فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ماجرای_شیراز
آموخته غیـرت به ما
آقایمان سیدعلی❤️🩹
@mahdyar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فراز چهاردهم زیارت عاشورا...
🖤یا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّی اَتَقَرَّبُ اِلی اللَّهِ وَ اِلی رَسُولِهِ وَ اِلی امیرِالْمُؤْمِنینَ وَ اِلی فاطِمَةَ وَ اِلَی الْحَسَنِ وَ اِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ 🖤
#محرم
#امام_حسین
#عاشورا
@mahdyar_59
#حدیث
امام على عليه السلام:
لا غائبَ أقرَبُ مِن المَوتِ
هيچ غايبى نزديكتر از مرگ نيست
@mahdyar_59
اگر مردم می دانستند که چه فضیلتی در
زیارت مرقد امام حسین علیه السلام است
از شوقِ زیارت می مردند🥺
🔺امامباقرعلیهالسلام🔺
@mahdyar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فراز پانزدهم زیارت عاشورا...
🖤وَ بِالْبَراَّئَةِ مِمَّنْ قاتَلَکَ وَ نَصَبَ لَکَ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرائَةِ مِمَّنْ اَسَّسَ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِعَلَیْکُمْ وَ اَبْرَءُ اِلَی اللّهِ وَ اِلی رَسُولِهِ🖤
#محرم
#امام_حسین
#عاشورا
@mahdyar_59
پادکست امام زمان (عج)... .mp3
1.28M
#امام_زمان
#پادکست_امام_زمان
#پادکست
#جمعه
فکر کن خواب ببینی امام زمان (عج) میخوان بیان به خونتون... 🥺💚
مطمئنا خونه رو تمیز میکنی و همه جا رو نورانی ✨
لباس نو و مرتب میپوشی و منتظر دیدار حضرتی...
که یهو از خواب میپری...
اونوقته که تو میمونی و یه عالمههه حسرت💔
@mahdyar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه جا رفتم و خوردم به در بسته حسین
فقط آخر که رسیدم به تو،
راهم دادی ...🚶💔
#امام_حسین
#محرم
#کربلا
#پیشنهاد_استوری
@mahdyar_59
#شهدا
#شهیدانه
شاید شهادت آرزو همهباشد
اما یقیناً جز مخلصین
کسی بدان نخواهد رسید
کاش بجا زبان ،باعملمان
طلب شهادت کنیم.... :)
سپهبد شھیـد سردار حاجقاسمسلیمانی
@mahdyar_59
وَ أَمَاتَ قَلْبِي عَظِيمُ جِنَايَتِي
فَأَحْيِهِ بِتَوْبَةٍ مِنْكَ
خدایا، به دلم حیات ببخش..) 🩶
@mahdyar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری #استاد_شجاعی
تا دیر نشده باید بتونی ارزشمندترین سرمایهات رو، به بهترین مشتریای که میاد بفروشی!
وگرنه مفت باید بذاریش و بری!
@mahdyar_59
مهـــدیــار
#استوری #استاد_شجاعی تا دیر نشده باید بتونی ارزشمندترین سرمایهات رو، به بهترین مشتریای که میاد
این کلیپ خیـــلـــی قشنگه👌
توصیه میکنم حتمااا ببینی مهدیار😉
@mahdyar_59
#تلنگرانه
مسلمانی رفت خانهی يک مسيحی؛
برايش انگور آوردند خورد،
برايش شراب آوردند گفت :
حرام است
مسيحي گفت: عجبا از شما مسلمانان انگور ميخوريد اما ميگوييد شراب حرام است
در حالی اين از آن بدست آمده...!
مسلمان گفت:
ببين اين زن شماست و اين هم دختر شماست درسته ؟ گفت ؛ بله
مسلمان گفت: ببين خدا اين را به شما حلال كرده و آن را حرام...!
در حالي كه آن از اين به دست آمده است
مسيحي همانجا گفت:
أشْهَدُ أنّ لا اله الا الله و أشْهَدُ أنّ محمد رسول الله ...👌🏻🙂
@mahdyar_59
#نوستالژی
یعنی کسی هست که تو این بشقابای رنگی رنگی غذا نخورده باشه؟؟😍🧐
@mahdyar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فراز شانزدهم زیارت عاشورا...
🖤مِمَّنْ اَسَسَّ اَساسَ ذلِکَ وَ بَنی عَلَیْهِ بُنْیانَهُ وَ جَری فی ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَیْکُمْ وَ علی اَشْیاعِکُمْ بَرِئْتُ اِلَی اللَّهِ وَ اِلَیْکُمْ مِنْهُمْ🖤
#محرم
#امام_حسین
#عاشورا
@mahdyar_59
#انگیزشی
مهمترین قانون زندگی:
کاری رو انجام بده که حالت رو خوب میکنه... 🌿🩷
@mahdyar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آنچه_در_مدرسه_مهدیارشو_میگذرد
حال دلت چطوره رفیق😉
این یک نمونه از کار مهدیار ها در #مدرسه_مهدیارشو هست که در قالب یک پویش دارن انجام میدن 😉😍
فقط #مدرسه ما با بقیه مدرسه ها یک تفاوتی داره...
❌مدرسه ی ما فقط برای بچها نیست❌
تو این مدرسه والدین عزیز مهدیار هم کنار بچها هستن و مهدیار شدن رو یاد میگیرن
اینجا کنار همدیگه خانوادگی مهدیار شدن رو یاد میگیریم💪
به امید اینکه... 🌱
مهدیار باشیم
مهدیار بمانیم
#مدرسه_مهدیارشو
@mahdyar_59
27.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شبت بخیر مهدیار... ✨🌚میدونستی...
ما مهدیاری ها که یار امام زمانیم اصلااا درست نیست بدقول باشیم... 😢
❌اگه هم بدقولیم باید روی خودمون کار کنیم که این عادت رو بزاریم کنار❌
حالا اینو میدونستی که شخصیت های خوش قول محبوب ان😌
حالا اگه توهم گاهی اوقات بدقولی میکنی، اصلا دیر نشده😉
🔰میتونی از همین الان شروع کنی و بدقولی و بزاری کنار
پس حتمااا این قسمت از #رشد_فردی رو ببین 👌♨️
یادت نره بفرستی برای اون دوسته بد قولت😉😁
@mahdyar_59
پادکست حضرت ام البنین.mp3
3.51M
#روایت_محرم 🖤
#محرم
#امام_حسین
#قصه_شب
روایتی از حضرت ام البنین🥀
اولین مربی شمشیر زنی، حضرت عباس🖤
@mahdyar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فراز هفدهم زیارت عاشورا...
🖤وَ اَتَقَرَّبُ اِلَی اللَّهِ ثُمَّ اِلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُمْ وَ مُوالاةِ وَلِیِّکُمْ 🖤
#محرم
#امام_حسین
#عاشورا
@mahdyar_59
#حدیث
امام على عليه السلام:
هر كه در اموالْ انحصارطلبى كند، نابود مى شود
مَن يَستَأثِر مِنَ الأَموالِ يَهلِك
@mahdyar_59
#شهدا
#شهیدانه
#عباس_بابایی
🔹خاطره ای از شهید بابایی🔹
دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود، اما به خاطر گزارشهایی که در پرونده خدمت من درج شده بود، هنوز تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمی دادند.
یک روز به دفتر مسؤول دانشکده، که یک ژنرال بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم.
از من خواست که بنشینم. پروندهام روی میز بود.
ژنرال آخرین کسی بود که باید نسبت به قبول یا رد شدنم اظهار نظر میکرد.
ژنرال شروع کرد به سؤال...
از سؤالها برمیآمد که نظر خوشی نسبت به من ندارد. این برایم خوشایند نبود.
چون احساس میکردم رنج دو سال دوری از خانواده و شوق برنامههایی که برای زندگی
آیندهام در سر داشتم، همه در حال محو شدن و نابودی است.
اگر به نتیجه نمیرسیدیم، من باید دست خالی و بدون دریافت گواهینامه خلبانی به ایران برمیگشتم. در این فکرها بودم که در اتاق به صدا در آمد و شخصی اجازه خواست داخل شود.
با اجازه ژنرال مرد آمد داخل و بعد از احترام، ژنرال را برای کار مهمی، به بیرون اتاق برد.
با رفتن ژنرال، من لحظاتی را در اتاق تنها ماندم. به ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خود
گفتم؛ کاش در اینجا نبودم و میتوانست نماز را اول وقت بخوانم.
رفته رفته انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. با خودم گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نماز
نیست؛ همینجا نماز را میخوانم؛ إنشاءالله که تا نمازم تمام نشود، نمیآید.
بلند شدم، به گوشهای از اتاق رفتم و روزنامهای را که همراه داشتم به زمین انداختم و
مشغول شدم. اواسط نماز بودم که متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است.
با خود گفتم چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟ بالاخره گفتم؛ نمازم را ادامه میدهم، هرچه خدا
بخواهد همان خواهد شد.
سرانجام نماز را تمام کردم و بلند شدم آمد طرف میز ژنرال. در حالی که بر روی صندلی مینشستم، از ژنرال معذرت خواهی کردم. ژنرال پس از چند لحظه سکوت، نگاه معناداری به من کرد و گفت: «چهکارمیکردی؟»
گفتم: «عبادت میکردم.»
گفت: «بیشتر توضیح بده.»
گفتم: «در دین ما دستور بر این است که در ساعتهای معین از شبانه روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم. چون الآن هم زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم.»
ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: «همه این مطالبی که در پرونده تو آمده، مثل این که راجع به همین کارهاست، این طورنیست؟»
گفتم: «همین طور است»
لبخند زد. از نگاهش خواندم که از صداقت و پایبندی من به سنت و فرهنگ خودم
خوشش آمده. خودنویس را از جیبش بیرون آورد و با خوشرویی پروندهام را امضا کرد.
با حالتی احترام امیز از جایش بلند شد، دستش را به سوی من دراز کرد و گفت:
«به شما تبریک می گویم. شما قبول شدید. برایتان آرزوی موفقیت دارم!»
متقابلاً از او تشکر کردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم.
به اولین محل خلوتی که رسیدم، به پاس این نعمت بزرگ که خداوند به من عطا کرده بود، دو رکعت نماز شکر خواندم.
@mahdyar_59