🌷قبل از شهادت حمیدرضا خواب دیدم که داخل باغی هستم. مرا صدا زد که «مادر بیا.» به اتفاق او داخل باغی شدیم.
🌷آنجا افرادی با لباسهای سبز و صورتهای نورانی حضور داشتند. دورتادور باغ را گلهای محمدی و گلهای سفید پر کرده بود. همه به حمیدرضا سلام میکردند.
🌷به وسط باغ که رسیدیم، شتری آمد و حمیدرضا سوارش شد. یک شال سبز به دور گردن حیوان انداخت و شتر پرواز کرد و رفت. من که تعجب کرده بودم، گفتم: «شتر که پرواز نمیکند! حمیدرضا کجا میروی؟» گفت: «بعدا میفهمی.»
چند روز بعد معنی پروازش را فهمیدم.
"#شهیدسیدحمیدرضا_شمسحجتی"
✍ راوی: مادر شهید
شادی ارواح طیبه امام و شهدا صلوات🌹
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرج
#التماسدعایفرجوشهادت
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
♔♡j๑ïท🌱↷
『 https://eitaa.com/mahdimoud99 』•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•