eitaa logo
مهدوی زادگان
364 دنبال‌کننده
184 عکس
57 ویدیو
19 فایل
*رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ*
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨 نشست تخصصی «حکمرانی و دولت مکلف» از سوی مرکز تخصصی آخوند خراسانی برگزار می شود 🔷 با ارائه : حجت الاسلام دکتر داود مهدوی زادگان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی رئیس سازمان سمت ⏰ زمان: سه شنبه 3 بهمن 1402 ساعت 12:30 🏢 مکان: دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی، طبقه سوم، اتاق جلسات 🌐معالم 👈 عضو شوید
غزه و حامیان نظریه مدرن شده الحکم لمن غلب اهل نظر غالباً بر این باورند که نظریه سیاسی " الحکم لمن غَلَب " متعلق به اندیشه سنتی است که برخی از علمای اهل سنت مانند قاضی ابویعلی و ابوحامد غزالی در قرن پنجم هجری در توجیه مشروعیت حکومت خلفا به آن احتجاج می کردند. لکن با ظهور اندیشه سیاسی مدرن این نظریه سنتی به حاشیه رفته است و طرفدار ندارد. اما آیا واقعیت این چنین است و نظریهٔ سیاسی تغلیب کنار رفته است و در دنیای سکولار شده جایگاهی ندارد؟ تجربه سیاسی مدرن در جهان معاصر چنین دیدگاهی را تایید نمی کند. نظریه تغلیب همچنان در جهان مدرن شده پابرجاست و در میان مدرن ها مدافعان و طرفداران پر شر و شوری دارد. بسیاری از دولت های مدرن از طریق کودتای نظامی به قدرت رسیده اند. چنانکه رضاخان با کودتای نظامی به قدرت رسید. حکومت تغلیبی پهلوی بواسطه مجلس فرمایشی و نظریه پردازی های روشنفکران سلطنت طلب قوام و استحکام یافت. یهودیان مهاجر مسلح با حمایت دولت های غربی به سرکردگی انگلیس از طریق زور سرزمین فلسطینی ها را اشغال و تصاحب کردند و رژیم غاصب و نامشروع اسرائیل را پدید آوردند. سازمان ملل هم با صدور قطعنامه مهر تایید بر غلبه‌ی یهودیان مهاجر مسلح زد. اما نکته مهم این است که جریان غربگرا نیز این سلطه تغلیبی یهودیان مهاجر اشغالگر را تأیید و توجیه می کند. یک نمونه آن دیدگاه دکتر صادق زیبا کلام استاد بازنشسته دانشگاه در این باره است. دکتر زیبا کلام جمعه شب گذشته در برنامه شیوه که به مساله فلسطین پرداخته بود، جنایات صهیونیست ها علیه مردم مظلوم غزه را محکوم کرد. البته این کار او ستودنی است لکن از گفته های بعدی وی به دست نمی آید که می خواهد مشروعیت رژیم اشغالگر صهیونیستی را انکار کند. بلکه با بیانی که دارد دولت غاصب را توجیه کرده است. به زعم وی یهودیان مهاجر تسلیح شده در شرایطی وارد سرزمین فلسطین زیر سلطه انگلیس شدند که دولتی بر آن حاکم نبوده است. دولت انگلیس هم حل مساله نزاع میان مردم فلسطین و یهودیان مهاجر را به سازمان ملل واگذار می کند و شد آنچه که شد. به نظر نمی آید که زیبا کلام با چنین تحلیلی ماهیت نامشروع و غصبی بودن رژیم صهیونیستی را پذیرفته باشد. بلکه او اساساً مشروعیت این رژیم را بر پایه نظریه تغلیب توجیه کرده است. وی بی دولتی مردم هر سرزمینی را مجوزی برای تجاوز و اشغال آن سرزمین می داند. این بی دولتی ممکن است توسط قدرتی استعمارگر و متجاوز پدید آید. چنین سخنی به معنای آن است که مردم فی نفسه مالک سرزمین خود نیستند بلکه مالکیت آنان بواسطه دولت پدید می آید. مسلماً چنین مفروضی ریشه در تفکر دولت مطلقه هابزی دارد. بنابر این، نباید گمان کرد که نظریه تغلیب در دنیای مدرن کنار رفته است بلکه توسط برخی از متجددین بازخوانی و مدرن سازی شده است و برای مشروعیت بخشی به حکومت های دیکتاتور و جنایتکار استفاده می شود. لذا وجه نظری گفتمان مقاومت و مبارزه مردم مظلوم غزه ایستادگی برابر نظریه مدرن شده الحکم لمن غلب است ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
💐میلاد باسعادت جوادالائمه مبارک💐
🔰مدرسه عالی فقاهت عالم آل محمد(ع) با همکاری مدیریت اجتماعی-سیاسی حوزه علمیه خراسان برگزار می کند: 🌀 نشست علمی: فقه انتخابات و مشارکت سیاسی 🎙 با حضور و ارائه: حجت الاسلام دکتر مهدوی زادگان (عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی و رئیس سازمان سمت) 📅 زمان: سه شنبه 3 بهمن 1402 ساعت 18 الی 19:30 🕌 مکان: 🕌 مکان: مشهد مقدس، حرم مطهر رضوی، بست حر عاملی، مدرسه عالی فقاهت عالم آل محمد(ع)(مدرسه تاریخی خیرات خان)، سالن جلسات و نشست های علمی 🕌گفتمان فقه مضاف حوزه خراسان 🆔 @feqhemozaf_khorasan
🌸 کرّار غیر فرّار ✏️ رهبر انقلاب: امیرالمؤمنین یکی از القابش «کرّار غیر فرّار» است. پیغمبر اکرم این لقب را به امیرالمؤمنین داد. این مخصوص میدان نظامی نیست؛ در همه‌ی میدانهای انسانی امیرالمؤمنین کرّار غیر فرّار بود؛ یعنی مهاجم، مقتدر، دارای فکر و بدون عقبگرد. ۱۳۸۴/۵/۲۸ 💻 Farsi.Khamenei.ir
مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر بستود و ثنا کرد و بدو داد همه کار آن کیست بدین حال و که بوده است و که باشد؟ جز شیر خداوند جهان، حیدر کرّار این دین هدی را به مثل دایره‌ای دان پیغمبر ما مرکز و حیدر خط پرگار علم همه عالم به علی داد پیمبر چون ابر بهاری که دهد سیل به گلزار ( کسایی مروزی م ۳۴۱ ق )
یک نکته‌ی اساسی در این چیزی که من در نمایشگاه و در اجمالِ صحبتهایی که آقایان کردند مشاهده کردم، مسئله‌ی وجود ابتکار است. ابتکار هم از هر کسی برنمی‌آید؛ نیروی انسانی نخبه میتواند ابتکار کند، و ما در کشورمان این ثروت عظیم را داریم. حالا بعضی از کشورها در منطقه‌ی ما ادّعا میکنند که میخواهند مثلاً فرض کنید تا فلان سال، اقتصاد چندم جهان بشوند! فقط با پول نمیشود اقتصاد چندم جهان شد؛ نیروی انسانی لازم است؛ نیروی انسانی‌تان کجا است؟ ندارند. آنچه میتواند راه‌های دشوار را بپیماید و کشور را به اوج برساند، به قلّه برساند، در درجه‌ی اوّل، نیروی انسانی توانا و نخبه است؛ از این جهت، ما یک ثروت عظیمی داریم. تا آنجایی که من اطّلاع دارم و من می‌شناسم، کمتر کشوری دُوروبَرمان به قدر ما برخوردار از این ثروت و این نعمت است. میتوان مطمئن شد که این ظرفیّت عظیمی که ما داریم ــ منظورم ظرفیّت عظیم نیروی انسانی است ــ قادر است چندین برابر وضع کنونی به کشور سود برساند و میتواند در مسائل کلان کشور گره‌گشایی کند. ( بیانات ولی فقیه در دیدار تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی ۱۴۰۲/۱۱/۱۰ )
قابی تاریخی از پیوند فقه و نوآوری علمی مشروطه خواهی سکولار در ایران با موج سنگینی از تهمت و افتراء علیه روحانیت و دستگاه فقاهت همراه بود. تهمت ضدیت فقه و فقاهت با دانش و پیشرفت ذهنیت مردم و بویژه دانشگاهیان را تسخیر کرده بود. دستگاه فکری که پیش از مشروطیت امورات مملکتی را مستقیم و غیر مستقیم بر عهده داشت، اکنون به مخالف با علم و تکنولوژی و نو آوری متهم شده است. این هجمه سنگین غیر منصفانه با برآمدن دولتی غربزده و ضد روحانیت دو صد چندان شده بود. چون حاکمیت استبدادی همه راه های حضور اجتماعی را بر فقیهان بسته بود و حوزه های علمیه در همان حجره های طلبگی محصور مانده بودند. روحانیت در چنین شرایط نا عادلانه ای هیچ مجالی برای دفاع از خود نداشت. او قادر نبود ثابت کند که نه فقط با دانش و پیشرفت مخالف نیست بلکه مدافع آن است و از نخبگان و نوآوران و صنعت گران حمایت و پشتیبانی می کند. روحانیت برابر این هجمه و جفای سنگین سکولارهای وطنی علیه خود چه می توانست بکند. دستگاه فقاهت چگونه می توانست به دور و اطرافیان خود و به جامعه دانشگاهی و نسل جوان تحصیل کرده ثابت کند که آنچه درباره او در نسبت با علم و ترقی گفته می شود، چیزی غیر از آگاهی کاذب نیست. زدودن و کنار زدن این آگاهی کاذب پیچیده جز با پدید آمدن خیزش مردمی و تاسیس حکومت دینی ممکن نبود. چون قضاوت عادلانه تنها در بستر سیاسی عادلانه میسر است. باید حکومتی شکل بگیرد حضور اجتماعی و سیاسی و روحانیت فعال شود تا آنگاه به قضاوت نشست که آیا فقه و فقاهت با دانش و پیشرفت و نوآوری مخالف است یا پشتیبان و حامی آن است. با شکل گیری انقلاب اسلامی و برآمدن جمهوری اسلامی شرایط عادلانه برای قضاوت نسبت فقه و فقاهت با دانش و فناوری پدید آمد. آگاهی کاذب در گذشته تا بدانجا بر اذهان عام و خاص سیطره پیدا کرده بود که هیچ کس حتی خود روحانیت هم نمی توانست تصور روزی را کند که نمایشگاهی از نوآوری ها و دستاوردهای علمی و فناوری فوق پیشرفته در جوار بیت مرجع تقلید یک امت بر پا شود و فقیه فرهیخته از آن دیدن کند و به توضیحات سازندگان و نخبگان گوش دهد و با صنعت گران مبتکر نشست صمیمانه برگزار کند و از ظرفیت بالای نخبگان علمی و فناور حمایت کند. تصویر گام های استوار فقیه فرزانه در نمایشگاه دستاوردهای علمی و فناوری چونان قابی است که در آن فرو ریختن دیوار آگاهی کاذبی که فقه و فقیهان را در تقابل با دانش و ترقی معرفی کرده بود، نشان می‌دهد اکنون مردم در شرایطی عادلانه و برابر شاهد آن هستند که در یک سو، دستگاه فقاهت از رشد و ترقی علم و تکنولوژی، از دانش و دانشگاهی حمایت می کند. اما در سوی دیگر، می بیند که چگونه همان تولید کنندگان آگاهی کاذب با ایده های میان تهی برجامی سعی در توقف روند رو به رشد علم در ایران را دارند و تمام دغدغه و دل‌مشغولی های فرهنگی و اجتماعی شان اختیاری کردن واجب شرعی و قانونی شده است. ✍ داود مهدوی زادگان 🌸۱۲ بهمن ۱۴۰۲ 👉 @mahdavizadegan
ما مدیون پدران و مادران انقلابی هستیم امام خمینی ره و رهبر فرزانه انقلاب همواره بر این نکته اساسی تاکید داشته و دارند که انقلاب و نظام اسلامی مدیون ملت شریف ایران است. اگر اقبال ملت به نهضت امام خمینی ره نبود مسلماً چنین رویداد تاریخی اتفاق نمی افتاد. به همین خاطر، آن دو بزرگ مرد همواره قدر دان و سپاسگزار ملت بوده و هستند. دقیقاً به همین خاطر است که جریان های معاند و مخالف و سلطنت طلبان کینه و نفرت عجیبی از ملت در دل دارند. آنها ملت را مقصر اصلی در برچیده شدن بساط سلطنت و نظام شاهنشاهی و برآمدن حکومت دینی می دانند. اگر اقبال عمومی شکل نمی گرفت، چنین رویداد تاریخی در قرن بیستم پدید نمی آمد. از این رو، ضدانقلاب تمام تلاش خود را معطوف به این هدف کرده که مردم نسبت به قیام شان در سال ۵۷ ابراز ندامت و پشیمانی کنند و به وضعیت گذشته پیشا انقلاب باز گردند. چنانکه اغتشاشات ۴۰۱ با همین انگیزه به راه افتاده بود. راه دیگر جریان معاند برای مجبور ساختن ملت انقلابی به ابراز ندامت و پشیمانی متهم کردن پدران و مادران انقلابی از طریق فرزندانشان است. این سیاست خلاف آن چیزی است که می گویند انقلاب فرزندانش را می خورد. در واقع، ضد انقلاب در پی آن است که فرزندان انقلاب پدران و مادران انقلابی را حذف کنند. البته بحمدالله فرزندان انقلاب خیلی باشکوه‌تر و شجاعانه تر از پدران و مادران انقلابی در راه دفاع از انقلاب و نظام اسلامی گام بر می دارند. خشم و کینه ای که در فتنه ۴۰۱ شاهدش بودیم بخاطر فریاد حمایت دهه نودی هایی بود که گوشه ای از آن فریاد در یک سرود انقلابی انعکاس پیدا کرده بود. با وصف این، برای آن دسته از فرزندانی که از روی جهل و غفلت، پدران و مادران انقلابی شان را متهم به انقلاب کردن می کنند و آنان را مقصر می دانند، چه پاسخ قانع کننده ای می توان داد؟ پاسخ قانع کننده به این قلیل فرزندان جا مانده از قطار انقلاب این است که انگشت اتهام شان را به اشتباه رو به پدران و مادران انقلابی شان گرفته اند. متهم واقعی آن کارگزاران و هواداران وفاداری بودند که پایه های ظلم و ستم حکومت استبدادی و دیکتاتوری پهلوی را محکم می کردند. احیاناً هم پدران و مادران برخی از این فرزندان جزو همین هواخواهان طاغوت بوده و هستند. باید فرزندان معترض، جماعت دیروز و امروز سلطنت طلب و طاغوتیان را متهم کنند که چرا مانع تشدید ظلم و بیداد حکومت ستم شاهی نشدند تا ملت به ستوه آید و انقلاب کند و بساط شاهنشاهی را بر چیند. هیچ گاه و با هیچ دلیل و برهانی نمی توان ملت مظلوم و ستم کشیده را بخاطر قیامش علیه ظلم و ستم مؤاخذه و سرزنش کرد. چنانکه امروز نمی توان جهاد دفاعی مردم مظلوم غزه علیه صهیونیست های غاصب جنایتکار را محکوم کرد. ملت انقلابی تا ابد به قیامش علیه ظلم و بیداد افتخار می کند و سربلند می ماند متهم کردن پدران و مادران انقلابی به معنای نفی هر گونه اعتراض علیه ظلم و ستم است. اعتراض آن فرزند معترض فی الواقع علیه اراده بر ظلم ستیزی پدران و مادران شان است. او تحت القائات ظلم باوران و ستم یاران پدر و مادر خود را بخاطر قیام علیه استبداد و بیداد محکوم می کند. بنابر این، اگر فرزندی معترض است نمی بایست پدر و مادر انقلابی خود را متهم کند. آنان کار درست و معقولی کردند که علیه ظلم و استبداد قیام کردند. و ما فرزندان انقلاب قدردان مجاهدت های انقلابی آنها هستیم. بلکه بایستی آن فرزند معترض، حاکمان و هواداران طاغوتی را متهم کنند که چرا در تحکیم پایه های ظلم و ستم طاغوت همت گماردند که ملت به ستوه آمده چاره کار را در انقلاب دیده بود. اتفاقاً اگر ملتی بخاطر ظلم و ستمی که می کشد انقلاب نکند، باید چنین ملتی را متهم و سرزنش کرد. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan