بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِى أَهْلَ بَيتِى وَ إِنَّهُمَا لَنْ يفْتَرِقَا حَتَّى يرِدَا عَلَى الْحَوْضَ».[5]
سپس امام(عليه السلام) در دوازدهمين و آخرين وصف اولياءالله مى فرمايد: «بالاتر از آنچه به آن اميد دارند و دل بسته اند اميدواركننده اى نمى بينند و برتر از آنچه از آن مى ترسند مايه ترس سراغ ندارند»; (لاَ يَرَوْنَ مَرْجُوّاً فَوْقَ مَا يَرْجُونَ، وَ لاَ مَخُوفاً فَوْقَ مَا يَخَافُونَ).
آرى آن ها به لطف عميم و بى پايان خداوند اميدوارند كه بالاتر از آن چيزى نيست و از خشم و سخط او مى ترسند كه مخوف تر از آن چيزى نمى باشد و در حقيقت، خوف و رجاء، وجود آن ها را پر كرده و به همين دليل نه دلبستگى به غير او دارند، نه غير او را در سرنوشت خود مؤثر مى دانند و نه از غير او بيمناك اند و همين امر مايه صبر و استقامت و ثبات آن ها در تمام حوادث زندگى است.
در حكمت 82 نيز تعبيرى شبيه همين تعبير آمده بود آن جا كه فرمود: شما را به پنج چيز سفارش مى كنم كه براى به دست آوردن آن هرقدر تلاش و كوشش كنيد به جاست. سپس فرمود: «لاَ يرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِلاَّ رَبَّهُ وَ لاَ يخَافَنَّ إِلاَّ ذَنْبَه; هيچ كس از شما اميدش جز به پروردگارش نباشد و از هيچ چيز جز گناهش نهراسد».
*
نكته:
اولياء الله در اين كلام امام(عليه السلام) چه كسانى هستند؟
بسيارى از شارحان نهج البلاغه كه پيرو مكتب اهل بيت(عليهم السلام) هستند تصريح كرده اند كه اين اوصاف مربوط به ائمه معصومين(عليهم السلام) است، آن ها بودند كه
اين صفات دوازده گانه را در سرحد اعلا داشتند، آن ها بودند كه مفسران حقيقى قرآن و برپا دارنده احكام آن محسوب مى شدند و قرآن نيز فضايل آن ها را بيان كرده است.[6]
ابن ابى الحديد به اين جا كه مى رسد مى گويد: مطابق عقيده شيعه اين صفات قابل تطبيق بر امامان معصوم آن هاست ولى ما آن را ناظر به جمعى از علماى عارفين مى دانيم.[7]
اين احتمال نيز وجود دارد كه صورت كامل و جامع اين صفات در امامان معصوم(عليهم السلام) يافت مى شود و كلام مزبور در درجه اوّل ناظر به آن هاست ولى مرتبه و مرحله اى از آن نيز در بزرگان علما وجود دارد كه علاوه بر صفاتى مانند توجه به آخرت و كم ارزش دانستن دنيا و زهد در زندگى مادى، داراى بخش مهمى از علوم قرآن و تفسير هستند و در ميان مردم آن ها را گسترش مى دهند و مردم نيز به اعتبار تأكيدهايى كه قرآن درباره رجوع به علما و دانشمندان دارد به آن ها رجوع كرده و مى كنند.
مرحوم علاّمه مجلسى در بحارالانوار نيز همين احتمال را پذيرفته، آن جا كه مى گويد: «وهذهِ مِن أوصافِ أئمّتِنا المُقَدَّسِينَ صلواتُ اللهِ عليهِم أجمَعين ويُحتَمل أن تَشمَل الحَفَظةَ لأخبارِهم المُقتَبسِين من أنوارِهم
==============
[۳/۱۷، ۰۶:۰۳] مهدی م۴: صفحه 470
و فرعون (به درباریانش) گفت: بگذارید تا من موسی را به قتل رسانم و او خدای خود را به یاری طلبد، میترسم که آیین شما را تغییر دهد و در زمین فتنه و فسادی برانگیزد. (۲۶) و موسی گفت: من به خدای آفریننده من و شما (و همه عالم) از شرّ هر (کافر) متکبری که به روز حساب ایمان نمیآورد پناه میبرم. (۲۷) و مرد با ایمانی از آل فرعون که ایمانش را پنهان میداشت (با فرعونیان) گفت: آیا مردی را به جرم اینکه میگوید: پروردگار من خداست میکشید، در صورتی که با معجزه و ادلّه روشن از جانب خدایتان برای (هدایت) شما آمده است؟! اگر او دروغگوست گناه دروغش بر خود اوست و لیکن اگر راستگو باشد از وعدههای او بعضی به شما برسد (و همه هلاک خواهید شد) که خدا البته مردم مسرف (ستمکار) و دروغگو را هرگز هدایت نخواهد کرد. (۲۸) ای قوم، امروز ملک و سلطنت و چیرگی بر زمین (مصر) با شماست، لیکن اگر قهر و انتقام خدا بر ما برسد کیست که ما را از آن نجات تواند داد؟ فرعون باز گفت: جز آن که رأی (به قتل موسی) دادم رأی دیگر نمیدهم (و جز این صلاح نمیدانم) و شما را جز به راه صواب دلالت نمیکنم. (۲۹) باز همان شخص با ایمان (به فرعونیان) گفت: ای قوم، من بر شما میترسم از روزی مانند روز سخت احزاب (و امم پیشین). (۳۰) مثل روزگار ناگوار قوم نوح و عاد و ثمود و امم بعد از اینان (که همه به کیفر کفر و عصیان هلاک شدند) و خدا هیچ اراده ظلم در حق بندگان نکند (و هلاک آنها به سوء اختیار خود است). (۳۱) و ای قوم، من بر شما از (عذاب) روز قیامت که خلق (از سختی آن به فریاد آیند و) یکدیگر را بخوانند سخت میترسم. (۳۲) روزی که (از عذاب آن) به پشت بگریزید و هیچ از (قهر) خدا پناهی نیابید. و هر که را خدا در گمراهی واگذارد دیگر برای او راهنمایی نیست. (۳۳)
☀️ #تنفس_صبح
سروش 🔽
sapp.ir/harfehesab373
⏬
sapp.ir/kalamehag
[۳/۱۷، ۰۶:۱۲] پایمردی مدیر: سلامی گرم درطلوعی زیبا 🌤
تقدیم شما مهربانان❤️
آرزو میکنم🙏
پنجره دلتون♥️
همیشه روبه خوشبختی باز بشه🌺
روزتون بخیرو خوشی
#صبحتون_گلبـاران😊🌹?