هدایت شده از شهید مدافع حرم جواد محمدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 استوری | سخنرانی قابل تامل حاج قاسم سلیمانی در زیر شلیک توپ:
وجوب [دفاع از] جمهوری اسلامی کمتر از حرم امام حسین (ع) نیست.
#حاج_قاسم
#گاندو
#انتخابات
#بصیرت
#نه_به_توقف_گاندو
✨ @javad_mohammady ✨
هدایت شده از شهید مدافع حرم جواد محمدی
•••
جواد روی مسائل انقلاب خیلی حساس بود با کسی هم شوخی نداشت.
اول دبیرستان که بود توی کلاس سر یکی از مسائل انقلاب با معلمش درگیر شد و بعد هم از مدرسه فرار کرد.
از همانجا یک راست رفته بود گزینش سپاه آن موقع سپاه با مدرک سیکل برای درجه داری نیرو می گرفت.
آمد به من گفت دیگه مدرسه نمی رود گفتم به خانواده گفته ای؟ گفت نه.
اگر آنها بفهمند بیچاره می شوم چند روز صبر می کنم بعد بهشان میگویم که استخدام سپاه شده ام.
خانواده اش خیلی اصرار کردند که درسش را ادامه بدهد و بعد برود سپاه، ولی گوش نمیکرد چند سال بعدش رفت و دیپلم کارودانش گرفت. مدرسه نرفتن جواد برای من خوب شده بود شده بودیم پای گشت ها و کارهای عملیاتی.
#راوی : دوستشهیدابراهیمامانالهی
#خاطره 💔
#شهیدجوادمحمدی 🌸
❥| @javad_mohammady
هدایت شده از شهید مدافع حرم جواد محمدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•|[💔🕊]|•
آسمونے شدن
نہ بال میخواد و نہ پر
دل میخواد
بہ وسعت خود آسمون
مردان آسمونے بال پرواز نداشتند
تنها بہ نداے دلشون لبیڪ گفتن
و پریدن . . .
🌸| #میلاد_امام_حسین (؏)
🌸| #روزپاسدار
🌸| #شهیدجوادمحمدی
🌸| #استوری
❥| @javad_mohammady
*حسین آقا این روزها چه کار میکنی؟ کار خاصی نمیکنم. فعلا در کنکور رشته انسانی شرکت کردهام و اگر خدا بخواهد میخواهم برای ادامه تحصیل وارد دانشگاه شوم.
*فرزند ارشد خانواده هستی؟ خیر، من فرزند دومم. یک خواهر بزرگتر و یک برادر ۷ ساله به نام علیرضا دارم.
*نخستین بار کجا مداحی کردی؟ اگر اشتباه نکنم باید در مدرسه خودت باشد؟ اولین بار که بهطور رسمی خواندم را یادم نیست ولی یکی از اولین مجالسی که خواندم در خانه آقای رضائیان بود. سبکهای بابا را با شعر خودم خواندم. البته همانطور که شما اشاره کردید، در مدرسه هر فرصتی که پیش میآمد استفاده میکردم و میخواندم اما از سال ۸۶ یا ۸۷ بود که بهصورت جدی مداحی را آغاز کردم. همان سالها یکبار در چیذر کنار حاج محمود آقا «جام شراب نوشینت» را مداحی کردم. زمینهای که شعر و سبکش را خود حاج محمود آقا برایم ساخته بود.
*از نقش بابا در مداح شدنت برایمان بگو. نقش پدر عزیزم که صددرصد است. یعنی اگر راهنمایی پدر و مادرم نبود، به این اندازه موفق نمیشدم. شاید پیش آمده باشد که بابا فرمایشی کنند و من لحظه اول مخالفت کنم ولی همیشه وقتی به نکتههای بابا فکر میکنم، متوجه میشوم که بسیار دلسوزانه و بهصلاح من است.
*اگر پدرت حاج محمدرضا طاهری نبود، مداح میشدی؟ نمیدانم. شاید مداح میشدم ولی قطعا جایگاه امروز را نداشتم.
*از اینکه احتمالا در برخی مراسمها حاجآقا به تو میکروفون نمیداد ناراحت نمیشدی؟ چرا گاهی ناراحت میشدم ولی بعد از مدتی فهمیدم چقدر به نفعم شد که گاهی اوقات بابا مانع خواندن من شدند.
*چطور به نفعت شد؟ بعضیها میآمدند و میگفتند حاجآقا اجازه بده حسین شروع کند. بابا میگفتند من میدانم کی راه را برای حسین باز کنم. الان وقتش نیست. حاجآقا جلوی حرف همه ایستاد تا در نهایت محرم سال ۸۹ به من میکروفون دادند. آن زمان دیگر صدای من تثبیت شده بود. اگر قبلش میخواندم به گواه اهل فن، صدایم خراب میشد. الان هر چیزی دارم از صدقه سر بابا دارم. اصلا تک امتیازم این است که با بابا بودم و چیزی هم غیر از این ندارم.
*شاهکلید توصیههای بابا چیست؟ بابا همیشه میگوید حرمت مداحی امام حسین را نگهدارم. همچنین میگوید تو میکروفون امام حسین را زمین بگذار، من دیگر کاری ندارم چه میکنی یا چه لباسی میپوشی. خیلی مواقع پیش آمده که من حرمت دستگاه امام حسین را نگه نداشتهام و بابا این مسئله را به من یادآوری کرده.
*تا حالا شده که حاجآقا از دست شما ناراحت شود؟ بله، زمانی که هنوز نظر حاجآقا توی شعر و شور بهطور کامل دستم نیامده بود، شب ۱۹ یا ۲۱ ماه رمضان چند سال پیش بود. با یکی از مداحها رفیق بودم و یک سبکی به من یاد دادند. این سبک مقداری طرب داشت. همین که شروع کردم به خواندن، دیدم نگاهی معنادار به من کردند. یعنی این سبک اشتباه است. بعد از جلسه گفتند حرمت شب قدر نگهداشته نشد. البته الان دیگر میدانم که چه شوری بخوانم. خیلی کم پیش میآید چیزی بخوانم و ناراحتشان کنم.
*رابطه پدر و پسری شما فارغ از بحث مداحی چگونه است؟ بابا صمیمیترین رفیق من است. اگر روزی اشتباه بزرگی کرده باشم به رفیقم نمیگویم ولی حتما به بابا میگویم. شاید کسی این حرفها را به پدرش نزند ولی صمیمیتی که بین ما هست باعث شده من با بابا راحت باشم. شاید بعضی وقتها ایشان حرفی بزنند و من ناراحت شوم اما وقتی با هم صحبت میکنیم مرا قانع میکنند. همین چند روز پیش بحثی بین ما بود که من اول بهظاهر قبول نکردم ولی در نهایت وقتی متوجه شدم بابا دلشان با کاری که میخواهم انجام دهم نیست، کار را کنسل کردم. البته ربطی به مداحی نداشت؛ مربوط به کارم بود.
*پس همیشه به بابا چشم میگویی؟ ماجرای چشم گفتن نیست. با هم صحبت میکنیم و به یک نقطه مشترک میرسیم. بهعنوان مثال قبل از ماه رمضان امسال بابا گفت میخواهد لامپهای مجلس را جمع کند تا هنگام مناجاتخوانی فقط یک لامپ سبز روشن باشد. بههر حال بابا دنبال این هستند که مردم مناجاتها را درک کنند و نور اذیتشان نکند. من مخالفت کردم و گفتم الان زمان این کار نیست. باید مناجاتهایی که خوانده میشوند روی سایت برود تا کسی که در آمریکاست هم بتواند از آنها استفاده کند. دیگر به رسم ادب چیزی نگفتم و تصمیم را به خودشان واگذار کردم. چند روز بعد فهمیدم بابا مثل همیشه برای حرف من ارزش قائل شدهاند. واقعا ممنون ایشانم.
*ارتباطت با محمدحسین حدادیان چطور است؟ محمدحسین خواندن را سه سال از من زودتر شروع کرد. ارتباط خیلی خوبی با هم داریم.
*تا حالا شده با بزرگان مداحی غیر از پدرت بنشینی و از آنها نکتهای بیاموزی؟ بله، حاج منصور آقا یکبار سر موضوعی واقعا با من مثل پسرشان صحبت کردند. از دم مسجد ارک دست من را گرفتند تا سر خیابان دو نفری با هم رفتیم و یک صحبتی با من کردند که آن صحبت بسیار دقیق بود. من تلاشم این است تا از محضر همه بزرگان این عرصه بهره ببرم و اگر آنها قابل بدانند، خودم را شاگردشان میدانم.
*تا حالا شده یکی از مجلسها که خواندهای آنقدر برای خودت دلچسب باشد که بروی خانه و یکبار دیگر گوشش کنی؟ یک شور هست که در ماه رمضان خواندم که خودم خیلی دوستش دارم. برای هتک حرمت حضرت زینب خواندم: «قلوبنا المحزونه» از آن نواهایی شد که خیلی دوستش دارم.
*اینکه کمکم در جامعه بهعنوان مداح شناخته شدهای و عکسها و فایلهای صوتیات بلوتوث میشوند نگرانت نمیکند که تبعات منفی شهرت بهسراغت بیاید؟ بهنظرم تبعات منفیای ندارد. امثال من باید معقولتر رفتار کنند و کارهایی را که یک فرد عادی میتواند انجام دهد انجام ندهند؛ حالا هر سنی داشته باشند. بههر حال وقتی اسم ما در چند سایت و تلفن همراه پخش شود نباید هر جور دوست داشتیم بگردیم و خیلی از کارها را بکنیم و هر جور خواستیم حرف بزنیم. اگر مریض باشیم و سلام دیگران را سرد پاسخ بدهیم میگویند غرور سراپایش را گرفته و خودش را گم کرده. نمیدانند که مریض شدهایم. این مسئله سخت است. واقعا در این مواقع به خدا توکل میکنم. امتحان سختی است.
*در نهایت دوست داری در مسیری که وارد شدهای به کجا برسی؟ راستش نمیدانم چه بگویم ولی دوست دارم مثل بابا بشوم. شاید الان بابا بگوید مثل من نشو ولی دوست دارم یکی مثل ایشان بشوم.
*بالاخره شما پشتوانه محکمی مثل پدر، پدربزرگ و عموهایتان دارید. این یک توفیق بسیار بزرگ است. درست میگویید. باید از همین فرصت استفاده کنم و از عموهای عزیزم تشکر کنم. آنها استاد خیلی از مداحانند و واقعا به گردن امثال ما حق بزرگی دارند. چند روز قبل صدای عمو مرتضی از تلویزیون پخش میشد. تحریرهایشان بسیار عالی بود. همان موقع به خودم گفتم باید بروم این تحریرها را از ایشان یاد بگیرم. شعرهایی که عمو مرتضی و عمو محسن میخوانند بسیار عالی است. انشاءالله بتوانم از وجود با برکتشان بیشتر استفاده کنم.
*برای شرکت در جلسات چقدر در زمینه تاریخ اسلام و شعر مطالعه میکنی؟ مسلما بسیار مهم است. روزی که مطالعه میکنم با زمانی که بدون مطالعه به هیئت میروم فرق میکند. هرقدر بیشتر مطالعه داشته باشیم چنته ما پرتر است و مجلس بهتری خواهیم داشت. مدتی هست که کتاب «منتهیالآمال» را مطالعه میکنم. خواندن چنین کتابهایی برای مداحان بسیار لازم است.
*حاجآقا که فرمودند از شما راضی هستند. مادر چطور؟ ایشان هم از شما راضیاند؟ در بحث مداحی بله ولی در انجام کارهای خانه تنبلم! چند وقت پیش با مادرم صحبت کردم و کمی دلم قرص شد که از من راضی است. یکی از دلایل رضایتش این بود که مثل بابا نوکر امام حسین هستم. خوشحالم که توانستهام دل مادرم را شاد کنم.
*چقدر روحیه انتقادپذیری داری؟ من بیشتر اوقات از دیگران نظر میگیرم و سعی میکنم با استفاده از نظر بزرگترها ایرادات کارم را برطرف کنم.
*اگر حرف آخر و نکتهای داری بهعنوان حسن ختام این گفتوگو برایمان بگو.
اول باید از خدا تشکر کنم که ما را نوکر دستگاه امام حسین قرار داده و بعد از امام حسین که ما را پذیرفت و بعد از پدر و مادر و خانوادهام و حتی از علیرضا برادر کوچکم که واقعا به من روحیه میدهد. بعد از رفقایم که هر وقت پای من لغزیده، راهنماییام کردهاند. از کسانی که برای هیئت پدر خیلی زحمت میکشند تشکر میکنم و از خدا میخواهم توفیق نوکری سیدالشهدا را از ما نگیرد.
.
#ابتذالات_مداحی :
#آسیب_شناسی_مداحی
#تصوف
وصف حضرت عباس(ع) با اشعار بی مضمون و اکتفا به زیبایی چهره و چشم و ابرو و قد و قامت!
میگه : «من بنده الله ام و عباس پرستم!»
🎤ناشناس
✍واقعا چرا در ابیات مدحی امروزی، برای حضرت عباس(ع) با وجود این همه فضائل و مناقب برای ایشان، روی برخی ویژگیهای ظاهری ایشان مانند؛ چشم شهلا و سیمای خوشگل، قد و بالایِ رعنا و ابروی کمانی مانور داده شود؟!!
در نقلی هرچند ضعیف؛
هنگام نبرد عباس(ع) با «مارد بن صدیق»، مارد به ایشان گفت : من تو را نصيحت می کنم اگر آن را بپذيری، مسلما از تيزی شمشير برّان من در امان می مانی!
من وقتی که تو را جوانی زیبا و ملیح چهره يافتم دلم نسبت به تو نرم شد، و گويا مثل من نبايد با تو حریف گردد!
حضرت عباس(ع) در جواب فرمود :
ای دشمن خدا! آن چه در مورد زيبايى چهره و جوانى من گفتى، بدان که اين امور مرا ارزش نمی دهد، ولی مسلما مُعرِّف من، حسب و نسبم، تیز هوشی و درایت عقلم و بصیرت و ریاضت و معرفت نفسم و دلاوری و صبر بر بلا و مصیبت و شکر و توکلم به خدا می باشد.(۱)
📚منبع :
۱)نورالعین اسفراینی، ص۳۹
...................
#آسیب_شناسی_مداحی
و باز هئیت دیوانگان کاشان!
میگه : «سگم، دیوانه ام، حیدر پرستم!»
✍این سخن [حیدر پرستم] مسلما مصداق کفر است.
چرا باید اجازه داده شود که به نام دین، به نام شیعه، به نام هیأت، به نام مداح، در قالب آرایه ادبی، کفر بگویند و هیچ نهادی جلوی کفرگویی علنی اینها را نگیرد!
بارها و بارها کلیپهای کفر گویی علنی دیگر مداحان نیز در همین هیئت، یعنی هیئت «دیوانگان امام حسین کاشان» را در این کانال بارگزاری کرده ایم.
👤امام رضا(علیه السلام) می فرماید :
📋«لَعَنَ اَللَّهُ اَلْغُلاَةَ! لَا تُقَاعِدُوهُمْ وَ لاَ تُصَادِقُوهُمْ وَ اِبْرَءُوا مِنْهُمْ بَرِئَ اَللَّهُ مِنْهُمْ»
♦️خدا لعنت کند غلوگویان را! با ایشان همنشین نشوید و تأییدشان نکنید و از آنان دوری بجویید، که خداوند متعال از اینان دوری جسته است.(۱)
📚منبع :
۱)بحار الأنوار مجلسی، ج۲۵، ص۲۷۳
.................
#آسیب_شناسی_مداحی
مسلما مداحی های مطرب با سبک و ریتم ترانه، با شان اهل بیت(علیهم السلام) مطابقت ندارد.
لازم به ذکر است که وی، پیشتر این شعر را در هئیتی گفته بود که؛
«..رقاصم و رقاصم! رقاصه ی عباسم!»
🎤علی مومنی
👤امام صادق(علیه السلام) فرمود :
📋«إِيَّاكُمْ وَ لُحُونَ أَهْلِ الْفِسْقِ وَ أَهْلِ الْكَبَائِر»
♦️بر حذر باشید از لحن ها و سبکهای اهل فسق و اهل گناهان کبیره!(۱)
📚منبع :
۱)الکافی شیخ کلینی، ج۲، ص۶۱۴
...............
⚠️ #روضه_های_بی_سند :
«تا گفت : هل من ناصر ینصرنی؟ ناله از خیمه ها بلند شد!
علی اصغر(ع) خودشو از گهواره زمین انداخت و گفت : منم ببر! من نمردم هنوز! هنوز یه علی تو بساطت داری!»
🎤محمود کریمی
✍پاسخ :
اولا؛ عبارت (هل من ناصر ینصرنی؟) در منابع معتبر ذکر نشده و فقط این عبارات در مقاتل آمده؛
«هل من ذاب یذب..؟ هل من موحد..؟
هل من مغیث..؟ هل من معین..؟»(۱)
ثانیا؛ از این داستان هم در هیچ منبع معتبر و مستندی ذکری به میان نیامده است.
و اوّلین کسی که این داستان را آورده مرحوم دربندی در کتاب «اسرار الشهاده» بوده است.
مرحوم #شهید_مطهری درباره این کتاب می گوید :
«در شصت، هفتاد سال پیش مرحوم ملا آقای دربندی پیدا شد؛ تمام حرفهای روضة الشهداء را به اضافه چیزهای دیگری پیدا کرد و همه را یک جا جمع کرد و کتابی نوشت به نام أسرار الشهادة!
واقعاً مطالب این کتاب انسان را وادار میکند که به حال اسلام بگرید.»(۲)
📚منابع :
۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۶
۲)حماسه حسینی، ج۱، ص۵۵
.
﷽
🌸مهدی شناسی ۳۲۸🌸
🌹 ﻓَﻌَﻈَّﻤْﺘُﻢْ ﺟَﻼله🌹
🌼زیارت جامعه کبیره🌼
✍🏻 ﯾﮏ ﺑﻮﺗﻪﯼ ﮔﻞ،ﮔﻞ ﺩﺍﺭﺩ. ﺧﺎﺭ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﺩ. ﺑﻪ ﮔﻠﺶ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﻮ و ﺍﺯ ﺧﺎﺭﺵ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﮕﯿﺮ. ﺻﻔﺎﺕ ﺍﻟﻬﯽ ﻭﺻﻒ ﮔﻞ ﻭ ﺧﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ. ﺑﻌﻀﯽ ﺻﻔﺎﺕ ﮔﻞ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﻮﯼ. مثل ﺭﺣﻤﺎﻧﯿﺖ، ﺭﺣﯿﻤﯿﺖ،ﻏﻔﺎﺭﯾﺖ،ﺳﺘﺎﺭﯾﺖ و...
🌺 ﺑﻌﻀﯽ ﺻﻔﺎﺕ،ﻭﺻﻒ ﺧﺎﺭ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ و ﺑﺎﯾﺪ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﮕﯿﺮﯼ.خدا ﻣﻨﺘﻘﻢ ﺍﺳﺖ ﯾﮏ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﮑﻦ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺷود. ﻣﻌﺬﺏ ﺍﺳﺖ ﻗﺮﺁﻥ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ «ﻓَﻴَﻮْﻣَﺌِﺬٍ ﻟَّﺎ ﻳُﻌَﺬِّﺏُ ﻋَﺬَﺍﺑَﻪُ ﺃَﺣَﺪٌ» (ﻓﺠﺮ/ 25) ﻫﯿﭻ ﻣﻌﺬﺑﯽ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺧﺪﺍ ﻧﻤﯽﺭﺳﺪ. ﻫﯿﭻ ﻋﺬﺍﺏ ﮐﻨﻨﺪﻩﺍﯼ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺍﻭ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ.ﺧﻮﺩﺵ ﻓﺮﻣﻮﺩ «ﺇِﻥَّ ﻋَﺬَﺍﺑِﻲ ﻟَﺸَﺪِﻳﺪٌ» (ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ/ 7) ﻋﺬﺍﺏ ﻣﻦ ﺟﺪﯼ ﺟﺪﯼ ﺷﺪﯾﺪ ﺍﺳﺖ. ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﺳﻮﺯ ﺍﺳﺖ. ﺍﯾﻦﻫﺎ ﻭﺻﻒ ﺧﺎﺭ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ. ﺑﻪ ﺁﻥ ﺻﻔﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﻭﺻﻒ ﮔﻞ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﺻﻔﺎﺕ ﺟﻤﺎﻝ. ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺻﻔﺎﺕ که مانند خار است ﺻﻔﺎﺕ ﺟﻼﻝ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ.
🌺 ﻓﺮﻕ ﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﺵ ﺻﻔﺎﺕ ﺟﻤﺎﻝ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ.ﻣﯽﮔﻮﯾﯿﻢ ﺧﺪﺍ ﮐﺮﯾﻢ و ﻏﻔﺎﺭ و ﺍﺭﺣﻢ ﺍﻟﺮﺍﺣﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ. ﺑﻌﺪ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﺩﻟﻤﺎﻥ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ. ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﮐﺮﯾﻤﺎﻥ. ﺭﺣﯿﻢ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺭﺣﯿﻤﺎﻥ. ﺳﺘﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺳﺘﺎﺭ. ﺳﺘﺎﺭﯾتﺵ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎﯼ ﺳﺘﺎﺭ ﺍﺳﺖ. ﺍﮔﺮ ﻋﯿﺒﯽ ﺩﯾﺪﯼ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪﯼ ﺍﻭ ﻫﻢ ﻋﯿﺒﯽ ﺩﯾﺪ ﻣﯽﭘﻮﺷﺎﻧﺪ.
🌺ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺻﻔﺎﺕ ﺟﻼﻝ ﺭﺍ هم ﻣﯽﺑﯿﻨﻨﺪ. ﺟﻤﺎﻝ ﺳﻮﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ.ﺍﻣﺎ ﺟﻼﻝ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ.ﺟﻼﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺮﺍﻗﺐ و ﻣﻮﺍﻇﺐ ﻣﯽﮐﻨﺪ.می فرماید:" ﻓَﻌَﻈَّﻤْﺘُﻢْ ﺟَﻼﻟَﻪ"ُ ﺷﻤﺎ ﺁﻥ ﺟﻼﻝ و ﺟﻼﻟﺖ ﺣﻖ و ﺻﻔﺎﺕ ﺟﻼﻟﯿﻪﯼ ﺣﻖ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﯾﺎﻓﺘﯿﺪ.ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﻭ ﺗﻮﺟﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺻﻔﺎﺕ ﺟﻼﻝ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ. ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻌﺒﯿﺮﺍﺕ ﻇَﻠَﻤﺖُ ﻧَﻔﺴِﯽ ﺩﺭ ﺩﻋﺎﯼ ﮐﻤﯿﻞ ﻭ ﺍﺑﻮﺣﻤﺰﻩ بیرون می آید...
#مهدی_شناسی
#قسمت_328
#جامعه_کبیره
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
﷽
🌷#مهدی_شناسی ۳۲۹🌷
🌹و اکبرتم شأنه🌹
🔹زیارت جامعه کبیره🔹
🔶ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺑﺰﺭﮒ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭘﯿﺶ ﭼﺸﻢ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﯾﮏ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﻤﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ،دﺍﺋﻢ ﭘﯿﺶ ﭼﺸﻢ ﺷﻤﺎﺳﺖ. ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺶ ﻫﻢ ﺑﮑﻨﯿﺪ ولی ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ.ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﯾﺎ ﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯ، ﺩﺭ ﻫﺮ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﺴﺖ ﺣﺘﯽ ﺧﻮﺍﺏ ﻫﻢ ﻣﯽﺭﻭﯾﺪ،ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﺪ.ﺍﻣﺎ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺭﯾﺰ ﻭ ﻧﺎﺯﻝ ﻭ ﻧﺎﭼﯿﺰ ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭﯼ ﻧﯿﺴﺖ. ﺯﻭﺩ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ. ﺯﻭﺩ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ.
🔶ﻓﺮﻕ ﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺩﺭ ﯾﮏ ﭼﯿﺰ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺁﻥ ﯾﮏ ﭼﯿﺰ ﻫﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥﻫﺎ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﺳﺖ.ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ ﺍﺳﺖ. ﺩﻟﯿﻞ؟
🔶ﺷﻤﺎ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﺍﺯ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﺎﻋﺖ ﺗﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﺎﻋﺖ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﻣﺎ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﺍﻓﺘﺎﺩﯾﻢ؟ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﻭﻗﺖ ﻧﻤﺎﺯ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺭﯾﺸﻪ ﺩﺭ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺭﺩ و ﮔﺎﻫﯽ ﺭﯾﺸﻪ ﺩﺭ ﺗﺮﺱ ﺩﺍﺭﺩ. ﺗﺎﺯﻩ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﻫﻢ ﯾﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ﺗﺎ ﭼﻪ ﺑﺮﺳﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ. ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽﺩﻫﺪ؟ ﺍﯾﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﭘﯿﺶ ﭼﺸﻢ ﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﯾﺰ و ﺧﯿﻠﯽ ﮐﻮﭼﮏ و ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎﭼﯿﺰ ﺍﺳﺖ. ﯾﮏ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺻﻼ ﻧﻤﯽﺑﯿﻨﯿﻤﺶ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺪﺍ ﭘﯿﺶ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﺳﺖ.
☘ما خدا را خیلی کوچک می بینیم.یعنی ﺍﮔﺮ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﻣﯽﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﯾﮏ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺟﺎﻣﻌﻪﺍﯼ ﺩﺭ ﺷﺄﻥ ﻣﺎ ﺑﻨﻮﯾﺴﻨﺪ، ﻗﻄﻌﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺮﺍﺯﻫﺎﯾﺶ این ﺑﻮﺩ: ﺍﺻﻐﺮﺗﻢ ﺷﺄﻧﻪ!ﺷﻤﺎ ﺷﺄﻥ ﻭ ﺟﺎﯾﮕﺎﻩ ﺍﻟﻬﯽ ﺭﺍ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ و ﻧﺎﺯﻝ ﺗﺮﯾﻦ جایگاه ﯾﺎﻓﺘﯿﺪ!
☘ ﺍﯾﻦ ﮐﻮﭼﮏ ﻭ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻣﯽﺷﻮﺩ؟ ﺍﺯ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﻭ ﻧﺸﻨﯿﺪﻥ. ﺷﻤﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻼﻡ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﯽﺷﻨﻮﯾﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺗﻮ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮ ﻫﺴﺘﯽ. ﺣﺮﻑ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺷﻨﯿﺪ. ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻼﻡ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺷﻨﻮﯾﺪ و ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﻧﻤﯽﺭﻭﯾﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻮ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮ ﻫﺴﺘﯽ. ﺣﺮﻑ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻧﻤﯽﺷﻨﻮﻧﺪ ﻭ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽﮔﻮﯾﻢ.
☘بنابراین ﮐﻤﺘﺮ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﺪ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﯾﮏ ﺑﭽﻪﺍﯼ ﮔﻮﺵ ﺑﺪﻫﺪ. ﭼﻮﻥ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮ ﺍﺳﺖ.ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ...
#مهدی_شناسی
#قسمت_329
#جامعه_کبیره
✨اللهم عجل لولیک الفرج✨
﷽
🌷#مهدی_شناسی ۳۳۰🌷
🌹ﻭَ ﻣَﺠَّﺪْﺗُﻢْ ﻛَﺮَﻣَﻪ🌹
🔸زیارت جامعه کبیره🔸
◀️ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺻﺤﺮﺍ ﯾﮏ ﺳﻨﮓ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺳﮓ ﭘﺮﺗﺎﺏ ﺑﮑﻦ. ﺳﮓ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺳﻨﮓ ﻫﯿﭻ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﺍﺯ ﺁﻥ سنگ ﺯﺧﻢ ﺧﻮﺭﺩﻩ و ﺩﺭﺩ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﻭﻟﯽ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺳﺮ ﺷﻤﺎ ﺭﺍﻩ ﻣﯽﺍﻓﺘﺪ. ﭼﻮﻥ ﺑﺎ ﻫﻤﻪﯼ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻧﺶ ﻣﯽﻓﻬﻤﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻨﮓ ﯾﮏ ﻭﺳﯿﻠﻪ و ﻭﺍﺳﻄﻪ ﺍﺳﺖ.ﮐﺎﺭ،ﮐﺎﺭ ﺷﻤﺎﺳﺖ! ﻫﻤﻪ ﮐﺎﺭﻩ ﺁﻥ ﺳﻨﮓ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﺍﺳﺖ.
◀️ﺩﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﻗﺮﺁﻥ ﮐﺮﯾﻢ ﻫﻤﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻫﻤﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺍﺧﻤﯽ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﺪ ﺍﺯ خداست. ﺍﮔﺮ ﺧﺒﺮ ﺷﺎﺩ ﻭ ﻣﺴﺮﺕ ﺑﺨﺸﯽ ﻫﻢ ﻣﯽﺷﻨﻮﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﻭﺳﺖ.خداوند او ﺭﺍ ﻣﺎﻣﻮﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
◀️ﺳﻌﺪﯼ ﻫﻢ ﻣﯽﮔﻔﺖ:
ﮔﺮ ﺭﻧﺞ ﭘﯿﺶ ﺁﯾﺪ ﻭ ﮔﺮ ﺭﺍﺣﺖ ﺍِﯼ ﺣﮑﯿﻢ
ﻧﺴﺒﺖ ﻣﮑﻦ ﺑﻪ ﻏﯿﺮ ﮐﻪ ﺍﯾﻦﻫﺎ ﺧﺪﺍ ﮐﻨﺪ...
ﻗﺮﺁﻥ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ «ﻛُﻞٌّ ﻣِّﻦْ ﻋِﻨﺪِ ﺍﻟﻠَّـﻪِ» (ﻧﺴﺎﺀ/ 78) ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﯽﺭﺳﺪ ﺍﺯ ﻧﺎﺣﯿﻪﯼ ﺧﺪﺍﺳﺖ. ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﻭ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
◀️ ﺁﻥ ﻗﺎﺗﻞ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺍﺳﺖ.ﺁﻥ ﺳﺎﺭﻕ ﻫﻢ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺍﺳﺖ. ﺷﻤﺎ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦﻫﺎ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﭘﺲ ﻣﺤﮑﻤﻪ ﻭ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﻪ؟ ﻣﺤﮑﻮﻣﯿﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﻪ؟ ﻫﻤﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﻫﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻣﻨﺘﻬﺎ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪﺍﯼ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺍﺳﺖ.
◀️پس ﺁﺩﻡﻫﺎ ﺷﺪﻧﺪ ﻭﺳﯿﻠﻪ و ﺧﺪﺍ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻫﻤﻪ ﮐﺎﺭﻩ. ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻪ ﮐﺎﺭﻩ ﺍﺳﺖ ﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺗﻤﺠﯿﺪ و ﺗﻌﺮﯾﻒ و ﺗﺤﻤﯿﺪ و ﺳﺘﺎﯾﺶ ﺑﮑﻨﯿﻢ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﺑﮑﻨﯿﻢ؟
🔷ﺷﻤﺎ اهل بیت ﻓﻘﻂ ﮐﺮﺍﻣﺖ و ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﯼ ﺣﻖ ﺭﺍ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﻭ ﺗﻤﺠﯿﺪ ﻣﯽﮐﻨﯿﺪ. ﺷﻤﺎ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺣﻤﺪ ﻧﻤﯽﮐﻨﯿﺪ ﺟﺰ ﺧﺪﺍ. ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﻤﯽﺩﻫﯿﺪ ﺟﺰ ﺧﺪﺍ. ﭼﻮﻥ ﺍﺻﻼ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺭﺍ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﯿﺪ.
🔷ﻫﻤﺎﻥ ﮐﻪ ﺣﺎﻓﻆ ﮔﻔﺖ:
ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﭘﯿﺶ ﭼﺸﻢ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺑﯽ ﺟﺎﻥ ﺍﺳﺖ و ﺑﯽ ﺣﺮﮐﺖ.ﺣﺮﮐﺘﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﻣﮕﺮ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﺪﻫﯽ. ﯾﮏ ﻣﺮﺩﻩﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺟﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺣﺮﮐﺘﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﻣﮕﺮ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺣﺮﮐﺘﺶ ﺑﺪﻫﯿﺪ. ﻫﺮ ﮐﺲ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺣﺮﮐﺘﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﺤﺮﮐﺶ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ.
🔷ﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺷﯿﺮﯾﻢ ﻭﻟﯽ ﺷﯿﺮ ﻋﻠﻢ...
ﻣﻮﻟﻮﯼ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﺑﻠﻪ ﻣﺎ ﺷﯿﺮ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﺍﻣﺎ ﺷﯿﺮ ﭘﺮﭼﻢ. ﺷﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﭘﺮﭼﻢ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ. ﺍﯾﻦ ﺷﯿﺮ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﺩ ﻣﯽﺁﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﭘﺮﭼﻢ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﺷﯿﺮ ﻫﻢ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽﮐﻨﺪ.ﺣﺮﮐﺖ ﺷﯿﺮ ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﺎﻝ ﺑﺎﺩ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﺑﺎﺩﯼ ﮐﻪ ﻧﺎﭘﯿﺪﺍﺳﺖ.ﺟﺎﻥ ﻓﺪﺍﯼ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻧﺎﭘﯿﺪﺍﺳﺖ ﺑﺎﺩ...
🔷ﻣﯽ فرماید: ﻫﺮ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﯽﺍﻓﺘﺪ ﺭﯾﺸﻪ ﺩﺭ ﺧﻮﺩﺕ ﺩﺍﺭﺩ. ﭘﺲ ﺍﮔﺮ ﺁﺩﻡﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﺤﮑﻤﻪ ﻣﯽﺭﻭﻧﺪ و ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﭼﺮﺍ ﭼﻨﯿﻦ ﻭﺳﯿﻠﻪﺍﯼ ﺷﺪﯼ،ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺘﯽ ﮔﻞ ﺷﻮﯼ ﭼﺮﺍ ﭘﺎﺭﻩ ﺁﺟﺮ ﺷﺪﯼ؟ ﺍﯾﻦ ﭼﻮﺏ ﭘﺎﺭﻩ ﺁﺟﺮ ﺷﺪﻥ ﺭﺍ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ. ﭼﻮﺏ ﭼﻨﯿﻦ ﻭﺳﯿﻠﻪﺍﯼ ﺷﺪﻥ ﺭﺍ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ. ﭼﻮﺏ ﺍﯾﻦﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽﺧﻮﺭﯾﺪ ﻭ ﺍﻻ ﺷﻤﺎ ﮐﺎﺭﻩﺍﯼ نیستید...
#مهدی_شناسی
#قسمت_330
#جامعه_کبیره
🌷#مهدی_شناسی ۳۳۱🌷
🌹ادمتم ذکره🌹
🔹زیارت جامعه کبیره🔹
◀️کسانی ﮐﻪ ﻗﺎﻟﯽ ﻣﯽﺑﺎﻓﻨﺪ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﻧﻘﺸﻪ ﻣﯽﺑﺎﻓﻨﺪ. ﻣﻤﮑﻦ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﭼﺸﻢ ﺍﺯ ﻧﻘﺸﻪ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻢ ﮐﻪ ﭼﺸﻤﺸﺎﻥ ﺭﻭﯼ ﻧﻘﺸﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﺫﻫﻦ ﻭ ﻓﮑﺮ ﻭ ﺧﯿﺎﻟﺸﺎﻥ ﺑﺎ ﻧﻘﺸﻪ ﻫﺴﺖ. ﯾﻌﻨﯽ ﻟﺤﻈﻪﺍﯼ غافل ﺍﺯ ﻧﻘﺸﻪ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ.
◀️ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﯾﮏ چنین ﺗﻤﺜﯿﻠﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ. ﺍﯾشان ﺩﺍﺋﻢ ﺩﺭ ﯾﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﭼﻪ ﺁﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﭼﻪ ﺁﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻩ اند. ﻓﮑﺮ ﻭ ﺫﻫﻦ ﻭ ﺧﯿﺎﻟشان ﺁﻥ ﺟﺎ ﻫﺴﺖ.
◀️ ﺩﺭ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﮐﻪ "ﻭَ ﺃﺩَﻣْﺘُﻢْ ﺫِﻛْﺮَﻩ"ُ ﺷﻤﺎ ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﯿﺪ. ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺍﻣﯿﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﯿﻦ ﯾﮏ ﺗﻌﺒﯿﺮﯼ ﺩﺍﺭﺩ "ﻣَﻦ ﻋَﻤَﺮَ ﻗَﻠﺒَﻪُ ﺑﺪَﻭﺍﻡِ ﺍﻟﺬِﮐﺮِ ﺣَﺴُﻨَﺖ ﺃﻓﻌﺎﻟُﻪُ ﻓﻲ ﺍﻟﺴِّﺮِّ ﻭﺍﻟﺠَﻬﺮ"ِ (ﻏﺮﺭ ﺍﻟﺤﮑﻢ، ﺹ 189) ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﺶ ﺭﺍ ﺁﺑﺎﺩ ﮐﻨﺪ ﺑﻪ ﺫﮐﺮ ﭘﯿﻮﺳﺘﻪﯼ ﺣﻖ؛ ﺍﻭﻻ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﺫﮐﺮ ﻣﺪﺍﻡ ﺣﻖ ﺩﻝ ﺭﺍ ﺁﺑﺎﺩ ﻣﯽﮐﻨﺪ ؛ ﺑﻌﺪ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﺶ ﺭﺍ ﺁﺑﺎﺩ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺑﻪ ﺫﮐﺮ ﻣﺪﺍﻡ ﺣﻖ، "ﺣَﺴُﻨَﺖ ﺃﻓﻌﺎﻟُﻪُ ﻓﻲ ﺍﻟﺴِّﺮِّ ﻭﺍﻟﺠَﻬﺮِ"ﺭﻓﺘﺎﺭﺵ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﭼﻪ ﺁﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺴﺖ و ﺩﺭ ﺧﻠﻮﺕ ﻫﺴﺖ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﺯﻥ ﻭ ﺑﭽﻪ ﺍﺵ ﻫﺴﺖ ﻭ ﭼﻪ ﺁﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺑﺮﺯﻥ ﻭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺑﺎﺷﺪ.
🔶دائم الذکر بودن یعنی ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺸﻮﯼ ﻣﻈﻬﺮ ﺭﺣﻤﺖ ﺣﻖ. ﯾﻌﻨﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﯿﻨﻨﺪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺭﺣﻤﺖ ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ. ﺍﯾﻦ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺫﮐﺮ. ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻤﺎ ﻣﯽﺷﻮﯾﺪ ﺫﺍﮐﺮﺧﺪﺍ.نه این که فقط تسبیح دستمان باشد و ذکر بگوییم! و ﺫﺍﮐﺮ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺧﺪﺍ می اندازد.
🔶 ﻋﯿﺴﯽ ﻣﺴﯿﺢ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺑﮑﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﺑﯿﺎﻧﺪﺍﺯﺩ.چنین شخصی ﺳﺮ ﺗﺎ ﭘﺎﯼ ﻭﺟﻮﺩﺵ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺫﮐﺮ. ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺫﺍﮐﺮ. ﺑﻌﺪ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺫﺍﮐﺮ ﺣﻖ ﺑﺎﺷﺪ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺧﻠﻮﺕ ﻭ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺟﻠﻮﺕ ﺭﻓﺘﺎﺭﺵ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ. ﭼﺮﺍ؟ ﭼﻮﻥ ﺧﻄﺎﻫﺎ ﺭﯾﺸﻪ ﺩﺭ ﻏﻔﻠﺖ ﺩﺍﺭﺩ. ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﻏﺎﻓﻞ ﺷﺪ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ. ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻏﺎﻓﻞ ﺷﺪ تهمت ﻣﯽﺯﻧﺪ.
🔶ﺍﺯ ﻭﯾﮋﮔﯽﻫﺎﯼ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﻫﻤﯿﻦ است. ﺍﯾشان ﺩﺍﺋﻢ ﺍﻟﺬﮐرند ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺣﺎﻝ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﭼﻪ ﺁﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﭼﻪ ﺁﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ. ﻣﺜﻞ ﻫﻤﺎﻥ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﺎﻑ. ﭼﻪ ﺁﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﻘﺸﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﻧﻘﺸﻪ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﻣﯽﺑﺎﻓﺪ ﻭ ﭼﻪ ﺁﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺣﺮﻑ ﻣﯽﺯﻧﺪ. ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻮﺭﯼ ﺩﯾﺪﯾﺪ ﮐﻪ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﺎﻑﻫﺎ ﺣﺮﻑ ﻣﯽﺯﻧﻨﺪ ﻭ ﻣﯽﺑﺎﻓﻨﺪ. ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺍﺵ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﻫﻤﺎﻥ ﻧﻘﺸﻪ ﻫﺴﺖ. ﯾﻌﻨﯽ ﺫﻫﻨﺶ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺣﺮﻑ ﻣﯽﺯﻧﺪ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﻧﻘﺸﻪ ﻫﺴﺖ.
#مهدی_شناسی
#قسمت_331
#جامعه_کبیره
.
.
#زمینه | ای که به قلب مصطفی
مجلس روضهی هفتگی
سهشنبه۱۱آبان ۱۴۰۰|۲۶ربیعالاول۱۴۴۳
مداح : #کربلایی_حسین_طاهری
-
ای که به قلب مصطفی یا زهرا
شور تویی ترب تویی یا زهرا
از که به نزد مرتضی یا زهرا
حیا تویی ادب تویی یا زهرا
مادر وحی و صاحبِ
پاک ترین نصب تویی یا زهرا
جلوه نور حق تویی یا زهرا
چشمه لطف رب تویی یا زهرا
آنکه خدا به مصطفی خدا یا زهرا
داده به صد طلب تویی یا زهرا
حب ولا به دل تویی یا زهرا
نام علی به لب تویی یا زهرا
دست خدا علی ولی
خود شده پای بست تو یا زهرا
زاده ی در حرم علی
کلید آن به دست تو یا زهرا
چشمه ی مهر شیر حق
در دل حق پرست تو یا زهرا
آی که به بهشت فاطمه
یک نظر الست تو یا زهرا
کوثر ساقی اش همه
مست تو ان مست تو یا زهرا
شیر تویی عسل تویی
شهد تویی رطب تویی یا زهرا
پاک ز هر پلیدی و
نور ز هر بدی تویی یا زهرا
خزر نجات خلق را
چشمه ی سرمدی تویی یا زهرا
عین علی تو هستیو
میم محمدی تویی با زهرا
حجت حیدری تویی
آیت احمدی تویی یا زهرا
درون شعله پشت در
آنکه صدا زدی تویی یا زهرا
کف جلال کبریا
جلوه ی ایزدی تویی یا زهرا
عین اجابت دعا
هر چه کنی طلب کنی یا زهرا
حدیث بی شبهه تویی یا زهرا
مصحف بی غلط تویی یا زهرا
کلام بی جدل تویی یا زهرا
و قول بی شدت تویی یا زهرا
بین خدا و مصطفی
نشسته در وسط تویی یا زهرا
اسم تویی و ذات تویی و
خط تویی یا زهرا
بنت رسول امی و
صاحب دست خط تویی یا زهرا
اصل و فروع دین تویی یا زهرا
واجب و مستحب تویی یا زهرا
آنکه به مسجد النبی یار امیر میشود
خطبه ی مرتضیایی از شرح غدیر میشود
به هر کجا که پا نهد خوف به زیر میشود
بهشت زیر پای او فرش حریر میشود
به یاری علی بیا فاطمه دیر میشود
طفل تو کشته میشود علی اسیر میشود
که در حقیقت الولا اصل تویی نسب تویی
چه بانویی که همسرت صفدر قالب آمده
ساقی حوض کوثرت بهر عجایب آمده
از نفس نفیس تو گوهر غائب آمده
رای تو محکم آمده عقل تو سائب آمده
زینب پاکدامنت ام مصائب آمده
شیر ده عاقله ی
عقیله العرب تویی یا زهرا...
یا زهرا
.👇
.
مکارم اخلاق #حضرت_زهرا
سراسر زندگانی صدیقه طاهره (علیها السلام)، مملو از مکارم اخلاق و رفتارهای نمونه و انسانی است. ما در این مجال جهت رعایت اختصار تنها به سه مورد اشاره مینماییم. اما دوباره تأکید میکنیم که این موارد، تنها بخش کوچکی از مکارم اخلاقی آن حضرت است.
1- از جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) منقول است که: مردی از اعراب مهاجر که فردی فقیر مستمند بود، پس از نماز عصر از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) طلب کمک و مساعدت نمود. حضرت فرمود که من چیزی ندارم. سپس او را به خانه فاطمه (سلام الله علیها) که در کنار مسجد و در نزدیکی خانه رسول خدا قرار داشت، راهنمایی نمودند. آن شخص به همراه بلال (صحابی و مؤذن رسول خدا) به در خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) آمد و بر اهل بیت رسول خدا سلام گفت و سپس عرض حال نمود. حضرت فاطمه (علیها السلام) با وجود اینکه سه روز بود خود و پدر و همسرش در نهایت گرسنگی به سر میبردند، چون از حال فقیر آگاه شد، گردنبندی را که فرزند حمزه، دختر عموی حضرت به ایشان هدیه داده بود و در نزد آن بزرگوار یادگاری ارزشمند محسوب میشد، از گردن باز نمود و به اعرابی فرمود: این را بگیر و بفروش؛ امید است که خداوند بهتر از آن را نصیب تو نماید. اعرابی گردنبند را گرفت و به نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بازگشت و شرح حال را گفت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از شنیدن ماجرا، متأثر گشت و اشک از چشمان مبارکش فرو ریخت و به حال اعرابی دعا فرمود. عمار یاسر (از اصحاب پیامبر) برخاست و اجازه گرفت و در برابر اعطای غذا، لباس، مرکب و هزینه سفر به اعرابی، آن گردنبند را از او خریداری نمود. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از اعرابی پرسید: آیا راضی شدی؟ او در مقابل، اظهار شرمندگی و تشکر نمود. عمار گردنبند را در پارچه ای یمانی پیچیده و آنرا معطر نمود و به همراه غلامش به پیامبر هدیه داد. غلام به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و جریان را باز گفت. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) غلام و گردنبند را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. غلام به خانهی صدیقه اطهر آمد. زهرا (علیها السلام)، گردنبند را گرفت و غلام را در راه خدا آزاد نمود.
گویند غلام در این هنگام تبسم نمود. هنگامی که علت را جویا شدند، گفت: چه گردنبند با برکتی بود، گرسنهای را سیر کرد و برهنهای را پوشانید، پیادهای را صاحب مرکب و فقیری را بینیاز کرد و غلامی را آزاد نمود و سرانجام به نزد صاحب خویش بازگشت.
2- رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در شب زفاف پیراهن نویی را برای دختر خویش تهیه نمود. فاطمه (علیها السلام) پیراهن وصلهداری نیز داشت.سائلی بر در خانه حاضر شد و گفت: من از خاندان نبوت پیراهن کهنه میخواهم. حضرت زهرا (علیها السلام) خواست پیراهن وصلهدار را مطابق خواست سائل به او بدهد که به یاد آیه شریفه "هرگز به نیکی دست نمییابید مگر آنکه از آنچه دوست دارید انفاق نمایید"، افتاد. در این هنگام فاطمه(علیها السلام) پیراهن نو را در راه خدا انفاق نمود.
3- امام حسن مجتبی در ضمن بیانی، عبادت فاطمه (علیها السلام)، توجه او به مردم و مقدم داشتن آنان بر خویشتن، در عالیترین ساعات راز و نیاز با پروردگار را این گونه توصیف مینمایند: "مادرم فاطمه را دیدم که در شب جمعهای در محراب عبادت خویش ایستاده بود و تا صبحگاهان، پیوسته به رکوع و سجود میپرداخت. و شنیدم که بر مردان و زنان مؤمن دعا میکرد، آنان را نام میبرد و بسیار برایشان دعا مینمود اما برای خویشتن هیچ دعایی نکرد. پس به او گفتم: ای مادر، چرا برای خویش همانگونه که برای غیر، دعا مینمودی، دعا نکردی؟ فاطمه (علیها السلام) گفت: پسرم ! اول همسایه و سپس خانه."
.
﷽
#تغسیل
#غسل_شبانه
#روضه_حضرت_زهرا
غسل فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و وداع حسنین (علیهما السلام) با مادر
#مرثیه
فَقَالَ عَلِيٌّ (علیه السلام) وَ اللَّهِ لَقَدْ أَخَذْتُ فِي أَمْرِهَا وَ غَسَّلْتُهَا فِي قَمِيصِهَا وَ لَمْ أَكْشِفْهُ عَنْهَا فَوَ اللَّهِ لَقَدْ كَانَتْ مَيْمُونَةً طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً ثُمَّ حَنَّطْتُهَا مِنْ فَضْلَةِ حَنُوطِ رَسُولِ اللَّهِ وَ كَفَّنْتُهَا وَ أَدْرَجْتُهَا فِي أَكْفَانِهَا فَلَمَّا هَمَمْتُ أَنْ أَعْقِدَ الرِّدَاءَ نَادَيْتُ يَا أُمَّ كُلْثُومٍ يَا زَيْنَبُ يَا سُكَينَةُ يَا فِضَّةُ يَا حَسَنُ يَا حُسَيْنُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ فَهَذَا الْفِرَاقُ وَ اللِّقَاءُ فِي الْجَنَّةِ فَأَقْبَلَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ هُمَا يُنَادِيَانِ وَا حَسْرَتَا لَا تَنْطَفِئُ أَبَداً مِنْ فَقْدِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ أُمِّنَا فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ يَا أُمَّ الْحُسَيْنِ إِذَا لَقِيتِ جَدَّنَا مُحَمَّداً الْمُصْطَفَى فَأَقْرِئِيهِ مِنَّا السَّلَامَ وَ قُولِي لَهُ إِنَّا قَدْ بَقِينَا بَعْدَكَ يَتِيمَيْنِ فِي دَارِ الدُّنْيَا فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّهَا قَدْ حَنَّتْ وَ أَنَّتْ وَ مَدَّتْ يَدَيْهَا وَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِيّاً وَ إِذَا بِهَاتِفٍ مِنَ السَّمَاءِ يُنَادِي يَا أَبَا الْحَسَنِ ارْفَعْهُمَا عَنْهَا فَلَقَدْ أَبْكَيَا وَ اللَّهِ مَلَائِكَةَ السَّمَاوَاتِ فَقَدِ اشْتَاقَ الْحَبِيبُ إِلَى الْمَحْبُوب. قَالَ فَرَفَعْتُهُمَا عَنْ صَدْرِهَا وَ جَعَلْتُ أَعْقِدُ الرِّدَاءَ وَ أَنَا أُنْشِدُ بِهَذِهِ الْأَبْيَات:
فِرَاقُكِ أَعْظَمُ الْأَشْيَاءِ عِنْدِي
وَ فَقْدُكِ فَاطِمُ أَدْهَى الثُّكُولِ
سَأَبْكِي حَسْرَةً وَ أَنُوحُ شَجْواً
عَلَى خَلٍّ مَضَى أَسْنَى سَبِيلٍ
أَلَا يَا عَيْنُ جُودِي وَ أَسْعِدِينِي
فَحُزْنِي دَائِمٌ أَبْكِي خَلِيلِي
👈ترجمه: حضرت امير المؤمنین (عليه السّلام) مىفرمايد: من متصدى(مشغول) امر غسل آن بانو شدم و بدن وى را از زير پيراهن غسل دادم، به خداوند سوگند كه بدن فاطمه زهرا (سلام الله علیها) پاك و مطهّر بود، آنگاه بدن مقدّس او را از باقيمانده حنوط پيامبر اسلام (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) حنوط كردم، سپس پيكر مباركش را در ميان كفنهايش جاى دادم و چون تصميم گرفتم كفن او را گره بزنم، صدا زدم: اى امّ كلثوم، زينب، سكينه، فضّه، حسن و حسين! بياييد و مادر خود را براى آخرين بار ببينيد، روز فراق آمد و ملاقات شما در بهشت خواهد بود.حسن و حسين (عليهما السّلام) در حالى آمدند كه فرياد مىزدند: آه از اين حسرتى كه هيچ وقت به علّت از دست دادن جدّمان، پيامبر خدا و مادرمان، فاطمه زهرا از بين نخواهد رفت. اى مادر حسن و حسين! هنگامى كه جدّ ما حضرت محمّد مصطفى (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) را ملاقات نمودى سلام ما را به آن حضرت برسان و به آن بزرگوار بگو: ما بعد از تو در دار دنيا يتيم مانديم! حضرت على (علیه السلام) مىفرمايد: من خداوند را شاهد مىگيرم كه فاطمه زهرا آه و ناله كرد، دستهاى خود را دراز نمود و حسنين را چند لحظهاى به سينه خود چسبانيد. ناگاه هاتفى از آسمان ندا در داد: اى ابوالحسن! حسن و حسين را از روى سينه فاطمه بردار، به خداوند سوگند كه ملائكه آسمانها را گريان كردند، زيرا دوست مشتاق لقاى دوست است.
حضرت امير (عليه السّلام) مىفرمايد: من حسنين را از روى سينه زهرا برداشتم و در حال بستن بندهاى كفن اين اشعار را سرودم:
مفارقت تو برايم بزرگترين امور است
و از دست دادن تو سختترين مصيبت
من براى حسرت و غم آن كسى گريه و ناله مىكنم كه بهترين راه را براى مرگ پيمود
اى چشم من! با من مساعدت و همراهى كن كه محزون دائمى هستم و براى دوست خودم گريانم.
(لهوف ،سید بن طاووس، ص: 134)،(بحار الأنوار ، علامه مجلسی، ج43، ص: 179)
♦️گریز👇
... ثُمَّ إِنَّ سُكَيْنَةَ اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْنِ فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ.
ترجمه: حضرت سكينه (عليها (السلام) پيكر پدرش امام حسين (عليه السّلام) را در آغوش كشيد [ولى نگذاشتند كه سكينه در بالين پدر بماند] گروهى از اعراب اجتماع كردند و سكينه (عليهاالسلام) را از بالين پدر كشيده و جدا نمودند.
(برگرفته از سایت حاج میثم مطیعی)
#مجید_طاهری🎙
#فاطمیه
#حضرت_زهرا #_سلام_الله_علیها
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#استاد_مجید_طاهری 🎤
👇