eitaa logo
جامعه متعادل | مهدی تکلّو
1.6هزار دنبال‌کننده
821 عکس
95 ویدیو
15 فایل
دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی پژوهشگر مطالعات جنسیت و جامعه کانال‌ها و صفحات من⬇️ https://zil.ink/mimte
مشاهده در ایتا
دانلود
فردا و پس فردای حجاب پس از دیدار اخیر رهبری و تکرار موضع ایشان راجع به الزام حجاب (موضع ایشان را همه می‌دانستیم) به نظر، جریانی که برای حل مسأله حجاب یکسره روی قانون و الزام لم داده بود جان مجددی گرفت. نحله‌ای که مسیر کار فرهنگی (با همین ادبیات نچسب) را غیرعملیاتی و دور از تدبیر بهنگام می‌دید از این پس راحت‌تر می‌تواند بر تردیدها و دودلی‌ها فائق بیاید و راه اقتدار در پیش گیرد. البته این اتفاق فی نفسه بد نیست و هیچ کسی از وضعیت ضعف دولت که قانون هست اما نیست، سود نمی‌برد. من هم چون حجاب را بسیار مهم و دارای اولویت می‌دانم مایلم تمام ظرفیت‌ها در این باره به کار گرفته شود. اما به همین ترتیب ایده‌ای که بر نرم‌افزار حجاب تاکید می‌کرد با صرف مجدد نیروها بر وجوه قانونی و سرد الزام حجاب، در شرف حاشیگی بیشتر قرار می‌گیرد. نرم‌افزار اجتماعی موجود از حجاب دارای عیوب و نقایصی است که به سختی می‌تواند با حیات دختران و زنان نسبتی پیدا کند. در یادداشتهای پیشین هم نشان دادم که حتی خانم‌های محجبه هم نوعاً انگیزه‌ها و دلایل خاموش و ناخودآگاهی را برای حجاب دست‌وپا کرده‌اند تا برای خود (و دیگران) محجبه‌بودنشان را موجه نشان دهند. اما ایشان ضرورتاً از نرم‌افزار اجتماعی حجاب چیزی را وام نگرفته‌اند و مدیون آن نیستند. پس آنچه که از حجاب و مسائل پیرامونی‌اش بر فاهمه‌ی عمومی سوار است کم‌تر توان و کارایی لازم را برای حل مسأله دارد. وقتی در فضای عمومی از حجاب می‌گوییم، پرتکرارترین پاسخ‌هایی که به نحو گسترده می‌شنویم این است که «چرا باید برای به گناه نیافتادن مردان من به سختی بیفتم؟»، «هر کس باید در انتخاب نوع پوشش آزاد باشد» و... همه‌ی این موطن از بحث که مجال تفصیل و تمثیل آن نیست، حاکی از نوعی ناهماهنگی است میان طبع زن و آنچه از حجاب در فضای عمومی غالب است. جاذبه‌‌های فطری و زنانه‌ی حجاب کمتر از اصالت طبع جنسی مردان بر فاهمه‌ی عمومی مسلط است و این مسأله نیز به این دلیل است که مردان همواره برای زنان چیزها را اجتماعی کرده‌اند و زنان تنها سر سفره آنان نشسته و مجبور و تناول‌اند. برای همین استدلال‌های موجود در نرم‌افزار حجاب مردان را زودتر برای حجاب زنان قانع می‌کند. این خاصیت جهان اجتماعی نامتعادل است. این عدم هماهنگی ذهنیت و واقعیت روزمره‌ی زن با نرم‌افزار و اتمسفری که برای او تدارک دیده شده باعث شده قانون حجاب تحمیلی به نظر برسد و تحمیلی اجرا شود. حال آنکه وجود چهارچوب‌های قانونی ضرورتاً به معنای بی‌اختیار شمردن انسان‌ها نیست. آنچه که باعث می‌شود اصل وجود قانون تحمیلی به‌نظر برسد تصوری است که از حجاب در نرم‌افزار اجتماعی آن شکل گرفته است. این نرم‌افزار فاقد توان لازم برای آن است که استقلال، آزادی، زنانگی، کرامت و تعالی زن را در نسبت با حجاب توضیح بدهد. در این نرم‌افزار پررنگ‌‌ترین عنصری که می‌بینیم این است که زنان باید برای حفظ مردان، جامعه و خانواده خود را مهار کنند! چنانچه مردان دولتی و تریبون‌دار هم چنین تصوری از زن و حجاب او دارند. لذا است که حجاب را تنها در بستر هویت می‌شود بحث کرد. به هرحال در روزهایی که شاهد باز اوج گرفتن موج الزام‌گرایی هستیم ضرورت دارد بپرسیم دقیقاً چه چیز را میخواهید الزام کنید؟ رعایت چه چیزی را میخواهید تذکر بدهید؟ پرسش «دقیقاً چه چیزی؟» میخواهد یادآور شود که آگاهی‌ها و احساس‌های شکل گرفته حول حجاب برای همه لزوماً یکسان نیست. مایه‌ی اصلی اقتدار دولت پشتوانه‌های معرفتی و فرهنگی آن است نه ضرورتاً تکنولوژی‌های الزام‌آور آن. به پنج و ده سال آینده فکر کنیم. باد این اقتدار با کم‌مایگی خواهد خوابید. تذکر‌های رهبری را مبنی بر «دشمن با برنامه وارد شده ما هم باید با برنامه وارد شویم» و «امروز همه بویژه مجموعه‌های هنرمند و فرهنگی باید دشمن و اهداف و شیوه‌هایش را بشناسند و با آن مقابله کنند» از این باب ببینید. @Mahdi_Takallou
📢 انسان‌ها در نظام اجتماعی داخل یک تور نامرئی هستند و به یک طرفی کشانده می‌شوند. 🟢 : «من همیشه را به مثال می‌زدم که گاهی در میان خود هزاران ماهی را می‌کشانند به یک سمت خاصی و آن ماهیان خودشان متوجه نیستند که با همان حرکت تور، دارند به یک طرفی کشیده می‌شوند و نمی‌فهمند که یک کسی دارد آنها را هدایت می‌کند در داخل تور، آنها خیال می‌کنند آزادند و دارند راه می‌روند، هیچ احساس اسارت هم نمیکنند. نظام‌های اجتماعی هم این چنین‌اند، حتی نظام صحیح هم به یک معنا همین‌طور است، اگر چه او دیگر اسارت نیست چون در او آگاهی و بینایی هست، وانگهی نظام مستند به خدا و بندگی بالاخره بندگی خداست، اما هر نظام اجتماعی این خصوصیت را دارد، انسان‌ها در نظام اجتماعی داخل یک تور نامرئی هستند و دارند کشانده می‌شوند به یک طرفی اگر چنانچه آنها را به طرف بهشت ببرند، انسان‌ها را به طرف بهشت می‌روند، و اگر به‌طرف جهنم ببرند، انسان‌ها دارند به طرف جهنم کشانده می‌شوند. قرآن می‌فرماید: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ. جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا ۖ وَبِئْسَ الْقَرَارُ» (سورۀ ابراهیم، آیه ۲۸ و ۲۹). سردمداران نظام‌های باطل و طاغوتی و کفرآمیز، انسان‌هایی را که در سایه این نظام‌ها دارند زندگی می‌کنند می‌کشانند به سمت جهنم و اگر این نظام یک نظام غیرخدایی است کشانندگان این نظام همان کسانی هستند که اطراف تور را گرفتند و دارند می‌برند به یک طرفی. پس اطاعت از هر نظام اجتماعی باطل و غلط و غیرالهی عبادت غیرخداست ولو اسمش هم مسلمان باشد و نمازش را هم بخواند.» https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=17177
📣 مدل‌ها و ساختارهای مدرن، نوعی جبر اجتماعی را به مردم تحمیل می‌کنند. «تمدّن مادّی، فرهنگ مادّی را «اقامه» می‌کند. اقامه، مرحله‌ای است که در آن از طریق تحقیر و تجلیل اجتماعی و ساختارسازی، کانّه یک نوع جبر اجتماعی درست می‌شود. نمی‌خواهیم بگوییم که انسان در آن محیط، کاملاً مجبور است، ولی حتماً تحت فشار است؛ مثل این است که یک لباس آهنی به انسان بپوشانید و او در یک فضای مغناطیسی قرار دهید و بعد بگویید راحت راه برو! این حرکت، به‌حسب ظاهر، جبر نیست، اما این فضای مغناطیسی نوعی جبر را به این نوع لباس تحمیل می‌کند و انسان را به‌سمتی که کشش مغناطیسی وجود دارد، پیش می‌برد و خیلی دشوار است که انسان برخلاف آن عمل کند؛ هرچند غیرممکن نیست. این فضا مانند درست کردن یک سطح شیب‌دار است که جریان دادن آب در آن همان، و به پایین متمایل شدنِ آب از آن، همان! معنا ندارد که ما سطح شیب‌دار درست کنیم اما برخلاف عالَمِ اسباب، آب به‌سمت پایین متمایل نشود. استاد ما مثال دیگری می‌زدند که لطیف نیست ولی گویاست؛ می‌گفتند علوم مادّی و مدل‌ها و ساختارها و معماری مدرن، که فرهنگ مادّی را اقامه می‌کنند، مثل سنگ دستشوییِ رو به قبله هستند! کسانی که می‌خواهند معصیت کنند، راحت هستند، اما آنهایی که می‌خواهند معصیت نکنند، به زحمت و مشقت می‌افتند». ☑️ @mirbaqeri_ir
تَعَلُّق؛ محور تحول در وجود انسان حرکت انسان تابع تعلق اوست. یعنی انسان در جهت تعلق خود حرکت می کند. به این ترتیب می توان انسان را چنین تعریف کرد: انسان موجودی است متحرک که حرکت او نتیجه تعلق او و درجهت تعلق اوست. یعنی تعلق هم علت موجده حرکت است، هم علت مُبقیه حرکت و هم جهت دهنده به حرکت و اگر قبول کنیم که تحولات انسان مستقیماً نتیجه حرکت اوست. به این نتیجه می‌رسیم که ((تحولات انسان نتیجه تعلقات اوست)). تعلق، محور تحول در انسان، مرحوم آیت الله حائری شیرازی، ص ۱۹
‏‏وقتی امام در پاریس بودند، تلفن می شد چرا به زنان اجازه می دهند به خیابانها بیایند، این‏‎ ‎‏کار، انقلاب را مخدوش می کند و ایشان به نام یک مرجع نباید اجازۀ چنین کاری را‏‎ ‎‏بدهند. اما امام در جواب این عده می فرمودند:‏ رسالت من همین است و من مسئولیت دارم به زنان بگویم در راهی که تاکنون‏‎ ‎‏رفته اید باید تجدید نظر کنید، به صحنه بیایید، در خراب کردن بنیان شاهنشاهی‏‎ ‎‏مشارکت کنید، درس بخوانید و به دانشگاه بروید. (محمدعلی انصاری کرمانی) ✅️ @agha_ruhollah
هدایت شده از تربیت و حکمرانی
فرمودند: من حدس قوی می‌زنم که این [] یک نقشه خارجی باشد و با این امر و در ملاقاتی که با جناب حجت‌الاسلام آقای رفسنجانی داشتم ایشان را راجع به خطر این امر گوشزد کردم. ایشان گفتند: این[هم] یک نظری است. و دیگر گفتاری نداشتند. (علامه طهرانی،،انتشارات ملک اعظم،ص۲۰۱) 🆔️ @rajaaei_ir