eitaa logo
💦بُغضِ عشق💦
818 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
434 ویدیو
21 فایل
❁﷽❁ ♥️ عــــاشقانه مـــذهــبے ♥️ ✾ ✒نوشــــــته هایے کہ از دل مـــی آید.. ✾ ارتباط بامدیر: @Aghaghiya 💚 ❥ مُحَــبَّـتـاتـون ❥ @mohbbatatoon 🍃 تبلیغـــات وتبادل ادمینے: @tablighateboghzeeshgh 🌼
مشاهده در ایتا
دانلود
به بطالت شده سر,روزوشب واحوالم یک نفس ذکرتونیست,خط به خط اعمالم ازقضاعمربه پایان برسیدونرسید غافلی چون من جاهل به همه آمالم روی دیدارندارم به قیامت چه کنم خِجل ازکرده وناکرده ی درافعالم اگر آن شه زکرامت نظری نف°کَنَدم چه مصیبت زده گردم،چه پریشان حالم حضرت عشق،به هرقطره ی اشکت سوگند نشودتوبه ی امسال چنان هرسالم فرصتی جان حسینت بده ای ربِّ کریم تاکه جبران بکنم کوتهی واهمالم (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۳۷- ‌
درکجا هستی توآقا ،ظهر وشب، وقت سحر کربلا، شام ونجف،قم،مشهد وپیش پدر هرطرف کردم نظر،یاد شما آید به سر باخبر از مردم اما، از شما ما بی خبر تشنگی برده هوای قلب یاران را عراق نینوا والعطش، با جسم صد چاک پسر هرکجا هستی توراجان رقیه عمّه ات یک دعا مارا،گره افتاده در کار بشر! (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۴۵-
آه اے پرستــــو🌷ےِ مهاجر_ عاشق پرواز، گاهے به زیرِ پاے خود ساده نگاه انداز🕊 بر وحشتِ بابونــــــ⚡️ـه هاےِ غرقِ خاکستر، راه سلوکِ آینه ها را نشان ده باز🕊 گاهے به سمفونےِ آن عشــ💛ــقِ اهورایے، گوشِ کرِ شب مُرده ها را هم بده آواز🕊 رفتے و حسرت بر دلِ خاکِ زمیــــ🌍ـن دادی گویے که بودے آسمانے از همان آغاز🕊 اینک من و خوابــــــ🌙ـــِ جهان غرق خاموشے، در آرزویم یک نفس با تو شوم همراز🕊 🌷 (مهدیــه_گودرزے) @mahdiyegoodarzi ۴۶_
🕯با من رو سیه چرا، قطعِ وفا نمیکنی؟! 🕯از تو بریده را چرا، دور و رها نمیکنی؟! 🕯بنده نبوده ام ولی، مهرِ تو می کشد مرا 🕯تیر بزن ،رها شوم، چون که خطا نمی کنی 🕯بر غمِ عشقِ مبتلا، کون و مکان و لایموت 🕯عشقِ تو تیرِ غم فَزا، از چه دوا نمیکنی؟! 🕯وصلِ تو آب تشنگان، تیشه بزن بر آتشم 🕯شعله گرفته جسم و جان، آب عطا نمیکنی؟ 🕯غیرِ شما دلم نشد، بند و اسیرِ دیگری 🕯سمتِ خودت بخوان مرا،از چه صدانمیکنی؟ (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۴۷_
در میان مردم ما راه رفتن مشکل است هرکه را دیدم به زنجیر هزار ابلیس بُوَد سخت باشد گر بگویی آدمی را آدمی ظاهرش آدم، دلش سنگی ، چنان تندیس بُوَد مُتَحِدُ الصَفِّ به هر وعده نماز واجبند هرکه در خود زاهدی یا راهبی قدّیس بُوَد مخملی مرد فضائل میشود در جمعِ حرف هرکه را یک منبری یامکتبی تدریس بُوَد درمیان این جماعت پیروِ مذهب چه سخت زآنکه شرِّ آدمی جاذب چو مغناطیس بُوَد اینکه میگویم نه درباب همه صادق،که نه اندکی چون دُرّ قحط و ،سروِ در پردیس بُوَد (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۴۸
زده تقدیرِ او رَقم، شب و باران تمامِ عمر... وشرر-واژه هایِ سرخِ زِ طوفان تمامِ عمر... تبِ چشمانِ او نوشته به هر گوشه ای زِ غم، تنِ بی سر...وَ بی کَفن...لبِ عطشان تمامِ عمر... و به زندانِ جنسِ از جُورِ مُستکبرانِ دد، دلِ پر خون سروده از تنِ عریان تمامِ عمر... شبِ او شد سُجودِ اشک و غزل° گریه هایِ خون، شبِ ماتم نشد چرا، شبِ پایان تمامِ عمر... شده میدان و قتلِگه، شده مَعجر و خیمه...آه، شبِ مرثیه هایِ هر دَم و اَفشان تمامِ عمر... غمِ سنگینِ او به دوش و چو کوهی که میکشد، و نشد هرگزش زمین، سَرِ سامان تمامِ عمر... (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪ دد :سگ وحشی ۴۹
سیاوش گونه دل بردے از این رودابه دل ...آرے! منم سر لشگرِ جا مانده از یک عشقِ مختارے؛ به شلّاقے ترین باران، چو برگے مےخورم هردم، زِ کوبنده ترین طوفان، هزاران ضربه ےِ کارے؛ تنِ عریانِ بیدِ باغِ من دارد سماجت ...هے، نمےفهمد زمستان را و رنجِ ذلت و خوارے؛ به هر شب مےکند شیون، قفس را مرغِ دریایے، تو از پروازِ آزادے، شب و دریا، خبردارے...؟ چو قیسے رفته نادیده، دلم بےتاب دیدارست، چو شوق غنچه اےازگل، ولےمحصورِ صد خارے؛ تبِ دلتنگےِ ما را، به جز مرگ آخرِ سر نیست، بگو مےآید آن یوسف، شبے با بیرقِ یارے... (مهدیــه_گودرزے) @mahdiyegoodarzi ۵۰
"یخ کرده ام اما نه از سوز زمستان اما نه از شب پرسه های زیر باران" گنجشک روی بام هرخانه نشینم گنجشک بی تابی ز شام تیره، ترسان بی تو کجا آسوده خاطر پر گدازم بیدِ دلم هر آینه از باد لرزان خالیست هر باغ بهاری از شکفتن پای کویری بردل هر باغ، رقصان گویی جهان° شمس رُخت را بی قرار است گویی نبودت بر سیاهی داده فرمان 'فصل بهارم، کاو نویدش بوده باران' "یخ کرده ام اما نه از سوز زمستان" (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۵۱
من سالک شبهای فراقم...یارب! درظلمتِ شب پیِ چراغم...یارب! نوری بده بردلم،که تا بشناسم... هستی ومن ازتوبی سراغم...یارب! (مهدیه-گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۵۲
درپیش چشمانم گلی درخانه پرپرمیشود؛ گاهی برایم واقعه،تفسیرِاخگر°میشود... آیینه را ازهرطرف،صیقل دهم هرروزوشب شرجی ترین ‌تصویرِمات اندر برابرمیشود... گاهی خیالی ساده از اردیبهشت خانه‌ام سهم نبودِ آفتابِ گرمِ معبر میشود... ساحل معمایی شده!،هرموج "خیزِ" زندگی! درپیش چشمانم به صخره،سَدِ بندرمیشود' آزارگل رادر پناهِ خارِ ماتم دیده ای!! آیاچنین احساسِ من،پاپیچ ِ دلبرمیشود؟! درهم کشدهرصاعقه آغوش "شمع مرده را" دریک هیاهویی که طوفانی و آذر میشود؛ باآنکه مثل لاله ها،خون جگردارم ولی، زهرغمت نوشِ شبِ ساقی وساغرمیشود... درپیش چشمان من اینک میشود پرپرگلی درفصل زردی انعکاسِ اشکِ مادر میشود... (مهدیه_گودرزی) *** اخگر:بارقه،پاره های آتش آذر:آتش،نار @mahdiyegoodarzi ۵۳
میان جمع زیبا روی گل زار مداوم میشوم هم صحبت خار به هرکه میکنم خوبی چنان تیغ تشکر میکند با زخم بسیار خوشا آنکس که دارد همنشینی به وقت درد تنهایی و تیمار نه چون من کز بد ایّام انگار درختی بی کسم، بی برگ و بی بار خوشا آندم مثال زندگی، مرگ بُوَد دست خودِ آدم، نه اجبار (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۵۴—
👒در شهرِ شما خانه ےِ کوچک دارم... 👒دردانه دلے مثلِ عروسک دارم... 👒تنهاست دلم،...همدمِ آیینه ےِ شعر، 👒هر شب غزلی، مشقِ چکاوک دارم... 👒داغم...چو پری سوخته ام... آتش گَرد... 👒پروانه ترین زخمه ےِ توتک دارم... 👒با هر سخن از دفترِ من اشک روان، 👒صد قطره ےِ خون گوشه ےِ ناوک دارم... 👒در جمعم و غربت به دل از سنگ دلی، 👒هستم...نه ولی نقشِ مترسک دارم... 👒غرقم به غم ای خلق کجا هست غریق؟ 👒در آدمیت° داریِ تان، شک دارم؛ (مهدیـه-گودرزے) @mahdiyegoodarzi ●●●●●● زخمه:وسیله ایی کوچک برای نواختن تار ناوک:چشم توتک:نی لبک(نوعی ساز) چکاوک:مرغکی بزرگترازگنجشک باآوازی خوش ولطیف ۵۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عمری دل من،از نگهی مست،غزل گفت از نازترین،زهرترین،چشم عسل گفت آسوده نبوده،به تمنا بنشینید بر آنکه جدا راهش از آن روز ازل گفت محبوب نبودم و به چشمان من انگار چشم تو چنان عایشه یک جنگ جمل گفت نادیده ترین عشق اهورایی قرنم کیهان به منظومه ز یک عشق ثقل گفت سخت است بدانی که به صبرت نشود باز عشقی که گره بر یدِ هر مرد عمل گفت (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۵۶
ازهرچه بگویم شعر، لب های تو را... اصلاً ... زیبایی چشمت نیست ،در قافیه ها ...اصلا... برهم بزنی پلکی،ماهم به خسوف آید گیردنفس خورشیدو ,ثانیه ها ... اصلا ... این زاویه ی دورِ،عرش از بغل فرشم چشم تو وشعرم چون این زوایه ها... اصلا... وصف غزل چشمت ، بیرون ز حَدِ شعرم سنگین شده برشعری وآریه ها ... اصلا... هرشاعرچشم تو،تکفیری و مرتدشد تو مذهب شعر من،پس حاشیه ها ...اصلا ... (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۵۷-
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دردمن شایدشبیه مردم دیگرنباشد زندگی شایدبرای نخلک بی سر نباشد مرگ تدریجی یک خاموشی دور از تپش،من شاید اما چون منی درگیراین باور نباشد مثل مرده ایستاده روح من بالای تابوت خانه ایی تنهاتراز سرداب خاکسترنباشد سخت گفته ام ،ولی درکش برایت ممکن است چیزی اندازه ی عشقی تیز، ویرانگر نباشد آسمانی که نبودم،درزمین هم بی نشان ازوجودم چندبیتی مختصر،دیگر نباشد (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۵۸
🍃من درد بروےِ درد را مےفهمم... 🌼در عشق، تبِ نبرد را مےفهمم... 🍃من داغتر از هزار خورشید...ولی! 🌼در حنجره آهِ سرد را مےفهمم... (مهدیـه_گودرزے) @mahdiyegoodarzi ۵۹_
شاعرے 🌸حـسِّ عجیبےست که عاشــ🦋ـــق دارد... عشقــــ🌹ـــ° باشعـر و غـزل، روحِ موافــــق دارد... هرکسے باسُخنِ عشقــــ❤️ــــ° به طــــنّازِِ دلـــش، درخـــــــفا، مشقــــِ شــــ🌟ـبِ شعــرِ شقایـــــــــ🌸ــق دارد... (مهدیـه_گودرزے) @mahdiyegoodarzi ۶۰_
هرشب به کناری"تک وتنها"به تو مشغولم؛ دربندِ هزار واژه ناگفته یِ مجهولم؛ دردم به غزلهای غمت قافیه میگردد... من گریه یِ پاییزیِ هرمصرعِ "مسلولم"* (مهدیه_گودرزی) ☆☆☆☆☆☆ مسلول:شمشیر برهنه برکشیده شده @mahdiyegoodarzi ۶۱_