قاب عکسش را گرفته بودم توی دست و جلوی جمعیت انبوه تشییع کننده راه می رفتم. دوستان و آشنایان می آمدند و سر سلامتی می دادند. یکی شان خم شد و قاب عکس رضا را بوسید. به یاد روزی افتادم که تازه در نیروی انتظامی استخدام شده بود. عکسی با ابعاد متوسط انداخته بود. آن را از کیف بیرون آورد و به صورت وارونه گذاشت کنار دیوار. کنجکاو آن را برداشتم و نگاهش کردم. لباس فرم ناجا خیلی برازنده اش بود:
داداش می دونی این عکس برای چی خوبه؟ برای چی؟ این رو بزرگ کنیم و قاب بگیریم. بعد ببریم جلوی جمعیت و بگیم شهید سید رضا حسینی.
توی همین فکر ها بودم که نفر بعدی آمد و به عکس شهید دست کشید. قاب را برگرداندم و با گریه بوسیدمش. عکس هــمان عکس بود!
#شهید_سیدرضا_حسینی
🌱| @mahdihoseini_ir