9.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👏👏👏🌹🌹🌹🌹👏👏👏
🌈 ❤️ تولد #امام_جواد (ع) و #حضرت_علی_اصغر (ع)
❤️ #تولد #تولدتون_مبارک👏👏
🎥 مولودی زیبا سیدمجید بنی فاطمه
❤️#آقاجون_دوستتون_داریم و برای زیارتتون در #کاظمین و #کربلا
بی تابیم🎊🌈
#میلاد_امام_جواد_و_علی_اضغر(ع)
🌹@mahdishoshyavaran
🍂🍃🍂
🍂ظهر بود، ظهر روز دهم.
یکی بود و دیگر هیچکس نبود.
شیرخوارش را در آغوش گرفت.
در حال تلظّی بود که تیر آمد.
مشت پدر پر بود از خون سرخ پسر.
نگاهی سمت آسمان کرد و فرمود:
پروردگارا!
امروز (به خواست خودم) یاری اهل آسمان را از من بازداشتی،
پس آن یاری را برای روزگاری بهتر (یعنی روزگار ظهور) قرار ده.
و انتقام ما را از این مردمان ستمپیشه بگیر.
🍂🍃🍂
📚ارشاد، ج۲، ص۱۰۸.
🍃هنگام ذکر مصیبت حضرت علی اصغر علیهالسلام، باید از منتقم او یاد کنیم و برای تعجیل فرج دست به دعا برداریم.
🍂🍃🍂
#حضرت_علی_اصغر
#دعا_برای_فرج
#هفتم_محرم
@mahdishoshyavaran
▪️🌷▪️
🏴 تشنگیِ ششماهه و دختر بچهها، چه به روز زینب کبری سلاماللّهعلیها آورد …
▪️در نقلی از حضرت سکینه سلاماللهعلیها نقل شده است که آن بانو فرمود:
🌷... آب در خیمهها نبود و تشنگی بر من غلبه کرد. در آخر برخاسته به خیمۀ عمّهام زینب کبری سلاماللّهعلیها رفتم که شاید او از برای اطفال آب ذخیره کرده باشد.
چون رفتم دیدم قریب به بیست نفر دختر از بزرگ و کوچک دور عمّهام نشستهاند و از عمّهام آب میطلبند و از تشنگی ناله میکنند.
▪️در بغل عمّهام زینب کبری سلاماللّهعلیها، برادر صغیرم علیاصغر را دیدم؛ دیدم که آن ششماهه از شدت عطش، زبانش را به دور دهانش میچرخانَد.
عمّهام گاه بر میخاست و گاه مینشست.
برادر شیرخوارم،مثل ماهی تلظّی میکرد و ناله میکشید.
🌷عمّهام به او میگفت:
صبر کن ای پسر برادرم! اما چگونه تو با این حال میتوانی صبر کنی!؟ به خدا بر عمّهات سخت است اینکه نالهات را بشنود اما نتواند کاری برایت کند.
📓اسرار الشهاده ج۲ص ۱۲۷۹
▪️🌷▪️
#محرم
#امام_حسین
#حضرت_علی_اصغر
@mahdishoshyavaran