eitaa logo
مهدوی زادگان
361 دنبال‌کننده
145 عکس
43 ویدیو
18 فایل
*رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ*
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 دوم، جریان های برانداز فاشیستی/ استبدادی است که حاکمیت مردم سالار را بر نمی تابند و خواهان حکومتی تمامیت خواه و استبدادی هستند. از نگاه مردم تحقق مطالبات شان با انجام پاره ای اصلاحات ساختاری و کارگزاری امری دست یافتنی است و هیچ نیازی به اقدامات خشن و غیر دموکراتیک نیست. لکن جریان فاشیستی به کمک پروپاگاندای رسانه ای و نخبگان فکری و سیاسی خود مطالبات مردم را به شکل افراطی و غیر عقلایی تعریف و تفسیر می کنند. آنان تنها راه تحقق مطالبات مردم را در تغییر حاکمیت می دانند. اما از آنجا که ماهیت تفکر سیاسی این جریان معلوم است، تردیدی نیست که از فردای پیروزی چنین جریانی، اول چیزی که به مسلخ می رود همان مطالبات مردمی است. زیرا جریانی که علیه حاکمیت مردم سالار می شورد، هرگز نمی تواند و نمی خواهد مجری مطالبات مردمی باشد. 🔺به هر روی، مخرج مشترک دو جریان یاد شده ‌یعنی اقتدارگرایان و تمامیت خواهان عبارت از استفاده ابزاری از مطالبات مردمی از طریق افراطی سازی آن و به خشونت کشاندن کنش مطالبه گری مردم است. آنها از این طریق، تلاش دارند حاکمیت را به تسلیم برابر خواسته های شان وادار سازند. جریان اول با روی کار آمدن دولت آیت الله رئیسی به شدت نگران از دست دادن مناصب و مقامات حکومتی و به حاشیه رفتن از قدرت است. جریان دوم نیز که از همان آغاز تاسیس نظام مردم سالار دینی شعارهای سلطنت خواهی و فاشیستی تا به امروز سر داده است. هر دو جریان سیاسی در پی هر بار طرح مطالبات مردم فعال شده و مهار روایت و تفسیر آن را به دست می گیرند و به سرعت این مطالبات را متوجه حاکمیت مردم سالار جمهوری اسلامی می کنند. چنانکه در حوادث اخیر شهریور شاهد آن هستیم. جالب اینجا است که هر دو جریان در چهل سال اخیر در تولید محرومیت های اقتصادی و رفاهی نقش اساسی داشته اند. بعد گذشت این همه سال، مردم توانستند دولتی مردمی و خدمتگذار را روی کار بیاورند. مردم به این دولت در تحقق مطالبات شان امیدوارند. به همین خاطر، مردم با جریان اقتدارگرا و تمامیت خواه در پدیدآوردن اغتشاشات خیابانی و تولید فشار بر حاکمیت مردم سالار همراهی و همدلی نکردند. امید است که مطالبات مردم از طریق اقدامات مردم سالارانه دولت تحول خواه پی گیری و محقق شود. انشاالله 4 مهر 1401 @mahdavizadegan
🔴تقویت روحیه انقلابی تشیع در عصر امام رضا علیه‌السلام ▫️نه تنها سرجنبانان تشیع از سوی امام به سکوت و سازش تشویق نشدند بلکه قرائن حاکی از آن است که وضع جدید امام [پس از ولایتعهدی] موجب دلگرمی آنان شد... ▪️مأمون نه‌تنها با حضور او نتوانسته معارضان شیعی خود را به خود خوش‌بین و دست و زبان تند آنان را از خود و خلافت خود منصرف سازد بلکه حتی علی بن موسی مایه امان و اطمینان و تقویت روحیه آنان نیز شد. (انسان ٢۵٠ ساله ص٣١٧-٣١۶) 🔊 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🔰 قرآن بر نیزه نرفت بلکه آتش زدند ✍ داود مهدوی زادگان 🔺 خوارجی مسلکان متحجر هر لحظه که با فتنه همنوایی و همدلی می کنند، یک گام بیشتر از ولایت الهی و عالم نور فاصله گرفته در ولایت شیطان و عالم ظلمت غوطه ور تر می شوند. هر روز که می گذرد، چهره نفاق شان کنارتر رفته باطن الحاد و بی دینی شان آشکارتر می شود. اکنون نجواهای پنهانی شان با شیاطین را کنار گذاشته آشکارا با آشوب طلبان و فتنه گران اعلام همبستگی می کنند و جنایات و بی حرمتی به ناموس و هتاکی به مقدسات را با زبان و قلم نا پاک شان توجیه و تطهیر می کنند. آشکارا از شنیدن و دیدن شعارها و مناسک و ظواهر دینی ابراز انزجار می کنند و احساس خفگی می کنند. اینان، اگر تا دیروز در خلوت خود ملت مومن و خدا جو را به استهزاء می گرفتند ( بقره: 14 )، اکنون در جلوت مشغول این عمل لشده اند. آنچنان که تعرض به مقدسات و قرآن سوزی و پرچم و مسجد آتش زنی و چادر از سر کشیدن را ناچیز و کم اهمیت شمرده سوگواری مردمی را حمل بر سوءاستفاده از احساسات دینی می کنند. اگر ایمانی در آنان بود، در این سوگواری با مردم همراهی می کردند. 🔺 اهل حیرت گمراه شده انسان را بعد خدا مقدس می داند. در حالی که خدا به حسن خالقیت خود تبریک گفت و نه به قدسیت ذاتی مخلوقش‌؛ " فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ" ( المؤمنون : 14 ). انسان ملهَم از فجور و تقوا ( شمس: 8 ) تنها از طریق پرهیزگاری؛ " إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ" ( الحجرات : 13) یا مشیت الهی؛ " وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى " ( النجم : 3 ) است که توفیق ورود به عالم قدسی را پیدا می کند. با وصف این، جاهلان متحجر می کوشند با مقدس نامیدن انسان، آتش زدن قرآن کریم و مساجد و تعرض به نوامیس را توجیه کنند. ز🔺 اگر انسان ذاتاً مقدس است؛ چگونه است که خدا فرمان قتل فتنه گران را داده تا ریشه فتنه محو و نابود شود؛ " وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ" ( اﻷنفال : 39 ). اگر حقیقتاً گناه انسان کشی رعشه بر اندام متحجر خوارجی می اندازد؛ چگونه است که با دیدن آتش زدن مامور امنیت جان و اموال و ناموس و شهادت بسیجی فدایی ملت، رعشه بر اندام نا مقدسش نمی افتد؟! 🔺 از کور دلی این جماعت است که با وجود جانبازی و شهادت رزمندگان و مدافعین حرم و امنیت، میزان احترام نظام مقدس جمهوری اسلامی برای حقوق و جان و مال مردم را سراغ می گیرند. مگر این مردان خدا جو برای غیر این امور به فیض شهادت و جانبازی نرسیده اند که اینچنین خیره سرانه پرسش از میزان احترام را سر می دهند. مگر جان و مال و ناموس و قلم ناپاک شان را غیر از همین ماموران نظامی و انتظامی و بسیجیان حفظ کرده اند که اینگونه نا نجیبانه سخن می گویند؟! ❗️هر روز که می گذرد، این کور دلی و قساوت قلب در خوارجی مسلکان و متحجرین حیرت زده عمیق تر می گردد و چاره کارشان فقط در رحمت و مغفرت خدا است و بس. برای نجات آنان کاری از دست بندگان خدا ساخته نیست. 5 مهر 1401 @mahdavizadegan
🔰 مبارزه مردم با نهادینه سازی مرعوبانه بی حجابی اجباری ✍ داود مهدوی زادگان ◀️ طیف گسترده ای از جریانات سیاسی اقتدارگرا، برانداز، سکولار ها و فمنیست ها، خوارجی مسلکان و متحجرین در چند سال اخیر بر روی موضوع الزام قانونی حجاب تمرکز کرده اند و حتی برای مخالفت شان اصطلاح موهوم حجاب اجباری را جعل کرده اند. اغلب آنها تا کنون هیچ توضیحی برای وصف اجباری بودن آن ارائه نکرده اند بلکه پاسخ مساله را به وضوح آن موضوع حواله داده اند. در حالی که این مساله هیچ وضوحی ندارد. مهم تر آنکه آنان هیچ توضیحی برای دلیل مخالفت شان با الزام قانونی حجاب ارائه نکرده اند. ◀️ این اصل عقلایی در جای خود ثابت شده است که هر امر قانونی الزام آور است و مخالفت و عدم تمکین به آن پذیرفتنی نیست بلکه بعضاً جرم است. پرداخت مالیات، قبوض دولتی، بستن کمر بند ایمنی حین رانندگی و توقف مقابل چراغ قرمز و غیره، قانون الزام آور است. مسلما صرف الزام امر قانونی دلیلی بر مخالفت نمی تواند باشد. مضافاً اینکه شهروند قانون مند الزامات قانونی را اجبار تلقی نمی کند و نسبت به آنها احساس تنفر نمی کند. ◀️ ملت قانون مند و شریعتمدار ایران از آن جهت که فریضه دینی حجاب را سودمند و عقلایی می داند، برابر قانون حجاب تمکین کرده زیر بار تبلیغات ضد فرهنگی و ضد عقلانی و خلاف شرع مدعیان حجاب اجباری نرفته دست از فریضه حجاب و التزام قانونی به آن بر نداشته اند. همین امر، مخالفین با حکم مترقی و تعالی بخش حجاب بویژه جریان برانداز و اپوزیسیون ضد انقلاب را عصبانی و ناراحت کرده است. به همین خاطر، آنان به تازگی برای همسو کردن مردم با خواست غیر شرعی و غیر قانونی و براندازانه شان راه پرخاشگری و خشونت و ایجاد رعب و وحشت در میان بانوان و دختران محجبه را انتخاب کرده اند. چنانکه این رفتار خشونت بار را در اغتشاشات اخیر شهریور ماه شاهد بودیم. بطوری که اغتشاشگران چادر و روسری را از سر زنان و دختران به زور بر می داشتند و آنان را مورد آزار و اذیت خود قرار می دادند. این شکل از رفتارهای خشونت آمیز مخالفان نظام با مردم که تداعی کننده استبداد رضا خانی است، تقریباً در حوادث پس از انقلاب سابقه نداشته است. ◀️ متأسفانه قلم بدستان همسو و هم عقیده با جریان برانداز و سکولار در چند روز اخیر با تولید محتواهای گمراه کننده نه فقط در صدد توجیه و تطهیر اعمال خشونت بار و غیر انسانی آنها برآمده‌اند بلکه سعی در نهادینه سازی بی حجابی اجباری ناشی از رعب و وحشت را دارند. ◀️ حضور به موقع و بجای امت رسول الله و امام حسینی در خیابان های شهرهای میهن اسلامی در دفاع از فریضه و قانون مترقی و تعالی بخش حجاب پاسخ محکم و کوبنده ای به رفتارهای خشونت طلبانه و رعب آور اغتشاشگران و عوامل قلم به دست و پشت صحنه آنها بود. بدیهی است که اقدام درست با اینگونه حرکت های مرعوب کننده همین حضور مردمی است. نباید گذاشت خیابان که عرصه ظهور و بروز کنش‌گری های سیاسی است، به دست بدخواهان به دین و ملت بیافتد. این چنین حرکت های مردمی مصداقی از امر به معروف و نهی از منکر است. قطعاً آینده روشن و درخشان ایران اسلامی با اینگونه حساسیت ها و حضور به موقع مردم تضمین خواهد شد. انشالله 7 مهر 1401 @mahdavizadegan
سلام و ادب با توجه به فتنه کنونی علیرغم فرصت ناچیز، وظیفه خود دانستم با راه اندازی کانالی در ایتا سهمی هرچند کم مقدار، در دفع شر فتنه انگیزان داشته باشم. از این رو، لینک زیر را جهت معرفی کانال اینجانب توسط دوستان اعلام می دارم. ممنونم داود مهدوی زادگان 👇👇👇 @mahdavizadegan
🔰 بهانه های ناروای فتنه ✍ داود مهدوی زادگان 📌 در گذشت خانم مهسا امینی برای تمامی جریانات سیاسی معاند و برانداز و جدایی طلب و برخی سلبریتی های نا نجیب به ناحق، بهانه ای شد تا چند روزی ایران اسلامی را به آشوب و اغتشاش و نا امنی بکشانند. در اثر این فتنه خانمان سوز که به گفته برخی از عناصر ضدانقلاب برنامه ریزی شده بود، ده ها نفر از نیروهای خدوم انتظامی و بسیجیان جان بر کف و مردم بی گناه توسط عوامل میدانی دشمنان ملت به شهادت و جراحت های عمیق رسیدند. اموال عمومی و خصوصی زیادی تخریب شد و خسارات سنگینی به بار آمد. متاسفانه دشمن ملت برای رسیدن به این مقصود از جهل گروهی از جوانان معتاد به فضای مجازی مسموم به خوبی بهره برداری کرد و آنان را برای رسیدن به مقاصد شوم شان به کار گرفت. مهم تر آنکه در این فتنه، دشمن ملت باطن خشونت بار و رعب انگیز خود را به خوبی نشان داد. آشکارا در کف خیابان قمه کشی راه انداخت و فریاد بر آوردند که در صورت قدرت یابی حمام خون به راه می اندازند و هر یک از درخت های خیابان ولی عصر را به چوبه دار تبدیل خواهند و به ناموس محجبه مردم رحم نخواهند کرد. همه این گفته ها و اتفاقات به بهانه فوت مهسا امینی در مکان پلیس امنیت اجتماعی پیش آمده است. 📌 فتنه ای که به بهانه فوت دختری از مردم عزیز کُرد اتفاق افتاد به هیچ عنوان توجیه پذیر نیست. گیرم که این فوت، از روی قصد و غرضی بوده است و باید پی گیر قصاص این جنایت بود. اما مگر حاکمیت و مردم چنین قصد سوئی را کرده بودند که می بایست از طریق ایجاد فتنه قصاص پس دهند. حاکمیت اسلامی در چهل و اندی سال گذشته نشان داده است که تا چه اندازه امنیت جان و مال و ناموس و دین ملت برای او اهمیت دارد تا جایی که برای حفظ امنیت ملت، دشمن را در ماورای مرزهای خود، در عراق و سوریه و دریای سرخ تعقیب کرده ذهن بدخواه دشمنان ملت را در نطفه خفه می کند. داعشی های بعثی صفت را به دیار نیستی فرستاد. جالب این است که این اندازه از اهتمام برون مرزی به امنیت ملی از سوی پشتیبانان فکری فتنه همواره محکوم شده است. در جای جای این مرز و بوم خون نیروهای وفادار به نظام اسلامی بخاطر و نه به بهانه امنیت مردم ریخته شده است. پس، توجیه چنین فتنه ای به بهانه انتقام از حاکمیت و مردم بی گناه غیر انسانی و ناجوانمردانه است. 📌 بعد از شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی رحمت الله علیه به دستور مستقیم رئیس جمهور منحوس آمریکا، ملت بخاطر عشقی که از آن شهید عزیز در قلب شان داشتند، یکپارچه و یکصدا از حاکمیت درخواست انتقام سخت را داشتند. در همان زمان، مزدوران رسانه ای وابسته و غربزدگان به کمک استکبار آمریکا آمدند و حاکمیت را به بهانه مصالح ملی به آرامش و عدم انتقام گیری دعوت می کردند. حتی به یاد دارم که نانجیبی در مناظره ای در شبکه چهار برای پرهیز حاکمیت از انتقام گیری به ساحت آن شهید عزیز جسارت کرد و گفت شیشه ای بود که شکست و نباید بخاطر آن مملکت را گرفتار کرد. اما همان ها در جریان فوت مهسا امینی مساله انتقام و لزوم آشوب و اغتشاش در میهن اسلامی را پیش کشیدند و از همان ساعات اولیه بر آتش فتنه دمیدند. این است که چنین بهانه ناروایی مجال هیچگونه توجیهی را ندارد. 📌 البته بهانه های ناروا محدود به اغراض برنامه ریزی شده برای ایجاد فتنه نیست. گاه بهانه ها ناخواسته سمت و سویی پیدا می کند که اهمیت پرداختن به فتنه و حادثه را به محاق می برد. اینکه برنامه تلویزیونی به بهانه آشوب و اغتشاش بخواهد به مسائل عمیق فکری و فرهنگی جامعه بپردازد تا جایی ارزش دارد که اصل حادثه فتنه جویان به محاق و فراموشی نرود و مخاطب نداند که این برنامه اساساً به چه خاطر شکل گرفت. غفلت از این امر موجب حضور و عقده گشایی عواملی می شود که خود در پدید آمدن آتش فتنه به نحوی سهیم هستند. لذا حتی اگر اصراری بر ادامه چنین برنامه هایی هست، اول باید موضع و تحلیل شرکت کنندگان پیرامون فتنه پیش آمده معلوم شود. باید معلوم شود که شرکت کننده در این برنامه تلویزیونی توجیه گر فتنه نبوده و نیست تا باب گفتگو باز شود. در غیر اینصورت، به دست خودمان به پشتیبانان ذهنی فتنه گران، تریبون رایگان داده ایم. 7 مهر 1401 @mahdavizadegan
🔰 نامه پوشالی عاری از مهربانی مومنانه ✍ داود مهدوی زادگان ◀️ هر گاه که نامه پرانی های روشنفکر نمایانی چون عبد الکریم سروش به علما و مراجع دینی را مشاهده می کنم که چگونه با عجز و لابه توأم با زبانی پر نخوت و غرور و طعنه آمیز و نیش دار از ایشان می خواهد که برابر خواسته های وی مطلقاً تمکین کنند و گوش بفرمان جماعت بی درد و عافیت اندیش روشنفکرنمایان شوند، به یاد تلگرام ها و نامه های فریبکارانه همین جماعت در دوران مشروطه به علمای نجف می افتم. اگرچه در آن زمان جمعی از علمای نجف به رهبری مرحوم آیت الله سید محمد کاظم یزدی طباطبایی، صاحب عروه الوثقی، فریب آن تلگرام های کاذب را نخوردند، ولی متاسفانه جمعی از حضرات نجف به آن مویه کردن های دروغین وارده از ایران باور کردند و به حمایت از آنان بر آمدند و مخالفان مشروطه را محکوم کردند و در عین حال، مشروطه خواهی را مشروط به خلاف شرع نبودن کردند و به همین جهت خواهان حضور چند مجتهد از نمایندگان مراجع عظام در مجلس شورای ملی شدند. لکن دیدیم و خواندیم که این حمایت ناروا به چه سرانجام تلخ و ناگواری منتهی شد. رهبر مشروعه خواهان تهران، آیت الله شیخ فضل الله نوری ره را به دار جفا و بی عدالتی آویختند و توصیه و راهکار علمای مشروطه خواه نجف را به باد فراموشی و نسیان سپردند. آنچنان که آیت الله سید حسن مدرس که یکی از نمایندگان مراجع نجف بود، چاره کار به محاق رفتن توصیه علمای نجف را در نماینده منتخب شدن دید تا از این طریق وارد مجلس شود و مانع تصویب قوانین خلاف شرع شود. بعد این نیرنگ مشروطه خواهان با علمای نجف، نامه های اصلاحی علمای نجف به آنان بی اثر ماند: « فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا » ( طه : 115 ). ◀️ اینک جناب عبد الکریم سروش با تظاهر به ظلم ستیزی و رنجوری از بی عدالتی زمانه در پی تکرار فریب علما در عصر مشروطه است. این حقیقت را از سیره و صورت سیاسی وی می توان فهمید. آیا بزرگی و خردمندی در کنار او نیست که این موعظه را بر وی بخواند که اگر این اندازه خود را مصلح ظلم ستیز می دانی، چگونه است که در قلب نظام سلطه مأوا گزیده است و برابر جنایات جهانی آن بویژه بر ملت خودت، چشم فرو بسته است و زبانش به لکنت افتاده سکوت اختیار کرده است. مشایخ و مراجع عظام قم از سویی آن خاطره تلخ تعامل فریبکارانه مشروطه چیان با جمعی از علمای نیک اندیش مومن را به یاد می آورند و از سوی دیگر، به لکنت زبان افتادن و هم داستانی جناب سروش با جنایات شیطان بزرگ را می بینند که به نامه های پوشالی و عاری از مهربانیِ مومنانه وی وقعی و اعتنایی نمی گذارند. چرا باید این عزیزان به نامه توخالی وی التفات کنند در حالی که نظام ولایت اندیش پرچمدار مقاومت و پشتیبان امنیت و تمامیت مرز و بوم میهن اسلامی و مظلومیت جوامع مسلمان برابر قلدوری نظام سلطه و سران مرتجع منطقه است. اگر جمهوری اسلامی نباشد؛ چه کسی و کدام جماعت روشنفکر نما قادر به دفاع و گرفتن حق ملل مظلوم مسلمان است. ◀️ جالب اینجاست که این جماعت خیلی پیش تر با توجیهات ناروا، عَلَم تسلیم و رضا برابر شیر خونخواره استکبار جهانی را بالا برده اند. همین توجیهات آزار دهنده است که دل های شان را به پذیرش ظلم نظام سلطه جهانی نرم کرده است: « وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ » هود : 113 ). آری مگر این آیه شریفه نسخ شده یا حذف شده که جناب سروش نه فقط معترض ظلم استکبار جهانی نیست بلکه هم داستان و هم راستا با آن شده کمر همت بر شکست تنها نظام استکبار ستیز بسته است. عجیب آن است که جناب سروش مستنداً به همین آیه شریفه مشایخ و مراجع عظام را که هزاران کیلومتر از سرزمین شیطان بزرگ فاصله دارند، به پذیرش ظلم موهوم متهم می سازد، ولی خود را نمی بیند که در خانه طاغوت آرام و قرار گرفته است!! ◀️ امتحان جناب سروش از همان لحظه ای که پای در سرزمین شدّاد گذاشت، آغاز شد. و متاسفانه تا کنون او در این امتحان سربلند بیرون نیامده است. سروش با وسیله فتنه کفار شدن خود علیه ملت مظلومش، مخالفت نورزید و به آن تن داد؛ « رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَاغْفِرْ لَنَا رَبَّنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» ( الممتحنة : 5 ). بی جهت نیست که از نصرت و ولایت الهی محروم گشته است. ادامه متن 👇👇👇
◀️ گرچه گفتن سخن مصلحانه و خیر خواهانه به جناب سروش بی فایده و بیهوده است و تنها بر نقار و عناد وی می افزاید، « از قضا سرکنگبین صفرا فزود»؛ لکن این سخن را با وی در میان می گذاریم تا شاید که هوشیار گردد و بیم عذاب آخرت در جانش افتد. در این چند روز فتنه آشوب و اغتشاش همه دیدیم که چگونه به بهانه واهی دست به جنایات و آشکار کردن باطن شیاطنی و ملحدانه خود زدند. مامور امنیت جان و مال و ناموس و دین را آتش زدند، ماشین آمبولانس و آتش نشانی و انتقال خون را به آتش کشیدند، قرآن سوزی و مسجد سوزی به راه انداختند و بسیجیان و ماموران انتظامی جان برکف را به شهادت و جراحت های عمیق رساندند و با خشونت و زور چادر و روسری از سر زنان عفیفه برداشتند و اموال مردم را تخریب کردند و ترس نا امنی را برخی از شهرها حاکم کردند و حتی وعده دادند که اگر آشوب شان به سر انجام رسد، حمام خون به راه می اندازند. ◀️ سخن خیرخواهانه با جناب عبد الکریم سروش این است که سعادت دنیا و آخرت وی در برائت جستن از این جماعت خشونت طلب و انسان سوز است. او باید این اعمال جنایتکارانه را فارغ از هرگونه حب و بغضی، محکوم کند و سیره و صورت سیاسی خود را از چنین اعمال شنیع مبرّا اعلام کند. اما اگر آن حقد و کینه کوری که در او دیده می شود، نگذارد و شجاعت جدا کردن صف خود از اغتشاش گران را از او گرفته باشد و همچنان مایل باشد که منزلت و مرجعیت خود را میان آنها حفظ کند _ گرچه که در اصل چنین مرجعیتی برای سروش تردید های جدی وجود دارد _ از آنان بخواهد و طلب کند که اعتراض شان را بر پایه قواعد و اصول مدنی و عقلانی ابراز کنند و راه خشونت را کنار بگذارند. مردم فهیم ایران با اینگونه اعمال خشونت بار و رعب انگیز میانه خوشی ندارند و از آن بیزاری می جویند. جناب سروش نباید بگذارد با حمایتش از اینگونه اعمال جنایتکارانه و ضد دین، بیش از پیش از چشم و دل ملت ایران بیافتد. والسلام علی من اتبع الهدی 8 مهر 1401 @mahdavizadegan
🔰 مردم و نسبت ناروای میان مایگی ✍ داود مهدوی زادگان ❗️آقای دکتر محمد فاضلی در برنامه شیوه شبکه چهار در حالی از مطالبات مردم و نا کارآمدی حاکمیت، داد سخن برآورده بود که خود وی هشت سال با دولتی همکاری می کرد که در پدید آمدن مطالبات مردم و نا کارآمدی ها نقش اساسی داشته است. نخبگان و ماله کش های این جریان گمان کرده اند که با بیانیه نوشتن و اشک تمساح ریختن برای مرگ مهسا امینی می توانند مردم دردمند را فریب داده خرابی‌های شان را مخفی کنند یا به گردن دیگری بیاندازند. مردم سالهاست که با این نوع نیرنگ بازی ها و عوام فریبی ها آشنایی پیدا کرده‌اند و فریب نمی خورند. چنانکه مردم پاسخ این عوام فریبی آنها را در انتخابات 1400 با رأی به آیت الله رئیسی دادند. ❗️اما دیگر گفته ی تاسف آور جناب محمد فاضلی در آن برنامه این بود که 95 درصد مردم ایران خواهان زندگی میان مایه هستند و باید اجازه چنین زندگی را به آنها داد!! این چنین نسبتی ( خواست زندگی میان مایه ) تهمت و افترایی بس غیر منصفانه به ملت شریف ایران است. چنین تحقیر فرهنگی ای از هزاران بار تحقیر جسمانی و به بردگی کشاندن مردم دردناکتر و آزار دهنده تر است. تفسیر ملتی با فرهنگ و تمدن دوست و تمدن ساز به جامعه ای میان مایه جفا و بی مهری به آن ملت است. مگر نه این است که میشل فوکو با مشاهده انقلاب مردم ایران به این نتیجه رسیده بود که این مردم در قالب جنبش مذهبی چیز دیگری غیر از حیات روزمره را می خواهند. اصولا مگر ممکن است جامعه ای با خواست های میان مایگی ( خواست شکم و زیر شکم ) انقلاب کند و در مسیر ترقی قرار گیرد. ❗️بدتر از آن، حمایت جناب محمد فاضلی از این روحیه میان مایگی است. فرضاً که ملت دارای چنین روحیه ای باشد، اما آیا باید ایشان به عنوان عضوی از جماعت دانشگاهی از چنین روحیه ای حمایت کند. طبیعی است که از این منظر، روحیه تعالی خواهی مردم، آسیب و بیماری است که باید دوا کرد. یعنی سلامت و خوبی جامعه از نگاه محمد فاضلی در میان مایه بودن است. بی جهت نیست که قشر بیشتر جماعت روشنفکری از ابتدا تا کنون بر باز گرداندن ملت از اندیشه تعالی خواهی بوده و هست. به نظر می رسد که چنین اهتمامی نشانه انحطاط و سقوط روشنفکری در ایران است. مردم برای زیست میان مایه که به روشنگری روشنفکران نیاز ندارند. روشنفکر هم با ترویج فرهنگ میان مایگی، روشنفکر نمی شود. روشنفکر کسی است که مردم را به زیستی فراتر از حیات روزمره فرا می خواند. 9 مهر 1401 @mahdavizadegan
برخی خواص اظهار نظرهای خود را جبران و علیه دشمن موضع‌گیری کنند رهبر انقلاب: 🔹در اول کار برخی خواص بدون تحقیق و احتمالاً ناشی از دلسوزی، اطلاعیه و بیانیه دادند و اظهار نظر کردند. برخی از آنها اتهام را به سمت سازمان انتظامی‌بردند و برخی هم مجموعه نظام را متهم کردند. 🔹اکنون که دیدند قضیه چیست و نتیجه حرف‌های آنان با برنامه‌ریزی دشمن چه اتفاقاتی را در خیابانها رقم زده است، باید کار خود را جبران و صریحاً اعلام کنند با آنچه اتفاق افتاده و با برنامه دشمن خارجی، مخالفند. 🔹وقتی عنصر سیاسی آمریکایی این قضایا را به دیوار برلین تشبیه می کند باید بفهمید قضیه چیست و اگر نفهمیدید حالا بفهمید و صریحاً موضع‌گیری کنید. @TasnimNews
🔰 گام نخست در حل مسأله ✍ داود مهدوی زادگان 🔺 دوستی از من پرسید که راهبرد عملی در مساله اغتشاشات چیست. به نظرم آمد که اگر هر کسی حقیقتاً راه حل مساله را در آشوب و اغتشاش نمی داند، راهبرد اولیه در محکوم کردن آن است. بدون این کار، باب گفتگو انتقادی مفتوح نمی شود. بعد مشاهده این همه وحشی گری و خشونت و اعمال ضد دینی و غیر انسانی، راهی جز نفی و محکوم کردن آن نیست. آیا باز هم کسی هست که سکوت اختیار کند؟ حتی آن کسانی که خود را معترض می دانند، آنها نیز نمی توانند از محکوم کردن خشونت و اغتشاش طفره بروند بلکه آنها باید در محکوم کردن خشونت خیابانی بر دیگران سبقت بجویند. چون اغتشاش گران حق اعتراض را از معترضان گرفتند. معترضان می توانستند به صورت مسالمت آمیز اعتراض خود را به حاکمیت اعلام کنند ولی آشوب طلبان مانع اینکار شدند. 🔺پس، حق اعتراض مجوزی برای سکوت و محکوم نکردن فجایع اغتشاشگران نمی شود. اینکه فرد یا جریانی بعد گذشت چند روز همچنان ساکت و بی صدا مانده اند، به معنای هم داستانی و هم راستا بودن با اغتشاشگران است. سکوت معترضان معنایی غیر از این ندارد. به همین خاطر است که می گوییم راهبرد عملی در گام اول برای حل مساله ویرانگر آشوب، محکوم کردن آن است. آنچنانکه ولی فقیه در سخنرانی شان بر همین نکته تاکید ورزیدند: " در اول کار برخی خواص بدون تحقیق و احتمالاً ناشی از دلسوزی، اطلاعیه و بیانیه دادند و اظهار نظر کردند. برخی از آنها اتهام را به سمت سازمان انتظامی‌بردند و برخی هم مجموعه نظام را متهم کردند اکنون که دیدند قضیه چیست و نتیجه حرف‌های آنان با برنامه‌ریزی دشمن چه اتفاقاتی را در خیابانها رقم زده است، باید کار خود را جبران و صریحاً اعلام کنند با آنچه اتفاق افتاده و با برنامه دشمن خارجی، مخالفند" ( بیانات: 11/ 7/ 1401 ) @mahdavizadegan
پروفسور مهدی گلشنی: 🔹اتفاقات شریف ریشه در فقر فرهنگی داشت. 🔸بارها به وزارت اطلاعات گزارش دادم که فلان معاون دانشگاه شریف جاسوس غرب است، ولی توجهی نشد. 🔺 در سفری که به چین داشتم از نزدیک شاهد بودم که وقتی نگاه‌ها به داخل شد نه امریکا و نه روسیه هیچ‌کدام نمی‌تواند آن‌ها را زمین بزند 🔸 دانشجو را مجبور می‌کنند دنبال جو بروند؛ مد در هر چیزی در کشور ما حاکم است 🆘 @Roshangari_ir ✴️ Eitaa.com/roshangari_ir 🆔 Rubika.ir/roshangariir
🔰 پاسخ به حرفهای نا بجا ✍ داود مهدوی زادگان *نشست استادان دانشگاه تهران با رئیس این دانشگاه در خصوص حوادث اخیر* @Sahamnewsorg 🔹علی مطهری: دعوت به گفت و گو کنید. خانمی که روسری خود را آتش زده بیاید حرفش را بزند. ♦️ پ: دعوت به گفتگو لازم است. اما این خانم با آتش زدن روسری تمام حرف خود را زده است. دیگر حرفی برای گفتگو باقی نگذاشته است. 🔹محمدجواد ظریف: ما مردمی داریم که در برابر حرف نادرست مقاومت می کنند. اشتباه بزرگی است، اگر فکر می کنیم می توانیم مردم را نادیده بگیریم. تصور اینکه بتوان مردم را خشونت حفظ کرد، تصوری است که خدا به پیغمبر می فرماید تو هم نمی توانی. ♦️ پ: آری، مردم برابر حرف نادرست و غیر انسانی مقاومت می‌کنند. چنانکه برابر خواست غیر انسانی و نا معقول اغتشاش گران مقاومت کردند. اگر تو نیز خود را جزئی از مردم می دانی، برابر آشوب طلبان مقاومت کن. 🔹محمود نیلی احمدآبادی: شورای انقلاب فرهنگی کمتر در کار دانشگاه ها دخالت کند. ♦️پ: گرچه نقدهایی بر شورای انقلاب فرهنگی وارد است. اما راه حل مبارزه با توطئه بیگانگان و بدخواهان دانشگاه در اتحاد و یکپارچگی است و نه در جدایی میان نهادها. مضافاً اینکه دانشگاه ها به نحو هیئت امنایی مدیریت می شوند و این شورا دخالت چندانی در دانشگاها ندارد. 🔹تقی آزاد ارمکی: وقتی مداح ها در این کشور حاکم هستند چرا سلبریتی ها نباید نقش آفرین باشند؟ ♦️ پ: این سخن نشان از ضدیت با نقش آفرینی مداحان دارد. باطن حرف این است که چرا مداحان در کنار سلبریتی ها نقش آفرینی می کنند. به راستی چرا نباید مداحان هم مانند سلبریتی ها نقش آفرینی کنند؟ در واقع، ایشان باید به این سوال جواب دهد که چرا سلبریتی ها جای روشنفکران را گرفته اند. 🔹صادق زیباکلام: حکومتی داریم که هیچ نهاد مستقلی نمی خواهد. ♦️ پ: این سخن چه ربطی به اغتشاشات دارد. هیچ نهادی نمی تواند خارج قوانین رسمی فعالیت کند. 🔹پیروز حناچی: نگاهی در کشور وجود دارد که همه مسائل را امنیتی می کند. این بزرگترین سم برای کشور است. ♦️ پ: یعنی اغتشاش و آشوب مساله امنیتی نیست!! بزرگترین سم این است که آشوب و جنایت به مساله ای غیر امنیتی تفسیر شود. @mahdavizadegan
بیانیه ۶۰۰ نفر از اساتید و فضلای حوزه در دفاع از مقام معظم رهبری و نظام مقدس جمهوری اسلامی.pdf
457.4K
متن کامل و بیانیه ۶۰۰ نفر از اساتید و فضلای حوزه علمیه در دفاع از رهبر معظم انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی ؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
🔰 سرزنش های بی جا ✍ داود مهدوی زادگان 📌 متأسفانه هر گاه فتنه ای در میهن اسلامی بر پا می شود، عده ای از دوستان انقلابی دست به کار خود انتقادی های نا بجا می شوند و حاکمیت دینی را آماج سرزنش های خود قرار می دهند که چرا بهانه به دست دشمن می دهد. آنان بدنبال وقوع هر فتنه و آشوبی، انگشت اتهام شان را به سوی حاکمیت نشانه برده که اگر چنین و چنان نکرده بود، این اتفاق پیش نمی آمد. اما آیا واقعاً این ایراد بر حاکمیت اسلامی وارد است؟ 📌 این شکل از خرده گیری برخی از دوستان انقلابی در هنگام وقوع فتنه نا بجا و غیر منطقی است. چون مفروض آنان این است که نباید بهانه به دست دشمن داد. در حالی که با این فرض، ناخواسته دشمن را خودی تلقی کردیم. بهانه جویی های دشمن که به قصد اصلاح و سامان حاکمیت دینی نیست بلکه هدف دشمن تخریب و نابودی آن است. او برای فتنه انگیزی دنبال بهانه است. اگر بهانه ای هم نباشد، بهانه تراشی می کند. مانند فوت مهسا امینی که اگر این واقعه در خود آمریکا اتفاق می افتاد، تمام مراجع قانونی و حتی خود مردم آمریکا، آن را طبیعی می دانند و پلیس را تبرئه می کردند. این دوستان انقلابی توجه ندارند که خصومت دشمنان با نظام اسلامی ذاتی و وجودی است. آنان ذاتاً و وجوداً با اصل نظام مشکل دارند. به همین خاطر، آشکارا هم می گویند حجاب و انتخابات و مهسا امینی همگی بهانه ای است برای نشانه گرفتن و زدن اصل نظام. هر اندازه که نظام از خود مراقبه کند، باز دشمن برای تخریب نظام بهانه تراشی می کند. اتفاقاً شدت بهانه تراشی های دشمن نشانه آن است که درجه مراقبه نظام پایین نیست. چون اگر سطح خطا های نظام بالا باشد، دشمن نیازی به بهانه تراشی پیدا نمی کرد. بدین جهت است که خود زنی ها و سرزنش های برخی از دوستان انقلابی علیه نظام اسلامی را نا بجا می دانیم. 📌 این دوستان، باید قدری هم به نتایج و آسیب های خود انتقادی هایی که از نظام اسلامی می کنند، التفات بفرمایند. وقتی با وقوع هر فتنه ای رویکرد خود انتقادی و سرزنش نظام توسط برخی از انقلابیون شدت پیدا کند، جدای از بهره برداری دشمن از این مساله، به تدریج روحیه سازش و تسلیم در متن جامعه انقلابی نهادینه می شود و کم کم مردم از آرمان و اهداف انقلاب دور می شوند. در حالی که اساس جامعه انقلابی بر خطر پذیری است و باید نیروهای انقلابی بیش از آنکه بر نظام اسلامی خرده بگیرند، بر خود خرده بگیرند. چون هر قدر که نظام اسلامی مقدس باشد، کارگزار و وفادارانش معصوم نیستند. 📌 قطعاً، باید حکومت مردم سالار از اعمال خود و کارگزارانش مراقبت بی اندازه ای بجا آورد. لزوم مراقبه حکمرانی مردم سالار خیلی بیشتر از ضرورت مراقبه فردی است. بويژه که حاکمیت از جنس مردم سالاری دینی باشد. @mahdavizadegan
✅ کاسبان کلیدواژه « دوران —پسامهسا» و درس های حادثه ✍ جعفر علیان نژادی 🔺لابلای پیام‌های توییتری و یادداشت های تلگرامی برخی از عناصر غربگرا و ساده اندیش، ملاحظه کردم، جریانی به دنبال مفهوم سازی و سپس کاسبی با کلیدواژه «دوران_پسامهسا» هستند. از نظر این عده، مواجهه نظام با مسأله حجاب، به قبل و بعد از این ماجرا تقسیم شده و این ماجرا درس هایی به نظام داده که مجبورش می کند از اصرار روی اصولش دست بردارد. گویا در این ماجرا ضدانقلاب موفق شده، نظام را به یادگیری از خود وادارد. من در این یادداشت کوتاه، می خواهم بگویم، بله، دست بر قضا، نظام درس هایی از این ماجرا گرفته که در تصمیمش برای مقاومت روی اصول، محکم تر می شود. اما آن درس ها چیست: 🔺 اول. این حادثه مجددا نشان داد، در واقعیت صحنه نمی توان بین مردم و نظام، تفکیکی قائل شد. مردم اگر ظلمی ببینند، ساکت نخواهند نشست. خصوصا اگر این ظلم، ظلمی به همه مردم ایران باشد نه یک نفر. ناامنی عموم مردم را درگیر می کند، همانطور که امنیت مقوله ای عمومی است. 🔺 دوم.‌ مردم باز هم متوجه شدند، آنقدر رقیق سازی اصول و ارزشهای اسلامی و ایرانی، برای دشمن اهمیت دارد، که حاضر است همه پیاده نظام و لجستیک خود را هزینه کرده و منافقین و سلطنت طلبان و کمونیستها را سر یک سفره بنشاند. 🔺 سوم. هر حادثه تجربه مردم و نظام را در مقاومت فرهنگی بیشتر می کند، دلیل تغییر مداوم راهکنش(تاکتیک) دشمن برای ایجاد اغتشاش، از ۹۶ به ۹۸ و از ۹۸ به ۱۴۰۱، همین است. دشمن نتیجه نگرفته، بلکه مهره های بازیش را از دست داده است. 🔺 چهارم. انرژی حادثه به نحو متضادی قدرت انقلاب اسلامی را برای پیشروی بیشتر می کند، از ضرب شصت کشور به جریانات تروریست غرب کشور، غافل نشویم. بازی با دم شیر، تاوان دارد. 🔺 پنجم. برای برخی از عناصر سیاسی مردم آزار، تبدیل شدن اعتراض به اغتشاش، فایده دارد، در یادداشت دیگری به این موضوع می پردازیم، اما در یک جمله بگویم اگر دیدید یک عنصر سیاسی تریبون دار، خلاف روایت مردم، حرف می زند، ببینید منافع اقتصادیش به ایران رسیده یا انیران؟(غیرایران) 🔺 ششم. در روز آغاز امامت حضرت حجت(ع) قرار داریم، سلسله ای که زمین را از ولایت خود خالی نگذاشته، نعمتی که به انسان ارزانی داشته است. مردم در هر حادثه ای رشحه ای از نعمت ولایت را لمس می کند. امامت حافظ مردم است، از پشت پرده و در غیاب هم حضورش را می یابیم هر چند اگر باواسطه و نیابت ولی فقیه باشد.
🔻 "نکاتی پیرامون موضع اخیر حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای" ۱. در  مدتی معین ، با سکوتش، کنشگری معناداری کرد. ۲. با حضور به موقع اش ، به شایعات نادرست پایان داد. ۳. محیطی دانشگاهی- انتظامی  را انتخاب کرد (از اهمیت دانشگاه و امنیت توآمان گفت). ۴.  برای دیدارش مجموعه‌ای از نیروهای حافظ امنیت را برگزید. ۵. سان دید و اقتدار آفرید (و بر سلامت جسمانی‌اش صحه گذاشت). ۶. ایستاده  و باصلابت و وقار و صبوری سخنرانی کرد (درحالی‌که فرماندهان نشسته بودند). ۷. صراحت چشمگیری به خرج داد. ۸. به‌عنوان یک ایرانی، با غم ملی همدردی نمود. ۹. از «مظلومیت و اقتدار توأمانِ» جمهوری اسلامی و مردم ایران گفت. ۱۰. دوگانه جعلی حجاب/ بی‌حجابی را کمرنگ کرد. ۱۱. به اهانت‌های فراوانِ نسبت به خودش اشاره‌ای نکرد و حلیم و صبار بود ۱۲. مردم ایران (راضی و ناراضی، معترض و غیرمعترض) را ستود و دراقلیت‌بودگیِ آشوبگران را پدیدار کرد. ۱۳. نقش قدرت نرم و سخت «دولت‌های متخاصم» و «ضربه‌خوردگان جمهوری اسلامی» را برجسته نمود. ۱۴. علاوه بر جمهوری اسلامی، از ایده‌ی «ایران قوی و مستقل» دفاع کرد. ۱۵. گفت «کشور خیلی مشکل دارد»، و این که از سوی دیگر «حرکت جدّی‌ای وجود دارد برای برطرف کردن این مشکلات» درعین حال  طرح انحراف در اولویت های ایران را  از طریق اغتشاشات افشاء کرد ۱۶. خدشه به امنیت کشور و مردم را غیر قابل تحمل دانست و با مفروض گرفتن امنیت  به دفاع از پلیس پرداخت. ۱۷. از خواص جامعه، طلبِ موضعِ صریح کرد (و البته موضع‌گیریِ بدون تحقیق را نکوهید). ۱۸. با بی اهمیت دانستن برخی سلبریتی ها اما جامعه‌ی هنری و ورزشی ایران را تحسین نمود. ۱۹.  جوانان و نوجوانان را  غائله‌ی آشوبگران مستثنی کرد. ۲۰.همه  قومیت‌ها  (مخصوصاً  اقوام بلوچ و کرد) را ستود. و... اللهم احفظ قائدنا الخامنئی🤲
🔰 منطق ذهنیت سرکوبگر ✍ داود مهدوی زادگان ◀️ امروز، سازمان پزشکی قانونی گزارش خود را بعد گذشت بیست روز از فوت خانم مهسا امینی منتشر کرد. این امر باعث شد به یاد گفته های یکی از شرکت کنندگان چند روز پیش برنامه‌ شيوه بیافتم. ایشان که در قامت یک پژوهشگر و عضو علمی در این برنامه شرکت کرده بود، قریب به این مضمون گفته بود که اگر حاکمیت در همان ساعات اولیه فوت مهسا امینی دادگاهی تشکیل می داد و متهمان را محاکمه و مجازات می کرد، چنین غائله ای پیش نمی آمد. ◀️ این سخن از آن موقع تاکنون در ذهنم می چرخد و چون پتکی بر من می کوبد که ببین چه ذهنیت هایی بر ما حکومت می کنند. یعنی این پژوهشگر محترم مساله را تا این اندازه ناچیز و کم اهمیت پنداشته که برای ختم ماجرا، می توان ظرف چهار پنج ساعت، دادگاه صحرایی تشکیل داد و مساله را رسیدگی کرد. ایشان حتی اصول و قواعد اولیه دادرسی و محاکمه را هم نادیده گرفته است. لابد به عقیده ایشان بهترین دادگاه آن است که در کوتاه ترین زمان ممکن، حکم صادر کند حتی اگر پزشکی قانونی بیست روز بعد، گزارش فوت متوفیه را اعلام کند. آیا ذهنیت پژوهشی در ایران تا این اندازه تنزّل پیدا کرده است؟! ◀️ البته نخبگانی که در همان ساعات اولیه بیانیه صادر کردند، از این ذهنیت فاصله چندانی ندارند. آنها نیز در سریع ترین زمان ممکن در این مساله، داوری خود را اعلام کردند. ◀️ لکن به نظر می رسد که این ذهنیت لزوماً نشانه میان مایگی فکری نیست بلکه حکایت از تفکری بس خشن و سرکوبگرانه دارد. چنین دیدگاهی اساساً مبتنی بر منطق فکری دیکتاتورها است. اصولاً منطق حکمرانی های سرکوبگر و خشن بر این امر استوار است که برای جلو گیری از تبدیل شدن مساله عادی به غائله تهدید کننده حاکمیت، مساله را در کوتاه ترین زمان از طریق دادگاه فرمایشی و مجرم کردن چند مامور بی گناه و مجازات کردن آنها، ماجرا را فیصله می دهند. دیکتاتور ها برای حفظ حاکمیت خود حاضر به فدا کردن جان برکفان خود می شوند. برای آنها چه اهمیت دارد که چند سرباز وظیفه شناس در راه بر قراری نظام سرکوبگر، فدا شوند. به همین خاطر، قوانین دادرسی در حکومت دیکتاتوری بسیط و محدود است و طول و تفصیل ندارد. چنین منطقی توسط ذهنیت های تمامیت خواه و خشونت طلب، نظریه پردازی می شود و در افکار عمومی جا باز می کند. آنچنانکه در دیکتاتوری های آلمان هيتلری و ایتالیای موسولینی پیش آمد. ◀️ اما منطق حکمرانی عدالت خواه دقیقا در تقابل با منطق دیکتاتوری است. هرگز، حکمرانی حق مدار برای حفظ پایه های حکومت، حاضر به بی عدالتی نمی شود. در چنین منطقی، مامور امنیت جان و مال و ناموس و دین به اندازه آحاد جامعه محترم و عزیز است. 15 مهر 1401 @mahdavizadegan
🔰 پی‌آمد خشونت عریان ✍ داود مهدوی زادگان 🔺** تنها زمانی می توانیم از خشونت دوری گزینیم که در عرصه اجتماعی نیز به نگرش عقلی پایبند باشیم. زیرا هر نگرش دیگری به راحتی به کاربرد خشونت منتهی خواهد شد ** ( کارل پوپر ) 🔺 سال ها پیش، نویسنده دگر اندیشی به قصد کالبد شکافی خشونت، این جمله پوپر را در اول کتابش آورده بود. آن روزها علیه خشونت زیاد سخن می گفتند و می نوشتند، اگرچه همان ها زیر پوستی خشونت را تجویز می کردند. مانند مقاله آرش نراقی با عنوان " جامعه مدنی و خشونت عادلانه" ( 1392 ) که در ناروایی خشونت تحت هر شرایطی تشکیک کرده است. اما در سال ها و حوادث اخیر حتی نخبگان فکری جبهه معارض با انقلاب در نفی خشونت و اغتشاش هیچ سخنی به میان نمی آورند. دیگر کسی از این جماعت هم داستان با پوپر معترضان را به نگرش عقلی و نفی خشونت فرا نمی خواند. به همین خاطر، خشونت عریان را در رفتار اغتشاش گرایان بی هیچ عذاب وجدانی مشاهده می کنیم. اما درباره چرایی خشونت عریان علیه نظام اسلامی احتمالات زیادی وجود دارد. 🔺 محتمل است که جریان ضد انقلاب به پایان نگرش عقلی خود رسیده است که اینچنین سیاست خشونت عریان را سرمشق خود قرار داده است. ولی در کدام کنش‌گری سیاسی می توان این نگرش عقلی را سراغ گرفت. 🔺 یا آنکه نگرش عقلی آنان به اینجا رسیده است و تجویز خشونت شان به همین دلیل است. در حالی که عقلای عالم چنین تجویزی را تایید نمی کنند. 🔺 شاید هم صبر جریان برانداز از اینکه حاکمیت دینی تا شش ماه دیگر پایان می پذیرد، به سر رسیده است و چاره کار را در خشونت عریان دیده اند. لکن هیچگاه چنین صبری را در چهل و اندی سال گذشته شاهد نبودیم تا بحث به سر رسیدن صبرشان طرح شود. 🔺 ممکن است که دلیل خشونت عریان، ورود جمهوری اسلامی به منطقه ممنوعه دشمن ملت باشد. چون کشورهای زیادی دعوی غیر متعهد بودن را دارند، ولی خصومت ورزی نظام سلطه جهانی فقط متوجه ایران اسلامی است. 🔺 شاید هم ترس ناشی از جهل شان است که آنان را به خشونت عریان کشانده است. چهل و خرده ای سال از حکمرانی دینی برای هر عاقلی کافی است که بفهمد میزان تسامح و تساهل جمهوری اسلامی خیلی بالا است. پس، باید جهل مرکبی در میان باشد که متوجه این واقعیت نشده‌اند. 📌 به هر حال، تاریخ به ما آموخته است که خشونت عریان زمینه ساز ظهور دیکتاتوری و حکومت وحشت است. ذهنیت های سرکوبگر اول کاری که می کنند، ستاندن یا تحریف آگاهی تاریخی ملت است. چنانکه این روزها شاهد تولید آگاهی کاذب از ناحیه آنان هستیم. 16 مهر 1401 @mahdavizadegan
سلام و ادب با توجه به فتنه کنونی علیرغم فرصت ناچیز، وظیفه خود دانستم با راه اندازی کانالی در ایتا سهمی هرچند کم مقدار، در دفع شر فتنه انگیزان داشته باشم. از این رو، لینک زیر را جهت معرفی کانال اینجانب توسط دوستان اعلام می دارم. ممنونم داود مهدوی زادگان 👇👇👇 @mahdavizadegan
🔰 کارکرد شیوه در حل مساله مرجعیت/ پیروان ✍ داود مهدوی زادگان 🔸 دوست روشنفکری در تحلیل فتنه شهریور به من گفت که حاکمیت مرجعیت جوانان دهه هشتادی را از دست داده است که اینطور علیه او شوریده اند. به او گفتم اولا اینطور نیست و جوانان ولایی لا تعد و لا تحصی است بلکه این روشنفکری ایران است که مرجعیت جوانان دهه هشتادی را از دست داده است. چون اگر قرار باشد روشنفکری مرجعیت قشری از جوانان را بر عهده داشته باشد، همین کسانی هستند که مرجعیت اندیشه دینی را نپذیرفته اند. در حالی که از کنش‌گری خشونت طلبانه در حوادث اخیر کاملا پیدا است که آنان حتی از مرجعیت روشنفکری عبور کرده اند. بطوری که شورش این گروه، فاقد مرجعیت و رهبری است بلکه سلبریتی های هنری و ورزشی جای مرجعیت روشنفکری را گرفته اند. مگر اینکه روشنفکری ایران رفتار خشونت بار اغتشاش‌گران را مانند آتش زدن مامور انتظامی و سوزاندن قرآن و مسجد، کشتن بسیجی و مامور امنیت، کشیدن چادر و روسری از سر زنان عفیفه، عریان شدن در خیابان و مجبور کردن بازاریان و کسبه محل به بستن مغازه وغیره، همه این امور را تایید کند. آن وقت می توان گفت که روشنفکری مرجع این حرکت خشونت طلبانه است. اما آیا روشنفکری ایران حاضر است مرجعیت فکری چنین جریان آشوب طلبی را قبول کند!! 🔸حال اگر فرض کنیم که شرافت و وجدان روشنفکری ایران راضی نمی شود که نمایندگی و مرجعیت فکری اغتشاشگران و نه معترضان را بپذیرد و نیز فرض کنیم که آشوب طلبان، مرجعیت بیرونی هم ندارند؛ نتیجه این می شود که اولاً روشنفکری ایران در حوادث اخیر، فاقد پیروان و حواریون است. زیرا جماعتی که در خیابان حضور دارند، اغتشاشگر ند. و ثانیاً اغتشاشگران فاقد رهبری هستند. پس، در اینجا، در یک طرف گروه مرجعی هست که پیروان ندارد. و در طرف دیگر، پیروانی هستند که مرجع و رهبر ندارند. از این مساله با عنوان " بحران مرجعیت/ پیروان" یاد می کنیم. 🔸 اکنون می خواهیم به کارکرد فرهنگی سیاسی صدا و سیما بویژه برنامه شیوه شبکه چهار در حل مساله مرجعیت/ پیروان اشاره کنیم. 🔸 متأسفانه در چندین برنامه شیوه که تاکنون اجرا شده است، مساله آشوب و اغتشاش های خیابانی و حجم خشونت آنها در مرکز گفتگو قرار نگرفته شده است بلکه بیشتر یا پس زمینه گفتگو یا اساساً نادیده گرفته شده است. گویی آنچه در خیابان اتفاق افتاده جنبش اعتراضی مسالمت آميزِ خشونت پرهیز است. و در این بین، شبکه چهار به مثابه میانجی نمایندگان دو طرف را برای گفتگو و تبادل نظر پیرامون راه حل های عبور از بحران دعوت کرده است. نتیجه قهری این شکل از مدیریت برنامه شیوه آن است که روشنفکری صاحب پیروان می شوند و پیروان بی سر، مرجع پیدا می کنند. اما این نتیجه گیری را تا کجا می توان تحمل کرد. 🔸اگر جماعت جوان اغتشاش گر از این طریق مرجع فکری پیدا کنند، ممکن است که از کنش گری خشونت طلبانه دست بردارند. لکن مشروط بر آنکه روشنفکری هم اعمال خشونت طلبانه را نفی و طرد کند. در این صورت، می توان از این دستاورد صدا و سیما به نیکی یاد کنیم. اما در غیر این صورت، برنامه شیوه دستاورد ناخرسندی خواهد داشت. چون دو سر و بدن ناهمگون را به هم اتصال داده است. مضافاً اینکه واقعیت عینی را به محاق برده است. ✅ اما راه حل مساله آن است که مجری و شرکت کنندگان همواره در طول گفتگو یک صدا رفتار های خشونت آمیز را محکوم کنند. در غیر این صورت، مردم در وضعیت تردید و آشفتگی شناختی قرار می گیرند. 18 مهر 1401 @mahdavizadegan