#دلنوشته_رمضان
#سحر_سیزدهم....
✍ #دوازد_همین، بزم عاشقی مان رسید...؛ #دلبرم
#دوازده... عدد #عاشقی من است....
من از چشمان #دوازد_همین تجلی تو در زمین، روي #ماهت را شناخته ام... و راه #نور را یافته ام.
❄️#دلبر_دردانه_من...؛
همه #اعداد، در #زمین تو، یک طرف...
#منتظر_ترین عدد #زمین_و_آسمانت، یک طرف...
❄️چه #رازی در آن ریخته ای، که هر بار به #زبانم_سرازیر میشود.. ؛ غم همه عالم را به #یکباره در #جانم می ریزد!!!
#سیزده_سحر است...که آغوش #گشوده ای به روی من... تا #کمی درد #تنهایی ام را #التیام ببخشی...
اما اله #بی_همتای من...؛
درد من...با یکی #دو_سحر، دوا نمی شود...
من، #گمشده_ای دارم که #آیینه تمام قد تو، در #زمین است.
من #بدون او... راه #آغوش تو را هزار بار گم #کرده ام....
❄️#چاره ای نمی کنی...#محبوب من؟؟
#یک_اذن بيگاه تو، تمام #آوارگی هزار ساله او را، و تمام #درد_غریب #سینه مرا، به یکباره #درمان می کند.
❄️#سیزد_همین_سحر ضیافتت..... پر است از بوی #نرگسین_پیراهن #یوسفم...که #سالهاست همه اهل زمین را، به #حیرت وا داشته است....
مرا.....به لمس #نگاهش، اجابت کن...#خداااا
#یا_مجیب_الدعوات
#ماه_رمضان
#امام_زمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مهدیه_اردکان
@mahdie_ardakan
۲۳ اسفند
#دلنوشته_رمضان
#سحر_هفدهم.....
✍ #تنها از یک "#قلب_بیمار"، گم کردن #ردپای تو، #انتظار می رود...
#بیماری_دلم، #یک_سو... و گم کردن های #مکرر تو، از #سوی دیگر... #تمام_حجم دلم را، به #درد، #آلوده_کرده است...
❄️#هر_دم که #نگاهم، از #آسمان #کنده می شود.. #چاره_ای ندارد...
جز #آنکه، بر #پهنای وجود #خاکی_ام، #سایه بیندازد....
و #آنوقت، من #بجای روی #ماه تو... فقط #سایه_ای از #خودم را می بینم، که #دایما بر #گستره دلم، #سنگینی می کند ....
❄️#سنگین شده ام.... #دلبرم
#اصلا دیگر #دلی_برایم_نمانده... که تو #دلبرش باشی..
و این #سنگینی، #شرح_حال دل #بیماریست، که #چشمانش، تو را از #خاطر_برده اند...
❄️تا #چشمانم، به #خودم، می افتند... به #چشم بر هم #زدنی،تو را #گم می کنم..
و #تازه_میفهمم... که #فاصله من تا تو ... #فقط_همیییییین_یک_قدم است...؛ #خود_خود_خودم...
پا روی #خودم که بگذارم... #بی_پرده تو را در #آغوش_خواهم کشید.
❣#سحر_هفدهم... #عجیب از #بوی_طبابت تو، #پر_شده است...
#میدانی..!؟
#انقدر دلم را #قرص_کرده ای.. که هرگاه #دلم_بیمار می شود.. #هراسی از آن، #مرا_احاطه نمی کند..
زیرا به #اعجاز_سرانگشتان_طبیبم، #ایمان دارم...
❄️#امشب، کتاب #نسخه_های تو را باز می کنم..
تا #نسخه_ای برای #درد_دلم پیدا کنم....
اما، #یادم می آید...
تمام #سطر_سطر_نسخه_های تو... #شفای_سینه_های_بیماریست که بدنبال #نور، #سرک می کشند.
❣#طبیب_من...
درد #دلم را... #سامان می دهی...؟
#یا_طبیب_من_لا_طبیب_له
#جامانده
#امام_زمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#ماه_رمـضـان
#مهدیه_اردکان
@mahdie_ardakan
۲۷ اسفند
#دلنوشته_رمضان
#سحر_بیست_و_هشتم....
✍ #دلم_می لرزد، #خــــدا
#فقط_یک_سحر_دیگر_تا_سوت_پایان باقی #مانده است.
❄️#دلم می لرزد، #خـــدا
از #شیطانی که پشت #دروازه_های #رمضان، #کمین کرده است.
از #دنیای_شلوغی، که #منتظر است، #چنان_مشغولم کند، که تو را در #هیاهوی_روزهايش، #گم کنم.
از #نفس_خبیثی، که #آرامش #امروزش را، حاصل #عبادت_هایش می داند، نه #حاصل_عنایت_هايت!
❄️#خـــدا.....
دلم، تو را #برایِ همیشه #می خواهد!
#آغوش گرم و #بی_همتای تو را، که #آرامشش را حتی در #آغوش مادرم نیز، #تجربه نکرده ام.
#مـن....از #دنیای #بدون_تو،#میترسم.
از #شبهای_سیاهی که #نور یاد تو، #دلم را #روشن_نمی کند.
از #روزهای_سپيدي، که #بدون هم #نفسی با تو، #تاریک_ترین لحظه های #عمر_من هستند.
#قلبــــم...
#بهانه_های لحظه #وداع را #آغاز کرده است.
و #دستانم، لرزش #ثانیه_های_وداع را، پیش #کشیده_اند.
❄️#چه_کنــــم...؟
#بی_سحرهای_روشـــن؟
#بی_زمزمه_های_ابوحـــمزه؟
#بی_اشکهای_افتتــــاح؟
#نـــرو_از_خانه_ما_دلبـــرم!
من #بی_تو، از #پرِ_کاهی سبک ترم، که به #اشاره ای، #اسیر_دست_شیطان می شود.
❄️#نـــرو از #خانه مـا،
#بمــان، #همین_جــا، در #لابلاي تارو پود #سجاده_ای که به #نگاهت خو گرفته است.
#بمـــان!
مــن، #بی_تـــو....#فقیرترین انسانِ #زمینم؛ خدا
#اللهــمعجـللـولیکالفــرج
#امام_زمان
#مهدی_جان
#ماه_رمضان
#مهدیه_اردکان
@mahdie_ardakan
۸ فروردین