هدایت شده از 💦بغضِ عشق۱💦
بازاین دل هوسِ کرب وبلا کرده عجیب...
السّلام° ای شه جان،یا بن حبیبِ ابنِ حبیب...
(مهدیه_گودرزی)
@mahdiyegoodarzi
۴۳
#از_زبان_سفیر_عشق_مسلم_ابن_عقیل_ع
#سالروز_ورود_مسلم_ابن_عقیل_به_کوفه
#باز_نشر
🦋یوسفم بودی که کارم تا زلیخایی رسیده...
🦋عشق در صحرایِ طوفانی به زیبایی رسیده...
🦋محشری دیدم زِ سرهایی جدا بر رویِ نیزه
🦋کودکی در دستِ بابایی به شیدایی رسیده ...
🦋خیمه ها درکامِ آتش، گوش و معجر ،خاکِ خونین،
🦋زینبی در قتله گاهی بر شکیبایی رسیده ...
🦋دست و شیون، مشک و جسمی زیر ِپا_اسبانِ وحشی،
🦋تکّه هایی از جوانی کو به محیایی رسیده ...
🦋محشری دیدم زِ سرهایی جدا بر رویِ نیزه،
🦋عشق در دستانِ حقّی تا شکوفایی رسیده ...
(مهدیه_گودرزی)
@mahdiyegoodarzi
۴۳
#آجرک_الله_یابفیة_الله_یاصاحب_الزمان_عج🖤
#باز_نشر
آتشـــ🔥ے دارد دلــم،
این سینــه مےسوزد چرا ؟!
هـم چـو یـک آتشفشانـــ🌋ـے_درد،...
مـےجوشــد چـرا ؟!
بـــےقـرارم از چـه رو ؟!..
تبــــ 🍂کـــرده چشمــانم،...
زِ چیــست ؟!
گوییــا مهــدے(عج) لبــاسِ حــُزن
مےپوشـد...چـرا ؟!🖤🏴
(مهدیه_گودرزی)
@mahdiyegoodarzi
۴۴_
#عارفانه
#باز_نشر
به بطالت شده سر,روزوشب واحوالم
یک نفس ذکرتونیست,خط به خط اعمالم
ازقضاعمربه پایان برسیدونرسید
غافلی چون من جاهل به همه آمالم
روی دیدارندارم به قیامت چه کنم
خِجل ازکرده وناکرده ی درافعالم
اگر آن شه زکرامت نظری نف°کَنَدم
چه مصیبت زده گردم،چه پریشان حالم
حضرت عشق،به هرقطره ی اشکت سوگند
نشودتوبه ی امسال چنان هرسالم
فرصتی جان حسینت بده ای ربِّ کریم
تاکه جبران بکنم کوتهی واهمالم
(مهدیه_گودرزی)
@mahdiyegoodarzi
۳۷-
#السّلام_علیک_یاصاحب_الزمان_عج
#باز_نشر
درکجا هستی توآقا ،ظهر وشب، وقت سحر
کربلا، شام ونجف،قم،مشهد وپیش پدر
هرطرف کردم نظر،یاد شما آید به سر
باخبر از مردم اما، از شما ما بی خبر
تشنگی برده هوای قلب یاران را عراق
نینوا والعطش، با جسم صد چاک پسر
هرکجا هستی توراجان رقیه عمّه ات
یک دعا مارا،گره افتاده در کار بشر!
(مهدیه_گودرزی)
@mahdiyegoodarzi
۴۵-
#بااحترام_تقدیم_به_شهدای_والامقام
#باز_نشر
آه اے پرستــــو🌷ےِ مهاجر_ عاشق پرواز،
گاهے به زیرِ پاے خود ساده نگاه انداز🕊
بر وحشتِ بابونــــــ⚡️ـه هاےِ غرقِ خاکستر،
راه سلوکِ آینه ها را نشان ده باز🕊
گاهے به سمفونےِ آن عشــ💛ــقِ اهورایے،
گوشِ کرِ شب مُرده ها را هم بده آواز🕊
رفتے و حسرت بر دلِ خاکِ زمیــــ🌍ـن دادی
گویے که بودے آسمانے از همان آغاز🕊
اینک من و خوابــــــ🌙ـــِ جهان غرق خاموشے،
در آرزویم یک نفس با تو شوم همراز🕊
#شهداے_کُنارَک_شهادت_مبارک🌷
(مهدیــه_گودرزے)
@mahdiyegoodarzi
۴۶_
#عارفانه
#باز_نشر
🕯با من رو سیه چرا، قطعِ وفا نمیکنی؟!
🕯از تو بریده را چرا، دور و رها نمیکنی؟!
🕯بنده نبوده ام ولی، مهرِ تو می کشد مرا
🕯تیر بزن ،رها شوم، چون که خطا نمی کنی
🕯بر غمِ عشقِ مبتلا، کون و مکان و لایموت
🕯عشقِ تو تیرِ غم فَزا، از چه دوا نمیکنی؟!
🕯وصلِ تو آب تشنگان، تیشه بزن بر آتشم
🕯شعله گرفته جسم و جان، آب عطا نمیکنی؟
🕯غیرِ شما دلم نشد، بند و اسیرِ دیگری
🕯سمتِ خودت بخوان مرا،از چه صدانمیکنی؟
(مهدیه_گودرزی)
@mahdiyegoodarzi
۴۷_
#شکوایه
#باز_نشر
در میان مردم ما راه رفتن مشکل است
هرکه را دیدم به زنجیر هزار ابلیس بُوَد
سخت باشد گر بگویی آدمی را آدمی
ظاهرش آدم، دلش سنگی ، چنان تندیس بُوَد
مُتَحِدُ الصَفِّ به هر وعده نماز واجبند
هرکه در خود زاهدی یا راهبی قدّیس بُوَد
مخملی مرد فضائل میشود در جمعِ حرف
هرکه را یک منبری یامکتبی تدریس بُوَد
درمیان این جماعت پیروِ مذهب چه سخت
زآنکه شرِّ آدمی جاذب چو مغناطیس بُوَد
اینکه میگویم نه درباب همه صادق،که نه
اندکی چون دُرّ قحط و ،سروِ در پردیس بُوَد
(مهدیه_گودرزی)
@mahdiyegoodarzi
۴۸
#السّلام_علیک_یا_سید_الساجدین_ع
#بازنشر
زده تقدیرِ او رَقم، شب و باران تمامِ عمر...
وشرر-واژه هایِ سرخِ زِ طوفان تمامِ عمر...
تبِ چشمانِ او نوشته به هر گوشه ای زِ غم،
تنِ بی سر...وَ بی کَفن...لبِ عطشان تمامِ عمر...
و به زندانِ جنسِ از جُورِ مُستکبرانِ دد،
دلِ پر خون سروده از تنِ عریان تمامِ عمر...
شبِ او شد سُجودِ اشک و غزل° گریه هایِ خون،
شبِ ماتم نشد چرا، شبِ پایان تمامِ عمر...
شده میدان و قتلِگه، شده مَعجر و خیمه...آه،
شبِ مرثیه هایِ هر دَم و اَفشان تمامِ عمر...
غمِ سنگینِ او به دوش و چو کوهی که میکشد،
و نشد هرگزش زمین، سَرِ سامان تمامِ عمر...
(مهدیه_گودرزی)
@mahdiyegoodarzi
▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪
دد :سگ وحشی
۴۹
#السّلام_علیک_یابقیه_الله_فی_ارضه_عج
#باز_نشر
سیاوش گونه دل بردے از این رودابه دل ...آرے!
منم سر لشگرِ جا مانده از یک عشقِ مختارے؛
به شلّاقے ترین باران، چو برگے مےخورم هردم،
زِ کوبنده ترین طوفان، هزاران ضربه ےِ کارے؛
تنِ عریانِ بیدِ باغِ من دارد سماجت ...هے،
نمےفهمد زمستان را و رنجِ ذلت و خوارے؛
به هر شب مےکند شیون، قفس را مرغِ دریایے،
تو از پروازِ آزادے، شب و دریا، خبردارے...؟
چو قیسے رفته نادیده، دلم بےتاب دیدارست،
چو شوق غنچه اےازگل، ولےمحصورِ صد خارے؛
تبِ دلتنگےِ ما را، به جز مرگ آخرِ سر نیست،
بگو مےآید آن یوسف، شبے با بیرقِ یارے...
(مهدیــه_گودرزے)
@mahdiyegoodarzi
۵۰
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#باز_نشر
"یخ کرده ام اما نه از سوز زمستان
اما نه از شب پرسه های زیر باران"
گنجشک روی بام هرخانه نشینم
گنجشک بی تابی ز شام تیره، ترسان
بی تو کجا آسوده خاطر پر گدازم
بیدِ دلم هر آینه از باد لرزان
خالیست هر باغ بهاری از شکفتن
پای کویری بردل هر باغ، رقصان
گویی جهان° شمس رُخت را بی قرار است
گویی نبودت بر سیاهی داده فرمان
'فصل بهارم، کاو نویدش بوده باران'
"یخ کرده ام اما نه از سوز زمستان"
(مهدیه_گودرزی)
@mahdiyegoodarzi
۵۱
#عارفانه
#باز_نشر
من سالک شبهای فراقم...یارب!
درظلمتِ شب پیِ چراغم...یارب!
نوری بده بردلم،که تا بشناسم...
هستی ومن ازتوبی سراغم...یارب!
(مهدیه-گودرزی)
@mahdiyegoodarzi
۵۲
#بااحترام_تقدیم_به_همسران_وماداران_والامقام_جانبازان
#باز_نشر
درپیش چشمانم گلی درخانه پرپرمیشود؛
گاهی برایم واقعه،تفسیرِاخگر°میشود...
آیینه را ازهرطرف،صیقل دهم هرروزوشب
شرجی ترین تصویرِمات اندر برابرمیشود...
گاهی خیالی ساده از اردیبهشت خانهام
سهم نبودِ آفتابِ گرمِ معبر میشود...
ساحل معمایی شده!،هرموج "خیزِ" زندگی!
درپیش چشمانم به صخره،سَدِ بندرمیشود'
آزارگل رادر پناهِ خارِ ماتم دیده ای!!
آیاچنین احساسِ من،پاپیچ ِ دلبرمیشود؟!
درهم کشدهرصاعقه آغوش "شمع مرده را"
دریک هیاهویی که طوفانی و آذر میشود؛
باآنکه مثل لاله ها،خون جگردارم ولی،
زهرغمت نوشِ شبِ ساقی وساغرمیشود...
درپیش چشمان من اینک میشود پرپرگلی
درفصل زردی انعکاسِ اشکِ مادر میشود...
(مهدیه_گودرزی)
***
اخگر:بارقه،پاره های آتش
آذر:آتش،نار
@mahdiyegoodarzi
۵۳
#شکوایه
#باز_نشر
میان جمع زیبا روی گل زار
مداوم میشوم هم صحبت خار
به هرکه میکنم خوبی چنان تیغ
تشکر میکند با زخم بسیار
خوشا آنکس که دارد همنشینی
به وقت درد تنهایی و تیمار
نه چون من کز بد ایّام انگار
درختی بی کسم، بی برگ و بی بار
خوشا آندم مثال زندگی، مرگ
بُوَد دست خودِ آدم، نه اجبار
(مهدیه_گودرزی)
@mahdiyegoodarzi
۵۴—
#شکوایه
#باز_نشر
👒در شهرِ شما خانه ےِ کوچک دارم...
👒دردانه دلے مثلِ عروسک دارم...
👒تنهاست دلم،...همدمِ آیینه ےِ شعر،
👒هر شب غزلی، مشقِ چکاوک دارم...
👒داغم...چو پری سوخته ام... آتش گَرد...
👒پروانه ترین زخمه ےِ توتک دارم...
👒با هر سخن از دفترِ من اشک روان،
👒صد قطره ےِ خون گوشه ےِ ناوک دارم...
👒در جمعم و غربت به دل از سنگ دلی،
👒هستم...نه ولی نقشِ مترسک دارم...
👒غرقم به غم ای خلق کجا هست غریق؟
👒در آدمیت° داریِ تان، شک دارم؛
(مهدیـه-گودرزے)
@mahdiyegoodarzi
●●●●●●
زخمه:وسیله ایی کوچک برای نواختن تار
ناوک:چشم
توتک:نی لبک(نوعی ساز)
چکاوک:مرغکی بزرگترازگنجشک باآوازی خوش ولطیف
۵۵
#عاشقانه
#باز_نشر
عمری دل من،از نگهی مست،غزل گفت
از نازترین،زهرترین،چشم عسل گفت
آسوده نبوده،به تمنا بنشینید
بر آنکه جدا راهش از آن روز ازل گفت
محبوب نبودم و به چشمان من انگار
چشم تو چنان عایشه یک جنگ جمل گفت
نادیده ترین عشق اهورایی قرنم
کیهان به منظومه ز یک عشق ثقل گفت
سخت است بدانی که به صبرت نشود باز
عشقی که گره بر یدِ هر مرد عمل گفت
(مهدیه_گودرزی)
@mahdiyegoodarzi
۵۶
#عاشقانه
#باز_نشر
ازهرچه بگویم شعر، لب های تو را... اصلاً ...
زیبایی چشمت نیست ،در قافیه ها ...اصلا...
برهم بزنی پلکی،ماهم به خسوف آید
گیردنفس خورشیدو ,ثانیه ها ... اصلا ...
این زاویه ی دورِ،عرش از بغل فرشم
چشم تو وشعرم چون این زوایه ها... اصلا...
وصف غزل چشمت ، بیرون ز حَدِ شعرم
سنگین شده برشعری وآریه ها ... اصلا...
هرشاعرچشم تو،تکفیری و مرتدشد
تو مذهب شعر من،پس حاشیه ها ...اصلا ...
(مهدیه_گودرزی)
@mahdiyegoodarzi
۵۷-
#عاشقانه
#باز_نشر
دردمن شایدشبیه مردم دیگرنباشد
زندگی شایدبرای نخلک بی سر نباشد
مرگ تدریجی یک خاموشی دور از تپش،من
شاید اما چون منی درگیراین باور نباشد
مثل مرده ایستاده روح من بالای تابوت
خانه ایی تنهاتراز سرداب خاکسترنباشد
سخت گفته ام ،ولی درکش برایت ممکن است
چیزی اندازه ی عشقی تیز، ویرانگر نباشد
آسمانی که نبودم،درزمین هم بی نشان
ازوجودم چندبیتی مختصر،دیگر نباشد
(مهدیه_گودرزی)
@mahdiyegoodarzi
۵۸
#عارفانه
#باز_نشر
🍃من درد بروےِ درد را مےفهمم...
🌼در عشق، تبِ نبرد را مےفهمم...
🍃من داغتر از هزار خورشید...ولی!
🌼در حنجره آهِ سرد را مےفهمم...
(مهدیـه_گودرزے)
@mahdiyegoodarzi
۵۹_