🌺نی تو را در کار من آورده ام؟!
نی که من مشغول ذکرت کرده ام؟!🌺
آیا من تو را نیازمند نکرده ام تا پیش من بیایی؟!
توفیقِ ذکر، و توجه بسمت خدا را، خود خدا به ما داده است.
همه این توفیق را ندارند! بعضیها حتی دعا بلد نیستند.
🌺ترس و عشق تو کمندِ لطف ماست
زیر هر یا رب تو لبیکهاست...🌺
ترس از اینکه دعا اجابت نشود،و عشق میل داشتن به دعا و خواستن از خداست.
ترس و عشق تو،کمند لطف ماست...
و این سوز و گداز،از رحمت الهی است.
ما نباید این سوز و گداز را از دست بدهیم.چون سرمایهی ماست! اما ما لگد میزنیم،میندازیم دور! چرا؟ چون با مناسباتِ ذهنیِ دنیایی خودمان آنرا میسنجیم و وزن میکنیم!
🍃اشک در مقابل خدا، اقیانوسهای آتش را خاموش میکند!
جنابِ عيسیبن مریم علیهالسلام سر قبر مادرشان میرفتند و با او ارتباط برقرار میکردند. فرمودند: اي مادر!اگر به دنیا برمیگشتی،دلت میخواست چکار کنی؟
گفت؛ دلم میخواست تابستانهای گرم روزه بگیرم و شبهای سرد بیدار باشم و با خدا مناجات داشته باشم.
🌺جان جاهل زین سخن جز دور نیست
زانکه یا رب گفتنش دستور نیست...🌺
کسی که نسبت به دهش و تفضلات خدا جهل دارد، به این دلیل از این رحمت خدا دور است که خدا نخواسته او یارب یارب بگوید و به او این توفیق را نداده...
و اینکه من یارب میگویم چون خواستهی خداست!
ادامهی نامه ۳۱ امیرعلیهالسلام که میفرماید؛
☘"و چه بسا چیزی از خدا بخواهی،که خدا آنرا به تو ندهد،بلکه بهتر از آنرا بدهد(در دنیا یا در آخرت!).
یا بدین جهت دعای تو را مستجاب نکند،چون خواسته است بلایی از تو دور کند!..☘
🍂امکان ندارد دعا اجابت نشود. خدا خودش گفته؛ "فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ"؛ (حدود ۶،۷ متکلّم وحده در این آیه هست)یعنی خودم به تو میدهم،اگر از من بخواهی.
خب خدایا کی میدهی؟ دست ما نیست! شرایط لازم دارد!
☘ و چه بسا چیزی را می خواهی که اگر اجابت گردد دینت را تباه کند. روی این حساب باید چیزی را بطلبی که زیباییش برای تو برقرار، و وبالش از تو برکنار باشد...☘
🌺در اینجا چند مصداق برای بحثمان میآوریم. که مصادیق فراوانی در قرآن هست.
🦋 ۱)حضرت سلیمان؛ حضرت سلیمان چیز عجیبی از خدا خواست.فرمود؛ "رَبِّ اغْفِرْ لی وَهَبْ لی مُلْکاً لا ینْبَغی لأَحَدٍ مِنْ بَعْدی إِنَّک أَنْتَ الوَهّابُ"؛ خداوندا، مرا بیامرز و سلطنتی بینظیر به من ببخش که شایسته هیچ کس پس از من نباشد، همانا تو بسیار عطا کننده ای.)
خداوند به سبب این دعای او،حتّی باد را مسخّر او کرد!(سابقه نداشت!) پرنده ها در اختیارش! اجنّه در اختیارش! سرمایهها در اختیارش!...پرندهای غیبت کرد،از او سوال کرد کجا بودی؟!
ایشان اقتدار و هیبت داشت!...که نبیّ مکرم اسلام فرمود من خجالت میکشم از خدا اقتداری بخواهم که بیشتر از اقتدار حضرت سلیمان باشد،و لذا نخواست.
خداوند در قرآن میفرماید؛ "فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ"؛ ما باد را در اختیارش قرار دادیم...
تَجْرِي بِأَمْرِهِ"؛ به امر حضرت سلیمان،باد جاری میشد!...نه طوفان،بلکه آرام....
"رُخَاءً"؛ باد نرم و آرام...
"حَيْثُ أَصَابَ"؛ هرکجا او میخواست،باد تحت فرمان او بود و میرفت...(با دعا)
"وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ"؛ و هر بنّا و غواصی از شیاطین را [مسخّر و رام او نمودیم]
"وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ؛" و دیگر شیاطین را که با غل و زنجیر به هم بسته بودند [در سلطه او درآوردیم تا نتوانند در حکومت او فتنه و آشوب برپا کنند.]
"هَٰذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ"؛ [و به او گفتیم:] این عطای بیحساب ماست، [به هر کس خواهی] بیحساب ببخش و [از هر کس خواهی] دریغ کن.
🌱البته اگر ما از میدان منحرف نشویم،عُجب به ما دست ندهد،به ما میدهند.
ما ظرفیت نداریم! و خودمان را غرق میکنیم!...ما کنترل خودمان را نداریم، وگرنه خدا میدهد! همه چیز میدهد!...
این عصایی که در دست جناب موسی علیهالسلام بود،مگر چه بود؟! یک عصای معمولی چکار کرد با دعا؟!