هدایت شده از اشعار کربلایی سیدرضانریمانی
📋 #آهازدوری
#سبک_زمزمه / #سبک_مناجات
#سبک_روضه
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آه از دوری، آه از دوری
یابن الزهرا
غم دوری روی تو نوکرت و جون بر لب کرده، دل پر درده
هرشب آقا
به دلم میگم این و که غم نخور آقات، فردا دیگه، برمیگرده
تا کِی باید
آبروم جلو دل بره و تو نیایی، آقا برگرد
هرجارفتم
سراغت رو گرفتم آخه تو کجایی، آقا برگرد
آقاجونم
بیا دستِ دلم رو بگیر که گناه من رو گیر انداخت
من می میرم
می بینم که گناهای من توو طهورت تاخیر انداخت
" آقام آقام، آقام آقام، آقام آقام "
@seyedrezanarimani
یابن الزهرا، یابن الزهرا
توو این شبها
یه سری به دل ما بزن برا مادر روضه داریم، خون میباریم
چی میشه که
یه نگاه به دلای عزادار ماهم بندازی باز، بیقراریم
چشما گریون
شده توو غم دوری روی شما و سینه سوخته
قلب ماهم
مثِ چادر مادرت از آتیش اون کینه سوخته
برگرد آقا
بگیر انتقام دل سوختهی زهرا و حیدر رو
ای منتقم
بگیر انتقام خون سردار و اشکای رهبر رو
" آقام آقام، آقام آقام، آقام آقام "
@narimani_matn
دل میسوزه، دل میسوزه
اون در میسوخت
پسِ در بیخبر یه پسر توو آغوش مادر میسوخت، حیدر میسوخت
قلبش میسوخت
حیدری که توو آتیش خشم نگاهش سر تا پایِ، لشکر میسوخت
حیدر میمرد
وقتی دستش و بستن و پیش نگاهش، زهراش میسوخت
زهرا میمرد
که میدید تووی آتیش فتنهها قلب مولاش میسوخت
زهرا مونده
علی رو میکشن میبرن دل زهرا، پیش مولاست
حیدر میره
ولی چشمای خیس و دل زار مولا پیش زهراست
"آقام آقام، آقام آقام، آقام آقام"
@seyedrezanarimani
آه از آتیش، آه از دیوار
حمله کردن
با لگد در سوخته شکست و مادر پشت در افتاد، مادر افتاد
مادر ایستاد
پای حق علی با یه لشکر بیغیرت در افتاد، آخر افتاد
غوغایی شد
در خونهی وحی و سوزوندن و میخ در خونی شد
لشکر رد شد
نمیگم چیشد اما میگم چادر مادر خونی شد
محسن رو کشت
لگدی که با بغض علی در اون خونه رو وا کرد
حیدر رو کشت
لگدی که توو کوچهها مادر و از حیدر جدا کرد
"مادر مادر، مادر مادر، مادر مادر"
#داود_رحیمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
هدایت شده از اشعار کربلایی سیدرضانریمانی
📋#امانازمسمارنفسشددشوار
#سبک_روضه / *بخش دوم صوت*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امان از مسمار، نفس شد دشوار
لگد بر در زد، چشام شد خون بار
هجوم آوردن، با بغض و کینه
یکی با پا زد، شکست اون سینه
شکست حرمتها، به زیر پاها
زدن مادر رو، به پیش بابا
نشسته جای، غلاف رو بازو
دیدم خون آبه، میریخت از پهلو
زهرا، الآنه که توو خونه غوغا شه
الآنه که قد علی تا شه
میبینی که دارن در و هل میدن
الآنه که با یه لگد واشه
@seyedrezanarimani
زهرا، خدا کنه از رو زمین پاشی
بگو میخوای کنار من باشی
بگو که حال بچه مون خوبه
نگو علی بعیده بابا شی
بر درب حرم داشت لگد میزد هی
در بر سپرم داشت لگد میزد هی
از بین لگدها لگدی کشت مرا
محسن پسرم داشت لگد میزد هی
علی سوختم علی سوختم
میون شعله ها آه
یکی صدا میزد آه
علی سوختم علی سوختم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
هدایت شده از اشعار کربلایی سیدرضانریمانی
📋#علیروحلالکنواسهزخمبازوت
#سبک_روضه / *بخش سوم صوت*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
علی رو حلال کن، واسه زخم بازوت
علی رو حلال کن،واسه درد پهلوت
علی رو حلال کن، واسه دست بسته ش
نتونست که برداره، اون در رو از روت
علی رو حلال کن، که بچهت فدا شد
علی رو حلال کن، به حالت جفا شد
علی رو حلال کن، برای همون روز
که پای مغیره، به این خونه وا شد
@narimani_matn
اینجا یه جا بود مادر ما رو بین در و دیوار قرار دادن، اما کاش قصه به همینجا ختم میشد، کاش همینجا تموم میشد...
کربلا هم همچین که این بدنا رو بی سر رها کردن، یکی اومد داد زد: " من ینتدب للحسین "
ده نفر سوار بر مرکب شدن، اینقدر با این سم مرکب ها...
ای حسین...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
﷽
#تغسیل
#غسل_شبانه
#روضه_حضرت_زهرا
غسل فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و وداع حسنین (علیهما السلام) با مادر
#مرثیه
فَقَالَ عَلِيٌّ (علیه السلام) وَ اللَّهِ لَقَدْ أَخَذْتُ فِي أَمْرِهَا وَ غَسَّلْتُهَا فِي قَمِيصِهَا وَ لَمْ أَكْشِفْهُ عَنْهَا فَوَ اللَّهِ لَقَدْ كَانَتْ مَيْمُونَةً طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً ثُمَّ حَنَّطْتُهَا مِنْ فَضْلَةِ حَنُوطِ رَسُولِ اللَّهِ وَ كَفَّنْتُهَا وَ أَدْرَجْتُهَا فِي أَكْفَانِهَا فَلَمَّا هَمَمْتُ أَنْ أَعْقِدَ الرِّدَاءَ نَادَيْتُ يَا أُمَّ كُلْثُومٍ يَا زَيْنَبُ يَا سُكَينَةُ يَا فِضَّةُ يَا حَسَنُ يَا حُسَيْنُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ فَهَذَا الْفِرَاقُ وَ اللِّقَاءُ فِي الْجَنَّةِ فَأَقْبَلَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ هُمَا يُنَادِيَانِ وَا حَسْرَتَا لَا تَنْطَفِئُ أَبَداً مِنْ فَقْدِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ أُمِّنَا فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ يَا أُمَّ الْحُسَيْنِ إِذَا لَقِيتِ جَدَّنَا مُحَمَّداً الْمُصْطَفَى فَأَقْرِئِيهِ مِنَّا السَّلَامَ وَ قُولِي لَهُ إِنَّا قَدْ بَقِينَا بَعْدَكَ يَتِيمَيْنِ فِي دَارِ الدُّنْيَا فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّهَا قَدْ حَنَّتْ وَ أَنَّتْ وَ مَدَّتْ يَدَيْهَا وَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِيّاً وَ إِذَا بِهَاتِفٍ مِنَ السَّمَاءِ يُنَادِي يَا أَبَا الْحَسَنِ ارْفَعْهُمَا عَنْهَا فَلَقَدْ أَبْكَيَا وَ اللَّهِ مَلَائِكَةَ السَّمَاوَاتِ فَقَدِ اشْتَاقَ الْحَبِيبُ إِلَى الْمَحْبُوب. قَالَ فَرَفَعْتُهُمَا عَنْ صَدْرِهَا وَ جَعَلْتُ أَعْقِدُ الرِّدَاءَ وَ أَنَا أُنْشِدُ بِهَذِهِ الْأَبْيَات:
فِرَاقُكِ أَعْظَمُ الْأَشْيَاءِ عِنْدِي
وَ فَقْدُكِ فَاطِمُ أَدْهَى الثُّكُولِ
سَأَبْكِي حَسْرَةً وَ أَنُوحُ شَجْواً
عَلَى خَلٍّ مَضَى أَسْنَى سَبِيلٍ
أَلَا يَا عَيْنُ جُودِي وَ أَسْعِدِينِي
فَحُزْنِي دَائِمٌ أَبْكِي خَلِيلِي
👈ترجمه: حضرت امير المؤمنین (عليه السّلام) مىفرمايد: من متصدى(مشغول) امر غسل آن بانو شدم و بدن وى را از زير پيراهن غسل دادم، به خداوند سوگند كه بدن فاطمه زهرا (سلام الله علیها) پاك و مطهّر بود، آنگاه بدن مقدّس او را از باقيمانده حنوط پيامبر اسلام (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) حنوط كردم، سپس پيكر مباركش را در ميان كفنهايش جاى دادم و چون تصميم گرفتم كفن او را گره بزنم، صدا زدم: اى امّ كلثوم، زينب، سكينه، فضّه، حسن و حسين! بياييد و مادر خود را براى آخرين بار ببينيد، روز فراق آمد و ملاقات شما در بهشت خواهد بود.حسن و حسين (عليهما السّلام) در حالى آمدند كه فرياد مىزدند: آه از اين حسرتى كه هيچ وقت به علّت از دست دادن جدّمان، پيامبر خدا و مادرمان، فاطمه زهرا از بين نخواهد رفت. اى مادر حسن و حسين! هنگامى كه جدّ ما حضرت محمّد مصطفى (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) را ملاقات نمودى سلام ما را به آن حضرت برسان و به آن بزرگوار بگو: ما بعد از تو در دار دنيا يتيم مانديم! حضرت على (علیه السلام) مىفرمايد: من خداوند را شاهد مىگيرم كه فاطمه زهرا آه و ناله كرد، دستهاى خود را دراز نمود و حسنين را چند لحظهاى به سينه خود چسبانيد. ناگاه هاتفى از آسمان ندا در داد: اى ابوالحسن! حسن و حسين را از روى سينه فاطمه بردار، به خداوند سوگند كه ملائكه آسمانها را گريان كردند، زيرا دوست مشتاق لقاى دوست است.
حضرت امير (عليه السّلام) مىفرمايد: من حسنين را از روى سينه زهرا برداشتم و در حال بستن بندهاى كفن اين اشعار را سرودم:
مفارقت تو برايم بزرگترين امور است
و از دست دادن تو سختترين مصيبت
من براى حسرت و غم آن كسى گريه و ناله مىكنم كه بهترين راه را براى مرگ پيمود
اى چشم من! با من مساعدت و همراهى كن كه محزون دائمى هستم و براى دوست خودم گريانم.
(لهوف ،سید بن طاووس، ص: 134)،(بحار الأنوار ، علامه مجلسی، ج43، ص: 179)
♦️گریز👇
... ثُمَّ إِنَّ سُكَيْنَةَ اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْنِ فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ.
ترجمه: حضرت سكينه (عليها (السلام) پيكر پدرش امام حسين (عليه السّلام) را در آغوش كشيد [ولى نگذاشتند كه سكينه در بالين پدر بماند] گروهى از اعراب اجتماع كردند و سكينه (عليهاالسلام) را از بالين پدر كشيده و جدا نمودند.
(برگرفته از سایت حاج میثم مطیعی)
#مجید_طاهری🎙
#فاطمیه
#حضرت_زهرا #_سلام_الله_علیها
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#استاد_مجید_طاهری 🎤
👇