مهدی قبل از رفتن به سوریه، آخرین پیامکش را برای یکی از دایی هایش فرستاد :
دایی! من رفتم. دستمال اشکهام رو با کمی تربت #کربلا گذاشته ام لای قرآن روی طاقچه. اگه یه وقت طوری شد، آنها بگذارید کنارم....
#مدافع_حرم | #شهید_مهدی_عزیزی
🖥 @mahdihoseini_ir
تنها به ما گفته بود که او را در قطعه ۲۶ گلزار شهدا در کنار #شهید_مهدی_عزیزی به خاک بسپاریم. زمان هایی که سرش خلوت بود و شب های جمعه، به قطعه ۲۶ می رفت. شهدا هم خریدار او شدند...
#شهید_مهدی_حسینی |به روایت همسر معزز
@mahdihoseini_ir
وظیفه ی ماست امشب برای غیبت امام زمان (عج) دعا کنیم...
چقدر از وقتت اختصاص داره به حضرت؟
فقط به فکر دنیا و گذران زندگی خودمون بودیم؟
امام ما...
غریب...
اگر روزی برسه که از ما بپرسند "تو" چه کار کردی برای ظهور من، جوابی داریم...؟
کارهای زیادی هست که انجام بدیم...
تربیت فرزند مهدوی
زندگی ای که امام می پسنده
کامل کردن خودت و همسرت برای اینکه واقعا سرباز باشیم
گرفتن دست کسی که میدونیم با کمک توی راه میاد
شهدا چقدر دست پُرند...
همسران و خانواده ی شهدا دست پرند...
فقط خون دادن نیست ها
هر قدمی که برای ظهور و جامعه ای مهدوی برداری امتیاز میگیری...
شروع یک قدم با ماست، راهنما و هادی فرستادن با او
خداوند خودش گفته که اگر ببینم بنده ی من توی راهی قرار گرفته یا حس معنوی درش شکل گرفته که میخواد بشه شاگرد ممتازِ من، خودم براش استاد می فرستم...
و شهدا چه خوب شاگردانی بودن و چه خوب استادی برای ما تا آخر
آقامهدی خیلی علاقه داشت که مزارش نزدیک #شهید_مهدی_عزیزی باشد؛ شهیدی که مرحوم آیت الله حق شناس گفته بودن خیلی احترام کنید ایشون رو، و حتی در دیدار با آقامهدی عزیزی اشکشون جاری شد حاج آقا...
و چه سرباز نیکویی بودند این شهدا برای حضرت...
اگر هنوز قدمی برنداشتی امشب وقتشه، در مسیر حضرت ببین چه کاری می تونی بکنی؛ تو هم می تونی یه سرباز باشی اگر فقط بخوای...
اگر فقط از زنجیرهای اسارت نفست جدا بشی و بشی بنده ی خالص و مخلص خدا...
التماس دعا🌹
#شب_قدر✨
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
بار آخر به من گفت مامان يك سؤال دارم از ته دلت جوابم را بده. اگر زمان امام حسين بود و من می خواستم بروم به سپاه امام حسين (ع)، تو چه می گفتی؟!
من هم گفتم: صد تا چون تو فدای امام حسين (ع).
گفت : من خودم راهم را انتخاب كردم، فردا نكند ناراضی شوی كه اين كار شيطان است... بعد شهادتم دلخوری نكن كار شيطان است...
و رفت... من هم به او افتخار می كنم.
#شهید_مهدی_عزیزی
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
آقا مهدی
به نیابت از رفیق شهیدم : رای میدهم به صلابت ایرانم✌️ #انتخابات| #شهید_محمد_زلقی🌸🍃 🌱 @mahdihoseini_i
به نیابت از رفیق شهیدم :
رای میدهم به صلابت ایرانم✌️
#انتخابات|
#شهید_مهدی_عزیزی🌸🍃
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
👤عباس آقا خادم مسجد #امام_رضا (علیه السلام) تعریف می کرد:
یک روز نشسته بودم توی حیاط مسجد. مهدی آمد کنار من نشست. یک دفعه چشمش افتاد به عکس شهدا که بالای دیوارهای مسجد نصب شده بود. رو به من کرد و با حسرت گفت: یعنی میشه یک روز هم عکس ما را هم بزنند آن بالا پیش شهدا؟
گفتم: آنها برای زمان خودشان بودند. تو باید بروی زمان خودت را پیدا کنی.
حال عباس آقا داشت دنبال عکس مهدی میگشت تا بزند آن بالا پیش شهدا...
#شهید_مهدی_عزیزی
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
تنها به ما گفته بود که او را در قطعه ۲۶ گلزار شهدا در کنار شهید مهدی عزیزی به خاک بسپاریم. زمان هایی که سرش خلوت بود و شب های جمعه، به قطعه ۲۶ می رفت.
شهدا هم خریدار او شدند...
#شهید_مهدی_حسینی| به روایت همسر شهیدحسینی
#سالروز شهادت #شهید_مهدی_عزیزی
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
خیلی به بسیج و سپاه علاقه داشت. تصمیمش را گرفت که برود سپاه. ما بهش می گفتیم : پدرت نظامی هست! تو بیا برو دانشگاه. اما او قبول نمی کرد. می گفت می خواهم بروم سپاه و رفت. اوایل ورودمان به سپاه مشغول گذراندن دوره مقدماتی بودیم. من و مهدی هم همدوره بودیم. یک روز که در میدان موانع مشغول تمرین بودیم، قرار شد در یک مرحله به طنابی آویزان ببندیم و با استفاده از دست، مسافتی را به بالا طی کنیم. آن روز مهدی نتوانست آن کار را انجام دهد و مربی میدان او را رد کرد. مهدی ناراحت شد و بعد از آن، آنقدر تمرین کرد که پایان دوره، نفر اول میدان موانع شد...
پشتکار عجیبی داشت.
#بسیج|
#شهید_مهدی_عزیزی|
روایت دوست و هم دوره شهید
پ.ن : شهیدی که #شهید_مهدی_حسینی سفارش کرده بودن پیکرشان نزدیک مزار ایشان قرار بگیرد.
@mahdihoseini_ir 🕊🌷
🌨عکسِ متفاوتِ دیده نشده و برفی از #شهید_مهدی_عزیزی؛ شهیدی که مرحوم آیت الله حق شناس می گفتند که به این آقا خیلی احترام بگذارید و #شهید_مهدی_حسینی هم سفارش کرده بود مزارش نزدیک مزار این شهید معزز باشد.
روح هر سه بزرگوار شاد با صلوات
🌱| @mahdihoseini_ir
بار آخر به من گفت:
مامان يك سؤال دارم از ته دلت جوابم را بده. اگر زمان امام حسين بود و من می خواستم بروم به سپاه امام حسين! تو چه می گفتی؟!
من هم گفتم: صد تا چون تو فدای امام حسين(ع).
گفت: من خودم راهم را انتخاب كردم، فردا نكند ناراضی شوی كه اين كار شيطان است... بعد شهادتم دلخوری نكن كار شيطان است...
و رفت... من هم به او افتخار می كنم.
#شهید_مهدی_عزیزی|
روایت مادر معزز شهید مدافع حرم
🌱| @mahdihoseini_ir
کوچه ۲۶...
مزار شهدا
همانطور که می خواستی...
که در قطعه ای باشی که مزار #شهید_مهدی_عزیزی است...