eitaa logo
مهدی قاسم زاده
686 دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
348 ویدیو
0 فایل
ارتباط با ادمین: @m_gh_026 👤آدرس ما‌ در شبکه های مجازی ✅تلگرام t.me/mahdi_ghasemzadeh ✅سروش sapp.ir/mahdi_ghasemzadeh ✅آی گپ Igap.net/mahdi_ghasemzadeh ✅توییتر twitter.com/mghasemzadeh61 ✅ بله ble.im/mahdi_ghasemzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
یک وقت می‌گوییم (ع) را "که" کُشت و یک وقت می‌گوییم "چه" کُشت؟ اگر بگوییم علی را "که" کُشت؟!! البته عبد الرحمن ابن ملجم، و اگر بگوییم علی را "چه" کُشت، باید بگوییم "جمود"، "خشک مغزی" و "خشکه مقدسی"؛ همینهایی که آمده بودند علی را بکشند، از سر شب تا صبح عبادت میکردند، واقعاً خیلی تأثرآور است.... علی به جهالت و نادانی اینها ترحم می‌کرد، تا آخر هم حقوق اینها را از بیت المال می‌داد و به اینها آزادی فکری می‌داد.... ابن ابی الحدید می‌گوید، اگر می‌خواهید بفهمید که و چیست، به این نکته توجه کنید که اینها وقتی که قرار گذاشتند این کار را بکنند، مخصوصاً شب نوزدهم رمضان را انتخاب کردند و گفتند: ما می‌خواهیم خدا را بکنیم و چون می‌خواهیم امر خیری را انجام بدهیم، پس بهتر این است که این کار را در یکی از شبهای عزیز قرار بدهیم که اجر بیشتری ببریم.... 📚اسلام و نیازهای زمان، ج ۱، ص ۷۷ ✍ شهید مطهری @mahdi_ghasemzadeh
شخصی محضر سلطان العارفین، آیت الله العظمی سلطان آبادی آمد، آقا فرمودند: من تو را خیلی دوست دارم و عجیب به تو عشق می‌ورزم، اما یک صفحه تاریک در پرونده‌ات دیده‌ام که از تو که اینهمه حال و ... داری، متعجّبم ! اینکه این صفحه تاریک چیست، من را عجیب درگیر کرده است، منتهای امر تو باید راضی باشی تا من بدانم آن چیست، چون خدا نمی‌خواهد کسی از پرونده کس دیگری مطّلع شود. آن شخص گفت: بگذارید ببینم و خودم به شما بگویم. او هر چه فکر کرد، مطلبی به ذهنش نرسید. فردای آنروز آمد و گفت: آقا ! من متوجه نشدم. راضی هستم که شما در پرونده من نگاه کنید. آقا فرمودند: با اذنی که تو به من دادی، پروردگار عالم اجازه داد و نگاه کردم. دیدم تویی که پدر و مادرت اینهمه راجع به تو دعا کرده بودند و تو هم اینهمه مراعات آنها را می‌کردی، دو شب آنها را فراموش کردی و بااینکه خودت از حال آنها احساس کرده بودی که هست و لباس مناسب ندارند، حاجت آنها را برآورده نکردی! پدرت به مادرت گفته بود: به او نگو ! اما روز سوم، مادرت طاقت نیاورد و به تو گفت: فلانی ! زمستان است، بنا بود برای ما یک لباس گرم بگیری. همین که این حرف را به تو زد، پدر بسیار خجالت کشید و با خود گفت: من که پدر هستم و عمری برای بچه‌ام خرج کردم، حالا بچه‌ام باید برای من خرج کند و دلش شکست! تو هم آن روز خیلی ناراحت شدی که چرا حواست نبود و پدر و مادرت از تو تقاضا کردند. دست آنها را بوسیدی و از آنها کردی اما بدان این صفحه ظلمت، در پرونده‌ات ماند! مادر، مهربان است و به راحتی می‌گوید، اما پدر وقتی می بیند یک زمانی بچه ها را بزرگ کرده و حالا باید از آنها تقاضا کند، خیلی برایش سخت است. کأنّ ربّ_ همانطور که قرآن بیان می فرماید: "کَمّا رَبَیانی صَغیراً"_ از بنده اش تقاضا کرده است! در حالی که همیشه عبد باید از ربّ خود تقاضا کند. آن شخص زار زار گریه میکرد و میگفت: آقا ! چه کنم؟ آقا فرمودند: تا زنده ای برای آنها، نماز، حج و روزه مستحبی، زیاد انجام بده تا شاید پروردگار عالم عنایت کند... 📚 دو گوهر بهشتی، پدر و مادر ✍ حضرت آیت الله روح الله قرهی @mahdi_ghasemzadeh
هدایت شده از مهدی قاسم زاده
یک وقت می‌گوییم (ع) را "که" کُشت و یک وقت می‌گوییم "چه" کُشت؟ اگر بگوییم علی را "که" کُشت؟!! البته عبد الرحمن ابن ملجم، و اگر بگوییم علی را "چه" کُشت، باید بگوییم "جمود"، "خشک مغزی" و "خشکه مقدسی"؛ همینهایی که آمده بودند علی را بکشند، از سر شب تا صبح عبادت میکردند، واقعاً خیلی تأثرآور است.... علی به جهالت و نادانی اینها ترحم می‌کرد، تا آخر هم حقوق اینها را از بیت المال می‌داد و به اینها آزادی فکری می‌داد.... ابن ابی الحدید می‌گوید، اگر می‌خواهید بفهمید که و چیست، به این نکته توجه کنید که اینها وقتی که قرار گذاشتند این کار را بکنند، مخصوصاً شب نوزدهم رمضان را انتخاب کردند و گفتند: ما می‌خواهیم خدا را بکنیم و چون می‌خواهیم امر خیری را انجام بدهیم، پس بهتر این است که این کار را در یکی از شبهای عزیز قرار بدهیم که اجر بیشتری ببریم.... 📚اسلام و نیازهای زمان، ج ۱، ص ۷۷ ✍ شهید مطهری @mahdi_ghasemzadeh
هدایت شده از مهدی قاسم زاده
یک وقت می‌گوییم (ع) را "که" کُشت و یک وقت می‌گوییم "چه" کُشت؟ اگر بگوییم علی را "که" کُشت؟!! البته عبد الرحمن ابن ملجم، و اگر بگوییم علی را "چه" کُشت، باید بگوییم "جمود"، "خشک مغزی" و "خشکه مقدسی"؛ همینهایی که آمده بودند علی را بکشند، از سر شب تا صبح عبادت میکردند، واقعاً خیلی تأثرآور است.... علی به جهالت و نادانی اینها ترحم می‌کرد، تا آخر هم حقوق اینها را از بیت المال می‌داد و به اینها آزادی فکری می‌داد.... ابن ابی الحدید می‌گوید، اگر می‌خواهید بفهمید که و چیست، به این نکته توجه کنید که اینها وقتی که قرار گذاشتند این کار را بکنند، مخصوصاً شب نوزدهم رمضان را انتخاب کردند و گفتند: ما می‌خواهیم خدا را بکنیم و چون می‌خواهیم امر خیری را انجام بدهیم، پس بهتر این است که این کار را در یکی از شبهای عزیز قرار بدهیم که اجر بیشتری ببریم.... 📚اسلام و نیازهای زمان، ج ۱، ص ۷۷ ✍ شهید مطهری @mahdi_ghasemzadeh