eitaa logo
محمد مهدی تهرانی
181 دنبال‌کننده
66 عکس
11 ویدیو
14 فایل
اندیشه و سیاست
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻"زندگی"؛ مسئله امروز حوزه علمیه 🔴وقتی دشمن به میدان می آید، یک روی این مجادله فتنه گری اوست؛ روی دیگر اما پاشنه آشیل ها و خلل هایی است که داشته ایم، او شناخته و اکنون به ما نشانشان می دهد. در مواجهه با دشمن باید از او این خلل ها را آموخت و درصدد تدبیر برآمد. بگذارید در شعار زن، زندگی، آزادی بر محور دوم تمرکز کنیم. حوزه علمیه ی امروز چه نسبتی با زندگی دارد؟ 🔹در فلسفه آنچه بیش از همه به زندگی راجع می شود در حوزه حکمت عملی می گنجد و چه کسی است که نداند این حوزه در فلسفه در تمامی این سال ها در طفولیت خویش باقی است؟ جز این است که همّ عمده فیلسوفان ما متوجه حکمت نظر بوده و حکمت عمل را عملا فروگذاشته اند؟ جز این است که حتی آثار نوشته شده در مورد حکمت عملی حتی در تبیین دیدگاه های فارابی دچار نقصان های جدی است و همان داشته ها هم آن گونه که باید واکاویده نشده؟ 🔹در کلام چطور؟ آیا کلام متوجه متن زندگی است؟ 🔹شاید همین خلل در غرب است که اگزیستانسیالیسم را میدان می دهد و فیلسوفانش را رمان نویس می کند. 🔹سراغ فقهی بیاییم که روزگاری جزئی ترین امور معاش بشر را تدبیر می کرد و از حکم سایبان درون کوچه چند متری هم سخن می گفت که آیا مثلا می توان سایبان را بر شانه دیوار همسایه گذاشت و... . چنین فقهی در تحولات دنیای مدرن چقدر با نگاهی پویا درصدد راهبری، سرپرستی و اداره است و چه سخنی برای متن زندگی و تحولات اجتماعی دارد؟ چقدر آینده ساز و فعال است و چقدر منفعل؟ آیا حرام و حلال گفتن و رساله عملیه ها نوشتن های ایستا در مصاف با دنیای امروز کافی است؟ آیا می توان با نهیب زدن به آنان که "همه چیزدان" خطاب می شوند، از زیر این بار شانه خالی کرد؟ 🔹به طور کلی از ورای تمامی آموزه های دینی در دنیای امروز چه نحوه تمدنی را می توان تصویر کرد. اگر ما یک فیلم ساز باشیم، حوزه می تواند نشانه هایی از آن تمدن به ما ارائه دهد تا به تصویرش بکشیم و برای مردم آرمانشهرش کنیم؟ 🔹در عرفان توجه به زندگی هست یا عرفان به مثابه ترک زندگی مطرح می شود؟ آیا باید عرفان را به مثابه تلقی دیگری از زندگی طرح کرد و رواج داد؟ 🔹آیا این مسئله، مسئله نیست و نباید به زندگی فکر کرد؟ آیا در کنار تکلیف نباید از حقوق سخن گفت؟ مگر امام نفرموده بود اسلام برنامه زندگی از گهواره تا گور است؟ این برنامه دقیقا کجاست؟ از کدام آینده تمدنی می گوید؟ آینده اش چه شکلی است؟ مشکلات و مسائل امروز را با چه ابزاری می شناسد؟ و در نهایت چگونه تجویز می کند و چگونه راه رسیدن از امروز به فردا را در روندی پویا و تدریجی نشان می دهد؟ آیا علوم دینی در شرایط کنونی پاسخگوی این پرسشگری و این مطالبه هست؟ آیا برای عالمان، دغدغه های یک نوجوان و جوان مدرسه و دانشگاه مهم است و کلیپ هایی که اینان برای بیان ذهنیت ها و دلمشغولی هایشان تولید و منتشر می کنند در حوزه دیده می شود؟ مگر نه اینکه کار پیامبر، پیامبری و هم پای جامعه پیش آمدن است؟ نسبت این حوزه با جامعه و زندگی چیست؟ 🔹روندهای تخصصی در حوزه نظیر آنان که در باب تربیت به میدان آمده اند یا طرح هایی که از فقه اجتماعی، فقه سرپرستی، فقه اداره، فقه حکومتی، فقه حکمرانی، فقه ولایی و... سخن می گویند، نشانه هایی از امید است به آینده. @mahdytehrani
🔻در جستجوی خادمی دیگر برای ملت 🔹یکم. مخلص، سالم، دلسوز و مورد اعتماد بود. از همان سخنرانی‎های انتخاباتیِ دو دور قبل می‎شد دردمند بودنش را فهمید. کشور را از حاشیه‎های سیاسی بیرون کشید و به میدان تلاش تبدیل کرد. دست آخر هم رفتنش برای کشور آبرو شد. مردم دیدند چگونه جانش را برای کشورش داد. شهید رئیسی، خادم الرضا بود. 🔹دوم. خواه‎نا‎خواه بار دیگر در آستانه یک انتخاب قرار گرفته‎ایم؛ انتخاب یک رئیس‎جمهورِ انقلابی؛ انتخاب یک شهید زنده! 🔹سوم. انسجام، شاید مهمترین عنصری باشد که در شرایط منطقه‎ای‎مان باید حفظ شود. رئیس‎جمهور آتی باید از دامن زدن به شکا‎ف‎های ملی، خصوصاً شکاف‎های درون‎حاکمیتی پرهیز کند و بتواند امور را بدون نزاع‎های هزینه‎ساز و دشمن‎تراشی‎های درون سیستمی پی بگیرد. رئیسی نشان داد می‎توان انقلابی بود و این هنر را هم داشت. 🔹چهارم. گفتمانی بودن، دومین عنصر مهم است. رئیس‎جمهور مهم است که گفتمانی و اهل فکر باشد؛ نه یک نیروی صرفاً اجرایی و نه یک چهره صرفاً سیاسی که هنرش فقط مناظره و جدال سیاسی است. اگر فضای عمومی کشور "فضای عملگرایی" و یا "فضای سیاست‎زده" شد، کشور از رشد گفتمانی‎اش باز خواهد ماند. در ادوار گذشته گاه گفتمانی بودنِ دولت به عرضه گفتمانی در عرض امام و رهبری انجامیده، رئیس‎جمهور پا از حد فرا گذاشته و لاجرم نوعی انحراف در خط انقلاب را رقم زده. گاه اما این‎گونه تصور شده که اخذ گفتمان امام و رهبری کافی است و رئیس‎جمهور تنها می‎بایست مجری آن گفتمان باشد. گفتمانی بودن به توانایی توسعه، تقویت، مردمی‎تر کردن و پیشبرد گفتمان امام و رهبری است. گفتمانی بودن به توانایی ایجاد بسترهای اندیشه‎ای متناسب با عرصه اجرا در کشور و به میدان کشاندن نخبگان حول موضوعات مهم کشور است. کشور باید مسائل فکری داشته باشد و به عبارت بهتر مسائل فکری‎اش را بشناسد. 🔹پنجم. عقلانیت انقلابی توصیف‎گر نحوه مواجهه ما با مسائل منطقه بوده است. رئیس‎جمهور باید در صحنه نزاع تاریخی جبهه حق و کفر جهانی خود را متعهد به یک جبهه ببیند. فارغ از مداخلات ضروری در نبرد و پشتیبانی‎های لازم، تقویت همگرایی‎ها در جبهه حق و به محکمه‎ی دادگاه وجدان عالم کشاندنِ جبهه باطل از مهمترین مأموریت‎هاست. ادبیات ما در نسبت با مردم جهان و نه صرفاً دولت‎ها در معرفی جبهه حق باید تقویت شود. توانمندسازی انقلابیون برای مواجهه برونگرا با مسائل انقلابی سیاستی است که می‎تواند دنبال شود. انقلابیون ما کنشگری‎شان را اغلب درونگرا تعریف می‎کنند و حتی در بحث از مسائل خارجی نیز بیشتر در داخل مشغولند! 🔹ششم. در حوزه اقتصاد، مهمترین مسئله ثبات متغیرهای کلان اقتصادی است. دولت باید توجه کند که تنش‎های ارزی اصلی‎ترین عامل نابسامانی‎ها بوده و راه‎حل هم همین مسیری است که از سال گذشته در میدان دادن به کالای جانشین آن یعنی طلا صورت پذیرفته. از سال گذشته صادر کنندگان اجازه پیدا کردند تعهد ارزی خود را در قالب واردات طلا و عرضه آن در مرکز مبادله انجام دهند. به نظر می‎رسد اساساً مسیر طلا برای دور شدن محدودیت‎های ارزی نیز بتواند گره‎کشا باشد. لحاظ ناترازی‎ها و نقدینگی در گام بعدیِ اهمیت قرار دارد. فارغ از ثابت متغیرهای کلان، می‎توان پیرو مسئله تولید، ادبیات مردمی‎سازی اقتصاد که در این دولت پُررنگ شد را واجد اهمیت دانست. رئیس‎جمهور آینده باید برنامه‎هایش را برای مردمی‎سازی اقتصاد ارائه کند. این مهم نیز برآورده نمی‎شود مگر با لحاظ فرهنگ در کنار اقتصاد. نیز برآورده نمی‎شود مگر با شکستن ساختار فرسوده‎ای که برای هر تحولی منتظر بودجه می‎نشیند. اگر به مردم زمین داده می‎شود، باید مداقه‎ای فرهنگی هم در پیوست قرار گیرد که چنین سیاست‎هایی را به سود سوداگران تمام نکند. باید حلقه‎های میانی بین دولت و مردم شکل بگیرد که مسیر مردمی‎سازی را با رویکردی آرمانخواهانه تسهیل نماید. تشکل‎های دانشجویی باید اینجا به میدان بیایند. مشابه چنین حلقه‎هایی مثلا در حوزه مسکن در نمونه‎های خارجی موجود است. 🔹هفتم. مسئله فرهنگ در سال‎های اخیر بستر سخت‎ترین فتنه کشور بوده است. وقتی دشمن در این مبارزه می‎توان از جمعی سربازگیری کند که 1)نتوانسته باشیم تفوق افق تمدنی خود را در مقابل سبک زندگی غربی به مثابه یک آرمانشهر و آرزوی شورانگیز به رخ بکشیم 2)آن جمع احساس کند سهمی در اداره کشور ندارد و رشته تعلقشان به حاکمیت سست شود. در این میانه مهم است که دولت ضمن اتخاذ تصمیم مناسب، به سیاسی شدن حجاب دامن نزند. همچنین هر تلاشی باید مترصد باشد بهانه به دست بیگانگان ندهد. @mahdytehrani
🔻سیاست زدگی، آرامش سیاسی، سیاست زدایی 🔸"در رقابت های پیش روی انتخاباتی بین نامزدها، اخلاق حاکم باشد؛ بدگویی کردن، تهمت زدن، لجن‌پراکنی کردن، کمکی به پیشرفت کارها نمی کند، به آبروی ملّی هم لطمه می زند." 🔹میان یک سه گانه باید انتخاب کرد. محدود به انتخابات هم نیست. در سراسر عمر دولت همین ماجرا برپاست. 🔹نخستین حالت ممکن، سیاست زدگی یا همان التهاب سیاسی است. برخی نانشان در التهاب است. روحیه شان طوری است که از یقه گرفتن خوششان می آید. انتخابات هم که می شود به دنبال بلدوزر می گردند. گمان می کنند عرصه اداره کشور و مناظره رینگ بکس است. بروز نشانه های ظهور چنین شرایطی بود که شاید رهبر انقلاب را واداشت تا در حرم حضرت امام نسبت به مراعات اخلاق تذکر دهند. ملاحظه همین شرایط هم بود که آن توصیه پشت بلندگو را رقم زد. "با ملاحظه‌ی حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه می‌کند که آقا شما اگر در این مقوله وارد شدید، این دو قطبی در کشور ایجاد می‌شود. دو قطبی در کشور مضرّ است به حال کشور. من صلاح نمی‌دانم شما وارد بشوید... خب حالا این هم پشت بلندگو" 🔹در سویه دیگر طیف، سیاست زدایی قرار می گیرد. این برآورد آرامش کشور را با هزینه مرگ اندیشه ورزی سیاسی پیگیری می کند. تعبیر رهبر انقلاب در اینجا صریح تر است. سال های حکمرانی کارگزارانی ها بود. "خدا لعنت کند آن دستهایی را که تلاش کرده‌اند و می‌کنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسی کنند." 🔹در میانه این طیف اما نقطه ای است که وضعیت مطلوب را شکل می دهد. آرامش سیاسی در این وضعیت حکمفرماست اما نه آرامشی که در مرگ اندیشه ایجاد شده باشد. آرامشی که با متانت و بازشناخت مسائل اصلی کشور توسط آحاد و گفت و گو پیرامون آن جریان داشته باشد. هرامشی که مسائل فرعی و مجادلات کوچک را اصلی نمی کند. دعوت به تریبون های آزاداندیشی و کرسی های نظریه پردازی نمادی از برپایی چنین وضعیتی است. ↙️رئیس جمهور آینده باید بتواند ضامن آرامش فعال سیاسی باشد. @mahdytehrani
🔻جایت خالی پدرم؛ آیت الله مصباح 🔹هنوز هم که هنوزه جای خالی‎اش را می‎توان حس می‎کرد؛ به تعبیر رهبرمان، استاد فکر بود. 🔹خِرَد سیاسی‎اش خِرَد تکنیکال نبود. این‎گونه نبود که اسیر فریب اعداد باشد. می‎دانست که ریاضیات برای توضیح پدیده‎های اجتماعی کافی نیست؛ مثل اقتصاددانان نئوکلاسیک در بند اعداد گرفتار نمی‎شد. این خِرد را باید فهمید. خِردی که سوم تیر را رقم می‎زند. اصلح را بشناسید. اگر واقعاً درست شناخته باشید، اگر با دل و جان تبلیغش کنید، مقبول هم می‎شود. محاسبات او خدایی بود. می‎گفت نماز توسل بخوانید. همسرش سوم تیر، طلای خود را به ستاد احمدی‎نژاد داد. در این مکتب باید با باور می‎ایستادیم؛ از دل و جان. 🔹او در جلسه‎ای که کارویژه‎اش انتخابات بود، این چنین با ما سخن می‎گفت:«باید توجه داشت همه كاره خداست و ما باید از خودمان شروع كنیم، یعنی اگر از اسلام دم زدیم، اول خودمان در عمل به آن پایبند باشیم، نه اینكه تنها اسلام را برای مردم بخواهیم، و از طرف دیگر باید توجه داشته باشیم كه ما صاحبی داریم كه از همه كارهای ما اطلاع دارد و برای كارهای خیر ما دعا كرده و در بزنگاه‌ها به ما کمک می‌کند، و باید دل خود را به او بسپاریم و به امكانات و تبلیغات دیگران دلخوش نباشیم، چرا كه تجربه نشان داده است، هراندازه بیشتر به طرف امام زمان(عج) رفتیم، كمك‌های بی‌حسابی از ایشان شامل حالمان شده است.» 🔹او به ما آموخت که در سیاست مقلد نباشیم؛ رشید باشیم نه سفیه. ما با او همراه بودیم چون همفکرش بودیم نه چون مقلدش! آنها که در سیاست خود پیرو این و آنند طبیعی است که این رابطه را نفهمند. او به ما آموخت که باید با مردم سخن گفت و منطق را واگویه کرد. ما باید از انتخابات بستری برای رشد جمهوریت می‎ساختیم. باید خودمان رشد می‎کردیم و محور رشد می‎شدیم. او انتخابات را مدرسه انقلاب کرده بود. 🔹مصباح در مسیر حق استوار و محکم بود؛ چون کوه. وقتی وظیفه‎ای تشخیص می‎داد، تا پای جان پایش می‎ایستاد و ما را هم همین‎گونه تربیت کرده بود. او مذبذب سیاسی نبود که یک روز این طرف باشد و یک روز آن طرف و کسی نفهمد که چه شد! مصباح، چراغ بود نه مِه؛ راه می‎نمود نه بیراهه. در مقابل فشار و تماس این و آن قد خَم نمی‎کرد؛ یک مرد به تمام معنا انقلابی. 🔹این نوشته را به تلخ‎کامی‎هایی که بعد از رفتنش و با هجمه به او رخ داد، تلخ نمی‎کنم. شاید همه جا هم هم‎نظر نبودیم. اما همین قدر بس باشد که به احترام چنین بزرگمردی در آستانه دور دوم انتخابات ریاست جمهوری تمام قد بایستم و بار دیگر حق شاگردی‎اش را ادا کنم. @mahdytehrani
گزارش اقتصادی شهید جمهور.pdf
6.35M
🔻گزارش اقتصادی به مردم شریف ایران گزارش عملکرد اقتصادی سه ساله دولت شهید رییسی با عملکرد اقتصادی سه سال پایانی دولت روحانی 🔸رهبر معظم انقلاب: اگر این دولت [دولت سیزدهم] ادامه پیدا می‌کرد، بنده احتمال زیاد می‌دهم که بسیاری از مشکلات کشور، عمدتاً مشکلات اقتصادی حل می شد. منبع: اندیشکده قصد @qasdna_ir @mahdytehrani
🔻چرا مردم نیامدند؟ 🔹دور اول انتخابات در حالی با مشارکت 40 درصدی، 8.8 درصد پایین‎تر از کمترین نرخ مشارکت در انتخابات‎های ریاست جمهوری را رقم زد که انتخابات مجلس پیشین هم با 41 درصد مشارکت 1.5 درصد نسبت به کمترین نرخ مشارکت کاهش نشان می‎داد. انتخابات سیزدهم ریاست جمهوری(دوره قبل) و یازدهم مجلس(دوره قبل) نیز خود رکورددار کمترین مشارکت نسبت به انتخابات‎های پیشین بوده‎اند. انتخابات سیزدهم ریاست جمهوری با 48.8 درصد مشارکت، 1.9 درصد از پایین‎ترین نرخ مشارکت، کاهش نشان داد و انتخابات مجلس یازدهم نیز 8.5 درصد از انتخابات مجلس هفتم که پیش از رکوردار کاهش مشارکت بود، پایین‎تر قرار گرفت. مشارکت انتخابات شورای هم همین وضعیت را دارد و در آن نیز انتخابات قبلی کمترین میزان مشارکت نسبت به انتخابات‎های گذشته را نشان می‎دهد. با یک روند کلی مواجهیم. 🔹علت اصلی این روند چه می‎تواند باشد؟ این علت هر چه که باشد، قاعدتاً حذف همزمانی انتخابات ریاست جمهوری با انتخابات شورا نیست؛ قاعدتا عدم حضور کاندیدای جدی اصلاح‎طلب در صحنه هم نیست. علل موردی هر چند می‎توانند وجود داشته باشند، اما نمی‎توانند یک روند کلی را توضیح دهند. رقیب جدی اصلاح‎طلب این دوره حضور دارد. همزمانی با انتخابات شورا هم در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم وجود داشت. نرخ مشارکت در خود انتخابات شوراها هم نزولی بوده. پس اینها دلیل اصلی نیستند. البته به عنوان یک دلیل مورد نبایدی این همزمانی را نادیده گرفت. طبق نظرسنجی ایسپا در سال 1400، 3.7 درصد گفته بودند تمایل به شرکت در انتخابات شورای شهر دارند اما در ریاست جمهوری شرکت نمی‏کنند. 🔹بگذارید به این همه 14.4 درصد آرای باطله و سفید در انتخابات ریاست جمهوری 1400 را هم ضمیمه کنیم که متعلق به حدود 3 میلیون و 700 هزار نفر بوده است. در این دور این رقم به حدود 1 میلیون کاهش یافت که این یا ناشی از حضور کاندیدایی است که می‎توانسته رای اعتراضی پیشین را نمایندگی کند یا ناشی از ناامید شدن از رای اعتراضی بوده. با توجه به تنوع کاندیداها، گزینه اول محتمل‎تر می‎نماید. 🔹اما بالاخره ریشه کاهش مشارکت کجاست؟ احتمالاتی را می‎توان برشمرد. در اینجا سعی می‎کنم به مواردی اشاره می‏کنم که بیشتر از زبان مردم شنیده باشم. 1)اینها همان‎ها هستند که تا الان روی کار بوده‎اند و با دوباره آمدنشان چیزی تغییر نمی‎کند. چه بسا اصلا اگر هیچ‎کسی نیاید بهتر است. نمی‎بینید چند وقت است کشور عملاً رئیس جمهور و رئیس مجلس و... ندارد و اوضاع بهتر شده؟! تورم‎های بالا را نمی‎بینید؟ گروهی از مردم از یک جناح خسته نشده‎اند. از همه خسته شده‎اند. در مناظره‎ها هم مدام همین مضمون که ما کشور دست خود ماها بوده تکرار می‎شد.(مرگ امید) 2)هیچ‎یک از کاندیداها صداقت و شفافیت کافی را ندارد. همه‎شان اگر درغگو هم نباشند، آن بخش که به نفع‎شان نیست را مخفی می‎کنند. به پای پاسخ دادن، مدام مسئله را می‎پیچانند. اینها قابل اعتماد نیستند.(عدم اعتماد به کاندیداها) 3)روند تایید صلاحیت‎های غیرشفاف و مناظره‎های محافظه‎کارانه، بیشتر برگزاری انتخاباتی نمایشی را به ذهن متبادر می‎کنند. اینها همه‎اش بازی حکومت است. می‎خواهند ما را بازی بدهند. صد تا کاندیدای پوششی داریم. پزشکیان را هم تایید کرده‎اند که ما را پای صندوق بکشانند. به روحانی هم رأی دادیم؛ مثلاً آخرش چه شد؟ ندیدید پیامک می‎زنند رأیمان، رأی به جمهوری اسلامی است؟!(عدم اعتماد به نظام سیاسی و اثرگذاری آراء) 4)اینها کاندیدای ما نیستند؛ تانک و هلیکوپترند که آمده‎اند که بر سر قدرت با هم دعوا دارند! کدامشان درد ما را می‎فهمد؟ وعده‎هاشان هم بی‎خودی است!(قدرت‎طلبی و سیاست‎زدگی) 5)صدا و سیما در طول سال یک‎طرفه است؛ دم انتخابات یاد مناظره می‎افتد. در طول سال می‎خواهند ما را با خنده سر کار بگذارند؛ دمِ انتخابات یادشان می‏آید با ما حرف سیاسی بزنند. اظهارنظر سیاسی همیشه در تاکسی‎ها هم هست اما آن احساس مسئولیت و غیرتمندی نسبت به افراد و جریانات کاهش یافته. ولش کن؛ حوصله‎اش را داری!(سیاست‎زدایی) ↙️پی‎نوشت: 1)شما هم اگر چیزی از مردم در این خصوص شنیدید با من در میان بگذارید تا در پست بعدی به آن اشاره کنم. 2)طرح این محورها برای آن است که برای دور دوم حدالامکان تدبیر کنیم. @mahdytehrani
🔻مناظره دونفره؛ کابوس پزشکیان 🔹بگذارید وضعیت دو طرف را مرور کنیم. در مناظره‎های چند نفره خیلی راحت می‎شود همه چیز را پیچاند، برنامه نداشت و کلی‎گویی کرد، جوری حرف زد که کسی نفهمد آخرش چه شد، پشت چند کلیدواژه کلی مثل انسجام داخلی و رابطه خارجی پنهان شد و... . در مناظره دونفره اما این خبرها نیست. هم پزشکیان مجبور است روشن‎تر سخن بگوید و هم جلیلی. باید در مورد مصداق‎ها و برنامه‎ها صحبت کرد. برای مردم هم دیدن یک مناظره واقعی جذاب است. 🔹اما چه کسی دست بالاتر را خواهد داشت؟ ادبیات مردمی داشتن و استفاده از زبان بدن، یک شرط است که شاید پزشکیان در آن جلوتر باشد. بودند مردمی که در کوچه خیابان با حرف‎های ساده و خودمانی پزشکیان بیشتر ارتباط گرفته بودند. می‎گفتند مثل احمدی‎نژاد حرف می‎زند. جلیلی باید مراقب باشد ادبیات نخبگانی‎اش راه را بر ارتباط‎گیری ملموس با مردم نبندد. مواردی هم حتماً هست که برای او چالشی قلمداد می‎شوند: فیلترینگ، طرح نور و... ؛ محورهایی که فهرستشان روشن است و قاعدتاً جلیلی این روزها پاسخی برایشان دست و پا خواهد کرد و برای روز مناظره نگه خواهد داشت. 🔹اگر از این محورها بگذریم، پزشکیان یک مشکل خیلی بزرگ دارد که از همان نخست هم به چشم می‎آمد. او بر مسائل کشور مسلط نیست و این همه را ذیل کارشناس‎محوری‎اش مخفی می‎کند. پای بحث تخصصی برسد، زمین‎گیر می‎شود. از کدام برنامه می‎خواهد دفاع کند؟ تا الان یک برنامه هم ارائه داده؟ درست از همین روست که می‎توان پیش‎بینی کرد مناظره دونفره به کابوس پزشکیان تبدیل شده باشد. بعید هم نیست همین روزها بهانه‎ای جور کند و به مناظره نیاید. @mahdytehrani
🔻اقتصاد رئیسی را چگونه با روحانی مقایسه کنیم؟ 🔹استفاده درست از آمار اقتصادی خودش یک هنر است. جریان‎های سیاسی خیلی ساده از آمار واحد به نفع خود بهره‎برداری می‎کنند و شما را مسحور نمودارهایشان می‎کنند. نباید فریب نمودارها را خورد؛ هر چند برایمان ملموس و واقعی به نظر برسند. در اینجا تلاش می‎کنم به زبان غیرتخصصی از نحوه مقایسه درست بنویسم. 🔹نهادگرایان در اقتصاد از مفهوم "وابستگی به مسیر" سخن می‎گویند. فرض کنید قرار است راننده اتوبوسی باشید که راننده قبلی آورده‎اش وسط یک جاده خاکی و سنگ‎لاخ. عملکرد شما، نرخ تورم شما با جایی که ماشین را در اتوبان تحویل‎تان داده باشند، تفاوتی نمی‎کند؟ شما وابسته به مسیرید. مسیر فقط گذشته نیست؛ وظعیتی که در آن هستید را هم تعیین می‎کند. ماشین‎هایی را می‎توان به معنای واقعی کلمه با هم مقایسه کرد که در مسیر مشابه باشند. 🔹شاخص‎ها گاهی پین می‎شوند و واقعیت را مثل آب پشت سد حبس می‎کنند. فرض کنید در یک مسیر رودخانه قرار دارید که عملاً تبدیل به جوی آب شده یا آبی ندارد. آیا می‎توانید قضاوت کنید که در این منطقه خشکسالی است؟ کمی بالاتر بروید، سد را می‎بینید و متوجه می‎شوید ماجرا چیز دیگری بوده. شاخص‎هایی واقع‎نما هستند که با مداخله و به خاطر مصالح سیاسی پین نشده باشند. 🔹مجموع این دو نکته که ذکر شد در یک مفهوم خلاصه می‎شود و آن شاید همان چیزی است که کینز از آن تحت عنوان شهود در اقتصاد سخن می‎گوید. شما می‎توانید با اعداد کار کنید اما به شرطی که قبلش در واقعیت غرقه شده باشید و واقعیت را حس کرده باشید. اعداد روح ندارند؛ این حس شما از واقعیت است که آنها را معنادار می‎کند و موجب می‎شود شما بتوانید آنها را درست یا غلط معنا کنید. 🔹سه سال دولت رئیسی را با کدام سال‎های روحانی مقایسه کنیم؟ چون سه سال اول بوده، با سه سال اول روحانی؟ با توجه به توضیحات بالا پاسخ شما چیست؟ 🔹سه سال اول، سه سال دلبستگی به برجام است و اقتصاد خوشبینانه معطل فرداست. انتظار توری جدی وجود ندارد. کرونا نیست. بعد از توافق هم ترامپ از توافق خارج نشده. روسیه به اکراین حمله نکرده. جنگ اسرائیل و فلسطین در نگرفته و... . دولت روحانی دلار را با قیمت 3200 تحویل گرفت و تا آخر دولت اول هم نهایتاً این رقم 18.7 درصد رشد کرد. اگر شما این سه سال را با سه سال اول رئیسی مقایسه کنید دقیقاً مرتکب همان اشتباه مقایسه در خصوص ماشین‎ها شده‎اید. 🔹اگر بخواهیم شرایط مشابه‎تری را لحاظ کنیم چه باید بکنیم؟ سه سال پایانی دولت روحانی می‎تواند به ما کمک کند. در این سال‎ها ما شرایط مشابه کرونا مواجهیم، شرایط مبادلات مالی بعد از خروج ترامپ به نحو مشابهی تشدید شده، ماجرای شهادت شهید سلیمانی، حمله به عین‎الاسد و هواپیمای اوکراینی هم هست. نرخ تورم به یکباره از حدود 10 درصد در ابتدای سال 1397 تا 64.6 درصد افزایش پیدا کرد. قیمت دلار از 8 هزار تومان در تیرماه 97 به 25 هزار 600 رسید. یعنی در سه سال پایانی 3.2 برابر شد. نسبت به آغاز دولت هم که حدودا 8.5 برابر. 🔹با این همه اما این مقایسه درست است؟ باز هم نه! ما مسیر مشابه را لحاظ کردیم اما پین‎شدگی اقتصاد را لحاظ نکردیم. فاصله ارز 4200 تومانی با 25600 تومانی، 21400 تومان است. این یعنی قیمت ارز رسمی، 83 درصد با قیمت واقعی فاصله دارد. دولت روحانی ارز را پین کرده بود و از همان آغاز دولت رئیسی چگونگی مواجهه با ارز 4200 تومانی به دلمشغولی تمام اقتصاددانان بدل شد. 🔹سراغ دولت رئیسی بیاییم. تورم با وجود حذف ارز 4200 تومانی، از 64.6 درصد به 37 درصد در اردیبهشت 1403 رسید. نرخ ارز اما به جهت محدودیت‎های مبادلاتی، شرایط منطقه و... در حال افزایش است و از 25 هزار و 600 به کانال 60 هزار تومانی وارد شده؛ یعنی حدود 2.3 برابر؛ یعنی 0.9 کمتر از سه سال روحانی. 🔹ممکن است بگویید الان هم اقتصاد پین شده و بین ارز 28500 با ارز بازار فاصله است. پاسخ این است که اولاً این فاصله حدوداً 47 درصد است یعنی حدوداً نصف فاصله زمان روحانی! ثانیاً دولت همه قیمت‎ها را پین نکرده. مانند حذف ارز 28500 تومانیِ شکر. 🔹شاخص‎های مهم دیگری مثل نقدینگی هم هست که در اینجا به آنها اشاره نمی‎کنم. فقط این نکته را یادآوری می‎کنم که اصلاح اقتصادی نیازمند زمان است و باید قضاوت باید روندها را دید. در اقتصاد نمی‎توان یک‎شبه معجزه کرد اما می‎توان به سمت بهبود گام برداشت. 🔘در آخر یادآوری این جمله رهبرانقلاب خالی از لطف نیست: اگر این دولت [دولت سیزدهم] ادامه پیدا می‌کرد، بنده احتمال زیاد می‌دهم که بسیاری از مشکلات کشور، عمدتاً مشکلات اقتصادی حل می شد. @mahdytehrani
عباس آخوندی؛ وزیر مسکن روحانی: «چطور وقتی بنده از لحاظ بنیادی با مسکن مهر مخالف بودم، باید به افتتاح این واحدها فکر می‌کردم؛ پس بنابراین افتخار می‌کنم یک مورد از این واحدها را افتتاح نکردم.» @mahdytehrani