❎برای خواهرش...خواهرامون
بوی تعفن آقای لیدر بیشتر بلند شد. بیچاره خواهر بی نوایش که به او اعتماد کرد و امروز با 750 میلیارد تومان بدهی پشت میله های زندان است. خوب دقت کنیم؛
1⃣یکم. از عنوان برادری سواستفاده کرد و
2⃣ دوم دروغ گفت و او را به امید واهی فریفت و
3⃣سوم دارائیش ربود و
4⃣چهارم بی اعتنا به رنج و گرفتاری خواهر او را تنها گذاشت و گریخت و
5⃣پنجم ژست سیاسی گرفت تا بخاطر فساد اقتصادی هویتش برملا و دیپورت نشود.
✅این فرآیند آشنا نیست؟
تنها با خواهرش چنین نکرد؛ او با بسیاری از خواهران مان در این سرزمین همین کرد.
✅داستان دردناکی است. تنها ماجرای علی کریمی نیست.
🔸پدر مهسا چنین نبود؟ پرده ها کنار نرفت و طشت دروغگوئی اش از بام نیافتاد؟ آنروز که چشم در چشم دوربین گفت دخترم حتی برای سرماخوردگی هم نزد پزشک نرفته است؛ حال آنکه فیلمش در خلوت منتشر شد که می گوید مهسا سابقه بیماری سخت و جراحی و غیره داشته است.
🔸مادر کیان چه؟ وقتی برای خونخواهی کیان به دامن قانلان فرزندش پناه برد، همه چیز روشن نشد؟ وقتی امان نامه برای تروریست ها و قاتلان کیان خواست، چشم ها باز نشد؟
🔸مسیح علی نژاد کافی نبود که ببینیم این جریان شیاد به بهانه آزادی برهنگی، تجزیه این خاک را هدف گرفته اند؟ از عکس یادگاری اش با قاتلان حاج قاسم و صاحبان تحریم سفره های مردم درس نگرفتیم؟
🔸از لجنه مشترک حامداسماعیلیون با منافقین شقی که سالها دستشان به خون مردم ایران آغشته است معلوم نشد کاسبان هواپیمای اوکراینی چه نقشه ای به سر دارند؟
🔸از همسفره گی و هم نشینی ربع پهلوی با صهیونیست های کودک کش و شقی ترین دشمن مشترک انسانیت، نیافتیم با چه اهریمنی مواجهیم؟
🔹وحدت پوشالین شان کمتر از چند ماه با بی حیثیتی تمام فروپاشید تا مشخص شود گرگ ها مقابل هم با چشم باز می خوابند تا ناغافل بر هم چنگ نزنند و دندان بر هم نکشند.
✅حرف از دیوان و ددان نیست. سخن با آنان است که از سر غفلت در حلقه کرکس ها به گروگان رفتند و در میان زوزه شغالان صدای شیران نشنفتند و دست آخر جور کش غول بیابان شدند.
❇️خواهر علی کریمی نماد است؛ نمادی برای خواهرامون.
به همین سادگی؛ از اعتمادها سواستفاده کردند و دروغ گفتند و فریفتند و ربودند و عده ای را در رنج زندان ها و حلقه های اعدام رها کردند و دست آخر از دشمنان این مردم صله گرفتند. یکی ویزا و یکی کیسه دلار و یکی...
🔻چشم باز کنیم. ببینیم. عبرت بگریم و بیشتر به ناکس ها اعتماد نکنیم... و به بیان سعدی پيمان دوست بشکستي؛ ببين از که بريدي و با که پيوستي؟
@mahdian_mohsen
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️جدی جدی فکر کردند پلتفرم نسل جدید خبرگزاری و روزنامه است.
▪️بدون توقف. هر روز ساعت 17.شبکه 3
@mahdian_mohsen
12.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چگونه از جنگ تحمیلی به جنگ شناختی رسیدیم
@mahdian_mohsen
⛔️پیشنهادهای الکلی
1⃣یکم. آمار مرگ و میر مشروبات الکی تقلبی به 28 نفر رسید. واقعا دردناک است و تالم برانگیز. هم برای کسانی که جان خود را از دست دادند و هم غیبت دستگاه های نظارتی در فرآیند توزیع متانول و شکل گیری دلالی مرگ.
اما از این بدتر استدلال جماعت ساده دلی است که می گویند چرا باید یک امر حرام، جرم انگاری شود و همین امر موجب ترس از مجازات و شکل گیری مشروبات تقلبی شود؟
جدی جدی این عزیزان فکر می کنند اگر الکل سالم به دست مصرف کننده برسد برای سلامتی شان مفید است؛ مثل این که کسی بگوید مصرف موادمخدر را آزاد کنید تا مثلا شیشه تقلبی دست خریدار نرسد و باعث صدمه نشود.
جهت اطلاع به قاعده آزادی مسکرات، تنها در آمریکا طی یک سال 95 هزار نفر تلف شدند . جالب اینکه بسیاری از کشورهای اروپائی و آمریکائی به سمت محدودسازی مصرف الکل رفته اند.
بعد این تحلیل های کج و معوج داخلی جالب نیست؟
2⃣دوم. صدمه دیدن فرد، درون حکمت حرام شرعی است و البته این هست و همین نیست. حرام شرعی نه تنها به فرد صدمه می زند بلکه در امور اجتماعی به جامعه نیز لطمه وارد می کند.
یکی از دلائل حرمت برهنگی و کشف حجاب همین است. برخی متوجه نیستند که کشف حجاب تنها به ضرر فرد نیست و یک جامعه را صدمه می زند و به همین دلیل است که قانون مانع کشف حجاب می شود. ممنوعیت قانون صرفا برای باحجاب کردن بی حجاب نیست و هدف اصلی صیانت از سلامت روانی جامعه است.
چند روز پیش در شبکه های اجتماعی، یک خانم بی حجاب به عورت نمائی یک آقا در خیابان اعتراض کرده و احساس ناامنی و بلکه توهین کرده بود. حال سوال اینست با کدام استدلال برهنگی زن عین آزادی است و برهنگی مرد ضدآزادی؟
فارغ از دستور دین و قانون که آنهم منطق عقلائی روشن دارد، کشف حجاب و برهنگی از حیث یک جامعه دموکراتیک و مردم سالار نیز تعرض به حقوق شهروندی است. به همین دلیل است که همه جای دنیا برای پوشش حد و مرز قائلند و تفاوت ها بر سر فرهنگ و عرف جوامع است.
همشهری
@mahdian_mohsen
20.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نقش صدف بیوتی و مستر تسترها و آنجلیناجولی در جنگ شبکه ای.
جنگ شبکه ای چیست؟
نقش من و شما در این جنگ ها چیست؟
@mahdian_mohsen
❇️نسخه جدید رهبرانقلاب در اداره کشور
رهبرانقلاب در دیدار با مسئولین دستگاه قضائی مدل جدیدی برای حکمرانی ارائه فرمودند که البته منحصر به دستگاه قضائی نیز نمی شود و منطق آن همه حاکمیت را در بر می گیرد.
🔻به این چند گزاره با دقت توجه کنیم.
🔸فرمودند:
1⃣یکم. تصویر رسانهای قوه قضائیه تصویر خوبی نیست
2⃣دوم. اکثریت قاطع قضات شریف هستند اما سوء استفاده اقلیتی کوچک، چهره قوه قضائیه را مخدوش میکند
3⃣سوم. کسی که به دادگستری مراجعه میکند اگر با اخم مواجه شود دل شکسته بیرون میآید حتی اگر به کار او رسیدگی شود
4⃣و چهارم: خروجی و نتیجه نهایی کار که به دست مردم میرسد باید معیار و منشاء داوری باشد.
سه گزاره اول یک نخ تسبیح مشترک دارد و آن اینکه کارآمدی کفایت نمی کند و به همان اندازه و بلکه بیشتر برداشت نهائی افکار عمومی اهمیت دارد. گزاره اول می گوید علیرغم عملکرد خوب؛ اما تصویر ضعیف است. گزینه دوم می گوید جمعیت اقلیت فاسد در قضات، چهره عدلیه را مخدوش می کند. گزینه سوم می گوید ولو کار مردم را راه بیاندازید اما یک اخم ساده کار را خراب می کند. هر سه گزاره تاکید بر تصویر است؛ تاکید بر افکار عمومی؛ ولو عملکرد در برآیند کلی مثبت باشد.
تا اینجای ماجرا تاکید اصلی بر توجه به برداشت نهایی جامعه است. به سخن دیگر حاکمیت نباید به برداشت مخاطب بی اعتنا باشد. قضاوت نهائی افکار عمومی می تواند تحت تاثیر عملکرد همان جماعت اقلیت فاسد در دستگاه قضا باشد. می تواند ناشی از یک اخم کوچک باشد. دستگاه قضا و حاکمیت باید به برداشت نهایی مخاطب توجه کند و اجازه ندهد هیچ سطحی از تخلف تصویر نهایی را مخدوش کند.
انشالله توجه داریم که این مهم فراتر از کار رسانه ای است؛ آنهم هست. اما این هدف راهبردی نیازمند برنامه ریزی عمیق تر و پیچیده تری است. توجه اصلی باید معطوف به این گزاره باشد که تخلف در جمهوری اسلامی کمش نیز زیاد است.
✅اما گزاره چهارم نسبت به سه گزاره اول بسیار کلیدی تر است. در سه گزاره اول می فرمانید مراقبت کنید یک خطای کوچک تصویر نهایی ذهن مخاطب را تخریب نکند. اما در گزاره چهارم می فرمایند ملاک داوری برای عملکرد مسوولین احساس نهایی مردم است. این مهم فراتر از ذهنیت صرف است؛ بلکه بر احساس حقیقی مردم تاکید دارد.
❇️خلاصه اینکه هر میزان آمار و بیلان یک سازمان و نهاد و اساسا حاکمیت مثبت باشد، ملاک نهایی اینست که مردم به صورت محسوس آنرا لمس کنند.
این معیار جدید ملاک ارزیابی نهادها را تغییر می دهد و بجای توقف در گزارش مسوولین بر برداشت واقعی جامعه تاکید دارد.
🔻با این معیار قضاوت حکمرانی نیاز مند دو اصل کلیدی است:
1⃣اول اینکه خطاهای کوچک ممکن است کارهای بزرگ را زیر سوال ببرد و به همان اندازه مهم است.
2⃣دوم اینکه کارهای بزرگ را مردم باید سر صحنه زندگی احساس کنند.
از این پس عملکرد ها را باید با این معیار سنجید و محک زد.
@mahdian_mohsen
⚽️یاغیها و سواد هواداری
یک بازیکن بهخاطر پول بیشتر میخواهد از پرسپولیس به استقلال منتقل شود و همین موج سهمگین از مخالفهای خشن و متعصبانه را بهراه انداخته است که چه نشستهاید؛ آنکه پرسپولیسی بود امروز یاغی شده و استقلالی.
از این خبر بگذریم، اما ما گرفتار یک فرهنگ خرافی در هواداری هستیم که فراتر از علقههای طرفداری و هیجان ساده است؛ این فرهنگ زیربنای اصلی سلبریتیسازی است و مقوم چرخه دکانداری در این صنعت و از همه بدتر موجد یک دوقطبی توهمی که سرریز آن دامن فرهنگ و سیاست و حتی خانواده را هم گرفته است.
هواداری امری مذموم نیست؛ به شرط اینکه به آدابش وفادار باشیم. هواداری جایی تقبیح میشود که دچار تعصب کور و تعطیلی ذهن و عقل شود.
هواداری وقتی از طرفداری یک ارزش پا فراتر گذاشته و تبدیل به هویت اجتماعی فرد شود، دیگر عقلگریز است. شکست یا پیروزی تیمش باعث جابهجایی عزتنفس او میشود و همین موضوع بهشدت او را هراسان از تحولات میکند.
این سبک هواداری یک حس سرخوشی و قدرت موهوم درست میکند و فرد از هر نوع عقلانیتی گریزان میشود؛ چون برهم زننده این خلسه خیالانگیز است.
این سبک هواداری را دستکم نگیرید. بسیار هم درونی و در فرهنگ ما ریشه دوانده است. این سبک هواداری بنای اصلی ساخت صنعت سلبریتی و همه آسیبهای پس از آن است. این فرهنگ هواداری است که سلبریتیها را قدرت سیریناپذیر داده و موجب مسئولیتناپذیری آنها میشود.
همین اغتشاشات گذشته را مرور کنید؛ چه بسا سلبریتیهایی که تحتتأثیر مخاطب دستساز و سازماندهی شده، از سر ناچاری مواضع شاذ و حیرتانگیز گرفتند و البته بعدا پشیمان شدند.
ریشه کجروی سلبریتیها را باید در همین هواداری بیمارگونه دانست؛ به همین دلیل است که بسیاری از سلبریتیها فارغ از مواضع علنیشان در زندگی شخصی نیز دچار مشکلات عدیده ناشی از فرهنگ هواداری هستند.
اما انحراف این سبک هواداری تنها منحصر به سلبریتیسازی نیست. در همین ماجرای یاغی فوتبالی، اگر این سبک هواداری وجود نداشت، اساسا این میزان دستمزدهای نجومی رد و بدل نمیشد و بلکه بدتر زمینه اقتصاد زیرزمینی و انحرافات مالی و پولشویی را فراهم نمیکرد.
ماجرا به دکانداری در سلبریتیسازی نیز ختم نمیشود. ثمره نهایی این دست هواداریها، دوقطبیهای توهمی است؛ دوقطبیهایی که هیچ ریشه عقلانی ندارند و صرفا موجب رقابتهای خشن و کینهتوزانه میشوند و فرهنگی میسازند که در ورزش منحصر نمیشود و به سیاست و حتی اخلاق شخصی نیز منتقل میشود.
این مدل دوقطبیها، سیاست را نیز استقلال-پرسپولیسی میکنند و فرد را دچار کوررنگی و ندیدن اشکالات. هرکس با او همراه شود، به او عشق میورزد و هرکس او را نقد کند، از او متنفر میشود.
نکات مثبت رقیب را نمیبیند و به کمتر از تکفیر او فکر نمیکند. برای او کل کل بسیار جذابتر و دلنشینتر از گفتوگوست. با کلکل رجز میخواند و خود را به رخ میکشد و تلاش میکند قدرتش را تحمیل کند.
افراد با هواداریشان، همدیگر را یافته و حس قدرت مشترک پیدا میکنند؛ حسی فراتر از حس فردی. بغض جمعی، حیرت جمعی، لذت جمعی، نفرت جمعی و... حس مشترک جمعی، قدرتی فراتر از حس فردی دارد؛ حسی شبیه موجهای مکزیکی در فوتبال. نترسید نترسید ما همه با هم هستیم بهخاطر حس مقاومت جمعی است که فراتر از حس تابآوری فردی است.
کارکرد اصلی حس مشترک جمعی این است که فرد خود را از فکر کردن بینیاز میبیند و ماموریت فکر کردن را به جمع میسپارد و هرکاری جمع انجام میدهد، برایش مشروع میشود؛ مثلا برای معناداری و روایت یک خبر به کامنتها نگاه میکند و با همراه شدن با نظر اکثریت، حس برتری و قدرت پیدا میکند.
در نهایت نیز چنین فردی، زندگیاش گرفتار همین دوقطبیهای خیالی میشود و ناخواسته قضاوتش از پیرامون، برآمده از همین خلق و خوی دوقطبی زده و استقلال- پرسپولیسی است و امان از این خلقوخوها که ریشه نزاعات بیاساس و بداخلاقیهای ناپایان اجتماعی است.
@mahdian_mohsen
هدایت شده از بر پا
سیلی به اسلام
سخنان رهبری همیشه پر نکته و مهم است اما گاهی به جز حکیمانه بودن، میخکوب کننده و حیرت آور است، شبیه سیلی است که به یک انسان خواب آلود در سرما میزنند تا نمیرد. این بار سخنان ایشان با حوزه علمیه، یکی از همین موارد بود. نهیبی که بر سر حوزه های علمیه زده شد، جدی بود. متفاوت بود. پر از درد بود. هشدار درباره «سیلی خوردن اسلام» و نقش حوزه در این ماجرا نکته ای نبود که بتوان به راحتی از کنار آن عبور کرد. او درباره تبلیغ به عنوان یکی از شوون جدی حوزه های علمیه به صراحت نالید که من «نگرانم». مساله را برای همه طلاب و حوزویان و علما و مراجع و نهادها و مسوولین حوزوی آشکارتر نمود و گفت تبلیغ در راس امور است. این یک سخن مهم و حیاتی بود.
باز عده ای سرشان را در لاک درس و بحث و هیات علمی و مدارج حوزوی و درسهای متداول روزانه شان فرو نکنند و خود را به نشنیدن نزنند و جملات او را تحریف نکنند و نگویند همین کارهایی که میکنیم خوب است.
حوزه باید بیدار شود. حوزه باید نطقش باز شود. حوزه بسیار جلو تر و ارتقا یافته تر از پیش از انقلاب است لکن بسیار عقبتر و جامانده تر از نیازهای امروز کشور.
در ماجرای اغتشاشات و حمله همه جانبه رسانه ای و فرهنگی دشمن سکوت علما و حوزویان و یا بیان سخنان دو پهلو و پر لکنت ، آزار دهنده بود. مساله های ذهن جوانان زیاد شده و تلاش ما عمامه به سر ها چند برابر نشده و باید نگران بود. نگران لعنتی بود که زمین و آسمان به عالمی میدهد که در هنگامه نیاز فکری جامعه، سکوت میکند.
راه چاره چیست؟ اولا باید باورهای خود را مرور کنیم. هویت طلبگی به پیشقراولی امت و امامت او است. همه امور دیگر شوون و لوازم همین هویت است. پس هر زمان نقشی اجتماعی پر رنگ تر میشود
ثانیا باید عموم طلاب و حوزویان «سبک زندگی» خود را بر این اساس ویرایش کنند. اگر در طول سال چند دهه خاص به تبلیغ اختصاص میدادند، اکنون باید برنامه ثابت روزانه برای تبلیغ در زندگی خود قرار دهند. همه طلاب کوچک و بزرگ.
ثالثا باید ارتباطات اجتماعی و فامیلی و خانوادگی خود را بر این اساس تشدید کنند و ارتباطات جدید اجتماعی ایجاد کنند.
رابعا باید حوزه های علمیه کاری کنند که همه مردم مبلغ شوند. جهاد تبیین یک جهاد همگانی است. حوزه باید این جهاد همگانی را حقیقتا فراگیر کند. هر کسی در این روزگار باید آنچه میداند و میفهمد در این جنگ شناختی مقابل دشمن بیان کند. روشنگری میتواند خطورات و وساوس را نابود کند.
خامسا نیاز به شناخت و اندیشه و زاویه نگاهی متفاوت و طلبگی به امور داریم. بدون زاویه نگاه درست قدرت تحلیل درست نخواهیم داشت، قدرت تهاجم به بنیادهای اندیشه غرب نخواهیم داشت. پس باید اندیشه متناسب با ماموریت جدید را بدست آورد. اگر جامعه محتاج «امید ایمانی» است معلوم است که زاویه نگاه عمیق و راهبردی توحیدی ضروری است. ویژگی فضای رسانه ای جدید، سطحی شدن و خالی شدن از پشتوانه های فکر و اندیشه است. باید صحنه از اندیشه های عمیق و راهبردی پر شود تا زاویه نگاه عمومی ارتقا یابد و قدرت تحلیل رشد کرده و فضا مملو از تبیین و بیان و نور شود.
حوزه باید در مستوای اندیشه رهبری جامعه وارد شود. اگر اسلام سیلی بخورد و از کبائر قدم به قدم قبح زدایی شود، شبیه علمای دوران سیدالشهدا متهم خواهیم بود. وقت برخاستن است. برخاستن همه خصوصا اهل علم....
سرمقاله همشهری
@ali_mahdiyan
✅ 5 نکته درباره سلبریتی درمانی آقای قاضی
کشف حجاب و هتک حرمت به پرچم ایران طی یکی دو روز گذشته بسیار خبرساز شده است. طبیعی است که مطالبه مردم مواجهه بهنگام و قاطع با این بی حرمتی هاست. اما حکم اخیر آقای قاضی درباره کشف حجاب به جهتی معنادار بود.
آقای قاضی برای مجازات بازیگر صرفا جزای نقدی یا حبس در نظر نگرفت و برای درمان این بیماری، خواستار مراجعه به روانشناس و گزارش های دوره ای شده بود.
واقعیت اینست که ریشه هنجارشنکنی های اخیر در میان بخشی از جامعه هنرمند و ورزشکار دلائل متنوع دارد و نباید با همه یکسان برخورد کرد.
بخشی قابل اعتنایی از این رفتارها ریشه در بیماری های فردی دارد. یا عزت نفس پائین و خودتحقیری و بی هویتی و یا ترس از فشار اطرافیان و هراس از هجمه های سازمانی و یا عطش پایان ناپذیر دیده شدن و خودنمائی و غیره. این گروه را باید از افرادی که مساله اعتقادی دارند یا دنبال مبارزه ایدئولوژیک هستند و یا پول گرفته اند و اجیر شدند متفاوت دانست.
❇️اما چند ملاحظه را باید به این نسخه سنجیده و هوشمندانه آقای قاضی و در اصل مواجهه عدلیه اضافه کرد؛ خاصه اینکه این روزها مجلس در حال تصویب لایحه عفاف و حجاب است و از این منظر مخاطب این متن است.
برخورد با ایندست مسائل باید پنج وجه توامان داشته باشد.
🔸اول اینکه به ریشه خطای فرد باید توجه کند. درمان را نمی توان بی اعتنا به مرض نسخه کرد. حکم اخیر آقای قاضی از این منظر اهمیت دارد.
🔹دوم اینکه مجازات در هر سطحی باید بازدارانده باشد. هرچه هست باید مانع تکرار شود. باید در ادراک عمومی سخت ارزیابی شود که دیگری جرئت تکرار آنرا نداشته باشد.
🔸سوم اینکه مجازات نباید بی اعتنا به اصل موضوع باشد. مثلا شکستن حرمت پرچم توهین به همه داشته های یک ملت است. توهین به یک نماد دینی و ایرانی است. اینکه مجرم چه نیتی داشته و چه مرضی، نافی شکستن حریم ها نمی شود. آدمی که قتل می کند ولو بیماری روحی داشته باشد اما مرتکب قتل نفس شده و جان یک انسان را گرفته است.
🔹چهارم نسبت این خطا با گناهان بزرگتر است. یک تخلف فردی وقتی در خدمت دشمن می رود تبدیل به یک پروژه امنیتی می شود. ممکن است صدای بوق ممتد صرفا یک خطای راهنمائی رانندگی باشد و مقابل بیمارستان حکم بی اخلاقی پیدا کند اما وقتی اجابت خواست دشمن می شود معنایش تغییر می کند و گناه سیاسی و امنیتی می شود.
🔸پنجم و در نهایت اینکه ایندست احکام باید جلوی چشم مردم باشد. قاطع و به هنگام. علت نیز روشن است. این خطاها اول از همه موجب جریحه دار شدن احساسات عمومی می شود و از اینجهت زمان برخورد و علنی سازی آن اهمیت دارد.
خلاصه اینکه برخورد با ایندست موضوعات باید هم فرد را ببیند و هم جامعه. هم درمان باشد و هم پیشگیری. هم عمل را ببیند و هم اثر آن و ...
@mahdian_mohsen
8.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیمرد کوتاه و خیلی ساده و صادقانه گفت: ما زحمت کشیدیم.
یک دنیا سخن است در این "زحمت کشیدیم" ...یعنی بهترین های مان را فدا کردیم...یعنی خون ها دادیم....یعنی عرق ها ریختیم...
یعنی این خاک و دیار مقدس پشتوانه اش انبیایی است...اولیائی است.... همه خوبان عالم نسل به نسل جمع شدند تا میراث شان به دست خمینی بزرگ رسید.... تا شد انقلاب.
پیرمرد چقدر می فهمد. چقدر عالمانه. چقدر دردمندانه. چقدر غیرتی. چقدر متعصب به دین و خاک و ناموسش... آن زن نفهمید و اما پیرمرد برای او هم دلسوزی کرد.
این پیرمرد نماد است. هم ریش سفیدش نماد است و هم ظاهر و سادگی اش.
مردم حقیقی و حقیقت مردم ما همین است. "کهنه دیندار" و "مظلوم" و اما مقتدر.
هرکس این پیرمرد باغیرت تبریزی رو می شناسد معرفی کند تا همشهری برای او مراسم تکریم بگیرد. امیدوارم عدلیه نیز به وظیفه اش عمل کند....
@mahdian_mohsen
هدایت شده از بر پا
نصیری را زندان نکنید
✍بگذارید جلوی چشم باشد، باید انقلابیهای سوپر انقلابی خوب تماشا کنند. آنانکه «نظام» را متهم میکنند تا بگویند ما خیلی آرمانگراییم، تماشا کنند. این عاقبت را ببینند.
✍نصیری را زندان نکنید، او بودنش مفید است. بگذارید طعم تلخ عدالتخواهی خوارجی به ذائقه ها بنشیند. عدالتخواهی بدون اخلاق بدون عقل.
✍نصیری را شماتت نکنید. از او عبرت بگیریم. این عاقبت همه کسانی است که پشت ریش و پشم و ادا و اطوارهای انقلابی ، فکری به حال بیمار دلیشان نمیکنند. این عاقبت عقده ای بازی و لجاجت است. لج بازهای زیادی را دیده ایم، منتظری و میرحسین و کروبی و امجد و بیا جلو تا امروز
✍نصیری خوب است. بگذارید رفیق بازهای عالم سیاست ببینند کوتاه آمدنهایشان مقابل رفقایشان چگونه آنها را حفظ میکند. وقتی در مجالس خصوصی میدیدند چطور اندیشه های امام را تمسخر میکند و خفه خون گرفته بودند و بلکه به او تریبون میدادند و کرسی داوری میدادند و حلوا حلوایش میکردند همینها که ادعای شفافیت و صراحت و عدالتجوییشان گوش فلک را کر کرده. وقتی مبانی کج و معوجش را میدیدند پروژه های آنچنانی ترجمه بحار و امثالهم به او نسپرند.
✍نصیری باید بماند که آخوندها بفهمند درس خارج و فقه و اصول کسی را نجات نمیدهد اگر خودخواهانه مقابل نظام ولایی بایستد، چه شریعتمداری باشی چه منتظری چه جوجه طلبه ای مثل این. همانطور که درس اخلاق هم شیخ علی تهرانی ها و امجدها را نجات نداد.
✍نصیری مفید است تا ببینید جاهل متنسک و عالم متهتک دو روی یک سکه اند. آرمانجویی خالی از نظام و محافظه کاری خالی از انقلاب دو روی یک سکه اند. تا ببینند مارهای خوش خط و خال و لیبرالیسم و اسلام آمریکایی با چه فرآیندی از دل انقلابی بازی بیرون میآید. تا بفهمیم آنانکه اندیشه امام را تا عمیق ترین لایه هایش نپذیرفته اند حق ندارند پرچمدار انقلابی گری باشند.
✍نصیری خوب است بگذارید ادامه دهد بگذارید تاویل والله و الله گفتن حاج قاسم را همه مشاهده کنیم. تا برای عاقبتمان بترسیم و نگران باشیم. آن زمان که برای این نظام و رهبر حکیمش کم میگذاریم حتی با سکوت و انفعالهایمان. ببینیم ماجرا جدی تر از این حرفها است و شوخی ندارد.
خدایا به همه ما رحم کن....
@ali_mahdiyan
❇️فداکاری کارشناسی
1⃣یکم. در خبرها آمده بود آقای قالیباف در دیدار با دانشجویان در پاسخ به انتقاد یکی از حاضران در مورد تشکیل وزارت بازرگانی گفته است با این تصمیم مخالف بوده ولی دولت اصرار به تشکیل وزارتخانه داشته است. اما نکته جالب اینست که رئیس مجلس علیرغم این نظر، در جلسه رای گیری به تفکیک این دو وزارتخانه رای مثبت داده است.
با بررسی بیشتر مشخص شد آقای قالیباف به جهت اصرار دولت نه تنها به این اراده تمکین و بلکه در اجرا کمک کرده است نظر دولت پیش رود. این رفتار در سیاست ورزی و حکمرانی حتما قابل تقدیر است.
2⃣دوم. این روزها مساله حجاب یکی از موضوعات روز رسانه ها و شبکه های اجتماعی است. موافق و مخالف درباره وضعیت حجاب و رفتار حاکمیت و اعمال قانون اظهار نظر می کنند. اما لابه لای همه این گفت وگو ها یک روایت تلخ وجود دارد و آنهم سوظن عمیق به نظام تصمیم گیری است؛ اینکه مسوولین این موضوع را به هم حواله می دهند و این تشتت آرا باعث شده است موضوع با جدیت دنبال نشود.
3⃣سوم. واقعیت اینست که ما در مسائل مهم کشور نیازمند فداکاری کارشناسی هستیم. فداکاری کارشناسی چیست؟ پای رای و نظر کارشناسی مان بایستیم و از آن دفاع و تلاش کنیم به سرانجام برسد اما در نقطه ای که کار به تشتت و عدم تصمیم گیری میرسد روی یک نظر اجماع کنیم تا اجرا از بلاتکلیفی خارج شود. فداکاری اینست که مانع نشویم و فراتر از آن همراهی و دلسوزانه کمک کنیم تا اشکالات برطرف شود.
✅اصل اینست که پشت سر همه تصمیمات مهم کشور باید اجماع وجود داشته باشد. اگر اجماع کارشناسی نیست اما اراده یک پارچه در اجرا وجود دارد و این اجماع تصمیم گیری است که وفاق ملی در پذیرش تصمیم می سازد.
همشهری
@mahdian_mohsen