من جوانهای بودم
کوچک و لرزان
نگران و بیطاقت از رنج رشد و قدکشیدن
دست هایت ریشه زد در وجودم
محو مهربانیت شدم
به چشم هایت نگاه کردم
سبز شدم
جان گرفتم
گل دادم
تکثیر شدم
و
با همه ی شاخه های استوارم نامت را فریاد زدم
من
به بلندای قامت تو
سربلند شدم...
#آقاجانموندرحالدرختکاری
#چهنهالخوشبختی
#روزدرختکاری
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
کانال عمومی مهدیه بندرانزلی