یک صبح به اخلاص بیا بر در دوست
گر کام تو برنیامد، آنگه گله کن...
#شهید_ابراهیم_هادی #خوشنویسی_بدرد_بخور
@mahdipouraskari
باران شدیدی در تهران باریده بود. خیابان 17 شهریور را آب گرفته بود. چند پیرمرد می خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند. همان موقع ابراهیم از راه رسید. پاچه شلوار را بالا زد. با کول کردن پیرمردها، آن ها را به طرف دیگر خیابان برد.
ابراهیم از این کارها زیاد انجام می داد. هدفی جز شکستن نفس خودش نداشت. مخصوصا زمانی که خیلی بین بچه ها مطرح بود!
راوی: جمعی از دوستان شهید
.
#شهیدگمنام #شهید_ابراهیم_هادی #مبارزه_با_نفس #خوشنویسی_بدرد_بخور #خط_الثلث #قلم_پر
@mahdipouraskari