eitaa logo
کشکول|محسن مهدیان
3.8هزار دنبال‌کننده
381 عکس
123 ویدیو
3 فایل
روزنامه‌نگار. ارتباط با ادمین @mohsen_mahdian
مشاهده در ایتا
دانلود
✅خطای خبرهای رازآلود به شما گفته می شود داخل زیرزمین اتاق نموری است تاریک با حیوانات موذی. گوشه اتاق صندوقچه ایست قدیمی که سالهاست از محتوای آن بی خبریم. آخرین فردی که پا به این زیرزمین گذاشته است امروز بین ما نیست. 9 کلید واژه اسرارآمیز: زیرزمین/نمور/ حیوان موذی/ تاریک/ صندوقچه/ قدیمی/ بی خبری/ آخرین فرد/ مرگ ذهن شما ناخودگاه از این زیرزمین یک مکان اسرارآمیز می سازد و حتا معطل باقی اطلاعات نیست. نقص اطلاعات را خود به خود با داستانی خودساخته تکمیل می کند. اما واقعا ماجرا اسرارآمیز است؟ خب زیرزمین ها اغلب نمور است. تاریکی را هم با روشن کردن چراغ حل می کنند. حیوان موذی یعنی چی؟ مثلا عنکبوت؟ در صندوقچه رو هم باز کنیم ببینیم چه محتوایی دارد. آخرین فرد یعنی چه؟ خب بالاخره یکی بیرون میاد و یک روز هم می میرد . عدد 9 هم کلا مهم نیست. ذهن شما دنبال عدد پایه مثل 10 یا 5 است. وقتی من بجای 10 میگویم 9 احساس می کنید رازی است در این 9. حالا آنکه خب 9 تا کلمه بوده و 10 تا نشده است. ما همواره نسبت به اسرار، حس هیجان داریم و اغلب به رویدادهای اسرارآمیز با قضاوت های کلیشه ای منفی مواجه می شویم. به این دو خبر توجه کنید: وزیرنفت در جمع خبرنگارها گفت: تحریم های نفتی به زودی خواهد شکست. حالا این خبر: درصوتی که اخیرا از مکالمه وزیر نفت به دست ما رسیده است وی در جلسه ای پنهانی با حضور چند فرد گمنام، در حالی که دستش را جلوی دهانش گرفته بود، گفت: بزودی تحریم ها خواهد شکست. فرق اولی با دومی چیست؟ دومی نیز همان جلسه اولی وزیردر جمع خبرنگاران است. سرفه می کرده و دستش جلوی دهانش برده است. اما در ذهن مخاطب متفاوت است. در دومی گویا کاسه ای زیر نیم کاسه است. رازی است و رمزی و شاید فسادی. ذهن های آلوده به "بدبینی نهادینه شده" از هر خبر رازآلودی یک تحلیل مافیایی می سازد. برای همین است که اخبار بولتن ها و ناگفته ها و محرمانه ها و شنیده نشده ها و درگوشی ها جذاب تر است. چون هیجان آمیز ترست. این حس هیجانی حتا نقص های خبر را می پوشاند. مثلا اگر همین خبر بولتنی، بدون منبع و بدون سند و بدون استناد و بدون استدلال منتشر شود، احتمالا پس می زنید اما وقتی داخل بولتن است گوئی اعتبار ذاتی پیدا می کند. با همین روش ذهن مخاطب را دچار خطا می کنند. چند بچه راهزن مجازی، سیستم صوتی یک بانک را دستکاری می کنند تا صدای رضاشاه روحت شاد پخش شود و خطای ذهن میگوید گوئی حفره های امنیتی در کشور ایجاد شده است. بامزه نیست؟ "انتشار فایل صوتی سخنان یک مسوول سپاه با یک مسوول دیگر". و البته قضاوت های نادرستی هم در این گفت وگو صورت گرفته است. الان این قضاوت چه حکمی دارد؟ سند است؟ الان قضاوت عدلیه را رها کنیم و قضاوت شخصی در یک فایل صوتی را بچسبیم؟ چون فایل صوتی اش ناخواسته منتشر شده؟ چون جلسه پشت درهای بسته است؟ چون رازالودست؟ "مکالمه منتشر نشده نوید افکاری از زندان با دوستش." خب؟ یعنی الان اعترافات دادگاه و دیگر شواهد و قضاوت قاضی و غیره را رها کنیم و به این صوت منتشر نشده بچسبیم؟ خبر گلشیفته فراهانی از فروش دریای خرز به چین از لابه لای سند منتشر نشده تفاهم 25 ساله. جالب اینکه عده ای باور می کنند و پلاکارد به دست به خیابان می آیند که اجازه خاک فروشی نمی دهیم. ادعای همسر یک مسوول سابق درباره اینکه فرمانده سپاه در جلسه ای چنان و چنین، گفته است از عمد هواپیمای اوکراین را زدیم. حق اینست که باور کنیم؟ تکذییبه هم قبول نیست؟ ادعاهای متعارض قبلی هم؟ ادعاهای دیگر مسوولین هم؟ 40 ساله سابقه جمهوری اسلامی در صداقت در بیان خطاها هم؟ شواهد دیگر نیز؟ گزارش دادگاه هم؟ چرا چنین است؟ چون قاعده "خودش به من گفت چی گفت در گوش من گفت چی گفت؟ الان شب است" برای خیلی ها مستند تر از روشنی خورشید است. خطای اسرار باعث میشود قصه های هیجان انگیزی در ذهن شکل بگیرد که حتا نسبت به افشای اسرار نیز مقاومت نشان می دهد. راه حل چیست؟ اینکه فرض کنیم اگر این خبرهای مگو و پنهانی، چنین کلیشه های رازآلودی نداشت و مثلا آشکارا و رسمی منتشر می شد، آیا باز هم حجیت داشت؟ سندیت داشت؟ برای مان قابل اتکا بود؟ دنبال دلیل و منطق و سند نمی گشتیم؟ اینجاست که متوجه می شویم، اهریمن رسانه ای با کلیدواژه های صوت منتشرنشده و لورفته و درز شده و غیره روی این خطای ذهنی برای القای تصاویر معیوب و معجوج حساب باز کرده است. و اما حرف باقی مانده این همه را گفتیم؛ اما یک مساله وجود دارد و ان اینکه چرا مخاطب نسبت به خبر پنهانی بیشتر حساس است؟ چون بغیر هیجان، حس می کند پشت هر خبر رسمی، خبری است پنهانی و منتظر پشت پرده هاست. اینجاست که گفته می شود بر مسوولین فرض است اول شفافیت و بعد هم پاسخگوئی بهنگام و صادقانه. همشهری @mahdian_mohsen
☺️درباره "ناهار خوردی" مدتی است گفت وگوی رئیسی با کارمند ریاست جمهوری بهانه استهزا در برخی رسانه ها شده است. البته از همان ابتدا رسانه های خارجی اصل ماجرا را وارونه روایت کردند؛ گوئی رئیسی در پاسخ به گلایه های یک تولید کننده چنین گفته است. اما اهمیت موضوع اینجا نیست. نقدهای این چند ماه به رئیس جمهور را مرور کنیم. یک بار گفتند 6 کلاس سواد دارد. چندین بار سهو لسان رئیس جمهور را به تمسخر گرفتند. برای استهزا بیشتر دروغ بافتند، مثل ماجرای سفر به روسیه و یا همین مورد اخیر. آیا طبیعی است؟ پروژه نیست؟ اجازه دهید سادگی نکنیم. دشمن دو پروژه ضدشناختی را رقم زده است. یکی ترور شخصیت با استهزا و دیگری کدگذاری ذهنی. اولی روشن است. انهدام یک فرد یا فیزیکی است یا هویتی. هویتی نیز گونه های مختلف دارد مثل هیولاسازی، انسان زدایی و بزرگنمایی و غیره. اما چرا استهزا؟ چندسطر پائین تر جواب می دهیم. اما روش دوم همزمان با ترور شخصیتی، کدگذاری ذهنی است. کدگذاری ذهنی چیست؟ میانبرشناختی. فرد با نظام تداعی هایش مسائل را تحلیل می کند. کدگذاری ذهنی، نظام تداعی فرد را درگیر می کند تا ارزیابی ها وپیش داوری ها نگرش فرد را تغییر کند. کدگذاری ذهنی را با برچسب گذاری هم می شناسیم. مثل تروریست خواندن جمهوری اسلامی در رسانه های غربی. اما چرا استهزا؟ ممکن است بگوئیم بخاطر برخی خطاهای لسانی رئیس جمهور. همین؟ پس چرا دروغ می سازند؟ حتما کارکردی در استهزاست که با بهانه و بی بهانه برای ترور شخصیت به خدمت گرفته می شود. رمز ناهار خوردی و مواردی شبیه به این در احساس خطر دشمن از "محبوبیت" است. رئیسی در این چند ماه برخلاف روئسای جمهور گذشته کمترین تنش و حاشیه و نفرت پراکنی را در فضای سیاسی کشور داشته است. از سویی با سفرهای استانی مستمر، مدل مدیریتی جدیدی را رقم زده است که ثمره اش وحدت است. طبیعی است که محبوبیت جمع کند. و اما هرجا دشمن احساس کند فردی در حال جمع کردن محبوبیت است از روش استهزا استفاده می کند. چرا؟ چون این روش برخلاف روش های دیگر مخاطبش خواص نیست و عموم مردم است. استهزا هم لذت و سرگرمی است و هم جنگ و مبارزه. به سرعت نیز همه گیر و اجتماعی می شود. روشی که دشمن برای رهبری انقلاب هم هرازگاهی به کار برده اما چون از سوی مخاطب تودهنی می خورد زبان بسته است. با این حال درباره رئیس جمهور، دشمن به تناسب ذاتش دشمنی می کند، اما برخی در داخل با ساده دلی متوجه نیستند تمسخر کردن مومن از گناهان نابخشودنی است، خاصه آنکه نماینده یک ملت وخاک ایران باشد. همشهری @mahdian_mohsen
⭕️بدفهمی از شفافیت و طرح صیانت یک ویدئوی کوتاه از جلسه کمسیون به علاوه انتشار متن طرح و چند توئیت و مصاحبه از نماینده های مجلس یعنی شفافیت در تصویب طرح صیانت؟ شاید. اما شفافیتی که کژکارکرد است. چرا؟ اشکال کار در بدفهمی از ماجرای شفافیت است. بدفهمی اینست که برخی تصور می کنند شفافیت به ماهو شفافیت مثبت است. اینطور نیست. شفافیت صرف، اطلاعات کور می سازد. شفافیت ممدوح است چون ابزار رسیدن به امر مهمتری به نام اقناع سازی است. نماینده محترم مجلس باید بداند غرض از شفافیت این است که او از نحوه تصمیم گیری خود دفاع کند؛ نه صرفا توزیع اطلاعات. در غیر اینصورت نه تنها شفافیت کمک نمی کند بلکه موجب خسارت می شود چون نماینده محترم از ترس و وحشت واکنش های اجتماعی یا هیجان زده به تصمیم غلط و ناتصمیم می رسد و یا به ظاهرسازی وپنهان کاری. اقناع سازی غیر از اطلاع رسانی است. معلوم نیست کدام شیرپاک خورده ای گفته است توئیت نماینده ها کارکرد اقناع دارد. اقناع، طراحی یک فرآیند رسانه ای دقیق نگرشی و انگیزشی است که ذهنیت مخاطب را تغییر یا تثبیت می کند. جامعه به غلط نگران فیلترینگ و سرعت اینترنت است؛ ولی نماینده های مجلس میگویند نگران نباشید این کلیات است نه جزئیات. حال آنکه شبهه درباره همان کلیات است. مخاطب می پرسد چرا اساسا چنین طرحی باید در مجلس مطرح شود؟ مردم نسبت به اصل مساله ابهام دارند. گام اول پاسخ به این پرسش است که چه مساله مهمی در ذهن مجلس بوده که سمت این طرح رفته است؟ گام دوم اینست که چرا این مساله فوریت دارد؟ چرا ضرورت؟ چرا اهمیت؟ چرا عمومیت دارد؟ گام سوم اینست که اگر به سمت قانون نرویم چه می شود؟ چرا تهدید است؟ چرا ابعاد ماجرا در سطح حکمرانی است؟ گام چهارم اینست که چرا قوانین موجود کفایت نمی کند؟ چرا نیاز به قانون جدید داریم؟ در نهایت اینکه چه فرصتی برای زندگی مردم می سازیم؟ فایده های محسوس طرح چیست؟ این همه کلیات است نه جزئیات. این بحث ها نیز باید در رفت و برگشت با منتقدین باشد تا رفع شبهه شود. دست آخر اینکه فرآیند اقناع زمان بر است. قاعده تدریج نیاز دارد. نمی شود دفعتا حتی کلیات یک طرح را تصویب کرد. و البته... فضای مجازی رهاست. ابعاد ماجرا نیز به غایت سهمگین و ویرانگر است. سطح اثر تهدید نیز نه در لایه های حکمرانی که بیشتر بر سرمایه های اجتماعی است. همه دنیا نیز این پروسه را رفته اند. اما این همه یعنی مساله. از مساله تا قانونگذاری تنها در بهارستان رقم نمی خورد، ابتدا باید از ذهن جامعه عبور کند. خلاصه قانون گذاری و اجرای قانون نیز نیازمند جهاد تبیین است. همشهری @mahdian_mohsen
⭕️3 خبر تاریخی از اوکراین و دهها عبرت این 3 خبر از اوکراین در تاریخ ثبت خواهد شد: 🔹خبر یکم. مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در مصاحبه با ال سی آی اعلام کرد: ما چیزهایی را پیشنهاد دادیم که نمی توانستیم تضمین کنیم. به ویژه پیوستن اوکراین به ناتو. ... این در حالی است که سران 27 کشور عضو اتحادیه اروپا اواخر هفته گذشته نیز در نشست ورسای فرانسه هرگونه الحاق سریع کی یف به اتحادیه اروپا را رد کردند. 🔹خبر دوم. سازمان ملل اعلام کرد که دو میلیون و 800 هزار اوکراینی از کشورفرار کردند و هشدار داد که این رقم به 4 میلیون نفر خواهد رسید. این در حالی است که از همان روزهای اول بعد از انتشار اخباری که با عنوان تلخ ترین تصاویر از فرار مردم از اوکراین منتشر شده بود، دولت اوکراین خروج مردان 18 تا 60 ساله را ممنوع اعلام کرد؛ اما باز هم فرار کردند. جنگ روانی رسانه های آمریکایی با انتشار اخبار فانتزی از حضور سلبریتی ها در میدان نبرد علیه روسیه نیز نتیجه نداد و در نهایت تنها 130 هزار نفر از مردم اوکراین به دامن روسیه گریختند. 🔹و حالا خبرسوم. زلسنکی اعتراف کرد: "شنیده شده است اوکراین به ناتو نخواهد پیوست. درست است. باید بپذیریم." او این را هم گفت که رویدادهای اخیر باعث شد دوستان واقعی خودرا بشناسیم. اولین واکنش زلنسکی به بدعهدی اروپایی ها آنفالو کردن غربی ها بود و چند روز بعد زبان گلایه گشود که "تنها وعده می شنویم" . او در حساب فیس بوک خود اعلام کرد "اوکراین مقابل روسیه تنهاست" و امروز بعد از 3 هفته خسارات فراوان جنگ و چندین هزار کشته و زخمی به یک اعتراف بزرگ از یک شکست عبرت آموز تاریخی رسیده است. 🔸 و اما.... ⭕️تحلیل راهبردی رهبری از جنگ روسیه و اوکراین چند گزاره ساده بود. اولا. موضع ما اینست: این جنگ خطاست دوم. آتش این جنگ را غربی ها با وعده های غلط افروختند. سوم. جائی که مردم نباشند شکست قطعی است. ⭕️هرچند خفت و خواری برای خوش رقصی آقای بازیگر قابل پیش بینی بود؛ اما این جنگ برای غربزده های وطنی ایران سراسر درس بود وعبرت. 🔹سالها چماق آزادی بیان بر سر ملت ایران زدند اما همان روزهای اول گاردین نوشت اتجادیه اروپا پخش شبکه های خبری روسیه را ممنوع کرده است و ان بی سی به نقل از 4 مقام آمریکایی گزارش داد که امریکا اینترنت روسیه را مختل می کند 🔸سالها از جدایی علم از سیاست گفتند و اما دانشگاه ایتالیایی واحدی درباره داستایوفسکی ادیب بزرگ روس را حذف کرد و احدی از رسانه های مدعی به روی مبارک نیاوردند. 🔹عمری از جدایی هنر از سیاست و ایدئولوژی گفتند و اما آلمان در روز روشن هنرمندی که پوتین را محکوم نکرد را اخراج می کند و خم به ابرو نمی آورد. 🔸سالها عدم مذاکره با آمریکا را بی منطقی دانستند و به سادگی سران اروپائی و آمریکایی دیدار با لاوروف و دیگر مقامات روس را را لغو کردند. 🔹گفتند ورزش جای سیاست نیست و غیرت ایرانی مقابل آدم کش های صهیونیست را تمسخر کردند و اما بی انکه خجالت بکشند فیفا و یوفا تیم های باشگاهی و ملی روسیه را محروم کردند و لهستان و سوئد اعلام کردند که مقابل روسیه بازی نمی کنند. جنگ روسیه و اوکراین تلخ بود....اما سراسر عبرت تاریخی بود. @mahdian_mohsen
⭕️از ۱۲ فروردین ۵۸ تا امروز ❤️چرا جمهوری اسلامی حرم است؟! 🔴پس نقدها چه می شود؟ در سالگرد رای قاطع مردم به جمهوری اسلامی یکبار دیگر جمله آن بزرگ را مرور کنیم:"جمهوری اسلامی حرم است". واقعا چرا؟ آیا این تعبیر ذوقی است؟ عاطفی و از سر شور و علاقه است؟ ابتدا حرم؛ حرم کجاست؟ نقطه ای برای اتصال به انسان کامل که او ظهور و بروز حق است. زائرین گرد حرم جمع می شوند و زیارت و توسل می کنند تا هم نمک سفره شان را بگیرند و هم توشه سفرشان به ابدیت. با این توضیح چه نسبتی میان جمهوری اسلامی با این همه خطا و نقص در گوشه وکنارش با حرم مقدس اهل بیت وجود دارد؟ چه انکه از این نیز بالاتر و فرمود:"والله والله والله این خیمه آسیب دید بیت الله الحرام و مدینه و نجف و کربلا ....و قرآن آسیب می بیند." چرا؟ نسبت ایندو چیست؟ جمهوری اسلامی چیست که انقدر مقدس است؟ جمهوری اسلامی مسوولین آن است؟ ساختارهاست؟ قانون اساسی است؟ رهبری است؟ چیست؟ جمهوری اسلامی هیچ کدام از این نیست. جمهوری اسلامی به آدم ها و ساختارها و قوانین نیست. جمهوری اسلامی یعنی مردم. یعنی چی مردم؟ مردم چه هستند که جمع شان حرم می شود؟ جمهوری اسلامی حرم است چون مردمش مومن اند. مومن یعنی چی؟ یعنی صرفا تسبیح و چادر. خیر. یعنی حرکت به سمت توحید. "حرکت و حرکت" این مردم، جمع شان حرم است. رهبری هم یک عضو در میان مردم است که نقش اتصال درونی و کانونی این مردم را برعهده دارد. جمهوری اسلامی حرم است، چون تمام فضائلی که ما می شناسیم و در حریم مقدس اهل بیت استغاثه داریم که کسب کنیم، در جمهوری اسلامی هدف گذاری شده است. دقت کنیم هدف؛ نه تحقق. گوئی جمهوری اسلامی راه است. مسیر است. مقدمه تعالی توامان مادی و معنوی است. خروجی چنین حرمی، همان انسان هائی است که جمهوری اسلامی برای ساختن آن ها برپا شده است. کارخانه انسان سازی است. چنانچه یکی از خروجی های این حرم شهید بزرگواری است که به تعبیر رهبری خودش مکتب است. قیمت جمهوری اسلامی به مردم معنوی و متحول آن است. مردمی در حال حرکت به سمت حق. با تمام سختی ها و حوادث. با همه کم کاری های داخلی و پرکاری های دشمنان. بودن در درون این جریان مردمی، خودش انسان ساز است؛ همچون حرم. مردم ایمانی حرکت شان رو به جلوست. ممکن است در راه دچار وقفه درونی و بیرونی شوند اما حرکت شان رو به جلوست. نقش تاریخی معصوم نیز همین است. حرم پرفروغ شان نیز: "بلند کردن و حرکت دادن." اینجاست که حرمت جمهوری اسلامی به تعبیر خمینی بزرگ از حفظ جان امام زمان نیز بیشتر می شود. چرا؟ چون خود امام زمان نیز جانش را خرج حرکت ایمانی مردم می کند. خود را خرج می کند تا مردم بلند شوند. حالا 40 و اندی سال است این مردم بلند شدند و حرکت می کنند. آیا چنین قیام و حرکتی حریم نیست؟ حرم نیست؟ حرمت ندارد؟ هست؛ چون حرکت ساز است؛ همچون حرم. و اما؛ پس نقدها و نقص ها و ضعف ها و آسیب ها چه؟ آنچه از خطاهای جمهوری اسلامی می دانید، خطاهای مسوولین است؛ خطاهای این و آن است؛ حتی خطای بروکراسی و قوانین است. اما جمهوری اسلامی این نیست. جمهوری اسلامی هویت مومنانه مردم است. به همین دلیل است که رهبرانقلاب می فرمایند ممکن است کسی من را هم نقد داشته باشد اما پای نظام اسلامی بایستد.(29.11.96) نقص ها و آسیب ها هست؛ نه قائل به عصمت مسولینیم و نه عصمت قواینن. جمهوری اسلامی با دولت اسلامی متفاوت است. از جمهوری اسلامی تا دولت اسلامی راه بسیار است. نقص ها را بگوئیم. فریاد هم بزنیم. با محافظه کاری نیز از آنها عبور نکنیم. اما بدانیم اصل و فرع چیست و به چه فخر می کنیم و به چه نقد داریم. دشمن نیز یک هدف بیشتر ندارد؛ بهم زدن همین نسبت ساده. او می خواهد خطای دولت ها(یعنی مسوولین و قوانین و بروکراسی) را به حساب جمهوری اسلامی بگذاریم. نه دلش برای حجاب سوخته و نه ورزش و نه اقتصاد و نه هیچ. او هر درز دیواری را نشانه ترک بر جداره جمهوری اسلامی میداند. همین تفکیک را بدانیم، نقشه دیوان و ددان نقش بر آب است. @mahdian_mohsen
❤️۱۰ قرار رسانه ای در ماه رمضان ⭕️بیایید در این ماه عزیز هم قرار این ۱۰ اقدام رسانه ای باشیم. چه بسا کمتر از خواندن دعا و مناجات نباشد... 🔸یکم. هرجا حق را شناختیم فریاد کنیم و نترسیم. ولو در حد یک کامنت.... 🔹دوم. هرکس هرچه گفت باور نکنیم. ولو با هر اسم و رسمی. با هر میزان ممبر و بر سر هر منبری. 🔸سوم. هرکس حق گفت نصرتش دهیم. ولو در حد یک لایک یا ریشیر. 🔹چهارم. هرجا پای ریختن آبرو دیگران بود بهراسیم. ولو به اسم عدالتخواهی باشد یا انقلابی گری یا هرچه. 🔸پنجم. هر چه دشمن گفت به دیده تردید بنگریم که توصیه قرآنی است. 🔹ششم. در شبکه های اجتماعی هوشیار حاضر باشیم. ناهوشیار همه چی به خوردمان می دهند. به خودمان میاییم و می بینیم ناخودآگاه مان را درگیر کردند. 🔸هفتم. اوقات فراغت مان در شبکه های اجتماعی را تبدیل به جهاد و عبادت کنیم. ولو با یک استوری یا لایک یا کامنت یا ریت یا... در بیان حق یا ایستادن مقابل ناحق. 🔹هشتم. در بیان حق، ناحق رفتار نکنیم. هیچ حقی مجوز ابزار ناحق نیست...ولو برای انقلاب و اسلام و قرآن 🔸نهم. دلسوز مخاطب باشیم. تلاش کنیم شبهه رفع کنیم. چه در گروه فامیلی چه دوستان چه غریبه و چه حتا مخالفان مان 🔹دهم. برای مجاهدت خالصانه و هوشمندانه در تبیین توسل کنیم و برای اهل جهاد دعا. برای هم نیز. @mahdian_mohsen
⭕️پنج ویژگی خوارج برای این روزها چرا خوارج در هر نقطه تاریخ که باشند ویران کننده اند؟ پاسخ ساده است؛ چون در لباس جبهه حق، آلت دست و خاک راه دشمن می شوند. و این روزها نتیجه شدت و عمق جنگ های شناختی، توسعه خوارج زمانه است. فکر می کنید مهمترین تفاوت جنگ های شناختی با جنگ های "اعتقادی و فرهنگی و جنگ سخت" چیست؟ در دیگر جنگ ها فرد یا حذف می شود(ثمره جنگ سخت) و یا از جبهه حق به جبهه دشمن اضافه می شود(ثمره جنگ اعتقادی و فرهنگی) اما در جنگ شناختی(جنگ رسانه ای و تحریف) فرد ظاهرا در جبهه حق است و شعار های انقلابی و عدالتخواهانه می دهد و اما آگاهانه و ناآگاهانه عامل بی مزد و مواجب نقشه آمران خدعه و مکر می شود. اما ویژگی اصلی خوارج چیست؟ کسانی که ظاهرا در جبهه حق اند اما به تعبیر امیرالمومنین تیر در کمان شیاطیند اند؟! 👈این 5 ویژگی برای شناخت این روزهای ما نیز کارساز است. 1⃣یکم. در ظاهر حق مدارند امیرالمومنین در وصف این جریان می فرماید: " خویشتن را به زیور ایمان آورندگان می آرایند و به زیور مردان صالح آراسته می سازند و بدینسان ، تزویر و نیرنگ در عبادت های ظاهری را وسیله معصیت قرار داده اند" نهج البلاغه ، خطبه32. جناب مالک اشتر درباره آنها می گوید: "ای صاحبان پیشانی های پینه بسته و سیاه؛ چنین می پنداشتم که این نماز شما نشانه زهد و بی اعتنایی به دنیا و شوق به خداست..." تاریخ طبری، ج5، ص50 و پیش بینی پیامبر (ص) از این خصیصه خوارج :" دسته اى به روش گفتار انسانهاى نیک سخن مى گویند و قرآن مى خوانند امّا... از دین خارج مى شوند، چنانکه تیر از کمان بیرون مى رود." ( کنزالعمّال ) , ج . 11 / 202 2⃣دوم. ظاهرگرایی محض با شعار ﴿إِنِ الْحُکمُ إِلَّا لِلَّه﴾ (انعام: 57) مقابل قرآن و حقیقت قرآن قرار گرفتند و با همین مبنا به عدالت بدون ولایت رسیدند. تا آنجا که با همین ظاهرگرایی امیرالمومنین و پیامبراکرم را به بی عدالتی متهم کردند. شهید مطهری می گوید خوارج مقدس نما شب نوزدهم رمضان را برای به شهادت رساندن میزان حق، حضرت علی (ع) انتخاب کردند؛ زیرا می خواستند این جنایت را که از نظر آنها عبادت بود، در شب عزیز و مبارکی انجام دهند (مطهری، بی تا، ج4، ص823 ). ابن ملجم ملعون معتقد بود: " على به کارى تن در داد که برخلاف حکم خدا بود ."(الاستیعاب ) , ج . 3 / 219 پیشتر نیز یکی از سردمداران خوارج به نام حرقوص بن زهیر در زمان حیات پیامبر اکرم (ص) حضرت را در تقسیم غنایم به عدالت سفارش کرد و سبب برانگیختن خشم حضرت شد (مجلسی، 1404ق، ج 22، ص 38). 3⃣سوم بی بصیرتی خوارج در نهایت بی بصیرتی از شناخت زمان و تقابل حق و باطل بودند و به تعبیر شهید مطهری همین بی بصیرتی باعث می شد آلت دست دشمن شوند. (مطهری، بی تا، ج2، ص37) حضرت علی (ع) در این باره می فرمایند: «شکایت می کنم به خدا، از مردمی که در جهالت و نادانی زندگی می کنند و در گمراهی می میرند» (ابن ابی الحدید، 1378، ج8، خطبه 17). حضرت جای دیگر این ویژگی خوارج را بسیار لطیف و عالی بیان کرده اند: «همانا بدترین مردم هستید؛ تیرهایی در دست شیطانید که از وجود پلیدتان برای زدن نشانه خود استفاده می کند و به وسیله شما، مردم را در حیرت و گمراهی می افکند» (ابن ابی الحدید، 1378، ج8، ص112 ). 4⃣چهارم تکفیر و اتهام به دیگران شهید مطهری نوشتند که خوارج در نهی از منکر دیگران منکر هرگونه منطقی بودند. (مطهری، بی تا، ج4، ص823 و ج 17، ص304). و در بیان این ویژگی خوارج دارند که: "مدعی بودند که همه بد می فهمند و یا هرگز نمی فهمند و همگان راه خطا می روند و اهل جهنم هستند. آنان تنگ نظری خود را به صورت یک عقیده دینی درمی آوردند. . (مطهری، بی تا، ج16، ص325). امیر مؤمنان علی(ع) روحیه خوارج را چنین توصیف کرده است: «آنان مردانی خشن، بدون اندیشه عالی و احساسات لطیف، مردمی پست، برده صفت و اوباش هستند» (ابن ابی الحدید، 1378، خطبه 238). 5⃣پنجم جاهل مقصر و نه قاصر یکی از شاخص های کلیدی خوارج این بود که جاهل مقصر بودند و نه قاصر. به تعبیر دیگر امیرالمومنین بارها به آنها تذکر داده و درباره مشی خطای شان نصحیت کرده بودند اما هیچ توجهی نشد و همچنان دیگران را هتک حرمت و تکفیر می کردند و کار به جایی رساندند که ولایت امیر را به اسم عدالت و حق گرایی زیر سوال بردند. به سخن دیگر می فهمیدند و می دانستند چه خطایی می کنند و مثل عوام جاهل نبودند و اما حاضر نمی شدند از این راه بازگردند. (براى آگاهى بیشتر ر.ک: خطبه 122 شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید/7/219). همشهری @mahdian_mohsen
🔴فراتر از سیسمونی... این متن با تاخیر منتشر می شود چون فراتر از یک مصداق است. سوژه سیسمونی را می خواهیم در ابعاد سواد مطالبه به عنوان یک نمونه تحلیل کنیم. اولا روشن است که اصل ماجرا همانطور که فرزند رئیس مجلس نوشت، خطا بوده و قابل دفاع نیست. اما حتما از این خطا بزرگتر رخ داده است که به سختی نیز قابل جبران است و اینهمه ناشی از نقص های جدی در مبانی معرفتی مطالبه گری و اخلاق عدالتخواهی است. به تعبیر رهبری باید برای مطالبه گری پای مجلس اهل علم و اخلاق نشست تا گرفتار خطای مخرج مشترک نشویم.    👈اول از همه اینکه با کدام حجت؟ آیا ما حجت شرعی و قانونی برای سرک کشیدن در زندگی خصوصی مردم داریم؟ می گویند مسوول با آدم عادی فرق دارد. بله فرق دارد. اما این تفاوت حجتی برای سرک کشیدن ماست؟ با کدام منطق؟ کدام مستند دینی و قانونی؟ چه کسی گفته اگر کسی مسوول بود ما حق داریم در زندگی شخصی اش سرک بکشیم؟ مسوول وظیفه دارد ساده زیست باشد و هزار ملاحظه دیگر. خب؟ آیا حجتی است که در پنهانی ترین وجه زندگی مسوول سرک بکشیم؟ اگر باب شود سنگ روی سنگ بند می شود؟ مگر مسوولین ما معصومند؟ حالا چون مسوول شدند باید خطاهای شان را همه ببینند؟ آنهم نه خطای مسوول بلکه خانواده اش. بله. حکومت باید نظارت کند؛ اما حکومت. آنهم به قاعده شفافیت در اموال و دارایی. آنهم نه با جارو جنجال. آنهم نه سرک کشیدن و شنود گذاشتن و بپا گذاشتن. 👈اما فارغ از حجت شرعی، چرا سرک کشیدن خطاست؟ 1⃣یکم. چه کسی گفته خطا در خفا را ما حق داریم علنی کنیم؟ روشن است که ایندو تفاوت دارند. کسی که در خفا خطایی کرده با کسی که بی محابا در علن خطا می کند یکیست؟ آیا ما حق داریم خطای پنهان فرد را علنی نهی از منکر کنیم؟ چرا خطای فرد را اجتماعی کردیم؟ با کدام حجت شرعی؟ این معصیت بزرگ اول. 2⃣دوم. آیا ما از جزئیات مطلع بودیم؟ ایندست مسائل جزئیات فراوان دارد که ما نسبت بدان بی اطلاعیم. اطلاع از جزئیات یک ماجرا برای اینکه ما حکم دهیم بسیار مهم است. به همین دلیل که چون امکان اطلاع از جزئیات وجود ندارد، می گویند نباید در مسائل شخصی افراد قضاوت کرد. این معصیت دوم. 3⃣سوم. چه کسی گفته ما حق داریم آبرو ببریم؟ بردن آبرو خودش یک حکم قضایی است. یعنی با فرض اینکه خطایی اثبات شود اینکه آبروی فرد برده شود خودش حکم مجتهد و قاضی می خواهد. رهبری حتا بعداز حکم قضایی نیز با ریختن آبرو مخالف است. با این توضیح ما با کدام حجت مثل آب خوردن آبرو می بریم؟ آنهم آبرویی که گفته می شود حریم خانه خدا است و از آن دسته گناهانی است که به سادگی بخشیده نمی شود و در همین دنیا چوب خوردن دارد.   ✅اما ماجرا از این نیز عمیق تر است. چرا این خبر انقدر پیچید؟ چرا با ضدانقلاب شکل داد؟ اساسا چرا هیجان ساخت؟ واقعن خرید چند قلم از سیسمونی ولو خطا انقدر باید جاروجنجال بسازد؟ خیر. ماجرا چیز دیگری است. ماجرا اینست که این خبر قرار است یک بازی دیگری را کامل کند. چی؟ ریا کاری پدر. تزویر رئیس مجلس. اثبات اتهامات گذشته که هرکدام جداگانه در دادگاه همه شان رد شده است. پس قرار است خطایی از فرزند به پدر تعمیم یابد و آنهم از خطای پدر به شخصیت و هویت و گذشته اش توسعه پیدا کند. این هیجان سیاه برای اینست که از سیسمونی فرزند به نفاق پدر برسند.    حالا چرا برای ضدانقلاب مهم است؟ چون فراتر از یک فرد باید از رئیس مجلس به حکومت برسند و خطای در پستوی فرزند مسوول را به یک حکومت تعمیم دهند. حالا روشن شد چرا مخرج مشترک سیسمونی گیت با ضدانقلاب شکل می گیرد؟ ✅اما در چنین مواردی که مربوط به حوزه خصوصی مسوول است،چه باید کرد؟ اولا اصل سرک کشیدن خطاست. دوم با فرض اینکه به هردلیلی مطلع شویم باید ناصحانه و دلسوزانه خود فرد را در جریان قرار دهیم و اعتراض کنیم. امر به معروف الزاما افشاگری نیست. و سوم اینکه اگر احساس کردیم فرد نسبت به ماجرا بی توجه است نهادهای نظارتی را مطلع کنیم. و در نهایت بجای افشاگری تلاش کنیم نظارت های نهادی مثل اجرای شفافیت را در نظام قانون گذاری مستقر کنیم. از افشاگری رابین هودی باید به شفافیت قانونی رسید.  @mahdian_mohsen
⚠️پاسخ به چند سوال درباره سرک کشیدن به زندگی خصوصی افراد در ادامه یادداشت فراتر از سیسمونی: https://eitaa.com/mahdian_mohsen/667 1⃣سوال اول: اگر افشاگری در خصوص زندگی شخصی غلط است چرا جمهوری اسلامی در زندگی شخصی مردم سرک می کشد؟ خب این سوال فرضش یک ادعاست. ابتدا باید ادعا را اثبات کرد و بعد پاسخ داد. یعنی مدعی اول باید بگوید منظور از سرک کشیدن جمهوری اسلامی در زندگی مردم چیست؟ چون حکومت وارد زندگی شخصی افراد نمیشود مگر در جایی که پای صیانت از جمع مطرح باشد. مثل نظارت بر تراکنش های بانکی که صیانت از نظام مالی در کشور است. ضمن اینکه اتفاقا از بسیاری از کشورهای دیگر عقب هستیم و بخش عمده ای از اقتصاد ایران غیررسمی است که دلیلش همین عدم اشراف است. 2⃣سوال دوم. اگر افشاگری و سرک کشیدن به زندگی شخصی بد است چرا امیرالمومنین آبروی ابن هرمه را ریخت؟ پاسخ در خود سوال است. اول اینکه خطا نه تنها اجتماعی، بلکه مربوط به مسوولیت کارگزار بوده است. اتفاقا حضرت تاکید دارد بر نظارت های مخفی و علنی بر کارگزارانش. اما نظارت بر چه؟ بر عملکرد. نه سرک کشیدن به زندگی شخصی. دوم و مهمتر اینکه اینجا افشاکننده خود قاضی است. حاکم شرع است. حکومت است. نه هرکس و ناکسی که بدون علم هرچه دید را سر دست بگیرد و بخواهد نقش حکومت را بازی کند. راست و دروغ ببافد بنام افشاگری. همه بحث سر اینست که قضاوت کردن و حکم دادن کار قاضی است و وظیفه ما در نظارت عمومی در چنین مواردی مطلع کردن نهادنظارتی است. 3⃣سوال سوم اگر سرک کشیدن بد است چرا قالیباف در مناظرات به ماجرای واردات سیسمونی دختر وزیر اشاره کرد؟ اولا کار بد، بد است و ربطی به این و آن ندارد. اینکار خطاست از هرکس هم سر بزند خطاست. ولی آن ماجرا ربطی به سرک کشیدن نداشت. دختر وزیر برای خودش سیسمونی نیاورده بود. اساسا کسب وکارش قاچاق سیسمونی کودک بوده و آنرا هم قالیباف سرک نکشیده که بفهمد، سخنگوی قوه قضائیه پیشتر اعلام کرده بود. 4⃣سوال چهارم. اگر سرک کشیدن بد است چرا خبرگزاری فارس حساب پیرمردی که دروغ گفته بود را چک و منتشر کرد؟ بازهم خطا از هرکس باشد خطاست. ولی اتفاقا ماجرای پیرمرد تایید این ملاحظه است. در ماجرای پیرمرد، روشنست که خبرنگار امکان و دسترسی به حساب بانکی کسی را ندارد که بخواهد منتشر کند و این درخواست نهادنظارتی و مسوول و قانونی بود که منتشر شود. طبیعی است که خبرنگار صحت ماجرا را با اتکا به منبع خبر سنجیده و منتشر کرده است. وظیفه ذاتی خبرنگار. ولی همین هم وقتی مدیران خبرگزاری متوجه شدند به قاعده همین اصولی که گفته شد، خبر را از خروجی حذف کردند. اتفاقا این ماجرا، تایید آنچه گفته شد است. 5⃣سوال پنجم. خطای خانواده آقای قالیباف علنی بود نه خفی؟ این سوال ناشی از اینست که فرد فکر می کند چون ماجرا در فرودگاه بوده پس علنی است. خیر. روشنست که اگر هرکدام از ما آنجا بودیم اساسا همسر و فرزند و داماد قالیباف را نمیشناختیم چه رسد به اینکه تشخیص دهیم الان این چند قلم سیسمونی است و از کجا آمده و یا چه و چه. این اطلاعات جز با سرک کشیدن بدست نمی آید. به همین دلیل با دروغ ها و ادعاهای خلاف ممزوج شد. مثل اینکه اصلا برای خرید سیسمونی رفتند. اضافه بار داشتند و ۲۰ چمدان و ملک در ترکیه و وچه و چه که همگی تکذیب شد. 6⃣سوال ششم. آیا مردم حق ندارند بر زندگی مسوول نظارت کنند؟ حتمن حق دارند. اما اولا مسوول نه فرزند و همسر‌ . علت هم روشن است برای نوشتن خطای خانواده بر فرد ، خیلی جزییات باید بررسی شود که اساسا چنین قضاوتی را ناممکن می کند. دوم نظارت باید بر عملکرد باشد و هرانچه از زندگی مسوول در علن است و جلوی چشم مردم است. از عملکرد گرفته تا آندسته از اموری که بر عملکرد تاثیر دارد مثل نوع ماشینی که رفت و امد می کند که جلوه اشرافی گری نباشد. 7⃣سوال هفتم. اگر سرک کشیدن بد است پس ماجرای حقوق های نجومی چیست؟ دقت کنیم بحث حقوق های نجومی بیش از انکه مربوط به کسی باشد که گرفته، مربوط به سازمانی است که پرداخت کرده است. به تعبیری مشکل از نهاد پرداخت کننده است و افشاگری در اصل بیان یک تخلف سازمانی بود و این مورد ثبت شده و مورد نظارت سازمان بازرسی و دیوان محاسبات و دیگر نهادهای نظارتی است. ضمن اینکه اساسا برای شفافیت درامد، قانون داریم. 8⃣سوال هشتم. اگر سرک کشیدن بد است پس چرا درباره زندگی احمد خمینی عده ای اعتراض کردند؟ خیلی روشن است. به زندگی خصوصی احمد خمینی کسی ورود نکرد. بلکه عکس هایی که خود او منتشر ساخته بود، باعث قضاوت و تحلیل شد. آنهم اشرافی گری سیداحمد را کسی به پای پدر و پدربزرگ نگذاشت. @mahdian_mohsen
⛔️9 مخرج مشترک ویرانگر رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان فرمودند که برای مطالبه گری مراقبت کنید با دشمن مخرج مشترک پیدا نکنید. اما در مراقبت از این مخرج مشترک شوم چه باید کرد؟ ✅این 9 مورد را مرور کنیم: 1⃣یکم. مطالبه گری بی مبنا شعار عدالتخواهی را چه کسی در این عصر به بروز و ظهور کشاند؟ امام خمینی با شکل گیری انقلاب. پس پی گیری چنین ارزشی را هم باید از مکتب امام گرفت. با این توضیح لازمست پیش از مطالبه گری، نظام اندیشه و مبانی انقلابی مان را تقویت کنیم. نسبت ولایت با عدالتخواهی. نسبت قانون با عدالتخواهی. نسبت مصلحت با عدالت خواهی و ... در غیر این صورت عدالتخواهی شبه مارکسیستی یا عدالتخواهی خوارجی و متحجرانه، در دامن مخرج مشترک با دشمن خواهد نشست. 2⃣دوم.مطالبه گری غیراخلاقی مطالبه گری که در آن اخلاق رعایت نشود بدون تردید همسفره با شیطان است؛ ولو با نیت های خیرخواهانه و انقلابی باشد. روح و معنای مطالبه گری انقلابی همین اخلاق و شریعت است. کسی که بی اعتنا به اخلاق باشد، عدالتخواهی اش ظالمانه است. 3⃣سوم. مطالبه گری کور مطالبه گری که به علت های عمیق و اصلی توجه نمی کند و تنها مصادیق را فریاد می کند، مطالبه اش کور است. این مدل مطالبه گری چون علت ها را نمی بیند قدرت فهم اصل و فرع را ندارد و فرع را جای اصل و برعکس فریاد می کند. چنین مطالبه گری تنها به یک داد زن تقلیل می یابد. 4⃣چهارم. مطالبه گری خیال انگیز مطالبه گری خیال انگیز، آرمانگرایی بدون واقع بینی است. کسانی که بی اعتنا به واقعیت ها برای رسیدن به آرمان ها، فریاد می کشند سهم بالایی در ناامیدی خود و دیگران دارند. این دسته کمک می کنند غرض دشمن محقق شود و آنهم ناامیدی از اصلاح و حرکت است. 5⃣پنجم. مطالبه گری در بن بست مطالبه گری که در آن هیچ راه حل معقول و متکی بر واقعیت و کارشناسی ارائه نمی شود، مطالبه گری در بن بست است. مدلی که هیچ روزنه روشن و شفافی از امکان اصلاح نشان نمی دهد. 6⃣ششم. مطالبه گری کاریکاتوری این مدل مطالبه گری فقط سیاهی ها را می بیند و قدرت دیدن سیاهی در کنار زیبایی ها و دارایی ها را ندارد. از منظر این مطالبه گری آدم ها یا صفرند یا یک و با هر خطا شمر می شوند و در نتیجه جز معصوم کسی در دایره جبهه حق نمی ماند. 7⃣هفتم. مطالبه گری شتابزده مطالبه گری که هرچی دید و هرچه دستش رسید را سر دست می گیرد و پیش از آنکه نسبت به درستی آن علم پیدا و تحقیق کند دست به افشاگری می زند. 8⃣هشتم. مطالبه گری سوپرمنی مطلبه گری که هدفش تنها و تنها شهرت و لایک و فیو و ممبر است. این نوع مطالبه گری هدف نهایی اش اینست که بت من و سوپرمن شود و برای این راه تلاش می کند همه نهادهای نظارتی و قضائی را تعطیل معرفی کند تا از خود یک قهرمان دست ساز بسازد. 9⃣نهم. مطالبه گری فریبنده این نوع مطالبه گری یک فریب بزرگ برای ایجاد خطای ادراکی است چرا که با ساخت تعمیم های ناروا، یک جز و مصداق را گرفته و به کل تعمیم می دهد. این مدل مطالبه گری روش اصلی خناسان و رسانه های شیطانی است که با کنار هم قرار دادن چند مصداق تلاش می کنند همه چیز را سیاه تصویر کنند. ✅و در نهایت؛ اگر قرار باشد این 9 خطای فاحش را در یک گزاره خلاصه کنم چنین خواهد بود: اگر نقطه پایان یک مطالبه را گذاشتیم و در نهایت مخاطب از گذشته و آینده انقلاب ناامید شد بدانیم که به اسم عدالت و عدالتخواهی، بزرگترین ظلم را رقم زده ایم. فرقی هم نمی کند نیت مان عدالتخواهی یا انقلابی گری یا اصولگرایی یا اصلاح طلبی است؛ هرچه باشد مخرج مشترکش، طاغوت است ولاغیر. @mahdian_mohsen
🔴خبری از فتنه نیست.... فرمان صادر شد؛ بدون هرگونه ظاهرسازی دروغین. از همان ساعات اول؛ حمله به پایگاه بسیج، تخریب ساختمان سازمان تبلیغات، آتش زدن اموال عمومی، کتک زدن مامور ناجا، آدم کشتن با سلاح گرم و.... سازمان رسانه ای شیطاین از همان ابتدا و بلافاصله پس از واقعی سازی قیمت ها، پرچم تجزیه طلبی و آشوب و آتش و تخریب را بالا برد و بی محابا فرمان اغتشاش را بدون هرگونه رنگ ولعابی صادر کرد. پرده ها افتاده و مرزبندی ها روشن است؛ این مهم را دست کم نگیرید. اینها ثمره جامعه رشد یافته است. جامعه ای که در آن دشمن از مرحله نفاق گذشته است و بی پرده دشمنی می کند، جامعه ای بلوغ یافته است. گذشت تیر 78 وخرداد 88 و دی ماه 96 که لازم بود عمارها بایستند و روشنگری کنند تا غبار فتنه بنشیند و مرز حق و باطل روشن شود تا نامردم از صف مردم جدا و بی حیثیت شود. امروز میداندار اصلی مردمند. عمار نه از میان مردم که نماد این مردم است. امروز اغتشاش هست اما فتنه نیست. آتش هست اما غبار نیست. دشمن هست اما نفاق نیست. فیلم های رسانه های آشوب را رصد کنید. آشوبگر در حلقه بی اعتنایی مردم رسواست و همه چیز شفاف و عیان. وقتی مردم رشد یابند جریان خصمانه نفاق تبدیل به جریان دشمنی آشکار می شود؛ خالص سازی جبهه حق منجر به خالص سازی جبهه باطل میشود. ثمره آگاهی مردم، یارگیری دشمن از ارذل و اوباش است. وقتی مردم نباشند، ناچار باید آدم اجیر کنند و مزدور به خدمت بگیرند. چنین مردمی فخر دارند و قیمتی اند. اما مردم معترضند. معترضند به تصمیم هایی که نمی توانند پیشبینی کنند و به وعده هایی که نمی دانند چقدر وفا می شود. حق هم دارند؛ حق دارند نگران باشند. این نگرانی شان بی حساب نیست. هنوز خاطرشان نرفته است که بارها و بارها مدیران وقت چشم در چشم مردم دوختند و همه چیز کتمان کردند و اما شبانه قیمت ها را بالا بردند. یادشان نرفته که وقتی عصبی شدند در پاسخ شنیدند "من هم صبح جمعه فهمیدم". تلخی آن پنهانکاری و تکبر دیوان سالارانه همچنان باقیست. باید حافظه تاریخی مردم را ترمیم کرد. راز و رمزش نیز در شفافیت صادقانه با مردم است. در گفت وگو و پاسخگوئی صمیمانه است. باید اقناع کرد. باید هر روز مقابل دوربین نشست و با مردم سخن گفت. هیچ شبهه و نگرانی نباید بدون پاسخ بماند. و البته نظمیه باید میدان دار باشد و عدلیه جریان سوداگر و فرصت طلب را افشا و محاکمه و بی آبرو کند. همان که رئیس جمهور محترم گفت و اقدام کرد...این اراده امتداد میخواهد و استمرار. همشهری @mahdian_mohsen
برای تحلیل یک اثر به ثمره اش توجه کنیم. کلا اثر یک اثر مهمتر از خود اثر است. خاصه وقتی اثرش در میانه میدان جنگ حق وباطل است. چه برای سلام فرمانده و چه هرچه. حتا توییت و یا متن و کامنت خودتان را هم با این روش محاسبه کنید....حتا یک لایک تان. اینکه ثمره نهایی اش در جنگ حق و باطل چیست. ابعاد محاسبات تان را تغییر می دهد اینطور در تحلیل یک اثر موفق، از متن اثر به فرامتن و حتا بالاتر، از دست صاحب اثر به منشا اثر میرسیم @mahdian_mohsen
❤️قصه خیابان مجاهدین... قدیمی ها بخاطر دارند؛ سر کوچه و پس کوچه های شهر جمعیتی هرزه و الوات بودند که صبح و شام کارشان کفتری نشستن و رخ کشیدن و  زنجیر چرخاندن و لغز خواندن وسبیل تاب دادن بود. اهل محل هم از این قماش جاهل امنیت نداشتند و نوامیس شان در معرض تعرض بود. شهر نیز طاعون زده از طاغوت بود و  تهی از نظمیه و عدلیه. اما در مقابل جمعی بودند مدافع اهل محل که شهرت شان بود به مرام ولوتی گری.. گذشت و گذشت تا اینکه خمینی آمد. خمینی لوتی های قلندر محله را جمع و برای شان مرشدی کرد و یاد داد که اوباش اصلی از قماش جاهلان سبیل چرب کرده نیست. سرحلقه اوباش، جائری است مستبد که باید حیثیت اش را به خاک کشید. همین هم شد.. هرچند بدین جا نیز ختم نشد. هرچقدر این بچه ها بزرگتر شدند، خمینی هم عمیق تر از این مبارزه جانانه وتاریخی گفت.... اینبار توضیح داد که شرق و غرب عالم هرچه غیر خداست طاغوت است و این همه مقابل طینت بی آرایش و بی آلایش توده های مردم صف کشیده اند.   خمینی یاد داد که خدایگان شرارت ابلیس است و ظهور ابلیس روی زمین شیاطینی اند که سرسلسله اوباشند و برای ایستادن مقابل این جبهه سراسر  پلیدی و پلشتی باید مجاهد بود. مجاهدی که از زنجیرهای درون رهیده و بر سیاهی بیرون تاخته است؛ و با این عبور و مرور بود که خیابان مجاهدین شکل گرفت. خمینی از قلندارن لوتی شهر، جوانمردان پهلوان ساخته بود و به همان میزان که بچه های خیابان مجاهدین بیشتر و بیشتر شدند، شرارت اوباش هم توسعه یافت. اما مقصد همان بود. همان تعرض . همان پرده دری. همان ظلم و ستم و چپاول....تاجایی که اوباش اغتشاش محله ها و اراذل تروریست شهر نیز اجیر و مزدور اول اوباش عالم شدند.  همان ها که رسانه تحریف می زدند و قلب واقع می کنند، آدم می کشند و خون میرزند و شهر را به آتش می کشند و برای تحریم سفره مردم، کاسه لیسان را اجیر می کنند....     تروریست های دیروز خیابان مجاهدین تهران غریبه نیستند و حلقه تکمیلی همان تروریست های رسانه ای و سیاسی اند که شب و روز در دسیسه برای ذهن وقلب مردم اند. حاج حسن مدافع حرم بود؛ همان حرمی که فرمود جمهوری اسلامی است و البته جمهوری اسلامی جز مردم ایمانی نیست. اینان نیز مردم را نشانه گرفتند. اما قصه بچه های خیابان مجاهدین، قصه شاگردان خمینی است که  وسعت آن نه به ایران انقلابی که به وسعت انقلاب در تاریخ است. عصر خمینی شکل گرفته است و امتداد خیابان مجاهدین به ابدیت است.انشالله.  همشهری @mahdian_mohsen
❤️یک حیرت؛ فاصله ما و رهبری حرف باقی مانده از سلام فرمانده یک اعتراف است؛ اعترافی از جنس حیرت. با موج سلام فرمانده خیلی ها حیرت زده شدیم. گوئی باور نداشتیم و شگفت زده شدیم. همه چیز مثل یک فیلم سریع از جلوی چشممان گذشت. انگشت به لب سوال کردیم واقعا چنین فرزندانی داریم؟ برخی نیز که ماجرای این روزها با محاسبات ذهنی شان فاصله داشت به معجزه پناه بردند و گفتند و نوشتند که حتما معجزه ای رخ داده است. قبول کنیم که از جامعه نوجوانی تصویری کج و معوج ساختیم. تصویری که در یک جنگ ذهنی-تروریستی، رسانه های شیطانی برای مان ساختند؛ ناخواسته باور کردیم. این شگفتی یک فرصت است؛ فرصتی برای تغییر و اصلاح نگاه ها. همین زاویه نگاه بدبینانه است که در سطوح مختلف از نظام تصمیم گیری سیاسی تا برنامه ریزی تربیتی باعث شده است روی این جامعه پرشور نوجوانی حساب نکنیم. گوئی دوره ای است که تنها باید گذاشت و گذر کرد. در گوشمان گفتند و در چشممان کردند که نوجوان امروز با ساسی مانکن پیوند خورده است و هویتش را تتلیست ها شکل دادند. در ظاهر ماندیم و چشممان سوی عمیق دیدن ندارد. البته اولین بار نیست شگفت زده ایم؛ با علی لندی هم حیرت زده شدیم. نوجوانی که قصه اساطیر این مرز و بوم را جابجا کرد. و صدالبته بی خبر از اطرافیم؛ واگرنه هر روز باید بهت زده باشیم و سرگشته. اما این حیرت فاصله ماست با رهبری. آنچه او می بیند و ما تلاش نکردیم ببینیم. وقتی سالها پیش درس دادند و فرمودند: " جوان دهه_هشتادی که نه جنگ را،نه امام را،نه انقلاب را دیده اما همان مفاهیم را با همان روشن بینی، با همان اقتدار که در ابتدای انقلاب یک جوان فهمیده ای دنبال میکرد،امروز این ما دارد دنبال میکند." و از این بالاتر فرمود: " امروزی که در سن شانزده هفده سالگی است،در موارد بسیاری،از آن زمانِ دوران جوانیِ امثال این حقیر تا بیست و پنج،بیست و شش سالگی و شاید بعد از آن،امروز مسائل را بهتر میفهمد." و این همه به برکت خوان معنوی انقلاب خمینی است که انسان ساز است. همین. @mahdian_mohsen
⭕️ماجرای اصلی عنکبوت مقدس ماجرا فراتر از خانم امیرابراهیمی است. او در حالی از صاحبان جشنواره مدال می گیرد که فیلم عنکبوت مقدس پائین ترین امتیاز را در میان مخاطبین جشنواره کسب می کند. این تعارض یعنی ماجرا تنها هنر بازیگری نیست. هرچند عجیب است؛ خانم امیرابراهیمی به خاطر دارد که در آن روزهای تلخ، بیشترین کسانی که در شکستن زنجیره انتشار نامردی و ظلم سهم داشتند جامعه مومنین بودند. طبیعی هم بود؛ حکم شرع و اخلاق و مروت و رافت همین بود. به همین دلیل است که انتقام امروز او از صاحب و حقیقت رافت عجیب و دردناک است. او مدال گرفت اما نه برای هنر بازی کردن که بازهم برای هنر بازی خوردن. اما عنکبوت مقدس دقیقا چه ماموریتی دارد؟ این فیلم درباره سعید حنایی قاتل زنجیره ای زنان مشهد در اواخر دهه 70 است. پیشتر فیلم سینمایی عنکبوت به کارگردانی ایرج زاد به این سوژه پرداخت. اما تفاوت ایندو چیست؟ رویا کریمی مجد خبرنگار فراری که سالها پیش با سعید حنایی در زندان وکیل آباد مشهد مصاحبه کرده است درباره تفاوت ایندو می گوید که مهمترین نکته ای که در فیلم عنکبوت ساخته ایرج زاد سانسورشده است نقش دین و مذهب و شهر مقدس مشهد است. با این مقدمه مساله روشن است. ماجرا پروژه اصلی رسانه های ضدایرانی در بهره گیری از خطای تعمیم است؛ به همین دلیل است که بی اندازه مورد تشویق ایران اینترنشنال و بی بی سی و مسیح علی نژاد قرار می گیرد. چون اینبار خط شکنی در خطای تعمیم رسانه ای به ساحت اعتقادات است. سیاست راهبردی رسانه های شیطانی این روزها صرفا انتشار اخبار دروغ نیست. بلکه تمرکز و تاکید وتکرار یک خبر تلخ و تعمیم آن از جز به کل است. پروژه اصلی اینست که سعید حنائی را خروجی هویت دینی مردم ایران معرفی کنند. تا امروز امثال فرهادی تلاش کردند با تمرکز بر خطاها، ظلم حکومت را نتیجه بگیرند و البته هربار هم از این مزدوی صله گرفته اند. بعدها با این قاعده از حکومت فراتر و بر مردم ایران تاختند و از وطن فروشی دکان ساختند. ولی اینبار این تعمیم را به دامن هویت حقیقی مردم کشاندند و برای لکه دار کردن اعتقادات و ایمان مردم به اهل بیت مدال گرفتند و حال آنکه خاک بر چهره درخشان خورشید می پاشند. @mahdian_mohsen
❤️راز دوگانه های مکتب خمینی رهبرانقلاب در سالگرد ارتحال امام چند تعبیر روشن از مکتب خمینی داشتند که هرچند ظاهرا از هم جدا هستند اما همه در یک نخ تسبیح با هم متصلند. 1⃣یکم. فرمود امام میدان دار زمین مبارزه بود. در عرصه های مختلف زمین مبارزه را تعیین و مردم را در این مبارزه هدایت می کردند. حالا این میدان یک روز جهاد نظامی بود و یک روز جهاد علمی و اقتصادی و غیره. 🔸اینرا داشته باشید. 2⃣دوم. فرمود امام ما در تاریخ بی نظیر بود. چرا؟ توضیح رهبری شنیدنی است. فرمودند چون سراغ نداریم این میزان خصائل و خصیصه یک جا در یک نفر جمع شده باشد. فرمودند امام جامع حماسه و عرفان بود. 🔸دومی را هم یک گوشه ذهن نگه دارید. 3⃣و اما سومی؛ فرمودند خمینی کبیر، دوگانه های به ظاهر متعارض را کنار هم جمع کرد. سپس چند نمونه را اشاره کردند. مثل دوگانه معنویت و رای مردم/ دوگانه اجرای احکام الهی و مصلحت سنجی/ دوگانه تولید ثروت و رعایت عدالت/ دوگانه تعهد و تخصص اولا بیائید این دوگانه ها را توسعه دهیم. شما چند دوگانه دیگر از مکتب خمینی به ذهن تان میرسد؟ دوگانه آرمان و واقعیت. امام نشان داد می توان آرمانخواه بود و البته بی اعتنا هم به واقعیت نبود. دوگانه ظاهر و باطن. نشان داد ظاهر از باطن جدا نیست و اهل علم و عمل را از ظاهر عبور داد و حقیقت و شریعت و طریقت را کنار هم توضیح داد. دوگانه سجاده و شمشیر. حضرت روح الله عبادت را از سرسجاده و تسبیح تا میدان مبارزه و جنگ امتداد بخشید.   از همه مهمتر دوگانه دنیا و آخرت که منظومه اتم و اکمل آنرا مکتب خمینی هم در تئوری ترسیم کرد و هم در عمل سردست گرفت و نشان داد. دیگر اینکه دوگانه خواص و توده ها/ دوگانه رای مردم و رای خدا/ دوگانه قانون و ولایت/ دوگانه احکام الهی و مقتضای زمان و غیره. و اما نخ نسبیح این سه در کنارهم؛ راز جمع کردن این دوگانه ها در کنار هم چیست؟ همان خصلت بی نظیر امام که فرمود: خمینی جامع حماسه و عرفان بود. هم نهایت شجاعت و هم مشحون از احساسات. هم اهل محاسبه و هم اوج توکل. هم کوه عاطفه بود و هم سرشار از بغض دشمن. راز جمع کردن این دوگانه ها در جامعیت علمی و عملی مکتب خمینی است و ثمره این جامعیت در ایجاد همان میدان های متنوع مبارزه؛ یک روز جنگ در نبرد نظامی و روز دیگر در رسانه و اقتصاد و علم و غیره. و این یعنی هرکس هرجا و هرزمان مکلف است به مبارزه و قیام. ❤️مکتب خمینی؛ مکتب انسان کامل است. مکتب جامعیت. مکتب اسم الله.  @mahdian_mohsen
🔻مثلث توصیه های رهبرانقلاب یک ایرادی میان امثال ماست که معیارمان برای توجه به توصیه های رهبری تنها آخرین سخنرانی است. گوئی با هر سخنرانی ضرورت و اهمیت موارد قبلی کمتر می شود. مثلا رهبری انقلاب در سخنرانی سالگرد ارتحال امام 7 توصیه اساسی را خطاب به جوانان مطرح کردند و حالا سوال اینست که تکلیف توصیه های پیشین چه می شود؟ مثلا جهاد تبیین یا تقویت مبانی در مطالبه گری یا امیدآفرینی و یا اخلاق نقد و جهادمهربانی و یا غیره. به نظر میرسد مجموعه توصیه های رهبری در این سالها، درون یک مثلث معرفتی محصور است که هر بار به یک زبان مطرح می شود. توجه دادن به این مثلث معرفتی و راهبردی یک ثمره مهم دارد و آن اینکه نه تنها توصیه های قبلی فراموش نمی شود و نخ تسبیح مجموع سفارشات تعیین تکلیف می شود، بلکه مهمتر اینست که خود من و شما می توانیم به فهرست آنها اضافه کنیم و هرکس متناسب با جایگاه خود برای خودش میدان مبارزه ببینید و تکلیف بسازد. 🔻از کدام مثلث حرف می زنیم؟ 1⃣یکم. ضلع اول توجه به مبانی معرفتی انقلاب است. دفاع از انقلاب باید در دفاع از مبانی معرفتی و نظام اندیشه آن باشد. انقلاب را باید با آرمانها و ارزش هایش شناخت و اگرنه خطا و اشکال و آسیب برای دوران دولت سازی است و اجتناب ناپذیر. اینکه فرمود از هویت انقلاب دفاع کنید یا اینکه نگذارید نام امام در جامعه کمرنگ شود از همین حیث است. فرمود خمینی روح انقلاب است. 2⃣دوم. ضلع دوم مبارزه است. کلا هرجا حبی بود مقابلش بغضی است. اگر حب فضائل بدون بغض رذائل باشد گرفتار یک کاریکاتور زشت می شویم. طرفداران دین رحمانی از این دسته اند. جهاد تبیین اینجاست. دشمن واقعی را ببینیم و میدان امروزین مبارزه را تشخیص دهیم و متناسب با آن جهاد روایت وتبیین داشته باشیم. اینکه فرمود عملیات روانی دشمن را افشا کنید در این دسته است. مراقبت از جریان ارتجاع نیز. جالب اینکه رهبری در سخنرانی اخیرشان تعریف متفاوتی از ارتجاع دادند و غربزدگی و غربگرایی را هم برخلاف تصور رایج ارتجاع دانستند چون بازگشت به گذشته مردم ایران است. دوران طاغوت. با این توضیح انقلاب در حال حرکت است و هرچه مقابل اوست ارتجاع است و بازگشت به گذشته. حقا زیباست. 3⃣سوم. ضلع سوم امید است. امید چطور میسر است؟ به دو روش. یکم توجه به راه طی شده و دارایی ها و دوم امید به حرکت امروز و اصلاح آینده. اینکه کشور گرفتار بن بست نیست و از مسوولین متعهد و باوجدان باید تقدیر کرد ذیل این عنوان است. حالا با این مثلث معرفتی شما از تکالیف انقلابی خودتان فهرستی بسازید. @mahdian_mohsen
🔴فراتر از خبر/ماجرای اخبار اخیر تهران شهروندان تهرانی اخیرا با دو دسته خبر حاشیه ساز از مدیریت شهری مواجه شدند. یکم. هک سامانه شهرداری تهران توسط منافقین دوم. استعفای شهردار تهران توسط شایعه سازها ماجرا فراتر از لایه سطحی خبر است. اجازه دهید موضوع را از منظر سواد رسانه ای تحلیل کنیم. «خبر» برخلاف تصور رایج تنها کارکرد اطلاع رسانی وآگاهی بخشی ندارد. اساسا پیام رسانه ای سه کارکرد ویژه دارد. یکم خبر به مثابه «نمایه». دوم خبر به مثابه «نشانه» و سوم خبر به مثابه «نماد». نمایه چیست؟ خبری که قرار است تنها روایتی از واقعیت باشد. دلار ارزان شد؛ این خبر نمایه ای آگاهی بخش از یک رویداد است و تمام. نشانه چیست؟ وقتی خبر حکایت از یک پیام نهفته و غیرمستقیم دارد. گوئی این خبر نشانه ای است از یک موضوع دیگر. مثلا در همان خبر دلار ارزان شد گوئی سردبیر، رونق اقتصادی را هدف گرفته است و این خبر نشانه است. و اما نماد. اول مثال بزنیم: گفته می شود برج میلاد نشانه تهران است و برج آزادی نماد. برگ ریزان نشانه پائیز است و برگ زرد و قرمز روی زمین نماد پائیز. هر نمادی، نشانه است ولی هر نشانه ای نماد نیست. حالا نماد چیست؟ وقتی خبر تبدیل به نماد یک موضوع می شود؛ چتری فراگیر از نشان و نشانه هاست. نماد نه تنها نشانه، بلکه پلی به اخبار گذشته و آینده است که از این پس مخاطب اخبار مشابه را در یک چارچوب واحد روایت کند. مثال: آبان 98 یک بار حوادث آبان 98 را منتشر می کنند به عنوان «نمایه» یک رویداد. یکبار رسانه دشمن آبان 98 را به عنوان «نشانه» ای برای سرکوب اعتراضات روایت می کند. یکبار هم آبان می شود «نماد» تقابل مردم و حاکمیت تا هر وقت اسم آبان ۹۸ آمد ذهن ها سمت یک دروغ بزرگ منحرف شود. بنابراین در چنین مواردی سوال اصلی اینست: رسانه دشمن در انتشار یک خبر یا پیام رسانه ای کدام کارکرد را هدف گرفته است؟ واکنش ها باید متناسب با همان کارکرد باشد. بازگردیم به اخبار ابتدای متن. غرض نهایی دشمن از هک و شایعه چیست؟ نمادسازی برای اختلال در مدیریت. برای او مهم نیست خبر تکذیب شود یا نشود؛ مهم اینست روایت از اختلال در تصمیم گیری سکه بازار شود. لذا یکبار با هک خبر میسازد و یکبار با شایعه. هدف مجموعه ای از اخبار است که وقتی سلسله وار منتشر می شود، خبر نمایه را به خبرنماد تبدیل می کند. هدف اینست که نماد اختلال مدیریتی در ذهن مخاطب ایجاد شود. حالا در ابعاد بالاتر ماجرا را ببینید. مجموعه اخباری که علیه جمهوری اسلامی منتشر می شود هدفش اینست که حکمرانی را در ابعاد ملی با نماد ناکارآمدی معرفی کند. با این توضیح خبر آبادان و خبر آب گرفتگی و خبر تصادف چند خودرو و سهو لسان یک مدیر و غیره همه شان در کنار هم قرار است یک نماد بسازد: ناکارآمدی در حکمرانی. مهم نیست تکذیب شود یا نشود. مهم نیست خبرها هم وزن باشند یا نه. مهم نیست محلی باشند یا ملی و یا ناشی از خطای فرد باشد یا ساختار. حادثه باشد یا روال. مهم اینست که مخاطب درگیر پروژه نماد سازی شود. حتی اگر نمایه های خبری تکذیب شود با ایجاد حساسیت، پلی می شود برای نمادسازی با اخبار بعدی. اگر خبری هم نباشد تا نماد بسازند، خبر می سازند. از هک پمپ بنزین تا راه اندازی اعتراض خیابانی تا آتش زدن سطل آشغال تا آدم کشی تا تحریم اقتصادی وهمه و همه رویدادسازی است برای تکثیر نمایه های خبری و تبدیل آن به نمادی علیه سرمایه اجتماعی انقلاب. خلاصه همه و همه در خدمت اند برای یک جنگ ذهنی تمام عیار؛ آنهم علیه مردم نه این و آن مدیر. همشهری @mahdian_mohsen
✅عاقبت بخیری جبهه اصلاحات 1⃣یکم. اخیرا آقای تاجزاده گفته است که طاغوت پهلوی را به جمهوری اسلامی ترجیح می دهد. این ادعا بیانگر عاقبت بخیری جبهه اصلاحات است. این گزاره، استدلال نیاز دارد. اجازه دهید با یک خاطره مرور کنیم. 2⃣دوم. سالها پیش در ایام فتنه 88، در دیداری که با جمعی از دوستان رسانه ای با آقای خاتمی داشتیم متوجه شدم که وی با ادعای تقلب مخالف است. در همان جلسه دلسوزانه پرسیدم چرا این موضع را عمومی نمی کنید؟ پاسخ وی این بود که گستره اصلاحات از ایثارگر است تا گوگوش و سروش. اعلام علنی این موضع باعث می شود پایگاه اجتماعی اصلاحات لطمه ببیند. 3⃣سوم. یکی از مهمترین توصیه های رهبرانقلاب به مسوولین و گروه های سیاسی در دهه های 70 و 80 این بود که نسبت تان را با خودی ها(جبهه انقلاب) و غیرخودی ها(دشمن) شفاف کنید. سالها بعد نیز رهبرانقلاب در اواسط دهه 90 در سالگرد ارتحال حضرت امام با رد دوگانه های تصنعی سیاسی، مجدد بحث خودی و غیرخودی را تحت عنوان دوقطبی انقلاب و ضدانقلاب مطرح کردند و تاکید داشتند دوقطبی اصیل، صف بندی انقلابیون در مقابل جریانی است که مقابل انقلاب شمشیر کشیده است. حرف اصلی این بود که بجای تقابل باهم، مقابل دشمن حقیقی انقلاب جبهه بگیرید و از باطل اعلام برائت کنید. 4⃣چهارم. گذشت و گذشت. جریان اصلاحات در هیچ دوره ای دست به این شفافیت نزد و همواره نفع سیاسی اش را پنهانکاری و عدم مرزبندی صریح با دشمن می دانست. خیالشان این بود که این پنهان کاری رای ساز است. عادت کرده بودند با اتکا به آرای سیاه(اپوزیسیون) پیروز انتخابات ها شوند. آرائی که فکر می کردند اگر اصلاحات رای بیاورد می توانند به پایان حکومت دینی امیدوار شوند. 5⃣پنجم. و اما کار روی زمین مانده اصلاحات را رسانه های اجتماعی به پایان رساندند. امروز به مدد عصرشبکه همه چیز شفاف شده است. امروز ضدانقلاب در یک صف بندی روشن از همجنس بازان تا شیطان پرست ها تا سلطنت طلبان تا تروریست ها و تا مواجب بگیران رسانه ای شیطان صف خود را حتی از اصلاحات نیز جدا کرده است و مقابل انقلاب صف بندی دارند. در این میان جریان اصلاحات ناخواسته و به ناچار مجبور شده است موضع خود را شفاف کند چون آرای سیاه سفره شان را جدا کردند و دیگر دونبشی سیاسی دکانی نخواهد ساخت. همین موضوع باعث شد تکلیف خیلی ها روشن شود؛ یا درون انقلاب یا مقابل آن. اینجاست که خیلی ها مثل تاج زاده ترجیح دادند در صف سلطنت طلب ها و منافقین و غیره قرار بگیرندو عده ای دیگر در طیف انقلاب؛ و این عاقبت بخیری است. همشهری @mahdian_mohsen