eitaa logo
مهدی یاوران جوان
179 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
629 ویدیو
56 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چادر به سر کرده ام و راهی بازارم ... باید چیزی تهیه کنم ... هرجا که چشم می چرخانم ... گل نرگس را دسته دسته کرده‌اند ... و چه دلی می‌برند از هر رهگذری ... نمیتونم چشم بگردونم ازشون ... دلم با نرگسی‌ها می‌رود ... نگاهشان می‌کنم ... یادتان می‌افتم ... خواستنی ترین گل ... با بوی هوش‌رُبایش ... دست دراز می‌کنم و دسته‌ایی جدا می‌کنم و ... به راهم ادامه می‌دهم و هر چند لحظه بویشان می‌کنم ... هوش میبرن و من از زمین و زمان کنده میشم و ... مثل همیشه پرت میشم سمته خیالات خودم ... با خودم زمزمه می‌کنم ... زمستان است ... وقت نرگسی‌هاست ... زمستان است ... با خودم نجوا می‌کنم ... زمستان است ... کاش بیایی و این سرمای استخوان سوز را دور کنی از جانمان ... میدانی آقا ... ما هم مثل درختان سربه فلک کشیده تاب ِ سرما و سوز آن را نداریم ... زرد می‌شویم ... خشک می.شویم ... و حتی راه نفسمان تنگ می‌شود ... این روزها انگار شمرده شمرده نفس می‌کشیم ... میدانی آقا ... درست مثل کودکی از مادر گمشده ... این طرف آن طرف می‌دویم ... و از همه سراغ گمشده‌مان را می‌گیریم ... میدانی آقا حال زمین خوب نیست ... دستی بکش بر سر و رویمان ... تا سبز شویم از نو ... بهار زندگی ... زمستان است ... و این نرگسی‌ها در سرمایی که به جانمان افتاده نوید آمدنت شده‌اند ... أَلَیسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ ... دمی تا صبح نمانده ... می‌آیی... دلهایمان به آمدنت گرم است و قرص و محکم ... ...