فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلّمینی ...
یکمی حرف بزن علی نمیره...
حرف رفتن نزن علی میمیره...
اینم یکی دیگه از کارهای بینظیر مهدی رسولی هستش
🔰 فاطمه زهرا سلام الله علیها حجت قرآن کریم و اسلام سیاسی است
✍ داود مهدوی زادگان
🔸 قرآن کریم در سوره ممتحنه ( آیه 12 ) فرهنگ عمومی حاکم بر زن عرب جاهلی را توضیح داده است. فرهنگ زنان در عرب جاهلی را به استثنای موارد اندکی، مبتلا و الوده به شرک و سرقت و زنا و فرزند کشی و بهتان و افتراء و عصیان در معروف است . لذا قرآن کریم خطاب به نبی خاتم صلی الله علیه و آله می فرماید وقتی زنان مومنه برای بیعت با تو می آیند، باید آنان با تو بر ترک این اوصاف زن جاهلی بیعت کنند:
" يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَنْ لَا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ ۙ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ".
🔸 بطور طبیعی، زن عرب جاهلی که با چنین فرهنگ منحطی خو گرفته است و اکنون ایمان آورده و از او خواسته شده که آن فرهنگ شوم جاهلی را کنار بگذارد، انتظار دارد که بداند باید زن با ایمان متصف به چه اوصاف جایگزینی شود. لذا قرآن کریم این پرسش را بدون پاسخ نگذاشته می فرماید زنان مومنه متصف به همان اوصافی هستند که مردان با ایمان موصوف به آن صفات هستند؛ یعنی زنان با ایمان کسانی هستند که همچون مردان با خدا مطیع فرمان خدا، راستگو، صابر و شکیبا، خاشع، انفاق کننده، روزه دار، پاکدامن، بسیار یاد کننده خدا هستند:
" إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا" ( اﻷحزاب : 35 ).
🔸 قرآن کریم برای آنکه به زنان عرب جاهلی نشان دهد که اتصاف شان به اوصاف ایمانی امر ممکنی است، دو مثال تاریخی از زنان با ایمان را یاد می کند؛ یعنی همسر فرعون و مریم دختر عمران. جالب اینجا است که قرآن کریم این دو الگوی تاریخی از زنان مؤمنه را برای مردان مومن هم آورده است:
" وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ؛ وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ " ( التحريم :11 - 12 ).
🔸 اما خداوند تبارک و تعالی تنها به یادآوری نمونه های تاریخی از زنان مؤمنه بسنده نکرده است بلکه نمونه ای عینی از زن مؤمنه ی عفیفه را برای وجود مقدس رسول خاتم صلی الله علیه و آله اعطا فرموده تا برای زنان عرب جاهلی جای هیچ عذر و بهانه ای باقی نماند که بیعت با رسول الله بر پایه صفات ایمانی امر نا ممکنی است. و آن نمونه وجود مقدس حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است که از او در قرآن کریم به کوثر یاد شده است:
" إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ؛ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ؛ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ" ( الكوثر :1 - 3 ).
🔸 بر این اساس، حضرت فاطمه علیهاالسلام همانند دو الگوی تاریخی از زنان مؤمنه، حجت و مستند عینی قرآن کریم است. آن حضرت دریای کوثری از اوصاف زن با ایمان است که به رسول خدا اعطاء شده است.
❗️این روزها که جامعه مسلمان ایرانی مبتلا به فتنه ای سوزان و جانکاه شده است، شاهد آن بودیم که اهل فتنه و آشوب با شعار " زن، زندگی، آزادی" در کف خیابان ظاهر شده است. لکن تا کنون در مدت سه ماه خشونت ورزی، از آنان دیده نشده که مراد و الگوی شان از زن مطلوب در این شعار اعتراضی چیست و چه توضیح روشن برای آن دارند.
🔸 طبیعی است که ملت مسلمان که با الگوی قرآنی انس و الفتی دارند، اصلا خوش ندارند آنچه که از گفتار و کردار زنان اغتشاشگر در کف خیابان را مشاهده کردند به مثابه شرح و توضیح الگوی زن مطلوب در شعار اعتراضی آنها تلقی کنند. و هنوز این پرسش برای ملت ایران پا بر جاست که دقیقا مراد معترضان از زن و الگوی مطلوب شان چیست. در حالی که اسلام سیاسی و ولایی از همان آغاز انقلاب اسلامی تا به امروز، صریح و آشکار توضیح داده که الگوی مطلوب در معرفی شخصیت زن همانا بانوی دو عالم فاطمه زهرا سلام الله علیها است.
سوم جمادی الثانی 1444/ ششم دی ماه 1401
👇👇👇
@mahdavizadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حضور پرشور مردم در مراسم تشییع پیکر شهدای گمنام در برخی روستاهای کشور
🎴به کانال #اخبار2020 بپیوندید 👇
http://eitaa.com/joinchat/2853175299Cb2c5125cdc
🔰 مساله سانسور رسانه ای اغتشاش
داود مهدوی زادگان
گرچه آتش خیابانی فتنه 401 رو به خاموشی گراییده است، اما آتش رسانه ای فتنه در داخل و خارج کشور همچنان باقی است. تردیدی نیست که رسانه های کاغذی و مجازی همسو با فتنه افکار عمومی را آماج تحلیل و تفسیر هایی قرار می دهند که آکنده از تولید آگاهی کاذب خواهد بود. پس، باید چنین تولیدی را رصد کرد و ناروایی و ناراستی های آن را برای افکار عمومی معلوم کنیم.
نکته مهم این است که چهره اغتشاش خیابانی کاملا عریان و صریح و بی پروا بود و هرگز سعی نمی کرد چیزی را مخفی کند. اما رسانه همسو و حامی سعی می کند این عریانی و بی پروایی در گفتار و عمل اغتشاشگر را سرپوش نهاده و کتمان کند. ادبیات آنها را از وجه صراحت به وجه استعاری و کنایه ای تبدیل خواهد کرد و بعضاً ادبیاتی برای آن خلق می کند. چون در غیر این صورت، قادر به حمایت و همدلی با فتنه گران نخواهند بود. از این رو، خیلی مهم است که بدانیم رسانه حامی اغتشاش چگونه چنین آگاهی کاذبی را تولید می کند. با چه ترفند و تزویری خشونت عریان اغتشاشگران را سرپوش گذاشته آنها را به مثابه کنش گرانی اتو کشیده و سر به زیر معرفی خواهد کرد.
گرچه مهم ترین مشکله رسانه های حامی در سانسور چهره عریان اغتشاشات اخیر همان رسانه های انقلابی هستند؛ لکن مشکل دیگر آنها هم مسلکان آن ور آبی است که خود را ملزم به چنین سانسور و کتمان کاری نمی دانند. از این رو، در آینده شاهد نزاع زرگری میان دو رسانه همسو و حامی داخلی و خارجی در نحوه پوشش رسانه ای فتنه 401 خواهیم بود.
👇👇👇
@mahdavizadegan
🔰 سکولارهای حوزوی و شائبه های شرک آلود
داود مهدوی زادگان
🔹 جماعتی از حوزویان با انگیزه حفظ دین و دینداری در حوزه جامعه و سیاست، داعیه جدایی دین از سیاست را تبلیغ می کنند. به زعم آنان دین بویژه در حوزه سیاست فراتر از گزارههای اخلاقی پیام دیگری ندارد و در امر حکمرانی فاقد اوامر و احکام سیاسی است. اینان در راستای توجیه دیدگاه خود تلاش زیادی می کنند تا دیدگاه بزرگانی از حوزه علمیه را با خود هم داستان و هم نظر جلوه دهند. حتی به آنان دیدگاه مخالفت با تاسیس حکومت در عصر غیبت را نسبت می دهند. بعضاً هم پا را از این عقیده فراتر گذاشته از حکمرانی عرفی دفاع کرده آن را مطلوب ترین شکل حکومت در عصر غیبت می دانند. به همین خاطر می توان از آنان با عنوان عرفی گرایان یا سکولارهای حوزوی یاد کرد.
🔹 در اینجا قصد نقد و ارزیابی دیدگاه عرفی گرایانه این دسته از روحانیون حوزه را نداریم. اجمالاً به همین اندازه بسنده می کنیم که این دیدگاه، لا اقل در اندیشه امامیه، هیچ جایگاه و وجاهت علمی ندارد و نمی توان آن را مستند به گزاره ها و محکمات کتاب و سنت توجیه کرد. حتی ديدگاه بزرگانی از علمای حوزه مانند مرحوم علامه شعرانی مبنی بر نفی حکمرانی در عصر غیبت از باب نفی حکومت سلاطین جور است و ناظر بر حکمرانی ولی فقیه نیست. بلکه مقصود در این گفتار پرسش از ماهیت کنشگری سیاسی این جماعت حوزوی معتقد به جدایی دین از سیاست است.
🔹 چنانکه همگان شاهد و ناظر هستند جماعت عرفی گرای حوزوی حضور پر رنگی در عرصه سیاست دارند و به حسب عقیده جدایی دین از سیاست عموما با مواضع جریانات مخالف حکومت اسلامی همزبان و همداستان هستند. چنانکه در فتنه های سیاسی سال های اخیر، از جمله فتنه 401 مشارکت جدی داشتهاند و حتی در نامه های ارسالی به مراجع دینی خواهان دخالت و نفی حکمرانی دینی از سوی آنها بودند. لذا پرسش اساسی این است که با عقیده مندی به جدایی دین از سیاست، آیا می توان مشارکت سیاسی این جماعت عرفی گرای حوزوی را دینی تلقی کرد؟ اگر دین از سیاست جدا است؛ چگونه می توان گفت کنش گری سیاسی آنان مبنای دینی دارد؟ چگونه می توان استنادات آنان به گزاره های دینی در نفی حکومت اسلامی یا حتی حکومت عرفی را تایید کرد؟!
🔹 حقیقت آن است که بر مبنای تفکیک قلمرو دین و دیانت از سیاست، کنشگری و مشارکت سیاسی عرفی گرایان حوزوی ارزش و اصالت دینی و اسلامی ندارد. هرگز نمی توان گفتار و اعمال آنان در حوزه سیاست را منتسب به دین و دیانت دانست. این بخش از اقدامات سیاسی آنان اساسأ وجاهت دینی ندارد و احیاناً هم اگر بالای منابر قصد قربت می کنند، چنین قصدی باطل است. چون به گفته خودشان دین در امر سیاست فراتر از گزاره های اخلاقی سخن دیگری ندارد. مواضع سیاسی این جماعت در بالای منبر وعظ با گفتار سیاسی سکولار ها در پشت تریبون از جهت غیر دینی بودن هیچ تفاوتی ندارد. مداخله سیاسی آنان فاقد پشتوانه دینی است و نمی توانند از موضع دینی حکومت اسلامی را نقد و ارزیابی کنند. روحانی عرفی گرا حق ندارد بربالای منبر خود حکومت اسلامی را نفی و حکومت سکولار را تایید کند. این چنین رفتاری بر مبنای گفته خودشان، شائبه شرک آلود دارد. آنان یا باید ترک منبر کنند و یا قول به جدایی دین از سیاست را کنار بگذارند. در غیر این صورت، گرفتار شرک خفی می شوند.
👇👇👇
@mahdavizadegan
🔰 مصباح انقلاب
داود مهدوی زادگان
انقلاب ها بدون پشتوانه نظری شکل نمی گیرند و بدون آن هم تداوم و استمرار پیدا نمی کنند. راز ماندگاری یک انقلاب در برخورداری از پشتوانه تئوریک است. خیلی از انقلاب ها به دلیل آنکه از جهت نظری ابتر بودند، تداوم پیدا نکردند و به سرعت فرآیند عادی سازی و روزمره شدن را پشت سر گذاشته وارد وضعیت پسا انقلابی شده اند.
اگر آن پشتوانه تئوریک نبود، انقلاب اسلامی 57 اتفاق نمی افتاد. سنت فکری هزار و اندی ساله امامیه بویژه مجاهدت های علمی بزرگان معاصر از مرحوم شیخ انصاری، شیخ شهید فضل الله نوری، نائینی و حاج شیخ عبد الکریم حائری یزدی و آیت الله شاه آبادی گرفته تا مرحوم آیت الله بروجردی و علامه طباطبایی و بزرگان دیگر در ساخت بنیان نظری اسلام سیاسی و وقوع انقلاب اسلامی سهم بالایی دارند. چنانکه مرحوم امام خمینی ره به همراه حلقه تعلیمی ایشان در تولید پشتوانه نظری انقلاب اسلامی نقش بی بدیلی داشتند. در این میان نقش یکی از شاگردان برجسته امام خمینی ره که از او با عنوان حاصل عمر خود یاد کردند، مرحوم استاد شهید مرتضی مطهری بی مانند بود. ایشان از جهت تولید بنیان های نظری حق زیادی دارد و انقلاب اسلامی به آن شهید بزرگوار مدیون است.
بر کسی پوشیده نیست که انقلاب اسلامی بعد گذشت چهل و اندی سال همچنان برقرار است و فرآیندهای عادی سازی مانند فتنه 401 در این امر توفیق چندانی پیدا نکرده اند. یک دلیل این نا کامی ها وجود پشتوانه نظری است که همچنان تا به امروز همراه انقلاب اسلامی بوده است. صلابت و سر زندگی انقلاب اسلامی ریشه در همین پشتوانه نظری دارد.
گرچه بنیان اندیشه ساز و نظریه پرداز استاد شهید مرتضی مطهری در ماندگاری و تداوم انقلاب اسلامی نقش بسزایی دارد. اما این بنیان فکری به دلیل شهادت ایشان به دست بد خواهان و کینه توزان در آغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، از تجربه همراهی با انقلاب محروم گشت. پس، باید این همراهی فکری با تجربه انقلاب توسط مرجع دیگری اتفاق افتاده باشد که همچنان شاهد استمرار حیات انقلابی هستیم.
بدون تردید، آن مرجع فکری همراه با تجربه انقلاب اسلامی همانا مرحوم علامه محمد تقی مصباح یزدی ره است. ایشان تا آخرین روز حیات دنیوی شان به مثابه پشتوانه نظری و همراه فکری و عملی انقلاب شناخته می شود. مهم ترین دلیل خصومت ورزی مخالفان و دشمنان انقلاب اسلامی با مرحوم آیت الله مصباح یزدی در همین همراهی نظری ایشان با انقلاب است. آنان در ظاهر مدعی نا چیز بودن نقش تئوریک ایشان در انقلاب و حتی در فضل و دانش آن مرحوم هستند، ولی در باطن بر جایگاه بی بدیل ایشان معترفند. حجم خصومت ورزی آنان علیه مرحوم علامه مصباح یزدی حکایت از آن اعتراف باطنی دارد. اگر آن مرحوم، " مصباح انقلاب" نبود، این اندازه خصومت ورزی و کین توزی با ایشان هم نبود. غالباً فیلسوفی که در عرصه جامعه و سیاست تاثیر گذار است، بیشتر از دیگر فیلسوفان در معرض حب و بغض قرار می گیرند.
درود و رضوان الهی بر امام خمینی و استاد شهید مطهری و علامه مصباح یزدی و دیگر علمای مجاهد و انقلابی.
12 دی 1401
👇👇👇
@mahdavizadegan
🔰 *ما ملت امام حسینیم*
✍ مهدوی زادگان
📌 هویت ملی پاسخ به پرسش از چیستی ملت است. همان تعریفی که از ملت می شود، بازگو کننده هویت ملی است. در کلی ترین تعریف می توان گفت هویت ملی عبارت از اجتماع به هم پیوسته ای از آدمیان در مکانی خاص از کره خاکی است. لکن این تعریف کلی جامع و مانع نیست. یعنی نه بیانگر خصلت های کلی جامعه است و نه جدا کننده و تمییز دهنده جوامع از یکدیگر است. در نتیجه نمی توان در مباحثات و مناظرات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی مربوط به جوامع به چنین تعریفی تکیه کرد. ملت ها هویت واحدی ندارند تا بتوان تحت تعریف عام و کلی، شرح و توضیح داد.
📌 هنگامی از جامعه ای با عناوین و اوصاف خاصی یاد می کنیم، خواسته و نا خواسته، وارد تعریف هویت ملی شده ایم. وقتی جامعه به روحیه سازگاری و تسلیم تعریف می شود؛ یعنی هویت ملی چنین جامعه ای بر سازگاری و تسلیم استوار است. یا وقتی جامعه ای به خوی تجاوز و غارتگری توصیف می شود؛ یعنی هویت ملی آن جامعه بر پایه تجاوز و غارتگری تعریف می شود. هویت ملی استعماری عبارت از جامعه است که از جوامع مختلف به نفع و صلاح خود، مطالبه عمران و آبادانی می کند. بنابر این، برای جوامع مهم است که هویت ملی خود را چگونه تعریف می کنند. زیرا تعریف هویت ملی در ترسیم آینده ملت ها نقش اساسی دارد. مهم است که بدانیم چه کسانی و چگونه هویت ملی مان را تعریف می کنند.
📌 نخبگان از جمله راویان و کاشفان تعریف هویت ملی هستند. چون یکی از دلمشغولی های آنان تعریف هویت ملی است. از این رو، مباحث نخبگان و پژوهشگران درباره خلقیات و اوصاف جامعه دربردارنده هویت ملی است. آنان برپایه بینش ها و مفروضات ایدئولوژیک و اعتقادی و دریافت و برداشت از تجربه زیسته با جامعه خود، هویت ملی را تعریف می کنند. برخی با نگاه بدبینانه و برخی دیگر با نگاه خوش بینانه وارد تعریف هویت ملی می شوند. آنان با تکیه بر همین تعاریف درباره جامعه مورد نظر داوری می کنند.
📌 روشنفکران ایرانی زیادی در یکصد سال اخیر سعی کردهاند تعریف روشنی از هویت ملی ایرانیان ارائه کنند. غالب این تعریفات چندان خوش بینانه و دلگرم کننده نبوده است. مرحوم مهندس مهدی بازرگان در مقاله "سازگاری ایرانی "، هویت ملی ایران را به جامعه سازگار با شرایط سیاسی تعریف می کند. جامعه ای که سعی در خطر کردن ندارد و تا جایی که بتواند با شرایط موجود کنار می آید. همایون کاتوزیان در جدید ترین نظریه خود با عنوان " جامعه کلنگی "، جامعه ایرانی را به جامعه ای تعریف کرده است که کلنگ به دست، مدام در پی تخریب ساخته های خود است. استبدادی بودن یکی دیگر از تعاریف روشنفکری از هویت ایرانی است. هریک از تعاریف، اثرات فرهنگی و اجتماعی دارد که باید در جای خود به آنها پرداخت.
📌 اما به تدریج با ظهور و پاگیری اسلام سیاسی در ایران که منجر به وقوع انقلاب اسلامی و تاسیس نظام سیاسی مبتنی بر اصل ولایت فقیه شد، شاهد تعریف روشنگرانه نوینی از هویت ملی ایرانیان هستیم. تعریف جدید مبتنی بر اندیشه عمیق دینی و فلسفی و تاریخی ایران است. به همین خاطر، از همان هنگام طرح آن در جامعه ایرانی مقبولیت عام پیدا کرد و طرفداران بسیار زیادی شیفته و شیدای آن شدند. اهتمام به چنین تعریفی را در جای جای کلام امام خمینی ره و مقام معظم رهبری می توان سراغ گرفت. چنانکه این معنا از هویت ملی ایران در برجسته ترین شکل آن، در کلام رزمندگان دفاع مقدس، بویژه در خطابه های حماسی فرماندهان و وصیتنامه شهدا قابل مطالعه است.
📌 بزرگان زیادی از فرماندهان سلحشور دفاع مقدس در خطابه های تاریخی شان به مساله تعریف هویت ملی ایرانیان پرداخته اند. اساساً این قشر از نخبگان توجه بیشتری به مساله هویت ملی می کنند. چنانکه توجه و التفات سرداران جنگاور به هویت ملی ایرانیان در خطابه های سردار اسلام، سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی رحمت الله علیه دیده می شود. دو جمله معروف و به یادگار مانده ایشان؛ یعنی *ما ملت شهادتیم* و *ما ملت امام حسینیم* ، از منظر فهم هویت ملی بسیار تأمل برانگیز است. شهید سلیمانی با همین دو جمله بر پایه آموزه های اسلام سیاسی هویت ملی ایرانیان را تعریف کرده است. این دو تعریف که اتحاد معنایی خاصی با هم دارند، عمیق ترین و گسترده ترین تعریف از هویت ملی ایرانی است. بنابر این تعریف، ملت ایران یک ملت حسینی است و بر مبنای مکتب امام حسین علیه السلام به حیات خود ادامه می دهد. ایرانیان با چنین تعریفی از خود، راه مقاومت و نه تسلیم را بر گزیده اند و از وصف کلنگی بودن فاصله گرفته اند و با جدیت موانع پیشرفت و ترقی را از سر راه بر می دارند.
🔺 بدون شک، شهید سلیمانی نه فقط در عرصه نظامی بلکه در عرصه فرهنگ و هویت ملی صاحب نظری کم نظیر است و باید اهل تحقیق به این بعد ناشناخته شهید حاج قاسم سلیمانی بیشتر بپردازند.
3 مهر 1401
@mahdavizadegan
🔰 #بسته_خبری
🔸رهبرانقلاب در دیدار بانوان: در مسئلهی زن موضع ما در قبال مدعیان ریاکار غربی موضع مطالبه است / غرب متجدد نسبت مسئلهی زن گناهکار و مقصرند و جنایت کردند / با طرح مطالبه و مسائل مربوط به زن، امید این هست که بتوانید روی افکار عمومی غربیها هم اثر بگذارید واقعاً چون واقعاً آنها زنهایشان در رنجند
🔺در مسئلهی زن موضع ما در قبال مدعیان ریاکار غربی موضع مطالبه است، موضع دفاع نیست. یک وقتی سالها پیش در دانشگاه دانشجوها از من پرسیدند شما در فلان قضیه چه دفاعی از خودتان دارید؟ گفتم من دفاعی ندارم، من هجومی دارم. در قضیهی زن اینجوری است، دنیا مقصر است، دنیا که میگویم یعنی همین دنیای غرب و فلسفهی غربی و فرهنگ غربی موجود البته غرب متجدد به قول خودشان مدرنیته غرب تاریخی را من کاری ندارم آن بحث دیگری است، غرب متجدد یعنی همینی که از حدود دویست سال پیش به این طرف در همهی شئون زندگی حرفی ابراز کرده، ما در قبال اینها مطالبه کنندهایم اینها نسبت مسئلهی زن گناهکارند، مقصرند، جداً، ضربه زدند، جنایت کردند.
🔺بنابراین صحبتهایی که ما میکنیم جنبهی دفاع ندارد، جنبهی بیان نظر و عقیدهی اسلامی است، موضع اسلامی است. حتی من امیدوارم که اگر این مطالبی که دربارهی مسئلهی زن، موضوع زن مطرح میکنیم و شماها بحمدالله میبینم که مسلطید به این مسائل یا خانمهایی که صحبت کردند و کاملاً مسلطند، امثال شماها اینها را تکرار بکنید، بیان کنید، امید این هست که بتوانید روی افکار عمومی غربیها هم اثر بگذارید واقعاً چون واقعاً آنها زنهایشان در رنجند. جامعهی زن غربی امروز در یک رنج ناخودآگاه در مواردی و آگاه در یک موارد دیگری است، روی آنها هم ممکن است اثر بگذارد.
📌دیدار جمعی از بانوان منتخب کشور
🗓 ۱۴۰۱/۱۰/۱۴
🌱 @Khamenei_Reyhaneh
🔰 #بسته_خبری
🔸 رهبرانقلاب در دیدار بانوان: نهایت وقاحت غربیها این است که علیرغم وجود مسائلی چون بردهداری و تجارت جنسیِ زنان و قانونی کردن همجنسبازی، ادعای پرچمداری حقوق زن را دارند
حضرت آیتالله خامنهای:
🔺وقاحت غرب اینجا ظاهر میشود که اینها با این همه ضربهای که به زن، به حیثیت زن و به کرامت زن وارد آوردند خودشان را پرچمدار حقوق زن وانمود میکنند.
🔺آدم خجالت میکشد اسم بیاورد این چیزی که راه افتاد بین زنهای غربی در سالهای گذشته و تعرضهای جنسی و... با همهی اینها باز میگویند ما طرفدار زن و حقوق زن هستیم. آن چیزی که در زبان بیتقوای غربیها بعنوان آزادی زن نامیده میشود اینهاست. اینکه میگویند آزادی زن، مرادشان همین آزادی به این معناست. این آزادی نیست، عین اسارت است، عین اهانت است.
🔺قبل از انقلاب حتی بعضی از بزرگان تصورشان این بود که این آزادی ارتباط زن و مرد در غرب موجب میشود که چشم و دل مردها سیر بشود و دیگر تخلفات جنسی انجام نگیرد. حالا شما نگاه کنید ببینید که این چشم و دل اینها سیر شده یا حرصشان صد برابر شده؟ نه فقط چشم و دل سیر نشده حرص و هوس صد برابر شده.
🔺لذاست که امروز شما نگاه میکنید در محیط غرب، تجارت جنسی هست، بردهداری جنسی هست، شکستن همهی حد و مرزهای اخلاقی و انسانی هست، عرفی کردن و قانونی کردن چیزهایی که در همهی ادیان حرام است هست؛ این همجنسبازی و این حرفها اینها مربوط به اسلام فقط نیست در همهی ادیان اینها جزو محرّمات کبیره است. اینها را قانونی میکنند اصلاً خجالت هم نمیکشند واقعاً.
📌دیدار جمعی از بانوان منتخب کشور
🗓 ۱۴۰۱/۱۰/۱۴
🌱 @Khamenei_Reyhaneh
🔰 هتاکی های سیستمی غربی ها ریشه در مبانی تمدنی آن دارد
داود مهدوی زادگان
✔️ فرانسه از پیشگامان اندیشه مدرن است. به همین خاطر است که باید این کشور بیش از دیگر کشورهای متمدن غربی مبادی به آداب و احترام گزاری به فرهنگ و تمدن ملل غیر غربی باشد. ولی نا باورانه واقعیت امر چنین نیست. لا اقل از چنین کشوری انتظار حرمت شکنی و بی ادبی به آیین و فرهنگ و مقدسات مردم جهان را نمی رود. در حالی که شاهد پیشگامی نشریه ای فرانسوی در این بی ادبی و بی فرهنگی هستیم.
✔️ حمایت سیستمی دولت های غربی از این نشریه هتاک و گستاخ نشانه آن است که چنین رفتاری ریشه در مبانی تمدنی غرب دارد. امروزه در جهان غربی اصل آزادی مبنایی برای هر گونه هتاکی و حرمت شکنی و بی ادبی شده است. حقیقتاً تمدن غربی و فرهنگ مدرن در میان تمدن ها و فرهنگ های ملل مختلف در بی ادبی و بی فرهنگی کم نظیر است. هیچ تمدنی به مثل تمدن غربی حرمت شکن و بی ادب نیست. مدرنیته از دیر باز آموزگار شر بوده است. ولی هیچگاه آموزگار خیر و نیکی نبوده است. چنانکه خیلی ها مانند اشتراوس، ماکیاوللی را بخاطر نگارش کتاب شهریار، آموزگار شر نامیده اند.
✔️ وقتی رئیس جمهور کشوری که خود را نماد دنیای مدرن می داند، مردم 140 کشور جهان را به لکه روی شلوار جین جوان آمریکایی تشبیه می کند، نباید این گفته او را اظهارات شخصی پنداشت. اصلاً او اجازه ندارد که در چنین مقامی پندارهای شخصی خود را ابراز کند بلکه این گفته وی از فرهنگ مدرن ناشی شده است.
✔️ وقتی ژورنالیست وطنی فیلسوف و متفکر مسلمان را که افتخار جهان اسلام است، عاری از اندیشه و تفکر می خواند، این بی ادبی او از فرهنگ مدرن نشأت می گیرد.
✔️ وقتی روشنفکران وطنی برابر هتاکی نشریه فرانسوی علیه مقدسات مردم کشورشان سکوت می کنند، به دلیل آن است که اندیشه مدرن به آنان نیاموخته که بایستی حرمت گذار فرهنگ ناب مردم کشورشان باشند. اساساً اندیشه مدرن شرط روشنفکری را در قداست زدایی تعریف کرده است. انسان سکولار با همین وصف قداست زدایی شناخته می شود. به همین خاطر، ترویج فرهنگ بی ادبی و حرمت شکنی از دستاورد های سکولاریزاسیون است. لذا اینگونه بی ادبی ها در اندیشه مدرن، امری عادی و روزمره تلقی می شود.
✔️ به راستی، تمدنی که با نشریه هتاک و حرمت شکن خود همدلی و حمایت می کند، چگونه می تواند از احترام به انسان ها و حقوق بشر سخن به میان آورد؟! این چه حقوق بشر خواهی است که نمی تواند از کرامت مردم و احترام به فرهنگ و مقدسات آنها دفاع کند؟! این چه تمدن پوشالی است که نمی تواند اصول اولیه مبادی به آداب بودن را به نشریه خود تعلیم دهد؟!
👇👇👇
@mahdavizadegan
🔰 درس هایی از آموزگار انقلاب
✍ داود مهدوی زادگان
🔹امامین انقلاب اسلامی نه فقط رهبر انقلاب بلکه آموزگار انقلاب نیز هستند. دانش رهبری انقلاب، آن التفات و خودآگاهی است که در هنگامه هدایت نهضت مردمی شکل می گیرد. اما آموزگاری انقلاب آن دانش مشرفانه ای است که از تاملات نظری روی پدیده انقلاب بدست می آید. به همین خاطر، هر آموزگار انقلاب لزوماً رهبر انقلاب نیست. اما عکس آن درست است؛ یعنی رهبران انقلاب، آموزگار انقلاب نیز هستند. زیرا آنان از تجربه زیسته جمعی سخن به میان می آورند که خود در پدید آمدن آن تجربه نقش بالایی دارند. از این رو، اگر نیک بیاندیشیم، هر کنشگر انقلابی حتی آن شورشی ضد انقلابی که گمان می کند در صدد برپایی انقلاب است، به آموختن درسهایی از آموزگار انقلاب که رهبر انقلاب هم هست نیاز پیدا می کند.
🔸 امام خمینی ره و رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت های مختلف درباره انقلاب اسلامی بیانات بسیار ارزشمندی داشته اند. بطوری که از میان مباحث ایشان فصول 1زیادی از شرح و تبیین ماهیت انقلاب و چگونگی و چرایی رویداد انقلاب را می توان استخراج کرد. از جمله این مباحث دلایل پیروزی یا شکست انقلاب ها است. چنانکه ولی فقیه در اجتماع اخیرشان با مردم شهر مقدس قم که همه ساله به مناسبت سالروز قیام مردمی 19 دی برگزار شده بود، به سه دلیل از ده ها دلیل وقوع انقلاب اسلامی اشاره فرمودند؛ یعنی سه عامل سرعت عمل، احساس تکلیف و خطر را به جان پذیرا شدن. ایشان این سه عامل را از دلایل عمده موفقیت مردم ایران در وقوع انقلاب اسلامی دانسته اند. به عقیده معظم له این سه عامل علاوه بر علت محدثه بودن علت مبقیه انقلاب اسلامی هم هست. مردم ایران تا به امروز بر این سه اصل پایداری انقلاب وفادار مانده اند. چنانکه این سه عامل را در مقابله مردم با فتنه 401 که منجر به شکست آن شد می توان مشاهده کرد.
🔹 شورشیان فتنه 401 می کوشند دیگران حرکت سیاسی آنان را جنبش انقلابی بپندارند. حتی اگر این انگاره را درست فرض کنیم که به دلایل مختلف درست نیست، بر پایه دلایل یاد شده بالا از فرمایشات ولی فقیه می توان علت شکست جریان برانداز در فتنه اخیر را تبیین کرد. به عبارت دیگر، این سه دلیل توأمان تبیین کننده علت پیروزی مقاومت مردم و شکست فتنه گران است. لذا در اینجا به عامل دوم ( احساس تکلیف ) توجهی خواهیم کرد.
🔸 بر مبنای تبیین ولی فقیه از چرایی پیروزی قیام مردم قم، یکی از دلایل شکست فتنه 401 فقدان انگاره احساس تکلیف در ذهنيت معترضان است. باید انقلابیون در بدوش کشیدن بار انقلاب خود را مکلف بدانند تا به پیروزی نائل شوند. چنانکه ملت ایران در انقلاب 57 با روحیه تکلیف مداری وارد میدان شدند و پیروز گشتند. برخلاف جماعت معترضان که عاری از فرهنگ تکلیف مداری بودند. آنان بر پایه انگاره حق مداری انتظار داشتند، دیگرانی وارد میدان شده برای آنها انقلاب را به ارمغان آورند. در حالی که با اجیر شدگان در کف خیابان نمی توان انقلاب مردمی به راه انداخت.
🔹 اما ریشه فقدان احساس تکلیف در ذهنيت جماعت معترضان به تلاش روشنفکران بویژه روشنفکری دینی باز می گردد. آنان در طی سه دهه کوشیدند ذهنیت جامعه دیندار ایرانی از انگاره تکلیف مداری زدوده شود. جریان روشنفکری با این استدلال نا معقول که گذشتگان تکلیفی می اندیشیدند اما امروزیان حقی می اندیشند، روحیه احساس تکلیف را از مردمان معترض سکولار شده دور کردند. بدین خاطر، جماعت معترض در تمام حرکت های اعتراضی/ اغتشاشی همواره از فقدان احساس تکلیف رنج می بردند. در نتیجه آنان سعی کردند با استخدام مزدوران این نقصان را رفع کنند.
🔸لکن همانطور که گفته شد با اجیر کردن نمی توان انقلاب مردمی به راه انداخت. مضافاً اینکه اگر هم جماعت معترض پذیرای انگاره تکلیف شود، به این نتیجه قهری می رسند که باید داعیه های ضديت و براندازی انقلاب اسلامی را کنار گذاشت و به جمع مدافعین پر شور انقلاب بپیوندند. انشالله
22 دی 1401
👇👇👇
@mahdavizadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #برش_دیدار | چند نمونه از محاسبات غلط دشمن در اغتشاشات اخیر به روایت رهبر انقلاب
🔺 بیانات امروز رهبر انقلاب در #دیدار_مداحان
📲 هم اکنون؛ پخش اینترنتی👇
Farsi.Khamenei.ir/live
وجه آموزگاری انقلاب در بیانات ولی فقیه را در این برش از دیدار با مداحان می توان مشاهده کرد. ایشان چند نمونه از دلایل شکست فتنه اغتشاشگران را شرح و تبیین می فرمایند.
🔰 تحسین مهندسی دشمن
داود مهدوی زادگان
✔️ اگرچه ولی فقیه همواره رفتارهای نادرست و اشتباهات دشمن را یاد کرده است. لکن در مواردی هم کارشان را علیرغم باطل بودن، تحسین کرده است. چنانکه ایشان در دیدار اخیر با مداحان درباره مهندسی دشمن در تدارک فتنه 401 فرمودند: " بنده به عنوان یک آدمی که این مسائل را نگاه میکنم و زیر نظر دارم و میفهمم، در دلم به مهندسی خوب دشمن آفرین گفتم! خوب مهندسی کرده بود؛ همه چیز را در جای خود، به اندازهی خود، آماده کرده بود. چرا موفّق نشد؟" ( بیانات: 22/10 / 1401 ).
✔️ به یقین، هیچ حاکمی حاضر نمی شود که اینگونه آشکارا کار خاص دشمن خود را تحسین کند مگر اهل انصاف باشد. چنانکه حضرت وصی امام علی علیه السلام سپاه معاویه را از چند جهت برتر از کوفیان شمرده است و چیره شدن آنها را حتمی می دانست. از جمله اینکه آنان بر باطلشان اتحاد دارند ولی کوفیان در حق تفرقه می کنند؛ " وَ اِنِّى وَ اللّهِ لاََظُنُّ اَنَّ هؤُلاءِ الْقَوْمَ سَيُدالُونَ مِنْكُمْ بِاجْتِماعِهِمْ عَلى باطِلِهِمْ، وَ تَفَرُّقِكُمْ عَنْ حَقِّكُمْ " ( نهج البلاغه: خ 25 ).
✔️ قرآن کریم نیز از تعجب رسول خدا ص به هنگام مشاهده هیکل های درشت اندام منافقین یاد کرده است: " وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ " ( المنافقون : 4 ). و یا تعجبی که آن حضرت از شنیدن سخن دنیوی اهل کفر می کند: " وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا" ( البقرة : 204 ).
✔️ بنابر این، ولی فقیه بر اساس مستندات شرعی هیچ پرهیزی ندارد که برخی از کارهای دشمن دین و ملت را علیرغم بطلانشان تحسین کند. اما چنین خصلتی در میان دشمنان ولی خدا دیده نمی شود. آنان حاضر نیستند در مواردی خاص آشکارا از مخالفین خود به بزرگی یاد کنند. البته شدت خشم و کینه شان مانع چنین کاری می شود. با وصف این، آنان عظمت و بزرگی کار ولی خدا و جامعه ایمانی را در دلهای شان یاد می کنند. آنها وقتی می بینند که علیرغم تدارک حجم بزرگی از عِدّه و عُدّه و برنامه ریزی ها و مهندسی های گسترده همچنان در کارشان لنگ می مانند و نافرجام و مأیوسانه شکست را پذیرا می شوند، آشفته و مبهوت می شوند که چرا مهندسی شان نافرجام ماند. آنگاه است که آنان در دلهای شان ولی خدا و جامعه ایمانی را به بزرگی یاد می کنند.
✔️ قرآن کریم این توجه را داده است که وقتی اهل کفر در فیروزی ناکام می شوند به هنگام بازگشت از میدان خشمگین و غضبناک هستند: " وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرًا ۚ وَكَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ ۚ وَكَانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزًا " ( اﻷحزاب : 25 ). بدیهی است که در دل های خشمگین و عصبانیت آنها، تحسینی از بزرگی تدبیر ولی خدا و مقاومت پیروزمندانه ملت انقلابی نهفته است. آنان بر زبان نمی آورند ولی در دل بر این رهبری و ملت مقاوم هزاران آفرین می فرستند.
👇👇👇
@mahdavizadegan
🔰 بگذارید خشونت طلبان متاع شرّ شان را خود به دوش کشند
داود مهدوی زادگان
اغتشاشات خیابانی اخیر فجایع غیر انسانی و خسارات مادی و معنوی زیادی را به بار آورد. بخشی از این فجایع؛ یعنی شهادت مدافعین امنیت و بسیجیان مخلص خدا جبران ناپذیر است و بخش های دیگر آن نیز معلوم نیست که جبران آنها چقدر طول خواهد کشید تا التیامی برای جامعه دردمند باشد. خشم و کینه و سبعیتی که مردم از اغتشاشگران در کف خیابان مشاهده کردند فراموش شدنی نیست. آنان بیش از این نتوانستند در شهر جولان دهند و الّا همه مان می دانیم که اگر آنان مجال موسّعی می داشتند، حمام خون برپا می کردند.
اساساً اگر خواهان تکرار چنین فجایع خونباری نیستیم، نباید گذاشت این قطعه از تاریخ معاصر فراموش شود. شدت این رفتار خشونت بار به قدری بود که برخی از معترضان، لا اقل در سخن، از آن اعلام برائت می کردند. منطقی و اخلاقی هم نیست که معترضان خشونت پرهیز با اینگونه آشوب طلبان خیابانی نسبت همدلانه ای بر قرار کنند.
با وصف این، برخی از رسانه های غربگرای وطنی نه تنها هیچ إبایی از تبدیل شدن به بلندگوی اغتشاشگران را ندارند بلکه سعی در مدرن جلوه دادن فتنه 401 را دارند. به همین خاطر آنها می کوشند از زوایای مختلف ایدئولوژیکی و هویتی و جامعه شناختی آن را پدیده ای مدرن و جدید و ستودنی جلوه دهند ( برای نمونه بنگرید به شماره جدید آگاهی نو/ 09، مرداد وشهریور 1401 ).
مسلماً آنچه در فتنه 401 اتفاق افتاد ریشه در دین و فرهنگ و منش ایرانی نداشت و به شدت با آن بیگانه بود. بلکه ضدیت اغتشاشگران با مذهب و فرهنگ اصیل ایرانی کاملاً آشکار بود. این مطلب را از همان آتش زدن قرآن و مسجد و کشیدن چادر و روسری از زنان عفیفه و مخالفت با فرهنگ ناموس مداری به وضوح می توان درک کرد. این فاجعه را حتی نمی توان به زن ایرانی و جوان ایرانی نسبت داد. از وقار زن ایرانی و آداب دانی جوان ایرانی خیلی به دور است که چنین خشونت غیر انسانی به آنها نسبت داده شود.
اگرچه با مبانی و اصول مدرنیته سر ناسازگاری داشته و داریم؛ لکن مایل نیستیم فجایع اغتشاش 401 به آن نسبت داده شود و بگویند این رفتار غیر انسانی ریشه در مبانی مدرن دارد. اما حالا که نویسندگان و رسانه های غربگرای وطنی اصرار بر این دارند که چنین حرکت آشوب طلبانه ی غیر انسانی را مدرن بدانند و بخوانند، باید پای لوازم آن هم بایستند و بدانند که خواسته یا نا خواسته چه اعمال شنیع و غیر انسانی و ضد حقوق بشری را به مدرنیته نسبت داده اند. آنگاه هیچ مدرن خواهی حق ندارد در نبشته ها و گفتار های خود مدرنیته را تطهیر کند و غسل تعمید دهد. کشاندن پیکر پاک و بی جان شهید بسیجی در کف خیابان و شکنجه دسته جمعی طلبه مظلوم و بی دفاع را با هیچ منطق و قاعده اخلاقی نمی توان توجیه و تطهیر کرد.
قرن بیست و یکم، قرن ارزیابی و داوری دستاوردهای مادی و معنوی اندیشه مدرن است. پس بهتر است پرونده نا ملایماتی های مدرن را بیش از این سنگین نکنیم. بگذارید خشونت طلبان متاع شرّ شان را خود به دوش کشند و خود توجیه گر آن باشند- البته اگر بتوانند – و با خود به جای دیگری و برای کسانی که لایق آن هستند عرضه کنند.
👇👇👇
@mahdavizadegan
جریان معارض دچار آنارشیسم معرفتی شده است
عباس بنشاسته، دبیر گروه اندیشه:با فاصله گرفتن از رویدادهای پس از مرگ مهسا امینی شاید بتوان تصویر روشنتری از آنچه در چند ماه اخیر رخ داد، ارائه کرد. اگرچه تحلیلهای حین واقعه میتواند در جهتدهی به حوادث یا فهم حوادث کمککننده باشد اما با قدری فاصله از متن اتفاقات میتوان ارزیابی دقیقتری از ماجرا ارائه داد. در صفحه اندیشه روزنامه «فرهیختگان» مانند گذشته در فرصتهای مقتضی به بازخوانی حوادث اخیر خواهیم پرداخت. داود مهدویزادگان، عضو پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی میهمان این دفعه گفتوگوی «فرهیختگان» است. وی در گفتوگوی پیشرو حوادث اخیر را نوعی تهاجم خشونتآمیز، منفعلانه و از سر عجز تحلیل کرد که هدف اصلی این تهاجم نیز اسلام سیاسی است.
وی واقعه اخیر را واجد زبانی استعاری میداند که گویی بسیاری از این مفاهیم و اصطلاحات به کار رفته، پیش از این استعارههایی سیاسی بود. مهدویزادگان میگوید: «جامعه مدنی که در ادبیات اینها مفهومی استعارهای است. آنچه از جامعه مدنی بیان میکردند حق جامعه مدنی نبود و از این مفهوم برای رسیدن به مقصود دیگری استفاده میکردند. مقصود دیگر، به دست آوردن قدرت و نفوذ در نظام اسلامی و پیدا کردن جایگاه و قدرت تا براندازی است.»
مهدویزادگان مطالعات صورتگرفته درباره وقایع اخیر را در سه سطح رسانهای، تحلیلی و تئوریک صورتبندی کرده و تاکید دارد مطالعات صورتگرفته از سطح رسانهای فراتر نرفته و در حوزههای تحلیلی و تئوریک چه از سوی جریان انقلاب و چه از سوی جریان معاند اقدامی صورت نگرفته است. وی ضمن نقد ژیژک و برخی اندیشمندان که در رابطه با این واقعه اظهارنظر کرده بودند تاکید میکند که «آنها مایل نیستند در ساحت نظری وارد گفتوگو با شما شوند. بهندرت کسانی را دیدهام که خواستهاند وارد شوند و پیدا است که خودشان هم متوجه هستند که اگر بخواهند این موضوع را ادامه بدهند باید در مقابل این اغتشاش بایستند».
این عضو هیاتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ضمن تاکید بر اینکه با نظریات سکولار نیز نمیتوان این وقایع را توضیح و تبیین کرد، میگوید: «اتفاقی که در این جریان اغتشاشات اتفاق افتاده است این است که نوعی نهیلیسم و نوعی آنارشیسم معرفتی را میتوان در کلامشان مشاهده کرد. در قضایای پیش از این یعنی در آبان 98 و در فتنه 88 این مسائل برجسته نبود ولی در فتنه 401 دیده میشود. بهخصوص که زمانش سه ماه طول کشید از این جهت خودش را خوب آشکار کرد. امروز با نوعی آنارشیسم معرفتی مواجه هستید و از ناحیه آنها هیچ اصل معرفتی را مشاهده نمیکنید که بگوییم بیایید براساس این اصل معرفتی گفتوگو کنیم.»
مهدیزادگان با نقد برخی کاستیها و کجرویها در نظام حکمرانی میگوید: «مسائلی و حفرههایی در حکمرانی وجود داشته که این فتنه توانسته از این فرصتها استفاده کند و این حوادث را به راه بیندازد. اصلاح در روشها و سیاستها باید انجام شود ولی صرف اصلاح مطرح نیست. این حفرهها به معنی بد عمل کردنها نیست بلکه به معنی ترک فعلها و عمل نکردنهاست. باید در این ترک فعلها تجدیدنظر کنیم.»
وی درباره آینده این جریانات تاکید میکند که جریان معارض به سمت خشونت بیشتر حرکت خواهد کرد: «به نظر من حرکت به سمت خشونت بیشتر پیش خواهد رفت و اقدامات خشونتآمیزتر خواهد شد. من در یادداشتی به این نکته اشاره کردهام که وقتی وزیر خارجه سابق آمریکا از منافقین حمایت میکند حکایت از سناریوی جدید است. یعنی استکبار جهانی به این نتیجه رسیده است که ما باید به سمت تشدید خشونت برویم و باید کار را با خشونت پیش برد. لذا وقتی یک گروهک خشونتطلب را بهعنوان گروه معیار معرفی میکنند، باید پیام را گرفت.»
مهدویزادگان در پایان این گفتوگو در مورد ماهیت این وقایع میگوید: «به نظر میرسد این اغتشاشات اگر چه ماهیتی ضدانقلابی و براندازانه دارد ولی اساسا ضداجتماعی است و ضدجامعه است و صرفا علیه نظام نیست بلکه حرکتی علیه جامعه است. اگر تحلیل گفتمانی از شعارها و خواستهها داشته باشید این اساسا عصیانی بر فرهنگ اجتماعی و فرهنگ عمومی و نظام اجتماعی است و ماهیتی آنارشیستی دارد. میتوانیم آنارشیسم عقلانی را فهم کنیم ولی آنچه ما داریم نوعی آنارشیسم غیرعقلانی است و دقیقا جامعه را نشانه گرفته است و به دنبال از هم پاشیدن جامعه است.»
مشروح این گفتوگو را در ادامه از نظر میگذرانید.
https://farhikhtegandaily.com/news/77248/
👇👇👇
@mahdavizadegan
🔰 نا پژوهشی در تحلیل جنبش های اجتماعی؛ مطالعه موردی دیدگاه آصف بیات
داود مهدوی زادگان
روزنامه ایران/ دوم بهمن 1401
برش متن 👇👇👇
7. آصف بیات درگفتاری انتقادی خطاب به عباس عبدی جریان اصلاح طلبی را به زیر تیغ نقد برده است. به عقیده وی قرار نیست تا آخر عمر از استراتژی اصلاحات پیروی کرد: « بله صحبت از هزینه و مخاطرات احتمالی تغییرات رادیکال بسیار مهم است و باید بدانها توجه کرد. ولی گاهی آنچنان از ریسک و مخاطرات تغییرات انقلابی صحبت میشود که گویی «وضع موجود» بهشت برین است. چرا ما مخاطرات و هزینههای «وضع موجود» را فراموش میکنیم؟ ».
آصف بیات با این پنداشت که حاکمیت، اصلاحات را بعد اعتراضات سال 88 از قدرت بیرون انداخته است، سعی در متقاعد کردن این جریان به ائتلاف با جنبش اعتراض خیابانی دارد. لکن مشکله آصف بیات در این است که می خواهد امثال عباس عبدی و هم مسلکان او را در چارچوب مفهوم اندیشه اصلاحی و جریان اصلاحات ادراک و تحلیل کند. در حالی که این کار بزرگترین خطای ادراکی وی محسوب می شود. چون اساساً این جماعت در چارچوب گفتمان اصلاحات فهم پذیر نیستند. بلکه باید آنان را در چار چوب گفتمان اقتدار گرایی فهمید.تمام تلاش جریان موسوم به اصلاحات معطوف به تصاحب و تثبیت و حفظ قدرت بوده است. این جریان با نگاه ابزاری با جنبش اعتراضی برخورد می کند. آن سیاست امیدی که آصف بیات به عنوان شرط تغییر وضع موجود طرح کرده است، در جریان اصلاحات مفقود و غایب است. این جریان هیچگاه درباره بدیل نیاندیشیده اند.
اما از دیگر اشتباهات ادراکی آصف بیات درباره اصلاحات این است که گمان کرده است که آنان مخالف وضع موجودند. حال آنکه این جریان در پدید آمدن درد و رنج های موجود مردم نقش اصلی و اساسی داشته و دارند. در واقع، بیات می خواهد برای بر هم زدن وضع موجود به جریانی رو آورد که خود آن جریان از بانیان آن وضع هستند. نتیجه چنین خطای ادراکی بازی خوردن سیاسی است.
اشتباه دیگر بیات این است که گمان کرده حاکمیت بعد فتنه سال 88 اصلاحات را بیرون کرده است. در حالی که این جریان در سال 92 به قدرت بازگشت. در واقع، اعتماد حاکمیت به جریان اصلاحات در سال 1400 به پایین ترین حد خود رسید ولی این مردم بودند که آنان را از قدرت کنار گذاشتند.
جمع بندی
البته درباره گفته ها و تحلیل های آصف بیات نقدهای بیشتری را می توان طرح کرد ولی به همین اندازه بسنده می کنیم. عمده نتیجه ای که از بیان نمونه های یاد شده می توان گرفت آن است که علیرغم اینکه آصف بیات به جامعه شناسی نام آشنا و متخصص در شناخت جنبش های اجتماعی و سیاسی شهرت یافته است؛ لکن به نظر می رسد که دیدگاه های وی در این باره چندان دقیق نیست. شاید بیات اطلاعات وسیعی درباره بهار عربی یا بیداری اسلامی و نیز جنبش های سیاسی ایران قبل و بعد انقلاب به دست آورده باشد، اما این دانش وی عمیق و متقن نیست. تحقیقات وی درباره جنبش ها بیشتر صبغه نا پژوهشی دارد تا پژوهش علمی. شاید این امر، به دلیل غلبه نگاه ایدئولوژیکی وی باشد.
👇👇👇
@mahdavizadegan
🔰 تأملات انتقادی پیرامون ندیدن عظمت ایران اسلامی
داود مهدوی زادگان
استاد ادبیات فارسی در یکی از درس گفتارهایش درباره نسبت ما با علوم انسانی مطالبی را بیان کرده است که در اینجا گزیده ای از آن مطالب را در می آوریم و تأملی در آن می کنیم:
👇👇👇
" ما در علوم انسانی صفریم، صفر! مثل کفِ دستِ من. ما باید در این زمینه کار کنیم و این خیلی مهم است...
ما به دولت کاری نداریم.
ببیند، دولت آمده مثلاً توی کدکن ما شعبهٔ دانشگاه آزاد باز میکند. در آنجا مثلاً آمده دکترای فلسفهٔ کانت میدهد؛ حالا مسخره میکنم من این را، دارم مثال میزنم. ولی عملاً همینطور است. آخر کجا؟ با کدام استادت تو داری کانت درس میدهی؟! تو میدانی اصلاً کانت یعنی چی؟! استادِ کانت ایرونی یعنی کی؟....
ما در علوم انسانی بسیار وضع بدی داریم. خیلی فقیریم....
هی مرتب فراخوان، هی فراخوان. میگویند از الان تا ۱۵ روز دیگر برای تَنقیحُالمَناظرِ ابن هیثم مقاله بدهید. مثلاً یک خانمِ خانهداری که آشپزیاش را کرده و بچّهاش را شیر داده است، میگوید چه عیبی دارد من هم در این فراخوان شرکت میکنم. میرود آنجا چایی میخورد، مینشیند و در کنگرهٔ تنقیحُالمناظرِ ابن هیثم هم شرکت میکند. آخر تو اسم ابن هیثم را کِی شنیدی؟!
کدام متخصص؟! ما الان یک آدمی که شفا را تدریس کند نداریم؛ بیخود میگویند. یک آدمی که تمام شفا را بتواند درس بدهد نیست؛ بیخود میگویند.
یک قسمت خاصّی از الهیات را فقط توی حوزهٔ حرّافی و انشانویسی و اینهاست. کسی که از عهدهٔ تمام شفا بربیاید وجود ندارد....
دولت باید از این توسعهٔ عناوین علوم انسانی جلوگیری کند. همهٔ دانشگاهها نباید همهٔ رشتهها را داشته باشند....
میآیند در کوچکترین روستاها دکتری فلسفه میدهند. در همهٔ رشتهها استاد دارند. این یعنی کشک!
@horqlia
#وضعیت_علوم_انسانی "
⁉️ تأملات انتقادی:
1. تردیدی در وضعیت بحرانی علوم انسانی در ایران و جهان نیست. شاید بهترین موقعیتی که می تواتست این بحران را معلوم کند، ایام شیوع ویروس کرونا بود. متأسّفانه علوم انسانی به مانند علوم پزشکی برای مقابله با مرگ و میرهای گسترده اپیدمی کرونا دستور العمل نداشت. در آن ایام معلوم گشت که دست علوم انسانی در شرایط بحران زا خالی است.
2. گفته های این استاد برجسته ادبیات فارسی را دلیل برتری اسلام سیاسی در امر توسعه و ترقی می دانم. این گفته نشان می دهد که اسلام سیاسی در امر توسعه و ترقی موفق عمل کرده است. زمانی - در دوران مشروطه و بعد آن - جامعه دینی و بویژه روحانیت را با این تهمت، شماتت می کردند که با اندیشه مدرن و مظاهر پیشرفت مخالف است؛ می گفتند روحانیت با آب لوله کشی و چراغ برق و بلند گو مخالف است. اما امروز به برکت ج. ا در مناطق محروم دروس دانشگاهی کانت شناسی برگزار می شود ولی استاد غرب خوانده با برگزاری چنین دروسی مخالفت می کند. آیا به راستی جمهوری اسلامی با مهیا کردن چنین ظرفیتی برای تعلیم اندیشه فلسفی مدرن، کار بدی کرده است که جا برای به سخره گرفتن آن باشد؟ اینجا اشکال بر آن اساتید غربگرایی است که قادر به بهرهبرداری از این ظرفیت نیستند. این ناتوانی منسوب به آنان است و نه کلیت دانشگاه ایرانی. این قدرت علمی اسلام سیاسی است که برای رقیب خود فرصت جولان می دهد.
3. وقتی خانم خانه داری علاقمند به شرکت در فرا خوان علمی می شود، باید این کار را به فال نیک گرفت. این نشانه خوب بودن حال مردم ایران بویژه زنان ایرانی است. این اتفاق بیانگر رواج روحیه علمی در جامعه ایرانی بعد انقلاب است. چرا باید چنین روحیه ای را به سخره گرفت.
فرضاً که این خانم خانه دار اسم ابن هیثم را نشنیده باشد. خب در این کنگره با ابن هیثم آشنا می شود حالا عیب و اشکالش چیست. نگارنده پانزده سال داشتم که در مراسم چهلم مرحوم علامه طباطبایی ره که در تالار وحدت با حضور اساتید به نامی چون مرحوم علامه جعفری ره و دکتر اعوانی برگزار شده بود، شرکت کردم. چقدر هم از آن جلسه لذت بردم. هیچ خجالت هم نکشیدم. اما نکته اینجا است که بدانیم دیگر آن آخوند سنتی نیست که بگوید خانم خانه دار را چه به شرکت در فراخوان کنگره علمی. حالا این اتفاق در ایران انقلابی را مقایسه کنید با ممنوعیت ورود دختران در دانشگاههای افغانستان.
ادامه متن:
👇👇
ادامه متن:
👇👇
4. بحمدالله حوزه علمیه از اساتید مسلط به تدریس شفا و سایر منابع فلسفه اسلامی برخوردار است. در سال های اخیر نه فقط آموزش فلسفه اسلامی بلکه آموزش فلسفه غرب در حوزه علمیه قم رونق خوبی پیدا کرده است. مجمع عالی حکمت با همین هدف تاسیس شده است و فعالیت های بسیار گسترده ای را به راه انداخته است. حال فرضاً الان چنین استادی موجود نیست اما مگر آن زمان که بود قدرش را می دانستند. چقدر از مرحوم علامه طباطبایی در دانشگاه ها تجلیل به عمل آمد. مرحوم مطهری که استاد مسلم شفا بود بعد انقلاب به شهادت رسید. دانشگاه های ما چقدر از مرحوم علامه مصباح یزدی ره بهره برد. بی تردید ایشان یکی از فیلسوفان بزرگ معاصر در جهان اسلام به حساب می آید. دروس فلسفه ایشان بسیار عالی است. بنده دو بار درس برهان شفای ایشان را که بیش از صد جلسه است گوش داده ام و بسیار لذت بردم و اگر فرصت کنم باز هم گوش می دهم. چون این درس ذهن آدمی را منطقی بار می آورد.
🖊 خلاصه آنچه را که این استاد محترم به مثابه امری موهوم و تحقیر آمیز و به گفته خودش کشک می خواند، از نگاهی دیگر، امری افتخار آمیز و شکوهمند است و حکایت از آینده ای درخشان برای ایران اسلامی دارد. قطعاً اگر چشمان مان را خوب بشوییم، نه فقط ایران و ایرانی را صفر نمی پنداریم بلکه به آینده با شکوه آن مباهات خواهیم کرد. انشالله
5 بهمن 1401
👇👇👇
@mahdavizadegan