eitaa logo
مرکز مجازی مهدویت
1.2هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
362 فایل
✳️کانالی برای همه منتظران: 🌹خشنود کردن امامی که چشم انتظارش هستیم؛ بر هر تدبیری مقدم تر است! ⬅️ارتباط با ادمین: @mahdaviat10000 🔵لینک کانال: https://eitaa.com/mahdi313com ✳️کانال های ما: @mtm1212 @yaremihraban تبلیغات یا تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
⊰❁‌﷽❁⊱ 🔹من و شما عزیز منتظر داریم دوران غیبت کبرای اماممون رو سپری می کنیم. چقدر واسمون مهمه که چه جوری داریم روز به شب و شب رو به روز می رسونیم؟ *** 🔸می خوایم از حضرت سلمان فارسی یه کم بیشتر بدونیم. 🌷سلمان از مشاهیر صحابه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بود. اصالتاً فارس و از ناحیه اصفهان یا کازرون یا رامهرمز بوده. شهرش خیلی مهم نیست، مهم اینه که سلمان از این سرزمین بوده! 🔹سلمان، در حقیقت، «روزبه» نام داشته، اما وقتی اسلام آورد و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم او را از اربابش خرید و آزاد کرد، سلمان نام گرفت. از اون زمان، سلمان همراه همیشگی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود و نزد ایشون منزلت خاصی پیدا کرد. 🔸حتماً جریان کندن خندق در جنگ خندق یا احزاب رو شنیدین. این راه کار که مسلمون ها را پیروز کرد، پیشنهاد سلمان بود. 🌷سلمان، یه اسطوره ایرانی - دینیه که توی مسیر حرکتش تا رسیدن به پیامبر، هویت آفاقی ایرانیان رو- که زبان و ملیت و تاریخ این سرزمینه - به دوش می کشید. سلمان، یه شخصیت بی نظیره که الگویی زنده و پویا در جریان تاریخی یه ملت به حساب می آد. ┄┅•|•⊰❁〇⃟❁⊱•|┅┄ 📚سلمان فارسی الگوی زندگی شیعی/ محمد رضایی آدریانی 🌀مرکز مجازی مهدویت 👇👇👇👇 http://eitaa.com/mahdi313com
🌷سلمان فارسی، خود می گوید: 🔹روزی همراه مولا و حبیبم، امیرالمومنین علیه السلام، برادرم ابوذر و جمعی از قریش، کنار مزار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جمع شده بودیم که در میان صحبت ها، امیرالمؤمنین علیه السلام یک باره رو به من کرد و فرمود: «ای بنده خدا! نمی خواهی برای ما داستان زندگی ات را بگویی؟» 🔸عرض کردم: «ای امیرمؤمنان! به خدا سوگند، اگر کس دیگری این درخواست را از من کرده بود، به او توجهی نمی کردم، ولی چون شما فرمودید، می گویم: 🔹من در یکی از شهرهای زیبای ایران زمین و در زمان حکومت ساسانیان به دنیا آمدم. دوران کودکی و نوجوانی ام در کنار خانواده ام گذشت. بارها همراه پدرم - که «بذوخشان» یا «خشبوذان» نام داشت - به دشت ها و باغ های زیبا می رفتم و از زیبایی های طبیعت لذت می بردم. پدرم معتقد بود که آثار نبوغ و استعداد در من به چشم می آید؛ چرا که از همان کودکی، درباره همه چیز، از پدر و مادرم سؤال می کردم. 🔸در آن زمان، در ایران، نظام طبقاتی حاکم بود و در آن نظام، سه طبقه اجتماعی وجود داشت؛ طبقه اول، شاه و اشراف و موبدان؛ طبقه دوم، اصناف گوناگون مردم ایرانی و طبقه سوم، بردگان و اسیران و گروه های دیگر. 🔹مردم آن روز ایران، غالباً کشاورز بودند؛ از این جهت، بین حاکمان و کشاورزان، افرادی وجود داشتند که آن ها را دهقان می نامیدند. دهقان ها مسئولیتی شبیه کدخدا در روستا داشتند و جمع آوری مالیات یک منطقه، رسیدگی به مسائل اجتماعی آن جا و تجهیز نیرو از مردان و جوانان در مواقع جنگ، از جمله وظایفی بود که باید انجام می دادند. 🔸پدر من هم دهقان بود. به خاطر استعداد و هوش فراوانم، خیلی زود با حرفه پدرم و نحوه محاسبه مالیات و محصول های گوناگون آشنا شدم و از نوجوانی کمک کار پدرم بودم. 🔹چون پدرم به من علاقه مند بود و استعداد فراوان مرا می دید، مرا به موبد منطقه مان سپرد- تا علی رغم آن که در آن دوره، فراگیری دانش و تحصیل، خاصّ طبقه اشراف و موبدان بود- کیش و آیین زرتشتی را فرا گیرم. زرتشت، رایج ترین کیش آن زمان بود ... ادامه ... ┄┅•|•⊰❁〇⃟:❁⊱•|┅┄ 📚سلمان فارسی الگوی زندگی شیعی/ محمد رضایی آدریانی 🌀مرکز مجازی مهدویت 👇👇👇👇 http://eitaa.com/mahdi313com
⊰❁‌﷽❁⊱ 🔹اوستا، کتاب دینی زرتشت را خیلی زود فرا گرفتم و دعاهای آن را که هر روز باید در آتشکده ها خوانده می شد، حفظ کردم. آن چه از مکتب زرتشت بر دلم نشسته بود، اندیشه زیبای «پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک» بود؛ اما همواره پرسشی برایم مطرح بود و آن، این که چرا گفتار و رفتار بیشتر بزرگان دینی و یا حاکمان مدعی دینداری ما با این آموزه ها هماهنگ نیست؟! 🔹به ما آموخته بودند که جهان و خوبی های آن را خدای خیر، یعنی «اهورا مزدا» آفریده و سرچشمه همه بدی ها و شرها «اهریمن» است. این آموزه ای بود که هیچ گاه نتوانستم آن را بفهمم؛ اگرچه در آن سال ها ناچار بودم آن را بپذیرم. آخر نمی توانستم بفهمم چگونه در یک جهان، دو خدای خیر و شر وجود دارد و کدام یک قوی تر از دیگری است. 🔸محل عبادت ما آتشکده هایی بود که در آن می بایست همیشه آتش را روشن نگه داریم و من چون کتاب ها و دعاهای زرتشتی را فرا گرفته بودم، خیلی زود، به مقام آتش بانی آتشکده رسیدم. در اواخر دوره نوجوانی، هرچه بیش تر با موبدان به سر می بردم و هرچه بیش تر اوستا را زمزمه می کردم، پرسش های بیش تری درباره زندگی برایم ایجاد می شد که اوستا درباره آن سخنی نگفته بود و موبدان برای آن پاسخی نداشتند. 🔹در آن زمان، تحصیل برای طبقه های پایین ممنوع بود. از موبدان هم حق پرسش نداشتیم. در خانه، ضمن صحبت با پدر و مادر، پرسش هایم را مطرح می کردم؛ اما آن ها نیز پاسخی برای سؤال هایم نداشتند و سعی می کردند مرا از پرسیدن باز دارند و روحیه سرگرمی در کنار عادت و تقلید دینی را در من پرورش دهند. 🔸اما برای من که تازه به بلوغ رسیده بودم، هر روز پرسش های جدیدی پیش می آمد. این که اهورا مزدا با همه خوبی هایش چگونه در برابر اهریمن عاجز است؟ این که اگر دین ما طرفدار نیکی در گفتار و کردار و پندار است، چرا در جامعه، نظام طبقاتی حاکم است و این همه ستم وجود دارد؟ این که چرا آتشی که من مسئول روشن نگه داشتن آن هستم، باید نماد اهورا مزدا باشد؟ و… 🔹ناکامی از یافتن پاسخ، مرا بر آن داشت تا دنبال راه نجاتی باشم؛ چرا که در اوستا خوانده بودم که همه چیز با اوستا و زرتشت و موبدان تمام نمی شود، بلکه در آینده، موعودی به نام «سوشیانت» خواهد آمد و شعارهای سه گانه (گفتار و پندار و کردار نیک) را در سراسر جهان حاکم خواهد کرد. همین نکته برایم کافی بود تا بفهمم آن جامعه و وضعیتی که در آن زندگی می کنم، آخر دنیا نیست... *** 📌پیوست 1. در منابع تاریخی درباره محل تولد و زندگانی سلمان اقوال مختلفی وجود دارد. مجموعه این اقوال به سه شهر اشاره دارند که عبارت اند از محله جی در اصفهان، رامهرمز از شهرهای استان خوزستان و شهر شاپور در نزدیکی کازرون در استان فارس. ┄┅•|•⊰❁〇⃟:❁⊱•|┅┄ 📚سلمان فارسی الگوی زندگی شیعی/ محمد رضایی آدریانی 🌀مرکز مجازی مهدویت 👇👇👇👇 http://eitaa.com/mahdi313com
⊰❁‌﷽❁⊱ 🔹در میان این اقوال، دو نظر اول مشهورتر است؛ ولی به کمک برخی از گزارش های تاریخی، می توان بین این نظرها جمع کرد. همان گونه که در تاریخ مدینه دمشق از سلمان روایت شده است: «محل تولد من رامهرمز است و در آن جا بزرگ شده ام، ولی پدرم از اهالی اصفهان بود». 🔸کازرون هم بیشتر به عنوان محل زندگی بازماندگان خاندان سلمان شناخته شده است؛ همان گونه در منابع تاریخی آمده است: «او از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نامه امانی برای برادر و بستگانش گرفت که در آن سال ها ساکن کازرون بودند». 🔹بدین جهت می توان ادعا کرد که وجود تنوع و کثرت اقوال در محل تولد و انتساب سلمان، ناشی از تنوع محل های زندگی او و خاندانش می باشد. 2. در منابع تاریخی، درباره شخصیت سلمان از زبان خودش چنین گزارش هایی وجود دارد: 🔸- من عزیزترین فرزند پدر و مادرم بودم؛ به حدی که به شدت به من توجه می کردند و گاه از شدت محبت و علاقه، مرا همانند دختران در خانه نگه می داشتند و از بیرون رفتن بی دلیل از منزل باز می داشتند. 🔹- مادرم زنی اهل مال و کمال بود، بدین جهت مرا نزد اساتید دانش وعلوم گذاشت و هزینه های آن را خود متحمل شد. 🔸- در زمینه مطالعات دین زرتشت و بازشناسی آن تلاش فراوان کردم؛ به گونه ای که در منطقه مان، داناتر از من به زرتشت وجود نداشت. 🔹- در جوانی به علت استعداد و دانشم، مشاور امور مالی و حسابداری پدرم شدم. 🔸- در یکی از کلاس های درس، با دوستی آشنا شدم که به یکی از غارهای منطقه که محل گوشه گیری چند عابد مسیحی بود، رفت و آمد داشت. او برای من از قصه ها و احوال آن ها می گفت و به تدریج مرا به دیدار آن ها علاقه مند می کرد... ┄┅•|•⊰❁〇⃟:❁⊱•|┅┄ 📚سلمان فارسی الگوی زندگی شیعی/ محمد رضایی آدریانی 🌀مرکز مجازی مهدویت 👇👇👇👇 http://eitaa.com/mahdi313com