eitaa logo
<نورآ>
233 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  |شھید ابراهیم هادے|
+از یکی پرسیدم ان‌شاءللہ‌ اگہ‌ بخوام‌ برم‌ باید‌چہ‌کارای اداری روانجام‌بدم؟! گفت↓ -اول‌میرب پاسپورتتو از اِمام‌رِضا میگیری؛ بعدحضرت‌ معصومه‌ پاراف‌ میکنہ بعدحضرت‌ عباس‌ امضاء‌ ميکنہ بعد از اون‌ میبری‌ دبیرخونہ‌؛ حضرت‌ زینب‌ ثبت‌ میکنہ و آخرین‌ مرحلہ‌ ممھور‌ بہ‌ مهر‌ میشہ‌ و تمام...💔 +گفتم‌ راهی نداره‌ کہ‌ زودتر‌ انجام‌ بشہ؟! -رقیہ‌جان!❤️
میدونی دلتنگی چیه؟ دلتنگی یعنی روحت جایی باشه که، جسمت اونجا نیست ..💔
آرزوت‌چیه؟ یه‌جفت‌پای‌خسته‌وهشتادکیلومترکربلا:) 🥺
میگم : آدم‌وقتی‌دلش‌یکی‌ومیخواد، ولی‌ازش‌دوره :) بایدچیکارکنه💔!..
همہ‌جـٰاۍڪربلـٰاقشنگہ‌هـٰاهرڪۍ‌بایہ‌جاییش‌خـاطره داره وحـالش‌باهـٰاش‌خـوب‌میشـہ ببینم‌توباڪجاش‌خـاطرـہ‌دارۍ؟چندلح‌ـظـہ‌نگاش‌ڪردم‌وگفتم:ڪربلـٰانرفتم:)!
شـُدم‌مِثـل‌بَچہ‌اۍ‌کِہ‌پـٰاشو‌میکوبِہ‌زَمیـن میگِہ؛اِلـٰا‌بِلا‌مَن‌هَمیـنو‌میـخوامシ!' مَـن‌کَربَلامیـخوام...🚶‍♂️💔:
دلم‌‌گرفته‌‌بودنامت‌‌رازمزمہ‌‌کردم‌ و‌سبک‌شدم... راست‌‌گفت‌‌شاعر‌کھ ؛ یا حسین‌نام‌تو‌بردم،نه‌غمی‌‌ماند‌و‌نه‌هَمّی بابی‌اَنت‌واُمّی :)!♥️
‌ به یاد تو هر دقیقه ام،حسین قدیمی ترین رفیقم،حسین...
آنقدر گریه میکنم که بگوید عاقبت نوکر ، زِ اشک خود ، سـفرِ کربـلا را گرفت💔:)! 💔❤️‍🩹
ت‍‌ا ک‍‌ه پ‍‌رس‍‌ی‍‌دم ز ق‍‌ل‍‌ب‍‌م ؏ش‍‌ق چ‍‌ی‍‌س‍‌ت..؟ در ج‍‌واب‍‌م ای‍‌ن چ‍‌ن‍‌ی‍‌ن گ‍‌ف‍‌ت وگ‍‌ری‍‌س‍‌ت ل‍‌ی‍‌ل‍‌ی م‍‌ج‍‌ن‍‌ون ف‍‌ق‍‌ط‍‌ اف‍‌س‍‌ان‍‌ه ان‍‌د! ؏ش‍‌ق در دس‍‌ت ح‍‌س‍‌ی‍‌ن ب‍‌ن ع‍‌ل‍‌ی س‍‌ت:)♥️'' ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌ به یاد تو هر دقیقه ام،حسین قدیمی ترین رفیقم،حسین...
سینه‌ام‌تنــگ‌و‌ .. دلــمـــ‌ تنـــگ‌و ، دل‌آرامم‌دور💔-!
‹ چقددلم‌میخوادالآن‌اینجا‌باشم♥️
گفتم ای عشق نشانی به منش خسته بگو گفت جز عشق حسین هرچه که بینی بدلیست🥺🫀
لطفاً تا آخر بخونین☺️🙏 ✍ سلام من جوانی بودم که سال‌ها با رفتارم دل امام زمانم رو به درد آوردم😔و خیری برای خانواده‌ام نداشتم همش با رفقای ناباب و اینترنت و ... شب تا صبح بیدار و صبح تا بعدازظهر خواب زمانی که فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی اومد منم از این باتلاق انحراف و بدبختی بی‌نصیب نماندم و اگر قرار باشد فردای قیامت موبایل بر اعمالم شهادت دهد حتی جهنم راهم نمی‌دهند😞 تا یه روز تو یکی از گروه‌های چت یه آقایی پست‌های مذهبی میذاشت، مطالبش برام جالب بودند🤗 رفتم توی اون و مثل همیشه فضولیم گل کرد و عکس پروفایلشو بزرگ کردم😐 دیدم که غرق در خون، بدون دست و پا، با سری خورد شده از ترکش، افتاده بر خاک، کنار او عکس دوبچه بود که حدس زدم باید بچه‌های او باشند😟 و زیر آن عکس یه جمله‌ای نوشته شده بود: "می‌روم تا جوان ما نرود"✋🏼💔 ناخودآگاه اشکم سرازیر شد😭😭دلم شکست باورم نمی‌شد دارم گریه می‌کنم اونم من، کسی که غرق در گناه و شهواته، منه بی‌حیا و بی‌غیرت، منه چشم چرون هوس باز😔😔 از اون به بعد از اینترنت و بدحجابی و فضای مجازی و گناه و رفقای نابابم شدم😠 دلم به هیچ کاری نمیرفت حتی موبایلم و دست نمی‌گرفتم🙂 تصمیم گرفتم برای اولین بار برم اولین نماز عمرمو خوندم با اینکه غلط خوندم ولی احساس آرامش معنوی خاصی می‌کردم، آرامشی که سال‌ها دنبالش بودم ولی هیچ جا نیافتم حتی در شبکه‌های اجتماعی✋🏼💔 از امام جماعت خواستم کمکم کنه ایشان هم مثل یه پدر مهربان همه چیز به من یاد می‌داد😇 نماز خوندن، قرآن، احکام، زندگی امامان و... کتاب می‌خرید و به من هدیه میداد، منو در فعالیت‌های بسیج و مراسمات شرکت میداد✌️ توی محله معروف شدم و احترام ویژه‌ای کسب کردم توسط یکی از دوستان به حرم حضرت معصومه برای معرفی شدم نزدیکای امام حسین، یکی از خادمین که پیر بود به من گفت: دلم میخواد برم کربلا ولی نمی‌تونم، میشه شما به نیابت از من بری؟ پول و خرج سفر و حق الزحمه شما رو هم میدم، زبونم قفل شده بود! من و کربلا؟ زیارت امام حسین؟💔 اشکم سرازیر شد😭 قبول کردم و باحال عجیبی رفتم🕊 هنوز باورم نشده که اومدم 🕌💔 پس از برگشت تصمیم گرفتم برم که با مخالفت‌های فامیل و دوستان مواجه شدم، اما پدرم با اینکه از دین خیلی دور بود و حتی نماز و روزه نمی‌گرفت قبول کرد✋🏼 حوزه قبول شدم و با کتاب‌های دینی انس گرفتم👌 در کنار درسم گاهی تبلیغ دین و احکام خدارو می‌کردم و حتی سراغ دوستان قدیمی ناباب رفتم که خدا روشکر توانستم رفیقام و با خدا آشتی بدم😍✋🏼 یه روز اومدم خونه دیدم پدر و مادرم دارن گریه میکنن😭منم گریه‌ام گرفت، تابحال ندیده بودم بابام گریه کنه! گفتم بابا چی شده؟ گفت پسرم ازت ممنونم گفتم برای چی؟ گفت: من و مامانت یه خواب مشترک دیدیم😔 تو رو می‌دیدیم با مرکبی از نور می‌بردن بهشت و ما رو می‌بردن و هر چه به تو اصرار می‌کردن که وارد بهشت بشی قبول نمیکردی و میگفتی اول باید پدر و مادرم برن بهشت بعد من✋🏼 👈یه آقای نورانی✨آمد و بهت گفت: آقا سعید! همین جا بهشون نماز یاد بده بعد با هم برین 🌸 و تو همونجا داشتی به ما نماز یاد میدادی😔 پسرم تو خیلی تغییر کردی دیگه نیستی همه دوستت دارن❤️تو الان آبروی مایی ولی ما برات مایه ننگیم میشه خواهش کنم هر چی یاد گرفتی به ما هم یاد بدی منم نماز و قرآن یادشون دادم و بعد از آن خواب، پدر و مادرم نمازخوان و مقید به دین شدند💔😍 چند ماه بعد با دختری پانزده ساله عقد کردم💍 یه روز توی خونشون دیدم که خیلی برام بود گریه‌ام گرفت😔 نتونستم جلوی خودم رو بگیرم صدای گریه‌هام بلند و بلندتر شد😭😭 👈این همون عکسی بود که تو بود👉 خانمم تعجب کرد و گفت: سعیدجان چیزی شده؟ مگه صاحب این عکس و میشناسی؟😊 و من همه ماجرا رو براش تعریف کردم😔✋🏼 خودش و حتی مادرش هم گریه کردند😭😭😭 مادر خانمم گفت: میدونی این عکس کیه؟ گفتم: نه گفت: این 😊 منم مات و مبهوت، دیوانه‌وار فقط گریه می‌کردم مگه میشه؟😳😭😭 آره شهیدی که منو هدایت کرد، آدمم کرد، آخر به عقد💍من درآورد💔😔 چند ماه بعد با چند تا از دوستانم برای اسم نوشتیم تابستون که شد و حوزه‌ها تعطیل شدند ما هم رفتیم خانمم باردار بود و با گریه گفت: وقتی نه حقوق میدن نه پول میدن نه خدماتی، پس چرا میخوای بری؟ همان جمله شهید یادم اومد و گفتم: میرم تا جوانان ایران بماند...✌️🏼🙂
أشتَاقُ إلَى زِيارتُك فِي كُلِ حِين سَيّدي ياحُسَين،إنَّ قَلبيْ يُقرئكَ السَّلام.
زوروا لمن تُسمعُ النجوى لديه فمن يزره بالقبر ملهوفاً لديه كَفِي
قسمت شه محرم، چادرت‌رو بکشی رو صورتت و اشک‌هات بریزه رو کاشی‌های بین الحرمین...
قسمت شه محرم، چادرت‌رو بکشی رو صورتت و اشک‌هات بریزه رو کاشی‌های بین الحرمین...
میگن‌یہ‌جایی‌هست، اگہ‌داغون‌ِ‌داغونم‌باشی‌و اونجا‌باشی‌آروم‌میشی من‌کہ‌نرفتم‌.. ولی‌میگن‌کربلاهمچین‌جاییہ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به این دلیله که میگن در کربلا بیشتر از سه روز نمونید... 😔😔
15.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه کنج از حرم... بهم جا بده... دلم تنگته... خدا شاهده...
آقـٰا؎ابـٰاعبدالله؛ قَسم‌بہ‌آن‌شبےڪه‌دَرحَرمت‌مھمـٰان‌ بۅدم‌ۅشُدم‌نمڪ‌گیرشمـٰا... ڪار؎ڪن‌یہ‌بـٰاردیگہ‌ببینَم‌ضریح‌ شیش‌گۅشہ‌شمـٰا...💔'!
مثلاچےمیشہ‌ یدفعہ‌بهتون‌خبربدن... آقا‌ کربلاتون ردیفہ‌حوالیہ‌همین‌روزا مهمونہ‌امام‌حسینی(: چہ‌شیرینہ‌حتےفکرکردن‌بهش... کاش‌دچارش‌میشدم...💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بررسی عبرت‌های واقعه کربلا 🏴 (ع) در ظهر هم ما را به سمت نماز سوق می‌دهد. 🎙حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین سید حسین مومنی کارشناس مذهبی در ویژه‌برنامه تکیه تسنیم به بررسی عبرت‌های واقعه پرداخت.
فقط تو بین الحرمینه که یه پناه روبه روته ؛ و یه قوت قلب پشت سرت:)🫀 🥹