجاب بویژه جریان برانداز و اپوزیسیون ضد انقلاب را عصبانی و ناراحت کرده است. به همین خاطر، آنان به تازگی برای همسو کردن مردم با خواست غیر شرعی و غیر قانونی و براندازانه شان راه پرخاشگری و خشونت و ایجاد رعب و وحشت در میان بانوان و دختران محجبه را انتخاب کرده اند. چنانکه این رفتار خشونت بار را در اغتشاشات اخیر شهریور ماه شاهد بودیم. بطوری که اغتشاشگران چادر و روسری را از سر زنان و دختران به زور بر می داشتند و آنان را مورد آزار و اذیت خود قرار می دادند. این شکل از رفتارهای خشونت آمیز مخالفان نظام با مردم که تداعی کننده استبداد رضا خانی است، تقریباً در حوادث پس از انقلاب سابقه نداشته است. ◀️ متأسفانه قلم بدستان همسو و هم عقیده با جریان برانداز و سکولار در چند روز اخیر با تولید محتواهای گمراه کننده نه فقط در صدد توجیه و تطهیر اعمال خشونت بار و غیر انسانی آنها برآمده‌اند بلکه سعی در نهادینه سازی بی حجابی اجباری ناشی از رعب و وحشت را دارند. ◀️ حضور به موقع و بجای امت رسول الله و امام حسینی در خیابان های شهرهای میهن اسلامی در دفاع از فریضه و قانون مترقی و تعالی بخش حجاب پاسخ محکم و کوبنده ای به رفتارهای خشونت طلبانه و رعب آور اغتشاشگران و عوامل قلم به دست و پشت صحنه آنها بود. بدیهی است که اقدام درست با اینگونه حرکت های مرعوب کننده همین حضور مردمی است. نباید گذاشت خیابان که عرصه ظهور و بروز کنش‌گری های سیاسی است، به دست بدخواهان به دین و ملت بیافتد. این چنین حرکت های مردمی مصداقی از امر به معروف و نهی از منکر است. قطعاً آینده روشن و درخشان ایران اسلامی با اینگونه حساسیت ها و حضور به موقع مردم تضمین خواهد شد. انشالله 7 مهر 1401 @mahdavizadegan
🔰 قرآن بر نیزه نرفت بلکه آتش زدند ✍ داود مهدوی زادگان 🔺 خوارجی مسلکان متحجر هر لحظه که با فتنه همنوایی و همدلی می کنند، یک گام بیشتر از ولایت الهی و عالم نور فاصله گرفته در ولایت شیطان و عالم ظلمت غوطه ور تر می شوند. هر روز که می گذرد، چهره نفاق شان کنارتر رفته باطن الحاد و بی دینی شان آشکارتر می شود. اکنون نجواهای پنهانی شان با شیاطین را کنار گذاشته آشکارا با آشوب طلبان و فتنه گران اعلام همبستگی می کنند و جنایات و بی حرمتی به ناموس و هتاکی به مقدسات را با زبان و قلم نا پاک شان توجیه و تطهیر می کنند. آشکارا از شنیدن و دیدن شعارها و مناسک و ظواهر دینی ابراز انزجار می کنند و احساس خفگی می کنند. اینان، اگر تا دیروز در خلوت خود ملت مومن و خدا جو را به استهزاء می گرفتند ( بقره: 14 )، اکنون در جلوت مشغول این عمل لشده اند. آنچنان که تعرض به مقدسات و قرآن سوزی و پرچم و مسجد آتش زنی و چادر از سر کشیدن را ناچیز و کم اهمیت شمرده سوگواری مردمی را حمل بر سوءاستفاده از احساسات دینی می کنند. اگر ایمانی در آنان بود، در این سوگواری با مردم همراهی می کردند. 🔺 اهل حیرت گمراه شده انسان را بعد خدا مقدس می داند. در حالی که خدا به حسن خالقیت خود تبریک گفت و نه به قدسیت ذاتی مخلوقش‌؛ " فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ" ( المؤمنون : 14 ). انسان ملهَم از فجور و تقوا ( شمس: 8 ) تنها از طریق پرهیزگاری؛ " إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ" ( الحجرات : 13) یا مشیت الهی؛ " وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى " ( النجم : 3 ) است که توفیق ورود به عالم قدسی را پیدا می کند. با وصف این، جاهلان متحجر می کوشند با مقدس نامیدن انسان، آتش زدن قرآن کریم و مساجد و تعرض به نوامیس را توجیه کنند. ز🔺 اگر انسان ذاتاً مقدس است؛ چگونه است که خدا فرمان قتل فتنه گران را داده تا ریشه فتنه محو و نابود شود؛ " وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ" ( اﻷنفال : 39 ). اگر حقیقتاً گناه انسان کشی رعشه بر اندام متحجر خوارجی می اندازد؛ چگونه است که با دیدن آتش زدن مامور امنیت جان و اموال و ناموس و شهادت بسیجی فدایی ملت، رعشه بر اندام نا مقدسش نمی افتد؟! 🔺 از کور دلی این جماعت است که با وجود جانبازی و شهادت رزمندگان و مدافعین حرم و امنیت، میزان احترام نظام مقدس جمهوری اسلامی برای حقوق و جان و مال مردم را سراغ می گیرند. مگر این مردان خدا جو برای غیر این امور به فیض شهادت و جانبازی نرسیده اند که اینچنین خیره سرانه پرسش از میزان احترام را سر می دهند. مگر جان و مال و ناموس و قلم ناپاک شان را غیر از همین ماموران نظامی و انتظامی و بسیجیان حفظ کرده اند که اینگونه نا نجیبانه سخن می گویند؟! ❗️هر روز که می گذرد، این کور دلی و قساوت قلب در خوارجی مسلکان و متحجرین حیرت زده عمیق تر می گردد و چاره کارشان فقط در رحمت و مغفرت خدا است و بس. برای نجات آنان کاری از دست بندگان خدا ساخته نیست. 5 مهر 1401 @mahdavizadegan
🔴تقویت روحیه انقلابی تشیع در عصر امام رضا علیه‌السلام ▫️نه تنها سرجنبانان تشیع از سوی امام به سکوت و سازش تشویق نشدند بلکه قرائن حاکی از آن است که وضع جدید امام [پس از ولایتعهدی] موجب دلگرمی آنان شد... ▪️مأمون نه‌تنها با حضور او نتوانسته معارضان شیعی خود را به خود خوش‌بین و دست و زبان تند آنان را از خود و خلافت خود منصرف سازد بلکه حتی علی بن موسی مایه امان و اطمینان و تقویت روحیه آنان نیز شد. (انسان ٢۵٠ ساله ص٣١٧-٣١۶) 🔊 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
📌 دوم، جریان های برانداز فاشیستی/ استبدادی است که حاکمیت مردم سالار را بر نمی تابند و خواهان حکومتی تمامیت خواه و استبدادی هستند. از نگاه مردم تحقق مطالبات شان با انجام پاره ای اصلاحات ساختاری و کارگزاری امری دست یافتنی است و هیچ نیازی به اقدامات خشن و غیر دموکراتیک نیست. لکن جریان فاشیستی به کمک پروپاگاندای رسانه ای و نخبگان فکری و سیاسی خود مطالبات مردم را به شکل افراطی و غیر عقلایی تعریف و تفسیر می کنند. آنان تنها راه تحقق مطالبات مردم را در تغییر حاکمیت می دانند. اما از آنجا که ماهیت تفکر سیاسی این جریان معلوم است، تردیدی نیست که از فردای پیروزی چنین جریانی، اول چیزی که به مسلخ می رود همان مطالبات مردمی است. زیرا جریانی که علیه حاکمیت مردم سالار می شورد، هرگز نمی تواند و نمی خواهد مجری مطالبات مردمی باشد. 🔺به هر روی، مخرج مشترک دو جریان یاد شده ‌یعنی اقتدارگرایان و تمامیت خواهان عبارت از استفاده ابزاری از مطالبات مردمی از طریق افراطی سازی آن و به خشونت کشاندن کنش مطالبه گری مردم است. آنها از این طریق، تلاش دارند حاکمیت را به تسلیم برابر خواسته های شان وادار سازند. جریان اول با روی کار آمدن دولت آیت الله رئیسی به شدت نگران از دست دادن مناصب و مقامات حکومتی و به حاشیه رفتن از قدرت است. جریان دوم نیز که از همان آغاز تاسیس نظام مردم سالار دینی شعارهای سلطنت خواهی و فاشیستی تا به امروز سر داده است. هر دو جریان سیاسی در پی هر بار طرح مطالبات مردم فعال شده و مهار روایت و تفسیر آن را به دست می گیرند و به سرعت این مطالبات را متوجه حاکمیت مردم سالار جمهوری اسلامی می کنند. چنانکه در حوادث اخیر شهریور شاهد آن هستیم. جالب اینجا است که هر دو جریان در چهل سال اخیر در تولید محرومیت های اقتصادی و رفاهی نقش اساسی داشته اند. بعد گذشت این همه سال، مردم توانستند دولتی مردمی و خدمتگذار را روی کار بیاورند. مردم به این دولت در تحقق مطالبات شان امیدوارند. به همین خاطر، مردم با جریان اقتدارگرا و تمامیت خواه در پدیدآوردن اغتشاشات خیابانی و تولید فشار بر حاکمیت مردم سالار همراهی و همدلی نکردند. امید است که مطالبات مردم از طریق اقدامات مردم سالارانه دولت تحول خواه پی گیری و محقق شود. انشاالله 4 مهر 1401 @mahdavizadegan
🔰 بازی سیاسی با مطالبات مردم ✍ داود مهدوی زادگان 📌 مساله مطالبات مردمی در هر حکومتی مطرح است. هیچ حکومتی نیست که مردمش مطالبه گری نکند. مگر آنکه آن حکومت استبدادی و دیکتاتوری باشد. در چنین حکومت هایی جهت مطالبات برعکس است. لذا مساله اینجا است که مطالبات مردمی در غیر حکومت های دیکتاتوری چگونه و خطاب به چه کسانی طرح می شود؟ اصولا مردم بلاد راقیه غربی، مطالبات شان را چگونه طرح می کنند و با چه کسانی در میان می گذارند؟ 📌 اگر غرب باوران، مطالبه گری مردم غربی را به عنوان تجربه موفق پذیرفته باشند یا از منظر عقلایی به این مساله توجه شود، تردیدی نیست که مطالبات مردمی از طریق خشونت و ایجاد نا امنی و هرج و مرج پی گیری نمی شود. طریق خشونت، اولین چیزی را که به محاق می برد خود مطالبات مردمی است. به همین خاطر، آن کسان یا جریاناتی که نمی خواهند مطالبات مردم به گوش مسئولین برسد یا عملی شود، بر طبل خشونت و نا امنی می کوبند. 📌 ساز و کارها و مجاری عقلایی متعددی در بلاد راقیه برای طرح مطالبات مردمی در نظر گرفته شده است تا این مطالبات از طریق خشونت و اغتشاش به محاق نرود. احزاب سیاسی، گروه های مردم نهاد، رسانه های مردمی و نخبگان فکری و سیاسی و اجتماعات قانونی عمده ترین مجاری طرح مطالبات مردمی است. اما نکته مهم آن است که مخاطب این مطالبات مردمی دولت ها هستند و نه حاکمیت. مطالبات مردم در هیچ یک از کشورهای توسعه یافته غربی و شبه غربی متوجه حاکمیت نیست بلکه مردم مطالبات شان را از دولت ها درخواست می کنند تا جایی که برای تحقق آن، دولت ها را در صورت نا توانی، تغییر می دهند. این سیره و کنشگری سیاسی کاملا منطقی و عقلایی است. زیرا تنها در حاکمیت مردمی است که مطالبات مردم قابل طرح و تحقق است. هم چنان که گفته شد با تغییر خطاب مطالبات مردم از دولت ها به حاکمیت مردمی، زمینه برای به محاق رفتن مطالبات مردمی قوت می گیرد. بنابر این، کنش معقول در امر مطالبه گری مردم آن است که معطوف به دولت ها باشد نه حاکمیت مردمی. 📌 اما آنچه تحقق مطالبات مردمی را تهدید می کند، رادیکالیزه شدن آن است. و آن عبارت از روایتی است که هر گونه تحقق مطالبات مردمی از طرق و مجاری قانونی را مسدود می داند و راه فشار بر حاکمیت برای تسلیم شدن را تعقیب می کند. این روایت عمدتاً از ناحیه دو جریان سیاسی طرح می شود. 📌 نخست، جریان های سیاسی اقتدارگرایی که همواره اراده سیاسی شان معطوف به قدرت است. خواست آنان از حاکمیت باز ستانی سهم شان از قدرت است. اقتدارگرایان با هر گونه جابجایی قدرت که به نحوی موجب به حاشیه رفتن شان بشود، مخالفت می ورزند. آنان با رادیکالیزه کردن مطالبات مردمی سعی در فشار آوردن برحاکمیت مردم سالار را دارند تا مانع جابجایی قدرت در درون حاکمیت شوند. پدیده گروه های فشار از همین اراده های معطوف به قدرت سرچشمه می گیرد. ادامه متن 👇👇👇
🔰 جمهوری مظلوم ✍ داود مهدوی زادگان اول مظلوم در جمهوری اسلامی خودش است که بدخواهانش هر اتفاقی را دستاویزی برای هجمه و تیغ انداختن بر چهره تابناک آن می کنند. معاندین و کژ فهمان حتی اگر بتوانند افتادن برگ درخت را به نظام اسلامی نسبت دهند تا متهمش سازند، این کار را می کنند. بدتر از آن، جهل جماعتی است که در این میان آتش بیار معرکه می شوند و به این ظلم و جفا دامن می زنند. جمهوری اسلامی، نظام عدالت پایه است و بحمدالله بر همین پایه، محکم و استوار مانده است. مگر نه این است که دنیای فسق و فجور، نظام سلطه جهانی کمر همت بر نابودی نظام اسلامی بسته است. اهل ظلمه هر قدر که در این نظام نفوذ کرده باشند، باز منفور و مطرودند. به همین خاطر است که با چهره نفاق ظاهر می شوند. ممکن نیست که بتوان این نظام را با استبداد شاهنشاهی و نظام استکباری جمع زد. تعرف الاشیا باضدادها. عدالت پیشگی این نظام را با معاندان عدالت ستیزش می توان فهمید. 4مهر 1401 @mahdavizadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴گوشه‌ای از جمعیت میلیونی و کم سابقه مردم تهران در محکومیت اهانت به مقدسات و اغتشاشات 🏴 @Roshangari_ir
سلام و ادب با توجه به فتنه کنونی علیرغم فرصت ناچیز، وظیفه خود دانستم با راه اندازی کانالی در ایتا سهمی هرچند کم مقدار، در دفع شر فتنه انگیزان داشته باشم. از این رو، لینک زیر را جهت معرفی کانال اینجانب توسط دوستان اعلام می دارم. ممنونم داود مهدوی زادگان 👇👇👇 @mahdavizadegan
🔰 تکلیف دفع مردمی فتنه ✍ داود مهدوی زادگان 🔺بار دیگر فتنه ای خانمان سوز بر ملت امام حسینی ایران عارض شده است. بدخواهان و دشمنان داخلی و خارجی ملت از هر سو بسیج شده اند تا ریشه این ملت انقلابی را بخشکانند. بطوری که در چند روز اخیر شاهد آن بودیم که فتنه گران، قرآن ها و مساجد و نمادها مذهبی و مامور حافظ امنیت جان و مال مردم را آتش زدند و چادر از سر زنان مومنه کشیدند و بسیجیان جان بر کف و مردم بی گناه را به قتل رساندند. حال، سوال این است که اولاً آیا قرآن کریم به چنین مساله خانمان سوزی التفات کرده است. ثانیاً، آیا تکلیفی بر مردم فرض کرده است؟ آیا وظیفه مردم دوری گزیدن از فتنه و مخفی شدن در خانه یا مهاجرت از شهر است یا آنکه خداوند وظیفه دیگری را مقرر فرموده است؟ 🔺بدون شک از حکمت و تدبیر الهی بدور است که التفاتی به مساله مهم فتنه نکند. قرآن کریم به مساله فتنه نه فقط توجه دارد بلکه در بیان اهمیت مساله، آن را شدیدتر از قتل بر شمرده است: " وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ " ( البقرة : 191 ). لذا قرآن کریم در دو جا وظیفه مردم را با بیان دلیل تعیین فرموده است. وظیفه مردم این است که باید برای دفع فتنه قیام کنند و فتنه گران را بر سر جای خود بنشانند و مانع آتش افروزی آنها شوند. مردم نمی توانند دفع شر را به نیروهای امنیتی و انتظامی واگذار کنند. بر همه واجب است که در این امر مشارکت کنند. قرآن کریم در یکجا فرموده است که اگر خدا با مردم دفع شر گروهی از مردم را نکند، صومعه و مساجد و تجارت نابود خواهد شد: "وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ" ( الحج : 40 ). و در جای دیگر می فرماید که اگر مردم دفع فتنه برخی از مردم را نکنند، زمین به فساد کشیده می شود:" وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ " ( البقرة : 251 ). 🔺طبعا مردمی که علیه فتنه و آشوب قیام می کنند، از پاکان و صالحان مردم هستند. زیرا نا پاکان از مردم همان کسانی هستند که فتنه انگیزی می کنند. پس، نیکان از مردان و زنان اند که هلاکت را از مردم دفع می کنند. آنچنان که حضرت وصی امام علی علیه السلام دفع فتنه حتی برای فاجران نیز اثر بخش است: " یَدْفَعُ اللَّهُ بِالْبِرِّ عَنِ الْفَاجِرِ الْهَلَاکَ؛ به سبب وجود افراد نیکوکار [در یک جامعه]، خداوند [عذاب و] هلاکت را [از همه و] از ستمکاران [آن جامعه] دور می‌کند" ( تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۲۷۸/ نورالثقلین ). 🔺ملت شریف ایران از هنگامه وقوع انقلاب اسلامی تا کنون با هدایت معنوی امام خمینی ره و امام خامنه ای حفظه الله این سنت الهی را بخوبی درک کرده است که هرگاه فتنه ای در مملکت اسلامی دامن گیر شود، وظیفه شرعی خود می داند که برای دفع هلاکت مردم قیام کند. چنانکه در چند روز اخیر شاهد عمل مردم به تکلیف خود هستیم. تردیدی هم نیست که این فتنه همچون فتنه 88 و فتنه جنگ تحمیلی بدون حضور مردم در صحنه دفع شدنی نیست. درود و سلام می فرستیم بر امت خدا جوی فتنه ستیز و برای مجاهدان و مردم بی گناهی که در این حوادث به شهادت رسیدند، صلوات می فرستیم. 4 مهر 1401 @mahdavizadegan
📌 متاسفانه جبران بار این کم کاری ها بر پلیس امنیت اجتماعی و گشت ارشاد افزوده شده است. همه ما انتظار داریم که مأمور گشت ارشاد همه وظایف امنیت اجتماعی خانواده و همسر و استاد دانشگاه و حوزه و واعظ و روشنفکر و قاضی و نماینده و کارگزار فرهنگی را بر عهده بگیرد و به احسن وجه عمل کند. به همین خاطر است که استدلال می کنند که نباید مأمور گشت ارشاد، آدم معمولی باشد. یعنی باید مامور گشت ارشاد سطح بالایی از دانش و معرفت و اخلاق و تهذیب نفس را برخوردار باشد. طبیعی است که این حجم از انتظارات، فشار سنگینی را بر مامور گشت ارشاد تحمیل می کند. در نتیجه، مامور گشت ارشاد در پاره ای از مواقع دچار خبط و خطای در عمل می شود. لکن بسیاری از ما نمی خواهیم به این مساله ( تحمیل بار اضافی بر گشت ارشاد ) توجه کنیم. چون این توجه به خودمان باز می گردد و لاجرم باید خودمان را متهم به کم کاری و ترک فعل ها کنیم. لذا توجه که نمی کنیم، هیچ بلکه برای پنهان کردن عیب خود، اینگونه بر گشت ارشاد هجمه می آوریم. این مطلب همان پاسخ روانشناختی مساله است. 📌 اما پاسخ جامعه شناختی را به تفاوت میان جامعه استبدادی و جامعه باز غیر مسئول ارجاع می دهیم. یکی از ویژگی های جامعه استبدادی آن است که اعضای آن هر گونه قصور روا و نا روا را بر عهده می گیرند. این خصلت را در فیلم افسانه جومونگ می توان مشاهده کرد. اعضای جامعه همواره از پی وقوع هر حادثه ای از امپراتور می خواهند که او را بکشد. اما اعضای جامعه بازِ غیر مسئول، هر گونه قصوری را به دیگری نسبت می دهند و خود را از نقش داشتن در عیب و نقص های جامعه مبرا می دانند. متأسفانه جامعه امروز ایران از نوع دوم است. غالباً دیگری را مقصر می دانیم و کمتر به کم کاری و ترک فعل های خودمان توجه و ارجاع می دهیم. از این رو، به لحاظ جامعه شناختی، گشت ارشاد را به مثابه دیگری تلقی می کنیم که سزاوار هرگونه ایراد و اتهام روا و نا روا می دانیم. ✅ جمع بندی پرسش این گفتار پیرامون هجمه های ناروا بر گشت ارشاد است که از ناحیه کسانی ایراد می شود که انتظارش را نداریم. دلیل این گونه هجمه آوردن ها چیست. به نظر می رسد که دلیل غیر متعارف بودن این گونه هجمه ها از جنبه روانشناختی و جامعه شناختی سرپوش نهادن بر کم کاری ها و ترک فعل ها و عدم پذیرش مسئولیت آن است. باید بپذیریم که گشت ارشاد هم انسان معمولی مانند دیگر شهروندان جامعه است. گشت ارشاد سوپرمن یا انسان جامع نیست که بتوان حتی وظایف اجتماعی خودمان را بر او تحمیل کنیم. باید برای رسیدن به جامعه سالم مسئولیت کم کاری ها و ترک فعل های خودمان را بپذیریم و از پنهان کردن آن دست برداشت. انشالله 27 شهریور 1401 @mahdavizadegan
🔰 *گشت ارشاد و مساله ترک فعل* ✍ داود مهدوی زادگان 📌 اکنون که بواسطه وقوع حادثه ای تلخ و غمگین دوباره گشت ارشاد، موضوع گفتگو ها و مناظرات و جدل ها قرار گرفته است، لازم است به مساله ای مهم پیرامون این موضوع اشاره شود. به نظر می رسد که این اندازه هجمه به ساز و کار قانونی گشت ارشاد چندان نا متعارف است. تردیدی نیست که حفظ امنیت اجتماعی در هر جامعه ای اعم از دینی و غیر دینی، اصل بنیادین است. بطوری که باید برای احراز آن، قوانین مربوطه وضع شود. گمان نمی کنم حتی ممالک غربی نسبت به این اصل بی تفاوت باشند و برای حراست از آن، قانون وضع نکنند. جامعه بدون امنیت اجتماعی انسجام خود را از دست می دهد و به هرج و مرج و خشونت کشیده می شود. لذا قانون، ساز و کارهایی را برای تامین انسجام اجتماعی در نظر می گیرد. چنان که گشت ارشاد یکی از این ساز واره ها در جمهوری اسلامی است. گشت ارشاد، قطع نظر از چگونگی و شرایط اجرای آن، امر معقولی است. گشت ارشاد اقدامی پیش گیرانه مقابله با هر گونه اقدام بر هم زننده انسجام اجتماعی و فرهنگی است. بدون شک با تعلیق یا کنار گذاشتن آن دیری نمی پاید که برای مصون ماندن جامعه از بی نظمی و هرج و مرج به پلیس یا گشت صیانت از زنان نیازمند خواهیم شد. پس این اندازه هجمه بردن به اصل گشت ارشاد نا معقول و غیر متعارف است. اما مساله اینجاست که چگونه است که با وجود غیر متعارف بودن، از ناحیه جماعت هایی با آن مخالفت می شود. 📌 البته مقصود از جماعت های مخالف آن دسته از معارضین و براندازانی که بی نظمی اجتماعی را به قصد اسقاط نظام اسلامی تعقیب می کنند یا جریانات سیاسی اقتدارگرایی که به این واسطه دنبال هوادار می گردند یا آن سرمایه داری نو کیسه غیر مولدی که می خواهد ثروت نامشروع خود را آزادانه در محیط های غیر اخلاقی و مبتذل هزینه کند یا سلبریتی که می خواهد تحت هر شرایط اخلاقی و غیر اخلاقی دیده شود و ثروتی کسب کند یا آن دسته بی بند و بارهایی که اساساً نمی توانند در فضای سالم اجتماعی زندگی کنند، مخالفت همگی این گروه ها با مقوله گشت ارشاد کاملا روشن و واضح است. لذا مساله چرایی هجمه غیر متعارف به گشت ارشاد اساساً ناظر به این گروه ها نیست. بلکه مساله معطوف به کسانی است که ضرورت امنیت اجتماعی را باور دارند ولی در هجمه به گشت ارشاد کم نمی گذارند. گاه هجمه شان به قدری افراطی است که مرزی میان آنان با گروه های دسته اول دیده نمی شود. حال، سوال این است که این اندازه هجمه آنان به چه خاطر است. آیا بخاطر آن است که تمام گفته ها و استدلال های شان درست است. مسلماً اینگونه نیست. بسیاری از گفته و استدلال های آنان محکمه پسند و معقول نیست. زیرا غالباً بر پایه احساسات و اخبار کذب و تحلیل های ناقص اظهار نظر می کنند. اما فرضاً که گفته های شان معقول و محکمه پسند باشد، ولی هجمه افراطی و نداشتن ایده جایگزین را نمی توان نفی کرد. به همین خاطر است که این شکل از هجمه بر گشت ارشاد را غیر طبیعی و نا متعارف می دانیم. و دقیقا پرسش این گفتار مربوط به چرایی آن است. 📌 پاسخ نگارنده به این مساله، از هر دو ساحت روان شناختی و جامعه شناختی است. مفهوم کلیدی در این تحلیل که پیوند دهنده هر دو ساحت است، همانا مفهوم *ترک فعل* است. 📌 مسلماً تامین امنیت اجتماعی تنها بر عهده پلیس امنیت اجتماعی و گشت ارشاد نیست. بسیاری از اشخاص و نهادها در ایفای امنیت اجتماعی سهیم اند. سهم برخی از آنها حتی از گشت ارشاد هم بیشتر است. خانواده، همسر، دانشگاه و حوزه، استاد و واعظ و روشنفکر، نهادهای فرهنگی و هنری، نمایندگان مجلس و شوراهای شهری و روستایی، شهرداری ها، مراجع قضایی و آموزش و پروش و غیره، هر یک از اینها در تامین امنیت و انسجام اجتماعی سهمی دارند. لکن سوال اساسی اینجا است که آیا همه این مراجع در انجام وظیفه خود خوب عمل کرده اند که برخی از اعضای آنها بر گشت ارشاد هجمه می آورند؟ در اینجا قصد اتهام خبط و خطا کاری به این گروه های مرجع نیست بلکه آنها را به ترک فعل های گسترده می توان متهم کرد. این اتهام را نمی توان انکار کرد. کدام خانواده و دانشگاهی و حوزوی و روشنفکر و کارگزار فرهنگی و واعظ و نماینده است که بتواند بگوید در تولید امنیت اجتماعی به احسن وجه عمل کرده است؟ اگر نگوییم هیچ کس، عده قلیلی هستند که می توانند چنین ادعایی بکنند. پس، آن دسته از اعضای این گروه های مرجع که به شکل افراطی بر گشت ارشاد هجمه می آورند، حق اینگونه اعتراض را ندارد. چون خود آنها به کم کاری و ترک فعل و انجام وظایف اجتماعی متهم هستند.
حقیق به این بعد ناشناخته شهید حاج قاسم سلیمانی بیشتر بپردازند. 3 مهر 1401 @mahdavizadegan
🔰 *ما ملت امام حسینیم* ✍ مهدوی زادگان 📌 هویت ملی پاسخ به پرسش از چیستی ملت است. همان تعریفی که از ملت می شود، بازگو کننده هویت ملی است. در کلی ترین تعریف می توان گفت هویت ملی عبارت از اجتماع به هم پیوسته ای از آدمیان در مکانی خاص از کره خاکی است. لکن این تعریف کلی جامع و مانع نیست. یعنی نه بیانگر خصلت های کلی جامعه است و نه جدا کننده و تمییز دهنده جوامع از یکدیگر است. در نتیجه نمی توان در مباحثات و مناظرات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی مربوط به جوامع به چنین تعریفی تکیه کرد. ملت ها هویت واحدی ندارند تا بتوان تحت تعریف عام و کلی، شرح و توضیح داد. اگرچه آرمان اتحاد ملت ها تعریف متعالی واحدی را طلب می کند. از این رو، تحقق چنین آرمانی وابسته به عمق و دامنه تعریفی است که از هویت ملی می شود. 📌 هنگامی از جامعه ای با عناوین و اوصاف خاصی یاد می کنیم، خواسته و نا خواسته، وارد تعریف هویت ملی شده ایم. وقتی جامعه به روحیه سازگاری و تسلیم تعریف می شود؛ یعنی هویت ملی چنین جامعه ای بر سازگاری و تسلیم استوار است. یا وقتی جامعه ای به خوی تجاوز و غارتگری توصیف می شود‌؛ یعنی هویت ملی آن جامعه بر پایه تجاوز و غارتگری تعریف می شود. هویت ملی استعماری عبارت از جامعه است که از جوامع مختلف به نفع و صلاح خود، مطالبه عمران و آبادانی می کند. بنابر این، برای جوامع مهم است که هویت ملی خود را چگونه تعریف می کنند. زیرا تعریف هویت ملی در ترسیم آینده ملت ها نقش اساسی دارد. مهم است که بدانیم چه کسانی و چگونه هویت ملی مان را تعریف می کنند. 📌 نخبگان از جمله راویان و کاشفان تعریف هویت ملی هستند. چون یکی از دل‌مشغولی های آنان تعریف هویت ملی است. از این رو، مباحث نخبگان و پژوهشگران درباره خلقیات و اوصاف جامعه دربردارنده هویت ملی است. آنان برپایه بینش ها و مفروضات ایدئولوژیک و اعتقادی و دریافت و برداشت از تجربه زیسته با جامعه خود، هویت ملی را تعریف می کنند. برخی با نگاه بدبینانه و برخی دیگر با نگاه خوش بینانه وارد تعریف هویت ملی می شوند. آنان با تکیه بر همین تعاریف درباره جامعه مورد نظر داوری می کنند. 📌 روشنفکران ایرانی زیادی در یکصد سال اخیر سعی کرده‌اند تعریف روشنی از هویت ملی ایرانیان ارائه کنند. غالب این تعریفات چندان خوش بینانه و دلگرم کننده نبوده است. مرحوم مهندس مهدی بازرگان در مقاله "سازگاری ایرانی "، هویت ملی ایران را به جامعه سازگار با شرایط سیاسی تعریف می کند. جامعه ای که سعی در خطر کردن ندارد و تا جایی که بتواند با شرایط موجود کنار می آید. همایون کاتوزیان در جدید ترین نظریه خود با عنوان " جامعه کلنگی "، جامعه ایرانی را به جامعه ای تعریف کرده است که کلنگ به دست، مدام در پی تخریب ساخته های خود است. استبدادی بودن یکی دیگر از تعاریف روشنفکری از هویت ایرانی است. هریک از تعاریف، اثرات فرهنگی و اجتماعی دارد که باید در جای خود به آنها پرداخت. 📌 اما به تدریج با ظهور و پاگیری اسلام سیاسی در ایران که منجر به وقوع انقلاب اسلامی و تاسیس نظام سیاسی مبتنی بر اصل ولایت فقیه شد، شاهد تعریف روشنگرانه نوینی از هویت ملی ایرانیان هستیم. تعریف جدید مبتنی بر اندیشه عمیق دینی و فلسفی و تاریخی ایران است. به همین خاطر، از همان هنگام طرح آن در جامعه ایرانی مقبولیت عام پیدا کرد و طرفداران بسیار زیادی شیفته و شیدای آن شدند. اهتمام به چنین تعریفی را در جای جای کلام امام خمینی ره و مقام معظم رهبری می توان سراغ گرفت. چنانکه این معنا از هویت ملی ایران در برجسته ترین شکل آن، در کلام رزمندگان دفاع مقدس، بویژه در خطابه های حماسی فرماندهان و وصیتنامه شهدا قابل مطالعه است. 📌 بزرگان زیادی از فرماندهان سلحشور دفاع مقدس در خطابه های تاریخی شان به مساله تعریف هویت ملی ایرانیان پرداخته اند. اساساً این قشر از نخبگان توجه بیشتری به مساله هویت ملی می کنند. چنانکه توجه و التفات سرداران جنگاور به هویت ملی ایرانیان در خطابه های سردار اسلام، سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی رحمت الله علیه دیده می شود. دو جمله معروف و به یادگار مانده ایشان؛ یعنی *ما ملت شهادتیم* و *ما ملت امام حسینیم* ، از منظر فهم هویت ملی بسیار تأمل برانگیز است. شهید سلیمانی با همین دو جمله بر پایه آموزه های اسلام سیاسی هویت ملی ایرانیان را تعریف کرده است. این دو تعریف که اتحاد معنایی خاصی با هم دارند، عمیق ترین و گسترده ترین تعریف از هویت ملی ایرانی است. بنابر این تعریف، ملت ایران یک ملت حسینی است و بر مبنای مکتب امام حسین علیه السلام به حیات خود ادامه می دهد. ایرانیان با چنین تعریفی از خود، راه مقاومت و نه تسلیم را بر گزیده اند و از وصف کلنگی بودن فاصله گرفته اند و با جدیت موانع پیشرفت و ترقی را از سر راه بر می دارند. بدون شک، شهید سلیمانی نه فقط در عرصه نظامی بلکه در عرصه فرهنگ و هویت ملی صاحب نظری کم نظیر است و باید اهل ت