eitaa logo
🌻«☆♡ܩܣܥ‌‌ویوܔ♡☆»🌻
1.4هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
20.2هزار ویدیو
137 فایل
کانال ܩܣܥ‌‌ویوܔ عشــاق پســـر فاطمــه(سلام الله)❣️ درخدمتتونیــم با کلی مطالب فوق جذاب دلنــوشــته🤞 پروفایـل🎀 منبرهای مفید👌🏻 کلیپ های آخرالزمانی🌹 پست های انگیزشی🌴 نمازهای مستحبی ارتباط با خادم کانال ادمین فعال کانال @Mitra_nori
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلم آرامش وارونه میخواهد... کانال _مهدویون💚 ══❈═₪🔆❅₪═❈══ ✤|➟@mahdvioon✤ ══❈═₪🔆❅₪═❈══ ✅️ کپی از تمام مطالب حلال است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر معظم انقلاب: جوان‌های عزیز دشمن اصلی شما آمریکا است 🍃🌻🍃🌺🍃🌻🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ کانال _مهدویون💚 ══❈═₪🔆❅₪═❈══ ✤|➟@mahdvioon✤ ══❈═₪🔆❅₪═❈══ ✅️ کپی از تمام مطالب حلال است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نتیجه توسل به چادر حضرت زهرا (سلام‌الله‎علیها) 🍃🌻🍃🌺🍃🌻🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ کانال _مهدویون💚 ══❈═₪🔆❅₪═❈══ ✤|➟@mahdvioon✤ ══❈═₪🔆❅₪═❈══ ✅️ کپی از تمام مطالب حلال است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حسن آقامیری گفته : چطور با قاتل 250 هزار ایرانی _ صدام _مذاکره کردید! بعد با ترامپ (قاتل سردار سلیمانی) مذاکره نمی کنید ❌ (پاسخ :مرتضی کهرمی ) کانال _مهدویون💚 ══❈═₪🔆❅₪═❈══ ✤|➟@mahdvioon✤ ══❈═₪🔆❅₪═❈══ ✅️ کپی از تمام مطالب حلال است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠بسته معنوی شبانه ی کانال مهدویون جهت دسترسی آسان به دعاها روی عبارات آبی رنگ را بزنید👇👇 🔹سوره واقعه 🔸دعای صحیفه سجادیه 🔹دعای فرج 🔸سوره توحیدهدیه به امام زمان عج 🔹️خداوندساعت زنگی دارد التماس دعای فرج از همه ی شما اعضای محترم کانال مهدویون 🌍 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌤 ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾ ‎‌‌‎‎‌‎   @mahdvioon ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻«☆♡ܩܣܥ‌‌ویوܔ♡☆»🌻
ایلماه #قسمت_نود_پنج🎬: ایلماه وارد عمارت ولیعهد شد و به دستور ناصر الدین شاه همان اتاق زیر پله ها
داستان_واقعی ایلماه 🎬: جیران بار دیگر بی هدف عرض سالن را پیمود و یک لحظه انگار فکری شیطانی در ذهنش نشسته بود، بشکنی زد و رو به مهرناز که امین او در این قصر پر از نفوذی و جاسوس بود کرد و‌گفت: مهرناز....آن ....آن دارویی را که چند وقت پیش برای آن زنک خیره سر گرفته بودم کجا پنهان کردی؟! مهرناز آب دهانش را قورت داد و گفت: بانوی من! هنوز ده نوبت نیست که به آن زنک دادیم، البته حالش خوب نیست و رو به موت است پس باید باقی دارو را به او بدیم. جیران چشمانش را از حدقه بیرون آورد و گفت: سریع مقداری از آن را در تنگ دوغ بریز و برایم بیاور... از آشپز خانه سلطنتی هم مقداری از گوشت بریان و نان و مخلفات و کوفت و زهر مار بگیر بیار اینجا مهم تره، من باید این دختره را از سر راهم بردارم نه اون زنه ی پاپتی را... مهرناز چشمی گفت و بیرون رفت و جیران باز هم در حالیکه مشخص بود فشار عصبی شدیدی را تحمل می کند همچنان قدم می زد و در ذهنش نقشه ای را که کشیده بود مرور می کرد و بعد از چند دقیقه یکی دیگر از ندیمه هایش را صدا زد و او را پی چیزی فرستاد و خودش وارد اتاقش شد و چند دقیقه قبل از اینکه مه ناز برساد از اتاق بیرون آمد، او لباس ندیمه ها را به تن کرده بود و چنان خود را تغییر داده بود که کسی متوجه نمیشد این زن همان سوگلی حرمسرای شاهانه است. بعد از گذشت نیم ساعتی صدای مهرناز بلند شد و گفت: بانو هر چه گفتید جلوی در آماده هست، خودم باید کاری کنم؟! جیران که حالا در این رخت و لباس کسی نمی شناختش گفت: نه خیر خودم می برم و با زدن این حرف از عمارت بیرون آمد. جیران به همراه یک خدمه که سینی غذا را روی سرش گذاشته بود به سمت عمارت ولیعهد حرکت کرد، جلوی در عمارت رسیدند. نگاهی به اطراف کرد، کسی نبود و مرغی هم پر نمی زد، آهسته در نور مشعل جلوی عمارت خود را از پله ها بالا کشید و به آن مرد دستور داد سینی غذا را به او بدهد و خودش به تنهایی وارد عمارت ولیعهد شد و خبر نداشت که ساعتی قبل برای ایلماه غذایی سفارشی از طرف شاه آورده اند، او در حالیکه سخت در فکر بود جلوی در اتاقی که طبق گفته ی مهرناز،ایلماه در آنجا بود ایستاد و با نوک پایش تقه ای به در زد. ادامه دارد... 📝به قلم: طاهره سادات حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿