eitaa logo
مهدي عاملي [کانال]
82 دنبال‌کننده
204 عکس
70 ویدیو
3 فایل
الـ‌ج‌َبَلیّات ٱلوُسعیٰ ـــــ آتي هناکم بشیئ مما فیه شیئ . آی‌دی بنده: @ameli_urmia . کانال دروس در تلگرام: https://t.me/urmia_arabi/566 . ضيقاها: https://eitaa.com/joinchat/4107206835Cc896182a4c
مشاهده در ایتا
دانلود
«صدای‌ دُهُل از دور خوش است»ترین تجربه‌ی خودم در زندگی، مربوط می‌شود به جناب سیدزکی‌جعفری‌دره‌صوفی و دانش و آثارش؛ قبلاً خیال می‌کردم از استاد خودش بلکه از مرحوم‌مدرّس هم برتر است، ولی با مطالعه‌ی آثارش، از شرح مراح و شرح نظام و شرح جامی و...، متوجه شدم که صرفاً یکی از طلاب فاضل است، آن هم آن‌دسته از طلاب فاضلی که سعی دارند خیلی بیش از فضلی که دارند فاضل به‌نظر برسند. در مقدمه‌ی شرح‌مطول‌اش هم از مرحوم‌مدرس بدگویی و تضعیف کرده، درحالی‌که خودش با استادش مجموعاً دستِ‌چپِ مدرّس هم نمی‌شوند. [اختبار این مدعیٰ با مراجعه به الکلام‌المفید و فرائدالحجتیه، مکررات و فوائدالحجتیه، و المدرس‌الأفضل و مفصّل (به‌ترتیب شرح صمدیه و سیوطی و مطول، از مدرس و حجت‌هاشمی) آسان است] ‌
‌ «در دبیرستان استادی داشتیم به نام آقای کمره‌ای که خیلی در ادبیّات قوی بود. بعد هم که من طلبه شدم با او رفت‌وآمد داشتم. از جمله نصایحی که می‌کرد این بود: دو کار را بکن و دو کار را نکن. امّا آن دو کاری که بکن این است [که] هر کتابی را که خواندی جوری بخوان که وقتی به آخرش رسیدی بتوانی از اوّلش درس بگویی، و پیش استادی هم درس بخوان که درس را فهمیده باشد نه اینکه بخواهد از تو چیز یاد بگیرد و به سرِ کَلِ تو استاد شود. امّا آن دو کاری که نکن یکی معاشرت است و یکی [‌ ... ]، که هردو آفتِ علم است». (ما سمعتُ ممّن رأیتُ، ج۱، ص۵۳۲، ناقل: شیخ مهدی محدّث‌زاده) ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قیاس بفرمائید با فرعونک‌های توخالی‌ای که اگر دکتر را قبل از اسم‌شان، و والمسلمین را بعد از حجةالإسلام‌شان ننویسند به منتهیٰ‌إلیهِ قبای ملکوتی‌شان جوری برمی‌خورَد که انگار چه جنایت لاتغفری رخ داده و کدام کبیره‌ی موبقه‌ای واقع شده. الپناهُ بالله العظیـــم
مهدي عاملي [کانال]
قیاس بفرمائید با فرعونک‌های توخالی‌ای که اگر دکتر را قبل از اسم‌شان، و والمسلمین را بعد از حجةالإسلا
. یارو که (طلبه‌ی جوانی است و برای شورای شهر کاندید شده بود و) قبل از اسم‌اش عنوان دکتر و حجة‌الإسلام را هم چپانده بودند، توی تبلیغات‌اش نوشته بود: محقق و نویسنده‌ی ۲۲جلد کتاب. دوستم تا این را روی بنر خواند سریعاً گفت: من مطمئن‌ام این بابا توی عمرش ۲۲جلد کتاب نخوانده است، چه برسد به تألیف‌اش. که انصافاً حق گفت و درّ سفت. حالا وضع طوری شده که بر سر هر جنبنده‌ای می‌زنی چهارتا میکسِ دکتر‌ـ‌حجة‌الإسلام پس می‌دهد. خز شد باباجان. خز شد رفت. رها کنید؛ تایپ و چاپ‌ِ دکتر و حجة‌الإسلام در أبعاد پنج در هفت متر چه فائده دارد وقتی که اگر دهن‌ات را باز کنی مشخص می‌شود سوم‌ابتدائی هم نیستی؟ اینکه فضاحت‌اش بیشتر است برادرجان. ‌
مهدي عاملي [کانال]
«صدای‌ دُهُل از دور خوش است»ترین تجربه‌ی خودم در زندگی، مربوط می‌شود به جناب سیدزکی‌جعفری‌دره‌صوفی و
. «از مرحوم ادیب در حالی که من و ایشان تنها بودیم، پرسیدم: به نظر شما آیا مدرّس افغانی در درس و بحث و تدریس قوی‌تر است یا استاد هاشمی؟ حضرت استاد فرمودند: هردو شاگردِ من بوده‌اند، امّا مدرّس افغانی قوی‌تر است». (غلامحسین روحی؛ آموزگار علم و ادب، ص۵۳) ‌
‌ اینکه وسط بحث علمی شروع کنیم به موعظه‌ی یارو، از زشت‌ترین مغالطه‌ها است. حدود دوماه‌پیش در همین ارومیه رفته بودیم خانه‌ی یکی از مبلّغین احمدالحسن (اسماعیل گاطع، کذاب بصری مدّعی یمانیّة). بحث که گرم گرفت، یک سؤال کردم، جوابی بی‌ربط داد، گفتم: جواب شما به سؤال من ربطی ندارد، مجدداً تلاش کرد ولی باز هم بی‌ربط، گفتم: من این را نمی‌گویم، من می‌گویم...، سخنم را قطع کرد و دست روی شانه‌ام گذاشت و با لطافتی که تصنعی‌بودن از سر و رویش می‌بارید و با صدایی آرام و عرفانی گفت: این‌قدر مَن مَن نکن برادر، این مَن‌ها کار دستِ آدم می‌دهد. خدا می‌داند چقدر زور زدم تا توانستم کظمِ قِی کنم، دوست داشتم با تمام وجودم استفراغ کنم روی صورتش. مرد ناحسابی، من دارم می‌گویم جواب تو بی‌ربط است به سؤال من، تو می‌گویی من‌من نکن زمین می‌خوری؟ شوربختانه حرفش في‌نفسه درست بود، ولی خب کلمة حق یراد بها سوزِشُ الخصم إلی سویداء وجوده. هرگاه گیر کردیم، شروع نکنیم به منبررفتن. به‌جایش بهتر است بپذیریم، یا لاأقل سکوت کنیم. ‌
‌ به‌روزرسانی مال خارجی‌ها است؛ اپلیکیشن‌های ما به‌زوررسانی می‌کنند. ‌
‌ سیره‌ی پیامبر و اهل‌بیت‌شان (علیهم‌صلوات‌الله) این بوده که جواب شبهه‌ها را با متانت می‌دادند و تمسخرها را نیز کأن‌لم‌تکن می‌شمردند. ‌
الإمام الکاظم علیه‌السلام: إنَّ الله عَزَّوَجَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ، فَوَقَيْتُهُمْ وَالله بِنَفْسِي» خداوند متعال بر شیعه غضب کرد و مرا بین جان خودم و آنان مخیّر فرمود. پس به‌خدا قسم من با جان خودم شیعیان را حفظ کردم. الکافی، ج۱، ص۲۶۰ ‌
مـحـبّـت مُوَلّـِدِ حسّاسیّتِ بیشتر و تأثیر و تأثرِ زیادتر است. یک سخن تلخ از طرفِ یک غریبه، شما را آنچنان نمی‌آزارَد که یک حرفِ تلخ از یک آشنا. هکذا شما در تهیه‌ی مرادِ محبوب‌تان ساعی‌تر هستید تا در برآورده‌کردنِ نیازِ یک غریبه. اگر محبتی بین ما و أهل‌البیت علیهم‌السلام شکل گرفته باشد، علامت‌اش این حساسیت و این ازدیادِ تأثر است. این محبت از طرفِ آنها حتما وجود دارد، لذا برای ما دعاء می‌کنند و از تأذّیِ ما متأذی می‌شوند. اگر ما نیز به ایشان محبت داشته باشیم، بارزترین علامت‌اش این است که نسبت به سخنان‌شان حساس باشیم و از ایذای آنها پرهیز کنیم. ‌
برای بقاء باید زیرک بود. هم حق و هم باطل برای بقاء باید زرنگ باشند. لکن نهایت زرنگی حق این است که بتواند خود را بنمایاند. همین‌که پدیدار شد، متبوع می‌شود و بقاء می‌یابد. اما باطل برای برای بقاء مجبور است تمامِ خود را، و خود را آنگونه که هست، نمایش ندهد. چون وضوح بطلان‌اش دافع بوده و نقض غرض خواهد شد. لذا مجبور است حق را با خود بیامیزد. خود را به زینت حق مزیّن کند. چنانچه مولانا أمیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود باطل برای جلوه‌گری مُشتی از حق و مشتی از باطل را باهم می‌آمیزد: ضِغثٌ مِن هذا و ضغث من هذا. لذا فریبِ این را نخوریم که فلانی سخنانِ حق نـیـز دارد. چرا که شیطان هم حرف حق دارد، خوارج هم حرف‌های درست داشتند، اما مراد و مآلِ این حق چیست؟ هدایت یا سوق به باطل؟ ‌
و یثیروا لهم دفائن العقول خدا پیامبران را فرستاد تا برانگیزانند برای مردمْ عقل‌های دفن‌شده‌شان را العلماء ورثة الأنبیاء و کان صلی‌الله‌علیه‌وآله طبیباً دوّاراً بطبّه و رسول، طبیبی بود در پیِ بیماران شأن مربّی و استاد و آخوند، و هویت صنفی‌شان، ایجاب می‌کند دنبال متربّی و شاگرد بروند و استعدادها و عقل‌ها و جمالاتِ دفن‌شده‌ی آنها را استخراج کنند ‌
از یارو پرسیدند چرا ازدواج نمی‌کنی؟ گفت: حاضر نیستم با کسی ازدواج کنم که حاضر است با موجودی مثل من ازدواج کند. آدمی‌زاد اگر بدکار و زشت‌فعال هم هست، خوب است این بصیرت را داشته باشد که چیست؛ خوشا به حال گنهکاری که خود را گنهکار می‌داند، و أسفا به أحوالِ نیک‌کرداری که خود را طلب‌کار می‌داند، چه از خدا و چه از خلق خدا. حضرتِ بحرِ حقائق، امامِ به‌حق‌ناطق، مولانا جعفر صادق علیه‌السلام فرمود: نشانه‌ی خلوصِ یک عمل این است که انتظار نداشته باشی کسی به‌خاطرش تو را حمد و ثناء کند. ‌
العبد یدبّر و الرّبّ یقدّر وظیفه‌ی بنده این است که برای زندگی‌اش تدبیر کند، و این خدا است که قدر و اندازه و سهمِ او از خوشی‌ها و ناخوشی‌های زندگی را مشخص می‌کند. انسان‌ها تدبیر می‌کنند، فکر و برنامه می‌چینند، اما باید این را بدانند اراده‌ای فوق اراده‌ی آنها وجود دارد که حرفِ آخر را می‌زند و هر تقدیری داشته باشد همو نافذ خواهد بود، هرچند تماماً برخلافِ تدبیراتِ بندگان باشد. خیلی مراقب هستم حتی برای کوچک‌ترین تدبیرات‌ام إن شاء الله بگویم. ولی گاهی هزار صلوات هم بفرستی و تدبیرَت را با صدتا إن‌شاءالله هم بیمه بکنی، باز هم نمی‌شود که نمی‌شود. تا همین را بدانی؛ که اوست که مقدّر می‌کند. اوست که ماسویٰ در قبضه‌ی قدرت اوست. پس اگر کیاستی داشته باشم باید بدانم که هیچ تجارتی به سود و ثمراتِ تحصیلِ رضای او نمی‌رسد؛ بلکه هر تلاشی جز برای رضای خدا باشد، حقیقتی غیر از بیگاری و تباهی و لغو و خسران نخواهد داشت. ‌
مکالمه‌ی من و دخترکم: - بابا، نشور یعنی چی؟ + یعنی از قبرها برانگیخته‌شدن، دوباره زنده شدن، یعنی قیامت - قیامت از وقتی مُردیم شروع میشه؟ + آره دخترم - یعنی هرکس که می‌میره یه‌بار قیامت میشه؟ + آره، دوتا قیامت داریم، یکی مخصوص و یکی بزرگ. هرکس وقتی می‌میره قیامتِ مخصوص به خودش شروع میشه. یه قیامت هم داریم که آسمون‌ها و زمین و همه‌چی نابود میشه، اون شاید چندهزارسال بعد اتفاق بیفته؛ فقط خدا زمان‌شو می‌دونه - یعنی ممکن نیست فردا اتفاق بیفته؟ + (داشتم توی ذهنم دنبال جواب می‌گشتم که اینطور ادامه داد) - فردا اتفاق بیفته، مدرسه‌ها تعطیل بشه. + 😐😂 بحث داشت خیلی علمی و خوب پیش می‌رفت؛ حیف شد واقعا. ‌
‌ دلار شد 60 تومن. اگر تا آخر امسال با همین فرمان جلو برویم، گمان نکنم چیزِ دندان‌گیری از امریکا باقی بمانَد. چه خوب گفت آن شیخ، که: ما (یعنی ما آخوندها و گردانندگانِ کشور) هر زوری می‌زنیم تا نظام را ساقط کنیم، ولی مردم اجازه نمی‌دهند. گمانم بهتر است بارِ دیگر مناطِ انقلابی‌گری و ضدیّت با انقلاب را منقّحاً بیان کرده و عزم کنیم با ضدانقلاب مقابله کنیم؛ اینگونه خواهیم دید که بسیاری از این مسئولین را نه‌تنها باید از عنوان‌شان سلب کرد، بلکه باید از تنبان‌شان صلب کرد. این فسادها و ندانم‌کاری‌ها و ضعف‌های عجیب در اداره‌ی کشور، تقنیناً و إجرائاً و قضائاً، قطعاً ضربه‌اش به نظام و انقلاب هزاربرابر بیشتر از ضربه‌ی ورّاجی‌های مسیح‌گوگولی‌نژاد و من‌وتو و صدای امریکا است. ‌
‌ أفوّض أمري إلی الله إن الله بصیر بالعباد ‌
‌ قَد رَوَي الحُسَينُ بنُ سَعِيدٍ عَن حَمّادِ بنِ عِيسَي عَن مُعَاوِيَةَ بنِ وَهبٍ قَالَ قُلتُ لأِبَيِ عَبدِ الله علیه‌السلام: أَقُولُ آمِينَ إِذَا قَالَ الإِمَامُ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِم وَ لَا الضّالّينَ؟ قَالَ: هُمُ اليَهُودُ وَ النّصَارَي. وَ لَم يُجِب فِي هَذَا. فَعُدُولُهُ علیه‌السلام عَن جَوَابِ مَا سَأَلَهُ السّائِلُ دَلِيلٌ عَلَي كَرَاهِيَةِ هَذِهِ اللّفظَةِ وَ إِن لَم يَتَمَكّن مِنَ التّصرِيحِ بِكَرَاهِيَتِهِ لِلتّقِيّةِ وَ الِاضطِرَارِ فَعَدَلَ عَن جَوَابِهِ جُملَةً. الإستبصار، ج ١ ص ٣١٨ أقول: لا یجب حمل کلامه علیه‌السلام علی الإعراض عن الجواب بل یمکن إرجاع ضمیر الجمع إلی «القائلین آمین بعد تمام الحمد» فیصیر المعنی: إن قولَ آمین بعد الحمد هو دأب یهود هذه الأمة و هم تلك العامة العمیاء. ‌
مهدي عاملي [کانال]
‌ قَد رَوَي الحُسَينُ بنُ سَعِيدٍ عَن حَمّادِ بنِ عِيسَي عَن مُعَاوِيَةَ بنِ وَهبٍ قَالَ قُلتُ لأِبَ
. [الأمالی للشیخ الطوسی] جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ عَنْ عَبْدِ الله بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الثَّالِثِ علیه‌السلام قَالَ: سَمِعْتُهُ بِسُرَّ مَنْ رَأَی یَقُولُ: ... وَ الْعَامَّةُ اسْمٌ مُشْتَقٌّ مِنَ الْعَمَی؛ مَا رَضِیَ اللهُ أَنْ شَبَّهَهُمْ بِالْأَنْعَامِ حَتَّی قَالَ بَلْ هُمْ أَضَلُّ. بحارالأنوار، جلد 67، صفحه 11 قلت: و فیه دلیل علی جواز قلب اللام من الناقص بجنس عینه، عکس ما عرفناه فی التصریف من قلب اللام من المضاعف یائا کما تقول تَقَضّی البازی بدل تقضّض البازي. و هو کذلك. ‌
غایة الجود أن تعطي من نفسك المجهود. قاله أمیرالمؤمنین علیه‌السلام نهایتِ بخشندگی، این است که تمامِ توانِ خود را به کار گیری. ‌ نهایت بخشندگیِ انسان در این است که وقتی کاری را انجام می‌دهد (چه کمک به دیگران باشد و چه امری از امور خودش،) آن را با تمامِ وسع و توان‌اش انجام داده و از هیچ تلاشی دریغ نکند؛ بلکه همه‌ی مقدورِ خود را صرف آن کار کند. ‌
. . . طرفه اینکه همین حرف‌ها را باید به کسانی یادآوری کرد که کارهایی کرده و طاعاتی آورده‌اند و در مظانّ‌ِ عُجب و أمثاله‌اند، نه أمثال ما که بیش از نصفِ عمرمان رفت و نمی‌دانیم چه کرده‌ایم و چه شد و حاصلِ این عمرِ رفته چیست. ‌
-----------------------
الاحتمال قبر العیوب تفسیر مشهورش این است که تحمل‌کردنْ قبرِ عیب‌ها است، یعنی اگر تحمل خود را بالا ببریم، خیلی از عیب‌های دیگران به چشم‌مان نمی‌آید و کمتر متأذی می‌شویم. عرض می‌کنم ممکن است معنایش این باشد (و لغت نیز مساعدت می‌کند) که: در نظر داشتنِ وجودِ احتمالِ خلاف، قبرِ عیب‌ها است. یعنی اگر عیبی دیدیم و حمل‌اش بر صحت یا شبهه عقلاً ممکن بود همین کار را بکنیم. این باعث می‌شود عیب مدّنظر موضوعاً منتفی شود. بگذارید بی‌پرده بگویم: خیلی به دوستان‌ طلبه‌مان سفارش می‌کنم زود بخوابید و مطالعه‌ی سحر را از دست ندهید و تا دیروقت بیدار نباشید، اما خودم مدتی است تا همین‌ساعت که یک‌ونیمِ نیمه‌شب است بیدارم. دوست دارم دوستان‌ام به‌جای لم تقولون ما لا تفعلون، حمل‌اش کنند بر اینکه احتمال دارد ساعتِ بدنِ دخترکِ یک‌ساله‌شان با امریکا تنظیم شده و تا نصف‌شب بیدار است و پدر هم اسیرِ او و دیرخوابیِ خود است و القصه مجبور است، مجبوووووور .. ‌
«آیا وقتی شارع می‌گوید: تو را امر می‌کنم به فلان زات، این سخن‌اش مفیدِ وجوب است؟» الموجز، جلسه‌ی ۱۰ ‌😐
‌ صوت‌های «الموجز في أصول‌الفقه» تا جلسه‌ی 13 بارگذاری شد. ‌