eitaa logo
☀️مهدیه بزرگ گرمسار☀️
671 دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
4.1هزار ویدیو
173 فایل
📝ستاد برگزاری دعای پرفیض ندبه شهرستان گرمسار ⭕شماره کارت جهت دریافت هدایا و نذورات⭕ بانک ملی حساب : ۰۱۰۳۸۵۰۳۸۵۰۰۹ کارت : ۶۰۳۷ - ۹۹۸۸ - ۰۰۰۴ - ۴۴۴۷ ناشناس بگو: https://daigo.ir/secret/2737728941 ارتباط با ادمین @Mahdiyeh_admin2
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ 📌قرار ظهر روزهای انتظارمان: ✨مى شود فرصت ديدار مهيّا حتماً بد به دل راه مده مى رسد آقا حتماً✨ ❤️ ؏َـجِّـلْ_لِوَلیِڪْ_ألْـفَـرَج❣ tel: 🆔️ t.me/mahdieh_garmsar1 insta: 🆔️ www.instagram.com/mahdiyeh_garmsar eitaa: 🆔@mahdiyeh_garmsar
🌟🌸🌟🌸🌟🌸🌟🌸🌟🌸🌟 سلام و نور و معرفت ♦️عرض ادب خدمت همراهان خوب کانال مهدیه بزرگ گرمسار ؛ ♦️با توجه به لزوم آشنایی با⚡️احکام⚡️ برای عمل به دستورات الهی ، از این پس به یاری خدا هر روز بعد از اذان ظهر ، اقدام به ارسال نکاتی از احکام ، برگرفته از کُتب مراجع عالیقدر نموده ایم. ♦️لطفا در توجه و نشر حداکثری آن کوشا باشیم. tel: 🆔️ t.me/mahdieh_garmsar1 insta: 🆔️ www.instagram.com/mahdiyeh_garmsar eitaa: 🆔@mahdiyeh_garmsar 🌟🌸🌟🌸🌟🌸🌟🌸🌟🌸🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*تعریف: اگر روی زخم یا شکستگی بسته شده، باید جاهایی را که می‌شود شست، بشوید و روی چیزی که با آن زخم یا شکستگی را بسته است(جبیره)به جای شستن، دست تَر بکشد. به این وضو، وضوی جبیره ای می‌گویند. *انواع جبیره: ۱_اگر جبیره، تمام اعضای وضو را گرفته باشد، باید تیمم کند. ۲_اگر جبیره، بیشتر اعضای وضو را گرفته باشد، باید تیمم کند و بنابراحتیاط مستحب، وضوی جبیره هم بگیرد. ۳_اگر جبیره بعضی از اعضای وضو باشد، مثلاً یک دست، باید وضوی جبیره ای بگیرد. tel: 🆔️ t.me/mahdieh_garmsar1 insta: 🆔️ www.instagram.com/mahdiyeh_garmsar eitaa: 🆔@mahdiyeh_garmsar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهادت را جز به اهل درد نمی دهند..‌. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 با عرض سلام خدمت همراهان همیشگی کانال مهدیه بزرگ گرمسار 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 به یاری خدا پنج شنبه خود را مزیّن می کنیم به عطر و نام شهداء .... این هفته میزبان سرباز رشید اسلام 🌹❤️ شهید یوسف‌علی لامعی ♥️🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۰: 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 🌹 بیوگرافی شهید گرامی یوسف‌علی لامعی🌹 ☘️ نام : یوسف‌علی ☘️ نام خانوادگی : لامعی ☘️ نام پدر : احسان الله ☘️ متولد : ۱۳۴۱/۰۴/۰۱ ☘️ تحصیلات : زیر دیپلم ☘️ وضعیت تأهل : متأهل ☘️ یگان : سپاه گرمسار _ لشکر ۱۷_ گردان حضرت رسول (ص) ☘️ مدت حضور در جبهه : ۱۰ ماه و ۱۸ روز ☘️ مسئولیت : آر پی جی زن ☘️ نوع عضویت : پاسدار ☘️ تاریخ شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۰۵ ☘️ محل شهادت : جزیره مجنون ☘️ عملیات : خیبر ☘️ محل دفن : گرمسار _ گلزار شهداء 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 بسّم الله الرّحمن الرّحیم 🌹 زندگینامه شهید گرانقدر یوسف‌علی لامعی 🌹 یوسف‌علی لامعی ، فرزند احسان الله ، یکم تیر ماهِ سالِ هزار و سیصد و چهل و یک ، در گرمسار چشم به جهان گشود . پس از گذراندن مقاطع تحصیلی دیپلمش را گرفت . سال هزار و سیصد و شصت و یک ، وارد سپاه شد . چهار بار به جبهه اعزام شد . دو بار به کردستان و دو بار به جنوب . در زمان شهادت متأهل بود ؛ فرزندش بعد از شهادت ایشان به دنیا آمد . سرانجام در پنجمِ اسفند ماهِ سالِ هزار و سیصد و شصت و دو ، در خط مقدم جزیره مجنون به شهادت رسید . پس از چهارده سال انتظار و تفحص ، پلاک و باقی مانده پیکر ایشان تشییع و در گلزار شهدای گرمسار به خاک سپرده شد ‌. 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 🌹خاطراتی از زندگینامه شهید معزز یوسف‌علی لامعی🌹 🌹 مادر شهید               بعد از ازدواجش می‌خواست به جبهه برود ، وارد منزل شد ، معلوم بود آماده‌ی سفر است . پرسیدم : کجا می‌خوای بری؟ گفت : جبهه ! گفتم : هنوز شش ماه نیست که ازدواج کردی ! می‌خوای خانومت که به امید تو به این خونه اومده رو بزاری و بری جبهه ؟ گفت : خانمم را به خدا می‌سپارم ، بالاخره اگه ما نریم جبهه ، کی بره ؟ همه وظیفه داریم از مملکت دفاع کنیم .              🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 برای نماز به مسجد رفته بودم ، با ورود من خانم ها شروع به پچ پچ کردند . احتمال دادم اتفاقی افتاده باشد . بعد از نماز که به خانه برگشتم ، پسر بزرگم همراه خانمش به خانه آمد . پرسیدم : چیشده ؟ یوسف شهید شده ؟ گفت : اگه شهید شده باشه چیکار می‌کنی ؟ با گریه وارد اتاق شدم ، لحظاتی نگذشت که خانم های همسایه به سراغم آمدند ، معلوم شد که آنها هم خبر داشتند...                🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 بعد از سیزده ، چهارده سال ، چند تکه استخوان و پلاک را آوردند و تشییع و دفن کردند ؛ اما هنوز نمی توانم باور کنم که متعلق به او باشد . در خلوت هایم با خدا ، می‌خواهم که پسرم برگردد . اینکه مزاری دارد و در آنجا به یادش جمع می‌شویم ، کمی آرامم می‌کند ولی هنوز باورش برایم سخت است .    🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🌹 خواهر شهید      التماس می‌کرد موقع اعزام به بدرقه اش نرویم . مدام می‌گفت بسیجی ها فکر می‌کنند بچه ننه هستم . دلمان تاب نمی آورد ، ما کار خودمان را می‌کردیم . هر بار که اعزام می‌شد تا پای اتوبوس همراهش می‌رفتیم .              🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 خیلی به هم نزدیک بودیم ، از کردستان که برمی‌گشت چیزهایی را تعریف می‌کرد که مو به تن آدم سیخ می‌شد ، سفارش می‌کرد که مبادا برای مادر تعریف کنی ، چون مانع رفتن من می‌شود . می‌گفت : آنجا بسیجی‌ها را جلوی عروس و داماد قربانی می‌کنن.                              🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 بعد از شهادتش روزی پیرزنی در خانه را زد و وارد شد ؛ خیلی گریه می‌کرد . علت را جویا شدیم ... گفت : بارها ظرف من را از آب‌انبار بزرگ آب می‌کرد . آب‌انباری که بیش از صد تا پله داشت و برایم خیلی سخت بود که پایین بروم و با ظرف پر بالا بیایم . خدا رحمتش کند . 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🌹 وصیتنامه شهید معزز یوسف‌علی لامعی 🌹 انتظار چندین ساله را به یاری خداوند به پایان خواهیم رساند و خاک مقدس کربلا و قبر شش گوشه سالار شهیدان حسین بن علی (ع) را از چنگ مزدوران بعثی در می‌آوریم . به امید خدا ، دیگر چیزی باقی نمانده تا دل‌های خانواده‌های شهداء و مفقودین را شاد بگردانیم و راه کربلا را که آرزوی شیعیان ایران می‌باشد باز و قبر شش گوشه سالار شهیدان را زیارت کنیم . 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا