هیچکس نمیداند در اراک چه گذشت و او چه کرد....
✍🏼پرستو علیعسگرنجاد
من بیست سال در اراک زندگی کردم.
وقتی میگویند #هپکو من دقیقاً میدانم دارند از چه حرف میزنند. افتخار مدرسهٔ دولتی من این بود که هر سال ما را ببرد اردوی بازدید #کارخانه_هپکو.
من خیلی کوچک بودم که فهمیدم هپکو اولین و بزرگترین کارخانهٔ تولید تجهیزات سنگین، نه فقط در ایران، که در کل خاورمیانه است. موقع بازدید هپکو محو عظمتش شده بودم. در ۱۳سالگی بابت گزارشی که از آن بازدید نوشتم، در مدرسه تقدیر شدم، تازه گزارشی که مال سال ۸۳ بود، قبل عصر اینترنت، قبل این همه رشد و بالندگی صنایع کشور.
مادر شاگردم طلاق گرفت و رفت.
پدر دوستم از فرط غم، سرطان گرفت.
یکی از آشناهایم از شدت استیصال درگیر اعتیاد شد.
همهشان کارگر هپکو بودند
و همهٔ این بلاها، طی چهار سال اتفاق افتاد، از ۹۴ تا ۹۸ که بزرگترین کارخانهٔ تجهیزات سنگین خاورمیانه با سر زمین خورد.
کارگران هپکو در دولت مردی که برای بازدید از کارخانهها از اتومبیل ضدگلولهاش پیاده نمیشد، به خاک سیاه نشستند. دولت بنفش، هپکو را دو بار به ثمن بخس، به بیتعهدترین و غیرمتخصصترین گزینههای غیربومی واگذار کرد. همزمان، تمام قطعاتی را که پیش از آن کارگران اراکی با دست هنرمند خودشان در هپکو میساختند، وارد کرد!!! تولیدات هپکو ماهها خاک میخورد و بازار پر از قطعهٔ خارجی بود…
به همین سادگی، صنعتیترین شهر ایران که سهم مردمش از همهٔ ثروتش فقط دود و سرطان و کمبود بوده و هست، به آشوب کشیده شد. فضا امنیتی شد. اعتصاب پشت اعتصاب. بیفایده. هپکو شده بود درد لاعلاج، اسباب نفرت کارگرانی که روزگاری وقتی آرم کارخانه را میدیدند، سینهشان را جلو میدادند و به آن افتخار میکردند…
سیدابراهیم رئیسی هپکو را نجات داد.
رئیسی امید را به کارگران اراکی برگرداند.
رئیسی یکی از مهمترین کارخانههای ایران را احیا کرد.
رئیسی نان گذاشت سر سفرهٔ #نان_گزیده_ها
رئیسی با همان صبر و آرامش و تقوا و متانت عجیبش، درد کارگران هپکو را شنید و خودش آستین بالا زد تا دوباره چراغ کارخانه روشن شود.
در خیابان آزادی تهران، هنگام عبور تابوت شهید سیدابراهیم رئیسی، وقتی کارگران هپکو با صدای بلند زار میزدند و به سر و سینه میکوفتند.
روی برگهای نوشته بودند: «جامعهٔ کارگری ایران داغدار شد».
کارگرهای هپکو، رئیس جمهور مملکتشان را یکی مثل خودشان و از خودشان میدانستند.
من تا آخر عمر، هروقت آرم هپکو را ببینم
دلتنگ مردی میشوم
که توهین شنید و قضاوت و تمسخر شد
اما آنقدر بیخوابی کشید و دوید تا کارگران هپکو، شب راحت بخوابند.
✔️ جامعه نیازمند تبیین و آگاهیست
کانال ضدصهیونیستی
هیچکس نمیداند در اراک چه گذشت و او چه کرد....
من بیست سال در اراک زندگی کردم.
وقتی میگویند #هپکو من دقیقاً میدانم دارند از چه حرف میزنند. افتخار مدرسهٔ دولتی من این بود که هر سال ما را ببرد اردوی بازدید #کارخانه_هپکو.
من خیلی کوچک بودم که فهمیدم هپکو اولین و بزرگترین کارخانهٔ تولید تجهیزات سنگین، نه فقط در ایران، که در کل خاورمیانه است. موقع بازدید هپکو محو عظمتش شده بودم. در ۱۳سالگی بابت گزارشی که از آن بازدید نوشتم، در مدرسه تقدیر شدم، تازه گزارشی که مال سال ۸۳ بود، قبل عصر اینترنت، قبل این همه رشد و بالندگی صنایع کشور.
مادر شاگردم طلاق گرفت و رفت.
پدر دوستم از فرط غم، سرطان گرفت.
یکی از آشناهایم از شدت استیصال درگیر اعتیاد شد.
همهشان کارگر هپکو بودند
و همهٔ این بلاها، طی چهار سال اتفاق افتاد، از ۹۴ تا ۹۸ که بزرگترین کارخانهٔ تجهیزات سنگین خاورمیانه با سر زمین خورد.
کارگران هپکو در دولت مردی که برای بازدید از کارخانهها از اتومبیل ضدگلولهاش پیاده نمیشد، به خاک سیاه نشستند. دولت بنفش، هپکو را دو بار به ثمن بخس، به بیتعهدترین و غیرمتخصصترین گزینههای غیربومی واگذار کرد. همزمان، تمام قطعاتی را که پیش از آن کارگران اراکی با دست هنرمند خودشان در هپکو میساختند، وارد کرد!!! تولیدات هپکو ماهها خاک میخورد و بازار پر از قطعهٔ خارجی بود…
به همین سادگی، صنعتیترین شهر ایران که سهم مردمش از همهٔ ثروتش فقط دود و سرطان و کمبود بوده و هست، به آشوب کشیده شد. فضا امنیتی شد. اعتصاب پشت اعتصاب. بیفایده. هپکو شده بود درد لاعلاج، اسباب نفرت کارگرانی که روزگاری وقتی آرم کارخانه را میدیدند، سینهشان را جلو میدادند و به آن افتخار میکردند…
سیدابراهیم رئیسی هپکو را نجات داد.
رئیسی امید را به کارگران اراکی برگرداند.
رئیسی یکی از مهمترین کارخانههای ایران را احیا کرد.
رئیسی نان گذاشت سر سفرهٔ #نان_گزیده_ها
رئیسی با همان صبر و آرامش و تقوا و متانت عجیبش، درد کارگران هپکو را شنید و خودش آستین بالا زد تا دوباره چراغ کارخانه روشن شود.
در خیابان آزادی تهران، هنگام عبور تابوت شهید سیدابراهیم رئیسی، وقتی کارگران هپکو با صدای بلند زار میزدند و به سر و سینه میکوفتند.
روی برگهای نوشته بودند: «جامعهٔ کارگری ایران داغدار شد».
کارگرهای هپکو، رئیس جمهور مملکتشان را یکی مثل خودشان و از خودشان میدانستند.
#شهیدخدمت
https://eitaa.com/mahdixxv
ا ﷽ ا
🔰صحبت از انتخاب یک فرد نیست، صحبت از #انتخاب_یک_مسیر است
📌دکتر سعید #جلیلی پنجشنبه شب در مصلی بیتالمقدس در جمع مردم اراک
🔸آنچه #رئیسی کرد، خدمت همراه با #صداقت بود، به شما مردم وعدههایی داد و صادقانه با همه توان دنبال کرد و در راه ایفای نقش برای وعدهها همه وجود خود را تقدیم کرد و خدا به او عزت داد.
🔸امروز صحبت از یک #انتخاب است و مثال خود را از #هپکو شروع میکنم،
یکی از تلخترین خاطرات من روزی بود که عزیزانی از کارگران هپکو در تهران آمدند و آنچه در هپکو میگذشت، بیان کردند، بحثشان این بود که در سال ۱۳۸۶ تولیدات آنها یکهزار و ۸۰۰ ماشین آلات سنگین راهداری بوده ولی الان تولید آنها به صفر رسیده است، کارگران چند ماه حقوق نگرفتهاند، عوارضی که بوجود آمده بود، مثل طلاقها، خودکشی از شدت فشار، اما خاطرات شیرین این است که یک ساعت قبل در زمان حضور در هپکو همان عزیزان را دیدم که با خوشحالی میگفتند امروز آرامش و آسایش دارند و همه را مدیون در حرکتهای اصلاحی و بویژه شهید #رئیسی میدانستند، این همان عظمت کار است.
🔸ما امروز در یک نقطه مهم برای یک #انتخاب هستیم، یک مسیر آن است که هشت سال به مردم گفته شد اگر ما بیاییم با فلان کار و فلان مسیری که در روابط خارجه دنبال میکنیم، همه مشکلات شما حل میشود، نتیجه چه شد؟ دلار ۲ هزار و ۵۰۰ تومانی که تحویل گرفتند ۱۰ برابر شد و تحریمهایی که میگفتند از این مسیر حل میکنند، ۸۰۰ تا به آن اضافه شد در همان دوران.
🔸شهید #رئیسی عظمتش در آن بود که این #ریل را تغییر داد، با دنیا روابط داشت، اما روابط را در ۲ یا سه کشور خلاصه نکرد، میگفت باید با همه دنیا روابط داشت، دنیا ۲۰۰ کشور حداقل دارد، تعامل سازند و گسترده باید با جهان داشت، نتیجه حرکتش چه شد، همان کسانیکه زمانی میگفتند ما بیشتر از ۲۰۰ هزار بشکه نفت نمیتوانیم بفروشیم و باید فلان امتیاز را بدهیم، شهید #رئیسی آمد و در سه سال نشان داد که مشکلی برای فروش نفت نداریم و نشان داد میشود یک و نیم میلیون بشکه نفت فروخت.
🔸شما دیدید در ۱۰ روز گذشته وزیر خارجه آمریکا رفت در سنا از او سوال کردند: ایران قرار بود نتواند یک بشکه نفت بفرشد الان ۲ میلیون بشکه نفت میفروشد، وزیر خارجه گفت: بله آنها توانستند بر ما فائق آیند و #تحریمها را دور بزنند.
همینهایی که یک زمان ملت ما را تهدید میکردند که ما راهبرد فشار حداکثری را علیه شما را به کار میگیریم، با تغییر #ریلی که صورت گرفت با #انتخابی که مردم کردند، رسما اعلام کردند راهبرد فشار حداکثری شکست فاحش خورده است و این ادعای ما نیست، عین اظهارات آنها است.
⭕️ ما امروز در یک نقطه تاریخی هستیم، کدام #ریل را میخواهیم ادامه دهیم، کدام #مسیر را میخواهیم دنبال کنیم، باید بدانیم الان در چه نقطهای هستیم؟
🔸#شعار یک نامزد انتخابات ریاست جمهوری در حقیقت باید، تابلوی تمام برنامهای که میخواهد در چهار سال آینده اجرا کند باشد این #شعار باید عصاره یک نامزد انتخاباتی باشد.
شعاری که عصاره برنامههایی است که ۱۰ و ۱۱ سال بر اساس مطالعاتی که نه فقط در اتاقهای در بسته، نه فقط با عدهای محدود بلکه با جمع کثیری از خود شما مردم، جوانان، مدیران لایق، استاتید دانشگاهی، جوامع کارگری و کشاورزی و جلسات متعددی که برگزار شد و در کنار آن ۱۴۰ سفر صورت گرفت به اقصی نقاط کشور و از نزدیک، از روستا، شهر، کارخانه، مزرعه، شرکتهای دانشبنیان، موقعیتهای دریا و جنگل از نزدیک دیده شد، ما را به آن رساند که:
✅《ما امروز #یک_جهان_فرصت داریم، که باید ثمره و نتیجه آن #یک_ایران_جهش باشد.》
این با شعار محقق نمیشود، #برنامه میخواهد، نه برنامهای که بگوییم حالا بروم بررسی و مطالعه کنم که چگونه میشود انجام داد، این کار باید قبلا انجام میشده، و باید فردای انتخابات ریاست جمهوری شروع این برنامه و ادامه راه نیمه تمام شهید عزیز ما #رئیسی باشد و با قدرت به جهان نشان داده شود که:
✅《 اگر ملت ما امروز #یک_جهان_فرصت دارد، لازمه آن باید دولتی باشد که بداند این کار بزرگ وقتی صورت میگیرد که، هر ایرانی به تناسب استعداد و توانمندی که دارد بتواند یک #نقش_پرشکوه ایفا کند.》
🗳منبع:پایگاه اطلاعرسانی دکتر سعید جلیلی
🔺 www.drjalily.com
🪴🌻🪴🌻🪴
🔻
https://eitaa.com/mahdixxv