eitaa logo
مهدوی زادگان
348 دنبال‌کننده
137 عکس
40 ویدیو
17 فایل
*رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ*
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 نیاز جامعه به آرامش و خشونت پرهیزی دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ همچون دوره های گذشته با حضور پر شور و نشاط مردم در پای صندوق های رأی برگزار شد. ملت باز هم همگان را اعم از دوستان و دشمنان را با مشارکت قوی خود شگفت زده کرد. چون اتمسفر سنگینی از سوی رسانه ها و فضای مجازی دشمن بر افکار عمومی در عدم مشارکت در انتخابات مسلط شده بود. سیاه نمایی عظیمی از سوی جریانات سیاسی برانداز و غربزده و سکولار برای القای بی فایده بودن مشارکت در انتخابات به راه افتاده بود. اما واکنش مثبت مردم به انتخابات تمام این تلاش‌های مذبوحانه را بر باد داد و به اصطلاح دود کرد و به هوا فرستاد. بی تردید هدایت گری چند ماهه اخیر ولی فقیه در قالب جهاد تبیین و روشنگری در هشیار ساختن مردم به اهمیت و ضرورت مشارکت قوی و محکم بسیار تاثیر گذار بوده است. علاوه بر این تلاش‌ها و زحمت های بی وقفه رئیس جمهور مردمی در امید آفرینی و بازگشت مردم به پای صندوق های رأی نیز موثر بوده است. باری، مشارکت قوی مردم در این انتخابات متضمن معانی زیادی از آری و نه ها است و از جهات مختلف می توان آن را تحلیل و تفسیر کرد. از جمله این تحلیل ها اشاره‌ای است که به سطح بالای هشیاری و درک مقتضیات زمانی دارد. ملت خیلی خوب به این فهم عمیق رسیده است که دشمن و بدخواهانش چه چیزی را نشانه رفته است. دشمن ملت آرامش و آسایش و امنیت ملی را مورد هدف قرار داده است. بی تردید هر گونه پیشرفت و ترقی و ساماندهی امور در پرتو آرامش جامعه است. تمام ارکان توسعه بخش جامعه در آرامش و امنیت خاطر می توانند خوب بيانديشند و خوب عمل کنند و خوب ارزیابی کنند. دهه گذشته، دهه پر اضطراب و استرس و تنش زایی های بی حد و حصری بود که می توانست اتفاق نیافتد. دولتی که با شعار تدبیر و امید روی کار آمده بود، با بی تدبیری کوهی از نا امیدی و اضطراب و نگرانی برجای گذاشت و کنار رفت. همین امر، فرصت خوبی بود تا بدخواهان ملت با به راه انداختن آتش فتنه و اغتشاش این نگرانی و اضطراب را تشدید کنند. روشنفکرانی هم هستند که همواره تمام تلاش شان معطوف به تزریق کینه و نفرت و خصومت در شریان های فرهنگی جامعه بوده و هست. اما ملت بویژه در زمان وقوع اغتشاشات ۴۰۱ به این سو به تدریج متوجه نیاز واقعی خود شد. ملت به این درک درست و عمیق رسید که بیش از گذشته به آرامش و تسامح و خشونت پرهیزی نیاز دارد. و این مقصود مهم و حیاتی نه فقط با عدم مشارکت در انتخابات حاصل نمی شود بلکه اضطراب و نگرانی و خشونت طلبی را تشدید می کند. آری، ملت پای صندوقهای رأی آمد تا به دوست و دشمن بفهماند که جامعه در شرایط کنونی بیش از گذشته به آرامش و خشونت پرهیزی نیاز دارد و باید برای تثبیت و تقویت آن وارد میدان انتخابات شد. اکنون بر منتخبان ملت است که در راه امید آفرینی و آرامش‌ بخشی و اضطراب زدایی از جامعه گام های استوار و محکمی بر دارد. انشالله ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🔸 خوارجی مسلکان را چه به درخشش نجف اشرف نجف اشرف مانند دیگر شهرهای مقدس که مشرف به وجود اولیا الله و علمای ربانی هستند، پذیرای هر مومن و کافر، دیندار و عرفی گرایی هست. بد اندیشی است که یکی از این شهرهای مقدس را تیره و دیگری را در درخشش بدانیم. البته درخشش این شهر مقدس عالم گیر است تا چه کسی از این نور قدسی بهره ببرد و جان تازه ای بگیرد. اما نگون بخت آن کسی است که بخواهد این درخشش را در راه تایید عقاید و افکار باطل خود تصرف کند. بی تردید، نفس کشیدن در کوچه و خیابان نجف و حرم مولی الموحدین امام علی علیه السلام برای همه مغتنم و روح افزاست مگر برای آن سه جریانی که ذکرشان در خطبه شقشقیه آمده است. مگر خوارج، کوفه ی ولي و وصی خدا را مغتنم و روح افزا می دانستند که حالا هم مسلکان و همفکران امروزی شان سرخوش از نفس کشیدن در حرم مولی الموحدین علیه السلام باشند. خوارج هم کوفه را با حضور امام علی علیه السلام در تیرگی می دانستند. هیچگاه خوارجی مسلکان دیروز و امروز در کوفه و نجف جایگاهی نداشته و نخواهند داشت. آنان ممکن است در پس کوچه های شهر همفکری بیابند و درباره عقاید باطل و سکولار شان نجوا کنند ولی به یقین آن نجوا از تیرگی فکرشان است و نه از درخشش نجف اشرف. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🖌 تهدیدات زبان خاموش انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی در ۱۱ اسفند ماه با حضور چهل و دو درصدی که بیش از ۲۵ میلیون نفر از جمعیت رأی دهنده را شامل می شود در کمال سلامت و آرامش برگزار شد. به دنبال آن، جریان معارض و مخالف که پروژه "من رأی نمی دهم" خود را شکست خورده دید تلاش می کند که این شکست را از طریق تفسیرات نادرست عدم مشارکت کنندگان در انتخابات جبران کنند. اما سوال اینجاست که چرا آنان فقط می توانند کنش این بخش از مردم را که در انتخابات شرکت نکردند، تفسیر کنند و قادر به تفسیر کنش شرکت کنندگان در انتخابات نیستند؟! پاسخ مساله خیلی روشن است. واقعیت این است که زبان و عمل گویا نیاز به مفسر ندارد. بدون شک، اقدام عملی کنشگران هر تفسیری را بر نمی تابد. وقتی مردم پای صندوق رأی حاضر می شوند قلمرو و قدرت تفسیر از عمل خود را محدود و کنترل می کنند. چون آن عمل صریح و روشن است. اما زبان خاموش ( جمع رأی نداده ها ) این اجازه را به مفسران می دهد که عدم مشارکت شان را تفسیر کنند. و طبعاً مفسران نا اهل؛ همان کسانی که هیچ نسبتی با مردم ندارند و سابقه زی مردمی بودن در کارنامه شان نیست با تفسیر به رأی شان زبان خاموش را به سود مقاصد خود تصرف می کنند. بنابر این، مهم ترین تهدید برای زبان های خاموش تفسیر به رأی مفسران نا اهل است. چنانکه یکی از دلایل وجودی امر ولایت و امامت در اسلام دفع همین تهدید ویرانگر است. مسلماً بخشی از آرای باطله با فراست در همین مساله ی تهدید بوده است. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
مسأله انتخابات؛ اکثریت مشروع یا مشروعیت اکثریت نقدی بر ادعانامه‌های انتخاباتی شیخ برجامی /۲ 💥اختصاصی|| حجت‌‌الاسلام والمسلمین داود مهدوی‌زادگان @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸 انتخابات همزمان دو مجلس مردمی خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی در ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ علیرغم خواست و پیش گویی های جبهه معارض و برانداز برگزار شد. بیش از بیست و پنج میلیون نفر از مردم ایران پای صندوق رأی حاضر شدند و نمایندگان دو مجلس را انتخاب کردند. 🔸حضور بیست و پنج میلیون انسان بالغ و عاقل پای صندوق رأی چیزی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. با وصف این، نویسندگان و صاحب منبران جبهه معارض با القای شبهات و تفسیرهای غلط و مغالطه آمیز سعی در ندیدن این جمعیت میلیونی مردم را دارند. 🔸یکی از مغالطات شبهه افکنان پیرامون این انتخابات مغالطه اکثریت است. به زعم آنان حضور ۴۱ درصدی مردم نشانه اقلیتی است(!) که مشروعیت نظام ولایی را مخدوش می کند و تصمیم خبرگان را بدون پشتوانه و اعتبار شرعی و قانونی می سازد. 🔸ندیدن و به حساب نیاوردن رأی ۴۱ درصد از مردم برای هر انسان منصفی کافی است که در ارزیابی نهایی خود جریان معارض را عاری و تهی از احساس مردمی بودن و احترام بالاصاله به رأی مردم بداند. با وصف این، پاسخ های دیگری نیز به این مساله وجود دارد. 🔸اما مساله اصلی در باب مفهوم اکثریت در امر انتخابات این است که با فرض دعوت عمومی حاکمیت و آزادی مشارکت مردم در انتخابات، کدام اکثریت مشروعیت دارد، اکثریت شرکت کننده یا اکثریت بیرون از صندوق؟ 🔸وجه مغالطه آمیز و پارادوکسیکال این شبهه (اکثریت مشارکت داخل و خارج صندوق) از همین جا ناشی می شود. 🔸عقل سلیم و تجربه دموکراسی های موفق دنیا اکثریت شرکت کننده در انتخابات را مشروع و حجت می داند. چون نظر اکثریت بیرون از صندوق بر خلاف نظر جریان معارض بسیط نیست و تفسیر های مختلفی از آن می شود و لذا پشتوانه هیچ دیدگاهی نمی تواند باشد و با آن نمی توان چیزی را نفی یا اثبات کرد. برخلاف اکثریت شرکت کننده که نظرش روشن و شفاف است. 🔸بر همین اساس، اصل پنجم قانون اساسی در سال ۶۸ به منظور دفع چنین شبهه ای بدین صورت اصلاح شده است: "در زمان‏ غیب‏ حضرت‏ ولی‏ عصر (عجل‏ الله‏ تعالی‏ فرجه‏) در جمهوری اسلامی‏ ایران‏ ‎‎‎‎‎ولایت‏ امر و امامت‏ امت‏ بر عهده‏ فقیه‏ عادل‏ و با تقوی‏، آگاه‏ به‏ زمان‏، شجاع‏، مدیر و مدبر است‏ که‏ طبق‏ اصل‏ یکصد و هفتم عهده دار آن می گردد". 🔸مطابق اصل یکصد و هفتم، تعیین رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است. یعنی مطلق منتخب مردم بودن خبرگان کفایت می کند. این امر با مبانی فقه امامیه که برای تشخیص مرجع تقلید اعلم جامع الشرایط، شهادت دو نفر عالم عادل را کافی می داند، سازگاری دارد. 🔸وقتی مرجعیت فقیه با شهادت دو عالم عادل ثابت شدنی است (العروة الوثقی، احکام التقلید، مسأله ۲۰) حجیت ولایت امری فقیه با رأی بیست و پنج میلیونی بطریق اولی اثبات می شود. 🔸بدیهی است که مقصود امام خمینی ره از آرای اکثریت مسلمین، اکثریت شرکت کننده در انتخابات است. چون ایشان تصریح به قانون اساسی دارند (صحیفه امام ج ۲۰ ص ۴۵۹). قانون اساسی هم نظر به اکثریت شرکت کننده دارد نه مطلق اکثریت. 🔸آری، همان‌طور که امام خمینی ره انتخابات را نوعی بیعت در صدر اسلام تعبیر کرده است (صحیفه امام ج ۲۰ ص ۴۵۹)، بیعت به معنای مشارکت مستقیم مردم در انتخاب حاکم شرعی و قانونی است. 🔸بنابر این، کسانی که در مجلس بیعت حضور نیافته اند نمی توانند از تبعیت از حاکم منتخب طفره روند. چنانکه معاویه با طرح چنین مساله ای (عدم حضور در مجلس بیعت) سعی در سرپیچی از ولایت حضرت وصی را داشت. 🔸اما امام علی علیه السلام طی نامه ای خطاب به معاویه پاسخ داد که راه گریزی از پذیرش نتیجه بیعت ندارد: "بيعت كردن فقط يك بار است و دوباره در آن نظر نتوان كرد. گزينش از سر گرفته نشود. هر كه از بيعت بيرون رود، طعن زننده است، و هر كه در پذيرفتنش درنگ كند و دو دلى نشان دهد، منافق است" (نهج‌البلاغه: نامه هفتم). 🔸نتیجه گفتار بالا این است که اکثریت در همه دموکراسی ها و مردم سالاری دینی در چارچوب قانون انتخابات مشروعیت پیدا می کند. لذا عدم مشارکت اکثریت در انتخابات به مثابه اسقاط حق و سلب مشروعیت از خود است. از این رو، انتخابات در نسبت با پدیده اکثریت، مشروعیت ساز و مشروعیت سوز است. با دیدگاه خوارجی و اموی نمی توان از پذیرش انتخابات دموکراتیک طفره رفت! 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053 👉 @mahdavizadegan
سلام و ادب یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحال و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال توأمانی سال نو با ماه خدا را به فال نیک گرفته از مالک ملک و زمان قبولی طاعات و عبادات، سلامتی و بهروزی، توفیقات روز افزون معنوی را برای مخاطبان محترم خواستارم. به امید دفع شر دشمنان اسلام و مسلمین بویژه شر جانکاه آمریکا و اسرائیل غاصب از مردم مظلوم غزه انشالله مهدوی‌زادگان @mahdavizadegan
🔹 آفات اجتماعی قاضیان خود خوانده یکی از چالش های امروز جامعه، پدیده قاضیان خود خوانده ای است که با تحلیل های ناروا و نسنجیده و ناداوری پیرامون مسائل اجتماعی افکار عمومی را مسموم می کنند. افراد غیر مسئولی هستند که قبل از ورود مراجع مربوطه وارد صحنه می شوند و پرونده قضایی را دست می گیرند و جای قاضی می نشینند و با کمترین اطلاعات و بیشترین حب و بغض و اغراض سیاسی قضاوت کرده منتظر اجرای حکم شان توسط کارگزار حکومتی می مانند. لذا جماعت خود خوانده، اگر ببینند که مراجع مربوطه بر خلاف حکم آنها سخن بگویند و حکم صادر کنند، آن حکم را نمی پذیرند. افکار عمومی هم بخاطر مسمومیتی که توسط آنها دچار آن شده نمی پذیرد. بدین ترتیب، کار مراجع قانونی مضاعف و سخت تر می شود. چون هم باید به پرونده رسیدگی کنند و هم باید افکار عمومی را نسبت به درستی عمل و حکم شان متقاعد کنند. در حالی که اگر افکار عمومی مسموم نباشد صرف صدور حکم برای پذیرش عمومی کافی است. مسلماً اینگونه رفتار های خود خوانده و غیرمسئولانه نه فقط افکار عمومی را مخدوش می سازد بلکه بنیاد مدنیت جامعه را نابود می کند و دیگر نمی توان در وضع مدنی به زیست اجتماعی مسالمت آمیز امیدوار بود. جامعه در چنین شرایطی گرفتار وضع جنگلی و انسان گرگ انسان می شود. همین قاضیان خود خوانده به جان یکدیگر و آحاد جامعه می افتند. طبیعی است که با بی اعتبار شدن مراجع قانونی جامعه در آستانه فروپاشی پیش می رود. بنابراين، اگر قاضیان خود خوانده به راستی خیرخواه جامعه و نگران فروپاشی وضع مدنی هستند، می بایست مراقب گفتارشان باشند. نباید به بیش از گشودن پرونده تخلفات احتمالی اقدام کرد. بلکه باید در جهت قوت وضع مدنی و نهادهای قانونی گام بردارند. باید قاضیان خود خوانده خیرخواه از هر گونه قضاوت و پیش داوری دوری گزینند و بگذارند مراجع قانونی ذیربط در کمال آرامش و بدون فشارهای سیاسی و اجتماعی به رسیدگی پرونده بپردازند و به حکمی که صادر می‌شود تن دهند. نقدشان را هم بگذارند برای بعد صدور حکم و کسب اطلاعات جامع و کامل. اما اگر کار قاضیان خود خوانده از روی خیرخواهی جامعه نباشد، مانند جبهه مخالف و معاند و معارض انقلاب و نظام اسلامی، در این صورت، باید جامعه و افکار عمومی مراقبت کند و تحت تاثیر تحلیل ها و قضاوت های ناروا قرار نگیرد. چون هرگونه پیش داوری های غیر مسئولانه توأم با اغراض سیاسی تهدیدی برای انسجام جامعه است و جامعه را به سوی هرج و مرج سوق می دهد. خداوند عاقبت جامعه را از شر قاضیان خود خوانده مغرض ختم بخیر بفرماید. انشالله ✍ داود مهدوی زادگان @mahdavizadegan
🔸 عزل پر خیر و برکت قائم مقامی ۶ فروردین سال ۶۸ سالروز عزل آقای منتظری از قائم مقامی است. بدون شک این واقعه در تاریخ انقلاب اسلامی بسیار مهم و فراموش نشدنی است و برنامه های مطالعاتی و پژوهشی زیادی را می طلبد. لذا در این باره چند نکته را عرض می کنم: ۱. برخی ها که با معیارهای مدرن قادر به فهم حکمرانی امام خمینی ره نیستند عمدتاً ایشان را بر مبنای سیادت کاریزمایی تحلیل می کنند. در حالی که امام راحل در طول دوران ولایت فقهی شان بر مبنای سیادت قانونی/ شرعی عمل کردند مگر در دو جا؛ یکی در پذیرش قطعنامه 598 و دیگری عزل آقای منتظری از قائم مقامی. چون این دو واقعه بویژه دومی از توان و جرأت نهادهای قانونی خارج بود. این کار تنها با تکیه بر قدرت کاریزمایی امکان پذیر بود. خصوصاً عزل آقای منتظری بدون امداد غیبی میسر نبود. اکنون بعد گذشت سالها و مشاهده میراث ناصواب و انحرافی آقای منتظری بهتر می توان عمق بصیرت امام خمینی ره را درک کرد و فهمید. ۲. اساساً اقدام برخی از خبرگان برای تعیین قائم مقام رهبری که با حمایت گروه های فشار بیرونی انجام شده بود، حرکتی غیر قانونی بود. چون چنین منصبی در قانون اساسی جمهوری اسلامی منظور نشده بود. و این نکته ای است که مریدان آقای منتظری سعی در کتمان آن دارند. لذا امام خمینی ره می توانستند با آن مخالفت کنند؛ لکن ایشان بخاطر مصالح مهمه سکوت اختیار کردند تا وقتی که خود را مکلف به عزل ایشان دیدند. ۳. هنر حکمرانی فضیلتی است که در توان هر دانش آموخته ای اعم از فقیه و غیر فقیه، دانشگاهی و حوزوی نیست. فقیهان بزرگی در گذشته بودند که قدرت بالایی در امر مدیریت بویژه در تعامل با پادشاهان داشته اند. مرحوم آیت الله شیخ عبد الکریم حائری یزدی و مرحوم آیت الله بروجردی از جمله فقیهان مدیر و مدبر بودند. اما آقای منتظری جزو این دسته از فقیهان نبود. گرچه ایشان مبارز انقلابی نستوهی بود ولی از فضیلت حکمرانی بهره ای نداشت. و امام خمینی ره به ظرافت این مساله را در ایشان فهمیده بود. ۴. امام خمینی ره با عزل آقای منتظری از قائم مقامی دو خدمت بزرگ تاریخی از خود بر جای گذاشت. یکی خدمت به شخص آقای منتظری است که ایشان را به دلیل نا توانی در امر حکمرانی از در غلطیدن در عاقبت سوء مدیریت نابخشودنی نجات داد. اما افسوس که ایشان به توصیه های حکیمانه استاد و ولی امر خود عمل نکرد و با کارنامه ای نا مطلوب از این دنیا رفت. غفر الله لنا و له دومین خدمت بزرگ امام راحل در تدبیر عزل قائم مقامی مربوط به جامعه انقلابی است. بدون تردید اگر آقای منتظری بر کرسی ولایت می نشست، فرآیند عادی سازی و عرفی شدن انقلاب اسلامی با سرعتی سرسام‌آور به وقوع می پیوست و هیچ کاری هم از دست کسی بر نمی آمد. چون جریان اقتدارگرا و گروه‌های فشاری که هدایت گر مساله قائم مقامی بودند برای دوره جانشینی برنامه سنگینی را تدارک دیده بودند. جریان سید مهدی هاشمی و اصلاح طلبان دوم خردادی و خوارجی مسلکان امروز از جمله این جماعت عرفی گرای اقتدار طلب بودند. اینان فقه صاحب دراسات ( منتظری ) را خیلی مستعد عرفی سازی فقه شیعه می دانستند ( بنگرید به مقاله " امام خمینی ره فقیه دوران گذار"، نبشته سعید حجاریان در کتاب از شاهد قدسی تا شاهد بازاری ). ۵. جریان عرفی گرای اقتدار طلب بعد آنکه راه عادی سازی و عرفی شدن را خصوصاً با جانشینی آیت الله خامنه ای از درون فقه ولایی بسته و نا امید کننده دید سراغ به کارگیری مفاهیم و نمادهای مدرن مانند جامعه مدنی و دموکراسی و حقوق بشر و آزادی های فردی رفتند. در نتیجه این مفاهیم و انگاره های مدرن توأم با تفسیرهای مخدوش اقتدارگرایانه وارد ایران پسا انقلابی شد. بطوری که بدفهمی های ناشی از آن تا به امروز همچنان برجای مانده است. بدین ترتیب، امام خمینی ره خطر عادی سازی را برای مدت مدیدی از انقلاب و نظام اسلامی دور ساخت. بحمدالله این دفع خطر توسط جانشین بر حق ایشان با صلابت و اقتدار قدسی همچنان تداوم دارد. انشالله ✍داود مهدوی‌زادگان 👉 @mahdavizadegan
📢 میلاد حُسن مجسّم بر زبان پیغمبر خاتم ✏️ رهبر انقلاب: میلاد امام مجتبی، امام حسن (علیه الصّلاة و السّلام)؛ حُسن مجسّم بر زبان پیغمبر خاتم (صلّی الله علیه و آله) که این نام را ایشان بر روی این مولود گذاشتند -و این خیلی با عظمت است، خیلی مهم است که پیغمبر این بزرگوار را، این کودک مبارک را «حسن» بنامند- ان‌شاءالله بر همه‌تان مبارک باشد. 🌙 | روز پانزدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ 💻 Farsi.Khamenei.ir
🖌 ارزش حق انتخاب مطلق نیست هر انتخابی پیامد های مثبت یا منفی می تواند داشته باشد. لذا وظیفه امام عادل تنها این نیست که مردم را متوجه حق انتخاب کند بلکه وظیفه مهم تر او آن است که اگر پیامد انتخاب، بدفرجام و ناگوار باشد مردم را آگاه کند و هشدار دهد و آنها را به قدر توان از چنین انتخابی منصرف سازد. مفهوم قرآنی چنین وظیفه ای در واژه " وال " نهفته است که وصفی از اوصاف الله است. اگر خدا قومی را بخاطر اعمال زشت شان عذاب کند کسی جز خدا نمی تواند آن قوم را از راه انتخاب شده عذاب آور بازگرداند: " وَ إِذَا أَرَادَ اللهُ بِقَوْمٍ سُوءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ مَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ " ( رعد: ۱۱ ). واقعه حکمیت در جنگ صفین و صلح امام حسن علیه السلام دو نمونه تاریخی عبرت آموزی است که برای دو امام معصوم علیهما السلام اتفاق افتاد. هر دو امام عادل تمام تلاش مشفقانه و سوزناک خود را کردند تا بیعت کنندگان از یک انتخاب نامیمون؛ یعنی کنار آمدن و صلح با معاویه ملعون، منصرف شوند و به ضرر و زیان خود عمل نکنند. مع الأسف، هر دو امام ناچار از تن دادن به انتخاب شوم و پذیرش توافقنامه‌ای شوم تر شدند. پیامد این دو واقعه ناگوار برای مسلمانان جز خفت و خواری و ترکتازی و غارتگری دشمن و تضعیف قدرت امیر المومنین علی علیه السلام از یک سو، و نجات معاویه از شکست حتمی و استیلای نامشروع وی بر کیان اسلامی و تبدیل شدن حکومت نبوی به سلطه استبدادی اموی از سوی دیگر، چیز دیگری نبود. ❗️اکنون بنگرید به گفتار برخی از عالمان فاسد العقیده و قلم بدستان سکولار که چگونه این دو واقعه تاریخی را که هر دو امام معصوم از آنها با نا رضایتی و نامیمونی یاد کرده اند، اینان به نیکی و الگوی سیاسی مطلوب یاد می کنند. ناشایسته ترین بخش گفتار جماعت فاسد العقیده این است که انتخاب رخ داده در هر دو واقعه ( حکمیت و صلح ) را به امام علی و امام حسن علیهما السلام نسبت می دهند و می گویند آن دو حضرت علیرغم مخالفت شان ولی بخاطر اصل حق انتخاب، با تصمیم جمعیت بر توافق با معاویه راضی شدند!! فاسد اندیشان اینگونه دو واقعه تاریخی عبرت آموز را به مثابه دو الگوی درس آموز معرفی می کنند. می گویند هر انتخابی حتی اگر پیامد ناصواب و ناگواری داشته باشد به دلیل حرمت حق انتخاب، مطلوب و مقبول است. و این گفتاری است که با عقل سلیم و آموزه های وحیانی سازگاری ندارد. ارزش اصل حق انتخاب مطلق نیست بلکه این اصل توأم با پذیرش مسئولیت، ارزش و احترام دارد. مشکل امام علی و امام حسن با عوامل تحمیل توافقنامه با معاویه در همین عدم پذیرش مسئولیت پیامدهای بد فرجام آن از سوی آنها بود. اسفبارتر آنکه اهل خوارج و کج اندیشان مسئولیت این بد فرجامی را به آن دو حضرت نسبت می دهند. مانند برجام که دنبال کنندگانش آن را به عنوان خواست نظام معرفی می کنند ✍ داود مهدوی زادگان @mahdavizadegan