آقا مهدی
گفتگو خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم با برادر شهید مدافع حرم مهدی حسینی #بخش_سوم
روایت اخرین دیدار با برادر/دلتنگ صدای گریه فرزندم بود
#حامدحسینی از آخرین دیدارش با برادر چنین روایت میکند: بابام برای مهدی همیشه دلتنگ و بی تاب دیدن او بود. آخرین باری که برگشت یک هفته بیشتر نماند. روز آخر که فهمید مهدی میخواهد سریع دوباره برود، معدهاش خونریزی کرد و مهدی خودش او را به بیمارستان برد. ساعت 3 پرواز داشت. من را کشید کنار و گفت: «بچهها مواظب بابا و مامان باشید. من باید بروم.» میدانست برنمیگردد. همین هفته پیش زنگ زد و به من گفت: «حامد صدای گریه بچهات را برای من میفرستی؟» گفتم: «برای چه میخواهی؟ تو که یکشنبه برمیگردی.» گفت: «بفرست. من که بچهات را ندیدم. تو عکسهایش را برای من فرستادی. گریهاش را نفرستادی.» گفتم: «مهدی مگر گریه بچه شنیدن دارد؟» گفت: «تو بفرست. من اینجا تنهایم. میخواهم گوش بدهم.» برایش فرستادم. اما نمیدانستم دیگر قرار نیست برگردد و شهید میشود.
⚫️سیدمهدی👇
@mahdi59hoseini