📲ویژه نامه #شهادت_امام_موسی_کاظم (علیهالسلام) منتشر شد.
📤▪️سخنرانی مکتوب
📥▪️مقالات
📤▪️پرسش پاسخ
📤▪️اشعار و پیامک
📥▪️کلیپ و نماهنگ
📤▪️عکس و پوستر
📤▪️سخنرانی و مداحی
📤▪️استوری
💢لطفا جهت دریافت #ویژه_نامه روی لینک👇👇 کلیک کنید.
♨️ https://btid.org/fa/vshahadat-ek
10.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چقدر این نکته امام کاظم علیه السلام جذاب بود ❤️❤️
مگه میشه کسی به این توصیه آقا عمل کنه و موفق نشه حالش خوب نشه رشد نکنه!!!
(( معجزه ارزیابی و مداومت و اصلاح ))
حتما ببین این👆 روایت حضرت رو و بمناسبت برای دوستانتون بفرستین⭕️ تا ببینیم چه امام های عزیزی داشتیم برای موفقیت ماهم برنامه داشتن....
شهادت آقا امام کاظم علیه السلام تسلیت
#سیدکاظم_روحبخش
آدرس کانال مهدیه بم جهت اطلاع رسانی از مراسم های مهدیه 👇
@mahdiehbam
13.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 ولنتاین چه بود و چه شد!
آدرس کانال مهدیه بم جهت اطلاع رسانی از مراسم های مهدیه بم 👇
@mahdiehbam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥همه فعالان سیاسی ببینند!
آدرس کانال مهدیه بم جهت اطلاع رسانی از مراسم های مهدیه 👇
@mahdiehbam
هیچ می دونستید2⃣
✅#قسمت_اول
♨️هیچ میدونستید آدمها چطور معتاد میشن؟؟؟؟ چطور نشاط خیالی به دست میارن❓❓
👌👌👌👌داستان زندگی یه خانم بدکاره که معتاد بود رو از زبون خودش براتون بگم.👇👇
از وقتی خودم رو شناختم، تو خونه مورد توجه نبودم.اصلا هیچکی تو خونه ما نبود تا بخواد به هم محبت کنن. همه، هم بودند هم نبودند. هر کسی سرگرم کارش بود؛ انگار خونه ما مسافر خونه بود. صبحها همه بیرون میرفتن وشب برا استراحت بر میگشتن.
1⃣تو خانواده مورد توجه ومهر محبت قرار نگرفتن.
احساس شادی وتوانایی نمیکردم. به زندگی امیدی نداشتم. سیرِ زندگی، برام خیلی عادی و یکنواخت بود. همه چیز تو خونه ما مرده بود. تو این وضعیت، یه فریاد بلند رو از درون خودم میشنیدم که به انجام کاری که نمیدانم چیست،تشویقم میکرد.
2⃣افسردگی و روز مرگی کاری که تو زندگیام شور واشتیاق بیاره؛ تا خودم رو باور کنم وبه تواناییم پی ببرم؛ واقعا حس کنم که مورد توجه وعلاقه کسی هستم. شاید حتی نیاز به محبت شخصی نداشتما، اما نیازمند اثبات خودم بودم. میخواستم طوری خودم رو اثبات کنم.به خودم نشان دهم کسی هستم. ولی راهش را بلد نبودم.
3⃣دنبال اثبات کردن خود و جلب توجه دیگران به خود با یکی از همکلاسیهام که خیلی شاداب بود صحبت کردم پرسیدم: چکار میکنی که این قدر شادابی❓ چی میخوری، کجا میری، چه برنامهای داری❓
❇️گفت: مارها رو دیدی، هرچند مدت پوست عوض میکنند! اگر پوست عوض نکنند، میمیرند. من هم پوست عوض کردم. پوست قبلیم رو سطل آشغال انداختم. حالا میبینی که چقدر با نشاطم!
چطور پوست عوض کردی؟ من چطور پوست عوض کنم؟🤔
گفت: از لاک خودت بیرون بیا. هر چیزی که فکر میکنی محدودت میکنه، کنار بگذار. جلو خواستههای دلت را نگیر.با خودت رو راست باش. قیدها را بشکن.شجاع باش.
4⃣مشورت با افراد غیر متخصص(دوستان هم سن وسال) مثلا باید چیکار کنم؟ از کجا شروع کنم؟
همین پارچهای که انداختی رو سرت،(حجاب) بدترین مانع خوشیهای توست. تا حالا به کجا رسیدی؟!
👈بیا چند روز بیخیال حجاب شو. اگر نتیجه بخش نبود، ادامه نده.
من قبل از این هم خیلی با حجاب نبودم. عادی بودم. با خودم فکر کردم، من که چیزی رو از دست نمیدم. مگه چی میشه چند روز راحتر باشم!!!!
5⃣نمیدونه عواقب کارش چیه
گاهی بعضی چیزها از دست رفت تا پایان عمر به دست نمیاد.
قرار گذاشتیم فقط یک هفته هر طور دوستم گفت لباس بپوشم. پیشنهاد داد، موقع خارج شدن پسرها از مدرسه، تو مسیر با هم قدم بزنیم. همون روز، خودش یه لباس خوشکل و چسبان برام آورد وگفت امروز با کمی آرایش شروع کن. اولین بار بود که اینجور لباسی میپوشیدم هنوز از خونه بیرون نیومده بودیم، احساس کردم آدم دیگهای شدم. نزدیک به یک ساعت جلو آینه خودم را ورانداز کردم چه هیکلی دارم این خودم هستم؟؟؟ حس کردم کس دیگری در وجودِ منه و تو لباسم ظاهر شده. خیلی هیجان زده شدم. دلم میخواست بدوم و همه نگاهم کنند.
وقتی رفتیم بیرون، از کنار هر شخصی میگذشتیم، خیره به ما نگاه میکرد. بعضی پسرها رو دیدم، مسیر خودشون کج کردن و دنبال ما افتادند. تا حالا قدرت جاذبه و تأثیرگذاری رو این طور حس نکرده بودم
دوستم گفت: ما نیم ساعته، خیابون هستیم و نزدیک هزار نفر چشماشونا به من و تو دوختهاند! چرا❓ مگر ما چی هستیم❓ پس از همین نگاههای خیره بفهم که حتماً تو چیزی هستی که تونستی نگاه آنها را به خودت جلب کنی. ببین آنها حتی راه خودش رو دور کردن، تا فقط به ما نگاه کنن.ببین چه جذابیتی داری.
♨️حس عجیبی داشتم تصور میکردم کمی از زمین جدا شده، در هوا راه میروم از بالندگی و شعف در پوست خود نمیگنجیدم. تو همه عمرم اولین باری بود که این طور مورد توجه گروه زیادی قرار میگرفتم. گروهی که برای نگاه به من از خودشان هم غافل شده بودن.
#حجاب
آدرس کانال مهدیه بم جهت اطلاع رسانی از مراسم های مهدیه 👇
@mahdiehbam
🇮🇷 جهادتبیین_مهدیه بم 🇵🇸
هیچ می دونستید2⃣ ✅#قسمت_اول ♨️هیچ میدونستید آدمها چطور معتاد میشن؟؟؟؟ چطور نشاط خیالی به دست می
هیچ میدونستید2⃣
✅#قسمت_دوم
6⃣جلب توجه خارج از خانواده
تو همان یک هفته سرنوشت من عوض شد. از آن هفته به بعد مثل آدمهای معتاد رفتاری نیازمندانه داشتم. نیاز به جلوه نمایی. به ظاهر، سرخوش و مست بودم و دیگه اصلا از بیتوجهی خانواده و سرگرم بودن آنها به زندگی، غافل شده بودم و از آن رنج نمیبردم. اما یک درد جدید به دردهایم اضافه شده بود تمایل شدید به جلوه نمایی.
اگر یک روز از خانه بیرون نمیرفتم احساس خفگی میکردم تصور میکردم به نقطه صفر زندگی رسیدم. میخواستم به طور مرتب و لحظه به لحظه قدرت جاذبه خود را تست کنم آیا من هنوز توانایی جلب توجه دیگران را دارم؟ تا چه حد و در چه ابعادی❓برای جلب توجه بیشتر دیگران چه کاری باقی مانده که نکرده ام❓ میگشتم که بفهمم بقیه خانمها که خیلی مورد توجه قرار میگیرند چه میکنند❓ آنها چه امتیازی دارند که من ندارم؟ برای دستیابی به امتیاز آنها باید چه کنم❓ اگر نتوانستم چه❓از آن هفته به بعد حس و حال خانمهای بیحجاب و آرایش کرده را خوب درک میکردم چیزی شبیه، جنون!! مستی!! وسواسِ آرایش کردن!! نیاز به خودنمایی معتاد گونه.
👏👌حالا بعد چند سال به این رسیدم که چرا دوستم اولین شرط رسیدن به شادمانی خیالی را کنار گذاشتن حجاب تعیین کرد. او میخواست من قدرت جاذبهام را کشف کنم و برای کشف این قدرت، باید آنچه داشتم عَرضه میکردم. در راه عَرضه، چیزی که داشتم حجاب و حیا بود. اینها را از من گرفت و به من نشاط خیالی و محدود هدیه داد.
👌🔸مرحله اول: امتحان کردن(حالا یکبار مگه چی میشه- حالا یه شب هزار شب نمیشه)
👌🔸مرحله دوم: تشدید عمل
👌🔸مرحله سوم: حساسیت زدایی (هیچ چیز زشت نیست) مگه چه اشکالی داره؟!
👌🔸مرحله چهارم: اعتیاد
#حجاب
آدرس کانال مهدیه بم جهت اطلاع رسانی از مراسم های مهدیه 👇
@mahdiehbam