eitaa logo
کشکول|محسن مهدیان
3.7هزار دنبال‌کننده
396 عکس
127 ویدیو
3 فایل
روزنامه‌نگار. ارتباط با ادمین @mohsen_mahdian
مشاهده در ایتا
دانلود
✅به روایت تاج زاده... غرض این یادداشت آقای تاج زاده نیست. هدفم است. یک اصل مهم رسانه ای در این روزها هاست. روایت چیست؟ خوانش شما از موضوع. خوانش و یا روایت شما از مسائل می تواند کاملا متفاوت از واقع و حقیقت باشد. روایت، قدرت قلب واقع دارد. به تعبیری می تواند حقیقت را با نعل وارونه به ضدخودش تبدیل کرد.   نحوه سیاست ورزی تاج زاده را مرور کنید و ببینید چطور حقیقت در عالم سیاست می تواند وارونه شود. یکم. تصمیم و روش گرانی بنزین باعث شد مردم احساس غریبگی کنند و به جهت فشار علی حده اقتصادی به خیابان ها بریزند. طبیعی بود که عصبی باشند و روشنتر اینکه خناسان خارجی و داخلی کمین کنند. در ابتدا چه انتظاری داشتیم؟ رسانه های انقلابی دولت و اصلاح طلبان را به خط کنند و خون هایی که ریخته شد را از آقایان روحانی و زنگنه طلب کنند. اما آقای تاج زاده چه می کند؟ بدون هیچ اشاره ای به علت خروش معترضین، علت اصلی ریختن خون ها را به عدم تحمل گفت وگو تقلیل می دهد. از این جا به بعد، اوست که مطالبه می کند نه دیگران. دوم. موجی از مطالبات علیه اصلاح طلبان ناکارآمد شکل گرفته است. مدعی روشن است. کافیست عملکرد شورای شهر و مجلس و دولت یک بار مرور شود. اما تاج زاه چه خوانشی از این سطح بی لیاقتی دارد؟ او معتقد است دولت منتخب هیچ کاره است و قدرت به دست دولت سایه است. برای اینکه کسی از او سوال نکند که بالاخره دولت سایه کجاست، سطح دعوا را هم یک گام جلوتر می برد ومی گوید اساسا انتخابات را باید تحریم کرد چون نمی شود تغییری ایجاد کرد. سوم. درماجرای زدن پهپاد آمریکایی و گرفتن کشتی انگلیسی در حالی که همه در جشن و غرور ناشی از این اقدام هستند، خوانش تاج زاده اینست که با این وضعیت کشور، این قبیل توفیقات در بهترین حالت ما را کره شمالی می کند. یعنی یک خوانش به غایت منفی از غرور ملی. چهارم. وقتی همه در داخل سخنان ترامپ را تاکید بر توان داخلی قلمداد می کنند و از عدم مذاکره می گویند، تاج زاده از دوگانه مرگ و زندگی می گوید که اگر مذاکره نکنیم باید خون دهیم. او این خوانش را فرض می گیرد و یک گام جلوتر می رود که نظر همه مردم همینست و چرا رفراندوم برگزار نمی کنید؟ در چنین مواردی باید توجه داشت که نباید در زمین بازی معارض بازی کرد. هر نوع گفت وگو و نقدی با اتکا به خوانش معارض منجر به مسلط شدن آن روایت می شود. باید گفت حرف تان درست؛ اما سفره خالی فقرا و خون معترضین گردن شماست. پاسخگو باشید. @mahdian_mohsen
✅برای تقویت هوش هیجان سیاسی چه کنیم؟ "هیجان سیاسی" چیست؟ وقتی مثلا با یک خبر بد مواجه می شوید اول احساسات تان درگیر می شود. بعد هم متناسب با این احساسات به یک شناختی می رسید و در نهایت یک رفتارهیجان زده از خود نشان می دهید. البته هیجان سیاسی همیشه هم بد نیست. حالا؛ "هوش هیجان سیاسی" چیست؟ نوعی مهارت برای کنترل هیجان ها در برخورد با رویداد های سیاسی. این روزها که عصر شهروند رسانه است، فاصله "تحریک پذیری سیاسی" تا "رفتار رسانه ای" به اندازه نوشتن یک توئیت است. به این "هوش هیجانی" رسیدگی نکنیم اول به خودمان ضرر می زنیم و بعد هم به دیگران. یک روز به خودمان می آئیم، می بینیم تبدیل به یک ربات "هورا کش" و "هوار کش" شدیم. ثمره اش چیست؟ مهمترین عارضه اینست که "ائمه خبائث و پلیدی" روی این هیجان ما "حساب ویژه" باز کرده اند و اگر مراقبت نکنیم ناخواسته به "شبکه توزیع اهریمن" تبدیل می شویم. ببخشید اگر صریح نوشتم؛ اما مهم است. چون اغلب هم هیجان را با اسم آرمانخواهی به خوردمان می دهند. چه کنیم؟ یکم. اول تلاش و تمرین کنیم هیجانی شدنمان را ببینیم. "خودآگاهی هیجانی" نیازداریم تا متوجه شویم چه وقت هیجانی شدیم. دوم. به محض اینکه متوجه هیجان شدیم توقف کنیم. شنیدید در دعوا می گویند صلوات ختم کن. همان. مختصری تامل کنیم تا فرصت تمرکز پیدا کنید. سوم.ببینیم می شود هیجان مان را با استدلال توضیح دهیم؟ اگر نتوانستیم و دیدیم هنوز به فحش دادن نیاز داریم، یعنی زود است. بازهم صبر. چهارم. حالا به اصل موضوع مراجعه کنیم ببینیم ماجرا را درست دیدیم یا تحریف شده. این مرحله یعنی هیجان شناختی. اولا روایت را باید از منابع دست اول بگیریم. روایت اکثریت و روایت سلبریتی های اینوری و آنوری نمی شود منبع معتبر. دوم. برای اینکه جو گیر نشویم باید مغالطات دشمن را بشناسیم. مثلا مراقبت کنید در دام مغالطه استقرایی "تعمیم جز به کل" نیافتیم. امان از "تعمیم شتاب زده"؛ دراین باره انشالله بیشتر خواهم نوشت. مرحله پنجم هیجان رفتاری است. این مرحله هم مهم است. چند نکته: اولا هیچ چیز انقدر حیثیتی نیست که نتوان درباره اش استدلال کرد. دوم اینکه هیچ چیز صفر و صد نیست. ما با مسائل خاکستری اغلب مواجهیم. سوم اینکه در کنار هر بلا و مصیبتی، نعمت ها را هم ببینیم. چهارم اینکه حق تنها نزد من و شما نیست. پنجم وزن کشی. وزن مسائل فرعی را باید در کنار مسائل اصلی ببینیم. ششم اینکه آرمان بدون دیدن واقعیت ها، توهم و خاک بازی کودکانه است. درنهایت تلاش کنیم بجای فریاد محوری غلیانی، مساله محور باشیم. مساله محوری یعنی توجه به علت ها و فکر کردن برای راه حل ها. فاصله "خنک کردن جگر" تا "انتقاد دلسوزانه" همین هوش هیجانی است. @mahdian_mohsen
✅بیائید گول نخوریم! ماجرای بنیاد سردار قلب ها و پاسخ دخترشان را تاکجا مطلعید؟ پاسخ سازمان برنامه را هم خواندید؟ بعید است. دوران توضیح و تصحیح و تکذیب گذشته است. سخنان سردار فدوی را درباره سبک ترور دانشمندهسته ای خواندید؟ ✅دو نمونه را ذکر می کنم و رد می شوم. مهم است و هشدار نسبت به موارد مشابه. ضدانقلاب روی هیجان های ناشی از جهل ما حساب ویژه باز کرده است. ✅روایت زینب خانم نوشتند بنیاد سردارمان، 8 میلیارد بودجه می گیرد و آنهم بدست زینب خانم می رسد. ضدانقلاب هجمه کرد. عده ای هم با ژست آرمانخواهی گفتند و نوشتند و زمین دادند. دختر حاج قاسم توضیح داد که ما بی خبریم. اصلا درخواست بودجه ندادیم. ماجرا تمام نشد. در ادامه عده ای از سر تلقی توطئه آمیز بودن همه رویدادها در جمهوری اسلامی نوشتند: اگر دختر سردار خبر ندارد پس کاسه ای زیر نیم کاسه است. دولت سرخود بودجه داده است تا ضدانقلاب دست بگیرد و ارزش ها هو شود. اما بالاخره سازمان برنامه توضیح داد. کل ماجرا هیچ و پوچ بود. این بودجه تکرار بودجه سال قبل سپاه است که به نام بنیاد وشهید هسته ای ردیف خورده است. ✅اما روایت سردار فدوی شهید فخرمان که ترور شد، عده ای قصه هالیوودی ساختند که آی چه نشسته اید که 12 نفر تروریست بودند و حداقل 50 نفر عقب تر نشسته بودند و برنامه ریزی می کردند و سیستم اطلاعاتی و امنیتی کشور خواب بوده است. همین قصه خیالی را هم بهانه کردند و بجای لعن کردن تروریست ها به "آقای جمهوری اسلامی" طعنه زدند. یک رسانه نوشت که اصلا تروریستی در صحنه نبوده است و همه چی الکترونیکی مدیریت شده است. اما تکذیب کردند. همزبان با ضدانقلاب گفتند که این رسانه خواسته ضعف ها را بپوشاند. شمخانی خبر را تائید کرد. امروز هم جناب فدوی. توضیح داد که رگبار نیسان ماهواره ای هدایت شده است. ✅نتیجه اینکه گول نخوریم رسانه اهریمن چه می کند؟ «فریب غافلگیرانه» با انتشار اطلاعات ترکیبی و درست و نادرست. البته این سناریو نمی گیرد مگر با «توزیع گسترده» و لایک وریشیر های دوست و دشمن. با انگیزه های مغرضانه و آرمانخواهانه یک روایت را «تکرار» می کنند و در نهایت «تکثر روایت» برای مخاطب عادی، «قطعیت» می سازد. ✅چه باید کرد؟ هر لایک مان را در این جنگ تمام عیار ذهنی و تروریستی دشمن باید در قبر و قیامت پاسخگو باشیم؛ هر لایک. ریشیر که بماند. تولید محتوا که هیچ. قبل از هیجان زده شدن حتما و حتما اول سراغ منابع معتبر رویم. دیر موضع گرفتن بهتر از موضع دشمن گرفتن است. و مهمتر اینکه هر موضوع فرعی را در نسبت یک موضوع اصلی ببینیم و تحلیل کنیم و اگرنه ندید خطا زدیم و لاغیر. @mahdian_mohsen
✅«لطفن بیشتر لخت نشو...» عکسی از آقای آقامیری با شلوارک و در کنار یک سگ منتشر شد که مورد توجه کاربران مجازی قرار گرفت. در همین رابطه خانومی در توئیتر تعریضی به این عکس داشت که از جهت سواد رسانه قابل تامل است. آن خانوم خطاب به جناب آقامیری نوشته بود "فهمیدیم مثل مائید لطفا بیشتر لخت نشو" آدم ها را همیشه از جهت رفتار ملون شان تحلیل کرده ایم. اینکه رفتار فلانی برای محبوبیت و منبرش ممبرسازی است. مثلا همین آقای آقامیری عزیز مدتی پیش با خانومی رقاصه به لایو نشست و برایش تصنیف روحوضی می خواند. نمی دانم شاید به این دلیل که بعد محبوبیت بیشتر روی طرفدارها اثر اخلاقی و چه و چه بگذارد. اما اینبار به سبک دیگری به موضوع توجه کنیم. اینبار از زاویه مخاطب به مساله نگاه کنید. اینکه چه اتفاقی می افتد که من و شما بازیگرهای عرصه رسانه و سیاست را باور می کنیم؟ دقیقا امثال ایشان با لخت شدن چه می کنند؟ چه فرآیندی در ذهن من و شما می گذرد که پروسه فریب کامل می شود و ما این افراد را فالو و به سمت شان کشش پیدا می کنیم؟ سواد رسانه ی اینجاست. لطفا نگوئید لخت شدن روی شما بی تاثیر است. بله درست است؛ احتمالا بخش قابل اعتنایی از مخاطبان این متن از شومن ها تاثیر نمی گیرند. اما از بازیگران دیگری با ژانرهای عدالت خواهی و آرمان خواهی هم تاثیر نمی گیرند؟ مثلا از خود رابین هود پندارها؟ این تاثیر چه نوع اثری است؟ ماجرا ساده است. شما چون خودتان را دوست دارید، هرکس که شما را تائید کند رهبرتان می شود. نمی شود؟ لطفا صادق باشید. من وشما در رسانه ها و لابه لای این همه انبوه مطالب دنبال چه می گردیم؟ حقیقت؟ شوخی نکنید. اجازه دهید از ناخوداگاه تان خبر دهم. شما دنبال حقیقت نیستید. شما دنبال هرآنچه هستید که تائیدتان کند. بگوید شما درست فکر می کنید. درست زندگی می کنید. اصلا تحلیلی می خوانید که شما را تائید کند. کمکتان بکنم؟ به حلقه کسانی که در توئیتر و اینستاگرام فالو کردید و به ترکیب گروه های مشترک تلگرامی تان مراجعه کنید. نکته مشترک همه آنها چیست؟ مثل هم بودن. شبیه هم هستید. همدیگر را تائید می کنید. همین. این گارد رسانه ای من و شماست که عده ای را به هوس می اندازد، خریدار هیجان و کاسب لایک های تان شوند. این افراد چه بسا خلوت شان با جلوت شان متفاوت باشد. از هویت شان هم می گذرند تا باتائیدتان، کاسب توجهات شما باشند. بنابراین حرفی نمی زنند که حق باشد، حرفی می زنند که شما دوست داشته باشید. اما بیائید یک بار از این افراد عبور کنیم. چه شد که اجازه دادیم فریب مان دهند؟ حالا صادقانه نظرتان چیست؟ بهتر نبود بجای نقد خودمان، آقای آقامیری را نقد می کردم؟ @mahdian_mohsen
⛔️ "آقای جمهوری اسلامی" و سندرم گُندِگی فکر می‌کنید منشأ بسیاری از تحلیل‌های شاذ و هیجانی در توئیتر چیست؟ یا علّت بسیاری از داد و فریادهای رسانه‌ای؟ یا ناسزاهای سیاسی؟ مثلاً طعنه‌های رایج و به هر بهانه‌ای به "آقای جمهوری اسلامی"؟ واقعاً فکر می‌کنید اغلب، مبنای اعتقادی و گرایشی دارند؟! من این‌طور فکر نمی‌کنم. توئیتر کجاست؟ جائی که باید به اختصار حرف بزنید. همین؟! خیر؛ باید حرف جدید هم بزنید. دیگه؟ باید خوب دست‌به‌دست شوید؛ چرا؟ تا بازدید و لایک ممبر بگیرید. هیچ‌کدام از این موارد بد نیست. اتفاقاً رعایتش هنر است، اگر در خدمت محتوای عالمانه قرار بگیرد. ماجرا کجا تبدیل به آسیب می‌شود؟ وقتی برخی در رعایت این موارد دچار بدفهمی و بدسلیقگی شده و توان جمع‌کردن همه را با هم ندارند. در نتیجه گرفتار 4 نقش توهمی می‌شوند: ⟨حکیم‌باش‌ها⟩ - ⟨پهلوان‌باش‌ها⟩ - ⟨هَوارکِش‌ها⟩ - ⟨هُوراکِش‌ها⟩ 1⃣ یکم: حکیم‌باش‌ها 🔺 برخی بعد از مدتی موجزنویسی جدّی‌جدّی احساس می‌کنند حکمت می‌نویسند. قَبای حکیم‌باشی به تن می‌کنند و هر روز صبح، خود را موظّف می‌دانند که حکمت بگویند. این حس توهّمی باعث می‌شود متن‌ها دچار تصلّب و تعصّب شود. «همین است و جز این نیست»ها، ناشی از همین قبای تنگ است. «منیت»ها نیز. 2⃣ دوم: پهلوان‌باش‌ها 🔺 برخی «تازگی» را به‌غلط، «متفاوت‌بودن» برداشت کردند. تصور می.کنند به‌جای زاویهٔ دیدِ جدید، باید متفاوت بود. متفاوت‌نمایی را هم در دوقطبی‌سازی دیدند. این‌که حتماً باید یک غیریّت، ساخته شود، تا «من» دیده شوم. لُغُزخوانی‌های استقلال-پرسپولیسی در سیاست (تحلیل‌های صفر و یکی)، برای همین پهلوان‌بازی‌هاست. 3⃣ سوم: هَوارکِش‌ها 🔺 برخی، دست‌به‌دست‌شدن را، تنها در هیجانی‌نوشتن می‌دانند. هیجانی‌نویسی را هم، در داد زدن. یک‌وقت‌هایی هم که همه داد می‌زنند، برای یک پرده بالاتر، به فحش و ناسزا می‌رسند تا در بازار مِسگرها شنیده شوند. 4⃣ چهارم: هُوراکِش‌ها 🔺 خیلی‌ها برای دیده‌شدن سعی می‌کنند همیشه در تیم برنده‌ها باشند. تیم برنده‌ها چه تیمی است؟ تیم اکثریت. لذا به ذائقهٔ اکثریت می‌نویسند. این افراد عمدتاً در بیان حق، لکنت دارند. 👆 این 4 آسیب، سَندرم گُندِگی می‌سازد. ➕ طعنه به "آقای جمهوری اسلامی" یکی از عوارض این بیماری است. هم حسّ حکیم‌باشی به فرد می‌دهد؛ بالاخره تعبیر آقای جمهوری اسلامی، خودش معرکه‌ساز است. هم پهلوانی است در کوچهٔ بن‌بست؛ چون کسی نیست یقه‌ای بگیرد. هم در بازار مِسگرها صدایی است پُرطنین و در نهایت بابِ‌میلِ جماعتی که با "ما بی‌شماریم" زنده‌اند. @mahdian_mohsen
✅کلیپ غیراخلاقی و ۹ پیشنهاد مادرانه برای سوادرسانه ای مسوولین کم کاری می کنند؟ شبکه اجتماعی هم مصیبت شده است؟ میلیاردها دلار خرج می شود تا فرزندتان را از خودش و از شما بگیرند؟ همه اینها درست. اما نقش مادر کلیدی است. ای مادر کارگشا است. در روزگاری که همه خوابند هیچ کس مثل مادر هوشیار نیست و موثر. 🔸این متن از جهت سواد رسانه ای به نقش مادرانه می پردازد؛ فقط از جهت سواد رسانه ای و نه بیشتر. شما می خواهید به فرزندتان کمک کنید. حالا فرض کنید سردبیر یک رسانه اید و او مخاطب . باید چه کرد؟ تغییر در مخاطب از طرق فرآیند اقناع انجام می شود. رسانه با اقناع بینش و گرایش و رفتار مخاطب را تغییر می دهد. 🔹با این مقدمه باید چه کرد؟ 1⃣یکم. نگران باشید نه مضطرب گام اول خودتان اید. شما رسانه اید. اما رسانه هیجانی وعصبانی هیچ وقت نمی تواند موثر باشد. پس بر خود مسلط باشد. نه خودتان احساس گناه کنید و نه به فرزند احساس گناه دهید. صبور باشید و همه چیز را تمام شده نپندارید. 2⃣دوم مقتدرانه عمل کنید نه مستبدانه. مستبدانه تصمیم نگیرید و برخورد متصلبانه نکنید. با این حال مقتدر باشید. آدم مقتدر، قدرتش از اعتبارش است. هم قدرت دارد و هم مشروعیت. مادر به خودی خود اعتبار دارد. این اقتدار را نگه دارید که بسیار از آن کار بر میاید. اولین گام برای اقناع اعتبار منبع است که مادر در اوج آن قرار دارد. 3⃣سوم. اهل مدارا باشید نه مسامحه. فرق ظریفی ایندو دارند. با فرزندتان متناسب با شرایطی که دارد مدارا کنید. اما مسماحه نکنید. یعنی بی خیال نباشید. ادمی که مدارا می کند تلاش می کند متناسب با شناخت و ظرفیت فرزند او را گام به گام به مقصد هدایت کند. اما ادم اهل مسامحه فرزندش را رها می کند. 4⃣چهارم نظارت کنید نه مچ گیری. نرم افزارهای مختلفی برای نظارت بر فرزند وجود دارد؛ از آنها استفاده کنید. برای نظارت وقت بگذارید اما هر اطلاعی کسب کردید جار نزنید. مچ نگیرید تا حریم ها حفظ شود و فرزندان احساس نکند راه بازگشت وجود ندارد. فقط اطلاع کسب کنید تا متناسب با آگاهی تصمیم بگیرید. 5⃣پنجم. فعال باشید نه منفعل مرحله بعدی شکستن مقاومت است و در اینجا شکستن تابو. ماجرا را عادی کنید تا حس کنجکاوی بر دیگر هیجان ها اضافه نشود. خیلی صادقانه و تا دیر نشده موضوعی که نگرانش هستید را با او در میان بگذارید. مثلا اگر اطمینان دارید که فرزندتان در معرض مواجه با کلیپ است خودتان زودتر او را مطلع کنید که ماجرا چیست وحس کنجکاوی را تعدیل کنید. بگذارید از شما بشنود تا دیگری. 6⃣ ششم. تذکر دهید نه تعلیم مرحله بعد از شکستن مقاومت، ایجاد تردید است. برای ایجاد تردید استدلال کافی نیست. از عواطف استفاده کنید. از ابزارهایی که می تواند یک تلنگر برای فرزندان محسوب شود. آنچه فرزندتان می داند را در این مرحله تذکر دهید. مثلا توجه دادن به خودش؛ به بزرگیش و هویتش. یا تذکر دادن به عقوبت های دنیایی و غیردنیایی. یا حتا اینکه هر آدم عاقلی در هر جای دنیا نسبت به این موضوع نوعی نفرت دارد. این مرحله تذکر است نه تعلیم. بین ایندو تفاوت است. مثل تفاوت حکمت و موعظه. در تذکر، برخلاف تعلیم شخصیت متذکر و اعتبار منبع بسیار مهم است. مادر و مادری ازین جهت خیلی موثر است. 7⃣هفتم. تعلیم دهید نه تخدیر حالا نوبت شناخت است. فرزنداتان را در مرحله دودلی رها نکنید. تحمیق یا تخدیر یعنی بی اعتنایی به آگاهی بخشی و رها کردن فرزند در جهل. با زبان همدلی و متکی به نقاطه مشترک با فرزند برای او استدلال کنید. استدلال درباره چی؟ سه چیز. اولا صاحب اثر کیست و چه ویژگی هایی دارد. دوم درباره خود اثر. اینکه چه مشخصاتی دارد. موسیقی و شعر و بازیگران و .... مرحله سوم نیز اینکه این کلیپ در شرایط امروز جامعه چه کارکردی دارد؟چه چیز را در مخاطب هدف گرفته است. چرا برایش تخریب این وجه در مخاطب اهمیت دارد؟ 8⃣هشتم تشویق کنید نه تادیب واپسین مرحله در اقناع ترغیب است. یعنی ایجاد رفتار. این مرحله را با تشویق امتحان کنید تا تادیب. مثلا تشویقش کنید همین مسیر را برای کمک به دوستانش دنبال کند. تلاش کنید در این ایام بیشتر سمت کارهای دلپسند و دوست داشتنی برای خودش و خانواده برود. بیشتر سمت معنویت برود و کمتر در تنهایی و خلوتی شبکه های اجتماعی باشد. 9⃣نهم. پیروزید نه شکست خورده توجه کنید که در هر شرایطی پیروزید. زیبایی نزد فرزند شماست به امانت. بخواهد و نخواهد درونش خوبی ها را فریاد می کند. هم از درون به فضائل کشش دارد و هم از بیرون. هرکاری از دستتان ساخته است انجام دهید اما توجه کنید که هدایت اصلی دست من و شما نیست. دست اوست که حاضراست و ناظرست و باقی است. اوست که هادیست. به اسم رب ظاهر است و مربی است و تربیت با اوست. پس اول تلاش و بعد هم با حسن ظن و ایمان به پیروزی دعا کنید. @mahdian_mohsen