#وصیت_نامه شهید مهدی بختیاری
در سن هجده سالگی
🌹برادرانم یا خواهرانم
آرزوی شهادت داشتن به والله کافی نیست؛
زیرا برای رسیدن به آن باید خود را به آب و آتش زد
باید لایق #شهادت شد
باید غرور، کِبر، ریا، عصیان و همه از میان برود تا شهادت نصیبمان شود؛ به امید آن روز
اللهم الرزقنا توفیق شهادته
میخواهم #گمنام شوم؛
زیرا به #حضرت_زهرا(س) مادران #شهدای_گمنام را بعضی وقتها میبینم که چه میکشند و چه میکنند.
خدایا میخوام در این دنیا هیچکس مرا نشناسد...
✍۱۳۸۸
#مدافع_حرم
#شهید_مهدی_بختیاری
@mahdihoseini_ir
🌹 شهیدی که قول داده است زائرانش را دعا کند!
در #بهشت_زهرای تهران، شهیدی خوابیده است که قول داده است برای زائرانش دعا کند.
سنگ قبر ساده او
حرفهای صمیمانه اش در #وصیتنامه
و قولی که به زائرانش می دهد
دل آدم را گرم و امیدوار می کند.
وصیت نامه متفاوت و خواندنی او پر است از نکات کلیدی و کاربردی...
سلام علیکم و رحمه الله
خداوند منان، تمام مخلوقات خود را در اختیار اشرف مخلوقات قرار داد تا اشرف مخلوقات حق را از باطل تشخیص دهد و سپس #حق را انتخاب نموده و دائم به یاد و رضای خداوند مشغول باشد تا از حق منحرف نشود. اگر این بنده اشتباه کند تمام محیط اطراف به او تذکر می دهند، اگر گوش و چشم او نمرده باشد اثبات این جمله بسیار ساده است!
شما چهل روز #دائم_الوضو باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد.
#نمازهای_واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید که چگونه درهای خداوند در مقابل شما باز خواهد شد.
#سوره_واقعه را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند.
انسان اگر می خواهد به جایی برسد، با #نماز_شب می رسد.
برادران و خواهران من، اگر ما در راه امام زمان💚 ارواحنافداه نباشیم بهتر است هلاک شویم و اگر در راه امام زمانمان استوار بمانیم بهتر است آرزوی #شهادت کنیم، زیرا شهادت زندگی ابدی است.
برادران و خواهران من، #امام_زمان💚غریب است. نباید آقا را فراموش کنیم، زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمی کند و مدام در رحمت دعای خیرش هستیم.
از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه دعای فرج فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام منتظر دعای خیر شما است.
هر گناه ما، مانند سیلی است برای حجت ابن الحسن (ارواحنا فداه)
سه چیز را هر روز تلاوت کنید
1- زیارت عاشورا
2- نافله
3- زیارت جامعه کبیره
اگر درد دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند حاضر هستم.
من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد #شهید شود. خداوند سریع الاجابه است، پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید.
همه ما همدیگر را در آخرت زیارت می کنیم. یکی با روی ماه و یکی با روی سیاه، انشالله همه با روی ماه باشیم. و سلام را به امام زمان💚ارواحنافداه بفرستید تا رستگار شوید.
خواندن #فاتحه و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید و از من راضی باشید. همه شما را به جان #حضرت_زهرا💚(سلاماللهعلیها) قسم می دهم که من را فراموش نکنید و یادم کنید من هم حتما شما را یاد می کنم. نگذارید شیطان باعث جدایی ما بشود.
السلام علیکم
#شهید_سجاد_زبرجدی🌱
آرامگاه: قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران، چند قدم بالاتر از یاد بود شهدای مفقود الاثر
🌱| @mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نفس تو سینه ام درگیر درد...
#فاطمیه
#حضرت_زهرا(س)
#شهید_مهدی_حسینی(شهید پهلو شکسته)
🏴| @mahdihoseini_ir
چون #حضرت_زهرا (س) را دوست داشت و حضرت زهرایی بود مثل ایشان هم از ناحیه پهلو آسیب دید و شهید شد. ما بچه های هیئت یازهرا (س) هستیم و دوست داریم مثل مادرمان از دنیا بریم، حتی یک طرف صورت مهدی هم کبود شده بود.
#فاطمیه🏴
#شهید_مهدی_حسینی/شهادت اول محرم
نشر مجدد🌱
🏴| @mahdihoseini_ir
🌹مادر از نگاه مادر
إلزَم رِجلَها؛ فَإنَّ الجَنَّةَ تَحتَ أقدامِها
همیشه در خدمت مادر و پایبند او باش؛ زیرا بهشت زیر قدمهای مادران است.
#فاطمیه
#حضرت_زهرا(س)|
📚 عوالم العلوم، جلد ۱۱، صفحه ۹۱۰
🌱| @mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥دقیقاً همینجاست که یه آدم، سقوط میکنه!
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها)
🏴| @mahdihoseini_ir
آقا مهدی
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_بیست_و_سوم ⚔در انتظار آغاز عملیات ۱۵ روز گذشت و خبری جز خمپارههای #داعش
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_چهارم
🍃در فضای تاریک و خاکی اتاق و با نور اندک موبایل، بلاخره حلیه را دیدم که با صورت روی زمین افتاده و یوسف زیر بدنش مانده بود.
💔دیگر گریههای یوسف هم بیرمق شده و بهنظرم نفسش بند آمده بود که موبایل از دستم افتاد و وحشتزده به سمتشان دویدم.
زنعمو توان نداشت از جا بلند شود و چهار دست و پا به سمت حلیه میرفت. من زودتر رسیدم و همین که سر و شانه حلیه را از زمین بلند کردم زنعمو یوسف را از زیر بدنش بیرون کشید.
چشمان حلیه بسته و نفسهای یوسف به شماره افتاده بود و من نمیدانستم چه کنم. زنعمو میان گریه #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها) را صدا میزد و با بیقراری یوسف را تکان میداد تا بلاخره نفسش برگشت، اما حلیه همچنان بیهوش بود که نفس من برنمیگشت.
🔦زهرا نور گوشی را رو به حلیه نگه داشته بود و زینب میترسید جلو بیاید. با هر دو دست شانههای حلیه را گرفته بودم و با گریه التماسش میکردم تا چشمانش را باز کند.
صدای عمو میلرزید و با همان لحن لرزانش به من دلداری میداد :«نترس! یه مشت #آب بزن به صورتش به حال میاد.» ولی آبی در خانه نبود که همین حرف عمو #روضه شد و ناله زنعمو را به #یاحسین بلند کرد.
🔹در میان سرسام مسلسلها و طوفان توپخانهای که بیامان شهر را میکوبید، آوای #اذان مغرب در آسمان پیچید و اولین روزهمان را با خاک و خمپاره افطار کردیم.
نمیدانم چقدر طول کشید و ما چقدر بال بال زدیم تا بلاخره حلیه به حال آمد و پیش از هر حرفی سراغ یوسف را گرفت.
هنوز نفسش به درستی بالا نیامده، دلش بیتاب طفلش بود و همین که یوسف را در آغوش کشید، دیدم از گوشه چشمانش باران میبارد و زیر لب به فدای یوسف میرود.
👤عمو همه را گوشه آشپزخانه جمع کرد تا از شیشه و پنجره و موج #انفجار دور باشیم، اما آتشبازی تازه شروع شده بود که رگبار گلوله هم به صدای خمپارهها اضافه شد و تنمان را بیشتر میلرزاند.
در این دو هفته #محاصره هرازگاهی صدای انفجاری را میشنیدیم، اما امشب قیامت شده بود که بیوقفه تمام شهر را میکوبیدند.
بعد از یک روز #روزهداری آنهم با سحری مختصری که حلیه خورده بود، شیرش خشک شده و با همان اندک آبی که مانده بود برای یوسف شیرخشک درست کردم.
🍞همین امروز زنعمو با آخرین ذخیرههای آرد، نان پخته و افطار و سحریمان نان و شیره توت بود که عمو مدام با یک لقمه نان بازی میکرد تا سهم ما دخترها بیشتر شود.
زنعمو هم ناخوشی ناشی از وحشت را بهانه کرد تا چیزی نخورَد و سهم نانش را برای حلیه گذاشت. اما گلوی من پیش عباس بود که نمیدانستم آبی برای #افطار دارد یا امشب هم با لب خشک سپری میکند.
😔اصلاً با این باران آتشی که از سمت #داعشیها بر سر شهر میپاشید، در خاکریزها چهخبر بود و میترسیدم امشب با #خون گلویش روزه را افطار کند!
از شارژ موبایلم چیزی نمانده و به خدا التماس میکردم تا خاموش نشده حیدر تماس بگیرد تا اینهمه وحشت را با #عشقم قسمت کنم و قسمت نبود که پس از چند لحظه گوشی خاموش شد.
📱آخرین گوشی خانه، گوشی من بود که این چند روز در مصرف باتری قناعت کرده بودم بلکه فرصت همصحبتیام با حیدر بیشتر شود که آن هم تمام شد و خانه در تاریکی محض فرو رفت.
حالا دیگر نه از عباس خبری داشتیم و نه از حیدر که ما زنها هر یک گوشهای کِز کرده و بیصدا گریه میکردیم.
🌑در تاریکی خانهای که از خاک پر شده بود، تعداد راکتها و خمپارههایی که شهر را میلرزاند از دستمان رفته و نمیدانستیم #انفجار بعدی در کوچه است یا روی سر ما!
🌷عمو با صدای بلند سورههای کوتاه #قرآن را میخواند، زنعمو با هر انفجار #صاحبالزمان (روحیفداه) را صدا میزد و بهجای نغمه مناجات #سحر، با همین موج انفجار و کولاک گلوله نیت روزه ماه مبارک #رمضان کردیم.
آفتاب که بالا آمد تازه دیدیم خانه و حیاط زیر و رو شده است؛ پردههای زیبای خانه پاره شده و همه فرش از خردههای شیشه پوشیده شده بود.
🌳چند شاخه از درختان توت شکسته، کف حیاط از تکه های آجر و شیشه و شاخه پُر شده و همچنان ستونهای دود از شهر بالا میرفت.
تا ظهر هر لحظه هوا گرمتر میشد و تنور #جنگ داغتر و ما نه وسیلهای برای خنک کردن داشتیم و نه پناهی از حملات داعش.
🔥آتش داعشیها طوری روی شهر بود که حلیه از دیدار عباس ناامید شد و من از وصال حیدر! میدانستم سدّ #مدافعان شکسته و داعش به شهر هجوم آورده است، اما نمیدانستم داغ #شهادت عباس و ندیدن حیدر سختتر است یا مصیبت #اسارت...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@mahdihoseini_ir🕊🌹
آقا مهدی
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_پنجاهم 🔹چشمانم را بستم و با همین چشم بسته، #سر بریده حیدر را میدیدم که د
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_پنجاه_و_یکم
😔در دلم دامن #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها) را گرفته و با رؤیای رسیدن نیروهای مردمی همچنان از ترس میلرزیدم که دیدم یکی عدنان را با صورت به زمین کوبید و دیگری روی کمرش چمباته زد.
🔹عدنان مثل حیوانی زوزه میکشید، #ذلیلانه دست و پا میزد و من از ترس در حال جان کندن بودم که دیدم در یک لحظه سر عدنان را با خنجرش برید و از حجم خونی که پاشید، حالم زیر و رو شد. تمام تنم از ترس میتپید و بدنم طوری یخ کرده بود که انگار دیگر خونی در رگهایم نبود.
✔️موی عدنان در چنگ همپیالهاش مانده و نعش نحسش نقش زمین بود و #داعشیها دیگر کاری در این خانه نداشتند که رفتند و سر عدنان را هم با خودشان بردند.
حالا در این اتاق سیمانی من با جنازه بیسر عدنان تنها بودم که چشمانم از وحشت خشکشان زده و حس میکردم بشکهها از تکانهای بدنم به لرزه افتادهاند.
🔺رگبار گلوله همچنان در گوشم بود و چشمم به عدنانی که دیگر به #دوزخ رفته و هنوز بوی تعفنش مشامم را میزد. جرأت نمیکردم از پشت این بشکهها بیرون بیایم و دیگر وحشت عدنان به دلم نبود که از تصور بریدن سر حیدرم آتش گرفتم و ضجهام سقف این سیاهچال را شکافت.
😭دلم در آتش دلتنگی حیدر پَرپَر میزد و پس از هشتاد روز #فراق دیگر از چشمانم به جای اشک، خون میبارید. میدانستم این آتشِ نیروهای خودی بر سنگرهای داعش است و نمیترسیدم این خانه را هم به نام داعش بکوبند و جانم را بگیرند که با داغ اینهمه عزیز دیگر #زندگی برایم ارزش نداشت.
📵موبایل خاموش شده، حساب ساعت و زمان از دستم رفته و تنها از گرمای هوا میفهمیدم نزدیک ظهر شده و میترسیدم از جایم تکان بخورم مبادا دوباره اسیر #شیطانی داعشی شوم.
🛢پشت بشکهها سرم را روی زانو گذاشته، خاطرات حیدر از خیالم رد میشد و عطش #عشقش با اشکم فروکش نمیکرد که هر لحظه تشنهتر میشدم.
شیشه آب و نان خشک در ساکم بود و اینها باید قسمت حیدرم میشد که در این تنگنای تشنگی و گرسنگی چیزی از گلویم پایین نمیرفت و فقط از درد دلتنگی زار میزدم...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@mahdihoseini_ir🕊🌹
آقا مهدی
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_پنجاه_و_دوم ☄دیگر گرمای هوا در این دخمه نفسم را گرفته و وحشت این جسد نجس،
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_پنجاه_و_سوم
😔چانهام روی دستش میلرزید و میدید از این #معجزه جانم به لب رسیده که با هر دو دستش به صورتم دست کشید و #عاشقانه به فدایم رفت : «بمیرم برات نرجس! چه بلایی سرت اومده؟»
💔و من بیش از هشتاد روز منتظر همین فرصت بودم که بین دستانش صورتم را رها کردم و نمیخواستم اینهمه مرد صدایم را بشنوند که در گلویم ضجه میزدم و او زیر لب #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها) را صدا میزد.
هرکس به کاری مشغول بود و حضور من در این معرکه طوری حال حیدر را به هم ریخته بود که دیگر موقعیت اطراف از دستش رفت، در ماشین را باز کرد و بین در مقابل پایم روی زمین نشست.
🍃هر دو دستم را گرفت تا مرا به سمت خودش بچرخاند و میدیدم از #غیرت مصیبتی که سر ناموسش آمده بود، دستان مردانهاش میلرزد. اینهمه تنهایی و دلتنگی در جام جملاتم جا نمیشد که با اشک چشمانم التماسش میکردم و او از بلایی که میترسید سرم آمده باشد، صورتش هر لحظه برافروختهتر میشد.
✨میدیدم داغ غیرت و غم قلبش را آتش زده و جرأت نمیکند چیزی بپرسد که تمام توانم را جمع کردم و تنها یک جمله گفتم : «دیشب با گوشی تو پیام داد که بیام کمکت!» و میدانست موبایلش دست عدنان مانده که خون #غیرت در نگاهش پاشید، نفسهایش تندتر شد و خبر نداشت عذاب عدنان را به چشم دیدهام که با صدایی شکسته خیالش را راحت کردم : «قبل از اینکه دستش به من برسه، مُرد!»
😭ناباورانه نگاهم کرد و من شاهدی مثل #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) داشتم که میان گریه زمزمه کردم : «مگه نگفتی ما رو دست امیرالمؤمنین (علیهالسلام) امانت سپردی؟ بهخدا فقط یه قدم مونده بود...»
از تصور تعرض عدنان ترسیدم، زبانم بند آمد و او از داغ غیرت گُر گرفته بود که مستقیم نگاهم میکرد و من هنوز تشنه چشمانش بودم که باز از نگاهش قلبم ضعف رفت و لحنم هم مثل دلم لرزید : «زخمی بود، #داعشیها داشتن فرار میکردن و نمیخواستن اونو با خودشون ببرن که سرش رو بریدن، ولی منو ندیدن!»
😭و هنوز وحشت بریدن سر عدنان به دلم مانده بود که مثل کودکی از ترس به گریه افتادم و حیدر دستانم را محکمتر گرفت تا کمتر بلرزد و زمزمه کرد : «دیگه نترس عزیزدلم! تو امانت من دست #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بودی و میدونستم آقا خودش مراقبته تا من بیام!»
✔️و آنچه من دیده بودم حیدر از صبح زیاد دیده و شنیده بود که سری تکان داد و تأیید کرد : «حمله سریع ما غافلگیرشون کرد! تو عقب نشینی هر چی زخمی و کشته داشتن سرشون رو بریدن و بردن تا تلفاتشون شناسایی نشه!»
🌷و من میخواستم با همین دست لرزانم باری از دوش دلش بردارم که #عاشقانه نجوا کردم : «عباس برامون یه #نارنجک اورده بود واسه روزی که پای داعش به شهر باز شد! اون نارنجک همرام بود، نمیذاشتم دستش بهم برسه...» که از تصور از دست دادنم تنش لرزید و عاشقانه تشر زد : «هیچی نگو نرجس!»
میدیدم چشمانش از عشقم به لرزه افتاده و حالا که آتش غیرتش فروکش کرده بود، لالههای #دلتنگی را در نگاهش میدیدم و فرصت عاشقانهمان فراخ نبود که یکی از رزمندهها به سمت ماشین آمد و حیدر بلافاصله از جا بلند شد.
🔹رزمنده با تعجب به من نگاه میکرد و حیدر او را کناری کشید تا ماجرا را شرح دهد که دیدم چند نفر از مقابل رسیدند. ظاهراً از #فرماندهان بودند که همه با عجله به سمتشان میرفتند و درست با چند متر فاصله مقابل ماشین جمع شدند.
با پشت دستم اشکهایم را پاک میکردم و هنوز از دیدن حیدر سیر نشده بودم که نگاهم دنبالش میرفت و دیدم یکی از فرماندهها را در آغوش کشید.
☺️مردی میانسال با محاسنی تقریباً سپید بود که دیگر نگاهم از حیدر رد شد و محو سیمای #نورانی او شدم. چشمانش از دور به خوبی پیدا نبود و از همین فاصله آنچنان آرامشی به دلم میداد که نقش غم از قلبم رفت.
❤️پیراهن و شلواری خاکی رنگ به تنش بود، چفیهای دور گردنش و بیدریغ همه رزمندگان را در آغوش میگرفت و میبوسید. حیدر چند لحظه با فرماندهان صحبت کرد و با عجله سمت ماشین برگشت.
ظاهراً دریای #آرامش این فرمانده نه فقط قلب من که حال حیدر را هم بهتر کرده بود. پشت فرمان نشست و با آرامشی دلنشین خبر داد : «معبر اصلی به سمت شهر باز شده!»
ماشین را به حرکت درآورد و هنوز چشمانم پیش آن مرد جا مانده بود که حیدر ردّ نگاهم را خواند و به عشق سربازی اینچنین فرماندهای سینه سپر کرد : «#حاج_قاسم بود!»
💎با شنیدن نام حاج قاسم به سرعت سرم را چرخاندم تا پناه مردم #آمرلی در همه روزهای #محاصره را بهتر ببینم و دیدم همچنان رزمندهها مثل پروانه دورش میچرخند و او با همان حالت دلربایش میخندد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@mahdihoseini_ir🕊🌹
🌹 شهیدی که قول داده است زائرانش را #دعا کند!
در #بهشت_زهرای تهران، شهیدی خوابیده است که قول داده است برای زائرانش دعا کند.
سنگ قبر ساده او
حرفهای صمیمانه اش در #وصیتنامه
و قولی که به زائرانش می دهد
دل آدم را گرم و امیدوار می کند.
وصیت نامه متفاوت و خواندنی او پر است از نکات کلیدی و کاربردی...
سلام علیکم و رحمه الله
خداوند منان، تمام مخلوقات خود را در اختیار اشرف مخلوقات قرار داد تا اشرف مخلوقات حق را از باطل تشخیص دهد و سپس #حق را انتخاب نموده و دائم به یاد و رضای خداوند مشغول باشد تا از حق منحرف نشود. اگر این بنده اشتباه کند تمام محیط اطراف به او تذکر می دهند، اگر گوش و چشم او نمرده باشد اثبات این جمله بسیار ساده است!
شما چهل روز #دائم_الوضو باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد.
#نمازهای_واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید که چگونه درهای خداوند در مقابل شما باز خواهد شد.
#سوره_واقعه را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند.
انسان اگر می خواهد به جایی برسد، با #نماز_شب می رسد.
برادران و خواهران من، اگر ما در راه امام زمان💚 ارواحنافداه نباشیم بهتر است هلاک شویم و اگر در راه امام زمانمان استوار بمانیم بهتر است آرزوی #شهادت کنیم، زیرا شهادت زندگی ابدی است.
برادران و خواهران من، #امام_زمان💚غریب است. نباید آقا را فراموش کنیم، زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمی کند و مدام در رحمت دعای خیرش هستیم.
از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه دعای فرج فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام منتظر دعای خیر شما است.
هر گناه ما، مانند سیلی است برای حجت ابن الحسن (ارواحنا فداه)
سه چیز را هر روز تلاوت کنید
1- زیارت عاشورا
2- نافله
3- زیارت جامعه کبیره
اگر درد دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند حاضر هستم.
من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد #شهید شود. خداوند سریع الاجابه است، پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید.
همه ما همدیگر را در آخرت زیارت می کنیم. یکی با روی ماه و یکی با روی سیاه، انشالله همه با روی ماه باشیم. و سلام را به امام زمان💚ارواحنافداه بفرستید تا رستگار شوید.
خواندن #فاتحه و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید و از من راضی باشید. همه شما را به جان #حضرت_زهرا💚(سلاماللهعلیها) قسم می دهم که من را فراموش نکنید و یادم کنید من هم حتما شما را یاد می کنم. نگذارید شیطان باعث جدایی ما بشود.
السلام علیکم
#شهید
#مدافع_حرم
#شهید_سجاد_زبرجدی
آرامگاه: قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران، چند قدم بالاتر از یاد بود شهدای مفقود الاثر
@mahdihoseini_ir🌹🕊
5457729778.mp3
45.53M
روضه🏴
ای وای مادرم...
حاج ابوذر بیوکافی🎤
#فاطمیه🏴
#ایام_فاطمیه🏴
#حضرت_زهرا(س)🏴
چهارشنبه/۲۴ آذر مــــــاه ۱۴۰۰
هیئت عاشورائیان تهران/تهرانپارس/فرجام/مسجد سپهسالارحسین(ع)
@mahdihoseini_ir🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ روضه #حضرت_زهرا(س)
مرحوم آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی
#فاطمیه🏴
التماس دعا🤲
@mahdihoseini_ir
2.65M
#فاطمیه🏴
🎙محسن عرب خالقی
ذکر مصیبت #حضرت_زهرا(س)🏴
هیئت عاشورائیان- مسجد دانشگاه علم و صنعت تهران/خیابان فرجام/خیابان شهید حیدرخانی
#شهادت_حضرت_زهرا(س) (روایتی)
التماس دعا🏴
۱۴۰۲.۰۹.۰۶
@mahdihoseini_ir
#حضرت_زهرا(س):
إذا حُشِرتُ یَومَ القِیامَةِ أشفَعُ عُصاةَ اُمَّةِ النَّبِیّصلی الله علیه وآله
آنگاه که در روز قیامت برانگیخته شوم، گناهکاران امّت پیامبر اسلام را #شفاعت خواهم کرد.
📚 إحقاق الحقّ ، ج ۱۹ ، ص ۱۲۹
@mahdihoseini_ir🌹🕊
محمدرضا هم مداح بود و هم فرمانده، سفارش کرده بود روی سنگ قبرش بنویسند یازهــــرا (سلام الله علیها)
اونقدر رابطه اش با #حضرت_زهرا(س) قوی بود که مثل بی بی شهید شد.
خمپاره خورد به سنگرش
بچه ها رفتند بالاسرش
دیدند ترکش خورده به
پهلوی چپ و بازوی راستش
📚کتاب خط عاشقی ۲
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#ایام_فاطمیه🏴
@mahdihoseini_ir🌹🕊
44.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلمه شهید یک کتاب است
چشمبهراهشماییم...
💐آئین وداع با پیکرهای مطهر ۱۱۰ #شهید_گمنام در سالروز شهادت #حضرت_زهرا(س)
⏰یکشنبه ۲۶ آذر از ساعت ۸ صبح
📍از مقابل دانشگاه تهران به سمت معراج شهدا
💠 برنامههای معراج شهدا همزمان با ورود شهدا تا ساعت ۱۰ شب
@mahdihoseini_ir🌹🕊
#حضرت_زهرا(عليهاالسلام):
حُبِّبَ اِلَىَّ مِنْ دُنْياكُمْ ثَلاثٌ: تِلاوَةُ كِتابِ اللّه ِ وَالنَّظَرُ فى وَجْهِ رَسُولِ اللّه ِصلي الله عليه و آله وَالْأِنْفاقُ فى سَبيلِ اللّه ِ
❇️از دنياى شما سه چيز براى من دوست داشتنى است:
🔹تـلاوت كتـاب خــدا،
🔸نگاه به چهره رسول خدا صلیاللهعليهوآله و
🔹انفـاق در راه خــدا.
📚 وقايع الايام خيابانى ح صيام: ۲۹۵
@mahdihoseini_ir🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تشییع پیکر ۱۱۰ #شهید_گمنام در تهران
🔹مردم، کاروان شهدا را تا معراج شهدا بدرقه کردند...
مصادف با شهادت #حضرت_زهرا(س)🏴
@mahdihoseini_ir🌹🕊
حضرت آیت الله العظمی بهاء الدینی درباره توسل به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میفرماید: «ما میدانیم هر چه را كه حضرت فاطمه (س) امضا كند از نظر پیامبر و ائمه امضا شده است كه هیچ حرفی روی آن نیست!
بزرگان معتقد بودهاند یک ساعت مانده به مغرب عصرهای جمعه، مخصوص توسل به حضرت صدیقه(س) است...
#حضرت_زهرا(س)🌱
@mahdihoseini_ir🌹🕊
💭 #شهید_ابراهیم_هادی:
بعد از توکل به خداوند، توسل به حضرات معصومین؛ خصوصا #حضرت_زهرا(س) حلال #مشکلات است...
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
.
چون #حضرت_زهرا (س) را دوست داشت و
حضرت زهرایی بود مثل ایشان هم از ناحیه پهلو آسیب دید و شهید شد. ما بچه های هیئت یازهرا (س) هستیم و دوست داریم مثل مادرمان از دنیا بریم، حتی یک طرف صورت مهدی هم کبود شده بود.
#شهید_مهدی_حسینی/سالروز شهادت اول #محرم
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
#پیامبر_اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم):
إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى فَطَمَ مَنْ أَحَبِّهَا مِنَ اَلنَّارِ
فاطمه (عليهاالسّلام) را به خاطر اين فاطمه ناميدهاند كه حقّ تعالى محبّ آن حضرت را از آتش جدا مىكند.
📚 بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۱۳
#حضرت_زهرا(س)🌱
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 مادر داره خونه رو جارو میزنه....
🎙 با نوای #حاج_ابوذر_بیوکافی
#فاطمیه
#حضرت_زهرا(س)🏴
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
@AbozarBiukafi_ir
💎 جایگاه دشمنان و غاصبان حق حضرت زهرا (س)
#امام_صادق(علیهالسلام):
قَالَ جَدِّي رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ يَظْلِمُ بَعْدِي فَاطِمَةَ اِبْنَتِي وَ يَغْصِبُهَا حَقَّهَا وَ يَقْتُلُهَا ثُمَّ قَالَ يَا فَاطِمَةُ اَلْبُشْرَى فَلَكِ عِنْدَ اَللَّهِ مَقَامٌ مَحْمُودٌ تَشْفَعِينَ فِيهِ لِمُحِبِّيكِ وَ شِيعَتِكِ فَتُشَفَّعِينَ يَا فَاطِمَةُ لَوْ أَنَّ كُلَّ نَبِيٍّ بَعَثَهُ اَللَّهُ وَ كُلَّ مَلَكٍ قَرَّبَهُ شَفَعُوا فِي كُلِّ مُبْغِضٍ لَكِ غَاصِبٍ لَكِ مَا أَخْرَجَهُ اَللَّهُ مِنْ اَلنَّارِ أَبَداً
جدم رسول خدا (صلياللهعليهوآلهوسلم) فرمود: ملعونست ملعون كسى كه پس از من به دخترم فاطمه (عليها السّلام) ستم كند و حقش غصب كند و او را بكشد.
و آنگاه فرمود: اى فاطمه مژدهگير كه تو را نزد خدا مقام پسنديدهايست كه در آن براى دوستان و شيعيانت شفاعت كنى و پذيرفته شود؛ اى فاطمه اگر هر پيغمبرى كه مبعوثش كرده خدا و هر فرشتهاى كه خدا مقربش كرده شفاعت كنند درباره هر دشمنت و غاصب حقت، خدايش هرگز از دوزخ بيرون نياورد.
📚 بحارالأنوار (جلد ۷۳) / ترجمه کمره ای، ج ۱، ص ۲۳۰
#شهادت_حضرت_زهرا(س)🏴
#حضرت_زهرا(س)
#فاطمیه🏴
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴شهادت مظلومانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تسلیت باد.
خانم جان محتاج یک نظر به مظلومان جهانیم
#ایام_فاطمیه
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir