eitaa logo
محبان المهدی 1 (کانال عمومی)
2.1هزار دنبال‌کننده
35.1هزار عکس
32.3هزار ویدیو
410 فایل
سلام ،محضرکاربران بزرگوار،عرضه می دارم که به لطف الهی وبا مساعدت وهمکاری شماعزیزان گروه محبان المهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ایجاد گردید.دراین گروه مطالب ارزنده ،مفیدوکاربردی درکلیه زمینه ها : فرهنگی،اقتصادی،اجتماعی،سیاسی،وورزشی ارائه خواهد شد.
مشاهده در ایتا
دانلود
عثتُ بمداراة الناس» من مبعوث شدم که با مردم مدارا کنم. 💠 همچنین فرمود: «انّ اللّه امرنی بمداراة الناس کما امرنی باقامة الفرائض» خداوند به من امر کرده که با مردم مدارا کنم، همان گونه که امر نموده واجبات و نمازهای واجب را انجام دهم. 💠 و در جای دیگر فرمودند: «انّا معاشر الانبیاء اُمرنا ان نکلّم الناس علی قدر عقولهم» 📚 [۱۲/۲۱،‏ ۰۰:۳۵] احمدزاده ق: 💚 بسیار زیبای پدری و مادری امام عج *👈داستان اول :* 🌼 حضرت یوسف وقتی پس از سالها برای دیدن پدرش برای استقبال به بیرون از مصر رفته بود *لحظه ای برای پایین امدن از شتر مکث کرد .* جبرئیل نازل شد و فرمود خداوند فرمود ای یوسف *هنگام پایین امدن از شتر برای استقبال پدرت لحظه ای مکث کردی .* 🌻 دیگر از نسل تو پیامبری مبعوث نمیشود . یوسف توبه و استغفار کرد پس از مدتی خداوند فرمود ای یوسف تورا بخشیدم ولی پیامبری از نسل تو مبعوث نمیشود . *ولی منجی آخرالزمان را یکی از شاخه هایش را از نسل تو قرار خواهم داد.* (این داستان رو همینجا نگه دارید) *👈داستان دوم :* 🌳نرجس خاتون مادر امام زمان نوه قیصر روم بود و مادرش از نسل شمعون از نسل حضرت یوسف بود نامش ملیکا بود و *بسیار محجبه و پاکدامن بود بطوری که انگار از خاندان روم نبود* و بیشتر مانند نسل مادرش بود . *🌼پدرش میخواست اورا به همسری برادر زاده اش انتخاب کند که در روز عروسی زلزله شدیدی رخ داد* پدر ملیکا ترسید و گفت حتما این ازدواج بد یمن بوده و خواست تا برادرزاده دومش را به عقد ملیکا در اورد که باز زلزله مهیبی رخ داد . 👈همان شب ملیکا در خواب میبیند حضرت عیسی به همراه حضرت مریم و حضرت محمد و امام علی و حضرت فاطمه وامام حسن و امام حسین و امام سجاد و امام باقر و امام جعفر و امام موسی و امام رضا و امام جواد و امام هادی برای *خواستگاری او آمدند .* او آن خواب را برای کسی تعریف نمیکند . 🌲شب بعد حضرت مریم به همراه حضرت فاطمه به خواستگاری ملیکا آمدند و فرمودند *تو همسر فرزندم حسن عسگری هستی .* ملیکا به ایشان گله کرد که پس چرا ایشان به خواب من نمی آید . 🍁 *حضرت فاطمه فرمود چون تو مسیحی هستی تا وقتی مسلمان نشوی او نمیتواند بیاید .* ملیکا شهادتین را میخواند و مسلمان میشود . شب سوم خود امام حسن عسگری به خواب ملیکا می آید و ملیکا به امام حسن میگوید مرا از دست رومی ها نجات بده . امام حسن میفرماید وعده خدا نزدیک است . مسلمانان و رومی ها سالها در جنگ بودند تا مسلمانان رومی هارا شکست میدهند و ملیکا را به اسیری میگیرند . 💐امام هادی به کنیز خود سه کیسه طلا میدهد با یک نامه رومی که برای خرید ملیکا برود . و میفرماید گوش کن تا توضیح دهم . *صبح زود کنار پل رودخانه بغداد میروی کشتی کنار آب هست اسیران زن را برای فروش می آورند در میان آنان دختری است پاکدامن که حجاب خود را رعایت میکند و تن به فروش نمیدهد این نامه را به او بده او راضی به فروش میشود .* 🌻 دو کیسه طلا را به برده فروش بده اول قبول میکند بعد چانه میزند کیسه سوم را به او بده و ملیکا را بخر . طبق گفته امام هادی این کار انجام میشود و *وقتی ملیکا به خانه امام هادی می آید نام خود را به نرگس که البته تلفظ عربی آن نرجس هست تغییر میدهد و در روز ۱۵ شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری امام زمان متولد میشود .* *✅نتیجه دو داستان : امام زمان از پدر از نسل و از مادر از نسل حضرت نوه اسحاق هست .* *👈یعنی نقطه وصل عالم 124000 پیامبر به امام زمان وصل میشود.* 📚منابع : 1- پژوهشی‌ درباره‌ زندگانی‌ حضرت‌ نرگس‌ ، مادر امام‌ مهدی‌ عج‌ 2،پدیدآورنده: طیبی‌، ناهید ،نشریه: پیام زن،شماره نشریه: 105 2- تنقیح المقال، ج1، ص173 3- الغیبة شیخ طوسی، ص208؛ کمال‌الدین صدوق، ج2، ص417. 4- مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص472؛ اثبات الهداة، ج3 ص363؛ بحارالانوار، ج51 ص6. 5- برگرفته از کتاب: مهدی‌پور، علی‌اکبر، گزارش لحظه به لحظه از میلاد نور. 6- مراجعه شود به بحارالانوار، ج 51، ص 7، حدیث 12و غیبه الشیخ شیخ طوسی 7- بحارالانوار، ج 51، ص 7، حدیث 12 *کمال الدین شیخ صدوق، 1363، ج7، ص 417* طبری، 1407ق، ص 263* غیبة الشیخ طوسی، 1412 ق، ص 124 8- کمال الدین صدوق، 1363، ج2، ص 417* بحارالانوار، ج 51، ص 8، حدیث 12 *غیبه الشیخ طوسی 1412 ق، ص 124*. پیشواى دوازدهم هیأت تحریریه مؤسسه در راه حق، ص 26* مهدى موعود، ص 88 *ا بحار الانوارج 1 ص 6 * نجم الثاقب ص12 . 9- بحارالانوار، ج 51، ص 8، حدیث 12*غیبه الشیخ طوسی* پیشواى دوازدهم هیأت تحریریه مؤسسه در راه حق، ص 26* مهدى موعود، ص 88 * کمال الدین صدوق، 1363، ج2، ص 418 *نجم الثاقب ص12 10- بحارالانوار، ج 51، ص 9 - 8 ، حدیث 12 *همان *🌹 تعجیل در فرج و سلامتی امام زمان صلوات🌹* *🌹 اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم 🌹* 🔻 ظهور بسیار نزدیک است [۱۲/۲۱،‏ ۰۰:۳۶] احمدزاده ق:
هدایت شده از مهرداد شهاب
تولّدش پنهان بودمثل درگهواره اش سخن گفت مثل خليفه خداست درزمين مثل عمرطولانی داردمثل بشارت آمدنش راداده اندمثل فرشتگان به ياری اش میآيندمثل کفاربدستش هلاک میشوندمثل درعزای حسين(؏)گريانست مثل زيباترين خَلق است مثل حکومتش جهانیست مثل صبرداردمثل نام وکنيه اش،نام وکنيه (صلّی‌ الله)است وشبيه ترين خَلق درخُلق وخوبه او؛ 🤲 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹قسمت اول 🔹 حضرت علیه السلام 🔸همه ماجرا از یک خواب آغاز شد . آری یک رویای الهام آمیز در میان دوازده پسری که خداوند به یعقوب عطا کرده یوسف از همه کوچکتر ، از همه زیباتر ، از همه فرزانه تر و از همه شایسته تر بود 🔸بامدادان ، یوسف با چهره گشاده و لبخند زنان نزد پدر آمد و گفت : پدر جان ، خواب خوبی دیدم . میخواهم آنرا برایت بگویم تا تو نیز مانند من خوشحال شوی . 🔸یعقوب پرسید : چه خوابی دیدی ؟ گفت : در خواب دیدم یازده ستاره همراه با ماه و خورشید بر من سجده می کردند . 🔸پدر که دارای مقام نبوت بود سپس تعبیر خواب او را سربسته برایش بیان کرد و گفت: این خواب نشان می دهد که خداوند تو را بر می گزیند و مقامی عالی و ارجمند ب تو می بخشد و امتیازات مادی و معنوی بتو ارزانی میدارد. علم و فهم و تفسیر رؤیا ب تو می اموزد 🔸یعقوب از لابلای آن رؤیا ، پیامبری فرزندش یوسف ، سلطنت و فرمانروائی او و همچنین سروری و سیادت او بر خاندان یعقوب را پیش بینی کرد . چیزی که ب هیچ وجه برای برادران یوسف خوش آیند نبود ..... 💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠 💚https://eitaa.com/mahdixxv
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹قسمت دوم🔹 حضرت علیه السلام 🔸در یکی از جلسات خانوادگی ، که برادران از هر دری سخن میگفتند ، موضوع محبوبیت یوسف و برادرش بنیامین نزد یعقوب بمیان آمد . 🔸یکی از آنها گفت : اشتباه بزرگی دامن گیر پدر ما شده . او برادر کوچک و نوجوان ما را بر ما مقدم میدارد ، در حالیکه ما جوانانی برازنده ، توانا و پرقدرت هستیم . 🔸یکی گفت ما باید به زندگی یوسف خاتمه دهیم یکی از برادران که عاقلانه تر فکر میکرد و احتمالا قلبی مهربانتر داشت گفت : 🔸یوسف را نکشید ، زیرا قتل نفس ، آنهم قتل برادر ، که هیچ گناهی جز محبوبیت نزد پدر ندارد ، کاری زشت و غیر قابل قبول است . حالا که شما تصمیم گرفته اید بلائی برسر یوسف بیاورید ، من پیشنهاد میکنم : 🔸یوسف را در چاهی که در مسیر کاروانها است بیاندازید تا کاروانیان او را با خود ببرند و دیگر نام و نشانی از او باقی نماند . با این تدبیر شما بدون خونریزی و جنایت به هدف خود دست خواهی یافت.... 💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠https://eitaa.com/mahdixxv
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃زندگینامه حضرت علیه السلام 🔹قسمت سوم🔹 🔸یعقوب در مقابل اصرار فرزندان ، چاره ای جز تسلیم ندید و با پیشنهادشان موافقت کرد . روز بعد برادران برای یک سفر تفریحی یک روزه آماده شدند و یوسف را نیز از پدر گرفتند و به راه افتادند . 🔸 پدر پیر تا دروازه شهر آنها را بدرقه کرد و درباره یوسف سفارشها نمود . در آنجا برای آخرین بار یوسفش را بوسید و در حالیکه قطرات اشک ازدیدگانش فرو میریخت ، از آنها جدا شد 🔸وقتی از پدر دور شدند بی مهریها توسط برادران یوسف آغاز شد و عقده های چندین و چند ساله مجال بروز یافت . او را بر زمین افکندند . آزارش کردند . به هر کدام پناه می برد ، جز شکنجه و خشونت چیزی دریافت نمیکرد . 🔸اشکها ، ناله ها و استمدادهای یوسف بی نتیجه بود و برادرانش او را تا سرحد مرگ کتک زدند تا این که... https://eitaa.com/mahdixxv 💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃زندگینامه حضرت علیه السلام 🔹قسمت سوم🔹 🔸یعقوب در مقابل اصرار فرزندان ، چاره ای جز تسلیم ندید و با پیشنهادشان موافقت کرد . روز بعد برادران برای یک سفر تفریحی یک روزه آماده شدند و یوسف را نیز از پدر گرفتند و به راه افتادند . 🔸 پدر پیر تا دروازه شهر آنها را بدرقه کرد و درباره یوسف سفارشها نمود . در آنجا برای آخرین بار یوسفش را بوسید و در حالیکه قطرات اشک ازدیدگانش فرو میریخت ، از آنها جدا شد 🔸وقتی از پدر دور شدند بی مهریها توسط برادران یوسف آغاز شد و عقده های چندین و چند ساله مجال بروز یافت . او را بر زمین افکندند . آزارش کردند . به هر کدام پناه می برد ، جز شکنجه و خشونت چیزی دریافت نمیکرد . 🔸اشکها ، ناله ها و استمدادهای یوسف بی نتیجه بود و برادرانش او را تا سرحد مرگ کتک زدند تا این که... https://eitaa.com/mahdixxv 💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠زندگینامه حضرت علیه السلام 🔹قسمت چهارم🔹 🔸تا این که تصمیم گرفتند او را به قتل نرسانند و او را کنار چاه آبی که کاروانیان از آن آب بر میداشتند بردند و طنابی به کمر او بستند و به اعماق چاه فرستادند 🔸هنوز یوسف به انتهای چاه نریسده بود ، برادران تصمیم گرفتند پیراهن او را بعنوان سند با خود نزد پدر ببرند تا سخن آنان را باور کند 🔸دگر باره او را بالا کشیدند و پیراهنش را از تنش در آوردند . آنچه التماس کرد که مرا برهنه نکنید ، اعتنا نکردند و با خشونت ، پیراهن را از او گرفتند و دگر باره او را در چاه سرازیر کردند 🔸در کنار آب چاه ، سکوئی بود . یوسف روی آن سکو نشست و برادران نیز پس از اجراء نقشه خود از چاه دور شدند 🔸یوسف تنها ماند ، تاریکی و محیط وحشت آور چاه برای آن نوجوان نازپرورده غم انگیز و ناراحت کننده بود ولی ناگهان یک الهام غیبی ، قلب او را روشن و آرام کرد... 💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠https://eitaa.com/mahdixxv
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠زندگینامه حضرت علیه السلام 🔹قسمت پنجم🔹 🍃سروش آسمانی ، در دل یوسف ندا در داد : 🔸ای یوسف ، آزرده خاطر و اندوهگین مباش . تو تنها نیستی . تو بی پشت و پناه نیستی . آنکس که مهر تو را در دل پدر افکند ، آنکس که برادرانت را از کشتن تو منصرف ساخت ، ترا نگهداری خواهد کرد . دوران سختی چاه پایان خواهد رسید . 🔸دیگر باره عزت و اقتدار خواهی یافت و این برادران سنگدل و حسود در برابر عظمت تو بخاک خواهند افتاد و تو جنایات امروزشان را قدرتمندانه به آنها خواهی گفت و غرق در شرمندگی و خجلشان خواهی کرد . 🔸این الهام درونی ، آنچنان یوسف را مطمئن و آرام ساخت که گوئی هم اکنون در آغوش گرم پدر و غرق نوازشها و بوسه های او است . 🔸هنوز برادران از منطقه دور نشده بودند که کاروانی از راه رسید . کاروانیان به سوی مصر می رفتند و برای برداشتن آب ، در آن نقطه فرود آمدند 🔸یکی از کاروانیان ، کنار چاه آمد و دلو بزرگی را بدرون چاه فرستاد و پس از لحظه ای بخیال اینکه دلو پر از آب شده ، آنرا بالا کشید . اما بجای آب نو جوانی زیبا و جذاب را درون دلو دید... 🔹 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ https://eitaa.com/mahdixxv ╰┅┅┅┅┅❀🍃💠🍃❀┅┅┅┅┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠زندگینامه حضرت علیه السلام 🔹قسمت ششم🔹 🔸کاروانیان مقدم او را گرامی داشتند و از دیدار او بسی خوشحال شدند برادران که از دور ، همه چیز را زیر نظر داشتند ، خود را به آنجا رساندند و گفتند : این نوجوان برده فراری ما است که ما در جستجوی او بوده ایم . 🔸در همان حال آهسته به گوش یوسف خواندند که اگر خود را معرفی کند و لب به تکذیب سخن آنان بگشاید کشته خواهد شد . 🔸کاروانیان که مهر یوسف در دلشان افتاده بود ، ببرادران گفتند : این غلام را به ما بفروشید . برادران موافقت کردند و او را به قیمتی بسیار ارزان به یکی از متقاضیان فروختند . 🔸کاروان بسوی مصر رهسپار شد و برادران با خیال آسوده بسوی خانه بازگشتند . آنها دیگر از جانب یوسف نگرانی نداشتند و تنها فکری که آنانرا تحت فشار قرار می داد ملاقات پدر و پاسخگوئی او بود . 🔸باید طوری صحنه سازی کنند که پدر ، دروغشان را راست پندارد و سخنشان را بپذیرد . بنابراین پیراهن یوسف را با کشتن حیوانی ، خون آلود ساختند و باقیمانده روز را در صحرا ماندند که شب فرا رسد. 💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠 🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ https://eitaa.com/mahdixxv ╰┅┅┅┅❀🍃🌼🍃❀┅┅┅┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠زندگینامه حضرت علیه السلام 🔹قسمت هشتم🔹 🔸برادران یوسف گفتند وای برما ، جواب خدا را چه خواهیم داد ؟ آن شب را پدر در بیهوشی و فرزندانش در آه و ناله و نگرانی گذراندند 🔸سحرگاهان که نسیم حیات بخش صبح بر چهره یعقوب وزید ، بهوش آمد و نگاهی به اطراف خود کرد و تصمیم قاطع خود را برای صبر و شکیبائی اعلام داشت و گفت : 🔸قلم قضاء پروردگار ، سرنوشتی برای من و پسر عزیزم یوسف رقم زده است . من در برابر آن صبر خواهم کرد . صبری زیبا و دلپذیر 🔸کاروان به سوی مصر رهسپار شد . آن که یوسف را خریداری کرده بود ، از کار خود بی اندازه مسرور و راضی بود 🔸چهره زیبا و نورانی ، جمال و کمال ذاتی ، آثار عظمت و اصالت خانوادگی یوسف ، هر بینده ای را متوجه او میساخت و چیزی نگذشته بود که خریداران فراوانی پیدا کرد 🔸و هر کس برای تملک او مبلغ بیشتری پیشنهاد میداد و بالاخره عزیز مصر که طبعامیتوانست مبلغ بیشتری بپردازد ، یوسف را از آن خود ساخت و از اینجا بود که زندگی یوسف متحول شد 💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠 🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ https://eitaa.com/mahdixxv ╰┅┅┅┅❀🍃🌼🍃❀┅┅┅┅
انبیا۷۵یوسف ع۷زندگی اینترنتی.mp3
13.84M
تاریخ انبیاء قصهء غصّه های خداوند قسمت5️⃣7️⃣ حضرت یوسف ع 7 نکات مهم تربیتی فرزند اسرار کودکان را از نزدیکترین فامیل هم محافظت کنید اسرار زندگی خود و کودکان و خانواده را با فضای مجازی در دسترس دزدان قرار ندهید‼️🤔 20 آبان 1402 26 ربیع الثانی 1445 خانم خراسانی
🇮﷽🇮 🟨سوره واقعه و مداومت بر آن باعث نورانی شدن انسان در قبر میشود و مَحشور شدن با 🟩امیرالمؤمنین‌علی عليه‌السّلام 🟨 سوره بقره 🗻هرشهری کوهی دارد کوه قرآن بقره است . 🟨 سوره کوثر 🍀مداومت بر سوره کمک به شفاعت انسان از بانوی عالم 🌹 حضرت فاطمه‌زهرا سلام‌الله‌علیها می‌شود. 🟨 سوره شمس 🍀قدرتمندترین در سوره است 🟨 سوره حشر 🍀سوره بر تمام مریضی ها درمان است 🟪 سـوره فتح 🍀سوره باب الفتوحات تمام مشکلات است . 🟪 سـوره بقره 🟪 سـوره طه 🍀تمام سحر و باطل کردنش در سوره و است . 🟪 سـوره آل‌عمران 🍀اسم اعظم های خداوند در سوره است. 🟪 آیةالکرسـی 🍀 اعجازی دارد که ◽️ اگـر کسی بداند اورا هیچ‌گاه ترک نمی‌کند . 🟪 سـوره الم نشرح 🟪 سـوره نساء 💥زبان بند در سوره و است. 🍎 سوره یوسف 🍏هر زنی در هشت ماهگی سوره را بخواند بر سیب و فوت کند بر او و بخورد فرزند او دارای جمال زیبایی می‌شود. ❤️ سـوره یس ❤️هرانسانی قلبی دارد قلب قرآن است . ⬜️ سـوره فاطر 💥سوره فتح کننده است . ⬜️ سـوره قارعه ⬜️ سـوره زلزال 💥مداومت بر سوره و انسان را از مرگ بد نجات می‌دهد. ⬜️ سـوره توحیـد 💥سوره ایمان انسان را قوی می‌کند. ⬜️ سـوره والعصر 💥مداومت بر سوره دیدار 🟢 امام‌زمان ارواحنافداه را مهیا می‌کند . 🟫 سـوره بقره 💥هرکس به و اعتقاد ندارد به سوره بقره آیه ۱۰۱ و ۱۰۲ و ۱۰۳ سوره بقره را بخوند . 🌹کل قرآن در سوره بقره خلاصه می‌شود. و 🌹کل در خلاصه می‌شود و 🌹کل حمد در بسم الله الرحمن الرحیم در ب بسم الله و ب در نقطه آن خلاصه می‌شود که آن نقطه حال صورتِ 🟢 امام‌عصر ارواحنافداه است. 🌸به خال لبت ای دوست گرفتار شدم 🌸روی زیبای تو دیدمو گرفتار شدم. https://eitaa.com/mahdixxv  ✨✨🌺✨✨