eitaa logo
مهـــدیــار
45.5هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
62 فایل
♦️رسانه مردمی مهدیار♦️ 🔷سایت « آکادمی روح بخش»🔷 https://roohbakhshac.ir 🌱برای نصب اپلیکیشن به سایت بالا مراجعه کنید 🔶ارتباط با ادمین 🔶 @admiinmahdyyar به امید اینکه... مهدیار باشیم 🌿 مهدیار بمانیم💪🏻 تبلیغات نداریم ❌🙏🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
48.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰روضه خوانی و داستان {ابراهیم هرقلی} از زبان مرحوم‌کافی اگر این سبک رو دوست دارید ،، ازدستش ندین البته دیدن فیلمش خالی از لطف نیست☺️😍 🔅@mahdyar_59
🔰روضه خوانی و داستان {ابراهیم هرقلی} از زبان مرحوم‌کافی اگر این سبک رو دوست دارید ،، ازدستش ندین البته دیدن فیلمش خالی از لطف نیست☺️😍 🔅@mahdyar_59
🍀قسمت یک اسماعیل هرقلی در ایام جوونیش یه زخم رو پای چپش بیرون میاد به بزرگی کف دست!!😣 این زخم هر سال فصل بهار میترکیده مرتب از اون چرک و خون بیرون میومده فکرش رو بکن!! بیچاره دیگه نمیتونسته کار بکنه... اسماعیل هرقلی توی روستای «هرقل» که نزدیک «حله» بود زندگی می‌کرده اسماعیل تصمیم‌ میگیره به حله بیاد اونجا سراغ عالم بزرگ حله رو میگیره و مردم آدرس منزل سیدابن طاووس رو به اسماعیل میدن سید ابن طاووس از بزرگترین علما و دانشمندان شیعه آن زمان بوده و شیعه و سنی برای حل مشکلاتشون به سراغش میرفتن اسماعیل هرقلی پیش سیدابن طاووس میرسه و زخم‌پاش‌رو به ایشون نشون میده ایشون هم قول میده برای بهبودی حالش بهش کمک کنه...😇 سید،جراح ها و طبیب های خوب حله رو جمع می‌کنه که زخم‌رو معاینه و معالجه کنن اونها بعد از معاینه میگن زخم‌ جای حساسی قرار گرفته،از طرفی هم تنها راهش جراحیه اما ممکنه طی عمل به رگ حساسی صدمه بخوره و اسماعیل جونش رو از دست بده😥 سید اسماعیل رو‌به بغداد میاره و زخم اسماعیل رو به بهترین جراح های اونجا هم نشون میده اما جراحی‌های بغداد هم همون حرف رو میزنن🥲 سیدابن طاووس بعداز معاینه قصد داشت به حله برگرده اما اسماعیل به ایشون میگه:حالا که بغداد اومدم،میخوام به زیارت تربت امامان سامرا برم در سامرا مرقد امام علی النقی و امام حسن عسکری رو زیارت می‌کنه و بعد به سرداب مقدس می‌ره ‌و‌از امام زمان میخواد که شفاعتش رو پیش خدا بکنه...🥺🤲 سرداب مقدس جاییه که امام‌زمان از اونجا ناپدید و غیبت خودشون رو شروع کردن . اسماعیل چند روزی توی سامرا میمونه توی این چند روز کارش راز و نیاز وتوسل به امام ها بوده روز پنجشنبه ای بیرون شهر غسل می‌کنه لباس تمیز میپوشه تا برای بار آخر به زیارت امامان‌و‌سرداب بره اما وقتی نزدیک شهر میشه.....👀 🔅@mahdyar_59
☘قسمت دو وقتی نزدیک شهر میرسه چهار اسب سوار رو‌ میبینه سه نفرشون جوون و چهارمی یک پیرمرد بوده و‌یکی از جوان ها هیبت و وقار بیشتری داشته به اسماعیل سلام میکنن 👋 اسماعیل فکر‌ می‌کنه این چهار نفر از ساکنین اطراف شهر هستن🤭 در همین حین مردی که وقار بیشتری از بقیه داشته می‌پرسه:فردا برمی‌گردی ؟ اسماعیل هم‌درجواب اون جوان میگه: بله فردا به حله برمی‌گردم +نزدیک بیا تا اون چیزی که تو رو به رنج و درد مبتلا کرده ببینیم‌😊 اسماعیل دوست نداشت اون مرد به زخمش دست بزنه میترسید دوباره خون و چرک از زخم‌بیرون بیاد و نتونه با خیال راحت به زیارت بره😥 اما هیبت اون مرد به قدری تخت تاثیرش قرار داده بود که نزدیک میشه😶 مرد جوان دستش رو روی زخم‌اسماعیل میزاره و کمی فشار میده اسماعیل احساس در می‌کنه اما چیزی نمیگه... پیرمردی که همراه اون چهار نفر بود رو به اسماعیل میگه: رستگار شدی اسماعیل! تعجب میکنه که اسمش رو از کجا می‌دونه پیرمرد میگه «ایشون امام‌زمان تو هستن» اسماعیل خوشحال می‌شه و پای امامش رو می‌بوسه😍😍😍😍 اون حضرت اسب خودشون رو به حرکت در میارن اسماعیل هم به دنبالشون می‌ره امام میگن: برگرد اسماعیل این کار رو نمیکنه امام دوباره بهش میگن برگرد و باز هم دنبال امام می‌ره پیرمرد میگه: شرم نمیکنی امام تو دوبار به تو دستور بازگشت داد ...🤫😡 اینجا بود که اسماعیل می ایسته و‌اون چهار سوار در راه ناپدید میشن اسماعیل به بغداد برمیگرده سیدابن طاووس بعد از شنیدن ماجرا از هوش می‌ره وقتی به هوش میاد جراحان بغداد رو جمع می‌کنه و ازشون میخواد که پای اسماعیل رو جراحی و معالجه کنند.از اونها می‌پرسه اگر جراحت بریده بشه چه مدت طول می‌کشه که جای اون زخم‌ بهبود پیدا کنه؟😏🧐 اونها میگن: دست کم دو ماه طول می‌کشه اما جای بریدگی گود می ماند سید میگه:از دفعه قبل که جراحت رو معاینه کردید چند روز می‌گذره؟🕘 میگن: ده روز سید پای اسماعیل رو نشون میده دهن جراح‌ها از حیرت باز میمونه 😮😧 یکی از جراح ها فریاد میزنه: این کار حضرت مسیحه سید میگن: ما خودمون بهتر می‌دونیم کار کدوم بزرگواره...😍🥰 🔅@mahdyar_59
سلام سلام مهدیاری ها😍 نیمه شبتون بخیر 👀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام 👋 می خوام یه کتاب باحال معرفی کنم و برات بفرستم و یک امضا و جمله زیبا، یادگاری هم برات بنویسم😎 ❤ چون می خوام با این کتاب آشنا بشین😊👇 📒 کتاب دورگه (رمان ، داستان واقعی) داستان یک دختر دورگه روسی که جاسوس و با روس همکاری می کنه برای تخریب حرم امام رضا ع که … ویژه نوجوانان و جوانان🥰 مناسب برای هدیه دادن 🎁 قیمت کتاب : ۴۹ تومن + ۱۰ پست (۵۹ تومن) برای ثبت سفارش به این شماره واتساپ بدین (واتساپ موسسه ماست) سیدکاظم روح بخش 09922015926 یک پیشنهاد دیگه ای هم دوستانم در واتساپ دارن براتون که اونم جالبه😎 ✅ کلیپ بالا رو هم ببین توضیح بیشتر دادم در مورد کتاب راستی چون می خوام امضا بزنم کتاب ها رو اگر سفارشی داشتین نهایت تا جمعه ۲۰ خرداد ، بعدش نباشه که شرمنده میشم🙏😊 🔅@mahdyar_59
❣قیافه من وقتی ساعت یازده شب از خستگی زیاد خوابم میاد🤕😴 🔅@mahdyar_59
مهـــدیــار
❣قیافه من وقتی ساعت یازده شب از خستگی زیاد خوابم میاد🤕😴 🔅@mahdyar_59
❣قیافه من همون ساعت یازده شب وقتی مهدیار پست می‌ذاره کانال😍😃 🔅@mahdyar_59
در باغ ولایت گل خوشبوست رضا😌🌹 سروچمن گلشن مینوست رضا☘🥰 نومید مشو زدرگه احسانش☺️ زیرا به جهان ضامن اهوست رضا😇🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهههه بهههه😍😍 مارا کرمش داده ز هر غصه نجات برمعرفت و مرام سلطان صلوات 🥰😇 🔅@mahdyar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای پسر موسی ابن جعفر کیه از تو بِیتر؟!😍 ای امام مهربونم جد صاحب الزمونم🥰 🔅@mahdyar_59