eitaa logo
نوشته‌های مهدی جمشیدی
10هزار دنبال‌کننده
96 عکس
14 ویدیو
5 فایل
۱. نویسنده‌ و محقق فرهنگ هستم. ۲. تنها رسانه‌ی رسمی‌ و معتبری که مواضعم در آن منتشر می‌شود، این کانال است. ۳. مسئولیت مواضعم، بر عهده‌ی خودم است، نه هیچ نهاد یا جریانی، و درج عناوین حقوقی را در کنار نامم تأیید نمی‌کنم. ۴. مستقل و غیرسفارشی می‌نویسم.
مشاهده در ایتا
دانلود
،،،،، به هر بهانه‌ای می‌خواهند «طرح اغتشاش» را در جامعه‌ی ایران کلید بزنند. در کمین نشسته‌اند تا دستاویزی بیابند و جامعه را تهییج و تحریک کنند. توقع دارند که یکی از این بهانه‌ها، نقطه‌ی آغاز اغتشاش داخلی بشود و «موج بزرگ» بیافریند. عجله هم دارند؛ باید در کمتر از یک‌سال، آتش اغتشاش در ایران برافروخته گردد. https://virasty.com/Mehdi_jamshidi/1739592889519386298
🖇 مباحثه با نسل چهارم انقلاب پس از یکی از جلسات، با طلبه‌های دهه‌ی هفتادی و هشتادی، مفصل گفتگو کردم. سخن انقلاب، کمتر به اینان می‌رسد. ارتباط در نقطه‌ای، دچار اختلال شده. ای کاش ساختاری برای ارتباط منظم و وسیع و هوشمند، طراحی می‌شد. باید راهی برای مخاطبه‌ی حداکثری بیابیم.‌ https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
،،،،، اینکه کارگزاران دولت وفاق، یک زورگیری خیابانی را تأویل سیاسی می‌کنند و به فتنه‌ی سال هفتادوهشت ارجاع می‌دهند و کلیدواژه‌های جریان اصلاحات را در تفسیر آن به کار می‌برند، اتفاقی نیست. این دولت، در امتداد واگرایی‌هایی دهه‌ی هفتاد و در پی سکولاریسم پنهان است، اما اندکی تحفظ ظاهری دارد. https://virasty.com/Mehdi_jamshidi/1739683334741783960
،،،، دکتر رضا داوری‌اردکانی: فلاسفه بهتر است در متن سیاست و عمل سیاسی دخالت نکنند. فیلسوف وقتی به‌طور مستقیم در عمل سیاست دخالت می‌کند، جایگاه خود را گم می‌کند. ،،،، اما همین فیلسوف در انتخابات، بیانیه‌ی سیاسی می‌نگارد و با ادبیات ایدئولوژیک، حتی میان گزینه‌اش و بقای ایران، تلازم می‌سازد. 🖇 افزوده: تفلسف، با فلسفه‌خوانی و ادّعای فلسفی به دست نمی‌آید، بلکه باید ذهن، آنچنان پرورده و منطقی و دلیل‌اندیش باشد که وجود آدمی را به تصرّف خود درآورد.‌ اتوریته‌ی تصنّعیِ آدم‌های بزرگ، مجال اندیشیدن نمی‌دهد، وگرنه می‌توان در متن عمل آنها، تناقض‌های فراوان یافت و باور کرد که صفحات زندگی‌شان با صفحات کتاب‌های‌شان، تفاوت‌های تناقض‌آلود دارد. دوره‌ای و اقتضائی‌اند؛ بر مدار علّت و انگیزه می‌چرخند؛ از صراحت و وضوح می‌گریزند؛ چندپاره و تکه‌تکه‌اند؛ با حقیقت، معامله‌ی نافلسفی می‌کنند؛ و ... . فلسفه‌ای که پس از چندین دهه تأمّل و در نهایتِ خویش و در متن تاریخِ انقلابی، ما را به سوی نظریۀ توسعه سوق بدهد، ریشه در تجدّد دارد و نه تفکّر. مدار انقیاد کجا و عقلِ نقاد کجا؟! باید جرأت تفکّر مستقل و انتقادی داشت. نباید عقل را به زنجیر تعصّب کشید و حقیقت را به مصلحت فروخت. مواجهه و نقادی، آغاز تفکّر است و تضارب آراء و عقول، سنگ‌بنای معرفت راستین. باید از سد بزرگانی که در افق‌های کوچک زیسته‌اند و سلایق خود را به سنّت‌های رسمی و رسانه‌ای تبدیل کرده‌اند، قاطعانه عبور کرد. آنان که می‌اندیشند، در رویارویی‌ها بیشتر می‌شکفند. https://virasty.com/Mehdi_jamshidi/1739770273448687756
،،،، در مجلس، چند «مرد» می‌شناسم. یکی از آنها، علی خضریان است. او به‌راستی، در برابر فساد دولتی و بازی‌های کثیف گردن‌کلفت‌های اقتصادی ایستاده است؛ فسادی که اکنون به پشتوانه‌ی بی‌دولتی، عصیان‌گری و قلدری می‌کند و می‌خواهد در حاشیه‌ی دولت‌ها، زیست انگلی و ویژه‌خوارانه داشته باشد. https://virasty.com/Mehdi_jamshidi/1739857577983415560
🔻دربارۀ دکتر رضا داوری‌اردکانی -۱ واگرایی‌های فلسفی، هم‌گرایی‌های سیاسی 🖊مهدی جمشیدی [یکم]. چنین نیست که سطح نزاع من با دکتر رضا داوری‌اردکانی، فقط در عالَم سیاست باشد، بلکه مسأله این است که یکی از عرصه‌های ظهور و عینیّتِ تفکّر او، عالَم سیاست است و در اینجاست که فیلسوفِ سایه‌نشین، آفتابی می‌شود و می‌توان چهرۀ واضح و تمام‌رخ وی را مشاهده کرد. در لحظه‌ها و نقطه‌های دیگر، ایشان به‌خوبی می‌داند که چگونه بنویسد و بگوید که گریزگاه‌های تأویلی را بر خویش نبندد تا بتواند به متفکّر سیّال و شناوری تبدیل بشود که ساکن جغرفیای مجرّدات است. این لامکانی و بی‌تعیّنی و بی‌مرزی سبب می‌شود که مخاطبِ منتقد، چشم خویش را به موضع وی در موقعیّت‌های سیاسی بیفکند تا در میانۀ تعارض برداشت‌ها و تفاسیر، به درک روشنی از ماهیّت اندیشه‌ورزی او دست یابد. سنّت و منطق ایشان، منتقدانی همچون مرا به چنین انتخابِ تنگ‌دامنه‌ای سوق داده است تا شاید راهی به حقایق مکتوم بگشاییم. پس این نقص، برآمده از شناخته است و نه شناسا. شناختۀ ما در اینجا، هم قدرت‌نشین است و هم پرده‌نشین، و از آفات پرده‌نشینی، همین ابهام‌ها و سیّالیّت‌ها و غبارآلودگی‌هاست. هرچه هوای وادی فلسفه، ابری است، هوای وادی سیاست، آفتابی است و بر این قاعده است که بسیاری از عالَم سیاست، اجتناب می‌ورزند تا نهفته‌ها و ناگفته‌ها، آشکار نگردند و امتدادها و ارتباط‌ها، رونمایی نشوند. عجبا که در ساحت نظر، به پرهیز و پروای از سیاست توصیه می‌کنند، اما آن‌گاه که شرایط امکان فراهم آمد، سیاست را به گرمی در آغوش خویش می‌فشارند و با آنان در خلوت سرمستانه، عیش شبانه بر پا می‌کنند و صبح روز بعد، زیرجامۀ شبه‌فلسفی بر تنِ عریانِ لیبرال‌های ایرانی می‌پوشانند تا آنان را در شهرِ گسسته و دلخستۀ از پشت‌صحنۀ سیاست لیبرالی، بچرخانند. این‌چنین نسبتِ گزنده و گدازنده‌ای، هرگز درخور عقلِ فاخرِ فلسفی‌اندیش نیست و جز بدنام‌ و منفور کردن آن در دیدۀ تیزبینِ عامّه، عاید و حاصلی ندارد. [دوم]. این‌که او از یک سو، در کنار لیبرال‌های ایرانی می‌نشیند و از سوی دیگر، در نقد کارل پوپر، قلم می‌فرساید و فلسفۀ وی را نافلسفه می‌انگارد، حکایت تلخی است که دلالت‌های آن بسیار رسواست. نمی‌توان به سرچشمه تاخت، اما هم‌پیالۀ آدمک‌های سیاسیِ کوزه‌به‌شانه شد. نمی‌توان نقطۀ آغازِ یک تفکّر را تخطئه کرد و همزمان، ترجمه‌های سیاسیِ دست‌چندم و مبتذل و سخیف از آن را برتابید و با ادبیّاتی مبالغه‌آمیز و نافلسفی، بقای ایران را وابسته به حضور آنها را قدرت سیاسی، تعبیر کرد. این تناقض، حل‌شدنی نیست و نشان می‌دهد که فلسفۀ داوری در نافلسفه‌گی، فروتر و علیل‌تر از فلسفۀ پوپر است. پوپر نیز فلسفه را به خدمت لیبرال‌- دموکراسی گمارده بود و فلسفه‌اش چیزی جز توجیه وضع کنونی و نظم سرمایه‌سالارانۀ تجدّدی نبود. لیبرال-دموکرات‌های اینجایی و ایرانی نیز محتاج فیلسوفی بودند که گفتمان انقلابی را برای بقای ایران، مهلک بخواند و نسخۀ لیبرالیسمِ قشری و بی‌مایۀ اینان را پیشنهاد کند. داوری در آن بزنگاه، چنین نقشی را ایفا کرد و آشکارا به صحنۀ بازی سیاسی وارد شد. این قطعۀ آفتابی از حیات فیلسوفِ سایه‌‌طلب را از خاطر نخواهیم برد. [سوم]. بازیِ شخصی‌شدۀ دهۀ شصت که به‌عنوان نزاع میان هایدگریسم و پوپریسم ترجمه شد، اکنون پس از دهه‌ها، واقعیّت نهفتۀ خویش را عیان می‌کند و با صدای بلند، فریاد برمی‌آورد که قلّه‌های ایرانیِ این کشمکشِ شبه‌معرفتی، در عالَم سیاست به نقطۀ مشترک می‌رسند و همۀ اصول‌موضوعۀ فلسفیِ خویش را به فراموشی می‌سپارند. بر آن‌همه ستیز و تضاد و تعارضِ شبه‌معرفتی و نافلسفی چه رفته که چنین حاصلی در عالَم سیاست داشته است؟! چگونه است که تفکّر فلسفی، دنبالۀ خویش را در عالَم سیاست، پی نمی‌گیرد و به راهی دیگر می‌رود؟! چگونه است که واگرایی‌های فلسفی به هم‌گرایی‌های سیاسی می‌انجامند؟! البته پوپری‌هایی همچون عبدالکریم سروش، دست‌کم قدری حرمت فلسفه را نگاه داشتند و به کمتر از محمد خاتمی، رضایت ندادند، اما داوری به نقطه‌ای رسید که با تکنوکرات‌های عمل‌گرا و تفکّرستیزِ ایرانی از قبیل حسن روحانی و عباس آخوندی، هم‌نشین و هم‌سخن گردید و بر سرِ سفرۀ سیاست آنان نشست. این اندازه تنازل و فروکاهش، سخت مایۀ خجلت است. به‌هر‌حال، پرسشِ بی‌پاسخ و مخالف‌ساز من این بود که چه شد سروش و داوری، به انتخاب سیاسیِ یکسان رسیدند و هر دو از جامِ رقیقِ لیبرال‌های ایرانی، جرعۀ هواداری نوشیدند؟! اما از خیل انبوه حامیانِ سینه‌چاک و دلباخته، هیچ پاسخی نشنیدم. شاید دربارۀ شرایط امکانِ پاسخ، تأمّل می‌کنند ... https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
30.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗒 مسئله‌ی تهدید نرم‌افزاری: شلیک بی‌صدا به باورها -۱ 🖇 ۱ اسفند ۱۴۰۳ برنامه‌ی جریان، شبکه‌ی یک با حضور مهدی جمشیدی https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60 @jaryan_tv1
43.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗒 مسئله‌ی تهدید نرم‌افزاری: شلیک بی‌صدا به باورها -۲ 🖇 ۱ اسفند ۱۴۰۳ برنامه‌ی جریان، شبکه‌ی یک با حضور مهدی جمشیدی https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60 @jaryan_tv1
47.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗒 مسئله‌ی تهدید نرم‌افزاری: شلیک بی‌صدا به باورها -۳ 🖇 ۱ اسفند ۱۴۰۳ برنامه‌ی جریان، شبکه‌ی یک با حضور مهدی جمشیدی https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60 @jaryan_tv1
79.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗒 مسئله‌ی تهدید نرم‌افزاری: شلیک بی‌صدا به باورها -۴ 🖇 ۱ اسفند ۱۴۰۳ برنامه‌ی جریان، شبکه‌ی یک با حضور مهدی جمشیدی https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60 @jaryan_tv1
101.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗒 مسئله‌ی تهدید نرم‌افزاری: شلیک بی‌صدا به باورها -۵ 🖇 ۱ اسفند ۱۴۰۳ برنامه‌ی جریان، شبکه‌ی یک با حضور مهدی جمشیدی https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60 @jaryan_tv1
38.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗒 مسئله‌ی تهدید نرم‌افزاری: شلیک بی‌صدا به باورها -۶ 🖇 ۱ اسفند ۱۴۰۳ برنامه‌ی جریان، شبکه‌ی یک با حضور مهدی جمشیدی https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60 @jaryan_tv1