eitaa logo
مهدیه بزرگ ساری
1.8هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
29 فایل
کانال اطلاع رسانی مهدیه شهرستان ساری ارتباط با ادمین جهت انتقادات و پیشنهادات 👇 @smohammad43 📴 09372834811 نشانی سایت 👇 mahdiesari.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 نامه حسین فخاری از ۲۵ : . ▪️حال چند سخنی با عده ای انگشت شمار از مردم بی تفاوت دارم. کمی به عاقبت خویش بیاندیشید. اگر چه به فکر جبهه نیستید ولی مواظب رفتار خویش باشید. اعمالی را مرتکب نشوید که دل رزمندگان را به درد آورید. من اشاره ام به آن دسته از پدران و مادرانی هست که دختران و پسران خود را بدون هیچ قید و بندی در خیابان ها رها می کنند و تمام ارزش های انقلاب را به باد ناسزا می گیرند. . ▪️چرا جلوی آنها را نمی گیرید و چرا می گذارید در خیابان ها همچون مترسک ها ولو شوند و جامعه را به فساد بکشانند؟ هیچ فکر کرده اید، اینهایی که به جبهه می روند در هیچ موردی از بچه های شما کمتر ندارند. در کمال و صداقت آنها و در زیبایی و جمال آنها باید بیاندیشید و درس عبرت بگیرید. مگر اینها نبودند که در تجاوز دشمن به جان و مال و ناموس مردم ما به جبهه ها شتافتند و خوزستان عزیز را از لوث وجودشان پاک نموده اند و امت و مردم ما را از بند اسارت در آوردند، کمی بیاندیشید و در گوشه خانه هایتان ننشینید و به فکر زر و زیور دنیوی نباشید و به این عزیزان بسیجی مخلص تهمت نزنید که می گویید اینها برای پول و جاه طلبی به جبهه می روند. . ▪️ بیایید و سنگرهای این عزیزان را از نزدیک ببینید. در آن هوای گرم خوزستان و آن قله های سرد و پر برف کردستان، کدام عقل سالمی قبول می کند که زیر بار این سختی ها برود؟ به خاطر پول و جاه طلبی. نه اینطور نیست اینها خدا را در جبهه دیدند. اینها جز زیارت قبر ائمه و در نهایت فیض عظیم شهادت به چیز دیگری نمی اندیشیدند. .
هدایت شده از مهدیه بزرگ ساری
💢 که را کرد ( بیاد ۲۷ محمدرسول اله علیرضا نوری ساروی) . ▪️تو روزگاری که همه برای گرفتن پست و مقام به هر دری میزنن تا مثلا بشن آقای مدیر ، خواستم بگم یه علیرضا نوری بود که بیابان های خوزستان رو به پشت میز نشینی و پست و مقام ترجیح داده بود. . ▪️سردار کوثری نقل میکرد : یک روز آقای رسول‌زاده مسئول دفتر فرمانده وقت سپاه به من زنگ زد و گفت آقای سعیدی‌کیا (وزیر وقت راه) تماس گرفته و گفته است که حکم نوری را به عنوان جانشین راه‌آهن سراسری کشور زده است. از من خواسته بودند نوری را تسویه کنم و به تهران برگردانم تا سمتش را تحویل بگیرد. نوری را خواستم. ایشان آمد و تا موضوع را شنید، حکم را با دستش گرفت و نگاهی به آن انداخت. . از آنجا که آدم اخلاق‌مدار و مؤدبی بود، چندبار عذرخواهی کرد و چون یک دست نداشت، حکم را به دندانش گرفت و آن را پاره کرد. بعد مقابل چشم‌های متعجبم گفت: من به اینجا (جبهه) نیامده‌ام که برگردم. اگر می‌خواستم مسئولیت بگیرم، در همان تهران می‌ماندم و به اینجا نمی‌آمدم. ماند و کمی بعد هم به شهادت رسید. .