eitaa logo
مهدي عاملي [کانال]
102 دنبال‌کننده
222 عکس
73 ویدیو
3 فایل
الـ‌ج‌َبَلیّات ٱلوُسعیٰ ـــــ آتي هناکم بشیئ مما فیه شیئ . آی‌دی بنده: @ameli_urmia . کانال دروس در تلگرام: https://t.me/urmia_arabi/566 . ضيقاها: https://eitaa.com/joinchat/4107206835Cc896182a4c
مشاهده در ایتا
دانلود
حِـلـمْ زینتِ علم است [الحدیث] هرکس هر اندازه که به دانایی‌اش افزوده می‌شود، فرق و فاصله‌اش با اطرافیانش زیاد شده، و طبعاً تحملِ آنها برایش سخت می‌شود، ممکن است سعه‌ی صدرش را از دست بدهد، زود تحمیق‌شان کند، زود از دست‌شان خسته شود، نگاهِ فائقانه به آنها داشته باشد. اینجا است که باید متذکر شود که زینت و سلامتِ این دانایی به این است که حلیم باشد، بردبار باشد، سعه‌ی صدر داشته باشد، تحملش را بالا ببرد، متوجه باشد که خودش هم روزی یکی از آنها بود و همین امروز هم از او داناترها خیلی زیادند.
قال شیخنا البهائی رحمه‌الـلّـه في کشکوله: مَن أعرض عن مطالعة العلوم الدینیّة و صرَف أوقاتَه فی إفادة الفنون الفلسفیة فعن‌قریبٍ لسانُ حالِه یقول عند شروعِ شمسِ عمرِه فی الأفول: تمام عمر با إسلام در داد و ستد بودم - کنون می‌میرم و از من بت و زنّار می‌مانَد. سفینة البحار (مرحوم شیخ عباس قمی) ٫ جلد 7 ٫ صفحه 154
مهدي عاملي [کانال]
قال شیخنا البهائی رحمه‌الـلّـه في کشکوله: مَن أعرض عن مطالعة العلوم الدینیّة و صرَف أوقاتَه فی إفادة
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آنان‌که به علمِ فلسفه می‌نازند بر علمِ دگر به آشکارا تازند ترسم که در این حجابِ‌اکبر آخر سرگرم شوند و خویشتن را بازند (دیوان اشعار صفحه‌ی 209) فاطی که، به قولِ خویش، اهلِ‌نظر است در فلسفه کوشش‌اش بسی بیشتر است باشد که به خود آید و بیدار شود داند که چراغِ فطرتش در خطر است (دیوان اشعار صفحه‌ی 194) علمی که جز اصطلاح و ألفاظ نبود جز تیرگی و حجابْ چیزی نفزود هرچند تو حکمتِ‌الهی خوانی‌ش راهی به‌سوی کعبه‌ی عاشق ننمود (دیوان اشعار -امام‌خمینی‌(ره)- صفحه‌ی 212) ‌ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگر ملتفت باشیم که انسان‌ها با چه سرعتی فراموش می‌کنند و خدا با چه دقتی حفظ می‌کند، دیگر هیچ‌کاری را برای غیرِخدا انجام نخواهیم داد.
ما بیش از دوازده قرن است که در کار رسانه‌ای ضعف جدّی داریم. ما صد کار کرده‌ایم و ده‌تا را هم رسانه‌ای نکرده‌ایم، صد حرف و صد حق برای گفتن داشته‌ایم و ده‌تا را هم نگفته‌ایم و نرسانده‌ایم، درحالی‌که مقتضای شأن و هویّت‌ و صنف‌مان همین رسانه‌بودن است، همین تبلیغ است، یعنی رساندنِ آنچه که هست به آنانکه نمی‌دانند. تبیین همیشه واجب بوده و امروزه از أوجب واجبات است
مهدي عاملي [کانال]
ما بیش از دوازده قرن است که در کار رسانه‌ای ضعف جدّی داریم. ما صد کار کرده‌ایم و ده‌تا را هم رسانه‌ا
. البته به همین درجه‌ از اهمیت است ضرورتِ نگفتنِ نکرده‌ها و نیست‌ها؛ آمارهای غلوآمیز و گزارش‌های إغراقی از داشته‌ها و کرده‌ها موجب هدم إعتمادند و مولّد یأس، چرا که واقعیت با گزارش‌های ما تغییر نمی‌کند و اگر کاری نباشد اثری نیست و اگر اثری نباشد قطعاً متهم به کذب در إخبار می‌شویم و بعدش هرقدر هم حرفِ راست بزنیم دیگر باورمان نمی‌کنند.
یک ترّه‌ی شبانه هم بخواهم ببافم، اینکه زیدآبادی (اصلاح‌طلبِ معروف به شرفِ اهلِ قلم، که بهتر است راجع به لقبش چیزی نگویم و صدایی درنیاورم) أخیراً متنی نوشته و از دنیای سیاست خداحافظی کرده، چراکه مردم را وحشی و فحّاش یافته و حکومت را مُدارا نکننده، که بهتر است به اینجایش هم نپردازم، عبدالکریم سروش هم آمده و متنی سرهم کرده و فحاش‌ها را کرکس‌ها و اراذل و أمثالِ اینها نامیده و از زیدآبادی خواسته که إجازه ندهد که این سنگ‌ها جلوی جوششِ چشمه‌ی روانِ قلمِ زیبای او را بگیرند و تشنگانِ طبعِ لطیفِ او را همینجوری تشنه در این بیابان ول کنند (یعنی تو را خدا با سیاست خداحافظی نکن)، که باز با اینجایش هم رجوعاً إلی الأصل في جواب الحمقاء کاری ندارم، بعدش یک زنِ مثلاً ژورنالیست و اکتیویست (همان کنشگر و روزنامه‌نگارِ خودمان) آمده و چنین بر کلماتِ سروش تحشیه فرموده که: سروش را واقعاً باید پدرِ کلمات نامید، عجب قلمی 😍 [+مقادیری علامتِ تعجب]، و من إجمالاً با اینجایش کار دارم؛ باید حق را تأیید و تصدیق کرد، سروش انصافاً پدرِ کلمات است، چون مادرِ کلمات را.. همین. فعلاً، شب بخیر.
یکی از علمای بزرگوار مکرراً می‌گفت: وقتی که جوان بودیم به‌قدری در امرِ تبلیغِ دین کوشا و دغدغه‌مند بودم که گویا این دین را من آورده‌ام و باید با تمامِ توان‌ـم محافظ‌ـش باشم، ولی بعداً به‌مرور متوجه شدم که من مأمورِ هدایتِ همه‌ی مردم نیستم و نباید برخی از اولویات و اوّلیاتِ زندگی‌ام را فدای تبلیغ و تربیت کنم. حال، این بنده‌ی ناچیز و بی‌مقدار، مسمیٰ به مهدی عاملی، خدمت سعادت‌پرورِ شما عارض‌ـم که الآن خودم در این ایام قرار دارم؛ جُلّ و أعظمِ امورِ اولیه‌ی زندگی را برای رفقای‌م در مدارسِ علوم دینی معطّل گذاشته‌ام. لـکـن با یک فرقِ أساسی با حالِ استادِ مذکور، و آن اینکه: ایشان در هدایت مردم و تربیتِ طلّاب تلاش می‌کرد تا خدمتی به دین بکند، ولی این بنده‌ی حقیر تمامِ تلاش‌ـم را می‌کنم تا رفقای طلبه را مقطوع‌العذر کنم، تا حجت را بر هرکسی که اراده‌ی درس‌خواندن دارد ولی بهانه می‌آورَد تمام کنم، تا کسی نگوید که ما خواستیم، ولی کسی نبود بگوید. از مبتدي تا متوسط تا زرنگ‌ها. از شرح‌أمثله تا قطرالنّدیٰ و صمدیه تا مراح و تـــا ولیّ‌ِخدا چه بخواهد. فقط امیدوارم همسر صبور و عزیزم مرا به‌خاطرِ این تقصیرات‌ـم طلاق ندهد، کمی بیشتر تحمل‌ـم کند، همین مسیرِ مدارا و تغافل را ادامه بدهد، به امیدِ جزای خیر از حضرت صاحب علیه‌السلام.
اگر باخبر بشوم کسی دارد خانه‌ی من را تخریب می‌کند، طبعاً نگران می‌شوم. و اگر مطّلع شوم که خراب‌کننده‌اش انسانی حکیم و عادل است خیال‌ـم کمی آسوده می‌شود. و وقتی بفهمم آنجا را خراب می‌کند تا ضرری عظیم را از من دفع کند یا خانه را تبدیل‌ به أحسن‌ـش کند قطعاً شروع می‌کنم به تشکر و حمد و سپاس از او. خدای‌متعال امری از امورِ بنده‌ی مؤمن‌ـش را و شأنی از شئون زندگی‌اش را خراب هم اگـر بکند، از همین باب و به این سیاق است.
إدعای علمی با قسَم‌خوردن ثابت یا تثبیت نمی‌شود. بل همینکه خدای أحد و واحد را شاهد می‌گیریم بر اینکه فلان‌نظریه غلط است، یا به ولای علی[علیه‌السلام] قسم می‌خوریم که در مسأله‌ی‌کذا قولِ فلانی حق است، بر یکی از دو أمر دلالت می‌کند: ضعفِ مدّعیٰ یا ضعفِ ما در إثباتِ مدّعیٰ. وگرنه خواهیم رسید به "هرکس قسَم‌ـش غلیظ‌تر سخن‌ـش حق"، و «دیدار به قیامت، که در آن‌روز معلوم می‌شود حق با کیست». مردم که مسخره‌ی پدرِ ما نیستند. هستند؟
مِن أشرفِ أعمال الکریم غفلتُه عمّا یعلم [أمیرالبیان علیه‌سلام‌الإنس‌والجان] یکی از شرافتمندانه‌ترین کارهای انسانِ باکَرامت، غافل‌شدن از [برخی] اموری است که می‌داند. آمدیم ناشی‌گریِ یارو باعث شد (یا مثلا خدای رئوف إراده کرده یک پس‌گردنی به آقای یارو بزند و گوش‌ـش را بپیچد تا شاید متنبّه شود و از اشتباه‌ـش برگردد، لذا) فضیحتی از فضایح و شنیعتی از شنایع‌‌ـش پیشِ ما هویدا بشود، خیلی دور از کرامتِ اهلِ ایمان و بعید از أخلاقِ شریفان است که خجالت‌ـش بدهیم و سرزنش‌ـش کنیم و حتی نگاهی به او بیاندازیم که ذره‌ای سنگینی‌اش را حس کند. نه هر شنیده‌ای گفتن دارد، و نه هر دیده‌ای به‌زبان‌آوردن. و از این روزها همگان دارند. و خدا ستّار است و اهل تغافل را دوست دارد. پس تغافل کنیم و شتر دیدی ندیدی را در بابِ مؤمنانْ أصلی أصیل و رکنی رکین بدانیم
زوائد أصول، جلسه‌ی اول.mp3
10.65M
مناظره با موضوع زوائد اصول‌فقه منکر وجود زوائد: استاد عباسـعلی‌پور زیدعزه مدعی وجود زوائد: مهدي عاملي مدرسه‌ی علوم دینی امام‌خمینی (ره) ارومیه بیست‌دوم آذرماه 1401