eitaa logo
کشکول|محسن مهدیان
3.8هزار دنبال‌کننده
380 عکس
123 ویدیو
3 فایل
روزنامه‌نگار. ارتباط با ادمین @mohsen_mahdian
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️استیضاحِ وحدت؟ رهبرانقلاب اخیرا طی چند سخنرانی بر وحدت مسئولین تاکید کردند. این درحالی است که مجلس تصمیم دارد وزیر صمت را استضاح کند. برخی معتقدند این استیضاح خلاف تاکید بر وحدت است. 👈در این باره ذکر چند نکته ضروری است. 1⃣یکم. وحدت امری مقطعی نیست. وحدت مسئولین موضوعی نیست که صرفا برای این ایام باشد. وحدت یک ضرورت همه زمانی و همه مکانی است. با این توضیح معنی نمی دهد که حق قانونی مجلس در سوال و استیضاح وزیر نادیده گرفته شود. اما.... 2⃣دوم. تاکید رهبرانقلاب بر وحدت مسوولین چیزی فراتر از یک توصیه اخلاقی و همیشگی است. توجه به این راهبرد سیاسی در یک مقطع زمانی مشخص و آنهم با تکرار تاکیدات، معنادار است. علت هم روشن است. شرایط اقتصادی کشور به نحوی نیست که بدون وحدت و همدلی مشکلات حل شود. اما آیا این الزام اقتضایی نیز دلیلی بر نادیده گرفتن حق مجلس می شود؟ خیر. چرا؟ 3⃣سوم. مجلس حق دارد به وظیفه قانونی خود عمل کند. اما این حق قانونی را باید با رعایت این راهبرد سیاسی در این مقطع خاص ببیند. ماجرا صفر وصد نیست. قابل جمع است. چطور؟ 4⃣چهارم. وقتی شرایط کشور نیازمند وحدت و همدلی مسوولین است نیازمند مراقبت و ملاحظات بیشتری هستیم. استیضاح حق قانونی است اما قدم آخر را ابتدا برنمی دارند. تصمیم برای استیضاح نیازمند یک ملاحظه اساسی است. توجه کنیم که هدف استیضاح نمی تواند و نباید نمایش و تبرج سیاسی باشد. مجلس باید مراقبت کند در سال منتهی به انتخابات گرفتار اقدامات نمایش گونه نشود. این متن بنای قضاوت ندارد؛ اما نباید مجلس خود را در مظان این اتهام قرار دهد. از اینرو اگر اصل بر وحدت است پیش از تقابل ولو قانونی، باید تلاش شود با تعامل و گفت وگوهای علنی و غیرعلنی اختلافات حل و فصل شود. اگر همیشه نیز چنین می کرده است با توجه به ضرورت همدلی در این شرایط خاص، باید مدارای مضاعف داشته باشد. ◀️و اگر پس از همه این مقدمات باز هم نیازبه استیضاح وجود داشت، حجت بر مجلس تمام است و کسی حق ندارد نماینده مردم را به بهانه وحدت از حق قانونی اش منع کند. در نهایت همین نیز یک ملاحظه کلیدی دارد و آن مراعات اخلاق رسانه ای و ادبیات نقد و سوال و تذکر و استیضاح است. اگر قرار بر همدلی و وحدت است نه نماینده های دولت و مجلس، بلکه رسانه های ایندو نیز نباید بر آتش اختلاف بدمند به نحوی که مردم تقابل برداشت کنند. مردم باید از استیضاح خیرخواهی و دلسوزی برداشت کنند که اگر چنین شد همین نیز بر منش وحدت است. همشهری @mahdian_mohsen
⛔️سخن کیلویی 1⃣یکم. فکرکنید؛ در شرایطی که داد مردم از بیداد قیمت خودرو بلند است، خبر برسد دولت به مجلس خودروی شاسی بلند داده است تا در ازای این رشوه از خطای دولت چشم پوشی کند. حالا خشم اجتماعی را تخمین بزنید. فرض کنید بلافاصله هم خبر تکذیب شود؛ آیا فایده دارد؟ اساسا تکذیب دیده می شود؟  2⃣دوم. سخن کیلویی شنیدید؟ غرض خدای ناکرده طعنه و حرف گوشه دار نیست. کلام کیلوئی یک پرده زشت تر از کلام بی حساب و دیمی است.  سخن دیمی و بی حساب چیست؟ سخنی که مبنا ندارد و بدون سند است. اما کیلویی سخن گفتن، همان سخن بی حسابی است که گوینده به عواقب آن نیز بی اعتناست. نگاه نمی کند این حرف چه عوارضی دارد و چطور می شود آنرا جبران کرد. 3⃣سوم. این روزها حرف بی حساب و کیلویی در شبکه های اجتماعی فراوان است و وبالی است دامنگیر. چپ و راست هم نمی شناسد. اشتباه نشود؛ منظور رسانه های شیطانی نیست؛ آنها که کذاب اند و با دروغ جیره می گیرند. غرض آدم هایی اند که صفت کذاب بر آنها صدق نمی کند اما حرف بی حساب می زنند و کیلویی سخن می گویند. هرچه می شنوند و می بینند، بی درنگ توزیع می کنند. مثل آب خوردن آبرو می برند و ندیده و نشنیده قضاوت می کنند. چه بسیار روایت های بی حساب و کیلویی که در چرخه توزیع هیجانی، تبدیل به ابرروایتی ماندگار شده است. 4⃣چهارم. حرف بی حساب را می شود تکذیب و اصلاح کرد اما کیلویی سخن گفتن، الزاما با تکذیبیه جبران نمی شود. ضرر کیلوئی سخن گفتن تنها در نادرستی سخن نیست، در عوارض جبران ناپذیر آنست. یک وقت حرف غلط و بی سند می زنیم اما یک وقت با این حرف غلط آبرو می بریم. تکذیبیه مگر جبران بی آبرویی می کند؟ با این توضیح  حرف بی حساب از هیچ کس پذیرفته نیست اما خدا نکند آن هیچ کس، مسوول باشد. چرا؟ چون حرف بی حساب مسوول برخلاف افراد عادی، مصداق کیلوئی سخن گفتن است. 5⃣پنجم. حرف بی حساب را باید متناسب با "نادرستی سخن" برخورد کرد اما سخن کیلوئی را باید متناسب با "آثار نادرستی سخن" برخورد کنند. آثار کلام مهمتر از خود کلامست. اتهام گوینده اولی خبر غلط است و اتهام گوینده دوم تشویش اذهان عمومی و بهم زدن امنیت روانی. این مردم چه گناهی کردند که در دعوای سیاسی آقایان اینطور با روح و روان شان بازی شود؟  با این توضیح تکذیب ادعای نماینده مجلس در خصوص رشوه دولت کافی نیست، باید ذیل اتهام تشویش اذهان عمومی قهریه ورود کند. همشهری @mahdian_mohsen
✅نسخه ناقص در دست سردار 🔻خداقوت به سردار رادان که تنهاست در میدان. هنوز لایحه عدلیه درباره حجاب به بهارستان نرسیده است و از شورای عالی انقلاب فرهنگی هم خبری نیست و وزارت صمت هم غائب است در این  بلبشوی بازار لباس و مجلس و وزارت کشور هم که بماند.... اما واقعیت اینست که نسخه سردار نیز ناقص است. به این فهم تصمیم روز شنبه رادان و همکاران در اصلاح قانون شکنی ها کم اثر است. 🔻تلاش این متن، هم نقد است و هم یک پیشنهاد اجرایی. ❇️طرح شنبه فراجا دارای دو پاشنه آشیل است. 1⃣اول نظارت و برخورد با تجهیزات هوشمند. 2⃣دوم ورود نهادها و سازمان ها و بنگاه ها و دکان ها در ممانعت برای قانون شکنان. 🔻اما ایندو هردو نقص جدی دارد. 1⃣درباره بند اول. دو اشکال جدی در این رابطه وجود دارد. اول اینکه تجهیزات دوربینی پلیس مگر چه میزان از شهر را پوشش می دهد؟ و اما دوم و مهمتر اینکه آیا دوربین کافی است؟ واقعیت اینست که سایه حضور قانون بسیار بازدارنده است و حذف آن از پیش چشم جامعه، اقتدار قانون رو کم و بی اثر می کند. جامعه باید ببیند مجری قانون مصمم است و هوشیار در صحنه حاضر است. خلاصه دست قانون باید دیده شود و تمرکز صرف بر دوربین آنهم با این سطح پوشش،  اقتدار قانون را از بین می برد. 2⃣درباره بند دوم.  واقعیت اینست که عدلیه و قهریه نمی توانند وظایف خود را به دوش مردم و سازمان ها حواله دهند. طبیعی است که نفی نقش مردم در امر به معروف و تذکر سازمان ها و نهادها را نمی کنیم اما بار اصلی بر دوش نهادی است که ماموریت اصلی اش قهریه است و برای اینکار آموزش دیده و مجهز است. از این جهت نمی تواند با یک نسخه کلی نقش پلیس را به دیگران حواله داد. مثلا کافه ها و رستوران ها و دکان های خصوصی شاید بتوانند همراه پلیس باشند و نسبت به محیط خود تذکر دهند اما آیا این نسخه برای مترو برای پارک ها فرودگاه ها و مال ها و قطار و دیگر مکان های عمومی هم موثر است؟ خدا رو خوش می آید نگهبانی که نه آموزش دیده است و نه ممکن است انگیزه کافی داشته باشد و نه اساسا چنین ماموریتی داشته و دارد، بخواهد مانع آمد و شد قانون شکن ها باشد و خدای نکرده در موارد ولو معدود توهین بشنود؟ به نظر میرسد هیچ رقم حواله دادن وظیفه قهریه به مردم عادی و نگهبان و کارمند منطقی نباشد. ✅اما راه حل چیست؟ فراجا لازم است دو کار توامان انجام دهد. اولا در خصوص نظارت هوشمند و مکانیزه پنهان، باید تاکید شود که این مهم به تنهایی کافی نیست. حضور مامورین به جهت نمایش و حضور علنی قانون ضروری است. از اینرو پیشنهاد می شود مامور پلیس مجهز به دوربین متصل به لباس، در اماکان عمومی حاضر شود وصرفا تذکر لسانی دهد. اگر توجهی هم نشد و یا خدای نکرده توهین شنید، سکوت و به تذکر لسانی اکتفا و عبور کند. دوربین همه صحنه ها را ضبط کرده و متخلف خارج از میدان قابل پی گیری است. اینکار باید در همه اماکن عمومی انجام شود. مترو و پارک ها و مال ها و فرودگاه ها و .... ممکن است فراجا بگوید مشکل مالی یا نیروی انسانی دارد. این هم بدون راه حل نیست. کافی است نیروی انسانی لازم را از نهادهایی مثل بسیج و یا داوطلبین مردمی بگیرد و آموزش دهد. هزینه جذب و آموزش و تجهیز را هم می تواند از نهادهایی بگیرد که مستقیم و یا غیرمستقیم درگیر این موضوع هستند. مثل مال ها یا شهرداری ها و فرودگاه ها و غیره. ❇️خلاصه امر اینکه مهمتر از اجرای قانون، اقتدار قانون است. اساسا اقتدار یعنی چی؟ اقتدار یعنی اسم قانون موثر باشد و اساسا با وجود آن، کار به اعمال قانون نکشد. لذا نسخه ناقص شنبه سردار بااین نقص های جدی هم ثمربخش نیست و هم اقتدار شکن است و هم مردم عادی و کارگر و کارمند آموزش ندیده را مقابل قانون شکنان قرار می دهد.  🔻بازهم خدا قوت سردار؛ بخاطر جسارت و شجاعت و البته تنهایی. همشهری @mahdian_mohsen
🔸خیرخواهانه با فراجا 🔻روزگذشته از دادسرای فرهنگ و رسانه احضاریه مبنی بر شکایت فراجا دریافت کردم. اصل شکایت برایم حیرت انگیز بود. دقیقا برای چه چیز باید توضیح می دادم؟ اینکه چرا از سردار رادان حمایت کردیم؟ چرا نوشتیم: "خدا قوت به شجاعت و جسارت سردار"؟ با این حال در جلسه بازپرسی حاضر شدم و درباره اتهام توضیح دادم. توضیح درباره کاریکاتور سردار رادان. بعد از جلسه با خود کلنجار رفتم که موضوع شکایت را خبری کنم یا خیر، اما به نظرم رسید خبر این شکایت در این شرایط حساس و دشمنی ها، به نفع مجموعه فراجا نیست. لذا عبور کردم. تا اینکه خبر توسط عدلیه محترم منتشر شد. از اینرو آنچه در جلسه بازپرسی گفتم و نوشتم را در چند جمله مختصر خطاب به مخاطبین عزیز و فرماندهی محترم فراجا طرح می کنم. 1⃣یکم. تیتر یک همشهری چنین است: "تنهایی سردار" ذیل این تیتر در گزارش یک صفحه ای و دو یادداشت به تقدیر از عملکرد فراجا در طرح حجاب پرداختیم و در ادامه از نهادهای کم کار و متولی در موضوع حجاب گلایه کردیم؛ البته پیشنهادهای تکمیلی هم داشتیم. حالا سوال اینست که چطور از این تیتر و متن توهین تلقی شده است؟ فرض کنیم طرح اشکال داشت. آیا از تیتر یک و متن ها روشن نبود که نیت و غرض روزنامه توهین نیست؟ آیا این حمایت تمام قد را ندیدم و در یک طرح متوقف شدیم؟ بسیارخب؛ از این متن متوجه نیت روزنامه نشدیم، آیا سابقه رسانه هم روشن نبود؟ 2⃣دوم. طرح مذکور اساسا کاریکاتور نیست. کاریکاتور یعنی اغراق در اجزای صورت که در این تصویر هیچ اغراقی در اجزای صورت دیده نمی شود. این طرح نقاشی چهره به صورت کارتون است که ممکن است مدیران فراجا وبرخی مخاطبین طرح مذکور را نپسندیده باشند و یا نزدیک به چهره سردار ندانند. با این فرض، آیا این اختلاف سلیقه، یعنی توهین؟ همشهری بارها طرح چهره مسوولین مختلف را کشیده است.  پیشتر طرح چهره آقای شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی را منتشر کردیم. در جریان استیضاح وزیر صمت، طرح چهره آقای فاطمی امین منتشر شد. این رویه حرفه ای مهم نبود تا برداشت توهین نکنیم؟  3⃣سوم. فرض کنیم این کاریکاتور باشد. آیا هر کاریکاتوری یعنی تمسخر و توهین؟ در این کشور کاریکاتور بسیاری از مسوولین درجه اول کشیده شده است. روسای قوا و شهردار و مسولین سیاسی و غیره. همه باید تلقی توهین می کردند؟ با این تفسیر اساسا باید بساط کاریکاتور را از رسانه ها جمع کنیم. روح امام شاد؛ پیشنهاد می کنم حتما خاطره مرحوم کیومرث صابری(گل آقا) با امام را بخوانیم. 4⃣بگذریم؛ اما یک نکته کلیدی تر. واقعیت اینست که در یک جنگ تمام عیار رسانه ای هستیم. جهاد تبیین فقط مربوط به رسانه ها نیست. همه مسوولین ما باید آرایش جنگی بگیرند. در این جنگ تمام عیار که همه در یک جبهه در حال تقابل با اهریمن و خناسان رسانه ای هستیم تقابل با رسانه های انقلابی منطقی است؟ آیا نظام را در مظان این اتهام قرار نمی دهیم که سعه صدر مواجهه با رسانه‌ها را ندارد؟ پیشنهاد می کنم فردای انتشار این خبر رسانه های ضدانقلاب را مرور کنید. خلاصه با شناختی که از سردار وجود دارد بعید است این شکایت با رضایت ایشان باشد؛ اما اگر هم چنین باشد هیچ تغییری در نگاه ما نسبت به این نهاد انقلابی ایجاد نمی کند و همشهری همچنان تمام قد از فراجا حمایت خواهد کرد. @mahdian_mohsen
🔻درباره جریمه کشف حجاب سلبریتی ها 🔸در خبرها آمده بود خانم ها کتایون ریاحی و پانته آ بهرام به خاطر کشف حجاب، یک و نیم میلیون تومان جریمه نقدی شدند. 🔹اگر این خبر درست باشد، به نظر میرسد عدلیه و نظمیه محترم دچار یک خطای محاسباتی هستند. مرور کنیم. 1⃣یکم. سوال اول اینست که آیا این میزان جریمه نقدی بازدارنده است؟ یک دادگاه تخیلی را فرض کنید. قاضی محترم خطاب به خانم سلبریتی سوال می کند شما به اتهام کشف حجاب یک و نیم میلیون تومان جریمه شدید. واکنش سلبریتی به نظرتان چه خواهد بود؟ هیچ؛ "لطفا کارتخوان بیاورید." به نظرتان بازدارنده است؟ آیا نباید میزان جرائم متناسب با زمان و شرایط مورد بازنگری قرار گیرد؟ اما اساسا غرض متن اینجا نیست. 2⃣دوم. اتهام کشف حجاب برای خانم سلبریتی محترم ناشی از اشتباه محاسباتی است. اساسا اتهام این بزرگواران کشف حجاب نیست و بلکه تبلیغ و اشاعه فساد است. ایندو متفاوت است. اتهام کشف حجاب برای فرد معمولی است که رفتارش الگو نمی شود. آیا سلبریتی نیز چنین است؟ طبیعی است که اگر قهریه محترم از این منظر به ماجرا توجه کند مجازات حتما سنگین تر می شود و حداقل آن حبس می شود. اما چه بسا ماجرا در این سطح نیز متوقف نباشد. 3⃣سوم. مساله حجاب را مختصری دقیق شویم. آیا هجمه ای که امروز به حجاب می شود مساله ای صرفا اجتماعی و یا فرهنگی است؟ حتما چنین نیست. رسانه های دشمن با چه زبانی باید بگویند که برهنگی بهانه است و اصل نظام نشانه است؟ هشتگ نافرمانی مدنی کافی نیست؟ ننوشتند و نگفتند که حجاب دیوار برلین است که اگر از آن عبور کنیم از جمهوری اسلامی عبور کردیم؟ حجاب امروز نماد است. کشف حجاب نیز. حجاب نماد وطن دوستی و خاک پرستی و ملی گرایی و دین خواهی است و کشف حجاب مقابل آن. بگذریم از جماعتی که در داخل، ممکن است نادانسته با این نماد و نشان همراهی کنند؛ اینها نیز به زودی مساله برای شان روشن می شود و خط شان را جدا می کنند. اما اصل موضوع که تغییر نمی کند. 🔻 با این مقدمه ساده آیا غیر اینست که کشف حجاب سلبریتی، بازیسازی برای رهزن های ضدایرانی است؟ با این توضیح آیا این خطا سیاسی نیست؟ امنیتی نیست؟ فرمودند:" گناه سیاسی". گناه سیاسی را کلانتری محل بررسی می کند یا محکمه امنیتی؟ @mahdian_mohsen
❇️هربراندازی، برانداز نیست 🔻این متن در پی پاسخ به چیست؟ ممکن است برخی در داخل شعار براندازی دهند، شعاری ساختارشکن و پرهزینه؛ اما برانداز نیستند و راه مقابله با براندازی اینجا نیست. 1⃣یکم. براندازی همه جای دنیا سخت قبیح است. طبیعی است که برخورد با برانداز نیز همیشه شکننده باشد. هیچ حکومتی با امنیت و سلامت مردمش شوخی نمی کند. برای همین همواره داعیه براندازی، پرهزینه بوده است. حتی براندازها نیز نقاب اصلاحگری داشتند. اما این روزها ما با افرادی مواجهیم که شعار براندازی می دهند ولی برانداز نیستند. 2⃣دوم. در دوران دانشجوئی ما و دهه 70، عمده اختلافات حول مباحث اعتقادی بود. از صراط های مستقیم تا پلورالیزم دینی و هرمنوتیک وغیره. آن جوان ها را کسی ضددین نمی دانست. اغلب تحت تاثیر رسانه های وقت گرفتار شبهاتی می شدند و بعد از مدتی هم بسیاری از مسائل با روشنگری برای شان حل و فصل می شد. روح مرحوم مصباح یزدی شاد؛ شهرتش به همین روشنگری ها بود. 3⃣سوم. اما امروز دشمنی تغییر کرده و بی نقاب است. کسی تلاش نمی کند کفر را در نفاق پنهان کند. دشمن صریحا می گوید با اصل و تمامیت شما مشکل داریم. با خاک تان. با دین تان. با هویت تان. جماعتی نیز در داخل اینرا تکرار می کنند. حساب مزدور و کاسبان تجزیه طلبی و خاک فروشی و دین ستیزی جداست. اما آنها که در داخل این حرفها را تکرار می کنند، واقعا تصور می کنند راه پیشرفت در خودزنی است. شبیه همان جماعتی که پائیز سال گذشته به کف خیابان آمدند. 4⃣چهارم. در یک جنگ صدا قرار داریم. صدا به صدا نمی رسد. تنها با پژواک صداها در میان شبکه ها مواجهیم. صداها درون یک شبکه از ارتباطات انسانی می چرخد و اجازه ورود صدای مخالف را نمی دهد. هرکس درون حلقه ای از همصداهای خودش گرفتار است. این ویژگی قهری جامعه شبکه ای است. اینجاست که باید حق دهیم. حق دهیم که در عصر به ظاهر اطلاعات، خیلی ها خیلی چیزها را نبینند و نشنوند و بی اطلاع باشند. ناخواسته همه تصویرشان از واقعیت، همان است که جاعلان می سازند و جاهلان تکرار می کنند. 5⃣پنجم. چه بسا راز مدارای رهبر انقلاب با آنها که نادانسته کف خیابان آمدند همین است. حتی راز آنکه فرمود آنهاکه کشف حجاب کردند هم روزی بازخواهند گشت.خورشید پشت ابر نخواهد ماند. در ساختارشکنی شعار نمانیم. خیلی ها نادانسته تکرار می کنند. این جوان، همان جوان دهه هفتاد است. یک روز مفتون شبهات مرتبط به ولایت فقیه بود و امروز تمامیت ارضی. راه نیز تنها دو اصل است؛ اول روشنگری و دوم برخورد سخت با جریان فتنه؛ نه فتنه زده ها. همشهری @mahdian_mohsen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کتاب سواد مطالبه در نمایشگاه کتاب نایاب شد 🔹مدیر نشر معارف در گفت‌وگوی تلویزیونی: رهبر انقلاب نسبت به دو کتاب سواد مطالبه و داعشی‌‍‌های کراواتی توجه نشان دادند و پرسیدند مردم چقدر این کتاب‌ها را می‌خوانند؟ 🔹استقبال از کتاب سواد مطالبه به نویسندگی محسن مهدیان که تا قبل از آن به چاپ دوم رسیده بود به نحوی است که بلافاصله پس از ورود به غرفه به فروش می‌رسد و هم‌اکنون پیش‌فروش چاپ‌های بعدی آن آغاز شده است. @Farsna - Link
چند جمله درباره اخبار مربوط به کتاب سواد مطالبه به خواست مخاطبین و توصیه دوستان مختصرا درباره اخبار مربوط به کتاب سواد مطالبه در نمایشگاه توضیح می دهم. یکم. خبر توجه رهبرانقلاب به کتاب سواد مطالبه را من هم مثل خیلی ها دررسانه هاخواندم. دوم. آنطور که مدیر انتشارات معارف در رسانه ملی توضیح دادند از میان 4 کتاب عنوان شده، دو کتاب از جمله سواد مطالبه مورد توجه رهبر انقلاب قرار گرفته و دو کتاب هم از سوی نشر معارف به ایشان معرفی شده است. سوم. حسب گزارش سایت رهبری در نهایت 4 کتاب اهدا شده و خریداری نشده است. همین. در نهایت اینکه خرید کتاب از سوی رهبرانقلاب الزاما توفیقی برای کتاب نیست. ممکن است پس ازمطالعه کتاب رد یا تائید شود. @mahdian_mohsen
🔻مقایسه حج قبل و بعد انقلاب یکی می گفت چرا ما فکر می کنیم دین بعد از انقلاب بروز کرده است؟ مگر قبل از انقلاب اسلام نداشتیم؟ مگر مردم قبل از انقلاب دیندار نبودند؟ مگر اسلام بعد از انقلاب اسلام جدید است؟ این سوال مهمی است. پاسخ هم یک خطه نیست. واقعیت اینست که اسلام بعد از انقلاب، هم همان اسلام است و هم نیست. همان اسلام است چون انقلاب اساسا بروز و تحقق دینداری است. همان اسلام. همان که میراث هزار سال تلاش علمی و عملی انبیا و اولیاست. اما همان نیست، چون ظرفیت های روی زمین مانده دین با انقلاب احیا شده است. یک نمونه؛ حج. حج قبل از انقلاب فراتر از نماز و طواف و سعی و حضور در مشاعر نبود. اما یکباره همین حج بعد از انقلاب تبدیل شد به کانون برائت از مشرکین. به یکباره حضرت امام حج را ارتقا دادند تا تحول سیاسی و اخلاقی در عالم. اساسا هنر امام همین بود. احیای ظرفیت های دین. تنها نیز در حج منحصر نبود. نماز و روزه نیز چنین بود. به یکباره نماز از خلوت در محراب تبدیل شد به آئینی جمعی که ثمرات اجتماعی و سیاسی دارد. اشک و ندبه و روضه را از هیات امتداد داد به قیام و ظلم ستیزی. همدلی را از همسایه داری تبدیل کرد به یاری مستضعفین عالم. ظلم ستیزی را از ایستادن مقابل بچه لات محله تبدیل کرد به استکبار ستیزی و ایستادن مقابل اوباش جهانی. دین بود؛ اما انقلاب همین دین را ارتقا داد. ظرفیت هایش را شناخت و سر دست گرفت.   هنر انقلاب خمینی این بود که توحید را از یک عنوان بی اتصال به زندگی روزمره انسان ها تبدیل کرد به یک نقطه کانونی در همه ابعاد زندگی بشری. قرآن را از سر طاقچه و صندوقچه بیرون کشید و به نظام نامه برنامه ریزی سیاسی و اجتماعی تبدیل کرد. هرچند هنوز تا بروز حداکثری دین تاسرحد زندگی مسلمانی راه بسیار است اما تحول و حرکت در همین راستاست. با این نگاه سخنان رهبری انقلاب در جمع کارگزاران حج را مرور کنید. اساس سخنان رهبری انقلاب تاکید بر این است که حج فراخونی برای تمدن سازی است. می فرمایند نام حج می آید جوان ایرانی باید یاد ظلم ستیزی جهانی بیافتد. دقت کنیم که این بار کردن بر حج نیست. یک حج نداریم و یک ظلم ستزی در حج. این هویت حج است. عصاره حج است. حج همین است. قبل انقلاب حج مان نیز مانند نماز و روزه و اشک و مناجات مان ناتمام بود. انقلاب همین ها را ارتقا بخشید. لذا رهبر انقلاب می فرمایند: «یکی از افتخارات جمهوری اسلامی این است که ظرفیت حج را شناساند. می فرمایند قبل از انقلاب توجهی به این ظرفیت ها نبود. نه مردم توجه داشتند و نه حتی ما عمامه به سرها. این ها را انقلاب به ما یاد داد» و اما کسری امروز همین است. هنوز نتوانستیم به جهت فرهنگی چنان کنیم که وقتی نام حج و نماز و روزه و مناجات و اعتکاف و غیره می آید وجه تمدن سازی آن جلوه کند. این نیز کم کاری خیلی هاست. از جمله حوزه علمیه و آموزش وپرورش و رسانه و غیره. @mahdian_mohsen
✅مرز دیپلماسی التماسی با نرمش قهرمانانه رهبرانقلاب در دیدار با مسوولات وزارت خارجه به شاخص های سیاست خارجی موفق اشاره کردند و بر سه واژه تاکید داشتند: "عزت"، "حکمت"، "مصلحت" "عزت" را فرمودند نفی "دیپلماسی التماسی". "حکمت" را به "عقلانیت" ارجاع دادند و "مصلحت" نیز "انعطاف برای عبور از موانع". واقعیت اینست که فاصله "دیپلماسی التماسی" و "انعطاف اصولی" یک مرز باریک است که اگر مراقبت نشود، "خطای برداشت" حاصل می شود. چرا؟ چون ممکن است هردو در ظاهر و برداشت اولیه یکسان به نظر برسند. به همین دلیل فرمودند که سالها پیش به نرمش قهرمانانه اشاره کردم اما برخی در داخل و خارج دچار خطا شدند. 🔻اما این برداشت خطا چیست؟ دو برداشت خطا در نسبت ایندو مفهوم ممکن است شکل بگیرد که اتفاقا در تاریخ سیاسی کشور دارای مصادیق فراوان هستند. گروه اول کسانی هستند که با ایستادن بر عزت از هرگونه انعطاف پرهیز می کنند و با یک آرمانگرایی توهمی تصور می کنند مصلحت صرفا عافیت اندیشی و محافظه کاری است. این گروه چون توان واقع بینی ندارند، قدرت حل مساله پیدا نمی کنند و قهرا بعد از مدتی یا دچار یاس وافسردگی می شوند و یا گرفتار انحراف و از اساس منکر آرمان می شوند. اما گروه دوم واقع گراهائی هستند که آرمان را رها می کنند و حل مساله را صرفا در عبور از هویت و شخصیت ایرانی- اسلامی شان می بینند. این جریان نیز گرفتار انحراف و به سرعت به انهدام هویتی میرسند. 🔻اما جمع ایندو چگونه است؟ فرض کنید دو پدر با خطای فرزند نوجوان شان مواجه شوند. پدر اول دغدغه تربیت ندارد و از کنار آن به سادگی می گذرد. اما پدر دوم که نگران فرزند است تصمیم می گیرد به روش غیرمستقیم فرزند را متوجه خطا کند. ظاهر هر دو اینست که مقابل خطای فرزند سکوت کردند اما میان ایندو کاملا تفاوت است. رفتار پدر اول از سر تسامح وتساهل و کنار آمدن با خطای فرزند است و رفتار پدر دوم از سر مدارا و مراعات برای اصلاح فرزند. راز نرمش قهرمانانه همینست؛ انعطاف در مسیر برای رسیدن به هدف اصلی نه رها کردن آن. راز نرمش قهرمانانه در مصلحت از سر خردورزی و عقلانیت است برای رسیدن به عزت. ✅با این توضیح مرز نرمش قهرمانانه و دیپلماسی التماسی در خروجی ایندو است. اگر ثمره نرمش قهرمانانه عزت و هویت حقیقی بود، مصلحت حکیمانه است و اگرنه ذلت است و دون عقلانیت. همشهری @mahdian_mohsen
❌«بکلی از ذهنتان خارج کنید» در میان توصیه های رهبرانقلاب برای سال آخر مجلس، یک انذار را با تعبیر" بکلی از ذهنتان خارج کنید" تاکید فرمودند و تصریح داشتند برای رای آوردن در انتخابات بعدی، حرف نزنید و یا شعار ندهید. این توصیه برای سال آخر مجلس بسیار کلیدی و راه گشاست. خاطرم هست سالها پیش احسان خاندوزی که امروز وزیر اقتصاد است، تعریف می کرد که بعد از رای آوردن در مجلس، احمد توکلی نماینده باتجربه مجلس و از سابقه داران انقلاب به او و جمعی از نماینده ها توصیه کرده بود " فرض کنید این دوره، آخرین دوره نمایندگی است. با این فرض وارد مجلس شوید. گوئی قرار نیست دور بعدی مجلس رای بیاورید. پس در قیام و قعودتان در مجلس تنها و تنها به مصالح مردم و انقلاب فکر کنید" از این منظر سال آخر مجلس، سال حساس تری است؛ به همین دلیل رهبرانقلاب فرمودند این مراقبت "مجاهدت" لازم دارد. 🔻اما این مجاهدت از چه جهت است؟ 1⃣اولا سال آخر، سال جبران قصور گذشته است. نباید این تلقی پیش بیاید که کارهای ناکرده اگر به جریان بیافتد ممکن است مجلس ، متهم به کم کاری شود. مواردی شبیه ابعاد مختلف شفافیت و یا فضای مجازی وغیره. 2⃣دوم اینکه سال آخر سال کارهای بزرگ و پیشروی مجلس است. یک نمونه برنامه هفتم توسعه است و نباید حمیت و جدیت گذشته کمرنگ شود که عوارض آن سالها دامنگیر کشور و مردم می شود. 3⃣سوم اینکه سال آخر نباید باعث شود طرح ها و لوایح حساس مورد بی اعتنایی قرار گیرد و به سبب نگرانی از واکنش رسانه ها کنار گذاشته شود؛ یک نمونه لایحه حجاب و عفاف و یا لایحه منع خشونت علیه زنان و ... 4⃣چهارم اینکه واپسین سال مجلس نباید به تاثیرگرفتن از شبکه های اجتماعی و رفتار توده ای منجر شود و نماینده ای برای جلب محبوبیت حرف های خوش آمد رسانه ای بزند و بدتر اینکه این رفتار به اسم مصلحت برای قدرت و خدمت توجیه شود. 5⃣پنجم. سال آخر نباید منتهی به ارتباط ناسالم با نهادها  و محافل دولتی شود و یا برای اشتغال بعد از مجلس به لابی گری وچانه زنی ها بیافتند. فرمودند "سالم وارد شدید و سالم هم خارج شوید" در نهایت اینکه نه تنها حرف زدن  و بلکه حرف نزدن نیز نباید تحت تاثیر رهزنی های سال آخر شود و چنان شود که صراحت و حریت و حق گوئی ها به واسطه جلب محبوبیت فراموش شود. اتفاقا برخلاف ظواهر، برکت در خیرخواهی صادقانه با مردم است؛ ولو طعم این دلسوزی تلخ باشد. انشالله در تاریخ ثبت خواهد شد که این مجلس، انقلابی پایان یافت. @mahdian_mohsen
❇️بیائید این اخلاق رهبری را تمرین کنیم 🔻رهبرانقلاب در دیدار با نماینده های مجلس از آنها تقدیر کرد؛ اینکه انقلابی آمدند و انقلابی ماندند. تا به حال دقت کردید؟ این اخلاق در رهبرانقلاب دامنه دار وپرسابقه است. وقتی اقدام مثبتی از دولت هم می بینند تقدیر می کنند؛ مثل کار و تلاش دولتی ها. یک وقت هایی از یک مسوول تقدیر می کنند؛ یک وزیر یا یک نهاد. مثلا تقدیر از وزیر کشور یا ستاد فرمان امام برای واکسن و غیره. وقتی مسوولی هم کنار گذاشته میشود باز مراقبت می کنند زحمات او نادیده گرفته نشود. گوئی تجربه یک مسوول را غنیمت می دانند و اجازه نمی دهند این علم و تجربه کنار گذشته شود. یک نمونه اش دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی؛ آقای شمخانی. جالب اینکه در این خصوص به جناح بندی ها نیز فکر نمی کنند. برای او کار و خدمت مهم است؛ علم و تجربه و هویت افراد را تکریم می کنند و تا وقتی خود را درون انقلاب تعریف می کنند به آنها توجه دارند. حتی وقتی دولت یا مسوولی دوره اش تمام می شود نیز اجازه نمی دهد درباره عملکرد آن ها بی انصافی شود. یک نمونه اش نیز دولت گذشته. وقتی از عقب ماندگی های دهه 90 می گویند به عوامل مختلف از جمله سهم تحریم ها اشاره می کنند که نکند همه نقص ها به پای یک دولت نوشته شود. چنین اخلاقی را کجا سراغ داریم؟ کمتر کسی از مسوولین است که اینطور نسبت به خدمات دیگران قدردان باشد. این اخلاق سیاسی خودش آموزنده است. 🔻قدردانی خودش یک راهبرد است؛ راهبردی فراتر از راهبرد مدیریتی؛ بلکه یک راهبرد تربیتی است. یکی از قواعد اصلی رشد انسان ها به ظهور کشاندن دارایی هاست. ماجرا را در ابعاد یک جامعه ببینید و نه حتی تک تک افراد. وقتی آنچه از خیرات یک جامعه به بروز و ظهور می کشیم جامعه وجودش مستعد افاضه دارایی ها و نعمات بیشتر می شود. این راهبرد بر اساس منطق قرآنی لَئِن شَکَرتُم لَاَزیدَنَّکُم است. 🔻راهبرد شکر، تنها برای مدیریت سیاسی کشور هم نیست؛ گوئی مهمترین ثمره اش یک درس برای زندگی است. برای زندگی فردی آدم ها و سبک تعامل اجتماعی افراد. درس اصلی اینست؛ 🔻قدردان و شاکر باشیم. قدم اول شاکر بودن نیز اینست که ابتدا نعمت را ببینیم. دارایی ها را ببینیم و سر دست بگیریم. دیدن داشته های ما، خودش جزئی از شاکری است. اگر در زندگی شخصی مان و با اطرافیان این اخلاق را تمرین کردیم در فضای سیاسی جامعه نیز با همین سبک رفتار می کنیم. 🔻ثمره اصلی این اخلاق اینست که هم حرکت و داشته ها را می بینیم و امیدوار خواهیم بود و هم نقص ها را در نسبت با دارایی ها می سنجیم و با کمترین کسری و ضعف و آسیبی از کوره در نمی رویم و دچار سستی و رخوت نمی شویم. 🔻و از همه مهمتر وقتی نعمت ها را در کنار نقص ها دیدیم متوجه اراده حق در پس همه امور می شویم؛ گوئی ظهورش همه جا هست تا در دل مشکلات راه را باز کند. ❇️بیائید تمرین کنیم. همشهری @mahdian_mohsen
✅دو خبر در نسبت اخلاق و سیاست 1⃣یکم. عکس سلام و احوالپرسی آقای حدادعادی با آقای خاتمی بحث برانگیز شد. عده ای تاختند که چرا آقای حدادعادل از اصول خود کوتاه امده است و عده ای در مقابل، این تصویر را نشانه ای بر قرابت سیاسی دانستند.  2⃣دوم. آقای میرسلیم در مصاحبه ای گفته است که شهرداری تهران درباره بیست هزار میلیارد تومان فساد اقتصادی باید پاسخگو باشد. یک نفر هم موقع دستگیری در شهرداری اسلحه کشیده است.  ❇️ایندو خبر از جهتی آموزنده است؛ واقع اینست که فضیلت اخلاقی امری متفاوت از جهت گیری سیاسی است و قرار نیست جهت گیری سیاسی، فضائل اخلاقی را نادیده بگیرد. بااین توضیح؛ 1⃣یکم اینکه تکلیف  آقای حداد عادل و آقای خاتمی هردو به جهت سیاسی روشن است و رعایت اخلاق انکار تفاوت های سیاسی نمی کند و معنای تسامح و تساهل نمی دهد. سلام و احوال پرسی آداب معاشرت و حسن خلق است و نه معنای عدول از  گرایش های سیاسی. 2⃣دوم. ماجرای آقای میرسلیم روی دیگر همین سکه است. یک نماینده مجلس حق دارد نظات و سوال کند؛ چه بسا افشاگری کند. اما حداقل های اخلاقی حکم می کند وقتی ادعایی قرار است مطرح شود پیشتر تامل و پرس وجو و مستند شود. آیا بازگرداندن 20 همت از ترک فعل ادوار گذشته به بیت المال یعنی فساد در شهرداری؟ مدیریت شهری باید تکریم شود یا تنبیه؟ ای کاش آقای میرسلیم از اتهامی که پیشتر به رئیس مجلس زدند و در دادگاه محکوم شدند عبرت می گرفتند که تقوا مقدم بر سیاست است.  ✅خلاصه اینکه نه فضیلت اخلاقی به معنی تسامح و تساهل سیاسی است و نه اصولگرایی سیاسی مجوز بی اخلاقی و بی تقوایی. همشهری @mahdian_mohsen
✳️این روزهای حجاب در مظان ده اتهام 🔻یکم. اخیرا در برخی رسانه ها با حالت تمسخر نوشته اند که دوربین های هوشمند فراجا تبدیل شده است به گوشی های موبایل. 🔹از روز اول دلسوزان گفتند که فراجا چنین دوربین های در سطح شهر خاصه شهرستان ها ندارد ... 🔻دوم. اخیرا یک سلبریتی به دلیل کشف حجاب به دادگاه احضار و بعد هم به یک و نیم میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شده است. آن بازیگر هم در صفحه شخصی خود نوشت که از مردم و از هیچ کس عذرخواهی نمی کنم. 🔹پیشتر دلسوزان گفتند که این میزان جریمه بازدارنده نیست و وهن دستگاه قضایی است.... 🔻سوم. لایحه عفاف و حجاب مدتی بین قوای مختلف سرگردان و کسی حاضر نشد ضعف های این لایحه را گردن بگیرد. 🔹بسیاری از دلسوزان گفتند که این لایحه به جهات مختلف ناقص است و بدتر اینکه حواله دادن ماموریت عدلیه و نظمیه به دستگاه های اجرایی و خدماتی خطاست.  🔻بگذریم که حرف بسیار است؛ 🔹اما هر تدبیری داریم مراقب باشیم در مظان اتهام در افکار عمومی قرار نگیریم. اتهاماتی از ایندست: 1⃣یکم. مراقبت کنید در مظان این اتهام قرار نگیرید که مسوولین اهتمام لازم برای اجرای قانون را ندارند و به یکدیگر حواله می دهند. 2⃣دوم. مراقبت کنید در مظان این اتهام قرار نگیرید که بعد از حوادث سال گذشته قهریه در اجرای قانون دچار انفعال و سردرگمی اند. 3⃣سوم. مراقبت کنید در مظان این اتهام قرار نگیرید که در اجرای قانون گرفتار تبعیض هستیم و صدای مان مقابل ضعفا بلند و مقابل قانون شکنی دانه درشت های سلبریتی اهل کرنشیم. 4⃣چهارم. مراقبت کنید در مظان این اتهام قرار نگیرید که خدای نکرده بخاطر ایام انتخابات و قدرت و رای، از اهتمام بر اجرای ضرورت دین و قانون کشور کوتاه آمده اید. 5⃣پنجم. مراقبت کنید در مظان این اتهام قرار نگیرید که حرف حق کار فرهنگی، پوششی برای فرار از ماموریت های سلبی شده است. 6⃣ششم. مراقبت کنید در مظان این اتهام قرار نگیرید که بجز رهبرانقلاب که صریح و روشن درباره حجاب موضع عقلانی و شرعی گرفته است، بقیه مسئولین حاضر نیستند هزینه دهند. 7⃣هفتم. مراقبت کنید در مظان این اتهام قرار نگیرید که مسئولین کشور هنوز متوجه نشدند که مساله حجاب فراتر از پوشش است و امروز مساله اصلی دشمن در عرض "تجزیه کشور" و "تحریم سفره های اقتصادی مردم" است و اقدامی امنیتی است نه صرفا فرهنگی. 8⃣هشتم. مراقبت کنید در مظان این اتهام قرار نگیرید که اعتراض مردم متدین شهر و گلایه های آنها از تساهل و تسامح مقابل قانن شکنان برای تان بی اهمیت است. 9⃣نهم. مراقبت کنید در مظان این اتهام قرار نگیرید که در مواجهه با قانون شکنی فرق سه عنوان "کشف حجاب" و "جریحه دار کردن احساسات عمومی" و بدتر از همه "تکمیل نقشه امنیتی دشمن" فرق قائل نیستید. گناه سیاسی همان گناه شرعی نیست. 🔟دهم. در نهایت اینکه هر کار می کنید مراقبت کنید انقلاب را در مظان این اتهام قرار ندهید که اهتمام بر حجاب آنچنان هم ضرورت و موضوع مهمی نبوده که سالها بر آن هزینه دادیم...رحم کنید بر نسل های جدید. همشهری @mahdian_mohsen
❎برای خواهرش...خواهرامون بوی تعفن آقای لیدر بیشتر بلند شد. بیچاره خواهر بی نوایش که به او اعتماد کرد و امروز با 750 میلیارد تومان بدهی پشت میله های زندان است. خوب دقت کنیم؛ 1⃣یکم. از عنوان برادری سواستفاده کرد و 2⃣ دوم دروغ گفت و او را به امید واهی فریفت و 3⃣سوم دارائیش ربود و 4⃣چهارم بی اعتنا به رنج و گرفتاری خواهر او را تنها گذاشت و گریخت و 5⃣پنجم ژست سیاسی گرفت تا بخاطر فساد اقتصادی هویتش برملا و دیپورت نشود. ✅این فرآیند آشنا نیست؟ تنها با خواهرش چنین نکرد؛ او با بسیاری از خواهران مان در این سرزمین همین کرد. ✅داستان دردناکی است. تنها ماجرای علی کریمی نیست. 🔸پدر مهسا چنین نبود؟ پرده ها کنار نرفت و طشت دروغگوئی اش از بام نیافتاد؟ آنروز که چشم در چشم دوربین گفت دخترم حتی برای سرماخوردگی هم نزد پزشک نرفته است؛ حال آنکه فیلمش در خلوت منتشر شد که می گوید مهسا سابقه بیماری سخت و جراحی و غیره داشته است. 🔸مادر کیان چه؟ وقتی برای خونخواهی کیان به دامن قانلان فرزندش پناه برد، همه چیز روشن نشد؟ وقتی امان نامه برای تروریست ها و قاتلان کیان خواست، چشم ها باز نشد؟ 🔸مسیح علی نژاد کافی نبود که ببینیم این جریان شیاد به بهانه آزادی برهنگی، تجزیه این خاک را هدف گرفته اند؟ از عکس یادگاری اش با قاتلان حاج قاسم و صاحبان تحریم سفره های مردم درس نگرفتیم؟ 🔸از لجنه مشترک حامداسماعیلیون با منافقین شقی که سالها دستشان به خون مردم ایران آغشته است معلوم نشد کاسبان هواپیمای اوکراینی چه نقشه ای به سر دارند؟ 🔸از همسفره گی و هم نشینی ربع پهلوی با صهیونیست های کودک کش و شقی ترین دشمن مشترک انسانیت، نیافتیم با چه اهریمنی مواجهیم؟ 🔹وحدت پوشالین شان کمتر از چند ماه با بی حیثیتی تمام فروپاشید تا مشخص شود گرگ ها مقابل هم با چشم باز می خوابند تا ناغافل بر هم چنگ نزنند و دندان بر هم نکشند. ✅حرف از دیوان و ددان نیست. سخن با آنان است که از سر غفلت در حلقه کرکس ها به گروگان رفتند و در میان زوزه شغالان صدای شیران نشنفتند و دست آخر جور کش غول بیابان شدند. ❇️خواهر علی کریمی نماد است؛ نمادی برای خواهرامون. به همین سادگی؛ از اعتمادها سواستفاده کردند و دروغ گفتند و فریفتند و ربودند و عده ای را در رنج زندان ها و حلقه های اعدام رها کردند و دست آخر از دشمنان این مردم صله گرفتند. یکی ویزا و یکی کیسه دلار و یکی... 🔻چشم باز کنیم. ببینیم. عبرت بگریم و بیشتر به ناکس ها اعتماد نکنیم... و به بیان سعدی پيمان دوست بشکستي؛ ببين از که بريدي و با که پيوستي؟ @mahdian_mohsen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️جدی جدی فکر کردند پلتفرم نسل جدید خبرگزاری و روزنامه است. ▪️بدون توقف. هر روز ساعت 17.شبکه 3 @mahdian_mohsen
⛔️پیشنهادهای الکلی 1⃣یکم. آمار مرگ و میر مشروبات الکی تقلبی به 28 نفر رسید. واقعا دردناک است و تالم برانگیز. هم برای کسانی که جان خود را از دست دادند و هم غیبت دستگاه های نظارتی در فرآیند توزیع متانول و شکل گیری دلالی مرگ. اما از این بدتر استدلال جماعت ساده دلی است که می گویند چرا باید یک امر حرام، جرم انگاری شود و همین امر موجب ترس از مجازات و شکل گیری مشروبات تقلبی شود؟ جدی جدی این عزیزان فکر می کنند اگر الکل سالم به دست مصرف کننده برسد برای سلامتی شان مفید است؛ مثل این که کسی بگوید مصرف موادمخدر را آزاد کنید تا مثلا شیشه تقلبی دست خریدار نرسد و باعث صدمه نشود. جهت اطلاع به قاعده آزادی مسکرات، تنها در آمریکا طی یک سال 95 هزار نفر تلف شدند . جالب اینکه بسیاری از کشورهای اروپائی و آمریکائی به سمت محدودسازی مصرف الکل رفته اند. بعد این تحلیل های کج و معوج داخلی جالب نیست؟  2⃣دوم. صدمه دیدن فرد، درون حکمت حرام شرعی است و البته این هست و همین نیست. حرام شرعی نه تنها به فرد صدمه می زند بلکه در امور اجتماعی به جامعه نیز لطمه وارد می کند. یکی از دلائل حرمت برهنگی و کشف حجاب همین است. برخی متوجه نیستند که کشف حجاب تنها به ضرر فرد نیست و یک جامعه را صدمه می زند و به همین دلیل است که قانون مانع کشف حجاب می شود. ممنوعیت قانون صرفا برای باحجاب کردن بی حجاب نیست و هدف اصلی صیانت از سلامت روانی جامعه است.  چند روز پیش در شبکه های اجتماعی، یک خانم بی حجاب به عورت نمائی یک آقا در خیابان اعتراض کرده و احساس ناامنی و بلکه توهین کرده بود. حال سوال اینست با کدام استدلال برهنگی زن عین آزادی است و برهنگی مرد ضدآزادی؟ فارغ از دستور دین و قانون که آنهم منطق عقلائی روشن دارد، کشف حجاب و برهنگی از حیث یک جامعه دموکراتیک و مردم سالار نیز تعرض به حقوق شهروندی است. به همین دلیل است که همه جای دنیا برای پوشش حد و مرز قائلند و تفاوت ها بر سر فرهنگ و عرف جوامع است. همشهری @mahdian_mohsen
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نقش صدف بیوتی و مستر تسترها و آنجلیناجولی در جنگ شبکه ای. جنگ شبکه ای چیست؟ نقش من و شما در این جنگ ها چیست؟ @mahdian_mohsen
❇️نسخه جدید رهبرانقلاب در اداره کشور رهبرانقلاب در دیدار با مسئولین دستگاه قضائی مدل جدیدی برای حکمرانی ارائه فرمودند که البته منحصر به دستگاه قضائی نیز نمی شود و منطق آن همه حاکمیت را در بر می گیرد. 🔻به این چند گزاره با دقت توجه کنیم. 🔸فرمودند: 1⃣یکم. تصویر رسانه‌ای قوه قضائیه تصویر خوبی نیست 2⃣دوم. اکثریت قاطع قضات شریف هستند اما سوء استفاده اقلیتی کوچک، چهره قوه قضائیه را مخدوش می‌کند 3⃣سوم. کسی که به دادگستری مراجعه می‌کند اگر با اخم مواجه شود دل شکسته بیرون می‌آید حتی اگر به کار او رسیدگی شود 4⃣و چهارم: خروجی و نتیجه نهایی کار که به دست مردم می‌رسد باید معیار و منشاء داوری باشد. سه گزاره اول یک نخ تسبیح مشترک دارد و آن اینکه کارآمدی کفایت نمی کند و به همان اندازه و بلکه بیشتر برداشت نهائی افکار عمومی اهمیت دارد. گزاره اول می گوید علیرغم عملکرد خوب؛ اما تصویر ضعیف است. گزینه دوم می گوید جمعیت اقلیت فاسد در قضات، چهره عدلیه را مخدوش می کند. گزینه سوم می گوید ولو کار مردم را راه بیاندازید اما یک اخم ساده کار را خراب می کند. هر سه گزاره تاکید بر تصویر است؛ تاکید بر افکار عمومی؛ ولو عملکرد در برآیند کلی مثبت باشد. تا اینجای ماجرا تاکید اصلی بر توجه به برداشت نهایی جامعه است. به سخن دیگر حاکمیت نباید به برداشت مخاطب بی اعتنا باشد. قضاوت نهائی افکار عمومی می تواند تحت تاثیر عملکرد همان جماعت اقلیت فاسد در دستگاه قضا باشد. می تواند ناشی از یک اخم کوچک باشد. دستگاه قضا و حاکمیت باید به برداشت نهایی مخاطب توجه کند و اجازه ندهد هیچ سطحی از تخلف تصویر نهایی را مخدوش کند. انشالله توجه داریم که این مهم فراتر از کار رسانه ای است؛ آنهم هست. اما این هدف راهبردی نیازمند برنامه ریزی عمیق تر و پیچیده تری است. توجه اصلی باید معطوف به این گزاره باشد که تخلف در جمهوری اسلامی کمش نیز زیاد است. ✅اما گزاره چهارم نسبت به سه گزاره اول بسیار کلیدی تر است. در سه گزاره اول می فرمانید مراقبت کنید یک خطای کوچک تصویر نهایی ذهن مخاطب را تخریب نکند. اما در گزاره چهارم می فرمایند ملاک داوری برای عملکرد مسوولین احساس نهایی مردم است. این مهم فراتر از ذهنیت صرف است؛ بلکه بر احساس حقیقی مردم تاکید دارد. ❇️خلاصه اینکه هر میزان آمار و بیلان یک سازمان و نهاد و اساسا حاکمیت مثبت باشد، ملاک نهایی اینست که مردم به صورت محسوس آنرا لمس کنند. این معیار جدید ملاک ارزیابی نهادها را تغییر می دهد و بجای توقف در گزارش مسوولین بر برداشت واقعی جامعه تاکید دارد. 🔻با این معیار قضاوت حکمرانی نیاز مند دو اصل کلیدی است: 1⃣اول اینکه خطاهای کوچک ممکن است کارهای بزرگ را زیر سوال ببرد و به همان اندازه مهم است. 2⃣دوم اینکه کارهای بزرگ را مردم باید سر صحنه زندگی احساس کنند. از این پس عملکرد ها را باید با این معیار سنجید و محک زد. @mahdian_mohsen
⚽️یاغی‌ها و سواد هواداری یک بازیکن به‌خاطر پول بیشتر می‌خواهد از پرسپولیس به استقلال منتقل شود و همین موج سهمگین از مخالف‌های خشن و متعصبانه را به‌راه انداخته است که چه نشسته‌اید؛ آنکه پرسپولیسی بود امروز یاغی شده و استقلالی. از این خبر بگذریم، اما ما گرفتار یک فرهنگ خرافی در هواداری هستیم که فراتر از علقه‌های طرفداری و هیجان ساده است؛ این فرهنگ زیربنای اصلی سلبریتی‌سازی‌ است و مقوم چرخه دکانداری در این صنعت و از همه بدتر موجد یک دوقطبی توهمی که سرریز آن دامن فرهنگ و سیاست و حتی خانواده را هم گرفته است. هواداری امری مذموم نیست؛ به شرط اینکه به آدابش وفادار باشیم. هواداری جایی تقبیح می‌شود که دچار تعصب کور و تعطیلی ذهن و عقل شود. هواداری وقتی از طرفداری یک ارزش پا فراتر گذاشته و تبدیل به هویت اجتماعی فرد شود، دیگر عقل‌گریز است. شکست یا پیروزی تیمش باعث جابه‌جایی عزت‌نفس او می‌شود و همین موضوع به‌شدت او را هراسان از تحولات می‌کند. این سبک هواداری یک حس سرخوشی و قدرت موهوم درست می‌کند و فرد از هر نوع عقلانیتی گریزان می‌شود؛ چون برهم زننده این خلسه خیال‌انگیز است. این سبک هواداری را دست‌کم نگیرید. بسیار هم درونی و در فرهنگ ما ریشه دوانده است. این سبک هواداری بنای اصلی ساخت صنعت سلبریتی و همه آسیب‌های پس از آن است. این فرهنگ هواداری است که سلبریتی‌ها را قدرت سیری‌ناپذیر داده و موجب مسئولیت‌ناپذیری آنها می‌شود. همین اغتشاشات گذشته را مرور کنید؛ چه بسا سلبریتی‌هایی که تحت‌تأثیر مخاطب دست‌ساز و سازماندهی شده، از سر ناچاری مواضع شاذ و حیرت‌انگیز گرفتند و البته بعدا پشیمان شدند. ریشه کجروی سلبریتی‌ها را باید در همین هواداری بیمارگونه دانست؛ به همین دلیل است که بسیاری از سلبریتی‌ها فارغ از مواضع علنی‌شان در زندگی شخصی نیز دچار مشکلات عدیده ناشی از فرهنگ هواداری‌ هستند. اما انحراف این سبک هواداری تنها منحصر به سلبریتی‌سازی‌ نیست. در همین ماجرای یاغی فوتبالی، اگر این سبک هواداری وجود نداشت، اساسا این میزان دستمزدهای نجومی رد و بدل نمی‌شد و بلکه بدتر زمینه اقتصاد زیرزمینی و انحرافات مالی و پولشویی را فراهم نمی‌کرد. ماجرا به دکانداری در سلبریتی‌سازی‌ نیز ختم نمی‌شود. ثمره نهایی این دست هواداری‌ها، دوقطبی‌های توهمی است؛ دوقطبی‌هایی که هیچ ریشه عقلانی ندارند و صرفا موجب رقابت‌های خشن و کینه‌توزانه می‌شوند و فرهنگی می‌سازند که در ورزش منحصر نمی‌شود و به سیاست و حتی اخلاق شخصی نیز منتقل می‌شود. این مدل دوقطبی‌ها، سیاست را نیز استقلال-پرسپولیسی می‌کنند و فرد را دچار کوررنگی و ندیدن اشکالات. هرکس با او همراه شود، به او عشق می‌ورزد و هرکس او را نقد کند، از او متنفر می‌شود. نکات مثبت رقیب را نمی‌بیند و به کمتر از تکفیر او فکر نمی‌کند. برای او کل کل بسیار جذاب‌تر و دلنشین‌تر از گفت‌وگوست. با کل‌کل رجز می‌خواند و خود را به رخ می‌کشد و تلاش می‌کند قدرتش را تحمیل کند. افراد با هواداری‌شان، همدیگر را یافته و حس قدرت مشترک پیدا می‌کنند؛ حسی فراتر از حس فردی. بغض جمعی، حیرت جمعی، لذت جمعی، نفرت جمعی و... حس مشترک جمعی، قدرتی فراتر از حس فردی دارد؛ حسی شبیه موج‌های مکزیکی در فوتبال. نترسید نترسید ما همه با هم هستیم به‌خاطر حس مقاومت جمعی است که فراتر از حس تاب‌آوری فردی است. کارکرد اصلی حس مشترک جمعی این است که فرد خود را از فکر کردن بی‌نیاز می‌بیند و ماموریت فکر کردن را به جمع می‌سپارد و هرکاری جمع انجام می‌دهد، برایش مشروع می‌شود؛ مثلا برای معناداری و روایت یک خبر به کامنت‌ها نگاه می‌کند و با همراه شدن با نظر اکثریت، حس برتری و قدرت پیدا می‌کند. در نهایت نیز چنین فردی، زندگی‌اش گرفتار همین دوقطبی‌های خیالی می‌شود و ناخواسته قضاوتش از پیرامون، برآمده از همین خلق و خوی دوقطبی زده و استقلال- پرسپولیسی است و امان از این خلق‌وخوها که ریشه نزاعات بی‌اساس و بداخلاقی‌های ناپایان اجتماعی است. @mahdian_mohsen
سیلی به اسلام سخنان رهبری همیشه پر نکته و مهم است اما گاهی به جز حکیمانه بودن، میخکوب کننده و حیرت آور است، شبیه سیلی است که به یک انسان خواب آلود در سرما میزنند تا نمیرد. این بار سخنان ایشان با حوزه علمیه، یکی از همین موارد بود. نهیبی که بر سر حوزه های علمیه زده شد، جدی بود. متفاوت بود. پر از درد بود. هشدار درباره «سیلی خوردن اسلام» و نقش حوزه در این ماجرا نکته ای نبود که بتوان به راحتی از کنار آن عبور کرد. او درباره تبلیغ به عنوان یکی از شوون جدی حوزه های علمیه به صراحت نالید که من «نگرانم». مساله را برای همه طلاب و‌ حوزویان و علما و مراجع و نهادها و مسوولین حوزوی آشکارتر نمود و گفت تبلیغ در راس امور است. این یک سخن مهم و‌ حیاتی بود. باز عده ای سرشان را در لاک درس و بحث و هیات علمی و مدارج حوزوی و درسهای متداول روزانه شان فرو نکنند و خود را به نشنیدن نزنند و جملات او را تحریف نکنند و نگویند همین کارهایی که میکنیم خوب است. حوزه باید بیدار شود. حوزه باید نطقش باز شود. حوزه بسیار جلو تر و ارتقا یافته تر از پیش از انقلاب است لکن بسیار عقبتر و جامانده تر از نیازهای امروز کشور. در ماجرای اغتشاشات و حمله همه جانبه رسانه ای و فرهنگی دشمن سکوت علما و حوزویان و یا بیان سخنان دو پهلو و پر لکنت ، آزار دهنده بود. مساله های ذهن جوانان زیاد شده و تلاش ما عمامه به سر ها چند برابر نشده و باید نگران بود. نگران لعنتی بود که زمین و آسمان به عالمی میدهد که در هنگامه نیاز فکری جامعه، سکوت میکند. راه چاره چیست؟ اولا باید باورهای خود را مرور کنیم. هویت طلبگی به پیشقراولی امت و امامت او است. همه امور دیگر شوون و لوازم همین هویت است. پس هر زمان نقشی اجتماعی پر رنگ تر میشود ثانیا باید عموم طلاب و حوزویان «سبک زندگی» خود را بر این اساس ویرایش کنند. اگر در طول سال چند دهه خاص به تبلیغ اختصاص میدادند، اکنون باید برنامه ثابت روزانه برای تبلیغ در زندگی خود قرار دهند. همه طلاب کوچک و بزرگ. ثالثا باید ارتباطات اجتماعی و فامیلی و خانوادگی خود را بر این اساس تشدید کنند و ارتباطات جدید اجتماعی ایجاد کنند. رابعا باید حوزه های علمیه کاری کنند که همه مردم مبلغ شوند. جهاد تبیین یک جهاد همگانی است. حوزه باید این جهاد همگانی را حقیقتا فراگیر کند. هر کسی در این روزگار باید آنچه میداند و میفهمد در این جنگ شناختی مقابل دشمن بیان کند. روشنگری میتواند خطورات و وساوس را نابود کند. خامسا نیاز به شناخت و اندیشه و زاویه نگاهی متفاوت و طلبگی به امور داریم. بدون زاویه نگاه درست قدرت تحلیل درست نخواهیم داشت، قدرت تهاجم به بنیادهای اندیشه غرب نخواهیم داشت. پس باید اندیشه متناسب با ماموریت جدید را بدست آورد. اگر جامعه محتاج «امید ایمانی» است معلوم است که زاویه نگاه عمیق و راهبردی توحیدی ضروری است. ویژگی فضای رسانه ای جدید، سطحی شدن و خالی شدن از پشتوانه های فکر و اندیشه است. باید صحنه از اندیشه های عمیق و راهبردی پر شود تا زاویه نگاه عمومی ارتقا یابد و قدرت تحلیل رشد کرده و فضا مملو از تبیین و بیان و نور شود. حوزه باید در مستوای اندیشه رهبری جامعه وارد شود. اگر اسلام سیلی بخورد و از کبائر قدم به قدم قبح زدایی شود، شبیه علمای دوران سیدالشهدا متهم خواهیم بود. وقت برخاستن است. برخاستن همه خصوصا اهل علم.... سرمقاله همشهری @ali_mahdiyan
✅ 5 نکته درباره سلبریتی درمانی آقای قاضی کشف حجاب و هتک حرمت به پرچم ایران طی یکی دو روز گذشته بسیار خبرساز شده است. طبیعی است که مطالبه مردم مواجهه بهنگام و قاطع با این بی حرمتی هاست. اما حکم اخیر آقای قاضی درباره کشف حجاب به جهتی معنادار بود. آقای قاضی برای مجازات بازیگر صرفا جزای نقدی یا حبس در نظر نگرفت و برای درمان این بیماری، خواستار مراجعه به روانشناس و گزارش های دوره ای شده بود. واقعیت اینست که ریشه هنجارشنکنی های اخیر در میان بخشی از جامعه هنرمند و ورزشکار دلائل متنوع دارد و نباید با همه یکسان برخورد کرد. بخشی قابل اعتنایی از این رفتارها ریشه در بیماری های فردی دارد. یا عزت نفس پائین و خودتحقیری و بی هویتی و یا ترس از فشار اطرافیان و هراس از هجمه های سازمانی و یا عطش پایان ناپذیر دیده شدن و خودنمائی و غیره. این گروه را باید از افرادی که مساله اعتقادی دارند یا دنبال مبارزه ایدئولوژیک هستند و یا پول گرفته اند و اجیر شدند متفاوت دانست. ❇️اما چند ملاحظه را باید به این نسخه سنجیده و هوشمندانه آقای قاضی و در اصل مواجهه عدلیه اضافه کرد؛ خاصه اینکه این روزها مجلس در حال تصویب لایحه عفاف و حجاب است و از این منظر مخاطب این متن است. برخورد با ایندست مسائل باید پنج وجه توامان داشته باشد. 🔸اول اینکه به ریشه خطای فرد باید توجه کند. درمان را نمی توان بی اعتنا به مرض نسخه کرد. حکم اخیر آقای قاضی از این منظر اهمیت دارد. 🔹دوم اینکه مجازات در هر سطحی باید بازدارانده باشد. هرچه هست باید مانع تکرار شود. باید در ادراک عمومی سخت ارزیابی شود که دیگری جرئت تکرار آنرا نداشته باشد. 🔸سوم اینکه مجازات نباید بی اعتنا به اصل موضوع باشد. مثلا شکستن حرمت پرچم توهین به همه داشته های یک ملت است. توهین به یک نماد دینی و ایرانی است. اینکه مجرم چه نیتی داشته و چه مرضی، نافی شکستن حریم ها نمی شود. آدمی که قتل می کند ولو بیماری روحی داشته باشد اما مرتکب قتل نفس شده و جان یک انسان را گرفته است. 🔹چهارم نسبت این خطا با گناهان بزرگتر است. یک تخلف فردی وقتی در خدمت دشمن می رود تبدیل به یک پروژه امنیتی می شود. ممکن است صدای بوق ممتد صرفا یک خطای راهنمائی رانندگی باشد و مقابل بیمارستان حکم بی اخلاقی پیدا کند اما وقتی اجابت خواست دشمن می شود معنایش تغییر می کند و گناه سیاسی و امنیتی می شود. 🔸پنجم و در نهایت اینکه ایندست احکام باید جلوی چشم مردم باشد. قاطع و به هنگام. علت نیز روشن است. این خطاها اول از همه موجب جریحه دار شدن احساسات عمومی می شود و از اینجهت زمان برخورد و علنی سازی آن اهمیت دارد. خلاصه اینکه برخورد با ایندست موضوعات باید هم فرد را ببیند و هم جامعه. هم درمان باشد و هم پیشگیری. هم عمل را ببیند و هم اثر آن و ... @mahdian_mohsen