eitaa logo
مهدیه بندرانزلی
2.3هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
4.9هزار ویدیو
131 فایل
#کانال_رسمی_مهدیه_بندر_انزلی https://eitaa.com/mahdiyebandareanzali نشرمطالب باذکر#5صلوات جهت تعجیل درامرفرج و سلامتی یوسف زهرا سلام الله علیها 🌸شما میتوانید نظرات خود را با خادم مهدیه بندرانزلی در میان بگذارید. 👇 @sadate_emam_hasaniam
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️ بــا نـــهایت تــأثر و تـــاسف #سومین_روز درگذشت پدری مهربان و دلسوز #مرحوم مغفور یوسف اجتماعی زمان: #روز سه شنبه 5 آذرماه ساعت : ۱۴:۳۰ الی۱۶ بعد ازظهر مکان: #مسجد ابوالفضل العباس(ع) ڪوی امام (بندر کیاشهر) ضمنا مراسم هفتم آن مرحوم روز #جمعه ۸ آذر در همان ساعت و مکان برگزار میگردد. #ڪانال_عمومی_مهدیه_بندر_انزلی https://eitaa.com/mahdiyebandareanzali
🕌لحظات ملکوتی اذان ظهر به افق بندرانزلی ❇️ 🌷 یادی از شهدا 🌷 💐 سه کیلومتر راه یعنی سه هزار متر یا شش هزار قدم نیم متری، شیرعلی هر روز این مسافت را از خانه تا می رفت تا نمازش را با جماعت بخواند. 🌹 پدر و مادرش که از این همه پیاده روی شیرعلی خبر داشتند به او گفتند: علی جان! چرا این همه راه را پیاده می روی؟ شیرعلی با لبخند به صورت پدر و مادرش نگاهی انداخت و آرام گفت: «این پیاده راه رفتن من به نفع شما هم هست.» پدر و مادر شیرعلی نگاهی به هم کردند و گفتند: چه نفعی پسرجان؟! شیرعلی با همان چهره شادابش گفت: «وقتی من پیاده به مسجد می روم در راه، هزار می فرستم و ثوابش را به پدرم می دهم و در راه برگشت هم هزار صلوات دیگر می فرستم و ثواب آن را به مادرم هدیه می کنم. 🌹 پدر و مادر شیرعلی لبخندی از روی رضایت زدند. وقتی شیرعلی راشکی شد آن مسجد هم برای او دلتنگ شده بود. 📚 اصغر آیتی و حسن محمودی، پر پرواز ؛ ص ۸۵. 🌷اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم کانال عمومی مهدیه بندرانزلی
🕌اذان ظهر به وقت عاشقی 🔹 خیلی ‌ها با فرمانده لشکر کار داشتند؛ ولی نمی ‌توانستند در ساعت مشخصی او را پیدا کنند. مسئولیت او طوری بود که وقت بیکاری نداشت. بیکاری که نه، اصلاً فرصت نبود اگر کسی با او کاری دارد، به ‌راحتی بنشیند و با فرمانده خود صحبت کند. 🌼 فرماندهیِ لشکر کاری سخت و پیچیده بود. از طرفی فرمانده لشکر، فرمانده لشکر اسلام بود و باید به رسم مسلمانی، ارتباطش با زیردستان را تقویت می کرد و در هر فرصتی گامی برای خدمت به آنان برمی داشت. 💟 برای حل این مسئله، ابتکار جالبی از خود نشان داد. نیم ساعت قبل از به می رفت و می ‌نشست؛ این‌گونه هرکس با او کاری داشت می دانست اگر هیچ‌جا دستش به فرمانده لشکر نرسد، نیم ساعت قبل از نماز می ‌تواند او را در مسجد پیدا کند و به ‌آسودگی حرفش را با وی در میان بگذارد. 🌼 این ابتکار سردار ، علاوه‌ بر آنکه قدمی در راه رفع مشکلات و رسیدگی به امور زیردستان محسوب می شد، روشی غیرمستقیم برای جذب دیگران به مسجد بود و باعث می شد توفیق نمازجماعت نیز عاید دیگران شود. 📚 قصه عاشقان؛ دعوت به نماز در سیره شهیدان؛ ص 22 عطرنماز به دماء الشهدا اللهم عجل لولیک الفرج