eitaa logo
جامعه متعادل | مهدی تکلّو
1.6هزار دنبال‌کننده
951 عکس
111 ویدیو
20 فایل
دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی پژوهشگر مطالعات جنسیت و جامعه کانال‌ها و صفحات من⬇️ https://zil.ink/mimte
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ یادداشتی انتقادی در مورد برنامه #عصرجدید 👇👇👇
🔰 عصر قدیم ‌ ♨️تیزر برنامه ی «عصر جدید» را که می دیدم، از این که صدا و سیما برایش مساله ی موضوعیت پیدا کرده خوشحال و به تبع منتظر بودم. ‌‌‌‌‌ ♨️اما اولین قسمت پخش شده عصر جدید، کافی بود برای آن که به خوش خیالی ام پوزخند بزنم. عصر جدید، تکرار بدون واو «تلنت» آمریکایی هاست. از میز داوری و داوری کردن هایش گرفته تا دکور و آن ملیجکی که سمت راست استیج یک دوربین سر دست را به خود اختصاص داده است همه و همه شعبه ایرانی همان است. کپی برداری های همراه با خونسردی و جمهوری اسلامیزه شده ی این چنینی، که البته خودش هم دیگر پدیده ای جدید نیست. ‌‌‌ ♨️اما این برداری را بهانه ای کنم برای پرونده مظلوم «استعدادیابی». عصر جدید هم مانند نسخه اورجینال خود و برخلاف ادعایش مبنی بر کشف استعدادها، به دنبال هایی است که خرق عادت کرده باشند. قهرمان های برنامه های این چنینی، انسان های عجیب، متفاوت و فاصله دار از زندگی روزمره مردم هستند. هر چه سوژه شاذتر، برای علیخانی و همکارانش مناسب تر. در این شرایط به نظر می رسد به کار بردن واژه ی استعداد، جفای در حق این مفهوم باشد. عصر جدید، را پیدا میکند و به شبکه خانگی می آورد. فقط قرار است مخاطب، به هر قیمتی که شده پای جعبه جادویی بنشیند. و این همان مسخ فرهنگی دنیای مدرن است که آگاهی کاذب خلق میکند. دردی هم از جریان زندگی اجتماعی دوا نمیکند. ‌‌‌‌ ♨️این برنامه در بهترین حالت می پروراند و این چهره های هایلایت شده هم به مدد این حضور در شبکه های اجتماعی، فالوور به جیب میزنند و پس از این باید شاهد تبلیغات های مکرر اینترنتی در صفحات آنها باشیم. بازی کامپیوتری، کافه، رستوران، یا آرایشگاه تخصصی زنان و... . حداکثر یک شوی تلویزیونی سرگرم کننده ست و استعدادیابی لقمه بزرگتری از دهان عوامل این برنامه ست. اصلا علیخانی هم به همین علت موضوعیت دارد. دقیقاً مثل گلزار. ‌‌‌‌ ♨️استعدادها در کشور ما متعدد و متکثرند، به تبع استعدادیابی پروسه ای تخصصی و موضوعی می طلبد. نه البته گونه های شاذ انسانی. بلکه استعدادهای رایج متناسب با زندگی اجتماعی. همانی که ادبیات عامه آن را به دکتر و مهندس و معلم و ... تقسیم میکند. و باز باید به حال استعدادیابی واقعی مردم که در نظام آموزشی استعدادکُش و در پشت سد کنکور به خاموشی می رود افسوس خورد. ‌‌‌ 囧 @segerme
👤 ما خودمان ابن خلدون مذگان داریم 🔸فرهنگ غرب حقیقتاً‌ مهاجم است، هر چند که این تهاجم نرم و خزنده باشد. در توضیح ، باید بگویم فرهنگ غرب، زمینه های ذهنی و مفاد اندیشه را نه تنها دستکاری بلکه از نو تعریف میکند. نیازی به تصاحب اندیشه ها نیست. همین که طریقه کسب معرفت و چگونگی اندیشیدن را در دست بگیرد کافیست. این گونه تو در زمین بازی او توپ میزنی. چگونه توپ زدنت مهم نیست، مهم این است که درگیر قواعد او هستی. 🔸جامعه شناسی به معنای رایج علمی و مکتبی اش، مولود غرب است. تبعاً این دانش،‌ مسائل اختصاصی خودش را دارد، روش های خودش را امضا زده و طریقه اندیشیدن آن هم منحصر بفرد است. بنابراین،‌ در مقابل هر اندیشه ای در هر مرحله ای با جامعه شناسی غرب امتزاج یابد، متهم به است، هر قدر هم سودای مخالفت،‌ نقادی یا عبور از تمدن غرب داشته باشد. 🔸طرفداران جامعه شناسی اسلامی امروز درگیر همین انفعال هستند. چه آنها که اصل را بر جامعه شناسی غرب گذاشته و با حدیث و آیه تزیین کرده اند. چه آنها که درگیر مسائل اختصاصی جامعه غرب شده اند و برای آنها به دنبال پاسخ های اسلامی میگردند و چه آنها که مشغول به «ما خودمان ابن خلدون مذگان داریم» شده اند. این هم خود نوعی انفعال است. 🔸دسته آخر را بیشتر توضیح بدهم. نوعی مقابله به مثل، و رجزخوانی در نهاد این نوع انفعال مشهود است. این گونه که غرب اگر مارکس و وبر دارد ما هم ابن خلدون و فارابی داریم. اگر دورکیم و پارسونز دارد ما هم خواجه و ابن سینا داریم. این دعوای خاله زنکی و چشم و هم چشمی و تفاخر بر سر اندیشمندان غرب و شرق هم خودش نوعی انفعال و وادادگی در برابر غرب است؛‌ اینجاتقابل اندیشه خیلی موضوعیت ندارد. بازار تقابل اندیشمند داغ است. دغدغه هم این است که بگویند متفکران مسلمان از اروپایی ها به فلان نظریات رسیده اند. و یا این که از لسان متفکران مسلمان به مسائل جامعه شناسی غرب پاسخ بدهند. 🔸باید ابن خلدون را خواند، باید فارابی را بلد بود، اما نه در اولویت بالا؛ اینها جامعه شناسی اسلام را به دست ما نمیدهد. به جز این که نمیتوان ادعا کرد اندیشه های اجتماعی اندیشمندان مسلمان،‌ الزاما منطبق بر سنت حکمی-فلسفی اسلامی و منبعث از اسلام است، مع الاسف باید اعتراف کرد که با عصبیت و نظریه دوری و چه و چه نمیتوان مسائل امروز بشریت و جهان اسلام را مرتفع نمود. و این غمناک ترین قسمت ماجراست: «دانش اجتماعی مسلمین و نه دانش اجتماعی اسلام» 🔸باید به سراغ اسلام رفت. اسلام را آنگونه که هست باید فهمید. باید آجرهای جامعه شناسی اسلام را کم کم پیدا کرد و روی هم چید. برای این هم نباید غرب گریزی کرد و هم نباید مواریث گذشتگان را کنار گذاشت. اما هیچ کدام مقصود و مقصد نیستند. 囧 @segerme
👊🏻 عدالتخواهی سوپرمنی! 👥 اقامه و احیای عدالت در قاموس اسلام، امری مردمی است و عدالت آنگاه حقیقتاً محقَّق میشود که اسم فاعل آن مردم باشد. لیقوم الناس بالقسط اجرای عدالت را غیرمردمی و غیرفرهنگی نمی پذیرد. سرنوشت یک جامعه به دست خودشان سپرده شده و باید مطالبه عدالت از اجزای فرهنگ یک جامعه باشد. عدالت آمپولی و تحمیلی، مقصود اسلام در سیر تربیتی-سلوکی یک جامعه نیست. اگر هم امکان وقوعی داشته باشد،‌ دوام ندارد و ماندنی نیست. جامعه ای که گوهر عدالت را حقاً درنیافته است نمیتواند از آن نگهداری کند. 👥 فلهذا، از شروط اساسی عدالت خواهی همراه کردن جریان های مردمی ست. عدالت طلبان باید «عَدل حَسَن است» ِمفطور انسان ها را بیدار کنند تا عدل و قسط به ید جامعه برپا شود. 👥 برای این کار باید از فساد شروع کرد نه از مُفسد. در فسادستیزی حتما سراغ مفسدین هم خواهیم آمد، اما مسأله نقطه آغاز است. از درمان بیمار به بیماری می رسیم یا از بیمار میخواهیم بیماری عمومی را مرتفع کنیم؟ مُفسدستیزی آنهم به سیاق صدرالساداتی‌گونه که از لوازم و بایسته هایش، برخورداری از رانت اطلاعاتی ست، مردم را همراه نمیکند. مردم دستشان به اسرار مگو و محرمانه های این آقازاده و آن مسئول و امام جمعه نمیرسد. مفسدستیزی آنهم با نفوذها و امتیازات اختصاصی و غیرعمومی تازه اگر بتواند تمام جوانب یک فساد را در نظر بگیرد،‌ حداکثر می تواند دل برخی را خُنَک کند. اما مردم را پا به رکاب نمیکند... مردم کناری ایستاده اند و برای قهرمان ماجرا سوت و کف میزنند. عدالت خواهی سوپرمنی! 👥 انقلاب روح الله این گونه نبود. امام به تنهایی با شاه مبارزه نکرد. مردم خواستند. رهبری هم جلوی مذاکرات را نگرفت. باید مردم آمریکا را نخواهند. 👥 اشکال دیگر این عدالتخواهی،‌ اِشکال معرفت شناسانه است. عدالت در ادبیات اسلامی معنایی موسّع دارد، دقیقاً مثل استکبارستیزی، که رهبری فرمودند «بزرگترین مرگ بر آمریکا، خدمت به مردم است». دقیقاً مثل امر به معروف و نهی از منکر که رهبری فرمودند. «معروفی بالاتر از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی نداریم؛ هر کسی که در این راه تلاش کند، آمر به معروف است». 👥 پس حتماً باید عدالت را به معنای عامش به خوبی تعریف کرد. کاهلی یا عجله در ساحت علمی عدالت، منجر به خطای راهبردی در ساحت عمل میشود. خطای این سبک از عدالتخواهی این است که تعریف نازک و غیرعمیقی از عدالت را بنا میکند. اینگونه مجرد و بسیط دیدن عدالت، ما را به تنگ نظری و فروگذاری از جنبه های اصیل عدالت می رساند و سر آخر،‌ عدالت آنگونه که باید در روح یک جامعه بارور شود، نخواهد شد. 囧 @segerme
〽️عدالتخواهی در خلا 〽️برخی از اطبای سنتی به طب کل نگر یا بهتر بگویم کلان نگر معتقدند. می گویند برای بهبود عملکرد یک عضو یا دستگاه، تنها نباید برای همان نسخه پیچید و دارو تجویز کرد. بلکه اعضای بدن و عملکردشان متناظر و ملازم یکدیگر است. برای درمان یکی باید هم جزئی نگریست و هم کلان نگاه کرد. و در مجموع نسخه ای که از نگاه کلان حاصل میشود، نسخه ایست ناظر به وضعیت کلان بدن، برای تمام بدن. این یعنی دیدن اجزا. اینگونه وقتی میخواهند ابرو را درست کنند چشم را کور نمی کنند. 〽️فهم نظام اندیشه ای از اسلام و جامعه اسلامی و درک انسجام اجزای آن ضرورت امروز ماست. اسلام را باید به تمامش دید. و مواجهه های کوته بینانه، کم عمق و در خلا، ما را به خطا در مرتبه دچار میکند. مضافا که خطا در سازمان اجتماعی یک جامعه براحتی قابل جبران نیست. 〽️عدالت بخشی از اسلام و جزئی از جامعه است که حکما نمی شود قطع نظر از سایر عناصر، دستکاری شود. نمی توان عدالت را در لوله های آزمایش از صافی عبور داد و بعد تنظیمش کرد. عدالت زمانی محقق میشود که حقیقت اسلام به طور کلی دایر گردد. نمی شود از اسلام فقط عدالتش را پی گرفت و باقی را رها کرد. ذکر ده ها آیه و روایت و ده ها نقل قول از امام و رهبری، برای توجیه این نگاه خشک و جزئی خودش نوعی اخباری گری ست. 〽️ نمی شود بگویی من کارم عدالتخواهی ست و همزمان عرصه های سیاست، اقتصاد، راهبردهای کلان بین المللی، فرهنگ، مردم و شرایط زمانه، موقعیت و شرایط قبلی و فعلی و خیلی موارد دیگر را کنار بگذاری. 〽️عدالتخواهی در خلا، شاید به نتایجی عاجل هم دست پیدا کند اما این چهره ی کاریکاتوری از این جامعه ی نامتوازن، دیر یا زود پوشالی بودنش لو رفته و باز به حالت پیشین برمیگردد. عدالت زمانی اقامه می شود که مردم اقامه کننده اش باشند. پس باید سراغ مردم رفت، باید سراغ فرهنگ رفت، این مردم دشمن دارند، باید تحرکات دشمن را دید، مشکلات مراتب دارند، پس باید اولویت سنجی کرد و الخ... 囧 @segerme
برای مرد عبور از کناره ممنوع است... 囧 @segerme
جامعه متعادل | مهدی تکلّو
بهانه
🔸بهانه... 🔹چه وقتی که در علم و صنعت بودم، چه الان که دانشگاه تهرانی حساب می شوم،‌ کمتر محافل علمی و جلسات آزاداندیشی درست و درمان دیدم. مناظره ها نوعاً به رجزخوانی و طعنه پراکنی میگذرد تا تبادل حرف حساب. دقیقاً مثل مناظره های ریاست جمهوری. پیروز میدان آن گروه است که بیشتر روی طرف مقابل، نقاشی کند. گاهی هم این میدان، به نبرد فیزیکی مبدل میشود. 🔹این جوزدگی و هوچی گری ها نشان میدهد،‌ دانشجوی امروز، بیشتر از آن که دست اندر کار دانش و معرفت باشد، کنشگر و عمله ی سیاسی است. فقط به درد آن میخورد که شعار بدهد و کادر منوتو و آمدنیوز و مصیح را پر کند. دانشجو اینجا ابزار است،‌ است. از خود بیگانه است. 🔹اما از آن مهم تر،‌ ماجرای دیروز ،‌ بار دیگر نشان داد،‌ هم بهانه و ابزار است. قرار نیست حول حجاب،‌ مباحثه شکل بگیرد. بوقچی ها نانشان در هیاهوست. اما هر چه در آتش امر اجتماعی بیشتر بدمند و هر چه پیاز داغ امنیتی بودن آن را بیشتر کنند،‌ جمع بندی یا اجماع سخت تر خواهد بود. هر چه جلوتر برود، حل مسأله هم سخت تر خواهد شد. اینجا قانون پوشش هم به خودی خود موضوعیت ندارد. مسأله توفّق و فتح سنگر به سنگرهای جمهوری اسلامی است. 🔹پس بهانه ها تمام نشده. غرض از همه ی اینها، براندازی ست. غایت همه جهتگیری ها نفی جمهوری اسلامی است و اینجا هم ابزار است و بهانه... بار دیگر ثابت شد آنها وقتی می گویند ، منظورشان برخی زنان است، و بخش دیگر زنان شایسته مشت و هستند. یعنی آزادی خودشان و حتی برای حفظ ظاهر هم حاضر نیستند اعتراضشان را مسالمت آمیز نشان بدهند. 🔹دانشجو،‌ چپی یا راستی، لیبرال یا حزب اللهی در محیط آرامش بلدند مباحثه کنند و سنگهایشان را از هم وا کنند. اما در شرایط التهاب و گرد و غبار،‌ محصول یک چیز است: تحریک گسست های اجتماعی و زمینه چینی برای جنگ و تقابل داخلی. چه فیزیکی و چه روانی، یعنی تولید هر چه بیشتر نفرت... 囧 @segerme
کارد به استخوان رسیده... .. 囧 @segerme
به بهانه دیزی خوران و هجمه های اخیر
جامعه متعادل | مهدی تکلّو
به بهانه دیزی خوران و هجمه های اخیر
[ما همه با همیم] حوالی سال 87، وقتی که علی اکبر تازه سخنرانی هایش گل کرده بود، نوجوان بودم و من هم جذب حرفهایش شدم. علاقه مند بودم و پیگیر. در همان ایام دبیرستان هم همکاری هایی با مصاف داشتم. یکی دو سالی بیشتر نگذشت که رائفی با جمیع صفات مثبتی که در سخنرانی های تیزش دارد، دیگر پاسخگوی عطشی که داشتم نبود و لذا از وی عبور کردم . اما مذهبی شدنم و از همه مهم تر دغدغه مند شدنم را مرهون هیچ کسی نمیدانم جز او. اما امروز به بهانه یک دیزی خوران، و هجمه های دوستان حزب اللهی چیزی بگویم. کمیت ما لنگ است برادران. اصرار عجیبی داریم تا جایی که میشود به بهانه کوچکترین ضعف ها یکدیگر را از دایره انقلاب بیرون کنیم. نمیدانم چقدر از این ها از روی دلسوزی برای جبهه انقلاب است و چقدرش برای اثبات خودمان. اما هر چه هست به این حسرت فکر میکنم که چطور در طرف مقابل از همجنسگرا گرفته تا مفتی وهابی، از سلطنت طلب گرفته تا لائیک، از طیف شیرازی گرفته تا اپوزوسیون خارج نشین و ... همه و همه سر یک سفره نشسته اند و نان دشمنی با انقلاب را میخورند. بعد ما این جا نکیر و منکر شده ایم و یک دیگر را از سفره انقلاب میخواهیم بلند کنیم. من امروز رائفی پوری نیستم، صحبت هایش را گوش نمیکنم، انتقاداتی هم ممکن است داشته باشم و خیلی چیزها را هم نپسندم. اما دلیل این همه دشمنی و خودزنی چیست؟ گیرم انتقادی هست، راهش رسوا کردن و از دایره بیرون کردن است؟ اکبر رائفی پور البته کله شق تر از این حرفهاست که بگذارد به حساب انقلاب و از انقلاب برگردد. اما ما با خوی ملاغلط گیری مان، این بلا را سر خیلی ها آورده ایم... طرف زنش را کشته اما هنوز مورد حمایت است و دارند از او قهرمان می سازند. اما ما استاد ندیدن نقاط قوت و استاد اتحاد نکردنیم. یاد این خطبه مولا که : «سوگند به خدا می دانستم که مردم شام به زودی بر شما غلبه خواهند کرد, زیرا آنها در یاری کردن باطل خود, وحدت دارند و شما در دفاع از حق متفرقید» این تازه در مورد قضاوت های دقیق است.. قضاوت های و غیر دقیق و از روی چهار تا کلیپ اینترنتی که بماند. به قول خودش: @segerme